اولا باید از یونس شاملی عزیز و حبیب ماکویی تشکر کرد که به یکی از اساسی ترین موضوعاتی پرداخته اند که احساس میشود نیاز به تعریف و روشن شدن دارد. در استدلالهای هر دو طرف فاکتهایی وجود دارند که نمیتوان نادیده گرفت یعنی در کل به نظر من چه در مورد زبان یا فرهنگ یا تاریخ و هویت بخواهیم صحبت کنیم هر دو عنصر تورک و آزربایجان توامان باید بکار روند تا حق مطلب بطور کامل ادا شود، در غیر اینصورت یعنی با حذف هر کدام از این عناصر تعریف ما از جهاتی ناقص خواهد بود. مثلا همانگونه که یک تورک ترکیه ای و یا اوزبک یا ترکمن و غیره تورک است یک آذربایجانی هم همینطور و شکی در تورک بودنش نیست ولی این را هم نمیتوان نادیده گرفت که در عین حال و در طول تاریخ هر کدام از این ملل تورک منجمله آزربایجانیها مولفه های فرهنگی مختص خود را پرورش داده اند که ارزشمند است و نباید نادیده گرفت. انکارشان کرد
با سلام
مطلب پیشنهادی شما، نوشته آقای همن سیدی را خواندم. قسمت اول بی تردید اشتراکات زیادی با دیدگاه های من دارد. گرچه طبعن اختلافاتی هم در دو دیدگاه میتوان یافت. قسمت دوم (کد رفسنجانی) را بسیار مفید یافتم. بی تردید بعد از کشته شدن امثال آیت و بهشتی، رفسنجانی نقش بسیار مهمی در رویداد های ایران بازی نموده، که بدان اشاره خواهم داشت. از کمک و راهنمائی شما سپاسگذارم.
شما را چه کسی انتخاب کرده که بخواهید برای گفته شما ۴۰ میلیون تصمیم بگیرید. اولأ تمام بدبختی مردم کردستان کسانی مانند شما و امثال شماست. شما تا حال چه خدمتی به شهروندان خود کرده اید؟ جز به خطر انداختن جان انها. از شما گرفته و قبل از شما که کسانی راهزن و چپاولگرانی مانند سمیتگو که از یک طرف از عثمانی ها و از طرف دیگر از روسها پشتیبانی میشدند و امروز نیز مثل گذشته هم از ترکیه و عربستان و انگلستان و امریکا و شرکتهای انها پشتیبانی میشوند. امروز مشکل ما ایرانیان با رژیم فاشیست اسلامی است و اگر هم بعد از این رژیم کسانی بخواهند ایران را پاره پاره بکنند ٬نه تنها موفق نخواهند شد بلکه خیانتی خواهد بود به شهروندان خویش که اعدای دلسوزی مادرانه دارند.
روز سه شنبه دوربينها و خبرگزاريها دو حضور متفاوت را در چهار راه جهان به نمايش گذاشتند، يکی در ساختمان ملل متحد و ديگری در خيابان مقابل آن. يکی پشت تريبون غصبی مردم ايران، تريبون رسمی مجمع عمومی ملل متحد و ديگری در خيابان، بدون هيچ تريبون و امکان رسمی.
اما کدام حضور پرقدرت تر، محبوبتر و با صدايی رساتر بود؟ آن که تريبون رسمی را غصب کرده بود، يا آن که جز تلاش اشرفی گونهٴ هموطنان آزاده چيزی نداشت.
و کدام حضور بی رونق و پرشکاف و پرتناقض بود؟ آن که در موضع اپوزيسيون بود و دستش از مظاهر رسمی و کلاسيک قدرت خالی بود يا آن که همهٴ مظاهر رسمی و مادی قدرت را با غصب امکانات يک ملت و کشور در اختيار داشت.
نگاهی به انعکاس گسترده تظاهرات ايرانيان اشرف نشان می تواند ما را به پاسخ نزديک کند. قدرتمندی اين حضور را می توان در تصاويری که تمامی خبرگزاريها و تلويزيونهای مهم منعکس کردند به خوبی ديد. گزارشگر الجزيرهٴ انگليسی از صحنه گفت: «صدای اپوزيسيون ايران در آمريکا بسيار بلند است» و خبرنگار ديگری صحنه را در يک عبارت خلاصه کرد: «يک تظاهرات عظيم». باز هم پاسخ را می توان در عزمهای جزم و استوار، در مشتهای گره کرده، در خروش پر طنين، در شعارهای خشمگينانه اشرف نشانها و در سخنان کوبندهٴ برجسته ترين شخصيتهای سياسی آمريکا ديد که روحانی را عامل «سلاخی انسانها در شورای امنيت رژيم» معرفی می کردند، مدره جلوه دادن او را «تبليغاتی شنيع» می دانستند و «فريب مجدد آمريکا از ملاها نشان حماقت!».
اعتصاب غذای شش زندانی سياسی در زندان قزلحصار
دژخيمان زندان قزلحصار کرج قصد دارند شش زندانی سياسی کرد را اعدام کنند.. يکی از اين زندانيان گفته است: ”ما شش نفر دست به اعتصاب غذا زده ايم. خانواده ما شش نفر قصد دارند از امروز در مقابل زندان قزل حصار دست به تحصن بزنند“. عفو بين الملل نسبت به اعدام قريب الوقوع اين شش زندانی سياسی هشدار داد. به گفته عفو بين الملل جرم اين شش زندانی محاربه و فساد فی الارض اعلام شده است. اسامی اين زندانيان عبارتند از حامد احمدی، صديق محمدی، جمشيد دهقانی، جهانگير دهقانی، کمال مولايی و هادی حسينی.
حبيب ماكوى عزيز،
ادبيات و فرهنگ ترقيخوانه حكم ميكند كه هم مسئولانه رفتار كنيم و هم در نوشته و يا نقدمان از مفاهيم غيردوستانه استفاده نكنيم و نقد و بررسى را چنان انجام دهيم كه نه تنها شرايط مناسب را براى اين مقوله (نقد و بررسى) حفظ كنيم، بلكه تا آنجا كه ممكن است، از تبليغات منفى و تخريب اشخاص نيز دورى جوييم. مباحثات فكرى امر پايان ناپذير تمامى زمانهاست و وظيفه ما حفظ سلامتى اين فضاست. اين نقد شما هم حكايت از آن دارد كه نوشته هاى مرا نخوانده ايد ويا با دقت نخواده ايد و لذا ديدگاههايى را به من نسبت داده ايد كه كاملا نادرست است، براى نمونه فهم و تعريف من از آذربايجان ويا فهم و تعريف من از مفهوم "ترك" . از سوى ديگر و با اين زاويهء نگاه نادرست، مفاهيم تخريبى سنگينى را نيز متوجه من كرده ايد. ما در مباحثات فكريمان بايد كه احساسات و تبليغات را كنار بگذاريم و تنها تنها با تكيه بر
استدلال به ترويج انديشه ايى كه تصور ميكنيم درست است بپردازيم. اين نوع رفتار خصومت را از مباحثات فكرى دور ميكند و شرايط را براى تمرين دمكراسى براى تك تك مان و در عين حال براى جامعه ما فراهم مى آورد.
من اين كامنت را از هواپيما برايتان مينويسم. لذا بسط موضوع برايم در اينجا مقدور نيست. خوشحالم كه ضمن نقد پرسشى را با من در ميان گذاشته ايد. در اولين فرصت به مطالب نقد شما خواهم پرداخت و طى نوشته هاى كوتاهى به مسائل مطرح در آن پاسخ خواهم داد.
واقعا خجالت آور ترين مستندی است که ميشود از ديدنش عبرت گرفت که با کت و شلوار پوشيدن و پوز مدرنيته دادن فرقی نميکند با آخوند های حاکم کنونی و بالحق خمينی وارث ديکتاتوری و تفکرات ارتجاعی شاه بود و پسر اين بابا جلو عکس پدر بزرگش می ايستد و با افتخار پوز ميدهد يعنی سمبل اش يک ديکتاتور است و هيچ انتقادی هم به پدر مبارک و پدر بزرگ والامقام ندارد يعنی همان آش و همان کاسه.
ميشه منبع رسمي آمار ٤٠ ميليون كرد رو اعلام بفرماييد؟تا اونجا كه اسناد رسمي كردي نشون ميده مرحوم قاضي رهبر جمهوريخود خوانده مهاباد بود نه كردستان و اين جمهوري خود خوانده كرمانشاه و كردستان (شهرهاي كرمانشاه و سنندج و ساير شهرها ) رو شامل نميشد و با حمايت شوروي و در اراضي تحت اشغال آنها تشكيل شد و تند روهاي كرد رو از ايران و عراق و تركيه اونجا جمع كرد.
آقای قارتال ،
اما گفتن "زبان آذربایجانی" مطلقا غط است. زیرا آذربایجان اسم اتنیک نیست. اسم سرزمین است.
تمام تئوری آقای مهران بهاری و یونس شاملی و بقیه بر همین جمله کوتاه شما بنا شده است که؛ "آذربایجان اسم سرزمین است". آقای شاملی و همفکرانشان تا بحال شاید صدها بار این جمله تکرار کرده اند. ولی هر کسی که کوچکترین آشنایی با آذربایجان دارد میداند که، "آذربایجان" بجز اسم جغرافیایی، اسمِ یک قوم و یک فرهنگ و یک زبان، یک دولت ملی، یک موسیقی و ادبیات و تاریخ...(هم) میباشد. اگر اینها را می‌پذیرید پس لطفا این جملهِ "آذربایجان اسم جغرافیاست " را بیش از این تکرار نکنید. وگرنه اسمِ کدام کشور یا کدام منطقه اسم جغرافیایی نیست؟ یا چند ملت را سراغ دارید که بدون جغرافیا باشد. لطفا در نظر بگیرید که، جغرافیا بودن آذربایجان، دلیلی بر ملت نبودن آن نیست!
می‌‌نویسید:
با ابراز تاسف بعضی پان ایرانیستها به زور هم که شده به "زبان ترکی آذربایجانی"، زبان آذری، و یا زبان "آذربایجانی" میگویند، که این غلط است.
. اگر منظورتان از پان ایرانیستها تئوریسین‌های ایدئولوژی پان ایرانیسم است، آنوقت اشتباه میکنید. چرا که سید احمد کسروی‌ها هم تورکی بودنِ زبان امروزی ما را زیر سوال نبرده. این خود مردم جمهوری آذربایجان هستند که در یک رفراندوم سرتاسری زبان خود را "آذربایجان جا " و ملت خود "آذربایجانی" نامیدند.
می‌‌نویسید:
بدون ملل ترک، نه زبان ترکی مفهومی خواهد داشت، و نه جغرافیائی که
پس شما قبول میکنید در جهان "ملل تورک" وجود دارد، آنوقت بپذیرید که ملت آذربایجان هم یکی از این ملل میباشد. موفق باشید
می‌‌نویسید:
مفهوم "ترک" همان طور که شما نیز بدان اشاره کرده اید، هویت اتنیکی، زبانی، فرهنگی، و حتا تاریخی ملل ترک را در اقصا نقاط دنیا از آسیا، خاورمیانه تا اروپا را شامل میشود.
بنده هرگز ادعا نکرده‌ام که، اصطلاح "تورک" یک نام مشترکِ فرهنگی یا تاریخی ست. کاملا بر عکس، تلاش من این است که بگویم که ملت‌های تورک هرکدام تاریخ و فرهنگ مخصوص به خود را دارند. برای نمونه اویقورها، که در تورک بودنشان شکی نیست، تاریخ دیگری دارند و ما آذربایجانی‌ها تاریخ و فرهنگ دیگری..
می‌‌نویسید:
مردم ترک آذربایجان را، چه از نظر زبانی، چه از نظر اتنیکی، نمی توان از بدنه اتنیکی، و زبانی دنیای ترک جدا کرده، به آن هویت مکانی داد.
من نه فقط تلاش نکرده‌ام که، آذربایجان را از نظر "زبانی" از بدنه "تورک" جدا کنم بلکه دقیقا خلاف این را گفته ام. نوشته‌ام که آذربایجانی عنصرِ تورک را در زبان خود میپروراند..
می‌‌نویسید:
بدون مردم ترک آذربایجان، سرزمین آذربایجان جزنام یک جغرافیا، و یک منطقه خالی، مفهوم دیگری نخواهد داشت
متاسفانه اینجا هم کاملا اشتباه میکنید. چرا که منظور از جغرافیا ی آذربایجان، جغرافیای طبیعی و یا اقلیمی نیست. چرا که هیچ عامل طبیعی (کوه، دریا.. یا خصوصیاتِ آب و هوایی) آذربایجان را از همسایگانش جدا نمیکند. ساده تر بگویم، این ملت یا اتنیک آذربایجان نیست که نام خودش را از جغرافیا گرفته است، بلکه این جغرافیایِ آذربایجان است که اسم خود را مدیون هویت ملی -اتنیکی ساکنانش میباشد.
می‌‌نویسید:
جغرافیای آذربایجان فقط اسم یک منطقه است. که در آن منطقه هر قومی صرفنظر از زبان ، و اتنیک
و تاریخ وهویت خویش میتواند، زندگی بکند
شاید در تمام کشورهای جهان و جغرافیا‌های جهان بجز ملت اصلی، اقوام و اقلیت‌های دیگری هم ساکن هستند. این، چیزی را ثابت نمیکند.
می‌‌نویسید:
مثلا زبان، و خاک کشور آلمان، از هویت اتنیکی آلمان نشات گرفته است. کلمه آلمان، نام اتنیک است، که سرزمین آلمان بدان نام، نامیده میشود.
""زبان" یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده اتنیک میباشد. پس زبان نمیتواند از اتنیک نشأت گرفته باشد، بلکه این "اتنیک" است که به کمک "زبان" شکل گرفته است
می‌‌نویسید
mr. Alikhani. shoma, irane farda va fedaii shamshir koshtar regim ra tiz kardiid. mokonus ra yadetan hast. inghadar dars akhlagh nadiid. sedaghat dashte bashiid.
آقای باقرزاده لطفا تنها یک جمله دست بگیری را اسم ببرید که از زبان حسن روحانی در لفاطی اش در سازمان ملل شنیده شده است. حتما سواد شما الحمدالله از دیپلم ببالا است که توانسته اید سخنان روحانی را خوب بفهمید, غیر از شما کسی نتوانسته است بفهمد. خلایق را هر چه لایق. آقای روحانی خوشحال خواهد شد که سخنانش به مخاطبهای مدرکی ایراد فرموده است.
تظاهرات عليه روحانی در نيويورک: روحانی و احمدی نژاد دو روی يک سکه هستند
شبکه عربی تلويزيون بی.بی.سی: ايرانيان مخالف در نيويورک عليه رژيم ايران تظاهرات کردند. آنها نام احمدی نژاد را با حسن روحانی عوض کرده و عليه وی شعار دادند. تظاهر کنندگان می گويند: روحانی و احمدی نژاد دو روی يک سکه هستند. تعدادی از شخصيتهای آمريکايی نيز از اين تظاهر کنندگان حمايت کردند.
اد رويس: به لفاظی روحانی نياز نداريم، بايد فعاليت اتمی متوقف شود
اد رويس رئيس کميته روابط خارجی مجلس نمايندگان آمريکا طی بيانيه يی درباره سخنرانی آخوند روحانی در مجمع عمومی ملل متحد گفت:
”ما نياز به حرف زدن از طرف روحانی نداريم، ما نياز به اقدام از طرف رژيم تهران داريم. تعهد اين رژيم به مذاکرات نبايد با لفاظی ارزيابی شود، بلکه با توقف فعاليتهای اتمی آن بايد ارزيابی شود. از طريق تحريمهای اقتصادی فلج کننده ما می توانيم به افزايش فشار روی اين رژيم ادامه دهيم و توانايی آن را برای دستيابی به تسليحات اتمی هدف قرار دهيم.
»در این سوی ارس نیز این فجایع هولناك به شكل دیگری به منصه ظهور رسید. آسوری های عثمانی كه «جلو» (جیلو) نامیده می شدند، چون در جنگ جهانی اول به طرفداری روسیه به مقابل با دولت عثمانی برخاستند و شكست خوردند به سوی ایران متواری گردیده و در شهرها و روستاهای غرب آذربایجان از جمله اورمیه و سلماس اقامت گزیدند. مردم شریف این خطه نیز این مهمانان ناخوانده را با مهربانی پذیرفتند. ولی پس از چندی انگلیسی ها این پناهندگان را همراه با ارامنه فراری از قفقاز و آسوری ها و ارمنی های بومی مسلح كرده و خواستند در غرب اذربایجان، یك حكومت مسیحی تشكیل دهند. تشكیل یك همچو حكومتی هم به قیمت نسل كشی مسلمانان این دیار به فرجام می رسید. بنیامین مارشیمون رهبر معنوی - نظامی ارامنه در سال 1918 می باشد كه مهمترین نقش را در قتل عام مردم اورمیه در سالهای 1918 داشته است.
این فرد به عنوان رهبر معنوی ارامنه ی اطراف وان در سال 1914 میلادی جهت تشكیل ارمنستان بزرگ بر علیه دولت عثمانی علم عصیان افراشت .اما پس از شكست از لشگر عثمانی به همراه طوایف "جیلو" كه رهبری آنها را بر عهده داشت راهی اورمیه شد و پس از قتل و غارت های بسیار به دست اسماعیل سیمیتقوی كرد در كهنه شهر سلماس كشته شد.خبر كشته شدن بنیامین مارشیمون بود كه سبب شد اردوی مسلح مسیحیان، در شهرهای اورمیه، سلماس و كهنه شهر بیش از130 هزار نفر از مسلمانان این منطقه را به طرز فجیعی كشتند و می رفت كه هدف شوم این جنایتكاران تحقق یابد، ولی با آمدن ارتش عثمانی این نقشه شوم نیز ناكام ماند.«
»كشت و كشتار مسلمانان به دست مسیحیان، دوبار در شهر اورمیه در اسفند ماه 1296 شمسی (فوریه و مارس 1918) رخ داد و این فاجعه در اردیبهشت ماه سال 1927 شمسی در شهر سلماس تكرار گردید.«
با انكه مردم دو شهر اورمیه و سلماس در این وقایع سستی از خود به خرج دادند و آن نیز بیشتر تقصیر حاكمان و اعیان آن دو شهر بود كه به وقت لزوم راه چاره ای نیندیشیدند و كاهلی نشان دادند و نتیجه آن را نیز بدیدند، چنانكه خان و مان شان یكسره خاكستر شد و دودمانشان بر باد رفت و هنوز كه هنوز است آثار آن فجایع را به اشكال مختلف باز در آنجا می بینیم. ولی در این میان مردم خوی به پاس روحیه پایداری شان و نیز داشتن سردمدارانی فكور و نترس، هم خود را از دام شوم بیگانگان رهاندند و هم منطقه را از بلایی كه می خواست بدان دچار شود نجات دادند.
برای آگاهی بیشتر میتوانید به کتاب " قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس – دکتر صمد سرداری نیا، نشر اختر، تبریز مراجعه کنید.
ارمنیها از اینگونه جعلیات زیاد دارند و با کمک لابی های قدرتمندشان در کشورهای غربی و تبلیغات رسانه ای قضیه را برعکس نشان میدهند و مظلوم نمایی میکنند.همین که یک دروغ تاریخی صدساله را با مدارک مشکوک در بوق و کرنا کرده اند ولی جهان به اشغال 20 درصد خاک ازربایجان و کشته شدن هزاران انسان بیگناه و آوارگی بیش از یک میلیون آزربایجانی توسط ارمنستان آنهم بیست سال قبل درست در مقابل چشم جهانیان بیتفاوت است بهترین دلیل بر حمایت متعصبانه دشمنان ملت تورک از ارمنستان میباشد
اگر کمک ترکیه عثمانی نبود امروز باید آزربایجان را در کتابهای تاریخ و موزه ها جستجو میکردیم البته اگر از نسل کشی توسط ارمنستان نجات پیدا میکردیم که در آنصورت هم باید غسل تعمید میشدیم صلیب به گردن می انداختیم و یکشنبه ها با صدای ناقوس کلیسا به محضر جناب کشیش میرفتیم اعتراف میکردیم و با ورد کشیش متبرک میشدیم.
اينكه فرض شود ارامنه بدون اينكه هيچ اقدام و عملي كرده باشند و در سر زندگي خود و مشغول كار خود بوده اند و به يكباره "خون جلوي چشم امپراتوري عثماني را گرفته " و بدون هيچ دليلي بيش از يك ميليون و پانصد هزار (!) ارمني را قتل عام كرده است ، با عقل و منطق تاريخي جور در نمي آيد.
و اما شرح مختصر ماجرا :
آنچه كه از وصیت نامه منسوب به پطر كبیر تزار روسیه برمیآید، توصیه اوست به زمامداران بعد از خود بر تصرف سرزمین قفقاز و دست نشانده ساختن شاه ایران و پس از آن حمله به هندوستان مستعمرۀ انگلیس.
به درستی او آذربایجان را دروازه خاورمیانه می دانست و موثرترین راه نفوذ به این منطقه را تبانی با ارامنه و ستون پنجم قرار دادن آنها. سرانجام بخشی از رؤیای پطر كبیر در اثر جنگهای معروف ایران و روس و با تقسیم آذربایجان و تصرف سرزمینهای مسلمان نشین آن سوی ارس بوسیله ارتش غدار روسیه، به واقعیت پیوست. برتری تكنولوژیكی روسها، بی كفایتی پادشاه ایران، نفاق و دو رویی و سستی مسلمانان و مهمتر از همه خیانت همه جانبه ارامنه از عوامل اصلی این شكست ننگین بودند. «ارامنه در حالی با روسها بر علیه ایران همكاری همه جانبه می كردند كه همیشه در كشور ایران، در كنار سایر ایرانیان، با مسالمت زندگی كرده و مورد احترام بودند.» ارامنه ساکن در قفقاز، تر کیه و ایران با تشکیل نیروهای داوطلب که مجموع آنها به ۲۵۰۰۰۰ نفر می رسید علیه دولت ایران و عثمانی می جنگیدند. آنها به محض اولین رویارویی اردوی قجرها با روسها در سال ۱۸۰۴ م به روسها پیوستند. در جنگ بعدی به سال ۱۸۲۷-۱۸۲۶ م روسها با کمک اساسی نیروهای ارمنی و حتی افرادی چون ژنرال ماداتیان و اسقف نرسس جاثلیق، عباس میرزا را شکست داده ایروان، نخجوان و بقیه ی شهرهای ماوراء قفقاز را به تصرف خود در آوردند. ارامنه ساکن در ترکیه نیز در سال ۱۸۲۹ و ۱۸۵۳ با فرماندهی افرادی چون ژنرال بهبوتیان و ملیکیان به همراه قشون روسها عثمانی ها را شکست داده، بخشی از اراضی آنها را به خاک روسیه منضم نمودند.
»پس از پایان جنگهای ایران و روسیه، كوچ ارامنه از ایران و عثمانی به آن سوی ارس كه به تصرف روسها درآمده بود آغاز می گردد.همچنین در جنگهای بین ایران وروسیه ارامنه ایران و ترکیه بدلیل کمک های که به روسها کرده بودند روسها در عهد نامه ترکمن چای و مفاد بندهای ۱۴ و۱۵ معاهده کوچ ارامنه ایران را قید کردند. روسها پس از اشغال منطقه قفقاز كه اكثریت قریب به اتفاق ساكنان آن را مسلمانان تشكیل می دادند... زمینه مهاجرت ارامنه را كه در طول جنگ با نیروهای تزاری همكاری كرده بودند فراهم ساختند. تزاریسم با این اقدام می خواست موقعیت خود را در قفقاز مستحكم كرده و در سیاست دیرین شرقی خود، نقطه اتكایی در این منطقه برای خود ایجاد كند.»
ارامنه با استفاده از حمایت بی حد و حصر روسها شروع به دست یازی به مسلمانان منطقه نمودند. آنان با ایجاد حزبی تحت عنوان «داشناك» به سال 1890 اقدامات جنایتكارانه خود را سازماندهی نمودند و تا سال 1918 كه خود شومترین سالها برای مسلمانان هر دو سوی ارس بود، به هر بهانهای و در هر فرصتی به قتل عام و نابودی مسلمانان كوشیدند و رویای ارمنستان بزرگ خود را بیشتر به واقعیت نزدیك ساختند.
» در این سال، مسلمانان اغلب شهرهای آذربایجان، مورد تهاجم ناجوانمردانه دشمنان قرار گرفته و قتل عام گردیدند. در این فجایع هولناك، صدها هزار نفر از مسلمانان به قتل رسیده و عده كثیری نیز آواره و بی خانمان شدند»آنها در ژانویه 1918 به شهر مسلمان نشین ایروان (پایتخت كنونی جمهوری ارمنستان) و 211 روستای آن یورش برده و با كشتن سیصد هزار نفر از مسلمانان آن دیار و متواری كردن تعداد زیادی از آنان، این شهر تاریخی مسلمان نشین را به یك شهر ارمنی نشین تبدیل كردند. مهاجمین در مارس همان سال در باكو و دیگر شهرهای آذربایجان نیز این جنایت خود را تكرار كردند و با اینكه بیش از بیست هزار نفر فقط از مردم باكو را كشتار كردند ولی با رسیدن سپاهیان عثمانی نتوانستند در این شهرها فاجعه پاكسازی نژادی را به طور كامل به مرحله اجرا درآورند. «
اقای امید دانا اول ساختن مقبره برای سربازان کشور دیگر حتی دشمن تنها در کشورهای مدرن و پیشرفته که به حقوق انسانها اهمیت میدند امکان پذیز است نه در ایران مانند ساختن مقبره سربازان استرالیایی شرکت کننده در جنگ ترکیه و یونان و اروپا در زمان آتا ترک دوم اینکه این سربازان که سفیر از آنها نام برده سربازان جنگ چالدران نبودند بلکه سربازانی بودند که علیه ارمنیان که به قتل و غارت شهرهای خوی سلماس و ارومیه آمده بودند جنگیدند و شهید شدند سوم جنگ صفویان و عثمانی ها جنگ دوبرادر سر دو عقیده شیعه و سنی بود نه جنگ ایران و ترکیه.
حبیب بئی، مفهوم "ترک" همان طور که شما نیز بدان اشاره کرده اید، هویت اتنیکی، زبانی، فرهنگی، و حتا تاریخی ملل ترک را در اقصا نقاط دنیا از آسیا، خاورمیانه تا اروپا را شامل میشود. مردم ترک آذربایجان را، چه از نظر زبانی، چه از نظر اتنیکی، نمی توان از بدنه اتنیکی، و زبانی دنیای ترک جدا کرده، به آن هویت مکانی داد. زیرا بدون مردم ترک آذربایجان، سرزمین آذربایجان جزنام یک جغرافیا، و یک منطقه خالی، مفهوم دیگری نخواهد داشت. مردم ترک آذربایجان، که از هزاره های دور در این منطقه نشو نما میکنند، در حقیقت باید گفت، که این خود مردم آذربایجان است که زبان، اتنیک و خواص فرهنگی خویش را در بطن خود حمل میکند، و به خود معنا و هویت زبانی، اتنیکی و تاریخی میبخشد، نه خاک و سنگ و جغرافیا، که برروی آن زندگی میکند. جغرافیای آذربایجان فقط اسم یک منطقه است. که در آن منطقه هر قومی صرفنظر از زبان ، و اتنیک
و تاریخ وهویت خویش میتواند، زندگی بکند. وجه تسمیه زبان هر ملتی از ذات اتنیکی آن ملت نشات میگیرد. مثلا زبان، و خاک کشور آلمان، از هویت اتنیکی آلمان نشات گرفته است. کلمه آلمان، نام اتنیک است، که سرزمین آلمان بدان نام، نامیده میشود. پس بدون مردم آلمان، نه کشور آلمان مفهوم دارد، و نه زبان آلمانی. پس ملاحظه میکنید، زبان و یا منطقه جغرافیائی، یک ملت را، خود آن ملت، با هویت اتنیکی خویش تعیین میکند. آب وخاک نمی تواند، برای ملتی زبان و اتنیک وهویت تعیین بکند. و موضوع آذربایجان نیز از این قاعده مستثنا نیست. اگر چه آلمان بعد از جنگ دوم جهانی به دو کشور تقسیم شد. اما هر دو سوی مردم آلمان شرقی و غربی صرفنظر از سیستمهای سیاسی دولت خود، از نظر زبانی، اتنیکی، و فرهنگی آلمانی باقی مانند. اگر چه آلمان غربی سالها تحت کنترل متفقین؛ آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه، حق تشکیل دولت مستقل خود را نداشت. امروز مسئله آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی مصداق همین امر است. و چیزی را که نباید در خصوص آذربایجان از نظردور داشت، مقیاس زبانی آن با کشور اتریش است. اگر کسی بپرسد که مردم کشور اتریش به چه زبانی صحبت میکنند، میگویند، به زبان آلمانی. نمی گویند به زبان اتریشی. زیرا کشور اتریش یکی از کشور های آلمانی زبان است. مصداق آن در آذربایجان نیز صدق میکند، واگر کسی بپرسد، مردم آذربایجان به چه زبانی صحبت میکنند، میگویند؛ به زبان ترکی، و یا به ترکی آذربایجانی. اما گفتن "زبان آذربایجانی" مطلقا غط است. زیرا آذربایجان اسم اتنیک نیست. اسم سرزمین است. و منسوبیت زبان به اتنیک بر میگردد، نه به جغرافیا. و چون اتنیک مردم آذربایجان ترکی است، پس زبان مردم آذربایجان " ترکی آذربایجانی" نام دارد. و چون ابزار زبان اختراع انسان است. و بدون ملل ترک، نه زبان ترکی مفهومی خواهد داشت، و نه جغرافیائی که ترکان بر روی آن زندگی میکنند. و چون مردم آذربایجان شاخه ای از ملل ترک زبان است، از این جهت به زبان ترکی صحبت میکنند. که آن را " ترکی آذربایجانی" می نامند. با ابراز تاسف بعضی پان ایرانیستها به زور هم که شده به "زبان ترکی آذربایجانی"، زبان آذری، و یا زبان "آذربایجانی" میگویند، که این غلط است. زیرا همانطور که در فوق گفته شد، وجه تسمیه زبان را مردم تعیین میکند، و نه کوه و دشت و جغرافیا. و اگر قرار باشد که حتا در زبان ترکی، به زبان ترکی آذربایجانی، " آذربایجان جا" گفته شود، پس به سایر زبانهای جغرافیای ایران نیز میتوان لقب جغرافیا داد، مثل فارسستان جا، کردستان جا، لرستان جا، ترکمنستان جا، عربستان جا، که چنین نامگذاری خنده دار، و کاملا غلط است. پس به این نتیجه میرسیم که وجه تسمیه زبان یک ملت، هویت اتنیکی آن ملت را در بطن خویش حمل میکند. و سخن آخر اینکه در فارسستان، مردم و یا اتنیک فارس، فارسی صحبت میکند. در کردستان مردم، و یا اتنیک کرد، کردی صحبت میکند، در ترکمنستان مردم، ویا اتنیک ترکمن، ترکمنی ویا ترکی ترکمنی، صحبت میکند. و درعربستان ایران مردم عرب، ویا اتنیک عرب، عربی و یا عربی اهوازی، صحبت میکند. و در آذربایجان، مردم ترک آذربایجان، ترکی و یا " ترکی آذربایجانی" صحبت میکند. و زبان ترکی زبان اتنیکی و هویتی این مردم است. پس هویت اکثریت مردمی که در آذربایجان زندگی میکنند، هویت ترکی است. نه آذربایجانی. زیرا آذربایجان به عنوان یک جغرافیا، نه منشا زبان است ، و نه منشا اتنیک. از نظر اتنیکی و از نظر زبانی، آذربایجان عضوی از دنیای جامعه ترکان، و ترک زبانان است. اگر چه از نظر سیاسی در حیطه استعمار و استثمار فرهنگی، اقتصادی، و زبانی جغرافیای موسوم به ایران قرار دارد.
خانم ها و اقایان گرامی .د رکشوری بیگانه بنام عراق 52 تن از هموطنان ما بنام مجاهد بدست جنایتکاران اسلامی /اخوند قتل عام شدند.از پشت پرده سخن گفتن و ظاهر نشدن در برابر مردم توهین به مردم ایران و قربانیان اشرف است.
هیچ کس نمیتواند درک کند چرا از پشت پرده پیام اقای رجوی را میخوانند؟اساسن شما فرض بفرمائید ایشان اقای رجوی امام زمان هستند و باید وجود مبارک را با صدای خود و تصویر به اثبات برسانند.اقای رجوی شما دیگر چریک سالهای 50 نیستید که گم نام باشید بلکه ادعای رهبری کشوری بنام ایران را دارید و پسندیده است که شجاعانه در اجتماع خود مجاهدان وحتا ایرانیان شرکت کننید و بدو خوب سیاست خود را نماینده گی کنید.
دادش! اعصابتو بیهوده خراب نکن. کدام اسلام؟ مشتی مافیا، به بهانه مذهب 34 سال است که به قتل و کشتار مردم، و چپاول ثروت مملکت می پردازند. همین آمریکا اینان را سر کار گذاشته است. حلقومت را بخاطر مشتی لمپن پاره نکن! اسلام ترمز بریده میره تا کرب و بلا. و تا زمانیکه آمریکا و اروپا برای چپاول ثروت نفت و گاز ایران مصمم باشند، صد سال دیگر نیز همین رژیم مافیا را مثل جسد پوسیده، سر کار نگه خواهند داشت. و رژیم هر کسی را که دم بزند خواهد کشت. این کشت و کشتاری که اینان در طول سه ده در ایران راه انداخته اند. در واقع سیاست آمریکاست. دولت آمریکا مشکلش با رژیم اسلامی مسئله دمکراسی نیست. مشکلش با ایران این است که میگوید؛ من ترا سر کار گذاشته ام، و باید مثل یک ملیجک مطیع اوامر من باشی. در هیچ کجای دنیا آمریکا رژیم دموکراتیکی ایجاد نکرده است. و اگر درایران تحولاتی پدید بیاید، جامعه از هم خواهد
پاشید. این مسئله را آلمان، آمریکا و انگلیس، از من و شما بهتر میدانند. تنها راه جلو گیری از این امر سر پا نگهداشتن رژیم اسلامی در قدرت است، که نتیجه آن طغیان عمومی، و جنگ داخلی خواهد بود. اینهم برای غرب سود آور است. فهمیدن این سیاست خیلی ساده است.
بە نظر من باور بە جمهوری اعدام و ترور، توحش و شیادی همان سیاست "شکوفایی جمهوری اسلامی" است. جمهوری اسلامی ـ حتی اگر صددرصد مردم آن را برگزیدە باشند کە مطلقا چنین نیست ـ رژیمی خشونت طلب و نظامی گرا و در جستجوی سلاح اتمی. غرب ستیزی سوسیالیست دیروز و ناسیونالیست امروز مانع از رؤیت نیات این حکومت کە بر زور و دروغ برپا شدە، شدە است. مصالح مردم ایران در دستیابی رژیم جمهوری اسلامی بە سلاح اتمی نیست و اینجا مردم ایران با غرب مصالح مشترک دارد. باید تمام ابزارهای ممکن جلو تسلیح این حکومت بە سلاح کشتار جمعی را گرفت.
درود بر شما، صد درصد با دیدگاهتان موافقم.
فرخ نگهدارها در ابتدای سرکار آمدن جنایتکاران حاکم بر ایران، به بهانه‌ی ضدامپریالیستی بودن و ضد غربی بودن سیستم قرون وسطایی جمهوری اسلامی از هیچ همکاری و همراهی در جهت استقرار و تثبیت این نظام شوم دریغ نورزیدند،
ناظر دبیر گرامی:
درود بر شما، صد درصد با دیدگاهتان موافقم.
فرخ نگهدارها در ابتدای سرکار آمدن جنایتکاران حاکم بر ایران، به بهانه‌ی ضدامپریالیستی بودن و ضد غربی بودن سیستم قرون وسطایی جمهوری اسلامی از هیچ همکاری و همراهی در جهت استقرار و تثبیت این نظام شوم دریغ نورزیدند، حال هم علی کشتگرها ضمن تآئید انتخاب دمکراتیک! آخوند حسن روحانی جنایتکاری حرفه‌ایی بعنوان رئیس جمهور ایران، به بهانه دمکراسی خواهی، تنش زدایی و منافع ایران، مخالفان رژیم را که خواهان براندازی حکومت ولایت فقیهی هستند، ضدایرانی، خصلت سیاسی از دست داده و ابزار قدرتهای جنگ طلب مینامد وبرای ادامه حکومت جهل و جنایت اسلامی برای مخالفان رژیم نسخه می پیچند.
امید دانای عزیز، حد اقل به خاطر نامی که انتخاب کرده ای باید خبر وموضوعی که مینویسی دقت کنی. این که در اورمیه واحدی برای زبان ترکی استانبولی گذاشته شده یک موضوع دیپلوماتیک وفرهنگی مرسوم ما ذبین کشور هاست به شخص شهیر شما وبنده مربوط نمی شود.اما در جنک جهانی اول بخشی از کشور ما مثل جنک جهانی دوم تحت اشغال انگلیس وروسها بود.با حمایت همین انگلیس و روس دسته بزرگی از اتحاد ارامنه واشوری ها را مسلح کرده وبه جان مردم اذربایجان غربی انداخته بودند این جریان تحت عنوان "جیلولوق" با کشتاری بی رحمانه نزدیک سیصد هزار نفر از مردم ان مناطق در اور میه مستقر شده وخواهان تشکیل کشور مستقل خود بودند. از انجایکه حکومت مرکزی در تهران عرضه دفاع از کشور را نداشت دولت عثمانی بخاطر حمایت از هم دینان وهم زبانان به اذر بایجان اوردوی فرستاد وهمین جریان جیلولوق را گوش مالی داده وکشور عزیز شمارا از وجود ان متجاوران آراد
کرد.اقای امید دانا بهتر است به جای این همه شعار تو خالی کمی در تاریخ مطالعه بکنید.
گزارش های مردمی ارسالی از اراک *******
بهنام چگینی رزمنده شهری متولد خنداب ساکن اراک مهندس مکانیک و کارگر فنی لیبرال دموکرات لر زبان و فعال اجتماعی هفته پیش در اراک دستگیر شد و زیر ازار جسمی روحی است لطفا اطلاع رسانی کنید****
جبهه مقاومت فرهنگ شهری
تا زمانی که در ایران، امثال خر مقدس های اسلامی به هر طریقی اعم از سپاه پاسداران، آیت الله های ریز و درشت، بیت رهبری و توابع در حکومت دست و نفوذ داشته باشند، و تا زمانی که جرثومه هایی به نام مجاهدین خلق در میان مخالفین حکومت وول بزنند، این کشور روی خوش آزادی را به خود نخواهد دید. اگرچه این موجودات در زمان حال زندگی میکنند اما متعلق به دوران بربریت هستند و از آگاهی، تمدن و مدرنیت بدور مانده اند.
صیغه یا به قول شما "ازدواج موقت" را در راستای "آزادی جنسی" به مردم قالب کردن، کاری است که فقط از آخوندزادگانی که اکنون کراواتی شده اند برمیآید.
لطفا قبل از استفاده از اصطلاحاتی که با آن بیگانه هستید جستجویی مختصر در اینترنت بکنید.
امروز اول ماه مهر روز شکنجه کودکان غير فارس در ايران است کودکان غير فارس زبان غريبه ها را بايد به زور و کتک ياد بگيرند و در کتابهای باصطلاح درسی به هويت آنها توهين شود و در آخر هم بايد انتظار وطن پرستی و هم وطنی از اين کودکان بايد داشت. دنيای عجيبی است مگر نه ؟ ؟
رفیق عزیز، آقای علی، شما که تا دیروز خود را چپی تقدیم میکردید، و به خاطر چپ حلقومتان را پاره میکردید، و علیه آمریکا و اروپا شعار میدادی، و غرب را امپریالیسم جهان خوار قلمداد میکردید، و حتی خوردن کوکاکولا را جایز نمی دانستید، از کی حالا آمپریالیسم حهان خوار، مدافع دموکراسی شده است؟ مگر آخوند روضه خوان حسن روحانی، یکی از جنایتکاران رژیم اسلامی تهران، چه درکی از دموکراسی دارد، که شما برای اینان سینه چاک میکنی؟ مگر رژیم جنایتکار تهران در طول بیش از سه ده، جز جنایت چه کار انسانی کرده است که شما به جهت ارتباط امپریالیسم آمریکا، با دیکتاتورهای تهران از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. مگرهمین رژیم جنایتکار را، همین آمپریالیسم آمریکا در ایران بر سرکار نه گماشت، که شما اینچنین از خود بیخود شده اید؟ وای بحال آن مردمی که متفکرش شما باشید. رژیم اسلامی تهران همیشه در خفا با دولت آمریکا
در ارتباط بوده است. منتها برای خر کردن مردم، آنرا علنی نمیکرد، تا بتواند برای فریب مردم، در ظاهرهم که شده، علیه آمریکا و اسرائیل شعار بدهد. پر واضح است که رژیم دیکتاتور تهران، برای سر گرم کردن مردم، و طولانی کردن عمر ننگین خود همیشه به یک، و یا چند دشمن خارجی نیاز دارد، و اکنون که بتدریج پرده ها برمی افتد، وضع رژیم دیکتاتور تهران بد تر از آن خواهد شد، که شما تصور میکنید. چون تا زمانی که مسئله ملیتها و حقوق مسلم آنها در جامعه استعمار زده ایران مشخص نشود، اوضاع روز به روز خرابتر، و در اعماق بحران غوطه ور خواهد شد. حتی اگر شما با خوشحالی تمام، ارتباط مستقیم اوباما، و آخوند حسن آقا را، جشن بگیری، و با عشوه تمام بشکن بزنی و با سر مستی ترانه ابرام غزل خوان را زمزمه کنی. داداش! روزگارعوض شده، مردم جغرافیای ایران، آن مردم سی و چهار سال پیش نیست، که ظهور خر دجال را وعده بدهید! و آنها نیز باور بکنند. شما انگار درخوابی، و غافل از آن، که چه طوفانی خواهد وزید.
بنظر این حقیر رهبری خفتگان مجاهد در خواب بسر میبرندو هیچ شیپوری حتا شیپور صور اسرافیل این رهبری ذلیل و ...... را بیدار نخواهد کرد.ما متاسفانه شاهد یک نمایشنامه خونین هستیم که پایانی جز مرگ هنرپیشه های ان و خنده های پیروز مندانه رهبری سازمان و نظام اسلامی ندارد.بر طبل پیروزی خیالی کوبیدن و ندای استقامت در کورستان اشرف و غیر سر دادن فقط نادانی مطلق است.این فرنگی ها برادر با ما هیچ رابطه تاریخی معنوی دینی و زبانی ندارند .دنیای وحش است این جهان .چرا دخیل بستن بر سقاخانه غرب که هدفی جز نابودی شرق و ثضمین منافع خود ندارد .واقعن مضحک و خنده دار و درد اور است روزگار ما مردم ایران که سرنوشتمان به دست عده ای اخوند و انقلابی افتاده است.این مثل ایرانی که میگوید کسی را به ده راه نمیدادندسراغ کدخدا را میگرفت خود گویاست پیروان اسلام راستین چه به
بیراهه میروند.
به این بلند پروازی های انقلابی و اسلامی توجه کننید.خانم مریم رجوی گوید
(دانشجویان و دانش‌آموزان عزیز، معلمان، دبیران و استادان ارجمند،به همه شما درود می‌فرستم. آرزو می‌کنم سال تحصیلی جدید برای شما سالی پر از کوشش و جنبش برای آزادی میهن از چنگال دیکتاتوری آخوندی و سال گسترش اعتراض و مقاومت، به ویژه در میان نسل جوان، باشد. )خانم محترم جان سه هزار انسان محکوم به مسلمان بودن مجاهد بودن در خطر است و باید انها را از عراق نجات دهی پیام به دانشجویان پیشکش.هر وقت در به قدرت رسیدید ان وقت میتوانید برای هر مراسمی حتا برای ختنه سوری پسران پیام و پیامک ارسال فرمائید.
قابل توجه کاربران گرامی و بخصوص مسئول صفحه نظرات، هواداران مجاهدین از جمله آقای کیومرث دولتی یا نمی دانند که صفحه شما اختصاص به نظرات کوتاه و خلاصه شده شخصی کاربران دارد و یا اینکه از این امکان برای تبلیغ سازمانشان سوء استفاده می نمایند.
همانطور که ملاحظه میشود و قبلا هم بسیار سابقه داشته است آنها با وارد نمودن اطلاعیه ها و مقالات بلند سازمانی و تشکیلاتی بطور فله ای و زیرکانه از این صفحه استفاده نموده اند. آیا اگر دیگران هم به این صورت انجام دهند این صفحه شما تبدیل به تابلوی اعلانات و یا شبیه به دیگی پر از آش شله قلمکار نخواهد شد؟
فراخوان کميته پارلمانی دو مجلس انگلستان برای آزادی ۷ گروگان ربوده شده از اشرف
لرد کارلايل وکيل عاليرتبه با رتبه مشاورت ملکه: اگر عمل موثری صورت نپذيرد عراق به موقعيت کشوری دست نشانده رژيم ايران با عواقب خطرناک برای امنيت خاورميانه سقوط خواهد کرد، اين شرايط بحرانی نياز به توجه فوری بين المللی دارد
کميته پارلمانی بريتانيايی برای آزادی ايران، به رياست لرد ديويد وادينگتون، عضو برجسته مجلس اعيان و وزير پيشين کشور که از حمايت اکثريت مجلس عوام و بيش از 200عضو مجلس اعيان انگلستان برخوردار است، با صدور فراخوانی خواستار آزادی 7 گروگان ربوده شده از اشرف شد.
در بيانيه اين کميته آمده است: لرد کارلايل وکيل عاليرتبه با رتبه مشاورت ملکه و عضو مجلس اعيان، از دولت بريتانيا و جامعه بين المللی خواست برای آزادی گروگانهای اپوزيسيون ايران مداخله کنند.
لرد کارلايل گفت: ”بعد از قتل بيش از 50 مخالف غيرمسلح ايرانی در اشرف، توسط نيروهای عراقی، آنها 7مخالف را به گروگان گرفتند. اکنون زمان آن فرا رسيده است سازمان ملل که مسئوليت ساکنان را برعهده دارد، نشان دهد که از نفوذ واقعی روی دولت عراق استفاده می کند.
اگر عمل موثری صورت نپذيرد، عراق به موقعيت کشور دست نشانده رژيم ايران، با عواقب خطرناک برای امنيت خاورميانه، سقوط خواهد کرد. اين يک شرايط بحرانی است که نياز به توجه فوری بين المللی دارد.
آمريکا تلاش کرد حقايق حمله 8آوريل 2011 را بپوشاند، اما من گزارش را از طريق غيرمعمول فرستادم
نامزد معاونت وزير خارجه آمريکا نزد رئيس کميته خارجی سنا متعهد می شود از عراق بخواهد گروگانها آزاد و حفاظت ليبرتی تأمين شود
شهادت تکان دهنده بومدرا در ژنو: امکان ندارد يونامی و سفارت آمريکا از محل گروگانها مطلع نباشند
روز پنجشنبه 28شهريور (19سپتامبر) دکتر طاهر بومدرا، مسئول حقوق بشر يونامی و مشاور يونامی درباره اشرف (2009 تا 2012) در شهادت تکاندهنده اش در مقر ملل متحد در ژنو گفت: «اشرف به شدت حفاظت شده است. هيچ کس و هيچ چيز نمی تواند بدون آمادگی از قبل و حمايت فعال پليس و ارتش عراق در آن نفوذ کند... در هر گوشه کمپ برجهای مراقبت مستقر هستند... هيچ چيز نمی تواند وارد اشرف شود و ديده نشود... اکنون وقتی می شنوم شکهايی وجود دارد که چه کسی مرتکب حمله اخير به اشرف شده، برايم تکاندهنده است... من در مورد حمله آوريل 2011 تحقيقات کردم و به طور مستقيم با عاملان جنايت صحبت کردم. آنها تلاش کردند اشرفی ها را مقصر جلوه دهند اما در نهايت قبول کردند که اين کار را کرده اند».
او افزود: «هيچ اتفاقی بر سر اشرفی ها نمی آيد که يونامی از آن خبر نداشته باشد. ”پولاد“ ، ”ميلاد“ و ”دی اس اس“ سه نهاد امنيتی در يونامی هستند، که با پليس و ارتش عراق و رئيس ستاد ارتش و مسئول امنيت نخست وزيری در ارتباط مستمر هستند. من به شما می گويم اين کار توسط ارتش عراق انجام شد، توسط دفتر نخست وزيری هماهنگ شد و دستور آن را فالح فياض، مشاور امنيت ملی صادر کرده است. اميدوارم مطبوعات و کارکنان سازمان ملل من را به چالش بکشند».
آقای بومدرا تأکيد کرد: «همتايان من در سفارت آمريکا تلاش کردند بر حقايق سرپوش بگذارند. آنها به من گفتند وضعيت از کنترل خارج شد و ارتش عراق نمی توانست وضعيت را از نزديک مانيتور کند. آمريکايی ها 10آوريل وارد اشرف شدند اما به من اطلاع ندادند، در حالی که ما يک قراردادهای کاری داشتيم و همديگر را مطلع می ساختيم. آمريکاييها سکوت پيشه کردند. من در روز 13آوريل به اشرف رفتم... گزارش قتل عام به روشهای غيرمعمول به ژنو فرستاده شد چرا که من اجازه نداشتم گزارش را از کانال معمول ارسال کنم. اگر من به روش غيرمعمول نمی فرستادم، آن را می پوشانديم».
طاهر بومدرا در مورد محل هفت گروگان اشرفی گفت: «امکان ندارد يونامی و سفارت آمريکا خبردار نباشند که آنها کجا هستند... وقتی 36نفر در سال 2011 از خالص برده شدند، آنها به نوعی ناپديد شدند. من دنبال کردم، در منطقه سبز بغداد بودند، 50متری مقر يونامی. 50متری رياست جمهوری عراق. آنها در ساختمانی بودند که تابلوی ورودی آن نوشته شده بود «شورای عالی آموزش ملی». آنها از آموزش ملی به عنوان زندان مخفی استفاده می کردند. من در حضور افسران امنيتی عراقی به آنها گفتم شما همسايگان من هستيد و هر روز از شما بازديد می کنم. روز بعد آنها را جابه جا کردند».
در روز 19سپتامبر، هم چنين سناتور رابرت منندز، رئيس کميته خارجی سنای آمريکا در جلسه استماع سفير پاترسون نامزد وزير خارجه برای معاونت خاورنزديک تأکيد کرد: «من هم چنين از شکست عراق در حفاظت از جامعه مجاهدين خلق در کمپ اشرف و کمپ ليبرتی خشمگين هستم که در آخرين مورد موجب کشته شدن 52نفر و ربوده شدن هفت نفر شد که گروگان گرفته شده اند. من انتظار دارم که عراقيها مسئولان را پيدا کنند و برای اعمالشان مجازات کنند. من همچنين عراقيها را مسئول امنيت کسانی که در کمپ ليبرتی هستند می دانم و اميدوارم که دولت همين پيام را برای آنها بفرستد». سناتور منندز از سفير پاترسون سؤال کرد: «آيا شما به من متعهد می شويد که به دولت عراق به طور بسيار روشن بگوييد آنها در قبال افرادی که در کمپ ليبرتی هستند و... هم چنين بازگشت هفت گروگان که از کمپ اشرف ربوده شده اند، مسئوليت دارند؟» سفير پاترسون پاسخ داد: «بله من متعهد می شوم».
دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران
31شهريور1392 (22سپتامبر2013)
فراخوان دينا روهرا باکر و تد پو به دبيرکل سازمان ملل متحد برای استقرار نيروهای حافظ صلح در کمپ ليبرتی
قانون بين المللی ايجاب می کند همه افراد پناهجو بايد از حفاظت پايه يی و امنيت و رفاه برخوردار باشند
برای همه تابه حال بايد روشن شده باشد که دولت عراق نمی تواند طرف مورد اعتمادی برای تأمين حفاظت اين پناهندگان در ليبرتی باشد
واشينگتن دی سی- 18سپتامبر 2013
آقای بان کی مون دبيرکل سازمان ملل متحد،
بدينوسيله ما از شما می خواهيم که شورای امنيت را ترغيب کنيد تا نيروهای حافظ صلح را در کمپ حريه (ليبرتی) مستقر کند.
در ساعتهای بامدادی روز اول سپتامبر، افراد مسلح به کمپ اشرف، جايی که اعضای غيرمسلح گروه اپوزيسيون برای ساليان مستقر بوده اند، حمله کردند. آنها 52تن را به قتل رسانده و 7تن را به گروگان گرفتند. روز بعد از حمله يک تيم از يونامی به سرپرستی معاون نماينده دبيرکل به نام جورج باستين در کمپ حضور يافته و کشته شدن 52تن را تأييد و تصريح کرد ”آنها به ضرب گلوله در سر و قسمت بالا بدنشان، کشته شده و به برخی نيز از پشت دست بند زده شده بود ”. از زمان حمله گزارش شده است که دولت عراق 7 گروگان را بازداشت کرده است. مضافا ويدئوهايی که منتشر شده نشان می دهند مهاجمان، از نيروهای عراقی بوده اند.
از زمانيکه مذاکره برای جابه جايی شهروندان از اشرف به ليبرتی در جريان بود، به شهروندان به طور مستمر تضمين داده می شد که اگر آنها منتقل شوند در امنيت بوده و محافظت خواهند شد. از زمان شروع اين جابه جايی 113تن در 5 حمله به قتل رسيده اند که تماماً عامل اين قتلها دولت عراق بوده است.
بايد برای همه تابه حال روشن شده باشد که دولت عراق نمی تواند طرف مورد اعتمادی برای تأمين حفاظت اين پناهندگان باشد.
همان طوريکه کميساريای عالی پناهندگان گزارش کرده است، ”ساکنانی که درخواست حفاظت بين المللی داده اند، بنا بر حقوق بين الملل، رسماً افراد پناهجو محسوب می شوند. قانون بين المللی ايجاب می کند همه افراد پناهجو بايد از حفاظت پايه يی و امنيت و رفاه برخوردار باشند. بعد از اين حملات مکرر، ما عميقاً نگران بقيه ساکنان هستيم. اگر ما کاری نکنيم، و وضعيت را به حالت فعلی نگهداريم، قطعاً خونريزيهای ديگری در پيش خواهد بود.
مطابق ماده 99 از قوانين سازمان ملل، ”دبيرکل می تواند موضوعی که بنظرش تهديدی برای صلح بين المللی و امنيت باشد را به شورای امنيت ارجاع دهد“. ما محترماً از شما می خواهيم که امکان مستقر کردن نيروهای حافظ صلح سازمان ملل را در کمپ حريه (ليبرتی)، در شورای امنيت مطرح کنيد.
قارتال بیگ، بنده این کامنت را در نقد آخرین مقالهِ آقای شاملی ننوشته ام، بلکه سعی کرده‌ام تفکر ایشان را در در کل رابطه با هویت ملی و اتنیکی آذربایجان به نقد بکشم. دیگر اینکه کسانی آب به آسیاب پان ایرانیسم میریزند که عقاید پان ایرانیستی را در قالب تورکیگری تکرار میکنند. در تمام دنیا تا چندی پیش، فقط نمایندگان پان ایرانیزم بودند که ادعا میکردند که آذربایجان فقط یک نام جغرافیایی ست اکنون آنها به هر دلیلی دیگر این را تکرار نمیکنند. ولی تورکچی‌های ما امروز گویِ سبقت را از آنها ربوده اند. بهتر است که در باره استدلالات بنده نظر بدهید تا بتوانم اشتباهات احتمالی را تصحیح بکنم. با تشکر.
، رسیدگی به خواسته‌های خانواده‌هاى اين زندانیان سیاسی ناشناس ، در مناطق غير فارس در ایران باز هم با تبعیض مواجه شده است. زندانیانی که فقط به خاطر مطالبات ملى، هويت‌طلبانه و شهروند عادی بودنشان و يا به خاطر نداشتن شهرت و به دليل عدم توجه جدی رسانه‌ها نسبت به پوشش اخبار این دسته از زندانیان و سکوت سازمان‌هاى حقوق بشر نسبت به وضعیت آنان، همواره رنج و عذاب بیش‌تری را متحمل میشوند و همواره حقوقشان بیش از دیگران نقض میشود. بسیاری از قربانیان پرونده‌سازى و سناریوهای دروغین نهادهای امنیتی نیز از میان همین زندانیان انتخاب میشوند. نگاهی به دادگاه‌های برگزار شده در این مدت اخیر به خوبی نشان میدهد که چه تعداد از این زندانیان به خاطر بى نام و نشان بودن و شهرت نداشتن در معرض خطرات جدی قرار گرفته‌اند.
بنظر میرسد، حبیب بئی، متن مقاله یونوس بئی را، بدرستی نخوانده، و بیهوده اظهار نظر میفرماید. امید که جبیب بئی، در این مورد قدری دقت نظر بخرج دهد. و آب به آسیاب پان ایرانیستها نه ریزد.
خواهشا اسم اینجور آدما رو نذارید هنرمند! فرشچیان هنرمنده، این یارو هم هنرمنده!!! این یارو قبل از اینکه به خمینی توهین کنه با یدک کشیدن اسم هنرمند، به هنرمندا توهین کرده
عربهای مسلمان صحرای عربستان اینگونه به سرزمین های غیر مسلمان حمله کردند و با قتل ،غارت، کشتار ، ترس ، رعب و وحشت و بزور مردم آن سرزمینها را مسلمان کردند ( در واقع برای غارت همیشگی آن مردم). درست همانگونه که دیکتاتور قبلی ایران با گسترش عظیم مسجدها،با اجباری کردن دروس دینی و عربی و قرآن و با سرکوب بسیار جدی تمام اندیشه های آزادخواهی و انسانی و مانع شدن تکامل آگاهی در ایران برای تداوم قدرت خود که با کودتا بدست آمده بود و رشد گروه های تروریستی بعلت فضای امنیتی و خفقان حاکم بر ایران باعث بقدرت رسیدن ...............اسلامگرایان در ایران شد. امروز نیز اسلامگرایان در سزمینهای اسلامی همان راه بیابانگردهای مسلمان ۱۴۰۰ سال قبل را تداوم میدهند منتها ..
منتها نه با نیزه،دشنه و شمشیر بلکه با سلاحهای مخرب و کشنده ی مدرن و وقتی هم به قدرت رسیدند غارتهای سازمان یافته و بی انتهای آنها از مردم شروع خواهد شد(مشابه ایران،عربستان و سایر کشورهای اسلامی دیگر). ریشه ی تمامی این ایدئولوژیها و جنایت ها جهل و نادانی و فقر گسترده میباشد.
افراط بسیاری از ناآگاهان از استفاده پیاپی از این نظریه در جهت سرپوش نهادن بر کمبود اطلاعات و ضعف تحلیل خود سبب گشته که این نظریه در جامعه ایرانی کارکد واقعی خود را از دست بدهد . با نگاهی به مسائل داخلی و جهانی در همین دو دهه اخیر و پیشرفت دنیای ارتباطات که امکان دسترسی به منابع را برای جسجو کنندگان حقیقی فراهم کرده به وضوح میتوان دید که چه مقدار از نیرو و سرمایه منابع قدرت صرف کنترل وجهت دهی پایه ایی در امور مربوط به جوامع می گردد. با بررسی پیشرفتهایی که در علوم انسانی و تکنولوژیکی مورد نیاز این نوع از سیاست و کنترل وجود آمده به راحتی میتوان پی برد که این شاخه دارای قدمتی طولانی است . در سالهای اخیر اسناد بسیاری منتشر شده که دخالت مستقیم این کانونهای قدرت را در سرنوشت کشورها نشان میدهد که هر محقق بی غرضی میتواند آنها را مشاهده کند.متاسفانه گوئی این از خصایص
بنیادین بسیاری از اهل اندیشه در ایران است که در طول تاریخ مسیر افراط و تفریط را پیش میگیرند و از این ور و یا از آن ور بام حقیقت سقوط میکنند. در این وضعیت غیر علمی و دور از واقعیات موجود تلاشهایی چنین که گوشه ایی غیر قابل کتمان از کل حقیقت را در معرض دید افکار جستجو گر جامعه قرار میدهد جای سپاس دارد. به گمان من همین سردر گمی اجتماعی و تاریخی ما ایرانیان که اکنون اسیر آنیم ناشی از ندیده گرفتن ونشناختن عوامل منعدد و پیچیده موثربرسرنوشت میهن خویش است که یکی نیز همین تئوری توطئه است.
برای جناب موافق نویسنده این مطلب آرزوی ادامه تلاش و پیگیری این مهم را دارم. درود بر کوشندگان راه حفیفت.
اقای اقبالی گرامی / ایا شما آن « یکنفر با صورت پوشیده با تکان دادن سر هویت زندانی را تائید یا تکذیب می کردند» را می شناختید ؟ پاسخ قطعا منفی خواهد بود . دوم توابین کسانی که زیر فشار گزمه های رزیم خورد می شدند و تن به همکاری می دادند از همه ی سازمانها و احزاب مخالف رزیم بودند بنابران آن یکنفر می توانست هر کسی از هر سازمان و حزبی باشد. سوم شما گویا ویدئو را ندیده اید چرا که اقای علیجانی بطور مثال می گوید که یک اکثریتی ها هم تنها به جرم یک اعلامیه اعدام شده اند.شما می توانید به لیست اعدام شدگان نگاه کنید و بسیاری از فدائیان خلق اکثریت در بین اعدام شدگان است
اچهارم این چه سئوالی است که می پرسید ایا « علی پورنقوی» خوشخدمتی ها ا شرکت داشته اند یا نه؟ مثل این است که کسی شما را به همین خوشخدمتی متهم کرده باشند. واقعیت این است که سازمان فدائیان خلق به دلایل بسیاری از جمله تحلیل غلط از حاکمیت جمهوری اسلامی به مدت یکی و نیم سال سیاست «اتحاد و انتقاد» را در مقابل جمهوری اسلامی در پیش گرفت و آن مشی سیاسی غلط و انحرافی را شجاعانه در گنگره اول سازمان نقد کردند و رهبری قدیمی را کنار گذاشتتند و نسل جدیدی را به رهبری سازمان گزینش کردندو علی پورنقوی از جمله نسل جدید بود.در ضمن افراط گرایی راست و چپ بلای جان روشنفکران عصر انقلاب 57 بود
این نوشته به قدری ... در استدلال خالی از پشتوانه مطالعاتی هست که بیشتر مایه خنده است تا تفکر . مطالبی که به ذم نگارنده استدلال تلقی شده در واقع فرافکنی ها خنده داری است که حتی ارزش یک پاسخ جدی ندارد. لذا در در رد به اصطلاح استدلاهای نویسنده متن که هویت را به کلمه آذربایجان نسبت داده و ترک بودن مولد ان میداند نه زاینده آن هویت باید گفت بسیار خوب در این صورت امثال شما که سالها تمام هم وغمتان هویت زدایی و جایگزینی ان با فرهنگ دیگر هستید یک کار هم میتوان کرد تا این موضوع را مثلا برای همیشه مخطومه کنید ان هم اینکه نام آذربایجان را از مناطقی که مشمول آن هست بردارید همان کاری که با اردبیل شد یعنی اردبیل را از آذربایجان شرقی جدا کنند به این ترتیب عنوان آذربایجان از منطقه ای وسیع حذف شد ؟ با منطق شما فقط آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی آذربایجان هست اما واقعیت که عوض نشده!
شهروندان آلمان امروز دولت خود را انتخاب می کنند.احزاب چپ از مارکسیست لنینست های آلمان تا راست های نژادپرست به رقابت برای کسب آراء شهروندان پرداختند. ویژگی دمکراسی در اروپا اینست که دیگر یک حزب نمی تواند حکومت کند و پلورالیسم اجتماعی، حکومت های ائتلافی را بعنوان آلترناتیو دمکراتیک به احزاب سیاسی تحمیل کرده است. در واقع با قاطعیت می توان گفت که در آلمان نه کمونیستها، نه مسیحیان دمکرات، نه فاشیست ها و نه سوسیال دمکراتها نمی توانند تنهائی بر کشور آلمان حکمرانی کنند؛ چراکه هیچکدام به تنهائی تنوع واقعن موجود در جامعه را منعکس نمی کنند.
رقابت اصلی همچنان میان سوسیال دمکراتها و دمکرات مسیحی ها ادامه دارد که تنهائی نمی توانند آراء لازم برای تشکیل دولت کسب کنند و در ائتلاف با چپ ها، سبزها و لیبرال ها می توانند حکومت کنند.
در آلمان پیکار انتخاباتی زیر چتر عشق به ساختن آلمان و فردای بهتر برای شهروندانش رقم می خورد و جامعه را با سلاح مذهب، نژاد، رنگ و جنسیت شقه شقه نکرده اند. رایو و.د.ار5 اعلام کرد که حضور در انتخابات نسبت به دوره قبل تا ظهر امروز 5 درصد بیشتر بوده است.
در این یکشنبه 62 میلیون شهروند آلمانی به انتخابات فراخوانده شدند.رای گیری از ساعت 8 آغاز شد و تا ساعت 18 ادامه دارد . رقابت سرخ ها و سبزها و سیاه و زرد ادامه دارد و ساعت 23 امشب تشکیل دهندگان دولت فردا اعلام خواهد شد.
Beautiful
اولا باید از یونس شاملی عزیز و حبیب ماکویی تشکر کرد که به یکی از اساسی ترین موضوعاتی پرداخته اند که احساس میشود نیاز به تعریف و روشن شدن دارد. در استدلالهای هر دو طرف فاکتهایی وجود دارند که نمیتوان نادیده گرفت یعنی در کل به نظر من چه در مورد زبان یا فرهنگ یا تاریخ و هویت بخواهیم صحبت کنیم هر دو عنصر تورک و آزربایجان توامان باید بکار روند تا حق مطلب بطور کامل ادا شود، در غیر اینصورت یعنی با حذف هر کدام از این عناصر تعریف ما از جهاتی ناقص خواهد بود. مثلا همانگونه که یک تورک ترکیه ای و یا اوزبک یا ترکمن و غیره تورک است یک آذربایجانی هم همینطور و شکی در تورک بودنش نیست ولی این را هم نمیتوان نادیده گرفت که در عین حال و در طول تاریخ هر کدام از این ملل تورک منجمله آزربایجانیها مولفه های فرهنگی مختص خود را پرورش داده اند که ارزشمند است و نباید نادیده گرفت. انکارشان کرد
قبل از اینکه دوباره کف بزنید کمی به این عکس دقت کنید آن مرد ریشو که عقب نشسته عباس عراقچی است.
با سلام
مطلب پیشنهادی شما، نوشته آقای همن سیدی را خواندم. قسمت اول بی تردید اشتراکات زیادی با دیدگاه های من دارد. گرچه طبعن اختلافاتی هم در دو دیدگاه میتوان یافت. قسمت دوم (کد رفسنجانی) را بسیار مفید یافتم. بی تردید بعد از کشته شدن امثال آیت و بهشتی، رفسنجانی نقش بسیار مهمی در رویداد های ایران بازی نموده، که بدان اشاره خواهم داشت. از کمک و راهنمائی شما سپاسگذارم.
شما را چه کسی انتخاب کرده که بخواهید برای گفته شما ۴۰ میلیون تصمیم بگیرید. اولأ تمام بدبختی مردم کردستان کسانی مانند شما و امثال شماست. شما تا حال چه خدمتی به شهروندان خود کرده اید؟ جز به خطر انداختن جان انها. از شما گرفته و قبل از شما که کسانی راهزن و چپاولگرانی مانند سمیتگو که از یک طرف از عثمانی ها و از طرف دیگر از روسها پشتیبانی میشدند و امروز نیز مثل گذشته هم از ترکیه و عربستان و انگلستان و امریکا و شرکتهای انها پشتیبانی میشوند. امروز مشکل ما ایرانیان با رژیم فاشیست اسلامی است و اگر هم بعد از این رژیم کسانی بخواهند ایران را پاره پاره بکنند ٬نه تنها موفق نخواهند شد بلکه خیانتی خواهد بود به شهروندان خویش که اعدای دلسوزی مادرانه دارند.
حضور قدرتمند و حضور بی رونق
روز سه شنبه دوربينها و خبرگزاريها دو حضور متفاوت را در چهار راه جهان به نمايش گذاشتند، يکی در ساختمان ملل متحد و ديگری در خيابان مقابل آن. يکی پشت تريبون غصبی مردم ايران، تريبون رسمی مجمع عمومی ملل متحد و ديگری در خيابان، بدون هيچ تريبون و امکان رسمی.اما کدام حضور پرقدرت تر، محبوبتر و با صدايی رساتر بود؟ آن که تريبون رسمی را غصب کرده بود، يا آن که جز تلاش اشرفی گونهٴ هموطنان آزاده چيزی نداشت.
و کدام حضور بی رونق و پرشکاف و پرتناقض بود؟ آن که در موضع اپوزيسيون بود و دستش از مظاهر رسمی و کلاسيک قدرت خالی بود يا آن که همهٴ مظاهر رسمی و مادی قدرت را با غصب امکانات يک ملت و کشور در اختيار داشت.
نگاهی به انعکاس گسترده تظاهرات ايرانيان اشرف نشان می تواند ما را به پاسخ نزديک کند. قدرتمندی اين حضور را می توان در تصاويری که تمامی خبرگزاريها و تلويزيونهای مهم منعکس کردند به خوبی ديد. گزارشگر الجزيرهٴ انگليسی از صحنه گفت: «صدای اپوزيسيون ايران در آمريکا بسيار بلند است» و خبرنگار ديگری صحنه را در يک عبارت خلاصه کرد: «يک تظاهرات عظيم». باز هم پاسخ را می توان در عزمهای جزم و استوار، در مشتهای گره کرده، در خروش پر طنين، در شعارهای خشمگينانه اشرف نشانها و در سخنان کوبندهٴ برجسته ترين شخصيتهای سياسی آمريکا ديد که روحانی را عامل «سلاخی انسانها در شورای امنيت رژيم» معرفی می کردند، مدره جلوه دادن او را «تبليغاتی شنيع» می دانستند و «فريب مجدد آمريکا از ملاها نشان حماقت!».
چکامه "آرش کمانگیر" سروده زنده یاد سیاوش کسرائی
http://www.iranglobal.info/node/18408اعتصاب غذای شش زندانی سياسی در زندان قزلحصار
دژخيمان زندان قزلحصار کرج قصد دارند شش زندانی سياسی کرد را اعدام کنند.. يکی از اين زندانيان گفته است: ”ما شش نفر دست به اعتصاب غذا زده ايم. خانواده ما شش نفر قصد دارند از امروز در مقابل زندان قزل حصار دست به تحصن بزنند“. عفو بين الملل نسبت به اعدام قريب الوقوع اين شش زندانی سياسی هشدار داد. به گفته عفو بين الملل جرم اين شش زندانی محاربه و فساد فی الارض اعلام شده است. اسامی اين زندانيان عبارتند از حامد احمدی، صديق محمدی، جمشيد دهقانی، جهانگير دهقانی، کمال مولايی و هادی حسينی.
پناهندگان قلابی چشم دیدن پناهندگان سیاسی واقعی را ندارند چون این انسانهای آزاده مثل آقای چکح بختیار ! دوسکدرفی دکان دو نبش آخوندی ندارند
حبيب ماكوى عزيز،
استدلال به ترويج انديشه ايى كه تصور ميكنيم درست است بپردازيم. اين نوع رفتار خصومت را از مباحثات فكرى دور ميكند و شرايط را براى تمرين دمكراسى براى تك تك مان و در عين حال براى جامعه ما فراهم مى آورد.ادبيات و فرهنگ ترقيخوانه حكم ميكند كه هم مسئولانه رفتار كنيم و هم در نوشته و يا نقدمان از مفاهيم غيردوستانه استفاده نكنيم و نقد و بررسى را چنان انجام دهيم كه نه تنها شرايط مناسب را براى اين مقوله (نقد و بررسى) حفظ كنيم، بلكه تا آنجا كه ممكن است، از تبليغات منفى و تخريب اشخاص نيز دورى جوييم. مباحثات فكرى امر پايان ناپذير تمامى زمانهاست و وظيفه ما حفظ سلامتى اين فضاست. اين نقد شما هم حكايت از آن دارد كه نوشته هاى مرا نخوانده ايد ويا با دقت نخواده ايد و لذا ديدگاههايى را به من نسبت داده ايد كه كاملا نادرست است، براى نمونه فهم و تعريف من از آذربايجان ويا فهم و تعريف من از مفهوم "ترك" . از سوى ديگر و با اين زاويهء نگاه نادرست، مفاهيم تخريبى سنگينى را نيز متوجه من كرده ايد. ما در مباحثات فكريمان بايد كه احساسات و تبليغات را كنار بگذاريم و تنها تنها با تكيه بر
من اين كامنت را از هواپيما برايتان مينويسم. لذا بسط موضوع برايم در اينجا مقدور نيست. خوشحالم كه ضمن نقد پرسشى را با من در ميان گذاشته ايد. در اولين فرصت به مطالب نقد شما خواهم پرداخت و طى نوشته هاى كوتاهى به مسائل مطرح در آن پاسخ خواهم داد.
دوست عزیز دستت درد نکند
واقعا خجالت آور ترين مستندی است که ميشود از ديدنش عبرت گرفت که با کت و شلوار پوشيدن و پوز مدرنيته دادن فرقی نميکند با آخوند های حاکم کنونی و بالحق خمينی وارث ديکتاتوری و تفکرات ارتجاعی شاه بود و پسر اين بابا جلو عکس پدر بزرگش می ايستد و با افتخار پوز ميدهد يعنی سمبل اش يک ديکتاتور است و هيچ انتقادی هم به پدر مبارک و پدر بزرگ والامقام ندارد يعنی همان آش و همان کاسه.
ميشه منبع رسمي آمار ٤٠ ميليون كرد رو اعلام بفرماييد؟تا اونجا كه اسناد رسمي كردي نشون ميده مرحوم قاضي رهبر جمهوريخود خوانده مهاباد بود نه كردستان و اين جمهوري خود خوانده كرمانشاه و كردستان (شهرهاي كرمانشاه و سنندج و ساير شهرها ) رو شامل نميشد و با حمايت شوروي و در اراضي تحت اشغال آنها تشكيل شد و تند روهاي كرد رو از ايران و عراق و تركيه اونجا جمع كرد.
آقای قارتال ،
اما گفتن "زبان آذربایجانی" مطلقا غط است. زیرا آذربایجان اسم اتنیک نیست. اسم سرزمین است.
تمام تئوری آقای مهران بهاری و یونس شاملی و بقیه بر همین جمله کوتاه شما بنا شده است که؛ "آذربایجان اسم سرزمین است". آقای شاملی و همفکرانشان تا بحال شاید صدها بار این جمله تکرار کرده اند. ولی هر کسی که کوچکترین آشنایی با آذربایجان دارد میداند که، "آذربایجان" بجز اسم جغرافیایی، اسمِ یک قوم و یک فرهنگ و یک زبان، یک دولت ملی، یک موسیقی و ادبیات و تاریخ...(هم) میباشد. اگر اینها را می‌پذیرید پس لطفا این جملهِ "آذربایجان اسم جغرافیاست " را بیش از این تکرار نکنید. وگرنه اسمِ کدام کشور یا کدام منطقه اسم جغرافیایی نیست؟ یا چند ملت را سراغ دارید که بدون جغرافیا باشد. لطفا در نظر بگیرید که، جغرافیا بودن آذربایجان، دلیلی بر ملت نبودن آن نیست!
می‌‌نویسید:
با ابراز تاسف بعضی پان ایرانیستها به زور هم که شده به "زبان ترکی آذربایجانی"، زبان آذری، و یا زبان "آذربایجانی" میگویند، که این غلط است.
. اگر منظورتان از پان ایرانیستها تئوریسین‌های ایدئولوژی پان ایرانیسم است، آنوقت اشتباه میکنید. چرا که سید احمد کسروی‌ها هم تورکی بودنِ زبان امروزی ما را زیر سوال نبرده. این خود مردم جمهوری آذربایجان هستند که در یک رفراندوم سرتاسری زبان خود را "آذربایجان جا " و ملت خود "آذربایجانی" نامیدند.
می‌‌نویسید:
بدون ملل ترک، نه زبان ترکی مفهومی خواهد داشت، و نه جغرافیائی که
پس شما قبول میکنید در جهان "ملل تورک" وجود دارد، آنوقت بپذیرید که ملت آذربایجان هم یکی از این ملل میباشد. موفق باشید
می‌‌نویسید:
آقای قارتال ،
می‌‌نویسید:می‌‌نویسید:
مفهوم "ترک" همان طور که شما نیز بدان اشاره کرده اید، هویت اتنیکی، زبانی، فرهنگی، و حتا تاریخی ملل ترک را در اقصا نقاط دنیا از آسیا، خاورمیانه تا اروپا را شامل میشود.
بنده هرگز ادعا نکرده‌ام که، اصطلاح "تورک" یک نام مشترکِ فرهنگی یا تاریخی ست. کاملا بر عکس، تلاش من این است که بگویم که ملت‌های تورک هرکدام تاریخ و فرهنگ مخصوص به خود را دارند. برای نمونه اویقورها، که در تورک بودنشان شکی نیست، تاریخ دیگری دارند و ما آذربایجانی‌ها تاریخ و فرهنگ دیگری..
می‌‌نویسید:
مردم ترک آذربایجان را، چه از نظر زبانی، چه از نظر اتنیکی، نمی توان از بدنه اتنیکی، و زبانی دنیای ترک جدا کرده، به آن هویت مکانی داد.
من نه فقط تلاش نکرده‌ام که، آذربایجان را از نظر "زبانی" از بدنه "تورک" جدا کنم بلکه دقیقا خلاف این را گفته ام. نوشته‌ام که آذربایجانی عنصرِ تورک را در زبان خود میپروراند..
می‌‌نویسید:
بدون مردم ترک آذربایجان، سرزمین آذربایجان جزنام یک جغرافیا، و یک منطقه خالی، مفهوم دیگری نخواهد داشت
متاسفانه اینجا هم کاملا اشتباه میکنید. چرا که منظور از جغرافیا ی آذربایجان، جغرافیای طبیعی و یا اقلیمی نیست. چرا که هیچ عامل طبیعی (کوه، دریا.. یا خصوصیاتِ آب و هوایی) آذربایجان را از همسایگانش جدا نمیکند. ساده تر بگویم، این ملت یا اتنیک آذربایجان نیست که نام خودش را از جغرافیا گرفته است، بلکه این جغرافیایِ آذربایجان است که اسم خود را مدیون هویت ملی -اتنیکی ساکنانش میباشد.
می‌‌نویسید:
جغرافیای آذربایجان فقط اسم یک منطقه است. که در آن منطقه هر قومی صرفنظر از زبان ، و اتنیک
و تاریخ وهویت خویش میتواند، زندگی بکند
شاید در تمام کشورهای جهان و جغرافیا‌های جهان بجز ملت اصلی، اقوام و اقلیت‌های دیگری هم ساکن هستند. این، چیزی را ثابت نمیکند.
می‌‌نویسید:
مثلا زبان، و خاک کشور آلمان، از هویت اتنیکی آلمان نشات گرفته است. کلمه آلمان، نام اتنیک است، که سرزمین آلمان بدان نام، نامیده میشود.
""زبان" یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده اتنیک میباشد. پس زبان نمیتواند از اتنیک نشأت گرفته باشد، بلکه این "اتنیک" است که به کمک "زبان" شکل گرفته است
می‌‌نویسید
mr. Alikhani. shoma, irane farda va fedaii shamshir koshtar regim ra tiz kardiid. mokonus ra yadetan hast. inghadar dars akhlagh nadiid. sedaghat dashte bashiid.
آقای باقرزاده لطفا تنها یک جمله دست بگیری را اسم ببرید که از زبان حسن روحانی در لفاطی اش در سازمان ملل شنیده شده است. حتما سواد شما الحمدالله از دیپلم ببالا است که توانسته اید سخنان روحانی را خوب بفهمید, غیر از شما کسی نتوانسته است بفهمد. خلایق را هر چه لایق. آقای روحانی خوشحال خواهد شد که سخنانش به مخاطبهای مدرکی ایراد فرموده است.
تظاهرات عليه روحانی در نيويورک: روحانی و احمدی نژاد دو روی يک سکه هستند
شبکه عربی تلويزيون بی.بی.سی: ايرانيان مخالف در نيويورک عليه رژيم ايران تظاهرات کردند. آنها نام احمدی نژاد را با حسن روحانی عوض کرده و عليه وی شعار دادند. تظاهر کنندگان می گويند: روحانی و احمدی نژاد دو روی يک سکه هستند. تعدادی از شخصيتهای آمريکايی نيز از اين تظاهر کنندگان حمايت کردند.
اد رويس: به لفاظی روحانی نياز نداريم، بايد فعاليت اتمی متوقف شود
اد رويس رئيس کميته روابط خارجی مجلس نمايندگان آمريکا طی بيانيه يی درباره سخنرانی آخوند روحانی در مجمع عمومی ملل متحد گفت:
”ما نياز به حرف زدن از طرف روحانی نداريم، ما نياز به اقدام از طرف رژيم تهران داريم. تعهد اين رژيم به مذاکرات نبايد با لفاظی ارزيابی شود، بلکه با توقف فعاليتهای اتمی آن بايد ارزيابی شود. از طريق تحريمهای اقتصادی فلج کننده ما می توانيم به افزايش فشار روی اين رژيم ادامه دهيم و توانايی آن را برای دستيابی به تسليحات اتمی هدف قرار دهيم.
»در این سوی ارس نیز این فجایع هولناك به شكل دیگری به منصه ظهور رسید. آسوری های عثمانی كه «جلو» (جیلو) نامیده می شدند، چون در جنگ جهانی اول به طرفداری روسیه به مقابل با دولت عثمانی برخاستند و شكست خوردند به سوی ایران متواری گردیده و در شهرها و روستاهای غرب آذربایجان از جمله اورمیه و سلماس اقامت گزیدند. مردم شریف این خطه نیز این مهمانان ناخوانده را با مهربانی پذیرفتند. ولی پس از چندی انگلیسی ها این پناهندگان را همراه با ارامنه فراری از قفقاز و آسوری ها و ارمنی های بومی مسلح كرده و خواستند در غرب اذربایجان، یك حكومت مسیحی تشكیل دهند. تشكیل یك همچو حكومتی هم به قیمت نسل كشی مسلمانان این دیار به فرجام می رسید. بنیامین مارشیمون رهبر معنوی - نظامی ارامنه در سال 1918 می باشد كه مهمترین نقش را در قتل عام مردم اورمیه در سالهای 1918 داشته است.
این فرد به عنوان رهبر معنوی ارامنه ی اطراف وان در سال 1914 میلادی جهت تشكیل ارمنستان بزرگ بر علیه دولت عثمانی علم عصیان افراشت .اما پس از شكست از لشگر عثمانی به همراه طوایف "جیلو" كه رهبری آنها را بر عهده داشت راهی اورمیه شد و پس از قتل و غارت های بسیار به دست اسماعیل سیمیتقوی كرد در كهنه شهر سلماس كشته شد.خبر كشته شدن بنیامین مارشیمون بود كه سبب شد اردوی مسلح مسیحیان، در شهرهای اورمیه، سلماس و كهنه شهر بیش از130 هزار نفر از مسلمانان این منطقه را به طرز فجیعی كشتند و می رفت كه هدف شوم این جنایتكاران تحقق یابد، ولی با آمدن ارتش عثمانی این نقشه شوم نیز ناكام ماند.«»كشت و كشتار مسلمانان به دست مسیحیان، دوبار در شهر اورمیه در اسفند ماه 1296 شمسی (فوریه و مارس 1918) رخ داد و این فاجعه در اردیبهشت ماه سال 1927 شمسی در شهر سلماس تكرار گردید.«
با انكه مردم دو شهر اورمیه و سلماس در این وقایع سستی از خود به خرج دادند و آن نیز بیشتر تقصیر حاكمان و اعیان آن دو شهر بود كه به وقت لزوم راه چاره ای نیندیشیدند و كاهلی نشان دادند و نتیجه آن را نیز بدیدند، چنانكه خان و مان شان یكسره خاكستر شد و دودمانشان بر باد رفت و هنوز كه هنوز است آثار آن فجایع را به اشكال مختلف باز در آنجا می بینیم. ولی در این میان مردم خوی به پاس روحیه پایداری شان و نیز داشتن سردمدارانی فكور و نترس، هم خود را از دام شوم بیگانگان رهاندند و هم منطقه را از بلایی كه می خواست بدان دچار شود نجات دادند.
برای آگاهی بیشتر میتوانید به کتاب " قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس – دکتر صمد سرداری نیا، نشر اختر، تبریز مراجعه کنید.
ارمنیها از اینگونه جعلیات زیاد دارند و با کمک لابی های قدرتمندشان در کشورهای غربی و تبلیغات رسانه ای قضیه را برعکس نشان میدهند و مظلوم نمایی میکنند.همین که یک دروغ تاریخی صدساله را با مدارک مشکوک در بوق و کرنا کرده اند ولی جهان به اشغال 20 درصد خاک ازربایجان و کشته شدن هزاران انسان بیگناه و آوارگی بیش از یک میلیون آزربایجانی توسط ارمنستان آنهم بیست سال قبل درست در مقابل چشم جهانیان بیتفاوت است بهترین دلیل بر حمایت متعصبانه دشمنان ملت تورک از ارمنستان میباشد
اگر کمک ترکیه عثمانی نبود امروز باید آزربایجان را در کتابهای تاریخ و موزه ها جستجو میکردیم البته اگر از نسل کشی توسط ارمنستان نجات پیدا میکردیم که در آنصورت هم باید غسل تعمید میشدیم صلیب به گردن می انداختیم و یکشنبه ها با صدای ناقوس کلیسا به محضر جناب کشیش میرفتیم اعتراف میکردیم و با ورد کشیش متبرک میشدیم.
به درستی او آذربایجان را دروازه خاورمیانه می دانست و موثرترین راه نفوذ به این منطقه را تبانی با ارامنه و ستون پنجم قرار دادن آنها. سرانجام بخشی از رؤیای پطر كبیر در اثر جنگهای معروف ایران و روس و با تقسیم آذربایجان و تصرف سرزمینهای مسلمان نشین آن سوی ارس بوسیله ارتش غدار روسیه، به واقعیت پیوست. برتری تكنولوژیكی روسها، بی كفایتی پادشاه ایران، نفاق و دو رویی و سستی مسلمانان و مهمتر از همه خیانت همه جانبه ارامنه از عوامل اصلی این شكست ننگین بودند. «ارامنه در حالی با روسها بر علیه ایران همكاری همه جانبه می كردند كه همیشه در كشور ایران، در كنار سایر ایرانیان، با مسالمت زندگی كرده و مورد احترام بودند.» ارامنه ساکن در قفقاز، تر کیه و ایران با تشکیل نیروهای داوطلب که مجموع آنها به ۲۵۰۰۰۰ نفر می رسید علیه دولت ایران و عثمانی می جنگیدند. آنها به محض اولین رویارویی اردوی قجرها با روسها در سال ۱۸۰۴ م به روسها پیوستند. در جنگ بعدی به سال ۱۸۲۷-۱۸۲۶ م روسها با کمک اساسی نیروهای ارمنی و حتی افرادی چون ژنرال ماداتیان و اسقف نرسس جاثلیق، عباس میرزا را شکست داده ایروان، نخجوان و بقیه ی شهرهای ماوراء قفقاز را به تصرف خود در آوردند. ارامنه ساکن در ترکیه نیز در سال ۱۸۲۹ و ۱۸۵۳ با فرماندهی افرادی چون ژنرال بهبوتیان و ملیکیان به همراه قشون روسها عثمانی ها را شکست داده، بخشی از اراضی آنها را به خاک روسیه منضم نمودند.اينكه فرض شود ارامنه بدون اينكه هيچ اقدام و عملي كرده باشند و در سر زندگي خود و مشغول كار خود بوده اند و به يكباره "خون جلوي چشم امپراتوري عثماني را گرفته " و بدون هيچ دليلي بيش از يك ميليون و پانصد هزار (!) ارمني را قتل عام كرده است ، با عقل و منطق تاريخي جور در نمي آيد.
و اما شرح مختصر ماجرا :
آنچه كه از وصیت نامه منسوب به پطر كبیر تزار روسیه برمیآید، توصیه اوست به زمامداران بعد از خود بر تصرف سرزمین قفقاز و دست نشانده ساختن شاه ایران و پس از آن حمله به هندوستان مستعمرۀ انگلیس.
»پس از پایان جنگهای ایران و روسیه، كوچ ارامنه از ایران و عثمانی به آن سوی ارس كه به تصرف روسها درآمده بود آغاز می گردد.همچنین در جنگهای بین ایران وروسیه ارامنه ایران و ترکیه بدلیل کمک های که به روسها کرده بودند روسها در عهد نامه ترکمن چای و مفاد بندهای ۱۴ و۱۵ معاهده کوچ ارامنه ایران را قید کردند. روسها پس از اشغال منطقه قفقاز كه اكثریت قریب به اتفاق ساكنان آن را مسلمانان تشكیل می دادند... زمینه مهاجرت ارامنه را كه در طول جنگ با نیروهای تزاری همكاری كرده بودند فراهم ساختند. تزاریسم با این اقدام می خواست موقعیت خود را در قفقاز مستحكم كرده و در سیاست دیرین شرقی خود، نقطه اتكایی در این منطقه برای خود ایجاد كند.»
ارامنه با استفاده از حمایت بی حد و حصر روسها شروع به دست یازی به مسلمانان منطقه نمودند. آنان با ایجاد حزبی تحت عنوان «داشناك» به سال 1890 اقدامات جنایتكارانه خود را سازماندهی نمودند و تا سال 1918 كه خود شومترین سالها برای مسلمانان هر دو سوی ارس بود، به هر بهانهای و در هر فرصتی به قتل عام و نابودی مسلمانان كوشیدند و رویای ارمنستان بزرگ خود را بیشتر به واقعیت نزدیك ساختند.
» در این سال، مسلمانان اغلب شهرهای آذربایجان، مورد تهاجم ناجوانمردانه دشمنان قرار گرفته و قتل عام گردیدند. در این فجایع هولناك، صدها هزار نفر از مسلمانان به قتل رسیده و عده كثیری نیز آواره و بی خانمان شدند»آنها در ژانویه 1918 به شهر مسلمان نشین ایروان (پایتخت كنونی جمهوری ارمنستان) و 211 روستای آن یورش برده و با كشتن سیصد هزار نفر از مسلمانان آن دیار و متواری كردن تعداد زیادی از آنان، این شهر تاریخی مسلمان نشین را به یك شهر ارمنی نشین تبدیل كردند. مهاجمین در مارس همان سال در باكو و دیگر شهرهای آذربایجان نیز این جنایت خود را تكرار كردند و با اینكه بیش از بیست هزار نفر فقط از مردم باكو را كشتار كردند ولی با رسیدن سپاهیان عثمانی نتوانستند در این شهرها فاجعه پاكسازی نژادی را به طور كامل به مرحله اجرا درآورند. «
اقای امید دانا اول ساختن مقبره برای سربازان کشور دیگر حتی دشمن تنها در کشورهای مدرن و پیشرفته که به حقوق انسانها اهمیت میدند امکان پذیز است نه در ایران مانند ساختن مقبره سربازان استرالیایی شرکت کننده در جنگ ترکیه و یونان و اروپا در زمان آتا ترک دوم اینکه این سربازان که سفیر از آنها نام برده سربازان جنگ چالدران نبودند بلکه سربازانی بودند که علیه ارمنیان که به قتل و غارت شهرهای خوی سلماس و ارومیه آمده بودند جنگیدند و شهید شدند سوم جنگ صفویان و عثمانی ها جنگ دوبرادر سر دو عقیده شیعه و سنی بود نه جنگ ایران و ترکیه.
حبیب بئی، مفهوم "ترک" همان طور که شما نیز بدان اشاره کرده اید، هویت اتنیکی، زبانی، فرهنگی، و حتا تاریخی ملل ترک را در اقصا نقاط دنیا از آسیا، خاورمیانه تا اروپا را شامل میشود. مردم ترک آذربایجان را، چه از نظر زبانی، چه از نظر اتنیکی، نمی توان از بدنه اتنیکی، و زبانی دنیای ترک جدا کرده، به آن هویت مکانی داد. زیرا بدون مردم ترک آذربایجان، سرزمین آذربایجان جزنام یک جغرافیا، و یک منطقه خالی، مفهوم دیگری نخواهد داشت. مردم ترک آذربایجان، که از هزاره های دور در این منطقه نشو نما میکنند، در حقیقت باید گفت، که این خود مردم آذربایجان است که زبان، اتنیک و خواص فرهنگی خویش را در بطن خود حمل میکند، و به خود معنا و هویت زبانی، اتنیکی و تاریخی میبخشد، نه خاک و سنگ و جغرافیا، که برروی آن زندگی میکند. جغرافیای آذربایجان فقط اسم یک منطقه است. که در آن منطقه هر قومی صرفنظر از زبان ، و اتنیک
و تاریخ وهویت خویش میتواند، زندگی بکند. وجه تسمیه زبان هر ملتی از ذات اتنیکی آن ملت نشات میگیرد. مثلا زبان، و خاک کشور آلمان، از هویت اتنیکی آلمان نشات گرفته است. کلمه آلمان، نام اتنیک است، که سرزمین آلمان بدان نام، نامیده میشود. پس بدون مردم آلمان، نه کشور آلمان مفهوم دارد، و نه زبان آلمانی. پس ملاحظه میکنید، زبان و یا منطقه جغرافیائی، یک ملت را، خود آن ملت، با هویت اتنیکی خویش تعیین میکند. آب وخاک نمی تواند، برای ملتی زبان و اتنیک وهویت تعیین بکند. و موضوع آذربایجان نیز از این قاعده مستثنا نیست. اگر چه آلمان بعد از جنگ دوم جهانی به دو کشور تقسیم شد. اما هر دو سوی مردم آلمان شرقی و غربی صرفنظر از سیستمهای سیاسی دولت خود، از نظر زبانی، اتنیکی، و فرهنگی آلمانی باقی مانند. اگر چه آلمان غربی سالها تحت کنترل متفقین؛ آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه، حق تشکیل دولت مستقل خود را نداشت. امروز مسئله آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی مصداق همین امر است. و چیزی را که نباید در خصوص آذربایجان از نظردور داشت، مقیاس زبانی آن با کشور اتریش است. اگر کسی بپرسد که مردم کشور اتریش به چه زبانی صحبت میکنند، میگویند، به زبان آلمانی. نمی گویند به زبان اتریشی. زیرا کشور اتریش یکی از کشور های آلمانی زبان است. مصداق آن در آذربایجان نیز صدق میکند، واگر کسی بپرسد، مردم آذربایجان به چه زبانی صحبت میکنند، میگویند؛ به زبان ترکی، و یا به ترکی آذربایجانی. اما گفتن "زبان آذربایجانی" مطلقا غط است. زیرا آذربایجان اسم اتنیک نیست. اسم سرزمین است. و منسوبیت زبان به اتنیک بر میگردد، نه به جغرافیا. و چون اتنیک مردم آذربایجان ترکی است، پس زبان مردم آذربایجان " ترکی آذربایجانی" نام دارد. و چون ابزار زبان اختراع انسان است. و بدون ملل ترک، نه زبان ترکی مفهومی خواهد داشت، و نه جغرافیائی که ترکان بر روی آن زندگی میکنند. و چون مردم آذربایجان شاخه ای از ملل ترک زبان است، از این جهت به زبان ترکی صحبت میکنند. که آن را " ترکی آذربایجانی" می نامند. با ابراز تاسف بعضی پان ایرانیستها به زور هم که شده به "زبان ترکی آذربایجانی"، زبان آذری، و یا زبان "آذربایجانی" میگویند، که این غلط است. زیرا همانطور که در فوق گفته شد، وجه تسمیه زبان را مردم تعیین میکند، و نه کوه و دشت و جغرافیا. و اگر قرار باشد که حتا در زبان ترکی، به زبان ترکی آذربایجانی، " آذربایجان جا" گفته شود، پس به سایر زبانهای جغرافیای ایران نیز میتوان لقب جغرافیا داد، مثل فارسستان جا، کردستان جا، لرستان جا، ترکمنستان جا، عربستان جا، که چنین نامگذاری خنده دار، و کاملا غلط است. پس به این نتیجه میرسیم که وجه تسمیه زبان یک ملت، هویت اتنیکی آن ملت را در بطن خویش حمل میکند. و سخن آخر اینکه در فارسستان، مردم و یا اتنیک فارس، فارسی صحبت میکند. در کردستان مردم، و یا اتنیک کرد، کردی صحبت میکند، در ترکمنستان مردم، ویا اتنیک ترکمن، ترکمنی ویا ترکی ترکمنی، صحبت میکند. و درعربستان ایران مردم عرب، ویا اتنیک عرب، عربی و یا عربی اهوازی، صحبت میکند. و در آذربایجان، مردم ترک آذربایجان، ترکی و یا " ترکی آذربایجانی" صحبت میکند. و زبان ترکی زبان اتنیکی و هویتی این مردم است. پس هویت اکثریت مردمی که در آذربایجان زندگی میکنند، هویت ترکی است. نه آذربایجانی. زیرا آذربایجان به عنوان یک جغرافیا، نه منشا زبان است ، و نه منشا اتنیک. از نظر اتنیکی و از نظر زبانی، آذربایجان عضوی از دنیای جامعه ترکان، و ترک زبانان است. اگر چه از نظر سیاسی در حیطه استعمار و استثمار فرهنگی، اقتصادی، و زبانی جغرافیای موسوم به ایران قرار دارد.خانم ها و اقایان گرامی .د رکشوری بیگانه بنام عراق 52 تن از هموطنان ما بنام مجاهد بدست جنایتکاران اسلامی /اخوند قتل عام شدند.از پشت پرده سخن گفتن و ظاهر نشدن در برابر مردم توهین به مردم ایران و قربانیان اشرف است.
هیچ کس نمیتواند درک کند چرا از پشت پرده پیام اقای رجوی را میخوانند؟اساسن شما فرض بفرمائید ایشان اقای رجوی امام زمان هستند و باید وجود مبارک را با صدای خود و تصویر به اثبات برسانند.اقای رجوی شما دیگر چریک سالهای 50 نیستید که گم نام باشید بلکه ادعای رهبری کشوری بنام ایران را دارید و پسندیده است که شجاعانه در اجتماع خود مجاهدان وحتا ایرانیان شرکت کننید و بدو خوب سیاست خود را نماینده گی کنید.
دادش! اعصابتو بیهوده خراب نکن. کدام اسلام؟ مشتی مافیا، به بهانه مذهب 34 سال است که به قتل و کشتار مردم، و چپاول ثروت مملکت می پردازند. همین آمریکا اینان را سر کار گذاشته است. حلقومت را بخاطر مشتی لمپن پاره نکن! اسلام ترمز بریده میره تا کرب و بلا. و تا زمانیکه آمریکا و اروپا برای چپاول ثروت نفت و گاز ایران مصمم باشند، صد سال دیگر نیز همین رژیم مافیا را مثل جسد پوسیده، سر کار نگه خواهند داشت. و رژیم هر کسی را که دم بزند خواهد کشت. این کشت و کشتاری که اینان در طول سه ده در ایران راه انداخته اند. در واقع سیاست آمریکاست. دولت آمریکا مشکلش با رژیم اسلامی مسئله دمکراسی نیست. مشکلش با ایران این است که میگوید؛ من ترا سر کار گذاشته ام، و باید مثل یک ملیجک مطیع اوامر من باشی. در هیچ کجای دنیا آمریکا رژیم دموکراتیکی ایجاد نکرده است. و اگر درایران تحولاتی پدید بیاید، جامعه از هم خواهد
پاشید. این مسئله را آلمان، آمریکا و انگلیس، از من و شما بهتر میدانند. تنها راه جلو گیری از این امر سر پا نگهداشتن رژیم اسلامی در قدرت است، که نتیجه آن طغیان عمومی، و جنگ داخلی خواهد بود. اینهم برای غرب سود آور است. فهمیدن این سیاست خیلی ساده است.اقای ماکو مثل اینکه تو اول عربی بعد ترک و سپس آذری
بە نظر من باور بە جمهوری اعدام و ترور، توحش و شیادی همان سیاست "شکوفایی جمهوری اسلامی" است. جمهوری اسلامی ـ حتی اگر صددرصد مردم آن را برگزیدە باشند کە مطلقا چنین نیست ـ رژیمی خشونت طلب و نظامی گرا و در جستجوی سلاح اتمی. غرب ستیزی سوسیالیست دیروز و ناسیونالیست امروز مانع از رؤیت نیات این حکومت کە بر زور و دروغ برپا شدە، شدە است. مصالح مردم ایران در دستیابی رژیم جمهوری اسلامی بە سلاح اتمی نیست و اینجا مردم ایران با غرب مصالح مشترک دارد. باید تمام ابزارهای ممکن جلو تسلیح این حکومت بە سلاح کشتار جمعی را گرفت.
ناظر دبیر گرامی:
درود بر شما، صد درصد با دیدگاهتان موافقم.
ناظر دبیر گرامی:فرخ نگهدارها در ابتدای سرکار آمدن جنایتکاران حاکم بر ایران، به بهانه‌ی ضدامپریالیستی بودن و ضد غربی بودن سیستم قرون وسطایی جمهوری اسلامی از هیچ همکاری و همراهی در جهت استقرار و تثبیت این نظام شوم دریغ نورزیدند،
درود بر شما، صد درصد با دیدگاهتان موافقم.
فرخ نگهدارها در ابتدای سرکار آمدن جنایتکاران حاکم بر ایران، به بهانه‌ی ضدامپریالیستی بودن و ضد غربی بودن سیستم قرون وسطایی جمهوری اسلامی از هیچ همکاری و همراهی در جهت استقرار و تثبیت این نظام شوم دریغ نورزیدند، حال هم علی کشتگرها ضمن تآئید انتخاب دمکراتیک! آخوند حسن روحانی جنایتکاری حرفه‌ایی بعنوان رئیس جمهور ایران، به بهانه دمکراسی خواهی، تنش زدایی و منافع ایران، مخالفان رژیم را که خواهان براندازی حکومت ولایت فقیهی هستند، ضدایرانی، خصلت سیاسی از دست داده و ابزار قدرتهای جنگ طلب مینامد وبرای ادامه حکومت جهل و جنایت اسلامی برای مخالفان رژیم نسخه می پیچند.
توهین و هذیان گویی به بخشی از ملت ایران شده روشنگری سیاسی؟!
امید دانای عزیز، حد اقل به خاطر نامی که انتخاب کرده ای باید خبر وموضوعی که مینویسی دقت کنی. این که در اورمیه واحدی برای زبان ترکی استانبولی گذاشته شده یک موضوع دیپلوماتیک وفرهنگی مرسوم ما ذبین کشور هاست به شخص شهیر شما وبنده مربوط نمی شود.اما در جنک جهانی اول بخشی از کشور ما مثل جنک جهانی دوم تحت اشغال انگلیس وروسها بود.با حمایت همین انگلیس و روس دسته بزرگی از اتحاد ارامنه واشوری ها را مسلح کرده وبه جان مردم اذربایجان غربی انداخته بودند این جریان تحت عنوان "جیلولوق" با کشتاری بی رحمانه نزدیک سیصد هزار نفر از مردم ان مناطق در اور میه مستقر شده وخواهان تشکیل کشور مستقل خود بودند. از انجایکه حکومت مرکزی در تهران عرضه دفاع از کشور را نداشت دولت عثمانی بخاطر حمایت از هم دینان وهم زبانان به اذر بایجان اوردوی فرستاد وهمین جریان جیلولوق را گوش مالی داده وکشور عزیز شمارا از وجود ان متجاوران آراد
کرد.اقای امید دانا بهتر است به جای این همه شعار تو خالی کمی در تاریخ مطالعه بکنید.گزارش های مردمی ارسالی از اراک *******
بهنام چگینی رزمنده شهری متولد خنداب ساکن اراک مهندس مکانیک و کارگر فنی لیبرال دموکرات لر زبان و فعال اجتماعی هفته پیش در اراک دستگیر شد و زیر ازار جسمی روحی است لطفا اطلاع رسانی کنید****
جبهه مقاومت فرهنگ شهری
تا زمانی که در ایران، امثال خر مقدس های اسلامی به هر طریقی اعم از سپاه پاسداران، آیت الله های ریز و درشت، بیت رهبری و توابع در حکومت دست و نفوذ داشته باشند، و تا زمانی که جرثومه هایی به نام مجاهدین خلق در میان مخالفین حکومت وول بزنند، این کشور روی خوش آزادی را به خود نخواهد دید. اگرچه این موجودات در زمان حال زندگی میکنند اما متعلق به دوران بربریت هستند و از آگاهی، تمدن و مدرنیت بدور مانده اند.
صیغه یا به قول شما "ازدواج موقت" را در راستای "آزادی جنسی" به مردم قالب کردن، کاری است که فقط از آخوندزادگانی که اکنون کراواتی شده اند برمیآید.
لطفا قبل از استفاده از اصطلاحاتی که با آن بیگانه هستید جستجویی مختصر در اینترنت بکنید.
امروز اول ماه مهر روز شکنجه کودکان غير فارس در ايران است کودکان غير فارس زبان غريبه ها را بايد به زور و کتک ياد بگيرند و در کتابهای باصطلاح درسی به هويت آنها توهين شود و در آخر هم بايد انتظار وطن پرستی و هم وطنی از اين کودکان بايد داشت. دنيای عجيبی است مگر نه ؟ ؟
رفیق عزیز، آقای علی، شما که تا دیروز خود را چپی تقدیم میکردید، و به خاطر چپ حلقومتان را پاره میکردید، و علیه آمریکا و اروپا شعار میدادی، و غرب را امپریالیسم جهان خوار قلمداد میکردید، و حتی خوردن کوکاکولا را جایز نمی دانستید، از کی حالا آمپریالیسم حهان خوار، مدافع دموکراسی شده است؟ مگر آخوند روضه خوان حسن روحانی، یکی از جنایتکاران رژیم اسلامی تهران، چه درکی از دموکراسی دارد، که شما برای اینان سینه چاک میکنی؟ مگر رژیم جنایتکار تهران در طول بیش از سه ده، جز جنایت چه کار انسانی کرده است که شما به جهت ارتباط امپریالیسم آمریکا، با دیکتاتورهای تهران از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. مگرهمین رژیم جنایتکار را، همین آمپریالیسم آمریکا در ایران بر سرکار نه گماشت، که شما اینچنین از خود بیخود شده اید؟ وای بحال آن مردمی که متفکرش شما باشید. رژیم اسلامی تهران همیشه در خفا با دولت آمریکا
در ارتباط بوده است. منتها برای خر کردن مردم، آنرا علنی نمیکرد، تا بتواند برای فریب مردم، در ظاهرهم که شده، علیه آمریکا و اسرائیل شعار بدهد. پر واضح است که رژیم دیکتاتور تهران، برای سر گرم کردن مردم، و طولانی کردن عمر ننگین خود همیشه به یک، و یا چند دشمن خارجی نیاز دارد، و اکنون که بتدریج پرده ها برمی افتد، وضع رژیم دیکتاتور تهران بد تر از آن خواهد شد، که شما تصور میکنید. چون تا زمانی که مسئله ملیتها و حقوق مسلم آنها در جامعه استعمار زده ایران مشخص نشود، اوضاع روز به روز خرابتر، و در اعماق بحران غوطه ور خواهد شد. حتی اگر شما با خوشحالی تمام، ارتباط مستقیم اوباما، و آخوند حسن آقا را، جشن بگیری، و با عشوه تمام بشکن بزنی و با سر مستی ترانه ابرام غزل خوان را زمزمه کنی. داداش! روزگارعوض شده، مردم جغرافیای ایران، آن مردم سی و چهار سال پیش نیست، که ظهور خر دجال را وعده بدهید! و آنها نیز باور بکنند. شما انگار درخوابی، و غافل از آن، که چه طوفانی خواهد وزید.بنظر این حقیر رهبری خفتگان مجاهد در خواب بسر میبرندو هیچ شیپوری حتا شیپور صور اسرافیل این رهبری ذلیل و ...... را بیدار نخواهد کرد.ما متاسفانه شاهد یک نمایشنامه خونین هستیم که پایانی جز مرگ هنرپیشه های ان و خنده های پیروز مندانه رهبری سازمان و نظام اسلامی ندارد.بر طبل پیروزی خیالی کوبیدن و ندای استقامت در کورستان اشرف و غیر سر دادن فقط نادانی مطلق است.این فرنگی ها برادر با ما هیچ رابطه تاریخی معنوی دینی و زبانی ندارند .دنیای وحش است این جهان .چرا دخیل بستن بر سقاخانه غرب که هدفی جز نابودی شرق و ثضمین منافع خود ندارد .واقعن مضحک و خنده دار و درد اور است روزگار ما مردم ایران که سرنوشتمان به دست عده ای اخوند و انقلابی افتاده است.این مثل ایرانی که میگوید کسی را به ده راه نمیدادندسراغ کدخدا را میگرفت خود گویاست پیروان اسلام راستین چه به
به این بلند پروازی های انقلابی و اسلامی توجه کننید.خانم مریم رجوی گویدبیراهه میروند.
(دانشجویان و دانش‌آموزان عزیز، معلمان، دبیران و استادان ارجمند،به همه شما درود می‌فرستم. آرزو می‌کنم سال تحصیلی جدید برای شما سالی پر از کوشش و جنبش برای آزادی میهن از چنگال دیکتاتوری آخوندی و سال گسترش اعتراض و مقاومت، به ویژه در میان نسل جوان، باشد. )خانم محترم جان سه هزار انسان محکوم به مسلمان بودن مجاهد بودن در خطر است و باید انها را از عراق نجات دهی پیام به دانشجویان پیشکش.هر وقت در به قدرت رسیدید ان وقت میتوانید برای هر مراسمی حتا برای ختنه سوری پسران پیام و پیامک ارسال فرمائید.
قابل توجه کاربران گرامی و بخصوص مسئول صفحه نظرات، هواداران مجاهدین از جمله آقای کیومرث دولتی یا نمی دانند که صفحه شما اختصاص به نظرات کوتاه و خلاصه شده شخصی کاربران دارد و یا اینکه از این امکان برای تبلیغ سازمانشان سوء استفاده می نمایند.
همانطور که ملاحظه میشود و قبلا هم بسیار سابقه داشته است آنها با وارد نمودن اطلاعیه ها و مقالات بلند سازمانی و تشکیلاتی بطور فله ای و زیرکانه از این صفحه استفاده نموده اند. آیا اگر دیگران هم به این صورت انجام دهند این صفحه شما تبدیل به تابلوی اعلانات و یا شبیه به دیگی پر از آش شله قلمکار نخواهد شد؟
فراخوان کميته پارلمانی دو مجلس انگلستان برای آزادی ۷ گروگان ربوده شده از اشرف
لرد کارلايل وکيل عاليرتبه با رتبه مشاورت ملکه: اگر عمل موثری صورت نپذيرد عراق به موقعيت کشوری دست نشانده رژيم ايران با عواقب خطرناک برای امنيت خاورميانه سقوط خواهد کرد، اين شرايط بحرانی نياز به توجه فوری بين المللی داردکميته پارلمانی بريتانيايی برای آزادی ايران، به رياست لرد ديويد وادينگتون، عضو برجسته مجلس اعيان و وزير پيشين کشور که از حمايت اکثريت مجلس عوام و بيش از 200عضو مجلس اعيان انگلستان برخوردار است، با صدور فراخوانی خواستار آزادی 7 گروگان ربوده شده از اشرف شد.
در بيانيه اين کميته آمده است: لرد کارلايل وکيل عاليرتبه با رتبه مشاورت ملکه و عضو مجلس اعيان، از دولت بريتانيا و جامعه بين المللی خواست برای آزادی گروگانهای اپوزيسيون ايران مداخله کنند.
لرد کارلايل گفت: ”بعد از قتل بيش از 50 مخالف غيرمسلح ايرانی در اشرف، توسط نيروهای عراقی، آنها 7مخالف را به گروگان گرفتند. اکنون زمان آن فرا رسيده است سازمان ملل که مسئوليت ساکنان را برعهده دارد، نشان دهد که از نفوذ واقعی روی دولت عراق استفاده می کند.
اگر عمل موثری صورت نپذيرد، عراق به موقعيت کشور دست نشانده رژيم ايران، با عواقب خطرناک برای امنيت خاورميانه، سقوط خواهد کرد. اين يک شرايط بحرانی است که نياز به توجه فوری بين المللی دارد.
آمريکا تلاش کرد حقايق حمله 8آوريل 2011 را بپوشاند، اما من گزارش را از طريق غيرمعمول فرستادم
نامزد معاونت وزير خارجه آمريکا نزد رئيس کميته خارجی سنا متعهد می شود از عراق بخواهد گروگانها آزاد و حفاظت ليبرتی تأمين شود
شهادت تکان دهنده بومدرا در ژنو: امکان ندارد يونامی و سفارت آمريکا از محل گروگانها مطلع نباشند
روز پنجشنبه 28شهريور (19سپتامبر) دکتر طاهر بومدرا، مسئول حقوق بشر يونامی و مشاور يونامی درباره اشرف (2009 تا 2012) در شهادت تکاندهنده اش در مقر ملل متحد در ژنو گفت: «اشرف به شدت حفاظت شده است. هيچ کس و هيچ چيز نمی تواند بدون آمادگی از قبل و حمايت فعال پليس و ارتش عراق در آن نفوذ کند... در هر گوشه کمپ برجهای مراقبت مستقر هستند... هيچ چيز نمی تواند وارد اشرف شود و ديده نشود... اکنون وقتی می شنوم شکهايی وجود دارد که چه کسی مرتکب حمله اخير به اشرف شده، برايم تکاندهنده است... من در مورد حمله آوريل 2011 تحقيقات کردم و به طور مستقيم با عاملان جنايت صحبت کردم. آنها تلاش کردند اشرفی ها را مقصر جلوه دهند اما در نهايت قبول کردند که اين کار را کرده اند».
او افزود: «هيچ اتفاقی بر سر اشرفی ها نمی آيد که يونامی از آن خبر نداشته باشد. ”پولاد“ ، ”ميلاد“ و ”دی اس اس“ سه نهاد امنيتی در يونامی هستند، که با پليس و ارتش عراق و رئيس ستاد ارتش و مسئول امنيت نخست وزيری در ارتباط مستمر هستند. من به شما می گويم اين کار توسط ارتش عراق انجام شد، توسط دفتر نخست وزيری هماهنگ شد و دستور آن را فالح فياض، مشاور امنيت ملی صادر کرده است. اميدوارم مطبوعات و کارکنان سازمان ملل من را به چالش بکشند».
آقای بومدرا تأکيد کرد: «همتايان من در سفارت آمريکا تلاش کردند بر حقايق سرپوش بگذارند. آنها به من گفتند وضعيت از کنترل خارج شد و ارتش عراق نمی توانست وضعيت را از نزديک مانيتور کند. آمريکايی ها 10آوريل وارد اشرف شدند اما به من اطلاع ندادند، در حالی که ما يک قراردادهای کاری داشتيم و همديگر را مطلع می ساختيم. آمريکاييها سکوت پيشه کردند. من در روز 13آوريل به اشرف رفتم... گزارش قتل عام به روشهای غيرمعمول به ژنو فرستاده شد چرا که من اجازه نداشتم گزارش را از کانال معمول ارسال کنم. اگر من به روش غيرمعمول نمی فرستادم، آن را می پوشانديم».
طاهر بومدرا در مورد محل هفت گروگان اشرفی گفت: «امکان ندارد يونامی و سفارت آمريکا خبردار نباشند که آنها کجا هستند... وقتی 36نفر در سال 2011 از خالص برده شدند، آنها به نوعی ناپديد شدند. من دنبال کردم، در منطقه سبز بغداد بودند، 50متری مقر يونامی. 50متری رياست جمهوری عراق. آنها در ساختمانی بودند که تابلوی ورودی آن نوشته شده بود «شورای عالی آموزش ملی». آنها از آموزش ملی به عنوان زندان مخفی استفاده می کردند. من در حضور افسران امنيتی عراقی به آنها گفتم شما همسايگان من هستيد و هر روز از شما بازديد می کنم. روز بعد آنها را جابه جا کردند».
در روز 19سپتامبر، هم چنين سناتور رابرت منندز، رئيس کميته خارجی سنای آمريکا در جلسه استماع سفير پاترسون نامزد وزير خارجه برای معاونت خاورنزديک تأکيد کرد: «من هم چنين از شکست عراق در حفاظت از جامعه مجاهدين خلق در کمپ اشرف و کمپ ليبرتی خشمگين هستم که در آخرين مورد موجب کشته شدن 52نفر و ربوده شدن هفت نفر شد که گروگان گرفته شده اند. من انتظار دارم که عراقيها مسئولان را پيدا کنند و برای اعمالشان مجازات کنند. من همچنين عراقيها را مسئول امنيت کسانی که در کمپ ليبرتی هستند می دانم و اميدوارم که دولت همين پيام را برای آنها بفرستد». سناتور منندز از سفير پاترسون سؤال کرد: «آيا شما به من متعهد می شويد که به دولت عراق به طور بسيار روشن بگوييد آنها در قبال افرادی که در کمپ ليبرتی هستند و... هم چنين بازگشت هفت گروگان که از کمپ اشرف ربوده شده اند، مسئوليت دارند؟» سفير پاترسون پاسخ داد: «بله من متعهد می شوم».
دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران
31شهريور1392 (22سپتامبر2013)
فراخوان دينا روهرا باکر و تد پو به دبيرکل سازمان ملل متحد برای استقرار نيروهای حافظ صلح در کمپ ليبرتی
واشينگتن دی سی- 18سپتامبر 2013قانون بين المللی ايجاب می کند همه افراد پناهجو بايد از حفاظت پايه يی و امنيت و رفاه برخوردار باشند
برای همه تابه حال بايد روشن شده باشد که دولت عراق نمی تواند طرف مورد اعتمادی برای تأمين حفاظت اين پناهندگان در ليبرتی باشد
آقای بان کی مون دبيرکل سازمان ملل متحد،
بدينوسيله ما از شما می خواهيم که شورای امنيت را ترغيب کنيد تا نيروهای حافظ صلح را در کمپ حريه (ليبرتی) مستقر کند.
در ساعتهای بامدادی روز اول سپتامبر، افراد مسلح به کمپ اشرف، جايی که اعضای غيرمسلح گروه اپوزيسيون برای ساليان مستقر بوده اند، حمله کردند. آنها 52تن را به قتل رسانده و 7تن را به گروگان گرفتند. روز بعد از حمله يک تيم از يونامی به سرپرستی معاون نماينده دبيرکل به نام جورج باستين در کمپ حضور يافته و کشته شدن 52تن را تأييد و تصريح کرد ”آنها به ضرب گلوله در سر و قسمت بالا بدنشان، کشته شده و به برخی نيز از پشت دست بند زده شده بود ”. از زمان حمله گزارش شده است که دولت عراق 7 گروگان را بازداشت کرده است. مضافا ويدئوهايی که منتشر شده نشان می دهند مهاجمان، از نيروهای عراقی بوده اند.
از زمانيکه مذاکره برای جابه جايی شهروندان از اشرف به ليبرتی در جريان بود، به شهروندان به طور مستمر تضمين داده می شد که اگر آنها منتقل شوند در امنيت بوده و محافظت خواهند شد. از زمان شروع اين جابه جايی 113تن در 5 حمله به قتل رسيده اند که تماماً عامل اين قتلها دولت عراق بوده است.
بايد برای همه تابه حال روشن شده باشد که دولت عراق نمی تواند طرف مورد اعتمادی برای تأمين حفاظت اين پناهندگان باشد.
همان طوريکه کميساريای عالی پناهندگان گزارش کرده است، ”ساکنانی که درخواست حفاظت بين المللی داده اند، بنا بر حقوق بين الملل، رسماً افراد پناهجو محسوب می شوند. قانون بين المللی ايجاب می کند همه افراد پناهجو بايد از حفاظت پايه يی و امنيت و رفاه برخوردار باشند. بعد از اين حملات مکرر، ما عميقاً نگران بقيه ساکنان هستيم. اگر ما کاری نکنيم، و وضعيت را به حالت فعلی نگهداريم، قطعاً خونريزيهای ديگری در پيش خواهد بود.
مطابق ماده 99 از قوانين سازمان ملل، ”دبيرکل می تواند موضوعی که بنظرش تهديدی برای صلح بين المللی و امنيت باشد را به شورای امنيت ارجاع دهد“. ما محترماً از شما می خواهيم که امکان مستقر کردن نيروهای حافظ صلح سازمان ملل را در کمپ حريه (ليبرتی)، در شورای امنيت مطرح کنيد.
تد پو، نماينده کنگره
دينا روهرا باکر، نماينده کنگره.
قارتال بیگ، بنده این کامنت را در نقد آخرین مقالهِ آقای شاملی ننوشته ام، بلکه سعی کرده‌ام تفکر ایشان را در در کل رابطه با هویت ملی و اتنیکی آذربایجان به نقد بکشم. دیگر اینکه کسانی آب به آسیاب پان ایرانیسم میریزند که عقاید پان ایرانیستی را در قالب تورکیگری تکرار میکنند. در تمام دنیا تا چندی پیش، فقط نمایندگان پان ایرانیزم بودند که ادعا میکردند که آذربایجان فقط یک نام جغرافیایی ست اکنون آنها به هر دلیلی دیگر این را تکرار نمیکنند. ولی تورکچی‌های ما امروز گویِ سبقت را از آنها ربوده اند. بهتر است که در باره استدلالات بنده نظر بدهید تا بتوانم اشتباهات احتمالی را تصحیح بکنم. با تشکر.
، رسیدگی به خواسته‌های خانواده‌هاى اين زندانیان سیاسی ناشناس ، در مناطق غير فارس در ایران باز هم با تبعیض مواجه شده است. زندانیانی که فقط به خاطر مطالبات ملى، هويت‌طلبانه و شهروند عادی بودنشان و يا به خاطر نداشتن شهرت و به دليل عدم توجه جدی رسانه‌ها نسبت به پوشش اخبار این دسته از زندانیان و سکوت سازمان‌هاى حقوق بشر نسبت به وضعیت آنان، همواره رنج و عذاب بیش‌تری را متحمل میشوند و همواره حقوقشان بیش از دیگران نقض میشود. بسیاری از قربانیان پرونده‌سازى و سناریوهای دروغین نهادهای امنیتی نیز از میان همین زندانیان انتخاب میشوند. نگاهی به دادگاه‌های برگزار شده در این مدت اخیر به خوبی نشان میدهد که چه تعداد از این زندانیان به خاطر بى نام و نشان بودن و شهرت نداشتن در معرض خطرات جدی قرار گرفته‌اند.
بنظر میرسد، حبیب بئی، متن مقاله یونوس بئی را، بدرستی نخوانده، و بیهوده اظهار نظر میفرماید. امید که جبیب بئی، در این مورد قدری دقت نظر بخرج دهد. و آب به آسیاب پان ایرانیستها نه ریزد.
خواهشا اسم اینجور آدما رو نذارید هنرمند! فرشچیان هنرمنده، این یارو هم هنرمنده!!! این یارو قبل از اینکه به خمینی توهین کنه با یدک کشیدن اسم هنرمند، به هنرمندا توهین کرده
عربهای مسلمان صحرای عربستان اینگونه به سرزمین های غیر مسلمان حمله کردند و با قتل ،غارت، کشتار ، ترس ، رعب و وحشت و بزور مردم آن سرزمینها را مسلمان کردند ( در واقع برای غارت همیشگی آن مردم). درست همانگونه که دیکتاتور قبلی ایران با گسترش عظیم مسجدها،با اجباری کردن دروس دینی و عربی و قرآن و با سرکوب بسیار جدی تمام اندیشه های آزادخواهی و انسانی و مانع شدن تکامل آگاهی در ایران برای تداوم قدرت خود که با کودتا بدست آمده بود و رشد گروه های تروریستی بعلت فضای امنیتی و خفقان حاکم بر ایران باعث بقدرت رسیدن ...............اسلامگرایان در ایران شد. امروز نیز اسلامگرایان در سزمینهای اسلامی همان راه بیابانگردهای مسلمان ۱۴۰۰ سال قبل را تداوم میدهند منتها ..
منتها نه با نیزه،دشنه و شمشیر بلکه با سلاحهای مخرب و کشنده ی مدرن و وقتی هم به قدرت رسیدند غارتهای سازمان یافته و بی انتهای آنها از مردم شروع خواهد شد(مشابه ایران،عربستان و سایر کشورهای اسلامی دیگر). ریشه ی تمامی این ایدئولوژیها و جنایت ها جهل و نادانی و فقر گسترده میباشد.افراط بسیاری از ناآگاهان از استفاده پیاپی از این نظریه در جهت سرپوش نهادن بر کمبود اطلاعات و ضعف تحلیل خود سبب گشته که این نظریه در جامعه ایرانی کارکد واقعی خود را از دست بدهد . با نگاهی به مسائل داخلی و جهانی در همین دو دهه اخیر و پیشرفت دنیای ارتباطات که امکان دسترسی به منابع را برای جسجو کنندگان حقیقی فراهم کرده به وضوح میتوان دید که چه مقدار از نیرو و سرمایه منابع قدرت صرف کنترل وجهت دهی پایه ایی در امور مربوط به جوامع می گردد. با بررسی پیشرفتهایی که در علوم انسانی و تکنولوژیکی مورد نیاز این نوع از سیاست و کنترل وجود آمده به راحتی میتوان پی برد که این شاخه دارای قدمتی طولانی است . در سالهای اخیر اسناد بسیاری منتشر شده که دخالت مستقیم این کانونهای قدرت را در سرنوشت کشورها نشان میدهد که هر محقق بی غرضی میتواند آنها را مشاهده کند.متاسفانه گوئی این از خصایص
بنیادین بسیاری از اهل اندیشه در ایران است که در طول تاریخ مسیر افراط و تفریط را پیش میگیرند و از این ور و یا از آن ور بام حقیقت سقوط میکنند. در این وضعیت غیر علمی و دور از واقعیات موجود تلاشهایی چنین که گوشه ایی غیر قابل کتمان از کل حقیقت را در معرض دید افکار جستجو گر جامعه قرار میدهد جای سپاس دارد. به گمان من همین سردر گمی اجتماعی و تاریخی ما ایرانیان که اکنون اسیر آنیم ناشی از ندیده گرفتن ونشناختن عوامل منعدد و پیچیده موثربرسرنوشت میهن خویش است که یکی نیز همین تئوری توطئه است.برای جناب موافق نویسنده این مطلب آرزوی ادامه تلاش و پیگیری این مهم را دارم. درود بر کوشندگان راه حفیفت.
آقای ترکمن گمچی , دولت فارس ایران تلاش میکند نام آزربایجان را حذف کند. آیا شما در این مورد با دولت فارس ایران هم آواز نشده اید؟ شده اید.
اقای اقبالی گرامی / ایا شما آن « یکنفر با صورت پوشیده با تکان دادن سر هویت زندانی را تائید یا تکذیب می کردند» را می شناختید ؟ پاسخ قطعا منفی خواهد بود . دوم توابین کسانی که زیر فشار گزمه های رزیم خورد می شدند و تن به همکاری می دادند از همه ی سازمانها و احزاب مخالف رزیم بودند بنابران آن یکنفر می توانست هر کسی از هر سازمان و حزبی باشد. سوم شما گویا ویدئو را ندیده اید چرا که اقای علیجانی بطور مثال می گوید که یک اکثریتی ها هم تنها به جرم یک اعلامیه اعدام شده اند.شما می توانید به لیست اعدام شدگان نگاه کنید و بسیاری از فدائیان خلق اکثریت در بین اعدام شدگان است
اچهارم این چه سئوالی است که می پرسید ایا « علی پورنقوی» خوشخدمتی ها ا شرکت داشته اند یا نه؟ مثل این است که کسی شما را به همین خوشخدمتی متهم کرده باشند. واقعیت این است که سازمان فدائیان خلق به دلایل بسیاری از جمله تحلیل غلط از حاکمیت جمهوری اسلامی به مدت یکی و نیم سال سیاست «اتحاد و انتقاد» را در مقابل جمهوری اسلامی در پیش گرفت و آن مشی سیاسی غلط و انحرافی را شجاعانه در گنگره اول سازمان نقد کردند و رهبری قدیمی را کنار گذاشتتند و نسل جدیدی را به رهبری سازمان گزینش کردندو علی پورنقوی از جمله نسل جدید بود.در ضمن افراط گرایی راست و چپ بلای جان روشنفکران عصر انقلاب 57 بوداین نوشته به قدری ... در استدلال خالی از پشتوانه مطالعاتی هست که بیشتر مایه خنده است تا تفکر . مطالبی که به ذم نگارنده استدلال تلقی شده در واقع فرافکنی ها خنده داری است که حتی ارزش یک پاسخ جدی ندارد. لذا در در رد به اصطلاح استدلاهای نویسنده متن که هویت را به کلمه آذربایجان نسبت داده و ترک بودن مولد ان میداند نه زاینده آن هویت باید گفت بسیار خوب در این صورت امثال شما که سالها تمام هم وغمتان هویت زدایی و جایگزینی ان با فرهنگ دیگر هستید یک کار هم میتوان کرد تا این موضوع را مثلا برای همیشه مخطومه کنید ان هم اینکه نام آذربایجان را از مناطقی که مشمول آن هست بردارید همان کاری که با اردبیل شد یعنی اردبیل را از آذربایجان شرقی جدا کنند به این ترتیب عنوان آذربایجان از منطقه ای وسیع حذف شد ؟ با منطق شما فقط آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی آذربایجان هست اما واقعیت که عوض نشده!
شهروندان آلمان امروز دولت خود را انتخاب می کنند.احزاب چپ از مارکسیست لنینست های آلمان تا راست های نژادپرست به رقابت برای کسب آراء شهروندان پرداختند. ویژگی دمکراسی در اروپا اینست که دیگر یک حزب نمی تواند حکومت کند و پلورالیسم اجتماعی، حکومت های ائتلافی را بعنوان آلترناتیو دمکراتیک به احزاب سیاسی تحمیل کرده است. در واقع با قاطعیت می توان گفت که در آلمان نه کمونیستها، نه مسیحیان دمکرات، نه فاشیست ها و نه سوسیال دمکراتها نمی توانند تنهائی بر کشور آلمان حکمرانی کنند؛ چراکه هیچکدام به تنهائی تنوع واقعن موجود در جامعه را منعکس نمی کنند.
در آلمان پیکار انتخاباتی زیر چتر عشق به ساختن آلمان و فردای بهتر برای شهروندانش رقم می خورد و جامعه را با سلاح مذهب، نژاد، رنگ و جنسیت شقه شقه نکرده اند. رایو و.د.ار5 اعلام کرد که حضور در انتخابات نسبت به دوره قبل تا ظهر امروز 5 درصد بیشتر بوده است.رقابت اصلی همچنان میان سوسیال دمکراتها و دمکرات مسیحی ها ادامه دارد که تنهائی نمی توانند آراء لازم برای تشکیل دولت کسب کنند و در ائتلاف با چپ ها، سبزها و لیبرال ها می توانند حکومت کنند.
در این یکشنبه 62 میلیون شهروند آلمانی به انتخابات فراخوانده شدند.رای گیری از ساعت 8 آغاز شد و تا ساعت 18 ادامه دارد . رقابت سرخ ها و سبزها و سیاه و زرد ادامه دارد و ساعت 23 امشب تشکیل دهندگان دولت فردا اعلام خواهد شد.