Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

مسئولین گرامی سایت ایران گلوبال، .. . روز بخیر... منابع مورد استفاده در این نوشتار را در پایین مقاله درسایت گذاشتم، و اینک آنرا در سایت درونی هم میگذارم.

منابع مورد استفاده به زبان آلمانی:
[1] Die Deutschen und der Iran نام کتاب
ISBN: 978-3-937989-52-5 شماره بین المللی کتاب
Matthias Küntzel نام نویسنده
صفحهء 48 شمارهء صفحه
[2]Persepolis, Glänzende Hauptstadt der Perserriech
Prof. Dr. Heidemarie, Prof. für Iranistik an der Philipps-Universität Marburg
ISBN: 3-8053-2813-3
صفحهء 3
[3] Das antike Persien
ISBN: 3-4901-96151-3
Josef Wiesehöfer
صفحهءِ 61
[4] Der Spiegel
2010 | NR. 2
صفحهءِ 31
این شماره از مجلهء اشپیگل در سال 2010 فقط به تاریخ ایران اختصاص داده شده است، و نظرات چند کارشناس و استاد دانشگاه ازجمله:
Bert Fragner استاد دانشگاه و بینادگذار اینیستیتوت ایران شناسی در حوزهء علوم آکادمیک در شهر وین کشور اطریش میباشد.
Josef Wiesehöfer استاد دانشگاه "کیل" در شمال آلمان، کارشناس شناخته شدهء بین المللی در مورد تاریخ شرق، بویژه تخصص ایشان در ایران شناسی باستان است که مؤلف چندین کتاب تحقیقی است که یکی از آنها را در بالا [3] Das antike Persien معرفی کردم.
Burkhard Meissner مورخ و شرق شناس، کارشناس در هِلِنیسم و یونان باستان، ظاهرأ تخصص خاصی در شناخت ساسانیان دارد. استاد دانشگاه Schmidt- Universität در شهر هامبورگ آلمان و سایر کارشناسان.
از این مجله فقط تصویر را از صفحهءِ 31 برداشته ام، چرا که کیفیّت تصویر آن بهتر از سایر کتابهای دیگر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

ناثر ناسری،زبان آلمانی آقای کرمی ومسئولین سایت
دوستان مسئول سایت که آلمانی بلد هستیدلطفآ اشتباهات زبانی رانیزتصحیح کنیدبیش ازسی سال استکه بازبان آلمانی زیادتماس وبرخوردندارم ولی چون تحصیل کرده آلمان هستم قواعدپایه ای آلمانی رافراموش نکرده ام .همانطوریکه درپیام قبلی نوشتم آقای کرمی فرق " der Groß König " را که غلط کامل گرامری است با
هder große König"نمیداند" وبا پیام خوددرجواب آقای خضری بابکاربرد کلمات پرطمطراق
"جایگاهِ کارشناسی و کنترل منابع ادبی و علمی، رشته های تخصصی به زبان آلمانی"
پز دانشمندی میدهد! ولی بانوشتن جمله ناقص وبی سر وتهی چون
«« در همین متن کوتاه آلمانی واژه هایی تخصصی و تازه بسیار ساده ترجمه کرده ام»»نشان میدهد که فارسی هم درسطح ابتدائی بلدنیست.متن آلمانی الکن وآبدوغ خیاری بااغلاط گرامری هم درهیچ کتاب آلمانی پیدانمیشودومحصول ذهن.. نویسنده است وبس.

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی هم قراراست جایزه شعربه زنان داده شود ، باز هم آقایان کارگردان صحنه هستند ( آقای بهنام دبیر)
بله حتمأ چون قضاوت زنان نصف مردان هم نیست ، اصلأ زنان مجاز نیستند که قاضی باشند بنابراین باز هم کاربه کاردان سپرده شده است

نوشته شده توسط: Anonymous

ناصر کرمی گرامی، شما به مسولیت خودتان در مقابل خوانندگان اشاره کرده اید. کاملا درست است و از احساس مسولیت شما سپاسگزارم........ 1- در نظر داشته باشید که وقتی شما مقاله ای را منتشر میکنید، به خودی خود خواننده هم دارای این حق میشود که در مقابل اظارات شما از شما مدرک بخواهد. متاسفانه شما در این مقاله مدرک لازم را ارائه نداده اید و آن را به آینده موکول کرده اید............. 2- شما مینویسید که: «از خودم تفسیری و مطلب اضافی به ترجمه های آلمانی به فارسی اضافه نکرده ام» آیا می توانید بگویید که در ترجمه ein Tatbestand کلمه «حقوقی» را از کجا آورده اید؟ یا در ادامه «با پرنسیپ های باستان شناسی» در کجای متن آلمانی وجود دارد؟ آیا اینها اضافه کردن «تفسیری و مطلب اضافی به ترجمه های آلمانی به فارسی» نیستند؟.......... 3- بله من از شما درخواست ارائه منبع آلمانی کرده ام تا ببینم که آیا شما متن آلمانی را هم

دستکاری کرده اید یا نه. به این دلیل ساده که این حق من خواننده استو مثلا من می خواهم بدانم که آیا واقعا در متن آلمانی Land der Arier(= Iran) وجود دارد یا نه؟ آیا نویسنده واقعا Land der Arier را مساوی با Iran میداند یا اینکه این هم تفسیر شماست و آیا نویسنده متن آلمانی، باستانشناس است و یا مثلا ژورنالیستی است که در این باره اظهار نظری کرده است. من به هیچوجه خودم را در مقام «موزگاری و استادی و پروفسوری» قرار نداده ام بلکه در مقام خواننده کنجکاوی قرار داده ام که با پرسشهایش مزاحم شما میشود........... 4- نوشته اید: «در همین متن کوتاه آلمانی واژه هایی تخصصی هست که شما متوجه آن نشدید و برایتان بی اهمیّت هستند !.» بیایید مشخص حرف بزنیم و صغرا و کبرا نچینیم! من مشخصا به ایرادات ترجمه شما انگشت گذاشته ام، شما هم بیایید و بنویسید که من کدام واژ های تخصصی را متوجه نشده ام؟............ 5- مرا متهم کرده و نوشته اید: «از شما تمنی میشود فضای مباحث را و جوّ سایت را مسموم نکیند، عوامفریبی کار بسیار زشتی هست، شما تا کنون چند بار بی پرنسیپ و نسنجیده خود را به وسط میدان بحث انداخته اید، و از خود فرهنگی، و رفتار ناموزونی نشان داد ه اید، که مناسب چنین فضای بحث و گفتمان نبوده است. شما از گل آلود آب ماهی نخواهید گرفت، به فکر اساسی تری باشید .» آیا من جو سایت را با سوالاتم از شما مسموم میکنم یا شما با اشاعه افکارتان؟ آیا عوامفریبی اسن است که از شما سوالاتی شود که پاسخی به آنها نداشته باشید و یا اضافه کردن تفسیر خود به ترجمه یک متن آلمانی؟ و یا انتشار نقشه ای تاریخی مربوط به چند هزار سال پیش که در آن شهر تهران هم مشخص شده است در حالیکه این شهر در آن زمان وجود خارجی نداشته است؟ آیا فرهنگ و رفتار من ناموزون است یا فرهنگ و رفتار شما؟
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم شهلا نیا ، من فکر می کنم شما یا اصلا تاریخ نخوانده اید و یا آنچنان درتفکر ناسیونالیسم افراطی فارس به سر می برید که اصلا نمی خواهید از تاریخ چیزی بدانید و به همین خاطر هم هست از جملات افراطی چون : ... ترکان جز ویرانی و قتل و جنایت هیچ دست آورد تمدنی و بشری نداشته اند.هر جا که رفتند و هجوم بردند زمین سوخته و فرهنگ زشت خود را به یادگار گذاشتند. وآنقدر جنایت کردند که تاریخ جهان مملو از ثبت وقایع کشتارهای انسان های بیگانه توسط ترکان است" .در صورتی که همین آثار و ادبیات کهن فارسی که شما بر آن افتخار می کنید در زمان حاکمیت سلاطین ترک در طول حکومت 1000 ساله آنها برایران آفریده شده است و از زمان حاکمیت سلسله های فارس ساسانی و هخامنشی که شماها بر آن افتخار می کنید هیچگونه اثر ادبی به درد بخور جز چند سنگ نوشته و پوست نوشته مذهبی چیزی دیده نمی شود! اگر ترکها مثل گفته های شما بودند الان چنین نبود

نوشته شده توسط: Anonymous

مالکی، چماق تهديد شبه نظاميان مورد حمايت (رژيم) ايران را بلند می کند، مردم از اين دولت چه بهره ای برده اند؟ اين دولتی است که مشکلات مردم را رها می کند و به کمک بشار اسدی می شتابد که با سلاح شيميايی ممنوع شده چه به لحاظ بين المللی و چه اسلامی مردمش را می زند.

شيخ رافع الرفاعی مفتی ديار عراق در مصاحبه با تلويزيون التغيير گفت:
نخست وزير نوری المالکی مسئوليت همه اين خونهايی که روی اين خاک پاک ريخته شده است را برعهده دارد زيرا که اينها نه برای امنيت مردم کاری کردند و نه منافع اين مردم را رعايت کردند، اينها از طريق يک روند سياسی بيمار سر کارآمده اند.

وی افزود: مالکی، چماق تهديد شبه نظاميان مورد حمايت (رژيم) ايران را بلند می کند، مردم از اين دولت چه بهره ای برده اند؟ اين دولتی است که مشکلات مردم را رها می کند و به کمک بشار اسدی می شتابد که با سلاح شيميايی ممنوع شده چه به لحاظ بين المللی و چه اسلامی مردمش را می زند.

مفتی ديار عراق گفت: مشکل اصلی نمی تواند راه حل باشد. ايران مشکل اصلی منطقه است، اين که می خواهد با عراق توافق امنيتی داشته باشد، بايد به عراقيان بشارت داد که روز و شب با قتل روبه رو خواهند شد، اگر ما در حال حاضر روزانه به طور ميانگين سه انفجار داريم بايد به عراقيان گفت که اين ميانگين به 30 انفجار خواهد رسيد. کسی که باعث مشکل است نمی تواند راه حل آن باشد. عراقيان بايد به اين موضوع توجه کنند. مصيبتی که توسط اشغالگر بر سر ما آمد روشن است ولی ايران و دخالتش در همه زمينه های سياسی و امنيتی عراق بر کسی پوشيده نيست. اگر می خواهند روابط امنيتی برقرار کنند شبه نظامی نفرستد و بسته های انفجاری را نفرستد عراقيان از ايران چه سودی برده اند. تنها مواد مخدر و مواد منفجره و قتل و انواع جنايتهايی که عراقيان با آن آشنايی نداشتند به ما رسيده است».
نوشته شده توسط: Anonymous

سیدجواد طباطبایی در گفتگو با شماره جدید مهرنامه که در واقع شرح بخشی از زندگی نامه وی بود به مسائلی همچون پیشه وری، فرقه دموکرات، پان ترکیسم و ملی گرایی پرداخت.

به گزارش سایت خبری – تحلیلی آذری ها استاد جواد طباطبایی در گفتگو با مهرنامه با اشاره به تجربه های تاریخی عنوان داشت "زمینه رشد پان ترکیسم اشکالات مدیریتی در کشور است اما قدرت های منطقه ای نیز در تداوم آن نقش اساسی دارند". وی با اشاره به وجود زبان های محلی در ایران ادامه داد: زبان های محلی ایران از لحاظ فرهنگی فاقد اهمیت اند و بیش از این قابلیت بسط و گسترش ندارند. محمد قوچانی،حامد زارع و محمد هاشمی در گفتگو با جواد طباطبایی اظهار داشت که زاد روزش توام با تسلط ارتش سرخ و فرقه دموکرات پیشه وری بر تبریز بوده است.
در زیر بخش هایی از مصاحبه طولانی جواد طباطبایی را با مهرنامه می خوانید.


علاقه مندان می توانند برای خواندن بخش های دیگر آن و همچنین دهها مطلب دیگر در حوزه علوم انسانی به شمار جدید (تیر 1392) مراجعه نمایند.

هاشمي: شما آذري‌ زبان بوديد و در مدرسه فارسي را فراگرفتيد.‌ آيا تضاد ميان آذري انديشيدن و فارسي سخن گفتن را هيچ‌گاه احساس نكرديد؟ قبل از آن بفرماييد كه از چه زماني با زبان فارسي مواجه شديد؟

من در خانواده آذري‌زبان به دنيا آمده‌ام و طبيعي است كه زبان مادري‌ام آذري باشد. اما به خاطرم مي‌آيد كه وقتي راديو را به گوش‌مان مي‌چسبانديم تا بتوانيم از پس تمام خش‌ها و پارازيت‌ها، برنامه گل‌ها را بشنويم، از نخستين مواوقعي بود كه با زبان و ادبيات فارسي مواجه مي‌شديم. عمويم علاقه‌اي به موسيقي ايراني داشت و شنونده دايمي برنامه‌هاي گل‌ها بود. در حاشيه بگويم كه با او چند بار آواز خواندن اقبال آذر را به طور حضور شنيدم. علاقه‌اي نيز به ظلي داشت كه در همان زمان مرده بود اما آواز او را بسيار تعريف مي‌كرد، باري، طبيعي است كه تا وقتي در دبستان بودم، چندان فارسي نمي‌دانستم، اما وقتي وارد دبيرستان شدم به‌طور كامل مي‌توانستم فارسي بخوانم و تا حدي نيز صحبت كنم.



هاشمي: در مورد احساس ناسيوناليستي چه چيزي مي‌توانيد بگوييد؟ شما گفتيد كه تعلق خاطري به فرقه دموكرات نداشته‌ايد، اما در گل نگاه مثبت به آنها داشتيد يا منفي؟ نگاه‌تان به آذربايجان و نسبتي كه با ايران در ذهن شما مي‌توانست داشته باشد را نيز توضيح دهيد.

نگاهم به فرقه دموكرات هرگز چندان مثبت نبود و در مورد جدا شدن آذربايجان از ايران نيز اصلاً ديدگاه مثبتي نداشتم. اما اقداماتي كه فرقه دموكرات در تبريز انجام داده بود، موجب شده بود كه مردم در مورد آنها به افسانه‌پردازي و اسطوره‌سازي روي آورند. به عنوان مثال زماني در تبريز قحطي نان پيش آمده بود و نانوايان شهر نان نمي‌پختند يا اگر مي‌پختند، گران مي‌فروختند. نزد عامه مردم مشهور است كه پيشه‌وري قول داده كه ظرف دو ساعت موضوع را حل مي‌كند. رئيس فرقه به اولين نانوايي كه مي‌رسد از شاطر مي‌خواهد كه چند نان به او بفروشد.

بریده ای از مطالب سطحی و تحریف گرایانه ارگان فرقه در 1324

وقتي شاطر از فروختن نان سر باز مي‌زند، پيشه‌وري دستور مي‌دهد كه نانوايي بيچاره را زنده‌زنده در تنور بيندازند. صبح روز پس از اين ماجرا همه نانوايي‌هاي شهر باز بوده و به تعداد كافي و حتي مازاد مورد نياز اهالي تبريز نان وجود داشته است. مردم نيز اين اتفاق را سحر و جادوي پيشه‌وري در حل مشكلات اقتصادي مي‌دانستند و آن را براي يكديگر تعريف مي‌كردند. از اين داستان‌ها در كودكي بسيار شنيده بودم بي‌آنكه كه علاقه‌اي به فرقه پيدا كنم. البته اين ماجرا يك فاجعه تمام‌عيار است، اما فرقه دموكرات اقدامات مؤثري نيز در تبريز انجام داده است. در مورد همان خيابان فردوسي گفتم از وسط شهر مي‌گذشت و به بازار مي‌رسيد، نيز مي‌گفتند كه در سال 1324 پيشه‌وري در طول يك شب مقررات منع آمد و شد برقرار كرده بود و تا صبح خيابان را آسفالت كرده بود و ظاهراً دوام آسفالت تا همين چند سال پيش هم تصور عمومي را تحت تأثير خود قرار داده بود. البته به احتمال بسيار برخي از اين داستان‌ها افسانه باقي است، اما به هر حال نخستين دانشگاه تبريز و ايستگاه راديويي شهر را فرقه دموكرات ايجاد كرد. اما به هر حال تجزيه‌طلبي فرقه امري نيست كه بتوان آن را به مسامحه برگزار كرد. براي من وحدت سرزميني ايران هميشه يك اصل غيرقابل بحث بوده است.





قوچاني: شما موقعي كه در تبريز بوديد، خودتان را ابتدا آذربايجاني مي‌دانستيد يا ايراني؟ تضادي در كار نبود؟

در آن موقع ما اصلاً تصور جدايي‌طلبانه از آذربايجان نداشتيم. بلكه فكر مي‌كرديم كه يكي از ايالات مهم ا
نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا بي ربط و من در آو ردي ننويسيد تا سؤالي براي پرسيدن بوجود نيايد.بهتر است سفره عقده ها و خيالپردازيتان را باز و پهن نكنيد چرا كه بازنكردن سفره شما يك عيب و باز كردن آن هزاران عيب شما را آشكار ميسازد.باز هم خدمت همه خوانندگان تاكيد ميكنم كه اين نوشته ها أرزش خواندن و اعتنا ندارد و باعث خود بزرگبيني بيشتر اين آقا ميشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

روزنامه آلمانی زبان زوددویچه سایتوتگ در باره فعالیت های اقتصادی ارتش مصر مقاله ای منتشر کرده است. در این مقاله نیز به جایگاه اقتصادی ارتش مصر اشاره ها رفته است. از جمله این که ارتش مصر دیری است که در هر خانه مصری حضور دارد. از نودل مارک پادشاه گرفته تا آب معدنی "سافی". مصری ها برای خرید وسایل خانگی خود روزانه میلیون ها به جیب بنگاه های اقتصادی می ریزند که یا متعلق به ارتش است یا ارتش در آن سهیم ا ست. ژنرال کودتا عبدل فتاح ال سیسی، به قول این روزنامه، فقط قهرمان اپوزیسیون نیست بلکه اربابِ یکی از امپراتوری های اقتصادی مصر است.
ارتش مصر با سرنگونی مرسی بر قدرت سیاسی خود بار دیگر مهر تائید کوبید. این روزنامه بر این نظر است که ارتش با این قدرت اقتصادی بعید است بخواهد به قواعد بازار آزاد و تحولات بنیادی اقتصادی تن دهد. قدرت سیاسی اقتصادی ارتش مصر است باید نخست در جایگاه قانونی خود نهاده

شود. به نوشته این روزنامه، لیبرالیسم اقتصادی کابوس سرانِ ارتش مصر است. تردیدی نیست که مراد از این ارتش ژنرال های و افسران بلندپایه مصری است و نه هر سرباز مصری. به قول یکی از کارشناسان مسائل خاورمیانه، روبرت اشپرینگ بور، "هم و غم ارتش مصر بر روی مسائل نظامی متمرکز نیست، بلکه بر روی خرید و فروش کالاهای مصرفی مرکوز است."
قلمرو امپراتوری اقتصادی ارتش مصر شامل همه چیز است: از صنایع نظامی گرفته تا بنگاه های نظافت و مهدکودک ها، از غسال خانه ها تا پمپ بنزین های زنجیره ای و مهم تر از همه زمین و مستغلات. املاک و مستغلاتی که ارتش مصر در عرض 35 سال اخیر مصادره، و به تصرف خود درآورده است. در بیش از 35 کارخانه نظامی یخچال و تلویزیون تولید می شود. شانزده هزار نفر فقط برای شبه صنعتی «آ. اُ. ای» کار می کنند که تولیدکننده محصولات نظامی و غیرنظامی است.
تحت زمامداری ژنرال های قرار است شرکت خودروسازی «ناصر» که حق امتیاز شرکت فیات را داشت و چهار سال تعطیل بود، دوباره به خط تولید برگردد. ارزیابی های اقتصادی حاکی از آن است که ارتش و صنایع وابسته به آن در حدود ده تا چهل درصد در تولیدات مصر نقش ایفا می کنند. این ارزیابی های متفاوت حاکی از عدم شفافیت و پرده آهنینی است که ژنرال های ارتش بر روی فعالیت های امپراتوری اقتصادی خود کشیده اند.
بودجه نظامی ارتش بالغ بر چهار میلیارد دلار است. علاوه براین، سالانه در حدود یک میلیارد و نیم کمک نظامی به ارتش مصر می شود توسط دولت آمریکا. کمتر کسی می داند درآمدهای اقتصادی غیرنظامی و نظامی ارتش مصر چقدر است. نه مجلس مصر نه دیوان دادرسی حق نظارت و کنترل بر فعالیت های اقتصادی ارتش را دارد. هیچ کس نمی داند سهم ارتش در حوزه توریسم و هتلداری و رستوران ها چیست. سوای این، ارتش از تمام تسهیلات اقتصادی و معافیت های مالی برخوردار است. "اقتصاد خاکستری" عنوانی است که به فعالیت های ارتش مصر داده می شود.
از زمان عبدل ناصر که از 1954 تا 1970 بر اریکه قدرت سوار بود و بخش اعظمی از اقتصاد مصر را دولتی کرد، وسوسه ثروت و اقتدار ژنرال های پرستاره و افسران عالی رتبه ارتش مصر را ربوده است. در جامعه ای که از هر ده نفر آن، چهار نفر در زیر خط فقر زندگی می کنند، استفاده ابزاری از قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی فریبنده است. البته باز گذاردن دست ارتش در فعالیت های اقتصادی به این معنی هم بود که روسای جمهور مصر تمایلی به درگیری با ارتش ندارند و بر آن بودند با مسکن ثروت و منزلت اقتصادی ارتش را رام و آرام کنند.
تلاش انور سادات برای گشایش اقتصادی در مصر و وداع از اقتصاد دولتی و گرایش به غرب و کناره گیری از شوروی سابق، سبب شد که ارتش با رقبای جدیدی در حوزه اقتصادی روبه رو شود. این سیاست ها موجب به وجود آمدن الیگارش های مالی و اقتصادی خصوصی شد که به سبب نزدیکی با سادات و مبارک از امنیت نسبی برخوردار بودند و از این توانایی برخودار گشتند به عنوان رقیب جدی برای ژنرال های اقتصاد شمرده شوند. به قول شبکه تلویزیونی الجزیره در زمان زمامداری سادات و مبارک رایج بود که به افسران بازنشسته ارتش نه فقط مقام های سیاسی بلکه فعالیت های اقتصادی پیشنهاد شود در حوزه خرید و فروش مستغلات و املاک بود و یا در حوزه ساختمان سازی.
در گزارشاتی که ویکی لیکس منتشر کرده است خبری است از نارضایتی و شکوه های فرانسیس ی. ریکاردون سفیر آمریکا در مصر در سال 2008. جناب سفیر معتقد است که رهبری ارتش هیچ علاقه ای به اصلاحات اقتصادی ندارد. زمانی که مبارک برکنار شد، دادگاه های مصر بسیاری از رقبای پیشین ارتش مصر در حوزه اقتصاد را به بهانه های واقعی و غیرواقعی به دادگاه کشاندند تا رقبای اقتصادی ارتش مصر را از رده خارج کنند. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز حتی ارتش سعی کرده است افرادی را که خ
نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز، شما تنها به یک بخش از کامنت من پرداخته اید که عبارت بود از تبلیغ سازمان های سیاسی ولی از بخش دیگر آن بطور کامل چشم پوشی کرده اید که عبارت از توهین به مردم ایران یا بزعم جناب فتحی "ملت ایران" ست. همچنان که اجازه توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی نمیدهید نباید توهین بیک ملت را نادیده بگیرید و تحمل کنید. راستی نکند دلخوری شما از شرکت وسیع مردم درانتخابات اخیر باعث شده است که با این جناب همسوئی پیدا کرده اید و مردم ایران را سزاوار سرزنش و حتی توهین میدانید؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

سه سناریوی مصر: 1- تشکیل سریع دولت انتقالی و برگزاری انتخابات آزاد، 2- در قدرت ماندن ارتش، 3- پیروزی یا کسب ارای چشمگیر حزب آزادی و عدالت. ارتش برنامه خود را اعلام کرده است: تعلیق قانون اساسی، تشکیل یک دولت غیرنظامی و تکنوکرات موقتی،درخواست از دادگاه عالی قانون اساسی برای مقدمه چینی برای انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی،تدوین منشوری که رسانه های ملی باید از آن پیروی کنند
دعوی عمده ارتش این است که دولت مرسی به مطالبات اقتصادی مردم پاسخ نداده، و راه حل اقتصادی برای برون رفت از بحران اقتصادی نداده است. این در حالی است که ارتش مصر با چهار صد و بیست هزار سرباز بخش بزرگی از مراکز اقتصادی را در دست دارد. ارزیابی ها حاکی از هشت تا سی درصد است و این مراکز اقتصادی در دسترس نظارت دولتی نیستند مانند قدرت اقتصادی سپاه پاسداران. ارتش یک درهمتافته نظامی-اقتصادی است

که از دیرباز کنشگر سیاسی در مصر هم بوده است. هفته نامه اشپیگل المان ارتش مصر را امپراتوری تاریک نام نهاده است. به خصوص وقتی انور سادات، پس از پیمان کمپ دیوید، به بازسازی ارتش مصر دست زد و ارتش یک میلیونی را به نیم میلیون تقلیل داد، بسیاری از سربازان بیکار جذب به اصطلاح کارگاه های اقتصادی ارتش شدند. قلمرو اقتصادی ارتش مصر شامل نانوانی ها، مرغداری ها، کشت و صنعت ها، بیمارستان ها، پمپ بنزین های سراسری، هتل ها، ساختمان ها، صنایع سوخت و بازسازی زباله، هتل های پنج ستاره و اماکن تفریحی، صنایع تسلیحاتی، بازار لباس های زیر، تعمیرگاه ها، و غیره است. به قول روزنامه آلمانی تجارت حتی صندوق های رائی که از آن برای نخستین بار مرسی به عنوان اولین رئیس جمهور منتخب مصر بیرون آمد، در کارگاه های اقتصادی ارتشی ساخته شدند. به نوشته روزنامه لیبرال «جهان» در المان، مصری ها وقتی یخچال یا پنجره می خرند، یا وقتی وزیر علوم رایانه سفارش می دهد، یا باید قطارهای جدید خریداری شود یا قرار است تجهیزات جدید برای آتش نشانی خریداری شود، این سفارش ها در بنگاه های اقتصادی ارتش خریداری می شوند. روبرت اشپرینگ بورت، کارشناس خاورمیانه، می گوید وقتی ما از ارتش مصر حرف می زنیم، از امپراتوری سخن می گوئیم که کارفرمای صدها هزار نفر مصری است و چندین میلیارد دلار در سال سود می کند. طرفه این که، قلمروی اقتصادی ارتش از تمام معافیت های اقتصادی برخوردار است و تحت نظارت وزارت مالیات و اقتصاد و دولت هم نیست. مانند بیت ولایت فقیه در ایران.
ارتش مصر از حیث اقتصادی همان موقعیت و جایگاهی را در اقتصاد مصر ایفا می کند که سپاه پاسداران. بدیهی است که ارتش به مثابه مقاطعه کار و کنشگر اقتصادی ترجیح می دهد تن به قواعد بازار آزاد و نظارت دولتی ندهد و نوسازی اقتصادی مصر را در گروی سلطه اقتصادی خود می داند. از هر ده مصری، چهار نفر زیر خط فقر زندگی می کند.
هبچ حکومتی در مصر، از جمله مرسی، خواست و توان برخورد با این امپراتوری سیاه اقتصادی ارتش را نداشته است. زمانی که در اوایل دهه نود میلادی وزیر دفاع وقت مصر، یوسف صبری ابوطالب، سعی کرد فعالیت اقتصادی ارتش را در حوزه مدنی منع کند، از کار برکنار شد.جانشین او، محمد طنطاوی، در دوره زمامداری بیست ساله خود به تحکیم منافع اقتصادی امپراتوری اقتصادی ارتش پرداخت.
نوسازی مصر بدون نوسازی اقتصادی مصر، یعنی قطع دست ارتش از حوزه اقتصادی ممکن نیست. ارتش مصر امپراتوری سیاسی اقتصادی است که از تمام رانت های حکومتی بهره می برد و خود بخشی از مشکل است نه راه حل. کودتای ارتش مصر حاکی از آن است معضلات اقتصادی حرف اول را در جامعه مصر می زند. و هر حکومتی که بر مسند قدرت بنشیند ناگزیر است با این تهمتن اقتصادی دست و پنجه نرم کند یا در حوزه ای که ارتش برای او تعیین می کند عمل کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

به این شخص خاطر نشان کنید که:
1. مملکت عزیز ما کشور ایران کشوریست متشکل از همه ادیان و اقوام لذا همه میبایست در سیاستگذاریها و سرنوشت کشور مشارکت داشته باشند و از حقوق خود و سایر مردم دفاع کنند.
2. مسلمانی به اسم و ظاهر … نیست که بر اساس فرمایش نص صریح قرآن و پیامبر یک مسلمان دارای خصوصیاتی است که در بسیاری از بظاهر مسلمانان دیده نمیشود
3. بجای این صحبتهای بی ارزش و تفرقه انگیز که برخواسته از هوای نفس و حب قدرت طلبی و حسادت و … میباشد لطغا” به وظیفه اصلی خود که کسب معارف قرآنی و تقوی و … پرداخته و از دخالت در امور کشور و شهر و .. خودداری نمایید ( به سایر روحانیون هم گوشزد کنید.
یک ایرانی مسلمان شیعه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اهوازی درد باصطلاح اپوزيسيون نه دموکراسی نه آزادی و نه حقوق ملل تحت ستم است درد اينها تماميت ارضی زندان ايران است و رژيم با طرح مسئله مترسک تماميت ارضی همه اين حضرات باصطلاح اپوزيسيون را دنبال سياست خود کشاند و همه اين اپوزيسيون در دام و تله وزارت اطلاعات رژيم افتادند و کسی از تقلب و امثالم صحبتی نميکند و انگار با انتصاب روحانی تمام مشکلات حل شد ولی حقيقت اينست که اين باصطلاح اپوزيسيون تماميت خواه درحالت شرمندگی بسر ميبرد و يواش يواش سرشان را بيرون ميآورند و پوز اپوزيسيون ميدهند . ولی برای ملل تحت فرق نميکند سفيد و سياه اينها يکی است رنگشان متفاوت است ماهيتشان يکی است بسر ميبرد

نوشته شده توسط: Anonymous

عبارت "بعضی از اپوزیسیون" نادرست نیست. در اینجا واژه "اپوزیسیون" اسم جمع است و "بعضی از اپوزیسیون"، به معنی بخشی از مخالفان، هیچ ایرادی از لحاظ دستور زبان ندارد. ضمناً واژه "اپوزیسیون" به معنی مخالفان سیاسی در زبان فارسی جا افتاده و نیازی نیست که حتماً با "مخالفان" جایگزین شود. پس از این نظر هم عنوان نوشتار نیازی به تصحیح ندارد.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

مسئولین گرامی سایت ایران گلوبال، .. . روز بخیر... بله حتمأ. ...در بخش یکم این نوشتار مطالبی که لازم به ذکر منابع آنها میباشد شماره گزاری شده است، و تا کنون 4 شماره میباشد. [1] ، [2]، [3]،[4] که در بخش بعدی و پایانی آن منابع لازم و ضروری آورده خواهد شد. خواستم منابع را در پایین هر نوشتاری بیاورم ولی ترجیح دادم در پایان باشد. یادآور ی میکنم من خودم را مسئول پاسخگویی به هر سئوال بی ربط و وقت گیر و لوث کردن هدفمند و بازدارنده نمیدانم، با سپاس.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

کاربر گرامی، ...خسرو خضری،... بنا به مسئولیّت در مقابل خواندگان، به شما پاسخ میدهم: از خودم تفسیری و مطلب اضافی به ترجمه های آلمانی به فارسی اضافه نکرده ام، من برای قلم و مطالبی که انتشار میدهم، آنقدر حساس و احساس مسئولیّت میکنم، که نیازی به مزاحمت شما نیست، از این گذشته میدانم که ایرانیان کارشناس و آکادمیک در زبان و ادبیّاتِ آلمانی و در رشته های دیگر کم نیستند، بنا بر این بسادگی خودم را ارزان به نمایش عمومی نمیگذارم...

● شما از من درخواست منبع آلمانی را کرده اید، تا ببینید، که آیا من مطلب آلمانی را هم دستکاری کرده ام یا نه ؟، میشود بفرمایید که طبق چه اصول و ضوابطی این جایگاهِ کارشناسی و کنترل منابع ادبی و علمی را به شما داده است، و چه کسی شما را مأمور این کار علمی و خطیر تحقیقاتی کرده است ؟ این رتبهءِ آموزگاری و استادی و پروفسوری را چه کسی به شما محول کرده است ؟ ● از شناخت و ترجمهء قشری آلمانی شما پیداست، که اندوختهء زبان آلمانی شما حتّی در سطح پایه ایِ پایین هم نیست، حال شما چطوری میخواهید منابع ادبی و باستان شناسی و سایر رشته های تخصصی به زبان آلمانی را کنترل کنید ؟ اصولأ من اگر منابع را هم بدهم، شناخت عمومی شما در عرصه های مورد بحث چقدر هست ؟. در همین متن کوتاه آلمانی واژه هایی تخصصی هست که شما متوجه آن نشدید و برایتان بی اهمیّت هستند !. ● تأکید میکنم ترجمه ای را که من کرده ام صد درصد درست است و تازه بسیار ساده ترجمه کرده ام. از شما تمنی میشود فضای مباحث را و جوّ سایت را مسموم نکیند، عوامفریبی کار بسیار زشتی هست، شما تا کنون چند بار بی پرنسیپ و نسنجیده خود را به وسط میدان بحث انداخته اید، و از خود فرهنگی، و رفتار ناموزونی نشان داد ه اید، که مناسب چنین فضای بحث و گفتمان نبوده است. شما از گل آلود آب ماهی نخواهید گرفت، به فکر اساسی تری باشید .با سپاس
نوشته شده توسط: Anonymous

با تانکهای نظامیان هیچگاه دموکراسی به دست نمیاد .واین حرکت چه توجیه کنید .چه نکنید یک کودتا است .کودتا کودتاست.درست عین کودتای 28مرداد .که عده ای از شاه دوستها هم میگن کودتا نبوده وجنبش مردمی بوده.سکولارهای مصر با این کارشون رویه ای غلط پایه گذاری کردند که بعدها با همین چاقو به خدمت خودشون هم میرسند.کارت سبزی که به ارتش دادن روزی گریبان خودشون رو هم میگیرد.فردا مردم طرفدار اخوا به خیابان میایند وانها هم همین درخواست رو میکنند.دولت قانونی باید با قانون کنار بره نه زور اسلحه.لطفا توجیه نکنید کودتا نیست.درضمن تا جایی که میدانم مردم مصر اکثرا اسلامگرا هستند وبعید نیست درانتخاباتی دیگر گروه اسلامگرایی دیگر به قدرت برسد شاید بدتراز اخوان.باید صبرکرد ودید مصر بعدازاین چه میشود.من که بعید میدان مصر روی آزادی وارامش را به زودی ببیند .دوباره سال دیگه میدان تحریر عدلی منصور ارحل ارحل.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

آقای کرمی گرامی، لطفا منابع را به مقاله خودتان اضافه کنید تا مشکلی برای ما و شما پیش نیاید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی ودرس اول زبان آلمانی!
متاسفانه شما بعداز28 سال درآلمان باندازه 28 شاهی ناقابل هم زبان آلمانی یادنگرفته اید!اگراین پاراگراف آبدوغ خیاری تراوشات ذهنی خودتان نیست،منبع راذکرکنید.
در عبارت سه کلمه ای der Groß König "شما مرتکب 4 اشتباه !!!بزرگ وغیرقابل گذشت گرامری شده اید! یکم/دوم
صفت قبل از اسم باحرف کوچک نوشته شده وبه اِحتم میشود" der große König " وسوم/
چهارم —اگرمنظور"گروسکئو نیک" یک کلمه است باید بدون فارصله بین گروس وکئونیک نوشته شده وکئونیک باحرف کوچک "der Großkönig باشد
این 4اشتباه درعبارت سه کلمه ای،حرف تعریف معین مذکر،صفت واسم را(درسطح آمادگی وپیش دبستان)هروقت یادگرفتید شاید28 سال آینده!میتوانید عبارت"
gelegenen Gebieten رابعد ازاورال اضافه کنید تاجمله مفهوم داشته باشد یعنی:
: von den heutigen westlich des Ural gelegenen Gebieten

ولا جمله ناقص ونامفهوم است،اگرمنظور«منطقه غرب »اورال است ونه سیب زمینی وهویچ وکلم!!!

ازسطح بسیارنازل زبان آلمانی تان هم بگذریم،محتوا هم آبدوغ خیاری است زیرا داریوش جانی که بزرگترین افتخارش بریدن اعضای بدن مبارزین وتیردرمقعدکردن وتجاوزبه اسرای جنگی بود یک اسلاوتبارروسی ازناحیه خزر بوده وداریوش هم اسم اسلاوی است ازلهستانی ها وصربهای مقیم آلمان به پرسیدقبل ازبقدرت رسیدن رژیم فارسی پهلوی های ترک تباربرای اولین بار درتاریخ ایران درهیچ کتاب وسنگ قبری اسم خورش وداریوش نبوده است .اگرخورش وداریوش ایرانی وفارس تبار بودند حتمآ فردوسی اسمی ازاین جانیان می برد،به آثارمورخین معاصرمراجعه کنیدبقول بنیتوگروچه ایتالیائی تاریخ واقعی تاریخ معاصراست.
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمنا لطفا در نوشتن درست نام من دقت کنید ! شما هر بار نام من را به گونه ای می نویسید . یک بار همایون فر ،یک بار نادری پوراز یک کنشگر در هر حد و اندازه ای هم که باشید این اشتباهات بعید است!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فرجاد فر ،ظاهرا شما متوجه این جمله من نشدید که : " لازمه هر حرکت سیاسی بر پایه همبستگی و مشارکت شورایی ،داشتن حداقل مشترکاتی است که ما سعی کردیم در یک منشور جامع ارائه دهیم ." هیچ کس منکر وجود عقاید غیر از بندهای منشور نیست ،می دانیم که هستند کسانی که باور به خودمختاری یا فدرالیسم و حتی استقلال هستند و یا حتی کسانی که باور به یک حکومت مذهبی هستند و یا .... ولی به باور ما و همفکرانمان ،بندهای منشور و گرد آمدن بر گرد اصول آن ،می تواند آینده ای روشن و دمکراتیک برای میهنمان رقم بزند و باز تاکید دارم که این نظر می تواند مورد قبول شما نباشد که ظاهرا نیز نبوده و تا کنون به این حرکت نپیوسته اید ! در مورد انتخابات آزاد نیز لطفا سفسطه ننمایید ،این واژه در بیانیه بین المجالس با شفافیت تمام بیان شده و شرایط انتخابات آزاد نیز ذکر گردیده است ،بنابراین نیازی نیست که من و یا شما آن را تفسیر کنیم و

به نوعی که دلمان می خواهد ،به حرکتها و شعارهای معلوم الهدف دیگرانی چون اصلاح طلبان وصل کنیم !
و باز لازم می دانم ذکر کنم که ما به دنبال اتحاد و همبستگی از نوع اتحاد شوم سرخ و سیاه سال 57 نیستیم . رای ما منشور ،ملاک همبستگی است و منشور حقوق بشر و بیانیه بین المجالس رکن اصلی آن .
پاینده ایران یکپارچه و ملت یگانه آن
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

تحليل متفاوت و قابل فكر است

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

هرمس عزیز، از حضورتان خوشحالم. جای شما و قلمتان در ایران گلوبال خالی ست. امیدوارم از اندوخته های ارزشمندتان بهرمند شویم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

علاءالدین فتح راضی گرامی، موضوع « تبلیغ» - فرق نمی کند در رابطه با چه و کی باشد- یکی از «مشکلات» ایران گلوبال است. ما در مدیریت مسئله را مورد بحث قرار داده و تصمیم گرفته ایم. ببینیم کی و به چه صورتی میتوانیم آنرا عملی کنیم. من در گذشته نظریات خود را در این خصوص توضیح داده ام . علاقمندان میتوانند به این دو مقاله مراجعه کنند:« ایران گلوبال ، روشنگری و پروپاگاندا قسمت دوم* http://www.iranglobal.info/node/1214
ایران گلوبال ، روشنگری و پروپاگاندا اول** http://www.iranglobal.info/node/921

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یاسین اهوازی گرامی، لطفاً عنوان نوشته ی خودتان را تصحیح کنید. یا اطلاع دهید اصلاح شود. منظور شما این است که : « چرا بعصی ها، از اپوزیسیون داخل و خارج ایران، انگشت به دهان مانده اند؟» یا اگر دوست دارید حتماً " بعضی" را بدون "ها" بنویسید لازم است واژه ی خارجی "اپوزیسیون را با کلمه « مخالفان» عوض کنید. یعنی :« چرا بعصی از مخالفان، در داخل و خارج ایران، انگشت به دهان مانده اند؟» . یا میتوان چنین نیز نوشت : « چرا بعضی افراد ، از اپوزیسیون داخل و خارج ایران، انگشت به دهان مانده اند؟». بهر صورت « بعضی از اپوزیسیون...» صحیح نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" روح پاپا شاوز مردم ونزوئلا را دچار وحشت کرده است """ نفرت چاوز از دلار آمریکا کار دست مردم ونزوئلا داد، چاوز در دوران حکومتش تصمیم گرفت مقادیر زیادی از ذخیره ارزی این کشور را که "" دلار "" بود با "" طلا "" جایگزین کند، حالا که ارزش طلا نزدیک به ۲۰ بیست درصد افت کرده، این کشور در تامین ابتدائی‌ترین اقلام مورد نیاز، دچار مشکلات عدیده شده. و فراموش نکنیم "" پروسه رشد با مرگ رمانتیزم سیاسی شروع می‌‌شود "".

نوشته شده توسط: Anonymous

مرسی دست به ساختار ارتش نزد چون نمی توانست! نردبان را باید پله پله بالا می رفتند. اول دسته های چماقدار تشکیل دادند و بعد هم سازمان اطلاعاتی موازی و بعد هم نوبت ارتش می رسید و بعد هم می شدند حزب الله لبنان!

نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس از سوالاتِ شما، دوستِ گرامی، که البته از سه تا بیشتر شد. یک به یک پاسخ می گویم. منتهی اول باید پیش-فرضِ شما را رد کنم که چیزی که در مصر اتفاق افتاد کودتا نبود. اینکه شما مدام بر ارتش و نظامیان تاکید می کنید و حضورِ انبوهِ مردمِ مخالفِ اخوان در خیابان برای مدتی مدید را ندیده می گیرید، خود نشان می دهد که دیدِ شما تک-بعدی است، و با ذهنیتِ کودتایی به وقایع نگاه می کنید، در حالی که در واقعیت چنین نبوده است. اما پاسخ به سوالاتِ شما با توجهِ به این نکتهِ اساسی:

1) اگر جمعی عظیم از مردمِ مصر خواهانِ اخوان نباشند، چرا که نه؟ حکومت قرار است برای مردم باشد. مطمئنا وقتی مردم حکومت را بخواهند، به وجودِ آن اعتراض نمی کنند. و مرسی البته در شرایطی دشوار به مردمِ مصر تحمیل شد که بعید می دانم دوباره تکرار شود. او با اختلافِ بسیار کمی از کاندیدِ دیگر - که وابسته به مبارک بود - برنده شد، و از همان زمانی هم که شروع به کار کرد تلاش کرد بنیادگراییِ اسلامی را بر قانونِ اساسیِ مصر تحمیل کند، در حالی که این خواستهِ بسیاری از مصریان نبود. نمودش را در این چند روزه در خیابانهای مصر دیدیم.
2) پیش-فرضهای شما دربارهِ کمکِ عربستان و دیگر کشورهای حوزهِ خلیجِ فارس غیرِمستند است، لذا نمی توان بر آن اساس قضاوت کرد. بعد هم، بر فرضِ مثال که چنین باشد، آیا به همین سادگی باید چشم بر خواستِ خودِ مصریانِ فراوان ببندیم؟ بر فرض که بستیم. این چه ربطی به ادامه یا پایان اسلامِ سیاسی دارد؟ هرچه باشد، جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعت است. به این بهانه که اسلامِ سیاسی تمام نمی شود نباید راه را بر تغییر بست. این موضعِ اصلاح-طلبانِ حکومتی در ایران است، و نه مصریان. آنها خوشبختانه اصلاح-طلبیِ حکومتی ندارند.
3) اسلامِ سیاسی نامطبوع و نامطلوب است، از هر جنسی که می خواهد باشد. اسلامِ سیاسی به هر ترتیبی که باشد مخلِ دموکراسی و حقوقِ فردی است. لذا اصولا حضورِ مذهب در سیاست نامطلوب است. سابقه هم نشان داده که اسلامِ سیاسی لزوما نه تنها اسلام بنیادگرایانه را تلطیف نمی کند، که هیچ بعید نیست به دامنِ آن هم درغلطد. نمونه اش همین مصر که اسلامی بود و اسلامِ سیاسی هم در آن فعال بود، و اگر اخوان کنار گذاشته نمی شدند آماده بود تا به دامنِ بنیادگرایی بیفتد. لذا این مساله اصولا از ریشه باطل است.
4) اسلام و هر مذهبِ دیگری تا زمانی که در حیطهِ فردی باشد محترم است. این اصولا از اصولِ دموکراسی است که در حیطهِ شخصی، هر گونهِ عقیده ای محترم است. در حالی که خلافش صادق نیست. تحتِ حکومتِ مذهبی، زندگیِ شخصیِ هیچ کس تنها به خودش مربوط نیست. بر فرضِ مثال، شما اگر در مملکتِ اسلامی در خانهِ خود هم شرب خمر کنید و حاکمِ شرع یا حکومت بفهمد، شما مجازات می شوید. این مخلِ آزادی های فردی بودن است. بنابراین، این اسلامِ سیاسی است که دیگران را سرکوب می کند، و نه بالعکس. و اگر عده ای برای جلوگیری از این سرکوب، اسلامِ سیاسی را ساقط کنند، این عمل صحیح است. و البته آزادی های مسلمانان در حیطهِ شخصی شان را باید به رسمیت بشناسند. امیدوارم پاسخها قانع-کننده باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

طنز یا تراژدی تاریخی است که عدلی منصور، ریيس جمهوری موقت مصر، که خطر دو دستگی در جامعه را درک کرده است، پس از سوگند به قانون اساسی خطاب به حزب ازادی و عدالت می گوید: «گروه اخوان‌المسلمين بخشی از اين مردم است. از آن‌ها دعوت می‌کنم تا در بنای وطن شرکت کنند. هيچ کس حذف نخواهد شد و اگر اين دعوت را پاسخ گفتند به آن‌ها خوش آمد می‌گويم.» پرسش این است که چرا ایشان و ارتش و احزاب مخالف به همین درخواست مرسی پاسخ مثبت ندادند؟ اما حالا همین را از رقیب می خواهند!!! برخی می گویند چرا حزب مرسی به درخواست ارتش برای کناره گیری پاسخ مثبت نداد. مگر ارتش از لحاظ قانونی از این وجاهت و جایگاه برخوردار است که رئیس جمهور منتخب یک کشور را، ولو مخالف آن باشیم، با یک ضرب الاجل از جایگاه قانونی خود برکنار کند؟ زورآزمائی آغاز می شود. روز جمعه قرار است هر دو اردو لشکرکشی کنند. هرچه وضعیت بحرانی تر شود، ارتش ارمانی تر.

و بر وجهه و اعتبار ارتش افزوده خواهد شد و به سست شدن جامعه نوپای مدنی بیشتر منجر خواهد شد. دوره برخوردهای خیابانی اگر صورت بگیرد، فقط ارتش و تکنوکرات های کهنه کار حامی رژیم مبارک است که حظ خواهند برد. هماورد خیابانی تبدیل خیابان به پادگان ارتش است. بااین حال، سایه سنگین سیاست خارجی بر سیاست داخلی مصر بی تاثیر در اوج گیری اختلاف یا تقویت فرصت برای بازسازی اعتماد از دست رفته در میان دو طرفین است.
برخی این گونه استدلال می کنند که جلوی دزد یا جانی را باید قبل از ارتکاب جرم گرفت! با این استدلال هیچ چیز از نظام حقوقی و حقوق بنیادی و قانون سالاری بر پا نخواهد ماند. زیرا به این بهانه هیچ کس از امنیت حقوقی و قضائی برخوردار نخواهد بود. اگر تظاهرات و اردوکشی های خیابانی بی وقفه گردد، خطر اعلام حکومت نظامی به بهانه برقراری امنیت رونق می گیرد. هرچند هم اکنون نیز شخصیت هایی از حزب آزادی و عدالت را دستگیر کرده و رسانه های آنان را بسته اند. سه سناریو وجود دارد. یا ارتش هرچه سریعتر اقدام به برگزاری انتخابات آزاد می کند. یا
نوشته شده توسط: Anonymous

"در ایران، حضور سپاه در قدرت به تشکیل "" مافیای نظامی "" انجامیده"

حساب مورد ایران جداست! مگر قرار بود یک ارتش (به معنای اصلی کلمه) تشکیل شود؟ خیر! از ابتدای امر، اراده‌ی حکومت، داشتن یک میلیشیا‌ی سر به راه بود. هرچند سپاه کذا و کذای فعلی مد نظر خمینی نبوده باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیز جان / شما شرایط ایران و ترکیه را یکسان می گیرید و در حق مردمان ایران کم لطفی می فرمائید. در بیست سال گذشته در ترکیه حتی یک نفر اعدام نشده است. محمد مرسی در قانون اساسی جدید، قدرت و اختیارات ارتش را دست نخورده باقی گذاشت و این امکان را داد که هم نهادی مستقل با روابط ویژه با آمریکا بماند و هم ۱۵ تا ۲۵ درصد تولید ناخالص ملی کشور را در اختیار داشته باشد. در حالی که خمینی دستور داد جنرال های ارتش را تیر باران کردند ، جنگ ایران و اعراق ، عملیات افراطی اپوزیسیون ایران و کودتای نوژه دست به دست هم دادا که ارتش ایران که دلش به خمینی نبود «اخته» شود . در این سی و چهار سال رزیم اسلامی ایران بیش از یکصد هزارنفر از مخالفین خود را اعدام و میلیونها نفر را بازداشت کرده است . کدام حکومت منطقه چنین جو رعب ووحشتی در دل مخالفان ایجاد کرد ....باید دست مبارزان ایران را بوسید که علیرغم همه این ها زیر

رنگ های مختلف(سبز و بنفش ) مبارزه علیه سید علی خامنه ای را زنده نگاهدداشت
نوشته شده توسط: Anonymous

babajann, behtereh avel maghaleh ra bakhani, ve bad dhavab (nazar) bezary, shoma keh parageraf mikhoni, behterh paragaraf bazary!!!!!!,

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نادری پور، بنظرمیایدشما متوجه نقدو مخالفت من درمورد اینکه، موضوع "انتخابات آزاد" با منشورشما، دو موضوع جدا ازهم است. یعنی وقتی شعارمحوری یک جریانی "انتخابات آزاد"قرارمیگیرد و خواهان برگزای این انتخابات برای همه طیفهای فکری و طبقاتی میشود، دیگرنبایدپیش شرط پیوستن به چنین شعاراستراتژیک را امضای منشورقراردهد. شما ابتدا پاسخ دهید، هدف تان ازمحور قرار دان "انتخابات آزاد" ، مانند جریان اصلاح طلبان، بین شما و حکومت است یا برای همه طیفهای فکری و طبقاتی؟ اگربرای همه است، پیش شرط قراردان منشور کاملاً نادرست است. چرا که بسیاری هستند که نسبت به برخی ازمفاد منشور دیدگاه دیگری دارند. بطور مثال آیا درمیان مخالفین رژیم هستند که خواهان جدایی دین ازسیاست باشند یا خیر؟ یا اشخاصی هستند که به ساختارغیرمتمرکز باور دارند یا خیر؟ اگرپاسخ مثبت است. پس درواقع پیش شرط امضای منشورنمیتواند این طیف را به جذب کند.

ضمن اینکه امضای منشوریعنی تائید منشور. حال اشخاصی که با بند یا بندهایی ازمنشورنظردیگری دارند،نمیتوانند قبل ازبه توافق رسیدن پای منشوری را که نسبت به آن نظردیگری دارند، امضاءکنند. امیدوارم با این توضیحات متوجه موضوع شده باشید. شماها اگراساس پیشبردکارتان را "انتخابات آزاد" قراداده بودید،پس میبایست درب آن مجموعه را برای همه آنانی که حاضرند حول محور "انتخابات آزاد"همبسته شوند، بازمیگذاشتید. اما با پیش شرط قراردادن امضای منشور، درب را برای آنان بستید. درنتیجه بیجهت مدعی نشویدکه میتوانستید شرکت کنید و نظرتان را پیش ببرید.!!!!!! امضای منشور یعنی تائید منشور. بنابراین اشخاصی که امضا میکنند میبایست درچارچوب منشور با برخی ازکلمات که نامفهوم است را جابجا کنند، نه اینکه اساس کار را بخواهند بهم بریزند. بهرحال، اگرشماها حول محور منشور میخواستید با دیگران همبسته شوید، کسی به شما ایراد نمیتوانست ازاین بابت بگیرد. اما خلاف آن عمل کردید؛ که همانطور که گفتم دلیلی میتواند باشد برعدم صداقت شماها یا عدم آگاهی شماها. که دردوحالت حکایت ازعدم صلاحیت مجموعه رادارد. درضمن به این سئوال من درپاسخ به سئوال شما جواب دهید: چنانچه ما نظرات خودمان را به آن مجموعه انتقال داده باشیم، اما شماها به ما جوابی ندادید و یا اهمیتی نداده باشید که جواب دهید، اشکال ازشما خواهد بود یا من، یا ما ؟ جواب این سئوال را بدهید تا پاسختان را بدرستی بدهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رضا پرچی زاده /فرض کنیم یک ماه دیگر انتخابات گذاشتند و اخوان المسلیمن هم در ان شرکت کردند و باز برنده انتخابات ریاست جمهوری مصر شدند . خوب نظر شما این است که نظامیان مصر می باید آنان را رد صلاحیت کنند؟ سئوال دوم ایا حوادث ترکیه و کودتا در مصر که بدون کمک سلفی ها و عربستان و کشورهای عربی خلیج فارس _ غیر ممکن بود به معنی پایان اسلام سیاسی است؟سئوال سوم و اخر این است که ایا حضور اسلام سیاسی میانه رو در خاورمیانه موجب ایزوله شدن اسلام افراطی از نوع حامیان القاعده ، طالبان و ...نخواهد شد. بعبارت دیگر اسلام سیاسی یکپارچه است ؟ در این بین «اسلام میانه رو» و «اسلام تندرو» ندارد و همه را در صورت قدرت گیری سکولار ها می باید سرکوب کرد؟

نوشته شده توسط: یاسین اهوازی

قضاوت با خواننده است.

نوشته شده توسط: یاسین اهوازی

تحولات اینده در نظام ایران نشان خواهد داد که سروصدا برای معرفی حسن روحانی به عنوان فردی که می خواهد حقوق مردم و جو امنیتی را بر سر ملیتها و مردم ایران بردارد، اشتباهی تکراری بخصوص از سوی به اصطلاح اصلاح طلبان خارج نشین و حامیان انان که ذوق کرده اند، بیش نیست. فقط 100 روز اول دولت را نظاره کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" نگاهی‌ به تحولات مصر از زاویه‌ای دیگر """ ابتدا چند واقعیت : ۱- شمال آفریقا از کمبود کاپیتال رنج میبرد. ۲- اروپا را بحران اقتصادی به شکل فلج در آورده. ۳ - انباشت کاپیتال در کشور‌های "" شورای همکاری خلیج سر به فلک کشیده، بعد از تظاهرات ترکیه، اردوغان دیگر نمیتواند سیاست قبلی‌ خود را دنبال کند، این یعنی‌ اتحاد اردوغان با مرسی مصر به تاریخ سپرده شده و "" وجود مرسی "" به خودی خود باطل است. "" اتحادی از نوع دیگر "" ، در نبود مرسی، مصر به عربستان نزدیک می‌‌شود، کشور‌های شورای همکاری خلیج، سیاستی همگون را از دریای عمان و اقیانوس هند تا تنگه جبل الطارق پیاده میکنند. عربستان به مرکز سیاسی این اتحاد تبدیل می‌‌شود و ترکیه به مرکز اقتصادی. شمال آفریقا و ترکیه جای اروپا را در سرمایگذاری می‌گیرد، تا سال ۲۰۲۰ ترکیه از آلمان جلو می‌‌افتاد، """" جایگاه ایران """" به احتمال زیاد ایران مشغول

دست و پنجه نرم کردن با "" چاله سیاهی "" خواهد بود که در شرق ایران دهان خواهد گشاد، از بدبختی زبان این چاله سیاه نیز فارسی‌ است. در این مدت، کشور‌های شورای همکاری خلیج، مصر، ترکیه، اسرائیل در به در به دنبال حزبللاه در حوزه نفوذ خود خواهند بود. لازم به توضیح است که اروپا دیگر شرایط تبدیل شدن به "" بلوک قدرت "" را ندارد. """ کشور‌های اروپائی اگر بتوانند رشد دو ۲ درصدی را برای کشور هاهایشان تضمین کنند، مردم این کشور‌های میتوانند با رفاهی‌ که به آن عادت کرده اند، به زندگی‌ خود ادامه دهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

کاملا درست می فرمایید.

نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار عالی.

نوشته شده توسط: Anonymous

تبريک بخاطر بازگشت بهار عرب به مصر،فاشيسم دينی حاکم بر ايران و دولت دست نشانده اش در عراق نخستين بازندگان هستند
روزنامه الاهرام مصر: خانم مريم رجوی، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، شعله کشيدن مجدد بهار آزادی و دموکراسی عرب در مصر و پيروزی اراده مردم در اين کشور در برابر بنيادگرايی و نظام دينی و در برابر استقرار ديکتاتوری مشابه رژيم ايران در مصر را به خلق برادر مصر به ويژه زنان و جوانان و افسران ملی و ميهن پرست اين کشور تبريک گفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

بله آمریکا موافق سقوط اخوان نبود. سوریه و ایران به قدر کافی‌ در منطقه بی‌ ثباتی ایجاد میکنند، عراق نیز در حال غلتیدن به حال و روز سوریه است، برای مهار این بحران ها، یک مصر " با ثبات "" بسیار حیاتی‌ است. سال ۲۰۱۴ با خروج کامل نیروهای ناتو از افغانستان، اوضاع منطقه به شدت متشنج خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" مداخله ارتش در مقاطعی مثبت بوده است """ در ترکیه "" نجم‌الدین اربکان "" با قدرت ارتش به پایین کشیده شد. شما باید مراحل تکوین و تکامل جوامع شرقی‌ با دیدی همه جانبه بنگرید، به نمونه‌های اندونزی، پاکستان، ترکیه و مصر نگاهی‌ بکنید، در همه این کشور ها، ارتش در مقطعی، قدرت را قبضه کرده، در اندونزی، ترکیه و اخیرا پاکستان ارتش قدرت را به "" دولت سیویل و مدنی "" واگذار کرده "" انتقال مسالمت آمیز قدرت از نظامی به دولتی سیویل و مدنی"" روندی دمکراتیک است. لطفا دقت کنید این روند فقط در ایران، دچار فلج شده، در ایران، حضور سپاه در قدرت به تشکیل "" مافیای نظامی "" انجامیده، ولی‌ در نمونه اندونزی، ترکیه به حاکمیت قانون، ایجاد فضا برای سرمایگذاری، چند حزبی، گسترش رسانه‌ها و مدیا خارج از قدرت و مخصوصا تولد "" طبقه کار آفرین "" انجامید. فراموش نکنید حتئ در یونان نیز مدتی‌ نظامیان قدرت را

به دست گرفته بودند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آمریکا که موافقِ سقوطِ اخوان نبود. اوباما چند روز پیش از سقوطِ مرسی ابرازِ نگرانی کرده بود. من فکر می کنم در نهایت همان هم که شما می گویید می شود. ارتش تا به امروز عطشی برای قبضه کردنِ قدرت نشان نداده است، و این بار هم با حمایتِ مشخصِ مردمِ بسیاری به صحنه آمد. لذا فکر می کنم و امیدوارم که چنان بشود که شما گفتید.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" همه چیز به دیدگاه آمریکا بستگی دارد """ آمریکا هر سال مبلغی نزدیک به "" ۱.۵ بیلیون دلار به مصر "" کمک می‌کند که "" ۱ بیلیون دلار "" از این مبلغ فقط به طور مستقیم به حساب ارتش مصر ریخته می‌‌شود. در چند روز آینده، ارتش و الیتی که تحولات را به اینجا رساندند تلاش خواهند کرد تا دنیا را "" قانع "" کنند که کودتا ئی در کار نبوده، در اینجا موقعیت ارتش "" بسیار حساس "" است، اگر ارتش در چشم "" اخوان المسلمین "" در سطح دشمن نزول کند امکان غلتیدن کشور به جنگ خیابانی و سیویل میرود. ارتش باید با "" محاسبه دقیق تحولات "" زمینه را برای انتخابات جدید فراهم آورده هر چه زودتر قدرت را واگذار کند، همچنین تشکیل یک دولت "" ائتلافی "" با شرکت اخوانی‌ها و مخالفان به کم شدن تنش کمک خواهد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نادری فر با درود باید عرض کنم، نخستین مشکل ما با منشور شورای ملی؛ جمله گذار دمکراتیک ازرژیم جمهوری اسلامی بود. من از شما میپرسم گذارازیک نظام تبهکار، خشونت پیشه وسرکوبگرچگونه خواهد بود؟ خواسته ما برکناری رژیم جمهوری اسلامیست که مورد قبول قرار نگرفت وما بخاطر آن رفتیم. ایراد دیگرما به بند۴- مخالفت با هرگونه حمله نظامی خارجی علیه ایران، از اینجهت بود که اگربخاطر لجبازیهای خامنه ای حمله نظامی خارجی به ایران انجام شود، مخالفت ما تاثیری نداشته واز آن حمله جلوگیری نخواهد کرد. وانگهی این شعارازاصلاح طلبان وعمال رژیم اسلامیست که ما نباید آنرا تکرار کنیم. بنابر این باید این نظام براندازی شود تاکه حمله نظامی خارجی مطرح نباشد. بلی شما درست میگویید بند 14- حفظ و حراست از میراث تاریخی و فرهنگی و محیط زیست ایران، خواسته ما بود که در منشور گنجانده شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

همهِ اینها که فرمودید درست، اما باز هم ردیه ای بر آن تمثیلِ سادهِ بنده نیاوردید. خیلی ساده، هزینهِ فوریِ و بلندمدتِ حضورِ بنیادگراییِ مذهبی در راسِ قدرت آنقدر بالاست که برکنار کردنش به شیوه ای که در مصر اتفاق افتاد حتی می تواند یک اتفاقِ میمون - اگر نه ایده آل - باشد. اتفاقا این حرفهایی که شما می زنید را اصلاح-طلبانِ حکومتی هم که ده پانزده سالی هست دارند نظامِ ظلم و جورِ ولایتِ فقیه را تقدیس می کنند می زنند؛ اما می بینیم که نتیجه چه بوده است. فرهنگِ دموکراسی تنها یک عامل از مجموعه عواملِ پیچیدهِ دموکراسی است. حکومت یکی دیگر است. حکومتِ ضدِدموکراتیک هرگز اجازهِ رشدِ فرهنگِ دموکراسی را نمی دهد تا بعد مردم بتوانند از خودِ آن حکومت عبور کنند. باز نمونه اش همین انتخاباتِ فرمایشیِ اخیرِ جمهوری اسلامی. پس شما وقتی نقشِ حکومت را نادیده می گیرید یا کمرنگ می کنید، تحلیل تان ناقص است.

نوشته شده توسط: Anonymous

درموردنژادپرستی جناب اژدرتوضیحات درستی دادند. خودشما پیامتان راباجمله ی زیبائی تمام کرده اید " نسل جوان نگاهش به آینده است. آینده ای متکی بر انسان مداری، آزادی، دمکراسی، سکولاریسم و برابر حقوقی شهروندی!"باتمام درستی وزیبائی این جمله متاسفانه دموکراسی وحقوق برابرشهروندی برای حل معضل ملی لازم است ولی کافی نیست!مگردرانگلیس واسپانیا وفرانسه مهددموکراسی غربی وحقوق برابر شهروندی مسائل ملی ایرنلدی ها باانگلیسی ها، کاتالانها دراسپانیا وباسکها درفرانسه حل شده است؟حل مساله ملی قراردادی وتوافق وبرابری درتمام زمینه ها ...به دوسئوال که میخواهم لطف کنیدجواب دهید اینست که هفته ی قبل مدیریت سایت(شما هم عضو مدیریت هستید) اطلاعیه درمورد «اشتباهات تایپی واملائی وقواعد نگارشی»منتشرکردوخواهان درست نویسی شد.آیا نوشتن واقعن (غلط اندرغلط وغیرمصطلح)بجای واقعآ دهن کجی به اطلاعیه ی خودتان نیست.چرادرموردکسانیکه وجود

ملیت وخلق مبارز فارس رانفی میکنندسکوت کرده اید.باتشکرقبلی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی فرض کنيم هرچه جنابعالی ميفرمائيد درست باشد ولی من در عرض اين چند سال اخير نتوانستم پاسخ اين سوال را از جنابعالی دريافت کنم که « از چه زمانی اين زبان خيلی شيرين فارسی يعنی زبان دری از آسيای ميانه به مناطق فارس نشين ايران تشريف فرا شده » . جنابعالی اگر لطف کنيد اين سوال را جواب دهيد بقيه مسائل قابل حل است

نوشته شده توسط: Anonymous

اثرات مخرب حوادث مصر در درازمدت بر روی رویارویی دمکراسی و استبداد در منطقه و گذار از سنت به تجدد است که جای بحث دارد.تاثیر این حوادث بر روی اقشار اجتماعی با گرایشات دینی است که جای تامل دارد. سوای این، نطفه دمکراسی را با آب کمر ژنرال بستن است که جای مناقشه است. و ابن ادعای جاودانی اخوان المسلمین که در اولین صحنه دمکراسی آنان نخستین حزبی بودند که به شکل دمکراتیک انتخاب شدند و به دست دمکراسی خواهان به ضرب کودتا برکنار شدند! این حوادث چه تاثیری بر روی فرایند دمکراسی و نوسازی که باید با دربرگیری همین اقشار اجتماعی و همین ترکیب جمعیتی صورت بگیرد خواهد نهاد. چه تاثیری بر روی نیروهای اسلامی و رویارویی نواندیشان مسلمانان و متحجران دینی و رادیکالیسم در منطقه خواهد گذاشت. اگر در انتخابات بعدی، که معلوم نیست کی است، باز احزاب مسلمان به پیروزی رسیدند، تکلیف چیست؟ البته مفروض بر این که در قید حیات

سیاسی باشند و اصحاب ارتش و متولیان نظامی تفسیر از دمکراسی به چنین مشارکتی التفات کنند. با این وضعیت تمام تغییر و تحولاتی که از دهه هشتاد میلادی و پس از دستگیری انان توسط مبارک و زندانی کردن آنان در این جریان روی داده بود و از آنان حزبی سیاسی و "معتدل" ساخته بود اینک نقش بر آب می شود و خطر رادیکالیسم را در میان آنان و جامعه افزایش می دهد. حوادث مصر باردیگر نشان داد که دمکراسی در جامعه ای قابل برقراری است که از حداقل نهادینه سازی منازعات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بر بستر قانونی برخوردار است: یعنی وجود جامعه مدنی قدرتمند و وداع با ژنرال ها برای حل منازعات سیاسی.
نوشته شده توسط: Anonymous

همواره از نوشته و گفته های شما پانترکها شگفت زده شده و میشوم !!! و بسیار خشنود و شادمانم آنان که تاریخ و گذشته ی مردمان جهان را نوشته اند همه ی آنان چونان شماها نبودند جز اندکی که اگر بودند چه آش شله قلمکاری میشد تاریخ جهان پر از تنگ نگری , پر از تعصب و جدا از بزرگواری و راستی : این نوشته را ببینید ".... از تاریخ دانان ( ؟؟؟؟) نقل میشود که کوروش براساس منابع(؟؟؟؟؟) حدود 2400 سال پیش یک قتل عام منطقه ایی که به قتل عام پوریم(؟؟؟؟) معروف است را ....." (آقا اگه همه ی دانسته های شما چونان این نوشته تان باشد باید یک اندیشه ای درباره این 27 سالی که بگفته خودتان نوشته اید و قلمفرسایی کرده اید بکنید!)