Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

جناب آقای قندچی
شما کماکان سوال جناب آقای دکتر باقرزاده را که بدرستی از شما پرسیده است را نداده اید؟ بر اساس کدام منطق تعهد به تمامیت ارضی بایستی ملاک شرکت در کنفرنس باشد؟ چرا تعهد به آزادی عقیده و احترام به حقوق همه انسانها ملاک قرار نگیرد؟ با سپاس از جناب دکتر باقرزاده برای پاسخ منطقیشان به جنابعالی
در ضمن اگر تاکنون شخص من هنوز دلبستگی به ایران دارم مرهون افرادی چون دکتر باقرزاده است نه جناب آقای سام قندچی ولی متاسفانه تعداد افرادی مانند جناب دکتر باقرزاده بسیار کم است.

جناب آقای قندچی
برای شخص من هموطن بودن با مردمی که هنوز بعد از این همه ظلم و ستم بدنبال اکبر هاشمی رفسنجانی هستند هیچ افتخاری نیست که هیچ بلکه مایه سر افکنده گی است. جالب است من کرد در این 34 سال به جز اعدام و شکنجه و سرکوب از جانب همه جناحهای جمهوری اسلامی ( چه بنی صدر چه اصلاح طلب و چه اصولگرا) هیچ چیز ندیده ام اما باید به تمامیت ارضی مقدس جنابعالی تعهد داشته باشم. به چه دلیل؟؟؟؟
نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

سوال دوم:
شما حزب دموکرات کردستان و حزب کومله کردستان ایران را به داشتن ارتباط با نئو کانها متهم کرده اید. اولا شما بر اساس کدام شواهد این اتهام را وارد میکنید. اگر بدون هیچ مدرک مستندی میتوان دیگران را به همکاری و ارتباط با این و آن متهم کرد چرا من نیز شما را به همکاری با جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان متهم نکنم؟ اگر حزب دموکرات کردستان و حزب کومله کردستان ایران تجزیه طلب هستند و در جهت منافع نئو کانها حرکت میکنند پس شما نیز شوونیست هستید و در جهت منافع سلطنت طلبان گام برمیدارید

در کجا شما سخنی از حزب کومله کردستان ایران دیده اید و یا شنیده اید که خواهان تجزیه ایران باشد( این حزب حتی سخن از استقلال هم تا به حال به میان نیاورده چه برسد به تجزیه).
در مقاله اتان گفته اید که احزاب کومله و دموکرات بعد از انقلاب 57 به تضعیف دولت موقت بازرگان پرداختند. چرا نباید از زاویه دیگری به این موضوع پرداخت؟ همین لیبرالهای دولت موقت مگر نبودند که جمهوری اسلامی را سر کار آوردند؟ آیا سر کار آمدن جمهوری اسلامی هم خطای احزاب کومله و دموکرات بود؟ چرا این سوال را از خود نمی پرسید که دولت موقت بازرگان چرا به تضیف احزاب کومله و دموکرات پرداخت و با جمهوری اسلامی به اصطلاح برای حفظ تمامیت ارضی هم پیمان شد؟
نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

آقای قندچی شما هم لطفا پاسخ دهید.

از بیشتر از یک سال پیش با سایت شخصی شما آشنا شدم و مطالب شما را میخواندم. اما با کمال تاسف جناب قندچی شما هم در حال تکرار همان حرفهای ناسیونالیستهای افراطی و سلطنت طلبان هستید.
در مقاله قبلیتان از آقای دکتر باقرزاده انتقاد کرده اید که چرا بدون تعهد به تمامیت ارضی، احزاب دموکرات و کومله را به کنفرانس استکهلم دعوت کرده اید

جناب قندچی لطفا پاسخ دهید:

اولا چرا اسامی احزاب را کامل و درست بکار نمیبرید( نام احزاب شرکت کننده در این کنفرانس حزب دموکرات کردستان و حزب کومله کردستان ایران هستند نه احزاب دموکرات و کومله. زیرا همانگونه که شما نیز میدانید چند حزب با نام کومله در کردستان و در ایران فعال هستند و این طریقه نامبردن یا حکایت از آن دارد که یا خیلی بی اطلاع هستید و یا به قصد این اهمال را انجام میدهید. زیرا بطور نمونه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- کومله نیز با نام کومله فعالیت میکند در حالی که از نظر اساسنامه با حزب کومله ایران تفاوت بسیار دارد.)
دوما شما لطفا توضیح دهید آیا تمامیت ارضی از نظر جنابعالی امری مقدس است یا خیر؟ اگر مقدس است که شما هم با جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان تفاوت چندانی ندارید. اگر مقدس نیست در کجای نوشته شما این حق برای مردم کردستان و یا سایر مناطق ایران در نظر گرفته شده که در صورت تمایل با رفراندم خواهان جدایی باشند. من از شما سوال میکنم( همانگونه که شما به خودتان حق میدهید که از دکتر باقرزاده سوال کنید) آیا مردم کردستان و یا سایر مناطق ایران این حق را دارند که بصورت دمکراتیک و در صورتی که اکثریت مردم این مناطق رای به جدایی از کشوری بنام ایران دادند بتوانند بصورت مستقل کشور خود را داشته باشند؟
لطفا پاسخ این سوال را بصورت روشن و واضح بدهید و خواهشمند هستم من را به مقاله هایتان در ایرانسکوب حواله ندهید. جواب را بصورت کاملا روشن در همین سایت بدهید تا من حقیر را روشن نمایید. در ضمن فراموش نکنید که سوال من در مورد ذات حق است و در مورد شرایط موجود در منطقه صحبت نمیکنم
نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده می‌‌نویسد: "غرب برای تحقق برنامه های خود در ترکیه و منطقه به یک رژیم تمام عیار مذهبی – فاشیستی در ترکیه احتیاج دارد زیرا در چارچوب رژیم پارلمانی ترکیه تحقق آن برنامه ها امکان ناپذیر است."
آدم نمیداند چه بگوید جز اینکه نویسنده حدِ اقل ۳۰ سال از زمانه خود عقب است. هنوز هم در حل و هوای آن سالها و با عینکِ کمونیستی به قضایا نگاه می‌‌کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاي منصور ميري مؤلف و جناب آقاي لرستاني منتشر كننده مقاله كتمان حقيقت نكنند.ماكو،سلماس، اورميه،خانا،سايين قالا،ساوجبلاغ ، سولدوز و سنقر و بيجار مهمانپذيرند و كردها ميهمانان ما هستند و نبايد حدود آذربايجان را مناطق كردنشين ناميد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار جان

آیا یک اثر منظوم مدرن میتواند وزن و قافیه داشته باشد، اگر بتواند، چگونه باید باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

علی جان،
با سلام، این انتخابات فرمایشی، هیچ چیزی را حل نمیکند. از ظالم نمیشود به ظالم شکایت کرد. این رژیم باید با تمام تار و پودش بر زمین کوبیده شود. تنها نجات ملیتهای جغرافیای ایران، از بین رفتن دیکتاتور ها و عوامل و سر سپردگان رژیم است. رژیمی که 34 سال است ایران را غارت، و مردم را کشتار میکند، این رژیم ماهیتا پوسیده و در فساد غرق است. کسانیکه هنوز این را نفهمیده اند، و از آن آزادی طلب میکنند، یا شعور سیاسی ندارند، و یا همسو با چنین سیاستی هستند. رفیق! خودمان را گول نزنیم. این رژیم دیر یا زود خواهد رفت. چه عده ای آنرا بخواهند، چه نخواهند!... خانه از پای بست ویرانست، خواجه در فکر نقش ایوان است. با درود رفیقانه، حشمت الله

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام رفیق برزویه طبیب گرامی، همچنانکه شما می گوئید، درست است و هر غیر منتظره ای از این سیستم بسیار مرموز و مافیائی با آن ساختار باند ها و تشکیلات فوق مخفی قابل انتظار، متصور و حتی اغلب غیر قابل پیش بینی ست. لابد خود شما هم شاهدید که خود مسئولین طراز بالا هم اگر در درون زنجیره های تو در توی تصمیم گیری و در ارتباط با نیروی غالب نباشند، اطلاعات شان دست چندمی می شود. و همچنین باید اذعان نمود که تفاسیر و تحلیل های ما تنها مبتنی ست بر بازناب های سراسر متناقض و مخالفت های علنی هر یک آنها نسبت بهم و نسبت به تضاد با نظام شان که بروز بیرونی می یابد و گاها و بهر دلیل سرریز می کنند و ما از وجود آنها آگاه می شویم. و الا بیشتر مکنونات خطرناک آنها و تصمیمات شان و عوارض احتمالی همه برای ما ها در حد حدس و گمان می باشند!

این ساختار بشدت مافیائی تا لازم نباشد به هیچکس از عناصر خود حتی وفادارترین های خونین دست و دامن هم اطلاعات درست و بموقع نمی دهد. با این وجود پرده دری های اینجا و آنجای آنها بند دل و پرده ی پوشیده ی شان را بریده و اندرونی های آن بصورت مطلوبی به بیروت ریخته است و این برای بیداری و هوشیاری هرچه بیشتر توده های متوهم و بخشی از اپوزیسیون دنباله رو سببی مدللی ست تا بصف اکثریت سرنگونی طلبان بپیوندند.
اما، در مورد چرا مرغ تحریم هنوز یک پا دارد! همین اندازه بگویم که دامنه علل تحریم کنندگان انتخابات بسیار گسترده تر از 88 شده و اینک هم حتی پیش از رد مسخره ی صلاحیت ها بالا رفته و بعد از آن هم اکنون بیش از آنچه که انتظارش می رفت، دایره تحریم، به نیروهای رنگین تسری داشته و ابعاد وسیع تری یافته و قطب بندی نیروهای مخالفان شرکت در این شوی رای گیری بسیار گسترده و چشمگیر شده است. تا ببینیم نتایج این روند به کجا فراروید. و در این میانه ی مسخرگی منتصبین در مناظره ها و بازی حقارت آمیز حفظ نظام آنها، انزار مردم را تحریک نموده و قطعا تنها امکان باقی مانده مردم یک اهرم قدرت فعال و آن خانه نشینی و عدم شرکت است. تحریم بزرگترین کنش مسالمت جویانه، منطقی و مردمی ست که برایشان باقی مانده است. اما در مورد آمریکا و تعارضات عمیق و اجتماعی ـ اقتصادی مردم با سیستم کاملا درست است، نه تنها در آمریکا که در اغلب کشور بزرگ صنعتی و در سراسر جهان نا امنی و شکنندگی زندگی پائینی ها حکومت می کند و در هر بزنگاه نا همخوان، ناملایمات متعدد و متراکم در این کشور ها بروز کرده و یا همینک فعال بوده و در شرایطی خاص می تواند همان بمب ساعتی باشد که منظور نظر ماست و به انفجار غیر مترقبه ای بینجامد.

اما تفاوت شرایط مردم ایران با آمریکا در این است که در ایران نان خشک خالی و کافی هم برای بسیاری بسادگی قابل دسترسی نیست. چه رسد به بیماران دچار امراض بدخیم که دارو و درمان را حتی در بازار سیاه هم چندان نمی توانند به آسانی تهیه و تامین کنند. البته اگر پولی در بساط تنگدستان ندار موجود باشد که همه می دانیم نیست و بسیاری چنین امکانی را ندارند و در نتیجه باید بمیرند. و این بسیارسخت، تلخ و بی رحمانه است! تندرست باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

بسيار بسيار عالي بود،اميدوارم مقالاتي از اين دست و پر محتوا بيشتر تاليف و بيشتر منتشر بشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کعبی! من ترجیح می دهم گفتگو را قطع کنم و یا به وقتی موکول کنم که موضوعات ذهنی شما لااقل کمی برای خودتان شفاف تر و طبقه بندی شده باشند. در حالی که در تمام کامنت های قبلی تأکید کرده اید مسئله ی شما و موضوع مورد بحث شما فقر اقوام غیرفارس است، حالا می گویید "فقر در خیلی از جاهای ایران وجود دارد اما این چه ربطی به موضوع ما دارد". در مورد نسل کشی هم حدس می زنم معنای آن را درست نمی دانید. حتا در مورد بهایی ها هم در ایران نسل کشی سیستماتیک صورت نگرفت، اقوام که دیگر جای خود دارند.

حداقل اما بر سر این مسئله که فقیر و غنی در حکومت ایران قومی نیست به توافق رسیدیم. لرهای زیادی در خود خوزستان زندگی می کنند که از برخی عرب ها هم فقیرتر هستند. از قضا در محله های حاشیه نشین اهواز هم لر فراوان است و هم عرب (سری بزنید به چهارصددستگاه). مسئله ی آموزش به زبان مادری، حفظ کرامت انسانی، احترام به عزت نفس آدمی، حقوق زنان، حقوق کودکان، حقوق حیوانات، حفظ محیط زیست و ... جزء مطالبات مدنی هستند که عده ی زیادی از مخالفان جنگ و تجزیه هم بر آن تأکید دارند. آن چه مسلم است مرز ضامن اجرای مطالبات مدنی نیست. کافی ست به دور و اطراف تان نگاهی بندازید. آخر هفته ی خوبی برای شما آرزو دارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر شیخ حسن فریدون روحانی با 50 میلیون آرای مردم به مقام ریاست جمهوری دست یابد ، بازهم تدارک چی بیش نیست. چون ایران اسلامی ـ حکومت ولی فقیه است نه دولت رئیس جمهور ها!!!!! برای مثال احمدی نژاد که دست نشانده ولی فقیه بود نیز نتوانست بیش از این در برابر رهبر بز اخوش بماند. یکبار احسان نراقی در برلین که الا ن در حیات نیست گقته بود، زمانی که خاتمی رئیس جمهور بود ، وقتی از کاخ ریاست جمهوری به خانه می آمد تلفن خانه همواره زنگ می زد. آنطرف خط خامنه ای شروع به فرامین و ایراد گیری می کرد. یک شب خاتمی به ولی فقه گفت بفرمائید خودتان رئیس جمهور بشوید چون سابقه و تجربه ریاست جمهوری هم دارید! حالا بگذارید تا اصلاح طلبان داخل و خارج کشور رای بدهند و عاقبت به خیر بشوند و بهشت منتظر آنهاست! ما رای نمی دهیم وبه قول اعلم الهدا می رویم به جهنم!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پیام امید یاسلام وتشکرازپیام خوبتان،این دوستان زیاده خواه که تحصیل کرده و استاد،زندگی بیش ازدوسه دهه درکاناداوآمریکا وسایرکشورهای غربی،انتظارمیرفت بعدازشناسائی وتصویب پارلمان کانادا،وشناسائی مردم فرانسوی زبان کبک بعنوان ملت فرانسوی کاناد،این دوستان بخودآیندوازکلمه ی تحقیرآمیزقوم واقلیت به پرهیزندوساکنین اصلی سرزمین های ملی ایران رابنام ملت همان ناحیه برسمیت بشناسند ولی این روشنفکران فارس همزبان وهمفکرباجمهوری فارسی/اسلامی ازقوم صحبت میکنندوجدیدآ هم اتنیک رابکارمیبرندوخودرانماینده نه تنها بخش کوچکی ازقارس زبانان بلکه کل ایرانیان جا میزنند.ایرانیان حتی باتمام حقوقی که درآمریکا دارندوشمابرشمردیدبخاطرنداشتن سرزمین اجدادی اتنیک ایرانیان رادرآمریکاتشکیل میدهند درحالیکه ملیت های مختلف ایرانی درکشورخود صاحب سرزمین اجدادی اند وبا قوم واتنیک قابل تعریف نیستند.موفق باشید

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

سعید کعبی گرامی، حتما شما هم اذان دارید که: 1- استفاده از چنین اصطلاحاتی، چه در متن مقاله و چه در کامنتها، کاری جز ایجاد جوی ناهنجار در تبادل نظر و بستن راه آن انجام نمی دهد. 2- بکار بردن کلمه "دلقک" برای عده ای نامعلوم با بکار بردن آن برای شخص مشخص متفاوت است. بنابراین بیاییم و ا زچنین اصطلاحاتی استفاده نکنیم. در ضمن، متاسفانه در مورد مقالات، کنترلی در سایت وجود ندارد و هر کس هر چیزی که دلش خواست می نویسد و من شخصا از این امر متاسفم و امیدوارم که مدیریت سایت بتواند، روزی - روزگاری امکان توجه به این امر مهم را بدست آورد تا بتوانیم در محیطی مناسب به تبادل افکار بپردازیم و امیدوارم که روزی - روزگاری، فرهنگی در میان ما حاکم باشد که نیازی به چنین کنترلی، نه در مقالات و نه در کامنتها وجود نداشته باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

هیچ یک از ما نباید با به کار گرفتن واژه های تند و به دور از مدارا مناسبات فعالان جنبش دموکراسی خواهی را تخریب کنیم. راه نجات ایران نه از مسیر این انتخابات فرمایشی که از راه وسیعترین اتحاد ملی علیه دیکتاتوری ولایت فقیه می گذرد.
ایکاش حال که همه لالائی را یاد گرفته اند و سوراخ دعا را هم پیدا کرده اند ، تا دیرتر نشده در این روزهای بحرانی سیاسیکاران و جامعه شناسان و رسانه داران دست از خود محوری و خود پسندی و منم منم بازی بردارند و از فصل شعار و ادعا گذر کنند و مرحله عمل را آزمایش بفرمایند .

نوشته شده توسط: Anonymous

اول در باره آنچه که يک ايرانى از يک نماينده مجلس امريکا پرسيده و جواب گرفته که ايرانيان نميتوانند اعلام استقلال در خاک امريکا بکنند، ولى واقعيت اين هست که ايرانى هاى امريکايى نيازى به اعلام استقلال ندارند، چونکه از حقوق برابر با ديگر امريکايى ها برخورد دارند، در امريکا به زبان خودشان صحبت کنند، ميخوانند و مى نويسند، راديو و تلويزيون به زبان فارسى دارند، مدرسه و دانشگاه هم به زبان فارسى دارند.

دانشگاه ارواين در شهر ارواين در کاليفرنيا از دوره فوق ديپلم تا دکترا به زبان فارسى دارد، روزنامه و مجله به زبان فارسى دارند، استقلال براى اين است که استقلال خواندن ونوشتن به زبان محلى، هويتى را داشته باشند، استقلال براى آزادى بيان به زبان هويتى، مليتى هست، استقلال براى داشتن راديو و تلويزيون ، روزنامه، مجله به زبان هويتى و مليتى هست، استقلال براى داشتن حقوق برابر با مرکزگرايان هست، استقلال براى داشتن اجازه برنامه ريزى عمرانى، مدارس، ارتقاء سطح زندگى هويتى و مليتى هست، بنابر اين، يک ايرانى همه اينها را در امريکا دارد و نيازى به استقلال در امريکا ندارد، اگر اين آزاديها و برابرى ها را نداشت، بله حق استقلال طلبى را در امريکا داشت، آقاى شاعر، شما با مغلطه به راحتى از کنار اين نيازهاى هويتى و قومى، مزهبى و مليتى ميگزريد، شما همين آزاديهايى را که در بالا برشمردم، در ايران براى ترک، کرد،بلوچ، ترکمن، لر،گيلکى فراهم کن، بعد از آن، اگر ادعاى استقلال کردند، آنوقت گردنشان را بزن، قانون اساسى مشروطه و جمهورى اسلامى، دين را دين مبين اسلام و مزهب شيعه اثنى عشرى اعلام کرده است، کجاى اين سند مهم، قرارداد اجتماعى ملى، راه استقلال طلبى را سد ميکند، هيچ مليتى حق خواند، نوشتن، وداشتن مدرسه به زبان مليتى خودرا در ايران زمان شاه و ايران ولايتى فعلى نداشت و ندارد، حق داشتن راديو، تلويزيون، روزنامه، مجله، ماهنامه و حتى سالنامه به زبان مليتى ومحلى را ندارد، همه شما دايى جان ناپليونى هستيد و هرصداى حق طلبى را به امريکا، اسراييل، بريتانيا نسبت ميدهيد، حتى آگاه ترين شما، دايى جان ناپليونى هستند، و کمى و کاستى ها و عدم شناخت نياز اجتماعى، گروهى، سياسى،اقتصادى مليتها، قدرت طلبى وانحصار طلبى خودرا نا ديده ميگيريد، و به راحتى همه چيز را به امريکا نسبت ميدهيد، خير آقا، استقلال طلبى مليتها ناشى از استبداد گروهى مرکز گرايانى مثل شما هست، استقلال طلبى مليتها ناشى از ناديده گرفتن حقوق سياسى، اجتماعى واقتصادى مليتها بدست شما انحصار طلبان، تماميت خواه، قدرت طلبان، وخودخواهانى مثل شما هست و نه ناشى از سياست امريکا هست، به خودتان اجازه تفکر به اين به نيازهاى يک انسان اقليت در ايران را بدهيد، در عمل ثابت کنيد که شما حق طلب و برابرى و آزادى طلب هستيد، وقتى ايرانى که ما را به خاطر داشتن زبان، لهجه، دين و مزهب(به بخشيد،دکمه حرف زال کاميوترمن کار نميکنه که مزهب رو درست بنويسم) محاکمه و اعدام ميکنيد،زمانى که ايران، فرزندان مارا به خاطر داشتن رسوم و زبانى ديگر اعدام ميکند، چه دليلى دارد ما استقلال نخواهيم که از شر اين تهمتهاى واهى و اعدامهاى بدون محاکمه راحت نشويم، دليل استقلال طلبى همين هست و در غير اينصورت، اگر يک بلوچ،يا ترک استقلال مالى، اجتماعى و سياسى و نه جغرافيايى در داخل ايران داشته باشد، استقلال خواندن ونوشتن به زبان خودش را داشته باشد، استقلال برنامه ريزى براى آينده خود و سرنوشت خودرا داشته باشد، دليلى براى استقلال طلبى باقى نمى ماند. به جاى اتهام زنى، و محکوم کردن اقليتهاى ملى و قومى، بهتر است که در جهت استقلال مالى و اجتماعى، برابرى حقوقى، سياسى نه تنها اقليتها بلکه همه ايرانيها اقدام کنيد، که بهانه استقلال طلبى ودليل تجزيه ايران را از مليتها سلب کنيد،اين بهترين شيوه مقابله با تجريه ايران است ونه اتهام زنى و محکوم کردن مليتها و سياست امريکا در قبال ايران و تجزيه ايران، امريکا از تجزيه ايران هيچ سودى نخواهد برد، بلکه گرفتار بلاهاى ديگرىدرخليج فارس خواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ادمین محترم بنظرم سیاست بیطرفی را رعایت نکردید چرا که جمله آخرمطلب درمورد دلقک را حذف کردید در حالیکه همین کلمه با همان مضمون در اصل مقاله آقای موافق وجود دارد < متشکرم >

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا مرغ تحریم انتخابات ، هنوز یک پا دارد ؟
نوشته اید و به حق نوشته اید که ...این رژیم خودکامه و ترفند های مکارانه او اینک زمینه ی انفجار را از انزجار مردم گرسنه و بجان آمده در برابر جور، تحقیر و فساد 34 ساله اسلامی خود به بالاترین تراکم همگانی رسانده و زمان تصفیه حساب پایانی رسیده است. و این سپیده دم در انتظار جرقه ضروری ست!... ولی این دیالک تیک نیست که فراهم آمدن زمینه انفجار را همان انفجار فرض کنیم . زمینه انفجار نه تنها در ایران بلکه در قلب

امریکا هم فراهم است . حتی با توجه به بروز جنبش اشغال وال استریت و یا جنبش معلمان ویسکانسین و غیره و غیره ، و مقایسه ان با طومار نویسی کارگران ایران ( بدون اینکه قصد تخطئه این حرکت عالی را داشته باشم ) به جرئت میتوان گفت که این زمینه در امریکا فراهم تر است . ولی این فراهم شدن زمینه انفجار ، همان وقوع و یا حتی شروع انفجار نیست .ایا این حکومت هنوز میتواند با بقول شما با ترفند های مکارانه استوانه انقلاب ،رفسنجانی ، را رد صلاحیت و مخروط انقلاب ، احمدی نژاد را ساکت کند ، و آب از آب تکان نخورد ؟ پس بالایی ها هنوز میتوانند به سبک گذشته حکم برانند . ایا تظاهرات گیریم ضد حکومتی مردم اصفهان با تظاهرات مردم شیراز ، دنبال میشود ؟ ( انچنانکه تظاهرات استامبول به سایر شهرها سرایت کرد). ایا دیگر امید مردم از معجزاتی که رفسنجانی و یا حتی موسوی میتوانند انجام بدهند ، قطع شده است ؟ پس چرا مرغ تحریم انتخابات ، هنوز یک پا دارد ؟ با درود بی پایان برزویه طبیب
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیزم برعکس این شما هستید که با کلیشه های تکراری میخواهید واقعیتی انکارناپذیر را نادیده بگیرید واز حدت نسل کشی برنامه ریزی شده و هدفمندی را که بر علیه اقوام غیرفارس وجود دارد خصوصا عربها بکاهید . بله فقر در خیلی از جاهای ایران وجود دارد اما این چه ربطی به موضوع ما دارد ؟؟؟ آیا مردم لر هم از زبان مادری خود محروم هستند ؟ آیا آنها هم هرروزه توسط امثال " هالو " به سخریت گرقته میشوند؟ آیا آنها هم طرح توسعه نیشکر برای اخذ زمینهایشان دارند ؟ آیا آنها هم در زمینهای خودشان بیکارند و غیر بومیها شاغل ؟ شاید هم فکر میکنید که امثال ما از توهم توطئه رنج میبرند ؟؟ نه دوست گرامی ما هم میدانیم که ظلم و ستم در همه جای ایران وجود دارد اما اینکه میخواهید نسل کشی اقوام را نادیده بگیرید به بیراهه رفته اید کافیست به نظرات محمود افشار در 80 سال پیش بنگرید خواهید دید که از همان زمان تاکنون در حال اجراست !

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش عزیز، از توضیح مفصل شما و برای سوءتفاهم زدایی شما خرسند شدم. روشن استکه در جریان تضادها و تلاشهای جمهوری اسلامی در ترکیه قرار دارید. فعالیتهای برون مرزی ایران برای ترویچ اسلامگرایی، صدور تروریسم و عملیات تخریب و حتی اخیرا صدور نیروهای مسلح برای حمایت از یک حکومت (بشار اسد در سوریه) و همزمان انتقال حزب الله لبنان به صفوف ارتش سوریه شاید در بین کشورهای جهان سومی بی همتا باشد. به عبارت دیگر من دولتی در منطقه نمیشناسم که عملیات تخریبی و برون مرزی آن به جمهوری اسلامی برسد.

اما در مورد نوشته من شاید اندکی هم سوءتفاهم پیش آمده باشد. مقصود من از آوردن دستگیری عوامل خارجی به آن معنا نبوده و نیست که گویا این عوامل تاثیرات زیادی در این اعتراضات داشته اند. من ابدا چنین فکر نمیکنم. اعتراضات اخیر آینهء تمام نمای پیشرفتهای اقتصادی و براینده اجتماعی سیاسی آن است. در چنین شرایطی البته که

دولت متخاصم خارجی و از جمله موضع بسیار خصمانه دولت جمهوری اسلامی نسبت به ترکیه تمامی هم خود را برای تخریب حرکتهای مدنی و مترقیانه را نباید از نظر دور داشت. تخریب یک حرکت اعتراضی وسیع میتواند با خشونت هایی تاکتیکی در این و یا آن زمان مشخصی هم به چهره یک جنبش مردمی صدمه بزند و هم حتی اگر شانس نیز به دشمنان آزادی یاری دهد نتایج بسیار ناهنجاری را بصورت تاکتیکی ببار آورد که کل حرکت را به ضد آن تبدیل کند. اما من تنها به تلاش مذبوهانه رژیم ایران اشاره کرده ام، اما از تاثیر آن سخن نگفته ام. هر چند که ما از چند و چون مداخله عوامل خارجی در تخریب چهره جنبش مدنی و اجتماعی اخیر در ترکیه آگاهی کافی نداریم. اگر دقت کرده باشید موضع آتوریتر نخست وزیر ترکیه در برخورد با جنبش اعتراضی اخیر به خشونتهای تاکتیکی که اینجا و آنجا رخ نموده تکیه دارد. درصورتیکه کل جنبش اعتراضی اخیر بسیار مسالمت جو و حتی غیرحزبی است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

قرنفیل عزیز، با اجازه نام مرا که به اشتباه بهنام نوشته بودید در کامنت تان اصلاح کردم. و اما پرسشهای شما. سئوالهای خوبی طرح کرده اید. شاید بهترین پرسشهایی هستند که در مورد مقاله از سوی خوانندگان مطرح شده اند. ممنون از شما. و اما پاسخ آنها: 1- مدرن یعنی چه؟ مقوله ی مدرن از مقولات « مدرنيت یا مدرنيته» است و به معنای «امروزی»، روشنگر و روشنگری شده و عقلانی ست.و در رابطه با متضادش ، چیزهای جامد، جزم اندیشانه و سنتی و تحکم آمیز ، معنی « نو» را میرساند. برای درک مفهوم آن لازم است «مدرنیت» در ابعاد گوناگون- به ویژه ادبیات- از دوره ی «عقلانیت و روشنگری در اروپا و قرن 19 و 20 » مورد مطالعه جدی قلمزن قرار بگیرد. مدرن، نو، است. هر آن چیزی ست که از درون «سنت»، به طور طبیعی رشد کرده و آنرا در پایه ی پیشرفته ای «نفی» میکند. با تکیه به عقلانیت و دید علمی-منطقی. در ارزشها و ساختار، نسبت به زمان پیشین.

برای پاسخ دهی بهتر به نیازهای روحی انسان. 2- برای اینکه اثر مدرن نامیده شود ضروریست «سنت» در آن به صورت طبیعی و نه مکانیکی نفی شده باشد. در ساختار، و ارزشها. یعنی در قالب -محتوا- زبان- هنر. زیبایی شناسی... با توجه به مدرنیسم و پسامدرنیسم. و متد مکتبهای ادبی جدید. اینها مهمترین مشخصات اثر میتواند باشد.3- مدرن بودن میتواند قالبهای تازه و محتوا های پیشرفته و متد مکتب ادبی تازه داشته باشد. اما «مشخص» است. خاصه ی آن همان «نو» بودن است. دین- خرافات- آداب و رسوم ، بخشی از «سنت» است. یعنی «کهنه» است. مدرن نیست. اما «علم» و « منطق» و خردگرایی در برابر آنها «نو» است. یعنی مدرن است. هدایت در داستان نویسی- زمان خود- «مدرن» است. در قالب و محتوا. اما «داستان نویسی و داستانگویی» پیش از هدایت در زبان فارسی «کهنه و سنتی» بود. در شعر هم همینطور است. اوختای در خیلی از شعرهایش مدرن و نو است. ولی شعرسنتی ما کهنه است. هم در قالب و هم در ارزشها.پس مدرن بودن «مشخص» است و « قالبها» و «محتوا» های مختلف نو میتواند داشته باشد. تنها خاصه ی آن «نو بودن» است. « عنصر نو» در همه زمینه های اثر، مدرن بودن آن را تعیین میکند. مفهوم نو را هم در بالا توضیح دادم. متد رئالیسم « جادویی» ، نو است در برابر متد های پیش از خود. که ساعدی پیش از مارکز در زبان فارسی این فرم را بکار برده است.3- غیر مدرن در کل قدیمی،کهنه، جامد، جزم اندیش، آمرانه، و سنتی ست. یعنی در ارزشها غیر علمی و غیر منطقی ست. در قالبها فرمهای گذشته را مورد استفاده قرار میدهد. 4- هر نفی یی نو و پیشرفته نیست . نفی ارتجاعی و عقب مانده هم وجود دارد. مانند نفی اندیشه در فرم. فرم بدون اندیشه؛ نیز یک نفی است. مثل جمله، بدون معناست. ولی این نفی، یک نفی حاوی عنصر نو- پیشرفته، در مرتبه ی بالا نیست. چرا که نیاز روحی انسان به اثر را «بهتر» پاسخ نمیدهد که هیچ، بل اصلاً بی جواب میگذارد. از سوی دیگر زاده ی پیشرفت طبیعی درون خود پدیده نیست. 5- امیدوارم به مباحثی که توضیح آنها به کتابها نیاز دارد درحد یک کامنت پاسخ روشن و دقیق داده باشم. ساغ اولون.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

سئوالم از اقای شاملی گویا «مسئله ساز» شد.. در این رابط نا گزیزم که چند نکته را تلگرافی خاطر نشان سازم :1- بعنوان یک خواننده حق سئوال دارم و نویسنده هم مجاز است پاسخ بدهد و یا که نه ....پاسخ گویی ربطی به روزنامه نگار بودن و یا نبودن ندارد ؛ احساس مسئولیت ، احترام برای مخاطب و سرانجام جدی گرفته شدن اطلاعاتی که پخش می کند 2-برکسی پوشیده نیست که پس از شروع درگیری ها ی سوریه پیمان امنیتی ایران و ترکیه برهم خورد و دو طرف شمشیر ها را از رو بسته اند . سازمان مجاهدین خلق ازادنه در ترکیه حرکت می کند و نیروهای نظامی-اطلاعاتی خود را از خاک ترکیه به داخل سوریه منتقل کرده است و ایران هم رسما برای PKK پیغام فرستاده است که حاضر است سلاحهای استراتزیک در اختیار آنان قرار دهند و بشدت از توافق اوجالان با دولت ترکیه ناراحت است 3_ سئوال من این بود که ...

ایا جمهوری اسلامی آنقدر قدرت سیاسی - امنیتی دربطن جامعه ترکیه دارد که حتی حوادث سیاسی ترکیه که برای دستگاه اطلاعاتی این کشور قافل گیر کننده بود را پیش بینی نماید ؟! بعبارت دیگر ج. ا آنقدر نفوذ در جامعه مدرن ترکیه دارد که قادر باشد در رادیکالیره کردن آن نقش اصلی را بازی نمایند؟ و در تظاهرات فوق مدرن ترکیه که عمدتا از طریق فضای مجازی مثل فیس بوک و... بسیج شده بودند و به لحاظ اجتماعی _ سیاسی شامل سبز ها ، اقشار مدرن ، میانه جامعه شهری ، چپ ها ، لیزبین ها ، همجنسگریان و.. هنوز تحلیل گران ترکیه مات و مبهوت مانده اند و پس از حوادث اخیر در تلاشند که دریابند که چرا بخشی از مردم مرفعه ترکیه علیه اردوغانی که این همه پیشرفت اقتصادی بیظیر را برای کشور کسب کرده است ؛ قیام کرده اند و امروز یک تحلیلگر ترک می گفت مشکل مردمی که علیه او قیام کردند در نحوه حرف زدن اردوغان است بخشی ازمردم از حرف های او خسته شده اند.4_ بگذارید یک حادثه ای که حدود بیست و دو سال پیش در شهر استامبول اتفاق افتاد و من بطور تصادفی از ان اطلاع پیدا کردم و ان خبری بود که مطبوعات ترکیه با عنوان های درشت نوشتند که دستگاهای امنیتی ترکیه یک شبکه مسلح مخفی چپ علیه ایران را کشف و ان را متلاشی کردندو بلافاصله همان شب 30 نفر از پناهجویان ایرانی را از خانه هایشان بیرون کشیدند و به سازمانهای حقوق بشری گفتند که ما مجبوریم که اینها را به ایران تحویل دهیم .شما سعی کنید فورا از کشورهای غربی برای انان پناهنگی بگیرید . همه این ها درعرض 48 ساعت طول کشید و این 30 نفر به امریکا و اروپا منتقل شدند و داستان واقعی چی بود؟.....دولت ایران اعتراض کرده بود که دستگاه امنیتی ترکیه برخلاف پیمان امنیتی فی مابین درست و حسابی همکاری نمی کند .در این بین یک هوادار ساده سازمان فدائیان اقلیت که روزنامه کار را در بین ایرانیان استامبول پخش می کرد و گویا یک کلت قراضه ای هم خریده بود و انبار کوچکی را هم کرایه کرده بود که ارشیو روزنامه کار بعلاوه ان یک قبضه کلت زوار در رفته را در انجا گذاشته بودو از انجا که راوبط اجتماعی اش با ایرانان زیاد بود در دفرچه اش شماره تلفن های زیادی ثبت شده بود که اکثرا هم شماره تلفن های افراد غیر سیاسی بودند . دستگاه اطلاعاتی ترکیه برای اثبات اینکه در پیمان امنیتی بسیار متهعد هستند ؛ بدنبال سوژه بودند. از سوی دیگر این فرد اقلیتی وضع مالی اش خراب بود و در انبار چیزی نداشت و چند ماهی هم کرایه صاحب ملک را هم پرداخت نکرده بود و کار به تخلیه انبار می انجامد و صاحب انبار متوجه کلت و روزنامه ها می شود و به پلیس اطلاع می دهد و فردا صبح صدها روزنامه ترکیه خبر از کشف بزرگترین شبکه مخفی _ مسلح مخالف جمهوری اسلامی رد در ترکیه چاپ کردند و اکثر رادیوهای فارسی زبان مثل بی بی سی هم آن را با اب تاب در اخبار خود گزارش کردند . اکثر این 30 نفر که نه سیاسی بودند و نه ارتباط سیاسی با ان شخص هوادار فدایی اقلیتی داشتند مات و مبهوت ولی بسیار خوشحال بودند که بلاخره بدون پرداخت پول و قاچاقچی بعنوان پناهنده در اروپا و امریکا پاسخ در یافت کردند .5- در پایان به اقای فضایل عرض کنم که طبق توافق قبلی قرار شد که مسایل مالی پشت پرده و پول های کلانی که دزیافت کرده ام؛ پنهان بماند چیزی درز نکند .....
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دکتر صدر، بسیار زیبا نوشته اید. منهم پیش از این نگاه غیرانسانی آقای سید محمد رضاعالی پیام در نوشته ایی به نقد کشیده ام. آقای عالی پیام به احتمال زیاد اهل زنجان باشند و به قول شما نه تنها "سید" بودن ایشان تبار عربی ایشان را روشن میکند، "ترکی" دانستن ایشان نیز نشانی از تبار ترکی وی است. اما نظام فکری که ایشان از آن دفاع میکنند در ضدیت کامل با انسانیت، دمکراتیسم قرار دارد و حتی خمیره سیاه ضداخلاقی را نیز با خود به یدک میکشد.

مورد دیگر اسم "چنگیز" است که در ادبیات فارسی با القاب بسیار ناهنجار و کسی که کارش آدم کشی بوده است تصویر میشود. آیا واقعا چنگیز خان از داریوش هخامنشی زیادتر آدم کشته است؟ اطلاعات موجود داریوش را بزرگترین قاتل تاریخ این سرزمین معرفی میکند. حالا این چقدر درست است یا نه من نمیدانم، اما یک چیز را به روشنی میدانم که "چنگیز" و یا "تیمور" اسامی هستند که حتی تا به امروز

در میان تمامی خلقهای ایران برای فرزندان خود برمیگزینند. نفرتی که در ادبیات سیاسی فارسی علیه چنگیز و تیمور بیان میشود در زندگی روزمره مردم در ایران و کل منطقه قفقاز چهرهء دیگری دارد. مردم در طول تاریخ طولانی اسم فرزندان خود را با نام چنگیز و تیمور مزین کرده اند. اما تا همین اواخر یعنی تا دوره رضا شاه شما در ایران کسی را نمی یابید که اسم کورش و یا داریوش را بر فرزندان خود نهاده باشند. این اسامی و اسامی از این نوع از زمان حکومت رضا شاه و برمبنای تبلیغات دولتی و تاریخ ساختگی آنها به میان آمده و بخشی از مردم در اثر این تبلیغات اولتراناسیونالیستی این اسامی را برای فرزندان خود برمیگزینند. همین تاریخ خود بسیار گویاست که اثری از اسامی کوروش و داریوش در تاریخ این سرزمینی وجود ندارد، اما هر چقدر دلتان بخواهد نام چنگیز و تیمور بر فرزندان مردم با هویت های ملی متفاوت فارس، ترک نهاده اند. دکتر عزیز حتما توضیحی بر تاریخ این اسامی دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

نامه سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام/هالو- یونس شاملی
http://tribun.com/index.php?option=com_content&view=article&id=801:1390…

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کعبی! با این کلیشه ها نمی توانید به حرف تان مقبولیت ببخشید. کافی ست کمی به دور و اطرافتان نگاه کنید یا قدری سفر کنید. از محله های متوسط و فقیرنشین شهرهای بزرگ ایران که فاکتور بگیریم، تا چشم کار می کند، ایران در فقر است و فقر. مسجدسلیمان که اولین شهر نفت ایران و دنیا ست، الان یک سنگ آباد خاکی و فقیر است که مردم آن ده ها سال است از گاز معلق در هوا در رنج هستند. یعنی آلودگی زیست محیطی خیلی پیش از آنکه عرب های خوزستان را ببلعد، لرهای مسجدسلیمان را درنوردید. میزان گار آنقدر بالاست که گاهی انفجارهای منجر به مرگ رخ می دهد. حساسیت و مشکلات ریوی جزء امور روزمره شده اند. بنابراین تقلیل موضوع به یک جدال قومی سطحی نگرانه و به نوعی توهین به شعور مخاطب است. مسئله فراتر از این حرف هاست. البته می دانم این چیزها را فقط به قول معروف، می گیم که گفته باشیم. شما باز هم با همین تصاویر تکراری خواهید آمد.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

می بینید جناب رازی؟ آفتاب آمد دلیل آفتاب. آقای شاملی نوشته شما را توهین به خود و حتی تهوع آور می دانند و معذرت خواهی پیشاپیش شما هم سودی نداشت. ببینید که با انتشار کامنت شما چه جو مسمومی بر کامنتها حاکم شد؟ حالا بیشتر مطمئن می شوم که نباید اسیر جو شوم و امیدوار باشم که آقای توکلی و دیگر اعضای مدیریت نیز که مسؤلیت مقالات را دارند، به این مسائل توجه کنند و اجازه ندهند که چهره سایت خدشه دار شود.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب رازی، مشکل اینجاست که یکی را دروغگو خطاب می کنند و نامه بلندبالایی برایمان می فرستد که: «به من توهین شده است، زیرا دروغگو کسی است که به عمد، واقعیتی را برای بریب دادن دیگران طور دیگری جلوه می دهد». ای استدلال برای من قابل قبول است. دیگری چون شما که دیگران را دروغگو خطاب می کند، می گوید که دروغگو خطاب کردن دیگران توهین نیست، زیرا در واقع، کسی که واقعیت را طور دیگری جلوه می دهد، دروغگوست. به نظر من هم این استدلال کافی نیست زیرا من نوعی از نیت واقعی طرف مقابل و یا از میزان اطلاعات او، اطلاع دقیق ندارم و نسبت دادن دروغگویی به کسی را یک اتهام قضاوت شده می دانم. حالا آیا شما می توانید مشکل مرا حل کنید؟ من از کجا باید بدانم کسی که او را دروغگو خطاب کرده اند، احساس توهین خواهد کرد یا نه؟ به همین دلیل تصمیم من بر این است که برای مطبوعتر کردن جو گفت و گو و تبادل نظر در کامنتها، چنین کامنتهایی

را منتشر نکنم و اولا خیال خودم را راحت کنم . دوم اینکه به بهتر شدن و دوستانه تر شدن جو کامنتهای سایت یاری رسانم. شاید امکان کامنتهای شایت در آینده ای نه چندان دور، به محلی سالم برای تبادل نظر تبدیل شود و نه جایی برای بحث و جدلها و فحاشی ها و جایی برای کینه ورزی و خراب کردن همدیگر. امیدوارم که شما و دیگران نیز از بکار بردن اصطلاحاتی تحریک کننده و آزارانده، پرهیز کنید و مرا مدیون خود سازید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی، (اسم عالمانه ایی هم انتخاب کرده اید) نوشته شما نه تنها مرز توهین را درنوردیده حتی به نظرم در سطح تهوع آوریست. شما با این نوع اظهار نظرها میخواهید احترام هم برایتان بگذارند؟ شما خودتان اولین کسی هستید که به خودتان بی احترامی میکنید و انتظار دارید که محترم شمرده شوید. چرا؟ رفتار محترمانه با اهداف فکری شما خوانایی ندارد؟

اجازه گرفتن رضا شاه برای انتخاب نام ایران برای این کشور، یک اطلاع تاریخی است. منابع و مقالات بی بی سی را نگاه کنید آن منبع را پیدا میکنید. یک پرفسور افغان این مطلب را در یک مقاله خود در بی بی سی نیز آورده است. اگر خیلی علاقمند هستید جستجو کنید. اما آنچیزی که شما نمیدانید کفر نیست بی اطلاعی است. لازم نیست به خاطر نادانستنی هایتان به دیگران انگ بچسبانید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش توکلی عزیز،

مراقب آنچه که می نویسید باشید و از آقای شاملی تقاضای سند نکنید، در غیر اینصورت مسئول کامنتها حتا پیام شما را هم سانسور خواهد کرد! همانطور که من سؤال کردم و پیامم به تیغ سانسور دچار شد.
از این گذشته، این فرهنگ "حرف مستند زدن" در بین نویسندگان ایرانی اصولا نه تنها شناخته شده نیست، بلکه اصولا لازم شمرده نمی شود. آقای شاملی بارها و بارها در اینجا مطالبی نوشته که اطلاعات آن بیشتر مربوط به بخارات معده بوده است تا تحقیقات مستند (آقای مسئول کامنت این حرف توهین نیست، واگر هم آقای شاملی احساس توهین شدگی می کند، من پیشاپیش از ایشان معذرت می خواهم). شما از کسی که رضاشاه را وادار می کند از پادشاه افغانستان اجازه بگیرد چه انتظاری دارید؟ شما یکی از کامنتهای مرا بنان کیمنت خواندنی در صفخه اول چاپ کرده بودید، سؤال را تکرار می کنم: «چرا دروغ گفتن توهین به حساب نمی آید؟»

نوشته شده توسط: Anonymous

زری خوزستانی ,شما طوری صحبت می کنید انگار الان ایران یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیاست . وضع ایران اگر از عربستان و کویت بدتر نباشد .(که به نظر من وضعیت ایران نسبت به کشورهای نامبرده فاجعه است ) بهتر هم نیست .
با اجازه تون ، خیلی از فارس ها آرزوشونه که شهروند کویت یا امارات بشوند تا از مزایای بسیار بالای مادی آن بهره ببرند .

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز اگر متن را دوباره مرور بفرمایید خواهید دید که بحث من در این مورد نبود که نان از آزادی وکرامت انسانی مهمتراست یا نیست اولویتها مطرح است نظریه معروف مازلو نیزبر همین امر تاکید دارد یعنی این که نیازهای انسان بر حسب احتیاجات او وبراساس اولویت طبقه بندی میشوند ابتدا باید احتیاجات اولیه و فیزلوژیک انسانها تامین شود تا در مرحله بعد به احتیاجات اجتماعی و متعالیه خود فکر کنند , اما در مورد معیار جامعه مدنی و مدنیت بجای مرز پرستی هم اضافه کنم تجربه 80 ساله تفکر پان فارسی که فقر وبدبختی و ظلم و ستم واستثمار را برای مردم غیر فارس زبان به ارمغان داشته باعث شده این امر بوجود آید , شاید عده ای فکر کنند که میتوان این وضعیت را تغییر داد که البته شبه محال است كافيست به ذهنیت اکثر فارس زبانهای توتالیتر وتمامیت خواه درباره عربها بنگرید خواهید دید که این تفکر چقدر ریشه دوانیده است جامعه مدنی

را چگونه میتوان به پا کرد وقتی اصول اولیه آن که برابری تمام شهروندان از هر نژاد وزبان است برای خیلیها غیرقابل هضم است وقتی تلویزیون و رادیو و روزنامه ها وثروتهای یک کشور در انحصار یک قوم وجهت تبلیغ برای زبان وفرهنگ و تاریخ آن و کوبیدن وفرهنگ اقوام دیگر و جعل تاریخ آنها بکار میرود وقتی که مردم عرب هموطن که بردریایی از ثروت نشسته اند اما در فقر وبدبختی وبیکاری دست وپا میزنند وجوانانش اززور بیکاری وفقر خودسوزی میکنند ازآنها انتظار دارید حرف از جدایی نزنند ؟؟؟ خیلی خوشبینانه به موضوع فکر میکنید دوست عزیز برخلاف عقیده شما جدایی طلبان آن کسانی هستند که با تفکرات نژادی و آریایی خود اقوام غیر فارس خصوصا عربها را به فقر و بدبختی وفلاکت کشانده اند
مطمئن باشید اگر جامعه مدنی شما با اصول برابری و برادری و تقسیم قدرت وثروت وجود داشته باسد هیچ کس به فکر جدایی خواهی نخواهد افتاد اما بعید میدانم دوستانی مه 80 سال با ثروتهای دیگران خودشان را آباد کرده واز تفکرات آریایی کاخها ساخته اندوبا تغییر شرایط ممکن است همه چیز را ازدست رفته ببینند این فرصت را بدهند !!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب هالو نصیحتی بفرمایید که خودتان هم به آن عمل میکنید . جنابعالی یادتان رفته در یکی از ویدیوهای تان چه اهانتهای عریان نژاد پرستانه به عرب ها و ترکها فرمودید .هنگامی که دوستان به این رفتار نژاد پرستانه تان اعتراض کردند .با مغلطه که در آن استاد تشریف دارد . گفتید که آذربایجانی ها یا خوزستانی ها ترک زبان و عرب زبان هستند نه ترک یا عرب ؟!!!! جل الخالق !!!!!!
الان هم که این فرمایشات را میفرمایید ، تنها و تنها به جهت حفظ گربه ایران جانتان میباشد .و الا چیزی که برای شما فاشیستهای پان فارس اصلا اهمیتی ندارد ، حقوق انسانی غیر فارس ها ست .

نوشته شده توسط: یونس شاملی

سند منابع خبری ترکیه، ادعای ارگانهای امنیتی ترکیه است. البته تعداد دیگری از شهروندان کشورهای دیگر نیز در این درگیریهای دستگیر شده اند. اما تنها شهروندان یونان و ایران مضنونان فعالیت تخریبی هستند. اگر تنها این خبر تخریبی از سوی یک ایرانی مطرح بود، باید که با احتیاج زیادتری با چنین خبرهایی روبرو شد. اما فعالیت امنیتی ایران در مسائل داخلی ترکیه بسیار طویل است. حمایت از گرایشات تروریستی مذهبی که بارها به درگیرهای مسلحانه با دولت ترکیه منجر شده و حمایت بسیار وسیع ایران از پ ک ک و مداخلاتی از این نوع شائبه مداخله دولت ایران در ترکیه را بسیار قوی میکند. این مداخله بویژه بعد از مواضع دولت ترکیه در قبال بحران سوریه دامنه بسیار وسیعی پیدا کرده است. در جریان آشتی دولت ترکیه و پ ک ک سپاه پاسداران در تدارک استمرار جنگ از سوی پ ک ک بود و این مداخله به روشنی بیرون خزید. اوجگیری عملیات نظامی پ ک ک بعد

از موضع گیری دولت ترکیه در قبال سوریه در ترکیه برای همگان آشکار است. دستگیری 10 زن روسپی ایرانی برای جمع آور اطلاعات از شخصیتها نظامی و... نیز اخیر برملا شد. دولت ایران برای تعضیف ترکیه جهت بازداشتن آن در حمایت از اپوزیسیون سوریه به هر نیرنگی و توطئه ایی دست مییازد. اینک دستگیری دو ایرانی نیز که بنا به اظهارات امنیتی در تحریک برای خشونت نقش داشته اند شائبه مداخله را قوی تر میکند. دولت ایران دولتی مداخله گر، صادر کننده تروریسم و بحران و ناامنی در منطقه است. صدور تروریسم، عملیات سپاه قدس در خارج چیز جدیدی نیست که ما را به حیرت بیاندازد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اتهام زنی بی پایه میراث چپ های افراطی است ...از جمله اتهامات جدیدی که در چند سال اخیر به خیلی از نخبگان سیاسی مخالف رزیم می زنند ، همین نئوکان ، چلپی و...در این میان کسانی هستند که حمایت و همکاری با اصلاح طلبان داخل کشور را مردود می دادنند و همزمان کمک خارجی به اپوزیسیون سکولار و دمکرات ایران را هم محکوم مینمایند و اگر در مقابل کسانی از میان اپوزیسیون دمکرات که چشم امید را از اصلاح طلبان قطع می کند و برای تغییر شرایط سیاسی ایران حمایت و کمک خارجی به جنبش دمکراسی خواهی را مثبت ارزیابی می کند ؛ نئوکان می نامند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی من فکر می‌کنم، روز نامه نگاران و فعالان سیاسی میتوانند عقاید خود را بگویند و در بسیاری موارد نیز این عقاید میتواند بدون ارائه دلیل و سند باشد.به دیگر سخن عرصه روزنامه نگارری دادگاه یا محکمه نیست که برای هر نظری، نویسنده مجبور به ارائه سند و دلیل باشد.در برخی‌ موارد نیز روزنامه نگار به دلایل واضح چون به اسناد دولتی دسترسی ندارد با توجه ب قرائن و شواهد میتواند اظهار نظر کند.برای مثال اگر یک روز من در مقاله‌ای ادعا کنم که آقای توکلی تحت تاثیر برخی‌ جریانات مالی‌ و سیاسی، برخی‌ از نویسندگان را از سایتش بایکوت و حذف می‌کند.شما ممکن است به من ایراد بگیرید و بگویید که چه سند و فکتی دارم؟ولی‌ باید به مردم حق بدهید با توجه به رفتار و رویکرد شما، نسبت به شما نظریاتی را میتواند ابراز کنند و شما نمیتوانید اظهار کننده را به صرف اینکه عاجز از ارائه فکت و سند بوده بایکوت کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کعبی! چرا فکر می کنید نعمت آزادی و حرمت و کرامت انسانی کم اهمیت تر از نان است؟ فکر نمی کنید ضرب المثل "مهرم حلال، جانم آزاد" درست خلاف چیزی را می خواهد اثبات کند که شما بر آن تأکید دارید؟ گذشته از این فکر نمی کنید همین اشتباه را زمان انقلاب کردیم و مطالبات مدنی را تقریبن همه ی گروه های سیاسی به بهانه ی اینکه هدف اصلی سرنگونی رژیم شاه است، نادیده گرفتند؟ تجربه ثابت کرده است که می شود تحت حکومت هایی خودی و زیر سلطه ی هم زبانان (مثال: حکومت ایران، آذربایجان، ترکیه، سوریه) در بدترین شرایط ممکن زندگی کرد. متأسفانه جدایی طلب ها مطالبات اقوام را از تمرکز بر مدنیت به مرزپرستی تنزل داده اند. مگر حکومت عراق توسط عرب زبان ها اداره نمی شود؟ حتمن می دانید بغداد وضع اش اگر از اهواز بدتر نباشد بهتر نیست. مردم خوزستان و خصوصن عرب ها زجرکشیده و ستم دیده هستند.

بهتر است به جای بدتر کردن شرایط آنها و آماده کردن زمینه برای بروز یک جنگ قومی-داخلی و باز کردن پای سعودی های تروریست به ایران، عمیق تر با مشکلات برخورد کنیم، فکر کنیم واز تجربیات گذشته مان بهره ببریم. شما می توانید مطالبات مدنی را آنقدر بی ارزش ببنید که در نظرتان چیزی جز ابزار سرکوب جدایی طلب ها به شمار نیاید. در برابر وجدان تان و پیامدهای رفتار و گفتارتان اما مسئول هستید. فکر می کنم باید برای ندیدن شرایط خطیر ایران کور بود و برای نشنیدن فریادهای خشمگین کسانی که مثل شما اما در جبهه ی دیگر به هر قیمتی می خواهند جلوی تجزیه ی ایران را بگیرند، کر! افراطی های هر دو طرف آتش جنگ قومی راه خواهند انداخت. امیدوارم حالا در ستایش جنگ ننویسید!
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب یونس شاملی گرامی شما در این نوشته ادعا کرده اید که :«عوامل دولتهای خارجی و بویژه ایران.....در تلاش بوده اند که این اعتراضات را به سوی خشونت سوق دهند.» ایا برای ادعای خود فاکت دارید ویا به نقل ازسخنان اردوغان نخست وزیر ترکیه ،تظاهرات را کار خارجی و ایران نامید را تکرار کرده اید؟ ...شایان ذکر است که ایرانیان زیادی در ترکیه زندگی می کنند و احتمال دارد که تعدادی از آنان در این تظاهرات شرکت کرده باشند

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته ائی برای خوش خدمتی به چپ های پانیرانیست، مسآله ترکیه محدودیت مشروبات الکلی است و چون بیشتر درآمد ترکیه از راه توریزم و بطبع از فروش آبجو و راکی می باشد، بدانجهت شرکت های توریستی از مسآله شدیدآ رنج می برند، التحریر کجا والتقسیم کجا؟ آیا می شود نحوه انتخاب حسنی مبارک را باردوغان یکی دانست؟ لطفاّ سعی نکنید بخاطر خوشحال کردن پانفارسیسم راه احمد کسروی ادامه دهید،

نوشته شده توسط: Anonymous

آ. ائلیار جان
با سلام شما که مرتب کلمه "مدرن" را تکرار میکنید، از نظر شما مدرن یعنی چه؟ آیا یک اثر مدرن،چه معیار، میزان و مشخصاتی را باید داشته باشد، که مدرن نامیده شود؟ آیا مدرن بودن یک قالب مشخص است، که هر کس در آن قالب بنویسد، مدرن است؟ اگر مدرن بودن، یک قالب مشخص است، مشخصات آن چیست؟ و چه تفاوتی با روش غیر مدرن دارد؟ ممکن است این مشخصات را بطور دقیق نام ببرید؟، تا دیگران نیز بتوانند بحث را دنبال کنند. ممنون

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیزبحث ما اصولا در مورد ابتدایی ترین حقوق انسانی وبشری بود نه جامعه مدنی , جامعه مدنی ورسیدگی به نیازهای اجتماعی در مرحله بعد قرار دارد وقتی مردم هنوز درفکر نان شب خود هستند وفقرو بیکاری و گرسنگی وبدبختی گریبانگیر مردم است انتظار نداشته باشید که جامعه مدنی شکل بگیرد بله درست میفرمایید وضعیت زنان عرب در برخی از نقاط خوزستان دردناک و فجیع است اما این وضعیت ناشی از فقر شدید اقتصادی است که در پی آن فقر اجتماعی و فرهنگی پدیدار میشود اگرفقط قسمتی از ثروتی که از زیر پای این مردم بیرون کشیده میشود صرف مبارزه با فقر وگرسنگی و بیکاری و تبعیض علیه زنان شود مطمئنا وضعيت بهتر خواهد شد اگر شما دوست عزیز هم بجای دست اویز قرار دادن این قضیه برای کوبیدن به اصطلاح شما جدایی طلبان به ریشه های اصلی آن ونقش فقر ومحرومیت تحمیل شده بر مردم عرب در آن میپرداختید منصفانه تر بود

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر،
همانطور که اشاره میکنید، تمام این افرادی را که نام بردید، یا دیکتاتور اند و یا اگر به قدرت برسند همه باید از ایران فرار کنند. ملیتهای ایران هر کدام تشکیلاتهای خود را دارند، که برای حقوقشان مبارزه میکنند. و هیچگونه نیازی به این تیپ افراد نامبرده ندارند. در ایران به اندازه کافی سیاستمدار و تحصیلکرده وجود دارد، که نیازی به مشتی خارج نشین که در عزلت خود، بیمصرف میشوند، نیست. اینها بیخودی خودشان را علاف کرده اند. دیگر زمان قهرمان بازیها و افسانه سرائی ها تمام شده است. هر کدام اینها در عزلت خود فکر میکنند که "نلسون ماندلا" هستند، در صورتی که هیچی نیستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

١: اينها هر چه ورق داشتند را بازي كرده اند از جمله كه تركزبان و عربزبان و فارسزبان گفتن تا شيره اي بر تماميت خواهي پان فارسي خود ماليده باشند و يا آريايي بازي تا از اين طريق يار كشي كنند و افسانه هاي فريبنده هخامنشي كورشي از حقوق زنان بادار و از كار افتادگي و از اين مسخره بازي ها كه چون در اين راه موفق نبودند حالا آخرين ورق بازي خود را بازي مي كنند يعني دست دوستي خنجر پنهان در آستين بسوي ملت هاي ترك و عرب و بلوچ دراز ميكنند كه اگر با اين بازي موفق به قبضه حاكميت شوند به موقعش حساب تمام انها را مي رسند ٢: اگر به يو تيو بهاي ديگر اين آقا نگاه كنيد چنان حمله اي نژاد پرستانه اي به تركها و عربها مي كنند كه از رجز خوان هاي جبهه جنگ انتظار مي رود نه يك شاعر ٣: اولاً جمعيت ايراني در آمريكا بسيار كمتر از هياههوي اينها يعني در جديدترين آمار كمتر از ششصد هزار نفر است و اين ارقام ميليونها ايراني..

در آمريكا كاملاً بي پايه و اساس است دوماً مهاجرت جمعيت ايراني به انجا كمتر از ٥٠ سال سابقه دارد و حتي طبق ادعايي تاريخي شماها( كه به هيچ عنوان مورد قبول ديگر ملتها نيست) تركها ٧٠٠/٨٠٠ سال و عربها ١٤٠٠ كه به ايران آمده باشند باز هم حتي از عمر كشف ٥٠٠ ساله آمريكا زياد است حالا آمريكا ٥٠٠ ساله داراي شناسنامه باشه ولي تركها و عربها نه؟ ٤: پان و پانيسم براي ترك و عرب و بلوچ و تركمن حرام است و كار آمريكا ولي براي پان ايرانيسم و پانفارسيم و پان آرياييسم و پان باستانيسم حلال است و موهبت الهي؟ ٥: هنوز ٣٤ از تجربه حاكميت ظلم و استبداد اينها نگذشته است و ملتها به اين سادگي فريب ادعاهاي دوستي اينان را باور نمي كنند
نوشته شده توسط: Anonymous

از کوزه همان در آيد که در اوست ! اگر به نوشته اين حضرات خوب دقت کنيد خواهيد فهميد که هم مجاهدين و هم چند نفری که بنام شورا در اطرافشان جمع کرده اند اصلا به مبرم ترين مسئله جامعه يعنی به حقوق ملل تحت ستم بی اعتنا هستند و انگار نه انگار که اصلا چنين مسئله ای در جامعه مطرح است مثل مذدوران اطلاعات رژيم سعی ميکنند از انتشار مسئله و درج اخبارش جلو گيری کنند به همين علت است که ميگويم مجاهدين و اطرافيانش در رابطه با حقوق ملل بلاخص ملت آذربايجان همانند شاه- خمينی هستند و برای ما فرقی نيست

نوشته شده توسط: حسین باقر زاده

آقای قندچی عزیز،

1- من به شما حمله شخصی نکرده‌ام و بلکه اتهامات نامستند و واهی را که به من نسبت داده‌ای رد کردم. می‌دانی که «توافقات پشت پرده با قدرت‌های خارجی» اتهام کوچکی نیست، و وقتی این اتهام به صورت یک فاکت بیان می‌شود چه نامی می‌توان بر آن گذاشت؟ کاربرد اصطلاح «دروغ» از سوی من به این دلیل بود که این اتهامات کاملا بی‌پایه است و شما پیش از نشر عام آن کمترین زحمتی برای تشخیص صحت و سقم آن (مثلا استفسار از خود من) به عمل نیاوردی واگر از این بابت رنجیده‌ای متأسفم.

2 - این جا هم باز مرا به نئوکان‌ها چسبانده‌ای بدون این که سند و مدرکی از گفتارها یا نوشتارهای من نشان دهی.

3 - من هیچ سایتی را مرتب نگاه نمی‌کنم (فرصت آن را ندارم). سخن روز را به دعوت کیانوش توکلی برای ایران گلوبال می‌نویسم و جز آن هیچ مسئولیتی در این سایت ندارم. به نوشته‌ات هم تصادفی در بالاترین برخورد کردم (دنبال

چیز دیگری می‌گشتم). بعد حدس زدم و دیدم که در ایران گلوبال هم هست. در هر صورت اگر از کسی سؤالی مطرح می‌کنی و نام او را هم در عنوان می‌گذاری یک وظیفه اخلاقی ساده حکم می‌کند که به خود او هم خبر بدهی! بگذریم که «نامه سرگشاده» از این قبیل نوشتن معمولا به کسانی است (مانند مقامات حکومتی) که دست آدم بهشان نمی‌رسد و یا وقتی که نویسنده می‌خواهد افشاگری کند.

4 - در صحت آن چه در باره برخورد اتفاقی به نوشته‌ات گفته‌ام تشکیک کرده‌ای و گفته‌ای که «تشخيص راست و دروغ اين حرف آقای باقرزاده را به عهده خوانندگان می گذارم». واقعا فکر می‌کنی ممکن است من به خاطر هیچ این جا دروغ گفته باشم؟ که چه بشود؟

5 - من به تلاش‌هایت در گروه ایرانی حقوق بشر که با هم کار می‌کردیم ارج می‌گذارم و متأسفم که وقتی با این اتهامات سنگین در عرصه عمومی روبرو شدم مجبور شدم صریح و بی‌تعارف پاسخ دهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

بنويسيد حزب سبر ها بخوانيد مجاهدين خلق ايران

بنويسيد حزب سبر ها ي ايران بخوانيد مجاهدين خلق ايران
نوشته شده توسط: Anonymous

پس با این حساب شما مرزپرست هستید، آقای کعبی و جامعه ی مدنی برای شما تنها یک مفهوم خالی ست! جدن نظرتان راجع به جامعه ی مدنی چیست؟ از قضا بزرگ ترین نقطه ضعف جدایی طلب ها این است که مطلقن به مدنیت نمی پردازند. روزانه بین 300 تا 400 زن در کردستان عراق خودکشی می کنند. وضع زنان عرب بهتر نیست. قتل های ناموسی، طرد و حتا سنگسار زنان "نافرمان" در میان بخشی از عرب های خوزستان امری عادی تلقی می شود. گفته می شود یکی از رهبران جدایی طلب آذربایجان دوزنه است. این تنها پرسش من از شماست: جدایی طلب های عرب چه برنامه ای برای قابل تحمل شدن وضع زنان عرب تبار در خوزستان دارند؟ چه برنامه های جدی ای برای حفظ محیط زیست دارند؟ این پرسش ها را در اصل باید شادی صدر مطرح می کرد که ادعای "فمینست" بودن هم دارد، اما می بینیم او در حال حاضر مشغول حساب و کتاب های دیگری ست.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان ارجمندحسین ،علی وحسن مورانلی،این عقب مانده ها درلباس جعلی «روشنفکر»تاقبل ازفروپاشی شوروی ویوگسلاوی ازملل وخلق های ایران صحبت میکردندکه امروزه همصدا بارژیم همان ملل وخلقهارابه قوم وجدیدآ هم به کلمه ی اتنیک تنزل داده اندوخودراسکولاردموکرات های ایران ونه اتنیک فارس تعریف میکنند!!!ودرواقع بایدک کشیدن نام ایران وجازدن خودشان بنام کل ایرانیان فاصله ها رازیادکرده وبزرگترین خدمت به جمهوری فارسی اسلامی راانجام میدهند.اتنیک گروه های پناهنده ومهاجرکشورهای مختلف درجوامع غربی است مثلا تمام ایرانیان مقیم سوئداتنیک ایرانیان سوئدراتشکیل میدهندزیراماایرانی هادرسوئدفاقدسرزمین اجدادی هستیم!!!واین تاریک اندیشان فارس زبان فرق این مساله راالبته که میدانندولی برای خودشیرینی به جمهوری فارسی/اسلامی وهمزبانی بارژیم درشو های رادیوتلویزیونی این نفاق افکنی هاراادامه میدهند

نوشته شده توسط: Anonymous

اردوغان در حال اسلامی کردن ترکیه و از بین بردن سکولاریسم و ازادی بیان در ترکیه است . اردوغان در حال تربیت جوانان با ایده اسلامی و مذهبی است و هر روز منتقدین از حزب خودرا در تنگنا قرار می دهد ، روز بروز دست آوردهای آتاتورک را کم رنگ نشان داده و از رده خارج می کند و جو بسته اسلامی بر جامعه آزاد ترکیه سکولار حاکم می کند . اردوغان تلاش می کند در مراسمات رسمی که باید بر سر مزار آتاتورک حاضر بود و ادای احترام کرد ؛ در سفرهای خارج باشد و در این مراسمات شرکت نکند و هیچ زمانی از دستاوردهای آتاتورک در جنگ جهانی اول و آزادی ترکیه نو حرفی به میان نمی آورد . این خیزش در اصل اعتراض به سیاستهای اردوغان اسلامی است نه پارک گزی . در این اعتراضات شما دانشجوی دختری و یا زنی را نمی بینید که روسری داشته باشد که اردوغان آنرا تقویت می کند .

نوشته شده توسط: Anonymous

از آنهائیکه مدعی اند زبان ترکان کنونی ایران تاتی ، فارسی و یا به قول کسروی آذری از نوع پهلوی بوده بعدا ترکی شده ( گویا به زور و فشار سلاطین ترک ) در درجه اول باید پرسیده شود ، اگر ترکهای آذربایجان به زور و فشار سلاطین ترک ، ترک زبان شده اند پس چرا ساکنین نیشابور ، شهر ری و اصفهان ترک زبان نشده اند که 160 سال پایتخت حکومت سلجوقیان بود ؛ یعنی اولین پادشاه سلجوقی طغرل بیگ اولین بار در سال 429 هجری قمری شهر نیشابور و در سالهای بعد شهر ری ، و پادشاهان بعدی سلجوقی پایتخت خودرا شهر اصفهان قرار دادند و در طول 160 سال حکومتشان هیچکدام از شهرهای معروف آذربایجان از جمله اردبیل ، تبریز ، مراغه ، زنجان و ارومیه را پایتخت خود قرار ندادند ، پس چطور می شود زبان مردم پایتخت سلجوقیان که طبعا ترکان بیشتری هم داشته ترکی نمی شود ولی مناطقی در صدها کیلومتر آنطرف تر و در آذربایجان ترکی می شود ؟

وانگهی سلاطین ترک زبان فلرسی را تقویت می کردند نه ترکی را که زبان ترکی جایگزین فارسی و یا تاتی و آذری شود ؛ اینهمه دیوان فارسی که از فردوسی گرفته تا مسعود سعد سلمان ، نظامی ، خیام ، سعدی و حافظ و غیره همه در طول پادشاهان ترک در ایران آفریده شده است . از این گذشته اینهمه اقوام ترکی که همراه پادشاهان ترک به ایران آمده اند و تاریخ از انبوهی آنها سخن می گوید و حتی کسروی هم به اذعان آن می پردازد کجا رفتند؟ آیا آب شدند رفتند زمین ؟ پس ترکان امروزی ایران که زبانشان ترکی است ، ترکیبی از ترکان بومی و ترکان مهاجر بعدی هستند که ترکان فعلی را تشکیل می دهند و حق و حقوقشان هم مثل فارسها در ایران است و نه کمتر از آن . فارسها هم بومی ایران نبوده اند و بعدا به این سرزمین آمده اند ، چند قرن زودتر و یا چند قرن دیرتر آمدن به ایران هیچ حق اضافی به کسی نمی دهد و یا حقی را از کسی سلب نمی کند . وقتی صحبت از حقوق بشر است حقوق فعلی آنهاست و این حق با برگشت به تاریخ گذشته نه کم می شود و نه زیاد !
نوشته شده توسط: Anonymous

من در تعجب اینم که روشنفکران فارس که وقتی از حقوق بشر کلی صحبت به میان می آوری بیرقدار این دسته می شوند ، ولی وقتی صحبت از حقوق ملیتهای غیر فارس ، بخصوص ترکان در ایران می شود که جمعیت دهها میلیونی را تشکیل میدهند علم نژاد پرستی بلند می کنند ! گویا به زعم این آقایان و خانمها حقوق بشری که از ان صحبت می شود شامل حال ترکهای ایران نمی شود ، چرا که ترکها گویا تات یا آذری بودند بعدا ترک شده اند و حقوق بشر در مورد ترکها باید به شکل دیگری تعریف شود ! مگر فارسها از زمان شروع پیدایش زمین تغییری در زبان و ژنشان پدید نیامده که فقط آنها از همه حقوق برخوردار باشند ، بقیه خیر ؛ ثانیا فرض بر این باشد که ترکها اصلا از 100 و حتی از 30 سال پیش در ایران ترک شده باشند ، امروز زبان مادری 30 ، 20 و یا حداقل 15 میلیون جمعیت ایران ترکی است ، حقوق بشر شما هیچ حقی حتی تحصیل به زبان مادری به این جمعیت قائل نیست؟!

متاسفانه در بین اینهمه روشنفکر فارس فقط جلال آل احمد است که به این حقوق اشاره می کند و بقیه منکر آن هستند !
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم منظر جاوید نویسنده سایت ایرانگلوبال با درج این لینک ویدئو؛ کین دیرین فاشیزم فارس نسبت به ترک‌ها را به نمایش گذاشت .. انتشار این ویدئو در سایت آقای کیانوش توکلی نشان چیست؟
https://www.qirmiz.com/culture/%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D8%A2%D8…