Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : بهنام گرامی من بخشی از مهاجمین به شهرهارا گفتم که جذب سیستم اداری دولتی شده اند یا ارتش یا سپاه ونیروی انتظامی اطلاعات و بسیج و کلا وزارتخانه ها ونهادهای رزیم این افراد همه خانه وماشین دارند حاشیه نیشن نیستند فرهنگشان روستایی است ولی درامد نفتی دارند بخش دیگرشان در کارخانه ها براحتی استخدام شده اند وکاری هم انجام نمیدهند وکارگران شهری را میپایند و اضافه حقوق وپاداش بیجا میگیرند بخش دیگرشان دربازار هستند وموقعیت بسیار بالایی دارند اموزش پرورش هم پر از انهاست وجای اموزگاران پاکسازی شده شهری را گرفته اند بخصوص اموزش پرورش خیلی به این افراد بها میدهد در دناشگاه هم خود دیدم به این طبقه چقدر امتیاز میدادند من میگویم این رزیم چرا تبعیض قایل میشود بین دهگریز ها وشهری های قدیمی ومشکل بحث استخدام این افراد است ووام های کلانی که گرفته اند وبا بی عقلی خودشان نظام کشورداری

را منهدم کرده اند زندگیشان دارای انواع اداب و رسوم پرخرج روستایی است و بسیار مصرف گرا هستند وجلوی تراکم سرمایه ملی را میگیرند وبرای مردم شهری بداموزی دارند بچه زباد میزایند وهمه بچه هایشان هم کار دولتی میگیرد ولی شهریهای قدیمی در بیکاری ونداشتن سرمایه کار میپوسند .نه من نمیتوانم با این طبقه کنار بیایم میدانم درحکومت ا سلامی کراواتی بعدی هم مثل مصر مرسی باز این طبقه طبقه برخوردار میشود وما شهری ها باید باز خانه نشین و بیکار باشیم.شما هم نباید از حاشیه نشینی طبقات کوچرو به شهرها دفاع کنید باید روستاها را اباد ومرفه کنیم ومزارع وصنایع کشاورزی را سامان دهیم واین افراد را با زبان خوش یا غیر خوش دوباره روانه روستا کنیم با فرهنگ بسته شان نمیگذارند نهادهای شهری شهریگری در شهرها پا بگیرد ومخیواهند شهری ها را بزور روستایی کنند .اگر زبان خوش شد که شد نشد مجبوریم قهرامیز برخورد کنیم وهزینه زندگی در شهرها را برای انها بسیارزیاد کنیم.این یعنی جنگ داخلی دراز مدت درتمام شهرها وکشته شدن هردو طرف .
نوشته شده توسط: Anonymous

شگفتا که چنین نا‌به‌خردانی مرا به خنده می‌آورند. آیا می‌دانی چند زبان در جهان هست؟ اگر می‌خواست این‌گونه باشد همه به زبان انگلیسی سخن می‌گفتند. اگر زبان‌های دیگر فراموش شوند باید بسیاری از نوشتارها و سروده‌های ادبی جهان را بسوزانیم.
خدا شفا بده

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

ایران گلوبال جمهوریخواه است ؛طبیعتا منتقدین و مخالفین سلطنت پهلوی، حق تبلیغ نظرات خود را دارند.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

آقای هومن گرامی سلام، قطعا شما می دانید که بخش حاشیه نشین و حلبی آبادهای شهرها و بخصوص شهرهای بزرگ ایران را همین روستائیان مظلوم و آواره از میحط زندگی آبا و اجدادی شان تشکیل می دهند. نیروی گسترده ای که دیگر بر حسب جبر محیط و روش نادرست حکومتگران و سختی زندگی روستائی، آنان ناگزیر راهی شهرها شده اند. پاکباختگان اصلی دو ساختار شاه و عمدتا شیخ همینان امروزیند که عمدتا شغل حرفه ای آنان در همان حوضه کشاورزی و دامداری و... بوده و اینک اغلب بدلیل عدم امکان جذب در بازار و رشته های حرفه ای دردا که غیر ماهر مانده و در حاشیه بازار سیاه، دارای زندگی و امکان معاش بسیار سخت و مصیبت بار و ناچیزی می باشند. خانه خرابانی که بدلیل سیاست های غلط و ضد کارگری و ضد کشاورزی شاه و شیخ، هستی دیروز و امروز آنها نابود گشته و رژیم گذشته و فعلی، فقر و فاقه مفرط اجتماعی را به بخش اکثریت آنان در سطح کشور تحمیل کرده است.

البته، فقط در این زوایه حق با شماست. که بخشی از همین نیروی لهیده شده اعماق ندار و وامانده و عقب ماندگان شهری که ریشه ی تربیت و فرهنگ روستائی دارند، از روی استیصال در یافتن منبع معاش لازم و کافی، خود و یا فرزندانشان بسادگی جذب نیروی سرکوب کور و خشن دستگاه ترور رژیم شده و مستقیما بعنوان چماق کشان ساده لوح در خدمت ارتجاع اسلامی قرار می گیرند. اما ضروری ست که ما با دقت و شاید حتی وسواس مرزهای خود را با واژه های مناسب بین آنها تمیز دهیم بنحوی که بار توهین آمیزی برای هیچکدام آنان نداشته باشد. زیرا بسیاری از همین نیروی سرکوبگر امروزی را می توان با استدلال درست و احترام آمیز به آنها دچار تردید ساخت که چرا تنها بخاطر امرار معاش همدردان خود را قلع و قتع می کنند؟! روش اصولی ایکه در اولین فرصت مناسب که امکان زندگی و کار سالم برایشان ممکن شو، آنها را به آغوش مردم و بر علیه ولایت باز خواهند گرداند. باور کنید! اما، واژه ی حاشیه نشینان شهرها برای آنان شاید مناسبتر باشد و می تواند برای ادای مفهوم مناسب در جایگاه اجتماعی ـ طبقاتی آنها بکار رود. همینطور هم ما می توانیم از واژه «کاست» برای روحانیت که بستگی و تعلق طبقاتی به هیچکدام از طبقات اجتماعی ندارند استفاده شود. در مورد واژه مترادف بورژوازی، هم می توان مالکان و سرمایه داران بکار بردف هر طور که شما می خواهید. نتیجه بگیرم که: همه ی روستائیان ما جذب دستگاه دزد و فاسد بازار مکاره ولایت و... نشده اند بلکه بسیاری از این روستائیان از دو سر مانده و رانده شده و می باشند. نیروی بزرگ میلیونی و تحقیر شده ای که توان عظیم آبادی و ویرانگری را همزمان در خود برای فردا دارا می باشند و ما باید در برخورد با آنان یک همبستگی انقلابی داشته باشیم و نسبت به زندگی مشقت بارشان، مسئولانه در کنارشان و با هم برای زندگی دیگر و بهتری مبارزه کنیم. اگر یادمان باشد همین ها بخش اصلی حامی خمینی هم بودند و که به خانه خرابی شان انجامید؛ نباید گذاشت که این بار هم از توان آنها بسود هر جریان غیر مردمی بهره برداری سوء شود. تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم ها چادرتان را جمع کنید وارد جهنم شده ایم تا نسوزند !. در دنیای آزاد اینترنتی کیفیت مقاله ها و کمنت های این سایت بهتر از کیفیت اشعار این شاعران نیست . کمنت گزاران اشعار این شاعر نشان میدهند که ما چقدر آدم بیکار و سطحی و هیجان زده و حسود داریم و با چه شور و شوق تمسخر و کینه نظر میدهند .بخشی از اینها کسانی هستند که بقول خودشان ضد شعر و ضد زبان و ادبیات و فرهنگ و تاریخ فارسی و ایرانی هستند و بخش دیگری احتمالا ضد زن . چون اگر یک مرد اینگونه اشعاری میسرود ، این کمنت گذاران با این شور و جدیت و حسادت اینهمه کمنت اینجا نمی گذاشتند . پارسان و ایرانیان میدانند در آینده با چه کسانی روبرو هستند .

نوشته شده توسط: Anonymous

چه کسی است نداند که پرس تی وی با دروغها و ترفندها عناصر معروفی را با پول خریده که برایش بازاریابی کنند، یادمان نرفته که مدتی روی خواهر ناتنی زن تونی بلیر و همینطور جورج گلاوی عنصر خودفروخته ای که در بریتانیا مورد نفرت همگانی است بازی داشته است و یا کسان دیگری که پرداخت ساعنی 1000 پوند در پرس تی وی ظاهر شدند، این نمونه هم نه آخری است و نه اولی، در نتیجه این زن ..... بوسیله پول پرس تی وی خریداری شده و الان لابد ...... یکی از گردانندگان پرس تی وی است که با پول مردم بیچاره ایران خوش میگذراند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز دنیز ایشچی: در بحث ویا دیلوک شما با اقای حسن زاده من سه بار کامنت ها را خواندم. درهیچ نوشته اقای حسن زاده توهین تحقیر ویا مسخره کردن نظر شمارا ندیدم. اقای حسن زاده معتقد است که احزاب سراسری که شما میگویید بیشتر در خدمت ملت فارس قراردارد نه در خدمت ملیتهای غیر فارس. تقریبا از بدو تشگیل این احزاب تا کنون همین طور بوده وهست. شما خودتان هم بطور ضمنی این حقیقت را قبل دارید. البته بین احزاب سوسیال دموکرات واحزاب راست مانند سلطنت طلب ومشروطه خواه و جبهه ملی وغیره که افکار راسیستی وشئونیستی دارند فرق هست. ولی درکل احزاب سوسیال دموکرات سراسری احزابی پان ایرانیست هستند واین هم بیشتر به نفع ملیت فارس تمام شده است. بررسی مختصر تاریخچه احزاب سراسری چنین واقعیتی را نشان میدهد.درنتیجه بین منافع احزاب سراسری واحزاب ملی منطقه ای فرق هست وباید به چنین پارادوکسی چاره اندیشی کرد.و ایشان میگوید

در این وسط نباید احزاب ملی ومنطقه ای را به قربان گاه احزاب سراسری برد.
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : بچه ها این لینک وبلاگ خودشاعره اگه کامنت تون اینجا سانسور شد تو سایت شاعر منتشر میشه برید همونجام نظر بذارید بخونیم سانسور نمیکنه http://mahnazhedayati.wordpress.com/2012/12/29/%d8%af%d8%b1-%d8%b3%db%8…

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران گلوبال تبدیل به نشریه تبلیغاتی جنایتکاران پهلوی شده است

نوشته شده توسط: Anonymous

عجب خضعبل بینظری!

نوشته شده توسط: Anonymous

در جواب این بیت
شرم برمن باد ؟یعنی شرم برمن باد ؟ باد ؟
باید بگویم والا با این شرایط دیگه "باد" هم کاری نمیکنم باید بگم طوفان - تندر - سونامی چیزی شاید روتون جواب بده

نوشته شده توسط: Anonymous

بابا خواهش میکنم کم کنید این تعارفات رو!
برای درک درجه بی ارزشی و مرتبه بیربطی به اصطلاح اشعار این دوستمون نه نیازی به شاعر بودن هست و نه سواد ادبیات! تنها کافیست سواد خواندن داشت و در حد یک دیپلم متوسطه ادبیات دونست!

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر ملکه شاعران و الهه شعر معاصر سرکار خانم بانو هدایتی.
من همیشه عشقسروده های شما را میخوام و عاشق شعرهای بی پیرایه و دلکش شما هستم.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : اقای چنگایی الان ما مبارزان شهری زیر زمینی هستیم سایتی نداریم وشبکه ماهواره ای ولی تفکرمان دارد گسترش پیدا میکند همین بس که در شبکه voa برنامه اقای فلاحتی که پرونده سردمداران رزیم را بررسی میکند ایشان میروند سوابق افراد نظام را درمی اورند ونشان میدهند طرف چه زمانی ازروستایش برای کسب قدرت سیاسی به شهر امده و صاحب قدرت وثروت شده وپدر مادرش چه کاره بوده اند وچه فرهنگی داشته اند نه ما با ایشان ارتباط تشکیلاتی داریم نه ایشان با ما ولی دارند برای ما کار میکنند انهم در شبکه voa که مال امریکاست مطمئن باشید گفتمان ما جریان ساز است وفراگیر میشود هرچند یکی از ما مثل من هروز بیاید فقط در این سایت اجازه بدهند کامنت بنویسد حرف حرف همه مردم قدیمی شهری است وواقعیت امروز وتضاد اصلی ومطمئن باشید فراگیر میشود .سابقه تمام افرادی که ابتدا روستاهارا ویران کردند بعد برای چوپانی شهری ها به

شهرها هجوم اوردند یک به یک منشتر میکنیم ومردم شهری خودشان میدانند با این خائنان به اقتصاد کشاورزی و دامی و ویرانگران شهرها وسرمایه ها چه معامله ای بکنند خوشبختانه انقدر منابع اطلاعاتی قوی داریم که سوابق تمام سردمداران نظام از رهبر تا ابدارچی ادارات وکارگران تحمیلی قلابی دهگریز مزدور در کارخانه ها را دربیاوریم.کشاورزی و دامداری فردا را با نیروی همین افراد ساماندهی خواهیم کرد وانها باید زیر دست کشاورزان ودامداران مولدی که هنوز در روستاها اقتصاد کشاورزی را زنده نگه داشته اند کار کنند وجبران مافات کنند .اقتصاد کشاورزی و بهبود شرایط زندگی در روستاهارا فدای مدرنیسم ویرانگر صنعتی چه از نوع سرمایه داری چه نوع کمونیستی و اسلامی نخواهیم کرد هر تفکری را که مردم را از کارهای مولد درروستاها باز بدارد وانها را در شهر ها اواره کند چه چپ چه راست زمین میزنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام
بیت دوم مصراع دومش رو بررسی کردم از نظر وزنی ایراد داشت
این شعر با بحر رمل مثمن محذوف = فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن شروع می شود و در بیت دوم مصرع دومش وزنش به هم می ریزه و تبدیل میشه به فاعلاتن فاعلاتن مفاعیلُ فاعلن که از لحاظ وزن یک ایراد فاحش است و نمی توان به بهانه هایی مثل اختیارات شاعری از زیر آن در رفت بلکه باید نشست و شعر را اصلاح کرد
البته بنده دیگر مصراع ها رو بررسی نکردم و چون دیدم بحث روی این مصراع هست منم بررسی کردم.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن :اقای چنگایی وازه دهاتی(گالشی غربتی کولی ده گریزrural villian ) درایران امروز توسط مردم بسیار استفاده میشود معنی اش این است کسی که روستا را بخاطر بیکارگی ترک کرده وبه شهر هجوم اورده وفرهنگ شهری را قبول نکرده فرهنگ یکجا نشینی و عرف روستارا هم فراموش کرده و نیمه وحشی و غیر متمدن است نه کشاورزی میکند نه دامداری و در شهرها به کارهای شهری مشغول است بدون داشتن مهارت و فرهنگ شهری.معادل لاتین ان villian است که معانی بسیار منفی دارد ودر غرب هم به همین منظور استفاده میشود یکی از خصوصیات دهاتی بودن دینداری است ونداشتن قوه خردورزی وعقل

و معرفت ودانش اکتسابی. واژه دهگریزوکولی و کوچرو هم هستند که اشاره به ادم های هجومی واواره در شهرها را دارند .به نظر من هم شما نباید اصطلاح بورژوازی را برای قشر صاحب ثروت دیندار حکومتی در ایران امروز استفاده کنید چون بیربط است.دقیقا باید بار منفی داشته باشد وقتی ما یک طبقه را درشهر دهاتی میخوانیم بعنی دنبال ان هستیم که ان طبقه را به

خارج از شهر برانیم.وقتی میگوییم یک حزب دهاتی است یعنی نباید در شهر ها فعالیت سیاسی کند وقتی می گوییم حکومت دهاتی است یعنی صلاحیت اداره شهرها را ندارد این یک واقعیت است ومردم همه شاهد هستند بدنه حکومت ونظام اداری ودیوانی ان همه روستازاده هستند میتوانید ااز هرکسی درایران است این را بپرسید .هدف ما مبارزان شهری پاکسازی شهرها ازین طبقه وفرستادن انها دوباره به روستاهاست و دادن مشاغل شهری به شهری های قدیمی با صلاحیت که فرهنگ شهری دارند تمام ادارات نیروهای نظامی امنیتی روستازاده هستند در کنارش شهری های قدیمی همه بیکار هستند واستخدام نیستند حکومت روستایی است چون گوشت بدنه اش روستازادگان هستند حرف ما این است روستایی در روستا کشاورزی ودامداری کند و زندگی کند وکشورداری نکند کار های شهری چه صنعتی چه اداری چه تجاری باید دردست شهری های قدیمی باشد .طبعا اگر درسیر این ساماندهی به شهرها هر حزبی چه چپ وراست ودینی جلوی ما قرار بگیرد با او برخورد خواهیم کرد وستیز.عدالت یعنی اینکه هرکس در جایگاه خودش باشد روستایی در روستا شهری درشهر.شهری حاکم برشهر است وقلمرو شهر وروستایی هم حاکم بر قلمرو روستا .کار هردو حافظت شدید از قلمروشان است.هر نوع اختلاطی باعث فساد وتباهی است.برای همین است باید با سرمایه داری صنعتی تجاری تبدیلی وارداتی که باعث اختلاط مردم میشود ومرز روستا وشهر را ویران میکند مبارزه کرد این نظام وارداتی تمدن سوز است.
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن :ایران اباد گرامی بیخیال مدرنیسم بشویم برگردیم روستا کشاورزی و دامداری وکنیم ومثل استرالیا پشم صادر کنیم ودرامد ملی داشته باشیم مدرنیسم نخواستیم صنایع کوچک کارگاهی در شهرها برای اشتغال مردم وپزوهش های صنعتی و علمی کافیست مردم گرسنه هسنتند نه گندم داریم نه برنج نه گوشت همه وارد میشود اگر ابن باغداری و صیفی کاری هم نبود

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز اول ماه مه است. روز کارگر!

امروز اول ماه مه است. روز کارگر!
یهودیان میگفتند که کسی می آید که بشریت را نجات خواهد داد و نامش مسیح است.
وقتی مسیح آمد و گفت: خب، آمدم دیگه! یهودیان به او گفتند غلط کردی که اومدی؛ و وی را به صلیب کشیدند!
طرفداران مسیح، گفتند، مسیح نمرده، وی باز خواهد گشت، و جهان را نجات خواهد داد. اما مسیح مار گزیده دیگر از ریسمان سیاه و سفید می ترسد و می گوید، یکبار پدر منو در آوردید، بس است.
بعدها، شیعیان آمدند و گفتند امام زمان می آید و بشریت را نجات می دهد، و مسیح ترسو نیز پشت سر وی خودش را قایم می کند.
بعدها، کسی و کسانی آمدند و گفتند من امام دوازدهم هستم. همه شان را گرفتند و تابخواهی کتک زدند و مالیدند و زندان کردند و کشتند!
بعدها، کارل آمد و گفت طبقه کارگر خواهد آمد و بشریت را نجات خواهد داد. هرچه منتظر شد، این طبقه نیامد و نیامد و نیامد. کارل مُرد و طبقه نیامد. گفتند که طبقه فاسد شده و یقه سفید شده. دیگه بدرد نمی خوره!
بعد، یک نفر آمد، همان ولادیمیر، گفت من هم مسیح هستم، هم امام زمان، هم کارگر! و این دیگر آخر خط است! ولادیمیر و یوسف برای خوشبخیتی انسانها هیجده میلیون روسی را کشتند، تا بقیه حساب کار خودشان را بفهمند و سر جایشان بنشینند و خوشبخت زندگی کنند! بعد، جسد ولادیمیر را هم مومیائی کردند امامزاده ولادیمیر درست کردند و هر روز صدها هزار نفر وی را زیارت کردند.
اما این امامزاده هم درش تخته شد و مجسمه های ولادیمیر و یوسف را پائین کشیدند و مثل مجسمه ی صدام، روی آن ...!
اما هنوز هستندکسانی که می گویند مسیح می آید، امام زمان می آید، طبقه کارگر می آید! بشر انگار هنوز متوجه نشده که خودش باید بیاید!
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام آقای هومن، اگر اجازه بدهید می خواستم از شما خواهش کنم واژه « دهاتی » را که بار بسیار منفی و تحقیرآمیز در بیان شما دارد؛ در صورت توافق استفاده از آنرا در همکفری با من کنار نهید! بسیار قدردان شما خواهم بود. تندرست باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

به راستی که مایه ی شگفتیه آدم انقدر از زبان مادریش نفرت داشته باشه؟ شما خودتو گم کردی

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن عزیز،
تمامی موضوعاتی که نقل فرموده اید درست هستند. اصلاً به هزار و یک حیله... اقتصاد ایران را که می توانست به عنوان یک تریلی 18 چرخ در خط تهران - بندر عباس کار بکند! به عنوان گاریِ نفت فروشی استفاده می کنند (ازالاغ به عنوان نیروی محرکه استفاده می کنند.)! و... /// چه باید کرد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شاید بهتر بود میگفت:

هفت شهر عشق را ملا بخورد
ما هنوز اندر خم جاوید شَهیم

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن :درایران سرمایه داری استعماری مونتاژ تبدیلی و صنایعی ضد ملی چون سرهم بندی اتوموبیل به قیمت فروپاشی کشاورزی واوارگی روستاییان در شهرها وتشدید فقر عمومی وبه وجود امدن طبقه اربابان چدید مدیر صنعتی درشهرها که اشرافیت جدید بودند تمام شد گسترش صنایع استعماری که مبتنی بر تغییر مواد خام برای فروش به خارج بودند یا سرهم بندی کالاهای وارداتی مصرفی در کارخانه های بزرگ که با مدیریت پادگانی وسرکوب وتحقیر وتحمیق کار گران همراه بود باعث تغییر بافت شهرها شد روستاییان را به طرفه الحیل از کار کشاورزی بازداشتند تا درکارخانه ها به کار وادارند هرجا صنعت بزرگ کارخانه ای گسترش پیدا کرد لومپنیسم واوباش گری هم که خصوصیت فرهنگی کارخانه های بزرگ است گسترش پیدا کرد و انواع اوباش گری هجوم روستاییان به شهرها باعث تحکیم مذهب (فرهنگ روستایی) در شهرها شد از طرف دیگر

اشتغال روستاییان در کارخانه های بزرگ با عث لومپن شدن انها وگسترش لومپنیسم شد 50 سال صنعتی کردن واقتصاد سرمایه داری صنعتی دستاوردش فروپاشی فرهنگ شهری در شهرها گسترش فرهنگ روستایی شیعه ولومپنیسم صنعتی درشهرها بود فقر بسیار مردم وثروت بسیارارباب- مدیران سرمایه داری صنعتی هیچ چیز برای مردم به ارمغان نیاورد نه کالای ارزان نه اشتغال بخاطر حذف کشاورزی سفره های مردم را هم خالی کرد مشتی کارخانه با مدیرهای غارتی وثروتمند

مردمی خسته ولومپن وبی فرهنگ وهمه فقیر در شهرها والودگی محیط زیست قتل وغارت وجرم جنایت طلاق و اعتیاد د در شهرها نتیجه کاردر کارخانه هایی که از صبح تا شب کارگر را تحقیر میکنند وبه او فحاشی میکنند واعصاب و روان اورا در محیط الوده صنعتی و پرسروصدا خرد کرده اورا به موجودی ویرانگر نبدیل میکنند که جز افسردگی وعصبانیت چیزی ندارد به خانواده خویش بدهد وبرای تسکین خویش دنبال اعتیاد ودیگر انحرافات میرود این سرمایه داری وادراتی استعماری صنعتی ما بود که بخاطر ان کشاورزی کلان ما که صادراتی هم بود متلاشی شد بافت شهرها لومپنی وروستایی شد وروستاها هم تخلیه ویران شدند شهری در برابر روستایی مهاجم به شهر ایستاد وجامعه دچار تضاد دائمی شد .گسترش صنعت بزرگ در شهرها گسترش لومپنیسم وروستایگری کلان در شهرهاست.از ابتدا نیابد راه رشد سرمایه داری صنعتی وارداتی را پی میگرفتیم.بعد از150 سال تولید صنعتی(اولین کارخانه سماور سازی در زمان قاجار) هنوز قادر به تولید سوزن خیاطی نیستیم فقط نمایش صنعتی داشتیم .کشور از تولیدات دامی کشاورزی بازمانده وگوشت وگندم خودرا وارد میکند روستاییان بجای کار کشاورزی ودامی کارگز وکارمند شده اند واز پس کارهای شهری برنمی ایند طبقات قدیم شهری هم نه به صنعت کاذب راهی دارند نه به نظام اداری وباید در گرسنگی بپوسند کشور روستایی صنعتی و الوده شده بدون کار و تولید کشاورزی ودامی 30 میلیون ماشین الاینده نتیجه صنعتی شدن وسرمایه داری صنعتی در ایران سالی 25000نفر براثر صنعت اتوموبیل سازی کشته میشوند وهمین مقدار سرطان وسکته میکنند بخاطر الودگی کشور گاراج دودالودی شده وزن ومرد به شوفر شدن خود افتخار میکنند .قبل از انهدام نظام کلان کشاورزی درسال 40 ایران صادرکننده محصولات کشاورزی بود.سرمایه داری صنعتی الاینده نتیجه نبوغ شبه روشنفکران مدرنیست بعد از 50 سال توانست تمدن 7000 ساله ایران را متلاشی کند.11میلیون بیکار3 میلیون فاحشه 3 میلیون اخوند 64 درصد امار طلاق 3 میلیون معتاد 10 میلیون بسیجی نتیجه سرمایه داری صنعتی تجاری وابسته وارداتی وشبه مدرنیسم سوغاتی کراواتی هیا باسواد نما.دستاورد هجوم مدرنیسم صنعتی حکومت روستایی شیعه ومذهبی شدن حداکثری مردم .
نوشته شده توسط: Anonymous

ترشی زیاد جلوی پیشرفت رو میگره-جوشنده عناب وسه پستونم خوبه

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن: اقای چنگایی از اول شورش 57 خیلی از کارخانه ها به مزدوران دهاتی رزیم داده شدند به خیلی از اخوند ها واطرافیان خمینی ملی نشدند هیچ سازمان چپی هم اعتراض نکرد بنابراین مصادره زیرساخت صنعتی ودادن ان به قشردهاتی خمینیست از همان ابتدای شورش 57 شروع شد بعضی کارخانه ها وزیرساخت ها دولتی بود تا چند سال پیش ولی روند مصادره انها ودادن انها به افراد دهگریز شیعه حکومتی با بهای خیلی پایین تر از قیمت واقعی از زمان هاشمی شروع شد ودر زمان احمدی نزاد شدت گرفت در سال های اخیر قسمت زیادی ازبخش تولیدی صنعتی و زیرساختی کشور به مزدوران سپاهی وبازنشنسته های سپاه وجنگ طلب ها به عنوان طیول داده شد مثل راه اهن وشرکت های یپمانکاری گسترده که کارهای بخش دولتی سابق را به عهده گرفتند در دادن این بخش ها به قشر دهگریز مهاجم شهر ها هیچ مزایده ای صورت نگرفت رزیم کشور را به عنوان طیول به انها داد همان سنتی

که از زمان حکومت های ترکی بعد از اسلام رایج بود وزمین هارا به عنوان طیول به سرداران ترک میدادند وانها بعدا بزرگترین خان ها وصاحبان روستاها شدند وارباب های اینده کلا در ایران هیچ کس در بخش خصوصی صاحب سرمایه نمیشود مگر به حکومت نزدیک باشد سرمایه دار ازاد و مستقل نداریم تمام وام ها فقط به همان قشرمزدور تازه شهری داده میشود وانها از طریق ان صاحب صنایع و موقعیت های تجاری و پیمانکاری میشوند از طرف دیگر رزیم در سال های گذشته اراضی ملی را نیز سند سازی کردند و به مزدوران خویش با قیمت پایین دادند وانها ان را با قیمت های تجاری فروختند کلا ما در ایران کسی را نداریم که مستقل از نظام حاکم صاحب سرمایه شده باشد بنابراین همه بخشی از نظام هستند چه تجار چه صاحبان صنایع و چه بزرگ مالکان زمین های شهری بی عدالتی و ظلم طبقاتی و غارت سرمایه ملی بخش زیادیش از طریق نظام بانکی غارتگر اعمال میشود وام های کلان به روستازاده های حکومتی با یک تلفن داده میشود ولی محرومان شهری که فرهنگ اسلامی ندارند از هرگونه وام خردی محرومند نمونه اش خودمن حتی وام ازدواج نگرفتم تا بحال برای رونق کارم نتوانستم هیچ وامی بگیرم ولی براحتی دیده ام به افراد دهگریز برای خرید ماشین ومغازه وام های کلان دادند چون به حکومت و فرهنگ روستایی نزدیک بودند کشور شده ملک طلق دهاتی های شیعه در ضمن خیلی از کارخانه هایی که به عنوان طیول به مزدوران دهاتی رزیم داده شدند همه پس از خریداری ماشین الاتشان فروخته شد باسود بسیار و بسته شدند میتوانید بیایید ایران ببینید همه مخروبه شدند هیچ کدام ادامه به کار ندادند مثل همان اتفاقی که در شوروی افتاد بعد از فروپاشی بنابراین خصوصی سازی نداشتیم اوراق کردن بخش دولتی صنعت سابق بود و فروپاشی صنایع خصوصی سازی شده .کشور کلا نفتی و نفت سوز است وتولید چندانی ندارد پول نفت در حکومت میچرخد وخورده میشود واتلاف میشود اقتصاد کشاورزی هم به شدت ضعیف است مافیای میوه هم به تازگی دست سپاه افتاده ازقدیم هم دست لومپن های بازاری هیئتی بود که سودهای کلان از دلالی واحتکار میوه میبرند ومیوه را به قیمت پایین از کشاورز میخرند وبا قیمت بالا دست مصرف کننده میدهند ویا با واردات بی رویه میوه به سودهای کلان میرسند هر قسمتی سوداور است دست مزدوران رزیم است هر کارخانه ای که دست پیمانکار افتاده رد سپاهی های جنگ رفته هاراپیدا میکنی گفتم کشور را به عنوان طیول به دهاتی های شیعه مزدور حکومت داده اند نه بخش خصوصی داریم نه بورژوازی ارباب های شهر نشین تازه داریم که صاحب سرمایه های ملی شده اند وکشور بین هزار فامیل جدید تازه بدوران رسیده تقسیم شده که همه تازه شهری وغیر متمدن هستند.سرمایه داری نداریم ازکارگری شروع کرده باشد به سرمایه داری رسیده باشد همه یکشبه با وام های کلان صاحب کارخانه شده اند بدون هیچ سوادی و تخصصی بعد هم بخاطر نداشتن سواد سرمایه داری کارخانه را به ورشکستگی میکشانند در زمان شاه داشت یک بخش خصوصی سرمایه دارمتخصص شکل میگرفت که واقعا به کارش واقف بود وکارخانه ها بعد از شورش داشتند تاچند سال با همان مواد خام خریداری شده انزمان کارخانه ها میچرخیدند وبر زیرساخت همان کارخانه ها ومدیریت خصوصی متخصص قبلی انها متکی بودند تمام سرمایه داری خصوصی دراین 34 سال ویران شد و کشور با واردات بی رویه باندهای دولتی مصرف کننده بنجل جات کشورهای مسلط برنظام شد بعید میدانم دوباره سامان سرمایه داری خصوصی مولد در ایران پابگیرد وبعد از فروپاشی رزیم اگر چپ ها قدرت داشته باشند میتوانند بر ویرانه های نظام فعلی سامان اقتصاد غیر سرمایه داری ومالکیت جمعی وملی مولد را بنا کنند چون زحمت فروپاشی سرمایه داری خصوصی صنعتی را خود نظام متقبل شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

.... برم... اینو هم به تو میگم هم به اون آقای ...
وقتی نه از عروض چیزی میدونی نه قافیه نه اوزان... خوب شعر نگو...
قرمه سبزی و اینا... دیگه همه میدونن...
نه با یکبار ادیت...بلکه با صدبار ادیت هم درست نمیشه... موضوع نداره... حتی قطعه ی ادبی هم محسوب نمیشه...
سعی کن یه چیز تو مایه های خانوم پاکسیما و این خواننده های لوس آنجلسی بگی که برات راحت تره...

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام آقای هومن، اجازه بدهید شرح دهم که در ایران نظام اقتصادی شامل: اقتصاد دولتی، تعاونی و بخش خصوصی ست. در آغاز کار، رژیم همه صنایع مادر و بزرگ، از معادن و بانکداری، بیمه، کشتیرانی، هواپیمائی، سدسازی، پست و تلفن تا راه آهن و آبرسانی و ... کشور را همگی زیر اداره و اراده سازماندهی و برنامه ریزی مستقیم خود یعنی دولت داشت که بدلایل متعددی که موضوع بحث ما نیست، ناچارشدند بر اساس اصل 44 قانون اساسی بخشی از صنایع بزرگ و مادر را به بخش خصوصی اختصاص دهند که دادند و این روند در حال گسترش هر چه بیشتر است و الا آخر... این همان بخش سرمایه داری و یا (بورژوازی تجاری و مالی و صنعتی ) نظام اقتصاد اسلامی است که من، به سلیقه ی خودم در کامنت پیشین از آن با اصطلاحات(گاو، خرس، زرافه ) برای تشبیه این ترکیب با هم ناسازگار استفاده کردم.

حالا برگردیم و معنی کنیم مفهوم بورژوازی را: بورژوازی در ساده ترین تعریف، یعنی طبقه مالکان و سرمایه داران و بورژوا کسی ست که دارای سرمایه و ابزار تولیدی ست و از طریق بکار گماردن نیروی انسانی و سود از کار تولیدی، خدماتی و بانکی و...توسط کارگران متنوع صنعتی، خدمانی و...صاحب ارزش افزوده می شود، و بتبع آن بر سرمایه ی خود می افزاید و اصولا این طبقه در رفاه زندگی می کند. یادمان باشد که: براساس اصل 44 قانون اساسی همانوریکه گفتم، رژیم اسلامی و نظام اقتصادی او طبق قانون اساسی، امر فعالیت اقتصاد بزرگ و مادر را در بخش خصوصی که با مبانی اقتصاد اسلامی مباینت نداشته باشد، پذیرفته است. و این من درآوردی بمیل من و هیچکس دیگری نیست و وجود واقعی دارد! بنابرین از قدیم هم بورژوازی بازار ریشه در تعلقات اقتصاد اسلامی و دست در دست روحانیت داشت. نیروئی که عملا هم در انقلاب و هم اینک بعنوان مدافع ساختار سیاسی و اقتصادی کشور اسلامی بر همگان معروف است؛ با این تفاوت که آنان امروز بکمک همین کاست حکومت اسلامی (روحانیت) و رانتخواران نفتی علاوه بر تصرف کل اقتصاد بزرگ تجارت داخلی، دامپروری و کشاورزی و... رسما تجارت خارجی را هم در دست گرفته اند. این نیروی طبقاتی و یا بورژوازی جوان جدید، به بهترین وجهی ابزار مدرن ارتباطات را بکار گرفته و بسیار متفاوت از پیشینیان خود فرا ملی شده و جهانی تجارت، کار و فکر می کند. آقای هومن: این موضوع مورد نظر شما، مقوله بسیار پیچیده و گسترده ای است که در صورت لزوم باید کاملا جدا گانه در موردش بحث شود. تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم،""" آیا مدرنیته با شکست کارکرد دانشگاه در یک جامعه میسر میشود؟ """ چگونه شما به مبحث مدرنتیه میپردازید ولی‌ به این واقعیت اشاره نمی‌کنید که "" کارکرد دانشگاه "" در این جامعه شکست خورده است، من در اینجا به طور مختصر به کارکرد دانشگاه اشاره خواهم کرد که عبارتند از : کارکرد آموزشی، کارکرد پژوهشی و کارکرد پرورشی که انتقال دانش، تولید دانش و جامعه پذیری را در یک جامعه میسر می‌‌سازند. این کارکرد در دانشگاه‌های فارسی‌ شکست خورده است، به همین دلیل، این جامعه به روزی افتاده که "" ساختار‌های علم "" در این جامعه عقب مانده، به جای تولید علم، جهل تولید میکنند، امیدوارم میدانید که ساختار‌های علم در این جامعه کدامند، اگر فرصتی شد در این مورد نیز توضیحی خواهم داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی خيال همه راحت باشد هر وقت امپرياتوری عثمانی دوباره در ترکيه زمام امور در دست گيرد قزاق زاده گان مير پنجه « پهلوی » نيز دوباره روی کار خواهند آمد يعنی رجعت بگذشته ننگين خواهد شد يعنی مردم بدبخت از شاه به شيخ و دوباره از شيخ به شاه پاس داده ميشود وای بحال مردم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

سایت ایران گلوبال در راستای آزادی بیان بار ها اعلام کرد که تکذ یب هر خبری از سوی ارگانها ، خبرگزاریها و نهاد های جمهوری اسلامی را درهمان بخشی که آن گزارش منتشر شده درج خواهد کرد. از این رو ما « پاسخ روابط عمومی شبکه پرس تی وی درباره انتشار خبر مربوط به ادوینا گریس استوری» علاوه بر ایران گلوبال در شبکه های اجتماعی مثل بالاترین ، فیس بوک و توتیر هم انتشار داده ایم .

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از بستگان ما, پس از طی مراحل مختلف و آزمون استخدامی برای گزینش در صدا و سیما اقدام کرده بود و در آن روز یک خانم هم بیرون در راهرو رو صندلی چرمی نشسته بود و تا اون خانوم رو برای گزینش صدا میزنند این آقا که از ایستاد بودن خسته شده بود سریع رو صندلی مینشیند وقتی نوبت این آقا میشود به او میگویند که رد شده! چون دیدند که چطوری به سرعت روی صندلی چرمی نشت و نگذاشت گرمای بدن آن خانوم از صندلی برود و این نشان از انحراف اخلاقی ایشان است! کدام حکومتی میاد اینطور شدید با هموطنان خودش رفتار میکند و بعد اینقدر مهربان با خارجی ها؟! و جالب است که پرس تی وی به صورت علنی به آگاهی ازگذشته این خانوم اعتراف میکند و مینویسد:''به دلیل تغییر شیوه زندگی، تحول فکری''! وقاحت و بیشرمی آخه دیگه تا چه حد؟! آخه مگه خودتون در هنگام استخدام هموطنانتون به این صورت با آنها رفتار میکنید؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

مگر پرس تی وی فکر میکند ما فراموش کردیم فیلمی که علیه ندا آقا سلطان ساخته بود و در آن فیلم سعی میکرد وانمود کند ندا آقا سلطان با تیرمسقیم کشته نشده است! و خون رو به صورتش پمپ کرده و در راه توسط همکارانش ! یعنی شاهد ماجرا آقای دکترحجازی کشته شده است! که بعدها با بیرون آمدن فیلم های دیگر که نشان میداد دکتر حجازی همراه ماشین ندا آقا سطان نبود پرس تی وی رسوا شد, مگر یادمان میرود خبرنگار مجله نیوزویک مازیار بهاری از پرس تی وی به خاطر همکاری با شکنجه گرانش و فشار برای انجام اعترافات اجباری شکایت کرد و پرس تی وی محکوم شد.هنوز به خاطر داریم بخش دادگاه های فله ای و اعترافات اجباری هموطنانمان پس از تقلب در انتخابات در پرس تی وی! و جالب است که اعمال نظام ولی وقیح را به دیگران نسبت میدهد,اینها در دروغگویی روح گوبلز را هم سفید کرده اند!

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم، در این گفتگو هیچ اشاره‌ای به پدیدهٔ "" فرار مغز‌ها "" نمی‌‌شود، در این گفتگو هیچ اشاره‌ای به "" فرار سرمایه "" نمی‌‌شود، در این گفتگو هیچ اشاره به تاثیر مخرب "" تفکر چپی و کومونیستی "" نمی‌‌شود که چگونه این تفکر، شناخت و درک انسان ایرانی‌ را از "" پیشرفت و ترقی‌ "" چنان دچار گسست کرد که اولین ضربهٔ آن بر پیکر نیمه جان انقلاب مشروطیت فرود آامد، و دومین ضربهٔ آن در در انقلاب سال ۵۷، تفکر چپی و کمونیستی را با تفکر ارتجاع مذهبی‌ پیوند داد. در حالیکه "" پیشرفت و ترقی‌ "" یکی‌ از ارکان "" عصر روشنگری "" بود، چپ‌ها و کومونیست با هایجک کردن و ربودن و خالی‌ کردن محتوای "" ترقی‌ و پیشرفت "" از عصر روشنگری و انتساب آن به جنبش کارگری و پرولتاریا این جامعه را از مسیر انقلاب مشروطیت و دموکراسی به سراب استالینیستی و لنینی سوق دادند.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : با سلام دوباره اقای چنگایی اصطلاح بورزوازی اسلامی بی معنا و نابجاست بورژوا به فرانسه یعنی شهری رزیم فعلی و طرفدارانش چه ربطی به شهر وشهریگری دارند بورژوازی ربطی به ادیان ابراهیمی ندارد تفکر بوژوازی ازادیخواه سرمایه ساز بی دین و عقلانی وفلسفی است این دهگریزان وکار گریزان وسرمایه سوزان شیعه را چه به بورژوازی اینها مال دوران بدویت و کوچرویی هستند وهنوز به دورا ن شهر وظهور بورزوازی نرسیده اند بورژوازی کم خرج وپرکار است اخلاق پروتستانی دارد سرمایه جمع کن ونه سرمایه سوز با زیرکی وسازماندهی کارگاه وکارخانه را ه میاندازد و با کمترین هزنیه تولید میکند و میفروشد یک مشت ادم بدوی مصرف گرای بیفکر

خرافه پرست جن زده فرزندان گم شده ابراهیم را بورزوا خواندن چه معنا دارد بیسمارک دانتون روبسپیربووژوا بودند دکارت کانت ولتر روسو انان که عقلانیت مدرن غیر دینی را ارمغان اوردند اخر این شیوخ بی مغز رختخوابی را چرا بوروژا میخوانید اینها فقط ده اندیش شهر اشوب هستند به قول مردم

دهاتی به قول شمالی ها گالشی یا به قول جاهای دیگر غربتی ویا کولی اینها کجا بورزوازی کجا اگر این حکومت بورزوازی بود که ما غمی نداشتیم .برای همین است که میگویم ادبیات مارکسی لنینی دیگر کاربردی برای تحلیل شرایط امروز ایران ندارد .این رزیم اولیگارشی طبقه دهگریز ده اندیش مهاجم به شهرهاست است. سرمایه دار هم نیست سرمایه سوز است .این رزیم دشمن خونی بورژوازی است وفرهنگ بورزوایی.کل علوم انسانی غربی را که میراث بورژوازی و نیز دوران باستان است نفی کرد وتدریسش را ممنوع کرد .برای تحلیل رزیم باید از ادبیات درخور استفاده کنید تحمیل ادبیات وارداتی مارکسی ربطی به شرایط امروزین ایران ندارد.میتوانید بگویید کولی های اسلامی یا دهگریزان مسلمان یا ده اندیشان .یا بدویان مسلمان یا شیعه.گفتم که تضاد عمده امروز تضاد شهریگری با روستایگری و کولیگری وتضاد شهریت با شریعت است .تضاد شهروندی با رعیتی تضاد ملت با امت ویا خلق با امت است .امروز دوفرهنگ متخاصم درایران داریم فرهنگ شهری وفرهنگ ماقبل شهری (روستایی-کوچرویی).ده اندیشان وشهریگران به این وازه ها فکر کنید واز انها بهره برید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فضایل عزیزان، ضمن تشکر از لطف شما در مورد نوشته من، بایستی اضافه کنم که، موضوع بحث ما اصلا و ابدا برجسته کردن و یا نکردن، پر رنگ کردن و یا نکردن مسئله یک ملت نیست. بایستی زاویه نگاهتان را به مسئله تغییر دهید تا بتوانید موضوع مبارزه ملتهای تحت ستم را برای رهایی

و بدست آوردن حق تعیین سرنوشت خویش، که چیزی جز تاسیس دولتهای ملی و ایالتی آنهاست نیست.
اولا من هرگز از واژه "نژاد" در نوشته هایم استفاده نمیکنم و حتی تصور میکنم استفاده از مفهوم نژاد در بررسی ها مختلف، استفاده ایی غیرعلمی و غیر دمکراتیک و حتی کسانیکه به مسئله نژاد تکیه میکنند، استفاده ایی نژادپرستانه است. کره خاکی تنها خانه انسانی استکه که در آن زندگی میکند. کره زمین خانه همه بشریت است و انسان را با انسانی هیچ تفاوتی نیست. من به ارزش برابر انسان با هر مشخصاتی میخواهد داشته باشد هستم. اما این انسان در پروسه تطور تاریخی خویش به زبانها، فرهنگها، سرزمین ها، دین های و رنگ های مختلف فرم یافته است. این فرم های امروز در شکل "دین" و "اتنیسیتیت" یا "قومیت" فرم یافته اند و در پرسه رشد تاریخ به ملت شوندگی رسیده اند. این پروسه ایست که ملتها در تاریخ طی کرده اند بخشی به مقصد رسیده اند بخشی در مسیر رسیدن به مقصد (ملت شوندگی) هستند و برخی به احتمال در آینده این راه را طی خواهند کرد. بنابراین تمدن و مدرنیسم شناسایی حساسیت ها و احترام به آنهاست. حقوق ملی و اتنیکی امروز نه تنها موضوع بحث و بررسی های دانشگاهی است، در عین حال موضع حقوق بین المللی نیز هست. بنابراین گریزی از آن نیست و بایستی برای آن پاسخ درخوری یافت.
طرف دیگر قضیه تکوین دولت- ملتهای کلاسیک استکه بصورتی ناهنجار دولت ملت ها را در چهارچوب یک ملت، یک دولت و یک سرزمین معنی کردند و بدینوسیله ملتهای غیرحاکمی که در جغرافیایی سیاسی این دولتها گرفتار آمدند در زیر پنجه های نظام سرکوب، آسیمیلاسیون و استعمار از نظر فردی و شخصی در تعرض تحقیر و اهانتی بسیار وسیع قرار گرفتند و از نظر سرزمینی نیز به مثابه سرزمین پیرامونی نقش دوم و یا چندم برآن قائل شدند و این مناطق خواه ناخواه در معرض عقب ماندگیهای جدی از نظر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار گرفتند. دولت جدید در ایران تاریخ اش به صدسال نرسیده، اما مناطق مختلف متعلق به ملیتهای مختلف از فاصله فاحش فقر و عدم توسعه یافتگی بشدت در رنج هستند. مبارزه ملتهای برای اعاده حق تعیین سرنوشت و رهایی از قید و بند استعمار چیز جدیدی نیست که ما امروز از آن سخن بگوییم. مبارزات ضداستعمار خارجی و ضد استعمار داخلی قرنی را پشت سرنهاده است. لذا خرده گیری در خصوص مبارزه ملی و رهایبخش هم بی حرمتی به خلقهای غیرفارس و هم جفا در حق تلاشگران این راه است.

همچنانکه دولت ایران یک دولت فارسی است، ملت ترک ساکن در ایران نیز، برپایه منشور ملل متحد و حق تعیین سرنوشت خود، میخواهد که در آذربایجان دولت ملی خود را داشته باشد. این حق از آن ملت کرد، ملت بلوچ و ملت عرب اهواز نیز صادق است. دولت ایران باید با مشارکت داوطلبانه این دولتها شکل بگیرد و براساس یک نظام فدرالی اداره شود. ملت کرد درست مثل ملت ترک و یا ملت بلوچ و یا عرب چرا بایستی تحت سیطره یک دولت فارسی به زندگی خود ادامه دهند و ملیونها انسان در همان حال مورد تحقیر و اهانت و تبعیض قرار گیرد؟ چرا؟ حقوق بین المللی این فرصت را برای خلقهای غیرحاکم فراهم ساخته است که از این طریق بتوانند به یک زندگی شرافتمندانه و ستعادتمندان نزدیکتر شوند. این اسمش ابدا برجسته کردن نژاد و غیره نیست. برجسته کردن حقوق یک ملت است که نه تنها به فراموشی سپرده شده، بلکه این ملت به مثابه اسیری در چنگال یک دولت غیر است که در سمت و سوی نابودی آن تلاش میکند.

در واقع من نه با ملت کرد و نه با ملت فارس و نه با ملت بلوچ
نوشته شده توسط: Anonymous

""" جز کلی‌ گویی چیز دهان پر کنی‌ در این گفتگو وجود ندارد """، در این گفتگو شما به "" فرهنگ فارسی‌ "" که نه بر اساس """ پرسش """ که بر اساس "" پاسخ "" بنا شده اشاره نمی‌کنید. در حالیکه مدرنتیه محصول و دستاورد "" پرسش "" است. این معضل جامعه فارسی‌ را در "" بازگشت به گذشته "" و به آغوش گرفتن مدینهٔ فاضله و آرمان شهر فارسستانی به تولید "" هخا "" می‌رساند. در این گفتگو هیچ اشاره‌ای به میزان مطالعه سرانه در ایران که یکی‌ از نازلترین سطح مطالعه در در دنیاست اشاره‌ای نمی‌شود، ولی‌ پیش بینی‌ غیبی می‌کنید که جامعه ایرانی‌ در حال تحول مثبت است. در این گفتگو شما حتا قادر به مقایسه جامعه ایران با کشور هائی مثل پاکستان، ترکیه، اندونزی، مصر و و نیستید، تا مسیر تکاملی این جوامع را با ایران مقایسه کرده، به مخاطب بگوئید که از میان این جوامع، فقط جامعه ایران به تولید "" مافیا "" در بطن دولت رسید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یا خانم ایرانی، از اصطلاح املایی شما متشکرم. اما بهتر است به سخن آقای طاهر محامی گوش کنید و به کند و کاوهای موجود در مورد نارسایی های موجود در املای زبان فارسی بیشتر فکر کنید و مطالعه کنید. زبان فارسی یک آوای "ز" دارد، اما به چهار شکل نوشته میشود، آوای "ت" یکی است اما به دو صورت نوشته میشود. قبلا "تهران" را قبلا با "ط" مینوشتند و حالا با "ت" مینویسند. چه کسی تصمیم گرفته بود که این "ت" ها جایشان تغییر کند؟ واژهای زیادی مسیر این تغییر را پیموده اند و واژه هایی نیز در آغاز تغییر شکل املایی خود هستند. از کجا میدانید که مثلا فهوی در سمت و سوی تغییر به فحوا نیست؟! مشکل جای دیگریست. در این رابطه شما در نوشتن املای ترکی با حروف لاتین هرگز مرتکب چنین خطایی نمیشوید. چون معادل هر آوایی حرف جایگزین شده است و لذا املای این زبان نیز از این عیب نقص هایی که فوقا صحبت اش گذشت، فارغ است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب برزویه طبیب، من سه اساس را برای تکوین دولت دمکراتیک در ایران لازم میدانم، یک: تشکیل دولتهای ملی در ایالت های متعلق به ملیتها (آذربایجان، کردستان، فارسستان، بلوچستان و...)، دو: همکاری و مشارکت این دولتهای برای برپایی دولت سراسری فدرال در ایران، سه: اعمال دمکراسی از پایین. این سه اساس زمینه های اصلی

دمکراتیزاسیون در عرصه های حقوق ملی، حقوق سیاسی، اجتماعی و به تدریج حقوق اقتصادی و فرهنگی است. نظامی که از هشتاد و اندی سال به پیش در ایران برپا شده (شاه و شیخ) بر سه پایهء یک: دولت متمرکز، دو: دولت تک اتنیکی فارسی، سه: دمکراسی از بالا پی ریزی شده است. آنچه فوقا مطرح کردم تغییر در این سه پایه و اساس یک نظام دمکراتیک در یک جامعه چند ملیتی است، یک، دولت غیرمتمرکز (فدرالیستی) در مقابل یک دولت متمرکز، دو: دولت چند ملیتی (مثل سوئیس و...) در مقابل دولت تک ملیتی (فارسی) و سوم: دمکراسی از پایین در مقابل دمکراسی از بالا. دمکراسی از پایین که یکی از پایه های اصلی نهادیه کردن دمکراسی سیاسی پایدار است، با تشکیل دولتهای ایالتی توسط ملیتهای ساکن آن ایالات و مناطق ملی متعلق به آنهاست.

ملت و یا ملیت فارس در ایران به دلیل داشتن دولت، (تیپولوژی اتنیکی و فارسی دولت ایران مد نظر است) و ساختار توتالیتر و استبدادی آن براساس مبارزات ضداستبدایشان، در صدد دمکراتیزه کردن این دولت، یا از طریق سرنگونی و یا از طریق رفرم (شدن و یا نشدنش بحث دیگریست) هستند. به عبارت بهتر جامعه فارس در مسیر مبارزه برای دمکراتیزه کردن دولت خویش است. اما ملت ها و یا ملیتهای غیرفارس، صاحب دولتی نیستند که بخواهند برای دمکراتیزاسیون آن مبارزه کنند. سرزمین این ملتها توسط دولت مرکزی ایران غصب شده و فرصت اعمال حق تعیین سرنوشت که منتج به تاسیس دولت های متعلق به آن ملتها خواهد شد (چه در داخل ایران در فرم فدرالیسم و چه در خارج از آن به شکل مستقل. اما در اینجا فرم فدرالیستی موضع بحث ماست) هدف اولیه مبارزه این ملتها، بصورت خیلی طبیعی) مبارزه ملی و دمکراتیک برای تاسیس دولت در مناطق ملی آنهاست. اما این دولتها لزوما دمکرات و یا لزوما دیکتاتوری نیستند. ساخت و بافت دولتهایی از این نوع را زمینه های عینی و ذهنی آن دولتها در تداخل مسائل داخلی و خارجی است که شکل میدهد. اما هرگز تصور نمیکنم که انسانی در مناطق ملی غیرفارس وجود داشته باشد که برای تشکیل یک دولت دیکتاتوری مبارزه میکند! بنابراین غرض و هدف تشکیل یک دولت دمکرات در آذربایجان و یا مناطق دیگر ایران است. حتی بلوک سیاسی فارس و مبارزه آنها برای تاسیس دمکراسی است، همهء ما هم در مبارزه با نظام شاهنشاهی با هدف تاسیس یک دولت دمکرات تلاش میکردیم. اما چه میخواستیم و چه شد را شما خبر دارید. بنابراین اگر علم غیب نداشته باشیم، بسیار سخت خواهد بود که در فردای بحران سیاسی و فروپاشی جمهوری اسلامی بافت و ساخت این دولتها چگونه باشد. اما اطمینان خاطر دارم که اگر بلوک سیاسی فارسی و یا نخبگان سیاسی فارس از برج عاج سیطره بر تمامی ایران پایین بیایند و از امروز زمینه های گشایش فکری و سیاسی را برای یک چشم انداز دمکراتیک پیش رو قرار دهند، دولتهای ایالتی نیز در سمت وسوی آن عمل خواهد کرد. اما استمرار شرایط تخاصم آمیز میان این دولتها چشم انداز دمکراتیک بودن آنها را ممکن است تیره و تار کند. اما غرض و هدف هرگز آن نیست که دولت دیکتاتوری برپا کنیم. هرگز. اتفاقا تلاش آنهایی که مثل من فکر میکنند، تلاش برای زمینه سازیهای لازم و شکل دادن نهادهایی که امکان سقوط دولتهای ایالتی به دامن آرتوریتر گرفته شود. و دقیقا به همین خاطر فعالین در بلوک سیاسی غیرفارس، هم خود را در یاری به جنبش سیاسی جامعه فارس و برای برپایی یک دولت دمکراتیک در فارسستان (که امروز اسم ایران را با خود به یدک میکشد) مصروف میدارد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه: ولی مشکل اینست که ما عادت به «تفکر» به معنی « پرسش و تحقیق» نداریم. تنها هنرمان « حرف زدن» است. و سطحی گرایی. نگاه کنید یک چیز سطحی و با انشای ابتدایی- 40 - 50 هزار کلیک خورده و 100 ها کامنت زیرش ردیف شده است. چرا؟ چون عادت کرده ایم به ساده اندیشی و روزمره گویی. توان نگاه به چیزهای پیچیده را نداریم. همه چیز را هم با یکی دو فرمول اخلاقی-اطلاعاتی حل و فصل میکنیم. جمله معروف «کار کار انگلیسی هاست» کلید مشکل گشای همه مسایل سیاسی ما در یک دوره از تاریخ بوده است و هنوز هم کاربرد دارد. و فرمولهای ساخت کارخانه های جدید را هم داریم که کلید حل مسایل جدیداً مطرح شده ماهستند و در زمینه مسایل ملی - قومی - دموکراسی و غیره مثل نقل و نبات ورد زبانهاست...بگذریم - ممنون از پاسخ منطقی و احساس مسئولیت تان در مورد مسایل.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با درود، تا جایی که یادم هست، آزمایشهای ژن شناسی در مورد انسان برای تشخیص گونه های ژن بین مرد و زن برای اولین بار که تقریباً کم و بیش در بیست سال پیش صورت گرفت به نتیجه 8 نوع ژن زن و 11 نوع ژن مرد رسید. که گویا آنها هم قائدتاً به یک زن و یک مرد در اعماق پیدایش بشر تعلق دارند. طبق نظریه پیدایش بشر اولیه در آفریقا - کنیا و یا نقاطی نزدیک به آن - مسیر حرکت و پخش انسانها از آفریقا به طرف مصر- کناره های دجله و فرات- بعد از این مسیر به روسیه و سیبری تا چین امتداد مییابد. و از این جاها به نقاط دیگر جهان پخش میشوند. این احتمال هم هست که بشر نه در یک نقطه بل در دو یا چند جا پدید آمده است. جامعه ایران از سپیده اولین تمدنها در منطقه - مصر-سومر و آشور و ماننا و عیلام و...ماد و ... تا کنون دچار نوعی « استبداد» مزمن گردیده که علل آن به نظر میرسد میتوانند چنین باشند:

1- عدم امنیت(به اضافه قدرت-رقابت) 2- برای تأمین آن جنگ و سلطه طلبی 3- باورهای دینی 4- عدم امنیت طولانی مدت . 5- بر این پایه تمرکز قدرت در دست شاهان و در مناطق «ساترابها» . اینان در برابر مردم پاسخ گو نبودند تنها در مقابل خدا یا خدایان خود جواب گو بودند. هر وقت هم مردم قیام میکردند کسی را که خدا گونه بود به جای اولی می نشاندند. او نیز روش شاه و فرمانروای پیش از خود را تکرار میکرد. هیچ فردی که از میان بانفوذان در رأس قرار میگرفت به مردم پاسخ گو نبود. و به قول معروف صاحب «جان و مال و ناموس» مردم بود. و حق داشت هر کاری دلش خواست با آنها انجام بدهد. حتی چشمان فررند خود را کور کند و...در حقیقت فرمانروا - یا فرمانروایان و قدرتمندان، خدا و نیمه خدا بودند.میدانیم که خدا نیز در برابر هیچ کسی پاسخ گو نیست. با این روش و باور به شاهان و وزیران و فقیهان میرسیم . و سرمایه ما در این مسیر تنها استبداد بود و دیگر هیچ. همه چیز را هم میخواهیم از این طریق سامان بدهیم. در زندگی شخصی- سیاست- کشور داری- و مبارزه. ما مردمان و انتخاب شدگان و فرمانروایان ِ« نا پاسگو» هستیم. در افکار و عمل ما همیشه یک خدا لانه کرده است. ما خدایان-مستبدان- بزرگ و کوچکیم. این پدیده و خاصه -در میان سازمانهای سیاسی مهمترین علت عدم همبستگی و تفرق بوده است.این خدای لانه کرده در درون ما- از چپ تا راست- مذهبی و غیر مذهبی- روشنفکر و عامی- کم و بیش به جای ما فکر و عمل کرده است. از اینرو نیز خطی بار آمده ایم. در سرتاسر تاریخ این جامعه- ما« خود، خدا» و« خداپرست» بوده ایم.در دنیای پیش از زرتشت- اسلام- و در جهان علم و صنعت. برگردیم به «تجربه و شعور سیاسی - یا دقیق تر شعور سیاسی دموکراتیک» ، نه اطلاعات یا تخصص در این یا آن رشته علمی- که ربطی به موضوع ندارد؛ چرا شما به چنان آرزو و پیمان انسانی و دموکراتیک تأکید میکنید؟ چرا جنبش خیا بان در برابر «خشونت یک حکومت فاشیستی» با «متد و دید مسالمت گرایانه» به اعتراض برخاست؟چرا در تاریخ باستان در برابر خشونت برده داران « مسیحیت با اخلاق مهر و محبت» بنیاد خود را ریخت؟ آیا غیر از اینست که اینها همه واکنش عاقلانه و انسانی در مقابل « خشونت» بود ومبتنی بر« تجربه» ی جنبشها و انقلابات وجنگها؟ مثال گاندی و ماندلا را هم داریم. فقدان« تجربه و آموزش»، - روش علم و علمی- و عدم کسب آن در یک مسیر و پروسه ی- مبارزه بیرونی و درونی دموکراتیک- چیزی ست که علت اساسی فقدان شعور سیاسی دموکراتیک در فضای سیاسی ایران است و زمانی میتواند جبران شود که جامعه عملاً این روند را طی کند. آنوقت ناگفته و نانوشته حقوق هرکس و حتی جنایتکارترین فرد در معرفت و آگاهی آدمها نهادینه میشود. دیگر میتوان مطمئن شد که کسی بدون یک دادگاه عادلانه با معیارهای جهانی نمیتواند محاکمه بشود. خلاصه کنم. استبداد که کهن تر و ریشه دارتر از دیکتاتوری ست- وقتی قفلش میشکند که جامعه روند تجربه دموکراتیک مبارزه سیاسی را بگذراند که به دنبالش میتواند صاحب شعور سیاسی دموکراتیک شود.دراین برهه است که میتوانیم با رعایت حقوق انسانی به مسئله حکومت- دموکراسی- تبعیض و عدالت اجتماعی راحلهای مدرن و متمدنانه و انسانی پیداکنیم. و مشکلات را با دیالوگ در جهت همبستگی و سعادت همگانی بگشاییم. اینجا «تجربه و آموزش» سیاسی در یک روند- نقش اساسی و تعیین کننده در زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی افراد جامعه بازی میکند. متأسفانه ما هنوز در آغاز این راهیم. همه مسایل مهم جامعه ما هنوز با متد و طرق خداگرایی- استبدادی- مورد بحث و راه حل یابی قرار میگیرند. اینها چیزهایی ست که به نظر میرسند شاید بتوانند به پاره ای از جواب پرسشهای مطرح شده در سئوالات خودم و نوشته شما یاری کنند. بله درست است به پاسخ صحیح نسبی پرسشها جمعی میرسیم یا نزدیک میشویم. باقی در ادامه.
نوشته شده توسط: Anonymous

ما تورکهای زنگان خواهان استقلال آذربایجان جنوبی هستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک سوأل از طاهر محامی ایشان با یک کامنت سر هم بندی شدە حکم صادر کرتدند در مورد پ ک ک و پژاک .. حال یک سوأل از ایشان جاتگاه ترکیە و ایران در کجا قرار میگیرد ، ترکیە . 3000 آبادی کوردستان را ویران کردە زبان ملت کورد را نزدیک بە 80 سال ممنوع کرد و با توپ و تانک و خمپارە بە جان ملت کورد افتاد تا جائی کە برای نمونە برای شما نمایندەی دیاربکر در پارلمان ترکیە لیلا زانا بە دلیل یک جملە کوردی در پارلمان بە 15 سال زندان محکوم شد و خراورها فیلم و نوشتە از بربریت ترکیە در کوردستان وجود دارد، ایران نیز بە همین منوال 1358 اعلام جهاد کرد علیە ملت کورد با هوپیما و توپ تانک بە جان ملت کورد افتاد ،، اگر تمام دنیا ایران و ترکیە را کشورهاتی متمدن و عضو سازمان ملل بداند ملت کورد این 2 کشور را بە دلیل وحشیگری کە در کوردستان مرتکب شدند بە رسمیت نمیشناسد

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

وحید فتحی گرامی / نباید از تیتر های تحریک آمیز استفاده کرد... کلماتی مثل «هشدار به تجریه طلب ها » کمکی به یکپارچگی ایران نمی کند. با اجازه شما این قسمت را نقطه چین کردم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرانی فهوی را فحوی نوشتن یا رضالت را رذالت نوشتن یا بر عکس نشانه الکنی و نقصان فارسی و کتابت عربی آن است نه هیچ چیز دیگر .برو متن رو بخون پیراهن عثمان را قبلا آتش زده اند غیر برادر من !

نوشته شده توسط: Anonymous

متاسفانه دول اروپایی با سیاست یک بام و دو هوا همیشه در پی منافع خود بوده اند و از این رهگذر خسران بسیاری برای ملت ها در خاورمیانه ایجاد کرده اند. پ کک و پژاک گروههای مسلحی هستند که با دگروگان گیری ، انفجار بمب ، اخاذی ، قاچاق مواد مخدر ، انسان و اسلحه هزاران انسان را کشته و یا از خانه و کاشانه شان اخراج کرده اند. هزاران خانواده گرفتار ترور انها شده است . جنگل ها را اتش زده اند ، مدارس را سوزانده اند و به مراکز عام المنفعه حمله کرده اند. آنها تروریست هستند چه اروپا قبول داشته باشد و چه نداشته باشد.

نوشته شده توسط: دنیز ایشچی

جناب "حسن زاده".
در مورد پاسخهای شما باید به دو جنبه آنها اشاره بکنم. یکی به جنبه اخلاقی شخصیتی سیاسی، و دیگری به جنبه های نظری فکری سیاسی. در زمینه تصویر جنبه اخلاقی شخصیتی سیاسی شما از نظر رفتاری نسبت به من و نظرات من باید گفت که همه نوشته های شما رفتاری تمسخر آمیز، تحقیر کننده و توهین آمیز توام با نفرت با قدرت تمام قابل ملاحظه است. آیا با شخصی که یک چنین حالت روانی در برخوردهایش دارد میشود بحثی احترام آمیز و سازنده به پیش برد؟ امیدوارم در این زمینه این من باشم که اشتباه می کنم.

اختلافات نظری ما در زمینه "تفاوت بین حقوق شهروندی، و حقوق ملی ملیتها" در ایران، و "تفاوت بین سازمان های سیاسی ملیتها، و آن دسته از سازمان های سیاسی که من آنها را سرتاسری می نامم و شما آنها را متعلق به ملیت فارس تلقی می کنید" اجازه بدهید مطالعه و قضاوت را در جوی غیر هیستریک به خوانندگان واگذار بکنیم.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

آقای هومن گرامی سلام، از سبک نگاه و تعابیر سیاسی شما برداشت من این است که شما بسیار انسانی با مسائل طبقاتی برخورد می کنید و این زیباست و. اتفاقا تلاش نگاه طبقاتی به معنی و مفهوم مبارزه اجتماعی و عمدتا ضد سرمایه داری در بطن و متن خود اصولا چنین نیت و هدفی والائی را برای جامعه بی طبقه و رفع تبعیض ها پیگیری می کند. اما آیا همگان چنین استعدادی را در یک جامعه ی نابرابر و منفعت طلب دارند؟ به باور من نه! بهمین خاطر ضرورت تحول، لزوما با تغییر ساختار و مناسبات عملا مسلط اقتصادی ممکن و میسراست. شخصا تردیدی ندارم که آمال، اندیشه و خواسته های مادی و معنوی انسان متاثر و محصول ساختار عمدتا اقتصادی و بتبع آن برگرفته از فرهنگ همان روابط می باشد. بنابرین هرچه جامعه و روابط سودجویانه برجسته تر باشد، طبعا تصادمات و تقابلات اجتماعی هم شدید تر خواهند بود. نکته ای که حائز اهمیت است اینکه: در کشورهای پیشرفته که

ایجاد تشکلات کارگری و اجتماعی و فرهنگی آزاد، گسترده و فعال هستند در اینگونه کشور ها فشار از پائین بالائی طماع را ناگزیر به پذیرش رفرم و نرمش می کند. در حالیکه در کشورهائی همچون ایران که ساختار اقتصاد دولتی بورژوائی اسلامی دارند، کمترین حقوق دمکراسی بورژوانی وجود دارد و این سیستم گاو، خرس زرافه ای و...اسلامی هیچ تناسبی با کشورهای غربی ندارد و حتی بسیار در هم ریخته و بقول شما روستائی ست. این رژیم در بهترین حالت نماینده تفکر تقلیدی و بی هویتی عصر ارتباطات است. تقلیدی زیرا: در عرصه ی سیاست و فرهنگ جهانی متاعی قابل دفاع در مقایسه با دیگران مترقی و غربی ندارد. و در زمینه اقتصادی و صنعتی وابسته کامل است و در رقابت های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هیچگونه توانی را در برابر مدعیان ندارد. بی هویت: زیرا ظرف 34 سال با همه تلاش های مذبوحانه ای که داشته و ویرانی های ببارآورده و ریخت و پاش های میلیاردی که بخرج داده، تازه متوجه شده است که هیچ ندارد مگر چماق! و رسما انصار هم کاسه دیروزش، دشمنان امروزش شده اند. این رژیم ارتجاعی فقط و فقط با زور و نیرنگ توانسته این همه سال دوام بیاورد. در این سیستم وامانده پدیده ای دلنشین و امروزی وجود ندارد که مایه ی شادی، رفاه و انگیزه شور انسانی کند و بهمین دلایل ولایت شیعه و کل نظام، سرنوشتی جز فروریزی و اضمحلال با همه مقاومتی که می کند نخواهد داشت. همانطوری که شما اشاره کرده اید تاثیرات منفی و مضر فرهنگ عقب مانده آخوندی و برتری جوئی و سرکوب دیگر نگاه ها و جهان بینی های او نشانه ی جاهلیت و ترس از توان مخالفان اش بوده و عملا این خشونت سیستماتیک جامعه ما را نیز متلاطم و متورم و مستعد انفجارهای کور ملی، فرهنگی و مذهبی و ...کرده است. اما در عرصه ی اقتصادی: باورم بر این است که تمام ناملایمات جامعه انسانی و عوارض جاهطلبانه و تضادهای اجتماعی و فرهنگی بین نگاه ها و تعلقات طبیعی(روستائی ـ شهری) زیر قوانین بازار رهبری و هدایت شده و نقاط ضعف های شان از هر دو سوی تشدید می شوند و بگمانم کمتر با سلایق درونی افراد مرتبط می باشند. اگر چه اقرار می کنم که مرز و زندگی واقعی انسانی با دانش و آگاهی فرهنگی او آغاز شده و مشخص می شوند و میزان شعور و همبستگی انسان با نوع انسان و نوعدوستی آنها در این ویژگی هاست که هر چه بیشتر و اخلاق مند تر برجسته می شوند. و شما یکی از همین افراد خوب و آگاه هستید؛ اگر چه تمایل چندانی برای تعدیل اقتصاد اجتماعی و یا همان سوسیالیسم از خود نشان نمی دهید و یا من چنین برداشت می کنم. تندرست باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : امیدوارم همه کارکنان سایت سلامت وپیروز باشند وروزی بتوانیم این زحمات انها را برای گسترش فرهنگ شهری درسرزمین های ایران تلافی کنیم بی تردید سایت ایرانگلوبال دراینده نامش به عنوان تنها سایتی که با مشارکت مردمی فرهنگ سازی کرد وراه را برای تمدن سازی در سرزمین های ایرانی هموار نمود خواهد درخشید وکارکنان ان در اینده نیزدر سرزمین ها با افتخار خواهند زیست ودرسامان اینده نقشی به سزا درفرهنگ سازی خواهند داشت ومردم سراسر ایران ومن همیشه مدیون انها خواهیم بود به امید بهروزی شما شهریگران و بازگشت شما به اغوش سرزمین ها . شما تنها پنجره ای هستید که ما زندانیان را درزندان بزرگ ایران به هوای ازاد میرسانید . اقوام وطبقات مختلف می ایند درینجا درد دل میکنند وازهم انتقاد میکنند اینها راهی است برای رسیدن به اقوامی متمدن تر وخالی شده از عقده های تاریخی این کارشما برای عقده گشایی اقوام و شنیدن

حرف های اقوام مختلف باعث میشود این دردها و عقده ها درینجا مطرح شوند وباعث جنگ های بیسود اینده نشود اینجا محلی است که اقوام میایند و ازستم هایی که این 2500 سال برانها رفته می گویند تا دلها سبک شده و به همدلی و همراهی و احترام برسیم و ستمکاران از هر قوم تباری مشخص شوند وستمدیدگان هم به اتحاد و همراهی برسند بگذارید طبقات و اقوام عقده گشایی کنند تا مردم به ارامش روانی لازم برسند ماهمه زخمی دردمند و اسیب دیده ایم وشما با تحملتان دردهای مارا بر سینه های سایتتان پذیرایید شما با همین کاردردهای ما وزخم هایمان را مرهمید اینجا مسجد ومعبد وارامشگاه ماست وجایی است که گوشی شنوا برای دردهامان داریم شما ودیگر نخبگان با اینهمه اطلاعات دست اول از دردهای ما میتوانید به درمان های درست برسید پس بگذارید ما بدون دندان گذاشتن بر جگرهایمان فریادهایمان را بزنیم از ستم های که برمارفت.همان شعری را که ازان خانم شاعر سلطنتی گذاشتید و سانسور نکردید دیدید چقدر خواننده جدید به سایت اورد مردم حرفشان را زدند خیلی هم باعث انبساط خاطر مردم شد مردمی که هروزشان با این گرانی وبیکاری غم وحرمان است همان شعر چقدر باعث فرحشان شد 15000 نفر را شاد کردید . جاویدان وسرافرازباشید شماهمدم وهمراز مردمان ستمدیده سرزمین ها.ایرانگلوبال تنها سرزمینی است که داریم وبه ان پناه اورده ایم.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

هومن گرامی، کار ما داوطلبانه است و منتی بر کسی نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن :مرسی تیم کنرل کامنت منتشر شد ببخشید منهم رنج میکشم که وقت طلایی شماباید بابت انتشارکامنتهای ما تلف شود کاش راه حلی بود واینگونه وقت شما تلف نمیشد بی ارج وقرب وتازه با توهین بعضی کاربران مثل من وقتی کامنتم سانسور میشود وبه شما حمله میکنم ولی ته دلم ازینکه مجبور به این کارید بسیار درعذابم کامنت های ما فقط ارزش دارد وقت خودمان

مصروفش شود کاش فقط فحش های رکیک را روزی یکبار سانسور میکردید واینهمه وقتتان تلف نمیشد.ازینکه رایگان از سایت شما بهره میبرم شرمنده ام کاش امکانی بود میشد جبران مالی کرد.وقتی که برای ما میگذارید ارزش بسیار دارد وما طلبکار نیستیم وشدیدابدهکاریم کاش امکان ارسال کمک های مالی به سایت فراهم بود.کمی از خجالت ما کم میشد .به هرحال از تحمل من وتندی هایم ممنونم امیدوارم هم شما هم مردم به تندی هایم عادت کنند.تلخی دیده ایم تندی میکنیم.نمیخواهم مبارزات ما باعث استثمار و بهره کشی از سایت و کارکنان ان شود هوشی مین میگفت در مبارزه هرچیزی که ازمردم میگیرید بهایش را بپردازید.من به شما ومدیران واقای توکلی وسایت خیلی بدهکارم امیدوارم بتوانم بزودی انرا تسویه کنم.