Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

..........خود بی بی سی اصلاح طلب فابریک هست و نتونست پوشش نده حالا توی چپ مصدقی ........ میکنی
منتظر توی چمهوری خواه ...........بشینیم که مملکت بر باد رفته.....

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسن زده شما هم در این شورا شرکت کنید و نقطه نظر‌های خود را بیان کنید. یکی‌ از هدف های این شورا فراهم کردن تریبیونی برای عقاید گوناگون از جمله عقیدهٔ شما است. بیرون گود نشستن و ایراد گرفتن راه به جایی نخواهد برد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگه شما يادتون بود چرا قبلا اعلام نكردي؟نيتتون خير بود خودت پيشقدم ميشدي؟واقعا كه داري كم مياري

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي داس و چكش و ستاره سرخ شما كه پيشتر ميدونستي چرا يادت رفت؟بهتره كمي راجع به خودت بنويسي و پيشينه خودت رو كه چيكارا براي مبارزه با ظلم و بي عدالتيها انجام دادي بگي،تا بدونيم شما در حدي هستي كه در مورد اين نويسنده صحبت بكني يا ميخواي از آب گل آلود ماهي بگيري؟

نوشته شده توسط: Anonymous

بانو به عنوان یک طرفدار شیفته شما براتون یه شعر گفتم :
.
به ما با شعر خود انگار قرص اکس دادين
تو بوسيدي مرا حتي به من هم سکس دادين
شده جان و روانم با کلامت ،پاک و روشن
به جاي شعر ، بانو جان به ما وايتکس دادين
Like · Reply · 66 · 14 hours ago
milad

نوشته شده توسط: Anonymous

پاسخ کاخ سفید به درخواست مردم آزربایجان جنوبی
اؤیرنجی سسی : کاخ سفید پس از چند ماه به کمپین درخواست رسیدگی به حقوق مردم آزربایجان جنوبی از طرف دولت امریکا پاسخ داد . به گزارش اؤیرنجی سسی در این نامه آمده است دولت امریکا از پایمال کردن حقوق ملیت های داخل ایران از جمله آزربایجانیان، بلوچ ها ، عرب ها و کردها به شدت ابراز نارحتی می کند.

دولت ایران در طول سالهای اخیر با تهدید ، دستگیری و حبس فعالین حقوق بشری این ملت ها قوانین داخلی و بین المللی را زیر پا می گذارد.

مردم آزربایجان جنوبی پیشتر با امضای کمپین ۲۵ هزار نفری در سایت اینترنتی کاخ سفید مراتب نگرانی خود را از پایمال شدن حقوق اولیه شان در کشور ایران ابراز داشته بودند.

متن ترجمه شده نامه را میتوانید از اینجا بخوانید.

دولت ایران در طول سالهای اخیر با تهدید ، دستگیری و حبس فعالین حقوق بشری این ملت ها قوانین داخلی و بین المللی را زیر پا می گذارد.

مردم آزربایجان جنوبی پی


دولت ایران در طول سالهای اخیر با تهدید ، دستگیری و حبس فعالین حقوق بشری این ملت ها قوانین داخلی و بین المللی را زیر پا می گذارد.

مردم آزربایجان جنوبی پیشتر با امضای کمپین ۲۵ هزار نفری در سایت اینترنتی کاخ سفید مراتب نگرانی خود را از پایمال شدن حقوق اولیه شان در کشور ایران ابراز داشته بودند.

متن ترجمه شده نامه را میتوانید از اینجا بخوانید.

متن اصلی نامه :

Accountability for Human Rights Abuses in Iran
OFFICIAL WHITE HOUSE RESPONSE TO: Recognize that the Islamic Government of Iran is violating the fundamental rights of Iran’s Azerbaijani ethnic minority.

The United States is deeply troubled by human rights abuses committed by the Government of the Islamic Republic of Iran, including its discriminatory practices against members of the country’s ethnic populations, including Azerbaijanis, Baluchis, Kurds, and Arabs. Iranian authorities routinely deny their citizens universal human rights through harassment, intimidation, detention, or violence – actions that often violate Iran’s own laws and international obligations.

The United States uses several methods to hold Iranian officials accountable for their actions, support human rights defenders and civil society, and raise international awareness about abuses inside Iran. The White House and the Department of State have on numerous occasions condemned the Iranian government’s mistreatment of ethnic and religious minorities. In addition, since 2010 the United States has imposed sanctions on dozens of Iranian government officials and institutions for their role in facilitating human rights abuses. These efforts have prevented the worst abusers from traveling to the United States, blocked their assets subject to U.S. jurisdiction, and raised awareness in the international community about the scope of their actions.

The United States also works with its international partners on the issue of human rights in Iran. For 10 consecutive years, the United States has supported a successful resolution at the UN General Assembly that condemns Iran’s human rights practices. In 2011, the United States supported the creation at the UN Human Rights Council of a Special Rapporteur to investigate the human rights situation in Iran as well as the Council’s extension of the Special Rapporteur’s mandate in 2012 and 2013. We will continue supporting such initiatives to broaden international support against Iran’s ongoing repression, attempts to stifle freedom of expression, and denial of other human rights of its citizens.

We remain committed to helping the Iranian people, regardless of religion, ethnicity, or political affiliation, to hold their government accountable and enjoy the universal human rights and
نوشته شده توسط: Anonymous

20 hours ago
دو شعر در یک پست، تقدیم به بانو مهناز هدایتی

مهناز بانو عشق من چیکار کردین!؟
دیگر تو تنها نیستی، اصلاً نترسین!

شوخی و عشق و سکس و عرفان گشته یکجا
دست تمام شاعران از پشت بستین

تو یکتنه از ما بکارت ها دریدی
با مغز ما شاعر جماع َت سکس کردین!

آشفته کردی یک جهان از ناف لندن
اما مسیر تو بُود از راه قزوین

از قدرت اشعار تو لرزید ایران
این لرزه حتی حس شده در جایی در چین

دیوانگان راه تو بس بی شمارند
هرکه تو را فهمید یهو برگشت از دین

تکرار واژه ها به جا، چون بیگلی بیگلی است
قند و عسل، شاه غزل هستین، هستین!

پر ره رو بادت نازنین این راه تازه
هر چه بگویی می کنیم از دور تمکین

دنیای غمگین شما شادی ندارد!؟
به من، به استاد جدیدم هی بخندین!
92.2.7
مانی بزرگمهر

مانی بزرگمهر

ای مه من ای هدایت خوب ..... آفرین /
حبذا بر جوشش این چشمه ی دُر آفرین

در غزل هایت مکرر سکس دادین مرحبا /
مولوی،حافظ،سنایی جملگی خشتک درین*

شعر نو را هم نمودی مفتخر از کوششت
شاملو،نیما،سپهری منقلب از بهر این

جان پاکت زخمه ی هر نشتر نامردمان
از بکارت تا جراحت حاصل عمرت همین

از پماد گریه ات* یک ذره هم بر من بمال
تا دمی آسوده گردم زین سرای مهر و کین

*با توسل به درگاه استاد مهناز از اختیارات شاعری سواستفاده کرده و "دران" رو با صنعت ممال به "درین" بدل ساختم.

اشاره به این مصرع استاد : عاشقی پس زخم دل را نیست جز گریه پماد

Beren Erchamion اردیبهشت 92
نوشته شده توسط: Anonymous

http://en.wikipedia.org/wiki/Globe تاریخچه گلاوب مال 100 سال قبل از سلیمان اول هست! بیخود حرف نزنین

خجالت آوره این اخلاق ظاهر بینی و حسادت و بی پایه و بی تحقیق حرف زدنشون!!! یه نگاه به تاریخچه گلاوب و تاریخ سلیمان عثمانی بندازین! بعد ....
نوشته شده توسط: Anonymous

شاید کردهای ایرانی باشند که نزد برادران خود برای گدایی میروند و نه فارسها یا ایرانیان . بهتر است شما بطور دقیق از کلمات و نامها استفاده کنید و برخوردتان با گداها این قدر راسیستی و تحقیر میز و توهین کننده نباشد . شما تجزیه طلبان به سبب بی سوادی اجازه در مسائل سیاسی و اجتماعی را ندارید . غالب نوشته های شما در اینجا احساساتی و غیرحقیقی وغیر علمی و نادرست است .شما هیچگاه به اهدافتان نخواهید رسید چون از درک مسائل جهان ناتوان هستید .- استخانلو

نوشته شده توسط: Anonymous

نظریه گنگره ایران فدرال یک ترفند و یا بهتر است بگوییم راه امتیاز گرفتن برادران کرد از احزاب سراسری است و همانطور که مشهود است هیچ جدیت یا واقع گرایی در این مهم بجزدر اسم دیده نمی شود

نوشته شده توسط: Anonymous

این یک واقعیت است هر چند تلخ مردم کوردستان عراق بە دلیل رفاه نسبی کە مردم کورد در این منطقە از آن بر خوردار شدند و فلاکت و درماندگی روز افزون مردم ایران . بسیاری از ایرانیها برای گدائی بە کوردستان عراق میروند G. مردم کورد عراق بخصوص بازاریهای آن از فزانی تعداد بسیاری از ایرانیها کە هە روز نیز بر تعداد آنها زیاد میشود و در کوردستان گدائی میکنند ناراضیند و بخصو ص بر تعداد این گداها در شهر سلیمانە بازاریهای شهر سلیمانە کوردستان عراق را بیزار کردە این گداها بیشتر غیر قانونی بە کوردستان عراق میروند و در کنار مساجد کوردستان عراق گدائی میکنند ،،، لازم بە تذکر است بنا بە یک قطعنامە کە در پارلمان کوردستان عراق بە تصویب رسیدە گدائی غیر قانونی است واز گدائی پیشگیری میشود ،،،،،،http://www.beyan.info/Direje.aspx?C=KameraySharawe&J=120

http://www.beyan.info/Direje.aspx?C=KameraySharawe&J=120
نوشته شده توسط: Anonymous

«هدایت»های غائله «مهناز»بانو مورد این غائله ، به نظر من ، اولین کسی که باید مورد مواخذه جدی قرار بگیرد خبرنگار و مسوول صفحه ادبی و حتی سردبیر روزنامه اعتماد در سال 81 است که آن مصاحبه درخشان را ترتیب داده اند و کل صفحه را سپرده اند به سرکار خانم که آن ترهات عجیب و غریب را بریزند روی دایره ! ... واقعا، یا آن خبرنگار در حد همین خانم محترم دچار بیماری ست یا اینکه قلم را به هر آن چه که نباید به ثمن بخس فروخته است و خلاص !
در ادامه هم البته، لیست انتشاراتی های ریز و درشت داخلی و خارجی ست که آثار ایشان را منتشر کرده اند و بماند ارگانهای ریز و درشتی که نامشان در پروفایل ایشان آمده است و راست و دروغش پای خود ایشان ! ...همه اینها شریک جرم وخامت حال واحوال ایشان اند !
حالا از این کاریکاتور عینی، باز می توانیم نتیجه هایی بگیریم : واقعا چقدر جریان های ادبی

نوشته شده توسط: تبریزی

با سپاس از دوست گرامی ، ieknafar ، که لینک این نوشتار را به تارنمای ( بی رنگی ) فرستاده اند http://www.birangi.com/Link/107852

نوشته شده توسط: Anonymous

ها ها ... جواب شما خداااااااااااااااااااااااااااااا بود. کلی خندیدم از این پاسخ نغز.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن :بزرگترین تحقیری که به زن ومرد ایرانی روا میشود همین ازدواج ایرانی است که باعث اتلاف و انهدام استعدادها وفرصت های اجتماعی زن ومرد میشود بخصوص افرادی که نبوغ علمی فرهنگی هنری دارند به شدت درین ازدواج ها اسیب می بینند مرد نوکر اقتصادی زن میشود و باید همه نبوغش را صرف دراوردن نان کند زن اشپز وکلفت میشود ودرون خانه

میپوسد رابطه مهرامیز وکامیابی تنی وظیفه مکانیکی میشود وپس از مدتی دیگر جذابیت خویش را درخانوداه ایرانی از دست میدهد خانواده ایرانی که به شدت بی معنا و بی کارکرد شده برای ادمه حیات پوچ خود به بچه اوری میرسد وپدر ومادر شدن تنها چیزی است که میتواند معنایی برای این واحد بیاورد وانرا از فروپاشی حفظ کند اگرافراد استعداد بدنی بچه اوری را نداشته باشند به پوچی دوصد چندانی میرسند که ظاهرا جلال و زنش رسیدند ازدواج این دو فرد که هردو استعداد ادبی داشتند فقط باعث اتلاف فرصت ها و استعدادشان شد اگر مزدوج نبودند هردو موقعیت بسیار والاتری در ادبیات ایران میافتند هردو سوهان روح وجان همدیگر شدند مثل بیشمار همسران ایرانی وهمدیگر را تحلیل بردند وجلال خودش زودتر تحلیل رفت و کلا فناشد شانس با سیمین بود که زنده ماند و بیشترین رشدش در دوران تنهایی وتجرد بعد از مرگ جلال بود این شکایت هایی که جلال وزنش از ازدواج ایرانی دارند که انهارا به هیچ مقصودی نرساند وهیچ کدام نه از نظر عشقی عاطفی ارضا شدند نه لذت جنسی که سیمین به ان اشاره میکند وجلال برای ارضای نیازهای ارضا نشده اش به زنان دیگر پناه میبرد نشان میدهد این ازدواج های ایرانی که همزمان میخواهد چند وظیفه وکارکرد را در کنار هم انجام دهد چه سان بیفایده است لذت جنسی عاطفی عشقی ،پدر شدن ومادر شدن داشتن خدمتکار خانگی داشتن کسی که خرج ادم را بدهد وپاسبان ادم باشد اینها چیز های متفاوت است که در ازدواج ایرانی در هم جمع میشود وهیچ کدام درست جواب داده نمیشود چون مقولاتی جدا از هم هستند وهرکدام بستر خویش را میخواهند داشتن خدمتکار خانگی یک مقوله است داشتن فرزند مقوله ای دیگر داشتن همدم روحی وعاطفی یک مقوله و داشتن شریک جنسی گرم یک مقوله دیگر داشتن پاسبان ومحافظ و اسپانسر برای زن چون پدرمقوله ای دیگرهمه اینها به غلط میخواهد در ازدواج ایرانی جمع شود و در خانواده ایرانی انجام گیرد وهیچ کدامش درست به منظور نمیرسد .محسن مخملباف :وقتی معشوقه تو اوردی خونه برات خورش قیمه درست کرد دیگر فاتحه عشق را بخوان .هومن :ازدواج ایرانی تجاوز به خویشتن است.هومن :از هرکس میخواهی متنفر شوی با او ازدواج کند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

تبريزي عزيز، من حذف نكر دم بلكه در بخش كاركران قرار دادم، اين را براي أن نوشتم كه شما در جريان قرار بكيريد

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن :دنیز گرامی حرف های من با ادبیات بومی وشخصی خودم است بسیار هم شفاف است با ادبیات وارداتی و بیرربط لنینی یا دو خردادی و اصلاح طلبی هم نمی نویسم سعی کنید با ادبیات سیاسی بومی فارسی غیر وارداتی وتفکر بومی فارسی زبان اشنا شوید که دردها را با زبان فارسی نشان میدهد ودرمان بومی فارسی غیر وارداتی هم برای انها تجویز میکند قرارنیست من نوشته هایم با ادبیات مارکسی یا سروشی حجاریانی باشد وبخواهم مثل بعضی مارکسیست ها کتاب گویای مارکسی لنینی باشم وولباس تخیل مارکسی یا لیبرالی بر واقعیات جامعه خویش بپوشانم مارکس و پوپر وگیدنز ودیگران را میخوانم ولی با زبان وفکر بومی میاندیشم وبا چشم بومی میبینیم وبا گوش بومی مینویسم الفاظ بیربط به جامعه را هم از دیگر کشورها غرض نمیگیرم با چسب اوهو به نوشته هایم بچسبانم فضل فروشی کنم خودم فکرمیکنم خودم میبینم وتنها راه حل برای زمان ومکان خویش

نوشته شده توسط: Anonymous

شما یه چیزی نوشتید که اسمشو کذاشتین شعر و هی گفتید که با قلمم این کارو می کنم واون مارو می کنم !!!! من می هوام بگم واقعا می تونیدااا!! چون اگه ادامه بدید حافظ و سعدی و بقیه شعرا رو که دار فانی رو وداع گفتند زنده می کنید که بیان شما رو اروم کنن از این جو شاعر شدن بکشن بیرون و البته می تونید شاعران معاصر در قید حیات رو هم با قلمتون بکشید ! بسکه غزل !!!!!!!!!!:))))فوقالذکرتون عالی بود یه خطشم یادم نیست !!!!کل امشب سرمار علیه رو مطالعه کردم و متاسف شدم براتون ! امیدوارم روزی که به اشتباهتون پی می برید دیر نشده باشه و مجال سربلند کردن داشته باشید !

نوشته شده توسط: Anonymous

تمامی نظرات عزیزان را خواندم ولی متاسفانه کسی دلسوز و بدون تعصب برای این اقلیم باستانی ندیدم هماستانی لر و عرب وبختیاری و غیره بدانید که روز به روز و به زور داری با چشمهای باز میبینیم که ظلمی در حق این استان غنی میشود و چه سرمایه هایش برای آبادی استان های دیگر هزینه میشود دوستان ای کاش در هر کجا که باشید اول حس تعصب را برای ابادی و اسایش ان و مردم همیشه مظلومش هزینه کنید وبا درایت شما عزیزان همگی کنار همدیگر با هر کیش و قومیتی ازاین استان و دادهای خدادیش دفاع بر حقی داشته باشیم بدانید که بعد از گذشت سالها ماها چنان با هم قاطی شدیم که هیچ عنصری نمی تواند مارا از هم فارغ نماید

نوشته شده توسط: تبریزی

ششم اردیبهشت هم آمد و رفت. ششم اردیبهشت سالروز به گلوله بسته شدن مرضیه احمدی اسکوئی هم آمد و رفت اما کسی در تارنمای ایرانگلوبال هیچ یادی از مرضیه نکرد! چون مرضیه احمدی اسکوئی ترک تبار و ترک نژاد و ترک زبان و ..... ترک ..... ترک ..... ترک ..... را همه فراموش کرده اند حتی ترک پرستان!

نوشته شده توسط: Anonymous

پادشاه دمکرات یا پادشاه دیکتاتور؟! "شورای ملی ایران" اسم بسیار نادرستی برای این تشکل است. درستترش "شورای ملی فارس در ایران" باید باشد. چون نه در جنبش سیای ملت کرد در کردستان و نه در جنبش سیاسی ملت ترک در آذربایجان و نه در جنبش ملت عرب در عربستان (اهواز) حتی یک نمونه از مطالبه نظام پادشاهی وجود ندارد. چون این مناطق در دوره های آخر شاهی نداشته اند که در میان نیروهای سیاسی آن بخشی هم طرفدار نظام پادشاهی باشند. این تنها در میان نیروهای سیاسی ملت فارس در ایران است که بخشی طرفدار نظام پادشاهی هستند و آقای رضا پهلوی هم برای بازگشت به آن نظام به لفاظی هایی ظاهرا دمکراتیک تکیه میکند. اما تنها این بس که در نظام پادشاهی دمکراتیک، پادشاه حق دخالت در سیاست را ندارد. اما آقای رضا پهلوی که مدعی به اصطلاح دمکراتیک بودن خود است، هر روز عورت سیاسی میدهد و تشکل سیاسی درست میکند و وعده سیاسی میدهد. این

بدان معناست که پادشاهی آقای رضا پهلوی دمکراتیک نخواهد بود، بلکه ایشان مرد عمل سیاسی هستند، همچمانکه همه روزه دیده میشود. همین برپایی یک تشکل سیاسی که اسمش را هم به غلط "شورای ملی ایران" گذاشته است، دخالت در سیاست نیست؟ این دیگر چه نوع پادشاه دمکراتی است که حزب سیاسی درست میکند؟ در هر صورت ایشان پادشان هم باشند بایستی پادشان ملت فارس و منطقه فارسستان باشند و نه ایران! اگر واقعا دمکرات هستید باید چنین عمل کنید. پهلوی ها پادشاه فارسها بود و البته قاصبانه بر سرزمین خلقهای غیرفارس نیز حکم میراند. حالا شرایط برای رهایی این خلقها از چنگال دولت استعماری شاه و شیخ در حال فراهم شدن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایشچی، من اصلا مخالف آن چیزی که نوشته اید نیستم. پرسش هم هیچ به مواردی که شما مطرح کرده اید ربطی ندارد. شما از آینده ایی صحبت کرده اید که در آن دولتهای ایالتی و ملی وجود دارند و دولت سراسری با مشارکت این دولتها بوجود آمده است. در آن شرایط ممکن است سوسیال دمکراتهای آذربایجان با سوسیال دمکراتهای کردستان و بلوچستان و فارس یک اتحاد سیاسی درست کنند و مدعی سوسیال دمکراسی سرتاسری بکنند. پرسش من به امروز و اصطلاح جنبش سرتاسری که شما مورد استفاده قرار میدهید برمیگردد. این جنبش سرتاسری امروز را کدامین نیروها تشکیل میدهند؟ میتوانید اسم یک شخص و یا یک حزبی که متعلق به جنبش سرتاسری است نام ببرید که خوانندگانشان هم بدانند. کلی گویی تا کی؟ مثلا سازمان فدائی اکثریت یک حزب سراسری است؟ حزب توده جزو جنبش سرتاسری است؟ جبهه ملی جزو این جنبش سراسری است؟ حزب دمکرات کردستان چی؟ لطفا طفره نروید. شما...

کدامین نیروها را سرتاسری میدانید؟ حزب توده، فدایی های از اکثریتی ها تا اقلیتی ها، حزب کمونیست کارگری (تمام انواعش) جبهه ملی، مجاهدین خلق، سومکا، حزب پان ایرانیست، تشکل های جمهوریخواهان (تمامی آنها)، نهضت آزادی و... احزاب ملی ملت فارس (از چپ تا راست) هستند. آیا شما این احزاب را سرتاسری میخوانید؟ اگر این احزاب نیستند، کدامین حزبها سرتاسری هستند؟ لطفا نام ببرید تا خوانندگانتان بدانند که مقصود شما از نیروهای جنبش سراسری چیست؟

خلاصه تر اینکه؛ من میخواهم بدانم آیا شما احزاب و سازمانهای سیاسی متعلق به ملت فارس را که اسمشان فوقا آمد سرتاسری میخوانید یا نه؟ حتی دستچین کردن این احزاب یعنی تنها با انتخاب چپ ها هم نمیتوانید این خطای بزرگ را بپوشانید که مثلا فدایی اکثریت که شما به آن سمپاتی دارید، سرتاسری ایست، اما جبهه ملی و یا نهضت آزادی سرتاسری نیست! نیروهایی که فوقا اسمشان را آوردم گرایشان راست تا چپ ملت فارس است. از این نوعش در آذربایجان و کردستان و بلوچستان و ... هم وجود دارد. بنابراین میتوان از احزاب سرتاسری فارس (نه استان فارس منطقه فارس نشین ایران) و یا احزاب سراسری کردستان و یا احزاب سراسری آذربایجان سخن گفت. اما سخن گفتن از احزاب سراسری ایران، مالیات دارد. مالیات اش هم انکار و یا حقیر شمردن ملتهای غیرفارس در پیشگاه احزاب سیاسی ملت فارس است که اساسا تا کنون از سوی رژیم ها ایران انجام میشد و حالا قلم بدستان آن را هموار میکنند. لطفا اگر هم میخواهید جواب بنویسید، طفره نروید، دقیقا در مورد آنچه صحبت شده سخن بگویید و به شعور خواننندگانتان توهین نکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جامعه فرهنگي كردستان كي و كجا با بلندترين آواي ممكن فرياد زده كه ما نشنيديم؟ شما فقط تو اينترنت سرچ كن "خود سوزي مريوان" كه فقط به تعداد خود سوزي زنان و دختران و فقط در مريوان در همين ماههاي اخير نگاه كن بعد به ما نشان بده در كجا و كي به اين جنايات پرداخته شده اعتراضي از طرف جامعه فرهنگي كردستان شده ؟،ويدويي تجمعي يا سايتي؟ آقاي شهرام اوضاع وخيمتر از نبود خود سوزي در بين نزديكان شماست به آمار پايين نگاه كن و ببين كه اين جنايت اعتراض و فرياد مي طلبد يا لباس زن به تن آن مرد؟


خشونت عليه زنان در كردستان عراق رو به فزوني است
خارجي . اجتماعي. خشونت. عراق
پزشكان منطقه كردستان عراق روز شنبه از افزايش خشونت عليه زنان در ماه جاري ميلادي و نيز سير صعودي قتل‌هاي ناموسي و خودكشي زنان اين منطقه خبر دادند.

به گزارش خبرگزاري فرانسه از سليمانيه، يك پزشك كرد عراقي گفت، دستكم ‪ ۱۴‬زن صرفا در ‪ ۱۰‬روز اول ماه مه در اين شهر جان خود را از دست داده‌اند.

براساس اين گزارش، هفت تن از اين زنان دست به خودكشي زدند و علل مرگ هفت تن ديگر هنوز نامشخص است، اما شواهد از قتل‌هاي ناموسي حكايت دارد.

اين پزشك كه خواست نامش فاش نشود، گفت كه در همين مدت، ‪ ۱۱‬مورد اقدام به خودسوزي ثبت شده است.

براساس آمار ارائه شده از سوي مقامات منطقه كردستان، در چهار ماه اول سال ميلادي جاري تنها در استان سليمانيه، بيش از ‪ ۵۰‬زن با هدف خودكشي اقدام به خودسوزي و هشت زن نيز به همين منظور خود را حلق‌آويز كردند.

هيات كمك‌رساني سازمان ملل در عراق قتل‌هاي ناموسي زنان كرد را همواره به عنوان جدي‌ترين موارد نقض حقوق بشر در اين كشور به شمار آورده است.

براساس اين گزارش، بخش عمده‌اي از اين قتل‌ها به عنوان حوادث مرگبار ناشي از آتش‌سوزي‌هاي اتفاقي در خانه گزارش شده‌اند.

"اسو كمال" يك فعال كرد حقوق زنان گفت كه از سال ‪ ۱۹۹۱‬تا ‪ ۲۰۰۷‬ميلادي، در سه استان منطقه كردستان عراق ‪ ۱۲‬هزار و ‪ ۵۰۰‬زن به دلايل ناموسي به قتل رسيده و يا خودكشي كرده‌اند.
نوشته شده توسط: دنیز ایشچی

چناب حسن زاده عزیز. در کانادا ، کبک یها، در کنار بومیها، انگیسیها و دیگر مهاجران، با حفظ هویت ملی خویش، در چهارچوبه کشور کانادا، حفظ هویت کانادائی خویش در کنار هویت کبک بودن، به زیست سیاسی اجتماعی هارمونیک خویش ادامه می دهند. همین نمونه در مورد اسکاتلندی ها، انگلیس ها، ویلش ها، و غیره در انگستان صدق میکند. نمونه های سویس، بلژیک و غیره نشان می دهد که میشود هویت ملی خویش را در کنار هویت شهروندی کشوری خویش حفظ کرد و به همزیستی هارمونیک خویش ادامه داد. اگر در ایران آینده، آذربایجان مجلس ولی خویش و دولت محلی خویش را داشته باشد، و به موازات آن، مجلس ملی کشوری بر اساس ترکیب نمایندگان ملیتها بر اساس درصد جمعیتی آنها تشکیل شده باشد، کجای چنین مجلس و دولت مرکزی بر آمده از درون آن متعلق به ملیت فارس خواهد بود؟ من نمونه کشورهای جهان دوم، یا سوم مثل هندوستان را مطرح نمی کنم. در نمونه

آلترناتیوی که شما مطرح می کنید، هویت کشوری و شهروندی ایرانی همگان را از آنها می گیرید. با این کارتان، اگر یک کارگر اهل مغان بخواهد برای کار به بندرعباس برود، باید ار شش هفت کشور مختلف ویزای عبور بگیرد و از دهها ورود خروجی مرزی عبور کند. علیرغم اینکه دوستانی مثل شما بخواهید چشمان خویش را بر این واقعیتها ببندید، هویت گلوبال، هویت کشوری و هویت ملی هر کس در کنار هویت جنسی و دیگر هویت های فردی و اجتماعی ما بخش جدائی ناپإیر واقعیت سوسیالوژیک ما انسان ها را تشکیل می دهد.

هومن عزیز، شما یک پردایم و ادبایت سیاسی مغشوشی را با اهداف ویژه خویش مطرح می کنید که من نمی دانم چه اهداف سیاسی ویژه ای را تعقیب می کند. امیدوارم سر فرصت مناسبی وقت کرده با دقت بیشتری دوشته شما را خوانده و پاسخ مناسبی بنویسم. فعلا از این مساله معذورم.
نوشته شده توسط: دنیز ایشچی

چناب حسن زاده عزیز. در کانادا ، کبک یها، در کنار بومیها، انگیسیها و دیگر مهاجران، با حفظ هویت ملی خویش، در چهارچوبه کشور کانادا، حفظ هویت کانادائی خویش در کنار هویت کبک بودن، به زیست سیاسی اجتماعی هارمونیک خویش ادامه می دهند. همین نمونه در مورد اسکاتلندی ها، انگلیس ها، ویلش ها، و غیره در انگستان صدق میکند. نمونه های سویس، بلژیک و غیره نشان می دهد که میشود هویت ملی خویش را در کنار هویت شهروندی کشوری خویش حفظ کرد و به همزیستی هارمونیک خویش ادامه داد. اگر در ایران آینده، آذربایجان مجلس ولی خویش و دولت محلی خویش را داشته باشد، و به موازات آن، مجلس ملی کشوری بر اساس ترکیب نمایندگان ملیتها بر اساس درصد جمعیتی آنها تشکیل شده باشد، کجای چنین مجلس و دولت مرکزی بر آمده از درون آن متعلق به ملیت فارس خواهد بود؟ من نمونه کشورهای جهان دوم، یا سوم مثل هندوستان را مطرح نمی کنم. در نمونه

آلترناتیوی که شما مطرح می کنید، هویت کشوری و شهروندی ایرانی همگان را از آنها می گیرید. با این کارتان، اگر یک کارگر اهل مغان بخواهد برای کار به بندرعباس برود، باید ار شش هفت کشور مختلف ویزای عبور بگیرد و از دهها ورود خروجی مرزی عبور کند. علیرغم اینکه دوستانی مثل شما بخواهید چشمان خویش را بر این واقعیتها ببندید، هویت گلوبال، هویت کشوری و هویت ملی هر کس در کنار هویت جنسی و دیگر هویت های فردی و اجتماعی ما بخش جدائی ناپإیر واقعیت سوسیالوژیک ما انسان ها را تشکیل می دهد.

هومن عزیز، شما یک پردایم و ادبایت سیاسی مغشوشی را با اهداف ویژه خویش مطرح می کنید که من نمی دانم چه اهداف سیاسی ویژه ای را تعقیب می کند. امیدوارم سر فرصت مناسبی وقت کرده با دقت بیشتری دوشته شما را خوانده و پاسخ مناسبی بنویسم. فعلا از این مساله معذورم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای استخوان لو!

بربریت و توحش اسلام با موجوداتی مثل شما پابرجاست

نوشته شده توسط: Anonymous

«هدایت»های غائله «مهناز»بانو !

آنچه گذشته است نیاز به طول و تفصیل ندارد و گمانم حالا دیگر همه اهالی شعر این جامعهء مجازیهء فیس بوکیه (!)، به نوعی در جریان امور سرکار خانم«مهناز هدایتی» هستند و چه بسا سطرهایی نغز از ایشان و حتی شیوه فاجعه بار صرف و نحو جملات شان ، تکیه کلام مطایبه های جمع کثیری شده باشد .
از ابتدای این غائلهء چند روزه ، کمابیش همه کامنتها و نوشته ها را خوانده ام و به ذوق طنز بسیاری از دوستان شاعرم ایمان دوباره آورده ام . غیرت ادبی به جوش آمده را دیدم و البته دلهای ساده و مهربانی که همواره آشتی را ندا می دهند و می خواهند دلگیری در میان نباشد.

فارغ از همه جنبه های طنزآمیز این ماجرا، نکاتی دیگر نیز در این میان بود و هست که به نظرم شایسته توجه بیشترند . نکاتی که شاید درسهایی برای جامعه ادبی مان باشد تا حتی از چنین جریاناتی تجربه بیاموزد و قد بکشد. ناگفته پیداست که خود حقیر
1 – چیزی که در نخستین قدم این همه داستان را پر و بال داد ، نه ضعفهای بی شمار سروده های سرکار خانم هدایتی، که ادعاهای واهی و خودبزرگ بینی بیمارگونه ایشان بود. همه ما در دهها انجمن ریز و درشت و در صفحات بی شمار اینترنتی، به سطرهای فاجعه باری که سراینده به گمان «شعر بودن» عرضه شان می کند، برخورده ایم و برخواهیم خورد. ضعف شاعری هیچگاه اسباب تمسخر نبوده و نیست؛ به خصوص برای کسی که مدعی نیست و مطاع خویش می آورد تا در بوته نقد گداخته شود و ماحصلش تجربه ای شود که فردای شعرش را به کار آید. حتی می خواهم پا فراتر بگذارم و بگویم شاعری و اصولا هنرمندی قطعا با مقوله خودشیفتگی و ادعا، نسبتهای عمیق ذاتی دارد! همین که شما چیزی می نویسید و معتقدید که این چیز، دیگرانی را در لحظه های اندیشیدن و حس کردن و عاشق شدن و اندوه و خشم و ... به کار می آید و شما قصد کرده اید زبان گویای آنها باشید و بهتر از خودشان آن حس و اندیشه را بیان کنید، این خودش یک مدعای بزرگ است ! در واقع می خواهم بگویم که هر که هنرمند است قطعا سهمی از خودشیفتگی و ادعا را دارد، اگر نه اصلا امکان عرضه اثر نداشت ! ... پس حتی ایراد داشتن یک اثر در کنار یک مقدار خودشیفتگی و ادعا هم چیزی غیرقابل تحمل یا نادر نیست !...
مشکل اما در اینجا، یک خودشیفتگی هذیانی در کنار سطرهایی بود که در خوشبینانه ترین حالت حتی «نثر بد» هم نبودند؛ عملا فاجعه بودند! به عنوان یک نظر حرفه ای عرض می کنم که بی شک و دقیقا بر اساس معیارهای کتاب روانپرشکی کاپلان ، ایشان کاملا grandiosity دارند و بر اساس بسیاری شواهد دیگر دارای شخصیت هیستریونیک و شاید هم اگر سخت بگیریم بیماری اسکیزوفرنی ! البته شک نیست اینها یک تشخیص بر اساس نوشته های ایشان است و از فاصله ای به قاعده یک نیمکره!
اما در این میان چه درسی وجود دارد ؟
بیایید لحظه ای به این فکر کنیم که چه چیزی سبب شد همه طیفهای گوناگون شعری ما، به شکل کاملا منسجم، به تمسخر این «پدیده دوران» دست یازیدند و یا لااقل بر سخیف بودن و مضحک بودنش صحه گذاشتند؟
بدیهی ست که اوضاع فاجعه بارتر از آن بود که کسی بخواهد تاییدش کند! در واقع ما همگی داشتیم یک «کاریکاتور» مجسم و واقعی را می دیدیم! ...همانی را که «مهران مدیری» به شکل یک تیپ، در مرد هزارچهره اش، برای شاعران مدعی ساخت و باز هم همه به آن خندیدیم !..این بار اما کاملا واقعی ایستاده بود جلویمان و داشت می خواند : ده عدد دستبند/ بیست جفت پوتین برای سربازان / و....!
یعنی آش آن قدر شور بود که دیگر جای تردید نمی گذاشت. هم بی ذوقی در اثر بود، هم بی سوادی. نه اثری از فرم بود، نه محتوا و نه حتی ادب !! ...هیچ دستاویزی از هیچ سو وج
نوشته شده توسط: Anonymous

باي بك خان با دو نقطه اضافه ميخواهي حقيقت را تحريف كني؟ پاپك ديگه چه صيغه اي است؟ بك ان حتماً تركي است مثل اتا بك و از اينها گذشته وقتتو بذار روي معني فارس و پارس

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی، من در آخرین کامنتم خدمت باسعادت شما عرض کردم بحث ما به نتیجه نمی رسد. بنابراین کامنت آخرتان را به حساب همان میل مفرط شما به خطابه و موعظه از موضع دانای کل می گذارم. اساسا برای بحث سازنده اول باید طرفین بر سر یک سری از مفاهیم و ارزشهای بنیادین توافق داشته باشند، که من و شما نداریم. تکرار مکرر و بی وقفه "آزادی بیان" از طرف شما هم نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه موضع دانای کل بودن شما را بیشتر آشکار می کند. واقعیت این است که اگرچه من همیشه عاشق یادگرفتن هستم، ولی ترجیح می دهم معلمانم را خودم انتخاب کنم. همیشه از بحث با کسانی که خودشان را پیشاپیش معلم دیگران می دانسته اند و بی آنکه کسی خواسته باشد کلاس درس دائر کرده اند، گریزان بوده ام. شما آزادید اینرا به حساب "خطی بودن" من بگذارید. سرزنده باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای صالحیT
با تمامی تلاش شما در نوشتن این مجموعه از نظرات در خوص رهایش یا حق تعیین سرنوشت، اما گاه از لابلای جملاتی که در خصوص مسئله ایران برون می تراود، حس خصومت زیادی را نسبت به

جنبش های ملی متعلق به ملیتهای غیرفارس در ایران از خود بروز میدهید. تک ضربهای فکری شما را در لابلای این نوشته ها به راحتی میتوان خواند. پیش از این نیز در همین سری مقاله ها جنبش های ملی دمکراتیک متعلق به ملیتهای غیرفارس در ایران را بی مهابا و بسیار احساسی و حتی بدون سند دم و دمبالچه قدرتهای جهانی خوانده اید. در این آخرین سری این نوشته (شماره 12) نیز که بیشتر به قصد انعکاس نظر لنین به تحریر کشیده شده است در جایی با آوردن نام روزا لوکزامبورک و سپس آوردن نقل قول هایی از مارکس و انگلس تعارض خودتان را با تعریف لنینی از "حق تعیین سرنوشت" نشان دهید.

یک جمله زیبا در تحمیل زبان روسی به ملتهای غیرروس از لنین نقل کرده اید: " برخی از کمیساریاهای حزب کمونیست می‌کوشند در مناطق ملیت‌های غیر روس زبان روسی را با قهر به زبان تدریس در مدارس تبدیل کنند و در این رابطه نوشت «بنا بر نگرش من یک چنین کمونیستی یک شوونیست روس بزرگ است. بسیاری از ما نیز چنین هستیم و باید با آن مبارزه کرد.»"، حادثه ایی که در هشتاد و اندی سال گذشته از سوی دولتهای پادشاهی و اسلامی در ایران علیه ملیتهای غیرفارس اعمال شده و ضمن تحمیل زبان فارسی به آنها، زبانها و فرهنگ آن ملیتها را در معرض نابودی قرار داده است. اما با وجود این واقعیت تلخ باز احساس ضدیت شما با جنبش های ملی دمکراتیک متعلق به ملتهای غیرفارس آرام نگرفته و دوباره در این مقاله نیز که ظاهر نظر لنین را میخواستید منعکس کنید، چیزی صد در صد در ضدیت با نظر لنین را در خصوص ملتهای غیرفارس ایران به نوشته تان اضافه کرده و نوشته اید: " امروز نیز شاهد آنیم که چگونه آمریکا و اسرائیل با دامن زدن به اختلاف‌های قومی- ملی می‌کوشند برخی از اقوام و ملیت‌های ایران را به ابزار مبارزه خود علیه رژیم جمهوری اسلامی تبدیل کنند."، و با این بیان در کنار شونیست های فارس (به گفته لنین شونیست های روس) قرار گرفته اید. شما انسانی با این قلم، چگونه فرزانگی انسانی را یک آن به کناری نهاده و بی پروا چنین اتهام سنگینی را (آمریکا به اختلافات قومی در ایران دامن میزند) را به جنبش های ملی دمکراتیک خلقهای غیرفارس ایران وارد کرده اید؟ جنبش های ملی در ایران برای نمونه در آذربایجان و کردستان سابقه 60 ساله دارند. این جنبش ها دولتهای ملی خود را نیز در بین سالها 1946-1945 تشکیل داده اند و سپس از سوی دولت مرکزی وابسته به امریکا سرکوب شده اند. شما امروز نشسته اید و این جنبش ها را با چنین سابقه تاریخ ساخته و پرداخته آمریکا و اسرائیل قلمداد کرده اید؟ واقعا نمیخواهم مفاهیم تندی که واقعا حق تان است علیه شما در اینجا بنویسم. اما وقتی شما به تدریج با تئورهای خودتان به حامی دولتهای دژخیم پهلوی و جمهوری اسلامی تبدیل شوید، چه میتوانیم در مورد شما بگوییم. عفت قلم و عزت شخصیت خودتان را قربانی احساسهای ناسیونالیستی ملت برتر در ایران نکنید.این تنها حرفی استکه میتوانستم دوستانه به شما بگویم
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي باي بك فارس يا پارس معني دارد كه اين سايت ان را پخش نميكند وقتتو بگذار براي نقد ان

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دنیز ایشچی،
وقتی مینویسید: "نحله های سیاسی سوسیال دموکراتیک و چپ در درون جنبش های ملی، باید ارزشهای مناسباتی مشترک خویش را با همتایان خویش در درون ملیتهای دیگر و جنبش سرتاسری تعریف کرده و بر پایه های چنین ارزشهای مشترک، به ائتلاف ها و همکاریهای مشترک بپردازند."، شما دو جنبش را در ایران باز شناسی میکنید، اولی به قول خودتان "جنبش سرتاسری" است و دیگری "جنبش های ملی". این نوع نگاه پرادوکس غیرقابل فهمی را با خود به یدک میکشد، اگر جنبش های ملی در مناطق ملیتهای ایران وجود دارد، دیگر جنبش سرتاسری چه صیغه ایست؟ درواقع مجموعه جنبش های ملی دمکراتیک و دمکراتیک در مناطق مختلف ایران (کردستان، آذربایجان، فارس، بلوچستان، عربستان و دیگران) میشود جنبش های سرتاسری. وقتی شما از جنبشی سراسری نام میبرید، دیگر جنبش های ملی چه صیغه ایی هستند؟ جنبش سراسری چیست و با چه مقاصد و هدفهایی فعالیت ...

میکند؟ جنبش سرتاسری که شما از آن نام میبرید از چه زبانی برای تبلیغ و ترویچ خود استفاده میکند؟ آرمان سیاسی اش چیست؟ به کدامین ملیت در ایران تعلق دارد؟ ایران کشوری چند ملیتی است و به همین خاطر جنبش های سیاسی نیز بایستی جنبش هایی متعلق به این ملیتها باشند. جنبش سیاسی به کدامین یک از ملیتهای ایران تعلق دارد؟ به ملیت فارس؟، به ملیت ترک؟ به ملیت عرب؟ به ملیت کرد؟ به ملیت عرب؟ به کدامین ملیت؟ زبان کتبی، رسمی و مورد استفاده نیروهای متعلق به جنبش سراسری چیست؟ ترکی است یا فارسی؟ عربی است یا بلوچی؟ هر جنبشی امروز زبان ملی خاص خود را دارد. جنبش ملیت فارس زبانش فارسی است و جنبشهای ملی ملیت ترک زبانش ترکی است و جنبش ملی کرد زبانش کردی و الاخر... جنبش سراسری اگر زبانش فارسی است، حتی اسمش هم جنبش سرتاسر گذاشته باشند، جنبشی متعلق به ملیت فارس در ایران است.

وقتی شما در یک کشور به یک جنبشی میگویید جنبش سرتاسری، و دیگر را ملی دمکراتیک. خوب معلوم است که از نگاه شما جنبش های ملی دمکراتیک جنش هایی محلی و محدود و کوچک هستند و جنبش سراسری جنبشی است به قول خودتان کشوری، نامحدود و وسیع. اما یادتان میرود که به خاطر بیاورید که زبان رسمی و ملی آن جنبش سرتاسری که شما از نام میبرید فارسی است و جنبشی متعلق به ملیت فارس در ایران است. چرا به جنبش ملیت فارس موقعیت برتر سراسری میدهید و جنبش های ملی را حقیر میشمارید؟ آیا سوسیالیستها و سوسیال دمکراتهای متعلق به ملیتهای حاضر میشوند با حقارتی که شما به جنبش های آنان روا میدارید و جنبش ملیت فارس را بر آن ها برتر میدانید به همکاریهایی که شما به آن اشاره دارید تن بدهند؟

نگاه شما به نظر من به مسائل سیاسی در ایران غیرعادلانه و آلوده به ایرانگرایی است که آشکار و پنهان در میان احزاب و سازمانهای چپ و راست فارس خودنمایی میکند. شما در این اظهار نظرها صادق هستید، اما از نظر فکری مستقل نیستید. شما تحت تاثیر چپ ملیت فارس قرار دارید. و در این نوشته مدهوش سازمان فدایی نشان داده میشوید. سازمان فدایی با تمامی شاخه هایش سازمان چپ متعلق به ملیت فارس در ایران است. این سازمان نه ترکی است و نه کردی و نه بلوچی و نه عربی و الاخر.

سوآل نهایی اینکه؛ شما به کدامین جنبش سیاسی تعلق دارید؟ شما سرنوشت خودتان را با این سوآل روشن نکرده اید
نوشته شده توسط: Anonymous

""" دولت ناکارامد و ملت ناکارامد تر """ ایران امروز در حال تجربه ملت ناکارامد بعد از تجربه دولت ناکارامد است در حالیکه "" دولت کارامد "" یکی‌ از ملزومات "" ملت سازی "" است ما شاهد فروپاشی پروسه ملت سازی رضا خانی هستیم، رضا خانی که خیانت او به "" انقلاب مشروطیت ""را کسی‌ نخواهد بخشید. از طرفی‌ در قرن ۲۱ مفهوم ملت و روش ملت سازی با ۱۰۰ صد سال پیش متفاوت است. تفکر چپی و کمونیستی نیز در انقلاب ۵۷ با سیاست‌های عدالت، مبارزه با استکبار جهانی‌ در بطن دولت،نه تنها سرمایه را از این کشور فراری داد بلکه چون پتکی بر سر "" کارآفرینان "" فرود آامد، در کلّ بحران امروز ایران عبارتند از ۱- بحران ملیّت ۲- بحران فهم ۳- بحران سرمایه ۴- بحران سیاست خارجی‌ ۵- بحران آب ۶- بحران انزوا به دلیل تفکر فارسی‌ ۷- بحران اعتیاد ۸ - بحران شکست کارکرد دانشگاه ۹- بحران فرهنگ نقد ۱۰- بحران دولت ناکارامد

۱۱- بحران سیستم بانکی ۱۲- بحران سیستم قضا ئی ۱۳- بحران علم ۱۴- بحران جامعه شناسی‌ ۱۵- بحران ادبیات زبان فارسی‌ که هنوز خود را از چنگال فرهنگ شعر و شاعری آزاد نکرده
نوشته شده توسط: Anonymous

شما در این محل با اینگونه عگسهای قلابی تبلیع خشونت می نمایید . گاربران را فریب ندهید !

نوشته شده توسط: Anonymous

من واقعا مجذوب این شعر شدم خصوصا این قسمتش :
" فروردین نود و دو از لندن" ;-)
تو بگو استاد فروردین 91 و ماقبلش کدوم ور بودین و خاطره-شعراشو برامون بذارید تا الهه منم یکمی از این حال دپ در بیاد.
والا توی این اوضاع مگه شما اهل قلم به داد مردم غمزده برسید.
توجه الای عزیزم رو به بیت آخر حضرت استاد دوباره جلب میکنم که نکته ها داره از خودشناسی آن مقام:
ﭼﻪ ﺷﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﺑﮑﻦ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺳﺮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩﯾﻦ
یکم یاد بگیر

نوشته شده توسط: Anonymous

منظور همان شورای فخرآور هست؟ مردیم از خنده...امام رضا پهلوی هم خودش هم پشت تریبون می‌‌خندید

نوشته شده توسط: Anonymous

آ ن قدر نوشتار شما در مو رد آ زر و آ ز ر ی بی ارزش بود که حیفه وقت که که آدم بخو ا ند و بر ان نقد ی بنو یسد . اما لازم دیدم به عنو ا ن یک آ ز ر ی ایران دوست عر ض کنم حیف و افسو س از این کم سواد ی آ زر بهم معنی تخم است . از دست شما ترک ها و عرب ها به کجا باید ......

نوشته شده توسط: Anonymous

سطح فکری مرجع تقلیدمان را باش

سطح فکری مرجع تقلیدمان را باش
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کامران...همین که می گوئید ( چند نفر عرب و ترکمن و ترک ) به عنوان اقلیت می توانند در کنار هم زندگی بکنند این خود نشانگر ان است که خود شما در باره واقعیت های جامعه ایران آگاهی ندارید و یا اینکه درس ریاضیات شما احتیاج به پیشرفت دارد چون خیلی معلوم است که جمع و تفریق کردن شما تا اندازه ای از یاد رفته است چون این چند نفری که شما اشاره میکنید بیش از 70% جمعیت ایران را تشکیل می دهد. از 242 کشوری که سازمان ملل آنها را به عنوان کشور مستقل شناخته است , جمعیت 157 کشورپائین تر از 10 میلیون و جمعیت 131 کشور از پائین تر از 5 میلیون وجمعیت 106 کشور پائین تر از 3 میلیون و با کمال تعجب شما, جمعیت 84 کشور کمتر از یک میلیون می باشد. این چند نفری که شما در ایران اشاره میکنید به این حد آگاهی سیاسی رسیده اند که می توانند سرنوشت

خودشان را تحت نظارت سازمان های بین المللی در یک رفراندوم عمومی به دست بگیرند.. این تصمیم نه به من مربوط است و نه به شما.....لطفآ به آمار جمعیت کشورهای جهان روجوع کنید..
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_population
نوشته شده توسط: Anonymous

""" کالبد شکافی ذهنیت اسطوره‌ای """ جناب کرمی نوشته اند "" و شعر و فلسفه و راسیونالیسم و حقیقت یابی بیگانه هستید، احساس نقطهء آغاز در همهء عرصه هاست"" ، لطفا دقت کنید که منظور جناب کرمی از "" احساس "" فعل "" حس کردن "" نیست. بلکه "" برخورد احساسی‌ با قضایا و واقعیت هاست. در واقع """برخورد احساسی‌ و تعصب """ شالوده و اساس "" ذهنیت اسطوره‌ای "" را تشکیل میدهد. و در چنین فضا ئی ما با جامعه‌ای طرف هستیم که وقتیکه به سراغ وقایع میرود نوع و روش برخورد آن با وقایع علمی‌ نیست. دلبخواهی است. و این نقطه تضاد ذهنیت اسطوره‌ای با علم و هنر است.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" ایران کشوری است که جامعه شناسی‌ فساد بر جامعه شناسی‌ ماست مالی‌ کردن فائق می‌‌آید """ تاریخ پشیزی نمی‌‌ارزد، ارزش تاریخ در به زیر نقد رفتن آن است تا فرایند "" تبدیل تجربه به اندیشه "" فراهم شود. این پروسه، در جامعه مبتلا به مرض "" ماست مالی‌ "" کردن ناقص و سترون میماند چونکه غریزهٔ دشمن یابی‌ در شکل‌های "" امپریالیزم، عرب، ترک، اسکندر، مغول، افغان و و "" مدام تولید و باز تولید می‌‌شود ولی‌ همهٔ این تلاش‌های مذبوهانه در مقابل "" عظمت فساد "" این جوامع عقب مانده، کمر خم میکنند، """ فسادی که مانند هیچ فسادی نخواهد بود """، با خروج نیروهای ناتو از افغانستان، تولید و پخش تریاک در افغانستان چنین شتابی خواهد کرد که امواج آن ایران را دچار شک اتمی‌ خواهند کرد، بدون شک بیشترین تاثیر "" نوسان این امواج "" بر روی "" نیروی گریز از مرکز "" خواهد بود. ترکان در دوران بیشتر از هزار سال حکومت خود بر

ایران، با اداره ایران به سه ۳ زبان ترکی، عربی‌ و فارسی‌ ، این کشور را از تاثیر نواسانات این چنینی به دور نگاه داشته بودند، ولی‌ با سیستمی‌ که امروز ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند، ایران از هیچ چیزی در مصون نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

در این معظلی به نام قومیت نداریم چند نفر عرب و ترکمن و ترک به عنوان اقلیت می توانند در کنار سایر ملت زندگی شرافتمندانه داشته باشند اما نمی توانند به دنبال تجزیه و تصاحب سرزمینهای ایرانیان باشند.شما هم دست از این حرفهای تکراری و بی پایه و تفرقه افکن بردارید. واقعیت جامعه امروز ایران حتی در بین آنها که شما آنها را ملتهای تحت ستم می نامید هم با تصور توهم آمیز شما متفاوت است آنها هم به فکر همزیستی مسالمت آمیز با اکثریت این کشور هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اصل بر در خدمت ترك و دنياي ترك بودن است مريخي هم كه باشد فرقي نميكند،خميني هندي احمدي نژاد يهودي خامنه اي ترك رضا شاه قزاق ترك كسروي ترك طبق همين اصل فارس و متعلق به دنياي فارس دارند،اوباما آمريكايي ودر خدمت دنيايي آمريكايها

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم صلواتی گرامی، بالا بودن آمارهای رسانەای خودسوزی زنان در کردستان، علاوە بر فقر مضاعف مناطق کردنشین، بە دلیل حساسیت بالای جامعەی کنونی کردستان بە مسائل حقوق بشری و علی الخصوص، موضوعات مربوط بە زنان است. جامعەی فرهنگی کردستان نە تنها این معضلات بشری را مغرضانە سرپوش نمی نهد، بلکە آن را بە بلندترین آوای ممکن فریاد میزند. من بە شخصە در طول 39 سال زندگی خود هیچگاە شاهد خودسوزی زنی در میان خانوادەی خود و حتی آشنایان نزدیک و یا بسیار دور خود در شهر سنندج نبودەام. بە بیان دقیقتر آمار خودکشی زنان در این شهر(بە عنوان منادی از جوامع شهری کردستان) برخلاف خودکشی مردان برای من قابل رویت نبودە، اما بە دلیل حضور پر رنگ حرکتهای برابری طلبانە، هموارە ستم روا داشتە شدە بە زنان، خصوصا در جوامع روستایی در گوشم طنین انداز بودە است.

نوشته شده توسط: Anonymous

باردیگر جمهوری اسلامی شرکت حداکثری مردم را برای انتخابات پیش رو تدارک می بیند.بخشی از روشنفکران طرفدار حفظ نظام به یاری حکومت اسلامی شتافته است. اما این در حالیست که دیگر نجات ایران با موجودیت منحوس جمهوری اسلامی غیر ممکن شده است.تاریخ 35 ساله حکومت جابرانه و بی کفایت جمهوری اسلامی این موضوع را بخوبی برای همگان ثابت کرده است!اما چشم بینا باعقل سلیم وصداقت لازم است تا این موضوع تاریخی پذیرفته گردد.
اگر خبر زیر حقیقت دارد پس چرا هنوز شرکت در انتخابات تبلیغ می شود؟
gooya news :: politics : احضار مديران مسئول مطبوعات و تهديد و ابلاغ ممنوعيت‌های انتخاباتی
news.gooya.com
وزارت اطلاعات هفته گذشته با احضار مديران مسئول مطبوعات در آستانه انتخابات، خط قرمزها و موارد ممنوع را به آنها اعلام کرد. !

نوشته شده توسط: Anonymous

بعد از حرکت ضد انسانی اشغالگران سرزمین کوردستان و توهین بە زنان و لباس زنانەی کوردی در مریوان مردم کوردستان مردان و زنان کورد با اعتراض مدنی و برابری طلب خود و بخصوص پوشیدن لباس زنانەی کوردی از طرف مرهای برابر طلب کورد جمهوری اسلامی را وادار بە عقب نشینی کرد این حرکت مردهای کورد کم کم بە گوشە کنار جهان نیز کشیدە شد و مردهائی از سوئید، دانمارک آمریکا نیز در این کمپین مردهای کورد با پوشیدن لباس زنانەی کوردی شرکت کردند ،، حزب کمونیست کارگری ،، و شاخەهای آن سعی کردند این حرکت متمدنانەی و ملی کورد را مصادرە کنند و برای آن نام تراشی کردند این حرکت مردهای کورد در همان حال یک حرکت مدنی و برابری طلب بود یک حرکت بە ضد اشغالگری ایران بر سرزمین کوردستان نیز بود و نام زنان سرخ پوش یک نام جعلی برای مصادرەی این حرکت ملی و متمدنانەئ مردم کوردستان است این حرکت ربطی بە سرخ پوشی یا غیر سرخ پوشی نداردt

نوشته شده توسط: Anonymous

با افتخار هم میهنان من کنار هم برای براندازی نظام کثیف جمهوری منحوص اسلامی گرد هم آمده اند.

دروود به شما میهن پرستان

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز آقای احمدی،

متاسفانه شما حق دارید. ولی‌ سوال این است که آیا با این سیستم که مخالف در حزب حکم است که هر کس مخالف رهبر باشد اخراج میشود و کنگره و کنفرانس هم انتصابی و باندبازی است چطور میشود انتظار بهبود داشت. متاسفانه سیستم حکم در حزب مثل رهبر کره شمالی شده و رهبر مثل پادشاه انتصاب میشود. چی‌ فکر میکردیم چی‌ شد!

نوشته شده توسط: Anonymous

چند تجزیه طلب تنگ نظر و غرض ورز و متعصب ، با دشمنی با حتی اسطورههای یک ملت یا مخالفت و جعل و تحریف تاریخ و فرهنگ و مبارزات یک خلق بجایی نمیرسند و فقط خود را رسوا میکنند و نشان میدهند که با آنان باید فقط با یک زبان حرف زد و آن زبان................ است !----استخانلو/قفقاز

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب یونس شاملی گرامی / لطفا در بخش چکیده بجای موضوع مطلب یک پاراگرف بگذارید. در بخش ارشیو شکیل تر خواهد شد.