Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) برنامه خود را که برای تصویب در کنگره سیزدهم تهیه شده، پیش از تصویب، در معرض قضاوت همگان قرار داده است تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
باید این اقدام سازمان اکثریت را گامی در راه نهادینه کردن دمکراسی در میان اپوزیسیون در نظر گرفت و از آن قدردانی کرد و امیدوار بود که این اقدام به صورت یک سنت نیک در میان نیروهای سیاسی جا بیفتد.

متاسفانه این برنامه بقدری طولانی است که هم خواندن آن را برای خواننده دشوار می‌کند و هم اینکه اگر کسی بخواهد به نقد آن بپردازد، لازمه‌اش نوشتن یک کتاب است.
من در حد یک کامنت می‌خواهم تنها به سه نکته از برنامه اشاره کنم و نظر خودم را در باره آنها ارائه دهم:

1- در کشور ما تبعیض در همه عرصه‌های زندگی اجتماعی و سیاسی حاکم است که برنامه به مهمترین آنها اشاره کرده است ولی جای یک مساله مهم در این بخش خالیست و آنهم تبعیض و ستم

بر همجنس‌گرایان و دوجنسه‌هاست.
جا دارد که این مساله مهم نیز در برنامه گنجانیده شود.

2- مساله ملی – قومی:

در بخش چهارم برنامه (تحولات بعد از انقلاب بهمن و سیمای ایران) تحت عنوان "پویش ملی – قومی"، به درستی آمده است:
"از انقلاب به اينسو و به ويژه در دو دهه گذشته حرکت ملی ـ قومی در مناطق مختلف کشور وسعت گرفته و در مواقعی به حرکت گسترده تبديل شده است. در اين حرکت هم گرايش های افراطی تجزيه طلبانه وجود دارد و هم گرايش حق طلبانه و معقول که برای تامين حقوق ملی ـ قومی مبارزه می کند. اين گرايش در چارچوب ملت ايران بر ساختار غيرمتمرکز اداره کشور تاکيد دارد و می تواند در پيوند با سازمان های سياسی سراسری و جنبش دمکراسی خواهی کشور، در تامين حقوق ملی ـ قومی مليت های ايران و استقرار دمکراسی در کشور نقش سازنده داشته باشد."
متاسفانه در ادامه برنامه، در هیچ جایی نمی‌بینیم که سازمان اکثریت سیاست خود را در قبال بخشی که آن را گرایش حق طلبانه و معقول می‌داند، چیست. آیا سازمان اکثریت نمی‌خواهد با این بخش، باب گفتگو و دیالوگ و نزدیکی و همکاری را باز کند؟

در بخش ششم (برنامه ما برای نوسازی دمکراتیک...) در بند 6 ماده "برنامه اجتماعی" تحت عنوان (غلبه بر تبعیض ملی- قومی) به درستی بر رفع تبعیض تاکید شده است اما در ادامه بر یک تبعیض بزرگ حقانیت داده می‌شود.

در این ماده آمده است:

" ـ در ایران زبان مشترکی وجود دارد که از دیر باز عامل ارتباطی مردم این سرزمین بوده و شکوفایی آن مدیون خلاقیت همه فرهیختگان این سرزمین از هر قوم و زبان بوده است. فارسی به مثابه زبان مشترک، زبان همه ارگان‏های دولت، زبان مکاتبات اداری بین ایالات با مرکز و با یکدیگر خواهد بود......"

به نظر من اصطلاح "زبان مشترک" در اینجا نادرست است. فارسی، به دلایل متعدد، اکنون زبان "ارتباطی" ایرانیان است و نه زبان "مشترک". این زبان ارتباطی می‌تواند در شرایط دیگری تغییر کند و مثلا ترکی، کردی، بلوچی، اسپرانتو، انکلیسی و یا هر زبان دیگری جای آن را بگیرد. اینکه زبان فارسی باید زبان ارتباطی ما باشد، وحی منزل نیست. برنامه سازمان اکثریت این امر را به وحی منزل تنزل داده است.
اگر سازمان اکثریت می‌خواهد ایرانی نو و دمکراتیک بسازد و تدوین قانون اساسی آن را در اختیار مجلس مؤسسان می‌داند، نباید از پیش، زبانی را به عنوان زبان رابط تعیین کند (می تواند پیشنهاد دهد) و اگر به دمکراسی معتقد و پای‌بند است، باید آن را به این عرصه نیز گسترش دهد و تعیین زبان رابط را به عهده مردمان ایران و در شکل حقوقی آن به عهده مجلس مؤسسان یا رفراندوم بگذارد. در چنین رفراندومی من شخصا در شرایط فعلی به زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی رای می‌دهم و در شرایطی بهتر به زبان انگلیسی.

برنامه در همینجا "زبان همه ارگان‌های دولت" را زبان فارسی تعیین می‌کند. یعنی زبان ادارات بلوچستان فارسی است. یک کرد در دادگاه باید به فارسی از خود دفاع کند و اگر فارسی نمی‌داند باید که ستم و تبعیض ناشی از این امر را به جان بخرد!


پیشنهاد من به جای این بخش:

"زبان فارسی از دیرباز تا کنون عامل ارتباطی مردمان ایران بوده و شکوفایی آن مدیون خلاقیت همه فرهیختگان این سرزمین از هر قوم و زبان بوده است ولی تعیین زبان ارتباطی در ایران به عهده مجلس موسسان خواهد بود. زبان تعیین شده به مثابه زبان ارتباطی، زبان همه ارگان‏های دولت مرکزی، زبان مکاتبات اداری بین ایالات با مرکز و با یکدیگر خواهد بود......"

3- در بخش "محیط زیست" برنامه اقتصادی یک مساله مهم نادیده گرفته شده است و آن هم فاجعه خشکیدن دریاچه‌ها و رودخانه‌ها و از بین رفتن منابع آبی و نتایج ناشی از آن است. به نظر من باید این مهم نیز به این بخش افزوده شود. متنی مانند:

"در سال‌های اخیر، بر اثر بی‌کفایتی و سیاست‌های نادرست و غیرکارشناسانه دولت و برای تامین منافع بنیادهای گوناگون دولتی، و بخشا بر اثر عوامل جوی، بخشی از منابع آبی کشور شامل دریاچه‌ها و رودخانه‌ها خشک شده‌اند. باید با به کارگیری شیوه‌های علمی و کارشناسانه و اختصاص بوجه لازم و با کسب کمک از موسسات زیست‌محیطی بین‌المللی بطور جدی برای احیای این ضایعات تلاش شود."
نوشته شده توسط: Anonymous

گزارش سایت الشباب: این عکس ها نشان میدهند که تراختور متعلق به آزربایجان است
ترجمه متن از مرتضی‌ اسدی

http://www.shbabclub.com/vb/showthread.php?t=265271
در ابتدای این گزارش آمده است که تا قبل از امسال همیشه تیمهایی از تهران و اصفهان و قم و کرمان به عنوان نماینده ایران به این مسابقات راه پیدا میکردند که امسال تیمی که نام ان را تا کنون نشنیده بودیم از شهر تبریز و منطقه ترک نشین ایران به این مسابقات راه یافته است که یک ورزشگاه هفتاد هزار نفری دارد

گزارش سایت الشباب: این عکس ها نشان میدهند که تراختور متعلق به آزربایجان است
در ابتدای این گزارش آمده است که تا قبل از امسال همیشه تیمهایی از تهران و اصفهان و قم و کرمان به عنوان نماینده ایران به این مسابقات راه پیدا میکردند که امسال تیمی که نام ان را تا کنون نشنیده بودیم از شهر تبریز و منطقه ترک نشین ایران به این مسابقات راه یافته است که یک ورزشگاه هفتاد هزار نفری دارد و مدیران این تیم قصد دارند تا سال آینده ظرفیت ورزشگاه را به ۹۰ هزار افزایش دهند !!!!!


در ادامه به این موضوع اشاره شده که مردم این شهر دشمنی دیرینه ای با مردم تهران دارند که این موضوع در دیدار های این تیم در برابر استقلال تهران و پرسپولیس کاملا به چشم می آید که مسپولین صدا و سیما صدای تماشاگران قطع میکنند چون اکثر شعارهای آنها حاوی مطالب سیاسی است و اینکه آنها فارس نیستند بلکه ترک هستند.

این گزارش می آفزاید که تراکتوری ها سالها بود که آرزو داشتند به مسابقات آسیایی راه پیدا کنند .

تیم تراکتور در خانه شکست ناپذیر است و این به خاطر حمایت هواداران که عامدا از بوق هایی مانند بوق های آفریقای جنوبی استفاده می کنند تا تیم حریف را تحت فشار قرار دهند و یکی دیگر از عوامل این پیروزی های خانگی واقع بودن این استادیوم در منطقه کوهستانی و سردسیر تبریز است که برف های زیادی دارد و زلزله های زیادی نیز در این منطقه اتفاق می افتد.

در ادامه این گزارش هم تصاویری از هواداران تراکتور آمده که در هوای سرد و برفی از تیم خود حمایت می کنند و بوق های بزرگی در دست دارند و برف روی زمین را تمیز کنند و یا در راه ورزشگاه هستند و در پایان به عنوان سورپرایز ویژه تصویر تونی اولیویرا اضافه شده است.

بعد از تصویر اولیویرا چند عکس با محتوای سیاسی از جمله در دست داشتن پرچم ترکیه و آذربایجان و لخت شدن هواداران در بازی پرسپولیس آمده و در توضیح این عکس ها چنین نوشته اند:

این عکس ها نشان میدهند که تراکتور متعلق به ترکیه و آذربایجان است و آنها پرچم های این دو کشور را با خود حمل میکنند زیرا میخواهند از ایران جدا شده و به این کشورها بپیوندند. و عکس دوم در بازی پرسپولیس گرفته شده که انها لباسهای خود را درآورده اند برای اینکه نشان دهند آنها یعنی دولت برای انها هیچ سرپناهی برای محافظت از سرما بعد از زلزله تهیه نکرده اند زلزله ای که ماهها پیش در اهر و رزقان که متعلق به آذربایجان شرقی است اتفاق افتاده بود و آنها هیچ کمکی از طرف دولت ایران دریافت نکرده بودند . فدراسیون ایران همیشه هواداران تراکتور برای بازی های متوالی از حضور در استادیوم محروم میکنند .
و در پایان اینکه آنها (یعنی هواداران تراکتور) هیچ ارزش و اهمیتی برای شعار خلیج همیشه فارس فارس ها قایل نیستند.

ترجمه متن از مرتضی‌ اسدی

http://www.shbabclub.com/vb/showthread.php?t=265271
نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : درباره قلمرو عیلام در استان مرکزی منبع کتاب منتشره توسط میراث فرهنگی استان مرکزی مطلب منتشر در سایت حکومتی :http://www.irannama.iran.ir/city/markazi
آثار بدست آمده از دوره عیلامی و ماقبل تاریخ در مناطق باستانی «زلف آباد تقرش» و «تپه چلپی ساروق اراک»، نشان از سکونت اقوام عیلامی در منطقه استان مرکزی است... اعتراف حکومت مرکزی به عیلامی بودن استان مرکزی قعلی .اسناد دیگر باستانشاسی بازهم به اطلاع خواهد رسید.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : اقای موافق من نه عربم نه ارین یک عیلامی محرومم از اهواز با هرنوع تمامیت خواهی قومی در عیلام که تنوع قومی بسیاری دارد مخالفم با نام گذاری های قومی مخصوصا اقوام تازه وارد که مشابه خارجی خارج از عیلام دارند از هخامنشی های ایل پاسارگاد گرفته که مدعی برادری با ارین های اروپا امریکا روسیه هستند تا اعراب تازه وارد بعد از اسلام عیلام را به عنوان سرزمین ویک تمدن بومی خاورمیانه ای درتمام قلمرواش دوست دارم ازسوزیانا تا کارمانیا ار شیریهوم (بوشهر)تا تفرش ارشوش بهبهان تاکشان وبندرعباس تا یاسوج و شیراز گستره یکی از تمدن های درخشان بومی خاورمیانه با مردمی سبزه رو با لهجه ای خاص از شیراز تاکرمان وشوشتر و دزفول مردمی نجیب مظلوم غارت شده هرجا نشانی باستانشانسی از تمدن عیلام می یابی در کنارش مردمی مظلوم ونجیب میبینی که در فقر زندگی میکنند وبخاطر نجابت شان مورد هجوم غارتگران قرارگرفته اندچون

قومی که متمدن است معمولا مهاجم جنگ طلب نیست چشمی به داشته های دیگران ندارد وبخاطر مهمان نوازیش وسابقه شهرنشینی اش بیشترمورد هجوم قرار میگیرد این بلایی است که برسر قلمرو کشورباستانی عیلام درنیمه جنوبی ایران امده درین 2500 سال که عیلام پس از هجوم ایل پاسارگاد در2800 سال پیش به انشان عیلام فارس فعلی و اخرین حمله اشور گرفتار شد ناسپاسی وخیانت ایل پاسارگاد که از مهاجمین ماورای قفقاز بودند نسبت به عیلام وخیانت به عیلام وتشکیل حکومت به نام قوم خود بصورت خودسرانه وپشت پازدن به هویت عیلامی وویرانی تمدن عیلام توسط انها که هرچه داشتند از عیلامیان اموخته بودند چون در زمان ورود به عیلام صحرا گردان ورمه دارانی بیسواد وکوچرو بودند وخط و...نداشتند بعد نام قومی خود یانام ایلی خودرا برعیلام تحمیل کردند پارس وپارسه که در اصل نامی اشوری بوده در منطقه ای در جنوب دریاچه ارومیه که ایل هخامنشی پاسارگاد از انجا به انشان کوچیدند چون در پارسوا به انها روی خوش نشان ندادند وبا بومیان منطقه درگیر شدند حالا متاسفانه بخشی از عرب های عیلام که مانند دیگر عیلامیان مظلوم وغارت شده توسط حکومت ایران ومدعیان ایران گرایی اریا گرایی وپس مانده های ناسپاس ایل پاسارگاد کیان اقتصادیشان زمین و سرمایه هایشان مورد غارت قرار گرفته ومانند تمام عیلامیان اصیل از اشتغال در سراسر این ایران محرومند علم جداسری ومصادره بخشی ازعیلام به نام عربستان را دارند یعنی همان کاری وخیانتی که ایل کوچرو پاسارگاد وهخامنشی ها کردند و عیلام را پارسه نامیدند وحکومت سرکوبگر وتک قومی تازه وارد پارسی دران تشکیل دادند انحصار طلبی ایلی و کوچرویی حالا باز شاهد ظهور کورش های عرب درمنطقه هستیم که باز دنبال مصادره شخصی عیلام به نفع ایلشان هستند اقای موافق ما عیلامیان با هرزبانی که صحبت کنیم دنبال اتحاد ووحدت سرزمینی هستیم سرزمین وتمدن خودرا میخواهیم نمیخواهیم سرمایه های عیلام در دست غیر عیلامی باشد نمی خواهیم مدیریت عیلام دست غیر عیلامی باشد میخواهیم درگستره عیلام حکومت شورایی مردمی عیلامی داشته باشیم ارتش مردمی عیلامی داشته باشیم سلطه تک فرهنگی نداشته باشیم اریا گرایی سرکوبگر نداشته باشیم هرچند حقوق افرادی که تبار ارین دارند واز دیرباز در عیلام ساکنند محترم است وباید فرهنگ وتمدن خودرا ترویج کنند نه تحمیل درکنار دیگر اقوام عیلامی ولی سلطه حکومت مرکزی ایرانی ومدیریت از پایتخت حکومت مرکزی را بر نمیتابیم اجازه نمی دهیم بدون اجازه عیلامیان کسی از اب های خلیج عیلام بهره برد یا صادرات و واردات کند منابع معدنی مان را با صلاحدید مردم خودمان میخواهیم استخراج کنیم میخواهیم درمنطقه اقتصاد کشاورزی کلان داشته باشیم واز فروش نفت وگازپرهیز کنیم میخواهیم هرچه ایالات دیگر خواستند درازای پول به انها بدهیم نمیخواهیم مردم درکارمانیا در کپر زندگی کنند ومس سرچشمه غارت شود توسط غیر عیلامیان مصرف شود و به خارج برود اسم این را هرچه میخواهید بگذارید ما سرزمین و قلمرو خودرا میخواهیم وحکومت عیلامی واقتدار مردمی عیلامی درکل قلمرو عیلام ومیخواهیم ایالات دیگر چشمی به داشته های ما نداشته باشند میخواهیم خودمان با کشورهای دیگر ارتباط مثبت غیر استعماری داشته باشیم ومیخواهیم در کمال تمدن کنار دیگر سرزمین های که در ایران هستند زندگی کنیم ولی مالک ومدیر خویش باشیم در استان های خوزستان بوشهر بندرعباس فارس کرمان لرستان بختیاری بویر احمد مرکزی اصفهان ایلام هرانجا که مستند تمدن عیلامی بوده وقلمرو عیلام بوده نه با ادعاهای زبانشانسی بلکه مستندات باستانشاسی وقوم شناسی و مردمشناسی میخواهیم تمدن شهیدمان را دوباره احیا کنیم علیه هرنوع ارتباط استعماری با کشورهای بیگانه باشیم ومستقل از هر کشوری نمیخواهیم ایران قلمرو عیلام را به نام های قومی بی معنی تجزیه کند .
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، پس از تک عرب ها به ایران و درآمیختن واژگان فراوانی از زبان عربی با زبان پارسی، بسیاری از واژگان زبان عربی در چمی دیگر به کار گرفته شدند و این ناهنجاری تا کنون دنباله دارد ..........

دوستان گرامی، پس از تک عرب ها به ایران و درآمیختن واژگان فراوانی از زبان عربی با زبان پارسی، بسیاری از واژگان زبان عربی در چمی دیگر به کار گرفته شدند و این ناهنجاری تا کنون دنباله دارد! واژه (فعل) واژه ای عربی است و چم آن در زبان پارسی (کار) است و واژه (فعلا) در زبان عربی برابر با واژه (کارانه) در زبان پارسی است اما واژه (فعلا) عربی به جای واژه (هنوز) پارسی به کار می رود! از این روی در وچک: (من فعلا آماده نیستم) باید به جای واژه (فعلا) که در این وچک نادرست است واژه (هنوز) را به کار برد و باید گفت و نوشت: (من هنوز آماده نیستم) نمونه ها از چنین نادرست نویسی هائی فراوانند مانند: واژه تماشا (باهم راه رفتن) که به جای دیدن به کار می رود، واژه اصلا (ریشه ای) که به جای هرگز به کار می رود، واژه ابدا (همیشگی) که به جای هرگز به کار می رود، واژه موفق (هماهنگ شده) که به جای پیروز و یا کامیاب به کار می رود، واژه تحصیل (به دست آوردن) که به جای آموزش به کار می رود و .......... در این میان به کار بردن واژه خلق (آفرینش) به جای واژه (مردم) نیز نادرست است و نمی توان واژه خلق را به جای واژه مردم به کار برد! چم وچک های: جمهوری خلق چین – جمهوری خلق ویتنام – خلق کرد – خلق ترک – خلق ایران – چریک های فدائی خلق ایران – مجاهدین خلق ایران برابر است با : جمهوری آفرینش چین! جمهوری آفرینش ویتنام! آفرینش کرد! آفرینش ترک! آفرینش ایران! چریک های فدائی آفرینش ایران! مجاهدین آفرینش ایران! پس باید به جای این نادرست نویسی ها این چنین نوشت: جمهوری مردم چین – جمهوری مردم ویتنام – مردم کرد – مردم ترک – مردم ایران – چریک های فدائی مردم ایران – مجاهدین مردم ایران. چاره بنیادین برای ریشه کن کردن چنین نادرست نویسی هائی نیز ویرایش زبان پارسی و نوشتن به زبان پارسی سره است که در این زمینه نیز اندیشمندان و دانشمندانی مانند احمد کسروی تبریزی کارهای فراوانی انجام داده بودند که با به روی کار آمدن رژیم ولایت فقیه پس از انتحار اسلامی که از زندان رژیم شاهنشاهی دوزخی بی همتا در جهان به نام جمهوری اسلامی ایران ساخت همه این کوشش های ارزنده نافرجام ماندند.
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام دوباره آقای یلینیک، نه من این طور فکر نمی کنم! رهبران را میزان تمرکز آنان بر آینده، و یا باورشان به ایده آل ها و ایستادگی آنها بر روی پرنسیب ها و تعهداهای شان به آینده از یکدیگر متمایز نمی سازد؛ بلکه ساختارهای ذهنی و عینی ما در این جهان در حال مبارزه ای آنتاگونیستی برای ساختن دنیائی دیگر و انسانی تر هستند، که آمریکا و دول امپریالیست غرب با تمام هم و غم و امکانات خارق العاده اقتصادی، سیاسی و میلیتاریستی شان در تلاش اند که بازنده ی این نبرد سرنوشت ساز در پیشاروی انسان نباشند. بنابرین توان و قطب بندی نیروهای مدافع دنیای دیگر در برابر توان محافظه کاران و جهانخوران، اخلاقا همانوری که بوضوح دیده می شود قابل مقایسه با هم نیستند و این است آن خلا ضروری برای پیشی گیری نیروهای دگرگون خواه! نتایج زورگوئی و محاصره سیاسی ـ اقتصادی بی رحمانه کوبا توسط آمریکا را همه ی ما خوانده و شنیده ایم.

در مقابل این قلدری، رهبر کوبا چکاری می توانست انجام دهد که با میزان تمرکز و تعهد او به آینده قابل بحث اصولی باشد؟ جز دوری از خواست مردم و تبعیت و تمرکز بر خواست آمریکا، کدام؟ مردم کوبا و کاسترو ایستادگی بر روی دعاوی انقلابی خود را برگزیدند. ما «لرها» در برابر بعضی ناتوانائی ها که به انسان و فضای زندگی او تحمیل و لاجرم وارد می شود، در تشبیه تاسف و تاثر برانگیز سازی خود، چنین می گوئیم: دست خالی، تنها برای توی سر کوبیدن درست شده است و نه بیشتر! بله آقای یلینیک دست خالی را باید در سر کوفت! اما در مورد ریخت و پاش که بنظر شما مایه ی بی ثباتی می شود! من نگاه شما را یکطرفه می بینم. زیرا با توجه به دامنه گسترده ی فقر و فقدان عمومی شکل گیرهای برابر در دوره پیش از چاورز، طبیعی و لازم است که من و شما ابتداء زمینه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی عملا موجود گذشته را درست بشناسیم و فکر کنیم، تا مگر عملا بتوانیم وظایف چاورز و تفاوت فضای یک ساختار سیاسی ـ اقتصادی مردمی و انقلابی را که دعوی تحول ساختار اجتماعی در راستا منافع پائینی ها را دارد کشف کرده و لمس کنیم؛ جابجائی که می بایست به سود زندگی توده های مردم شناسانده و رسما برای آنان ثابت کند که بفکرتنگدستان و لهیده شدگان است. یعنی همان روش و شیوه های که چاورز با همه ی نقاط ضعف اش به گواه تمام دوستان و دشمنان او، وی آنها را بخوبی بپیش برده است. در غیر اینصورت وجه تمایزی او با قبلی ها از دید همین مردم دوستدارش نمی توانست داشته باشد! تکرار می کنم مبارزه ای سازش ناپذیر در حال اقدام و شاید روزی انجام بسود تنها بشریت مظلوم و بی دادرس وجود دارد و در حال تکوین بسوی آینده است. ماتریالیسم تاریخی و تحول ساختاری خارج از اراده ی مکانیکی نقش اصلی خود را در این جنگ داشته و دارد، اما نیروهای تاریخ سازی که پیشبرنده آن باشتد، فعلا از کمترین اهرم های ضروری در مقایسه با دشمنان شان برخوردار هستند. و بهمین دلیل، هراز چند گاه بعضی ها در این راه دشوار ناچار تن به بعضی از تاکتیک و کارها می دهند که در پرنسیب شریف و انقلابیف اصولا جایز نیست و نباید روی داده می شدند. رابطه دوستی و همکاری های چند کشور آمریکای لاتین و از جمله خود چاورز با پاسداران حماقت در ایران، یکی از این تناقض های دردآور بود و الی آخر تندرست باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مریم خانم فقط حوزه علمیه قوم می تواند به شما جواب داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن :ماشین عوام فریبی جریان احمدی - مشایی بکار افتاده تا باز مردم ساده لوح را برای حفظ نظام به میدان بکشاند ادعاهای پوچ و اطوارهای مختلف این جریان از مخالفت باحجاب هخامنشی گرایی ارائه تز مکتب ایرانی نزدیکی به هنرپیشه های زن و چپ نمایی خارج کشوری بوسیدن مادر چاوز رفتن به پاسارگاد وبوسیدن خاک ان دادن صدقه یارانه به مردم دعوای صوری با سلطان از قبل از روی کار امدن این جناح از دوران خاتمی با مشاهداتم فهمیده بودم قرار است جریانی فاشیستی بر اساس اریا نازی شیعه گری روی کار بیاید سال ها قبل یکی از عوامل این جریان در المان کتابی را برای ترجمه به فارسی اماده کرده بود که درباره غسل تعمید از نازی ها و دروغ پنداشتن تاریخ های گفته شده

در باره المان هیتلری بود یکی از افراد مرتبط با این جناح گفته بود که قرار است کتابی با این مضمون منتشر شود گروه فردیدی ها باز جذب شده بودند وحسابی فعال بودند از دوران خاتمی این تدارکات صورت گرفته بود افرادی که بعدا با این جناح کار میکردند داشتند تئوری سازی میکردند روی


هایدگر بسیار کار کرده بودند و اورا می ستودند تا اینکه این جریان به ریاست جمهوری رسید واین 8 سال شروع کرد به نهاد سازی اوج فاشیسم شیعه گرای اریایی خودرا در سوریه نشان دادند رزیم اسد بسیار تقویت شد دربرابر جریان بومی خاورمیانه سنی گرایی که مقابلش بود و اخر تضادها به جنگ منتهی شد مشایی برخلاف تمام اطوار هایش ادمی دیوانه وموعودگراست که

به شهادت یکی از راننگانش بعضی وقت ها رعشه میگیرد و کف بردهان میاورد و با مهدی ارتباط برقرار میکند واز او برنامه برای اجرا میگیرد برنامه مشایی - احمدی پروزه امپریالیسم ایرانی شیعه فاشیستی است که بخاطر تاثیراتش از نازی ها باید نگاهی هم به ناسیونالیسم اریا هخامنشی داشته باشد هدف انها امیختن بیشتر هخامنشی گرایی وشیعه گری است همان کاری که

شاه اسماعیل صفوی سلفشان با امیختن شیعه وساسانی گرایی کرد دراز مدت اگر حاکم شوند حجاب زنان را کم رنگ میکنند به گروه های نازی واریا گرا فرصت حضور علنی میدهند کلیه گروه های ملی دیگر و اقوام دیگر را سرکوب و حذف میکنند در کنارش چپ ها کمونیست ها وتمامی نیروهای عدالتخواه لاییک را بیشتر حذف میکنند بخاطر تاثیر پذیری از هایدگر ونازی ها اصلا به احزاب تکثر ودموکراسی اعتقادی ندارند بیشتر نیرو گیریشان از اقشار لومپن کم سواد ومزدور جامعه است بخصوص قشر شهرک نشین حاشیه شهرهای بزرگ و روستانشنیان شیعه متعصب طرفدار رابطه بیشتر ولی غیر شفاف با امپریالیسم وصهیونیسم هستند بیشتر امریکایی هستند تا اروپایی در کنار ان متکی وهمسر روس وچین در منطقه هستند چون فاشیست هستند بصورت سنتی متحد روسیه هستند این جریان چون ارزوی امپریالیسم ایرانی را دارند بسیار برای ایران پر خرج وپر خطر هستند با شعار های پوچ عظمت گرایانه اقشار فرودست جامعه وبیسواد وجاه طلب را به خود جذب میکنند هدفشان اضافه کردن ناسیونالیسم هخامنشی به فرهنگ روستایی شیعه است تا بتوانند انرا برای طبقه متوسط شهری جذاب کنند غافل از اینکه مردم شهری بسیار با سواد تر وهشیار تر از این تازه جادوگران هستند.نیروهای شهری با تاختن هرچه بیشتر به مفاد فکر این جناح یعنی هخامنشی گرایی شیعه گرایی اریا گرایی ونازیسم باید این جریان را خلع سلاح کنند .
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهنام چنگائی گرامی‌، """ رهبران را میزان تمرکز آنان بر آینده از یکدیگر متمایز میسازد "" ، میراث چاوز چیزی جز "" برابری بیشتر، بی‌ ثباتی بیشتر یا ثبات کمتر ""، برای ونزوئلا نبوده، این شاخص هیچ ارتباطی‌ با "" توسعه پایدار "" ندارد. ریخت و پاش و دولت رفاه با چنین سیاستی زود گذر و شکنندهٔ است. رفاه واقعی‌ با بالا بردن "" سطح اقتصاد رقابت پذیر "" ایجاد فضای دمکراتیک به وجود می‌‌آید، کشور مکزیک سیاست‌های درستی‌ را در این زمینه پیاده می‌کند، بزودی شاهد فروپاشی و ویرانی اقتصاد ونزوئلا خواهیم بود. چین بابت وامی که به این کشور خواهد داد، بهره زیادی را مطالبه خواهد کرد. با افزایش کاربرد تکنیک فرکینگ، آمریکا چنان سطح وسیعی از گاز را وارد بازار خواهد کرد که کمر اقتصاد‌های روسیه، ونزوئلا خواهد شکست. شما تصورش را بکنید کشوری مثل کوبا چشم به نتایج انتخابات ونزوئلا دوخته چونکه نتایج این انتخابات

نه تنها آینده ونزوئلا را رقم خواهد زد، میزان درجه بحران کشور کوبا را تعیین خواهد کرد. همانطور که کوبا قادر به تضمین دائمی "" دولت رفاه "" نشد و امروز چشم به صدقهٔ گاز مفت ونزوئلا بسته است، ونزوئلا نیز فاقد آن توانی‌ است که به ریخت و پاش ادامه دهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای Habib Azer ! ممکن است بفرمایید که سخنرانی مشترک گلشیری و دولت آبادی در برلین در چه سالی و به چه مناسبتی بود ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله آقاى داريوش برادرى در ايران گلوبال (http://iranglobal.info/node/17328 )؍ انعکاس تمام کمى و کاستى هاى روشنفکرى و انقلابى همه ماهايى هست که در محيط تقليد از مرجع؍ پرورش يافته ايم؍ حتى اگر دگرگونيها و دگرانديشى هايى که جهت رشد و ارتقاء کشور و مردم ما باشد و با افکار روشنفکرى اکتسابى ما از مراجع تقليد هم جهت نباشد؍ مهر تکفير به آن ميزنيم و دوباره به روشنفکرى اکتسابى خود از مرجع تقليد بر ميگرديم٠ موضوع مقاله آقاى برادرى گرچه در رابطه با انتقاد از سياست انتشار مطالب در ايران گلوبال هست؍ ولى موضوع جدايى طلبى؍ استقلال طلبى؍ حکومت عدم متمرکز؍ را در بر ميگيرد؍ زيرا نويسنده با شيوه اى حرفه اى به جاى تمرکز به يک سياست انتشاراتى که منطبق با اساسنامه ايران گلوبال باشد ؍ به پريشانى خود از جدايى طلبى؍ حفظ تماميت ارضى؍ استقلال طلبى؍ از دست دادن قدرت انحصارى خود؍ و عدم انتشار مطالبى از اين دست

ن گلوبال به افکار تبعيض ؍ قدرت و انحصارطلبى هموطنان انحصار طلب مرکز گرا حتى در خارج از ايران گريز ميزند و خود را مستحق اين قدرت و انحصار در خارج از ايران هم ميداند؍ شايد به اين دليل که اين سايت و يا سايتهاى ديگر به زبان فارسى مطلب منتشر ميکنند و يا اين مطالب در باره ايران هستند٠ حتى چشم ديدن وسعت ديد ايران گلوبال را ندارد٠
علت اصلى همه مخالفتها با بحثهايى که واقعيت عينى جامعه ما هستند؍ را بايد در محيطى جستجو کرد که ما بزرگ شده ايم؍ به عنوان مثال؍ تقسيم کشوريى ايران به استانها؍ بر اساس خطوط اتنيکى و قومى؍ جمعيت و وسعت استان 80 سال پيش انجام گرفته است؍ اما روشنفکران انحصار طلب و برترى طلب ما؍ مخالف يک دولت فدرال بر اساس همين تقسيمات فعلى هم هستند؍ فقط به اين دليل که کلمه فدراليزم و دولت عدم متمرکز و تقسيم قدرت سياسى و اقتصادى را در بر ميگيرد؍ نظام فدراتيو؍ در 237 سال اخير موفقيت خود را ثابت کرده است؍ و در ايالات متحده امريکا که موفق ترين دولتهاى فدرال هست؍ با وجود داشتن اقوام مختلف ؍ در واقع از سراسر جهان از جمله ايران ؍ در بدو تأسيس بر اساس خطوط قومى تقسيم شده بود؍ هيچ گونه جدايى طلبى و استقلالى اتفاق نيافتاد؍ و بر خلاف اعتقاد روشنفکران قدرت طلب و برترى طلب مرکز گراى ما؍ از 13 ايالت به 50 ايالت و 5 منطقه تحت الحمايه افزايش يافت؍ اگر تاريخ امريکا را مطالعه کنيم؍ در خواههيم يافت که ايالات ماساچوست؍ نيو يورک؍ مين؍ نيوهمشاير؍ انگلو-ساکسون بودند؍ پنسيلوانيا آلمانى؍ ميونو سوتا و ويسکانسين اسکانديناوى؍ فرانسوى؍ لويزيانا فرانسوى؍ تکزاس؍ کالورادو؍ نيومکزيکو؍ اريزونا؍ کاليفورنيا اسپانيايى تبار بودند؍ اما در حال حاضر؍ هيچ نشانى ا ز مرزهاى قومى ديده نميشود٠ دليل آن تمرکز بر حقوق شهروندى؍ برابرى؍ عدم تبعيض از هر نوع است٠
در هند دقيقأ همين تقسيمات قومى وجود دارد؍ در پاکستان رنگ و رو باخته فدرال؍ ايالتهاى آن بر اساس مرزهاى قومى؍ تفکيک شده؍ ولى هيچگونه جدايى طلبى اتفاق نيفتاده است٠ خيلى از ايالتهاى قومى هند؍ به ميل خود به اتحاديه فدراتيو هند پيوستند٠
روشنفکران انحصار و قدرت طلب مرکز گراى ما؍ با دموکراسى مخالفتى ندارند؍ چون ميدانند که دموکراسى حکومت اکثريت بر اقليت و اعمال استبداد اکثريت بر اقليت است؍ و خوب ميدانند که برقرارى دموکراسى در ايران؍ معادله را براى به انحصار در آوردن قدرت و اعمال تبعيض و استبداد بر اقليتهاى قومى؍ و دينى؍ را عوض نميکند٠ ولى وقتى که صحبت از جمهورى مشروطه شود که جهت مخالف دموکراسى است؍ و يا صحبت از دموکراسى مشروط؍ که همان جمهورى مشروطه هست؍ به اين معنى که اول حقوق اقليتها تضمين شود که هيچ اکثريتى حق تعرض به حقوق اقليت را ندارد؍ و هيچ قانون اساسى دموکراتيکى حق تعرض و تضييق حقوق اقليتها را ندارد؍ گوش هايشان تيز ميشوند٠
اين برترى طلبى روشنفکران ما از فلسفه مقلد و مرجع تقليد گرفته شده است؍ مقلد هر مرجع تقليدى خودرا برتر از ديگرى ميداند؍ و خودرا نيز برتر از اديان ديگر ميدانند؍ مراجع تقليد حکومت را از آن امامان ميدانند که خداوند به امامان تفويض کرده است و خودرا نماينده امام زمان ميدانند و حکومت را از آں خود٠ حالا خداوند به چه حقى حکومت بر مردم را بدون اجازه مردم؍ به امامان تفويض کرده است؍ مهم نيست؍ مهم اين است که مرجع تقليد صاحب حکومت است و ميتواند آن را براى خود نگهدارد و يا به يک پادشاه واگذار کند؍ کما اينکه از دوره صفويان تا اندکى قبل از انقلاب اسلامى؍ فلسفه مراجع تقليد همين بوده است که حکومت را به پادشاه تفويض کرده اند؍ ولى خمينى تصميم گرفت که خود و مراجع ديگر و روحانيان حکومت کنند٠ مقلدان اين مراجع تقليد چه ملى گرا و يا ملى-مذهبى باشند؍ خودرا وارث برحق حکومت بر ايران ميدانند؍ و حتا بحث بر سر تقسيم قدرت سياسى
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام جناب یلینیک، اجازه بدهید ابتداء موضوعات متفاوت را از هم تفکیک کنیم تا دچار آشفتگی در بررسی نوشیم. نکته ای که برایم مهم است، تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ست که ظرف 14 سال حکومت چاورز روی داده اند. من در ارائه آن مقاله و چند فاکت از همان مقالع می خواستم بشما صراحت دهم که یک بررسی آماری از طرف منابع بی طرف صورت گرفته که می تواند به محورهای مبهم موجود قدری روشنا بیفکند. حالا اگر شما آن مقاله را خوانده باشید، آنگاه متوجه شده اید که تغییرات شگرفی از پائین تا بالای کشور روی داده است که بسیار زیر بنائی بوده و دارای ارزش و نتایج دراز مدت آتی می باشند. چرا که کشور ونزوئلا امروز در زمانی نچندان دور که مطیع اراده امپریالیسم آمریکا و برده ی کارتل های بزرگ نفتی بود.

اما اینک ونزوئلا ساختار مستقل و دیگری دارد. در مورد پوپولیسم و عوام فریبی و همچنین تقسیم گدائی که زمانی غربی ها رهبر کوبا را هم بآن محکوم می کردند، البته درست است همیشه ممکن است در متن یک اقدام بزرگ، چنین زمینه عملی و فرصت رشد بیابند و می توانند بسیار گمراه کننده هم باشند و نتایج وخیمی را هم در دراز مدت سبب شوند. البته رهبری کاریزمای چاورز هم بخودی خود مزید بر تصور و یا پیدائی این پوپولیسم مورد نظر شماست که: بباور من تنها شامل نه چاورز که امروزه نقش بسیار جدی و تبلیغاتی در عرصه جهان یافته است و در اینجا من هم از این بابت متاسفم که نیروی انقلابی هم از این اهرم استفاده می کنند. با این تفاوت که اقدامات اجتماعی و اقتصادی چاورز عملا بی سوادی در کشورریشه کن شد، بهداشت، درمان و حق تحصیل را از مهد کودک تا دانشگاه برای همگان مجانی ساخت. فراموش نباید کرد که انقلاب بولیواری با مرگ چاورز نا تمام ماند، اما زمینه هائی که برای رشد یک جامعه آزاد، حیاتی هستند،عملا با تحصیل، تامین مالی و بهداشت و درمان برابر برای همام میسر شده است.
این فاکت را خواهش می کنم دوباره خوانی کنید: در انتخابات پیروز می گردد.

یکی از عوامل اصلی محبوبیت دولت چاوز و پیروزی قاطع او در انتخاب مجددش در اکتبر ۲۰۱۲، کاهش فقر است که با بدست گرفتن مجدد کنترلِ شرکت ملی نفت و استفاده از درآمد سرشارِ آن، نه برای منافعِ طبقه ی محدودی از توانگران چنانچه دولت پیشین عمل می نمود، بلکه برای ساختِ تأسیسات زیربنایی و سرمایه گذاری بر روی سرویس های اجتماعی که ونزوئلا جداً به آن نیاز داشت، ممکن گردید. در خلال ده سال گذشته، دولت هزینه های اجتماعی را به میزان ۶۰.۶% و تا مبلغ ۷۷۲ میلیارد دلار افزایش داده است.

فقر فقط با فقدان درآمد و سلامتی تنها با نبود بیماری تعریف نمی گردند. این دو به هم مربوط و از چند عامل تأثیر پذیرفته، یعنی با یک سری روندهای اجتماعی در ارتباط اند. جهت ارزیابی عینی تر پیشرفت واقعی انقلابِ بولیواری در ونزوئلا در خلالِ ۱٣ سال گذشته، مهم است که پاره ای اطلاعاتِ قابلِ دسترس در مورد عواملِ موثر اجتماعی بهداشت و فقر: آموزش، نابرابری، اشتغال و درآمد، بهداشت عمومی رایگان، امنیت غذایی، و حمایتها و سرویسهای اجتماعی، بررسی گردند.

در ارتباط با این عوامل موثر اجتماعی و شاخصهای سلامتی، ونزوئلا اکنون کشوری است که کمترین نابرابری را در منطقه داشته (اندازه گیری شده توسط شاخص جینی)، بعبارتی میزان نابرابری را ۵۴% و فقر را ۴۴% کاهش داده است. فقر از ۷۰.٨% در ۱۹۹۶ به ۲۱% در ۲۰۱۰ کاهش یافته است. فقر مطلق از ۴۰% در ۱۹۹۶ به حدِ بسیار پایینِ ۷.٣% در ۲۰۱۰ رسیده است. حدود ۲۰ میلیون نفر از برنامه های ضدفقر منتفع گردیده اند (تا بحال ۲.۱ میلیون نفر سالمند مقرری دوران پیری دریافت داشته – که ۶۶% جمعیت است، این رقم در دولت پیشین فقط ٣٨۷۰۰۰ نفر بوده است)
در مجموع من هم با نظر شما پیرامون نقش منفی توطئه های پوپولیستی موافق هستم. زیرا که زمینه ی رشد و پیشرفت های پایه ای و اجتماعی تنها از طریق تربیت نیروی مجرب آموزش دیده، تحصیل کرده و زیر ساخت ها و بنای بزرک تولیدی و...است که میسر می شود و نه با صدقه و اعانه و گسترش گداخانه ها. اما همزمان نباید فراموش کرد که همینک آمریکا و عوامل ستون پنجم اش مدت هاست که مناظر این فرصت ونزوئلای بی چاورز بوده مصمم هستند که دست آوردهای او را از کارگران و مردم پائینی پس بگیرند که در آنصورت می توان گفت که چاورز در بسیج و آگاهی اجتماعی و سیاسی کار مفیدی ، جز پوپولیسم نداشته است. باید منتظر انتخابات تازه ماند و دید که: آیا توده های مردم رشد سیاسی کافی یافته اند که بعد از چاورز از دست آوردهای انقلاب بولیواری خود در برابر بورژوازی ایستاده و دفاع کنند؟! تندرست باشید
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در چند ساعت اخیر این شایعه حداقل در فضای مجاری بوجود امده است و منهم تیتر را کمی تغییر دادم والبته احتمال دروغ 13 بودن ان زیاد است.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" پابیولیزم و توده گرائی که با عوام فریبی قوانین اقتصاد را نادیده بگیرد، با تحمیل تورم، استبداد، فقر، جامعه را وارد دور باطل شکست خواهند کرد """، جناب بهنام چنگائی، از شما انتظار بیشتری داشتم، خیلی‌ ساده این بحث را باز می‌کنم، شما به عنوان پدر خانواده، پس اندازی را برای روز‌های سخت که " امکان بیکار شدن، حوادث طبیعی، تعمیر خانه، خرید خانه و هکذا میرود برای آینده خود و خانواده نگهداری می‌کنید. این پس انداز را کشور نفتی‌ مثل ونزوئلا به پاس چاوز ندارد، ولی‌ کویت کشور نفتی‌ دیگر نزدیک به ۸۰۰ هشتصد بیلیون دلار ذخیره ارزی دارد. شما برای کوتاه مدت، سر تعظیم به نق گویهای فرزندان فرود آورده، پس انداز خانواده را صرف خرید ماشین و فرستادن آنان به سفر‌های گران قیمت می‌کنید، بدون شک در کوتاه مدت، شما قهرمان فرزندانتان هستید، ولی‌ شما با اینکار، هیچ پس اندازی برای آینده آنان ندارید. این کار را

چاوز کرد، سرمایه ملی‌ یک کشور را با پخش بی‌ حساب در جامعه، صرف اهداف کوتاه مدت خود کرد تا "" محبوبیتی کسب "" کرده و انتخاب شود، ولی‌ این ریخت و پاش هیچ ارتباطی‌ با """" توسعه پایدار """" ندارد. "" سنجش پیشرفت "" نیست. چاوز همین کار را با آتیش زدن به سرمایه ملی‌ با کشور‌های همسایه کرد، فرستادن نفت مفت به نیکاراگوا، کوبا، جمهوری دمینیکن و از آن جمله است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی معمولان اول آوریل خبر گزاریها قانونأ میتوانند دروغ بگویند و اکثر خبرگزاری‌های معتبر نیز به خبر‌هایی‌ که روز اول آوریل منتشر میشه، به دیده تردید نگاه میکنند، من از دوست عزیزی که این خبر دروغ را در بخش منتخب مدیریت منتشر کرده گله ندرم، چرا که معلوم است کم تجربه میباشد ولی‌ دیگر دوستان در بخش مدیریت به این نوع اخبار حساس باشند و اجازه ندهند سایت ایران گلوبال تا این حد تنزل پیدا کند

نوشته شده توسط: Anonymous

هومن : خبر در سایت afsaran.ir هم امده که سایت ساندیس خور های جنگ نرم رزیم است ولی تایید نشده گفته شده مهدی احمدی نزاد هم شدیدا اسیب دیده قبلا شایع شده بود که با ترور مشایی امدن اقا مهدی عسگری غایب الزمان تسریع میشود اگر ترور راست باشد سرو کله اقا مهدی هم پیدا میشود ماهم ارماگدون را با او شروع میکینم .ببینیم شهری ها برنده میشوند یا اسمشو نبر های خیلی باکلاس اگه اسمشونو ببرم سایت سانسورم میکنه .فقط اولشو میگم روس... یاران پارکاب اقا مهدی اق مهدی زودتر بیا داریم کلاشامونو برق میندازیم .اگه تسلیم بشی وبری تو روستاهای کوفه کشاورزی کنی کاریت نداریم ولی بابت این 1200 سال غیبت خیلی باید اضافه کاری کنی .طفلکی دستای نرمت پینه میبنده تاحالا فقط لپای هلو فرشته هارو لمس کرده بود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایرانخواه گرامی، توجه کنید اینجا کار برد واژه خلق در رشته « سیاست» مطرح است و نه در «ادبیات». کسی هم نگفته کار برد آن در ادبیات فارسی ریشه کهن ندارد و خلل پذیر است. بدیهی ست واژه ها در علوم گوناگون و در جا ها و زمانهای مختلف معنانی متفاوت دارند. موضوع صحبت، بحث بر سر بکارگیری این واژه در عرصه «اجتماعی-سیاسی» یعنی ادبیات سیاسی ست. و گرنه بیهقی و عین القضاة هم آنرا استعمال کرده اند. نیاز هست کسی بکوشد و نشان دهد که در تاریخ ادبیات سیاسی معاصر این واژه و مفهوم عمدتاً به معنای غیر مارکسیستی آن جا باز کرده است. مجهول ما اینست. اگر ممکن است بفرمایید معلوم کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

به این می گویند دروغ اول آپریل. منظر جاوید خبر نداشت که امروز اول آپریل است و ایران گلوبال نباید قربانی دروغ اول آپریل می شد.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای مجتبی، شما در جلدها و اسامی مختلفی اینجا ظاهر میشوید و انگار که بنده اسیر شما هستم به سوآلتان شکل دستوری هم میدهید. برای اشباع خودتان ابزارهای دیگری بیابید. در مورد این پرسشهایتان نیز در زیر مقاله ایی که در خصوص حقوق کردها در ترکیه نوشته ام جملات دقیقی را بیان داشته ام. بروید کمی جستجو کنید. اگر هم وقت انرژی اضافی دارید، به جای تخریب علیه دیگران، در جاهای مثبت از آن استفاده کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

باعث تأسفه در قرن بیست و یکم و تقسیم بندی و خط کشی‌ بین مردمان برحسب زبان و مذهب و نژاد و رنگ پوست آنهم به اسم دموکراسی و حقوق بشر اصلا من میگم هر محله یک کشور یا شاید هر کوچه یه واحد خودگردن !!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جمال گرامی، تأیید یا رد کامنت شما و یا بطور کلی کامنتها به من مربوط نیست. من بارها این موضوع را اینجا نوشته ام. شما هم که تازه وارد نیستید. من حد اقل برای خودم آنقدر شخصیت قائل هستم که با کار بران سایت براساس «راستی و درستی» رفتار کنم. و برای شما و دیگران میتوانم این اطمینان را بدهم که همه اعضای مدیریت کارشان بر اساس راستی و درستی ست. وقتی هم نوشته ای خلاف مقررات سایت است آنرا منتشر نمیکنند. این هم قبلاً و همیشه اعلام شده است. میدانید که تشخیص خلاف هم نسبی ست و مطلق نیست. ممکن است اشتباهی هم صورت بگیرد. ما عمیقاً این را درک میکنیم که برای ساختن دنیای بهتر ضروریست که انسان با دیگران ارتباطات درست و راستین داشته باشد. با شیوه های نادرست نمیشود به جامعه درست و دموکراتیک رسید. ارتباطات ما چه در مورد «یک کامنت و چه در دوستیها» نتیجه ی «تفاوت و نزدیکی» ها ست.

و این نعمت وقتی حفط میشود و سالم و سازنده است که نه تنها عنصر« نزدیکی» را ارج نهیم ، بل «تفاوت » را هم از نظر دور نداریم. عنصر نزدیکی عامل با هم بودن است ، و عنصر تفاوت عامل دگر بودگی ؛ حفظ هر دو، عامل سلامتی ارتباط. و سازندگی آن. و عدم توجه به یکی از این دو عنصر عامل شکست ارتباط. آینه کار و ارتباط ما-سایت- بخوی نشان میدهد با بیان«تفاوت و تضاد اندیشه» هیچ مشکلی نداریم. اگر چیزی منتشر نمیشود اشکال در جاهای دیگر است از جمله خلاف مقررات بودن مطلب یا تکراری بودن آن و ...حالا دنیای نادرست اعتماد شما را در کل خراب کرده لازم است توجه کنید که هنوز بعضی جا ها هست که آدم میتواند با دیگری بر اساس راستی سخن بگوید و رفتار کند. و تفاوتش را با دیگری به روشنی بیان کند. دنیا پاک خراب نیست؛ اگر چه چشم راست به چشم چپ دروغ میگوید. و یا خیلیها با دید دشمنی بهم مینگرند. روز خوشی داشته باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شریعتمداری نظراتتان جالب و قابل تعمل هستند. اما از آنجائی که جنابعالی از رسالت و بطن حرکت و جنبش ملی آزربایجانیها بی خبر هستید مرتکب اشتباههای کبیری در تحلیل و راه حل خود میشوید.
1 بنده تصور نمیکنم 90 در صد فعالین جنبش ملی آزربایجان به سراسری بودن زبان فارسی رضایت بدهند. آخه رو چه حسابی،
2 جنابعالی از آمار رژیم و ادبیات غیر قابل قبول از جمله اقوام بجای ملل که بیشتر در راستای براعت گرائی به ائتنیک فارس خدمت میکند استفاده میکنید. چنین تفکر هرگز فعالان و روشنفکران آزربایجانی را به پای میز نمیکشد.
3 حضرت عالی در این نقشه راه حل پیشنهاد هیچ گونه تضمینی از جمله نظامی برای ملل تحت ستم در نظر نگرفته اید. حکومت مرکزی با تکیه به توان نظامی خود در مذاکره با استانها حاضر به انعطاف نخواهد بود.
البته در این پیشنهاد نواقص زیاد هست که در این بحث امکان...

بررسی آنها موجود نیست. اما ذات پیشنهاد صد برابر بهتر از بعضی راه حلهای دیگر میباشد. لذا از صمیم قلب از بابت نظراتتان تشکر میکنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي كرمي قبل از اين تقسيمات شما بزگواري فرماييد و بجاي اوجالان ايران پيامي به پژاك بدهيد تا از ادامه كشتار دست بردارند

نوشته شده توسط: Anonymous

بعضی ها چه به به چهچهی برای شریعتمداری ها میکنند ،خدا این دانشمندان را از ما ایرانیها نگیرد .

نوشته شده توسط: Anonymous

به روی چشم آقای تایماز اورمولو ، هر چی شما بگی همونه ،خواهش میکنم یکی دو ماه به کوردها فرصت بده تا آذربایجان غربی رو تخلیه بکنن  ، آخه تو بگو کوردها کجا برن مهاجرت خیلی سخته  ، الان یه فکری به ذهنم رسید ، بهشون بگیم برید خاک عثمانی  . هو هو ~~~ بپپریم عثمانی . بای بای کوردستان  ، بای بای ایران

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جناب امید دانا لطفا مطالب را فقط یک بار منتشر کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

باد آمد و بوي عنبر آورد،جينناب كرمي بنده بعنوان يكي از كسيها !! به اين مقاله اهميت ميدهم و قدر ميدانم.نوشته بسيار خوبي بود و براي شروع اونهاييكه به فدراليسم معتقدند ميتواند كارساز باشد.بگذار چشم كم بيناي متعصبان و كوته نظران بتركد!!

نوشته شده توسط: Anonymous

يک سوال از آقای شريعتمداری و تمامی آنهايی که از اصطلاح قوم بجای ملل بکار ميبرند .شما از کی شروع به استفاده از اصطلاح قوم کرده ايد. تا آنجايی که من ميدانم اولين بار محسن رضايی و روزنامه تابناک شروع به استفاده کرد و شما دنباله رو پاسدار رضائی هستيد. اگر غير از اين است جواب بدهيد.و اما
اين طرح ها و پيشنهاد هايی که از چپ - راست برای حل مسئله ملل تحت ستم ارائه ميشود از روی اجبار است نه از روی اعتقاد و انسان دوستی . و به نظر من تمامی اينها مثل کوبيدن آب در هاونگ است. تا بلکه بر درد دلشان که همانا تماميت ارضی است مرحمی گذاشته شود منتها اگر گذری به بازار تبريز و يا دانشگاه تبريز بکنند جوابشان را خواهند گرفت. آقايان و خانمها سالهاست ملل تحت ستم فرياد زدند ولی گوش شنوا نداشتيد يا سکوت کرديد و يا در صف رژيم ايستاديد و ملل تحت ستم برای شما باور ندارد. فکر ميکنم جواب مناسب برای شما را ملت آذربايجان

ملت آذربايجان در استاديوم سهند داد که آذربايجان جنوبی ايران نيست.
نوشته شده توسط: Anonymous

اين طرح ها و پيشنهاد هايی که از چپ - راست برای حل مسئله ملل تحت ستم ارائه ميشود از روی اجبار است نه از روی اعتقاد و انسان دوستی . و به نظر من تمامی اينها مثل کوبيدن آب در هاونگ است. تا بلکه بر درد دلشان که همانا تماميت ارضی است مرحمی گذاشته شود منتها اگر گذری به بازار تبريز و يا دانشگاه تبريز بکنند جوابشان را خواهند گرفت. آقايان و خانمها سالهاست ملل تحت ستم فرياد زدند ولی گوش شنوا نداشتيد يا سکوت کرديد و يا در صف رژيم ايستاديد و ملل تحت ستم برای شما باور ندارد. فکر ميکنم جواب مناسب برای شما را ملت آذربايجان در استاديوم سهند داد که آذربايجان جنوبی ايران نيست.

نوشته شده توسط: Anonymous

واژه "خلق" در معنی "مردم" و "قوم" در زبان فارسی پیشینه ای دراز دارد و دستاورد اندیشه سیاسی خاصی نیست. مولوی می گوید: " از قیاسش خنده آمد خلق را" , " خلق را تقلیدشان بر باد داد", سعدی: "عبادت بجز خدمت خلق نیست", " خلقی متعصب بر وی گرد آمدند..." و بسیاری نمونه های دیگر از سرایندگان و نویسندگان فارسی زبان نیز در دست است. بار مثبت یا منفی هم ندارد و معنای مطلق "مردم" یا "قوم", صرف نظر از مترقی یا مرتجع بودن آنان, از آن بر می آید. اینکه برخی گرایش های سیاسی واژه خلق را به معنی گروه ویژه ای از مردم به کار برده اند خللی در معنی ادبی و پیشینه دار این واژه پدید نمی آورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای شاملی ایا 20 ملیون مردم کرد در ترکیه حق دارند کشور خودشون رو داشته باشند جواب بدید ایا ملت تالش تحت ستم حق دارند از دولت باکو مستقل شوندلطفا نظر صریح خودتون رو اعلام کنید

نوشته شده توسط: دنیز ایشچی

آقای حسن شریعتمداری از سری آن دسته از سیاستمداران مستقل دموکراتی میباشند که همیشه با ذهنی باز و آماده برای پذیرش فاکت ها و ایده های نوین و منطقی بر صحنه سیاست ایران حضور فعال خویش را نشان داده اند. خارج بودن ایشان از چهارچوب های تشکیلاتی این امکان را فراهم کرده است تا ایشان با آزادی بیشتر آنچه را که فکر می کنند درست است، بر زبان بیاورند. در ضمن همه ما آذربایجانیها می دانیم که عشق به فرهنگ، تاریخ، مدنیت و زیبائیهای ویژه آذربایجان همیشه بخشی از هویت شخصی ایشان را تشکیل داده است. لذا ایشان در مورد این مساله هر از چند گاهی با روشنی درایت ویژه خویش آنچه را که درست تشخیص داده اند، بیان کرده اند.

ایشان با آرمان اینکه در ایران روزی یک نظام جمهوری بر پایه های ارزشهای حقوق بشری، دموکراتیک، سکولار و مدنی شکل بگیرد، پایبندی به تعمیق و گسترش فرایند حقوق شهروندی را راهکار محوری می شناسند. ایشان در ضمیر خویش از ستم مضاعفی که بر اتنیک های غیر فارس در ایران صورت گرفته و همچنان میگیرد، کاملا واقف بوده و از چنین خواستگاهی می باشد که طرح پیشنهادی مذبور را فراهم کرده و در اختیار جامعه سیاسیون کشور، و خصوصا مسئولین سیاسی ملیتها و قومیتهای مختلف قرار می دهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب محمدرضا باوی ګرامی، حل یک معضل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بمانند یک مسْله ریاضی نیاز به استفاده از فرمول و رسیدن به راه حل های منطقی دارد، لذا با استناد به یک و یا دو مطلب، از یک و یا چند نویسنده، و آنهم در دنیای مجازی نمیشود به قضاوت نشست و سرنوشت یک ملت را به آن ګره زد. شما در نظرتان نوشتید« من هم مقاله جناب آقای برادری را خواندم اما در آن همه چیز مشاهده کردم الا استدلال علمی و تجربی». امیدوارم اینکه شما از یک مطلب، استدلال علمی و تجربی مشاهده ننمودید، دلیلی بر تبعیت دیګران از شما، حذف کلیه باورهای نویسنده و یک نوع خود شیفتګی نباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آالیار من فکر میکنم شما بە نوعی در گذاشتن کامنتها و یا رد آن در سایت دست دارید دیروز یک کامنت من حذف شدە نمیدانم چرا من فکر میکنم کە شما در حذف آن دست داشتید دوستان ترک اینجا هر آنچە کە خواستند کامنتهای آنها پخش میشود از توهین و ادعاهای زیادە روی گرفتە تا تهمت و افترا ولی احساس میکنم بە نوعی یکی از دوستان ترک زبان مسئولیت تأید کامنتها را در سایت دارد و شاخکهای ترکی آن در بعضی موارد از دیگران پیشگیری میکند دیروز در رابطە با نوشتەی شریعتمداری کە از طرف یک سایت آذری پخش شدە و در همین سایت نیز گذاشتە شدە کامنی گذاشتم ولی مأسفانە سانسور شدە و ای کامنت سانسور شدە چیزی نبود بە غیر از ‌مان چیزهای کە تورکها در مورد سرزمینهای مورد مناقشە در بە اصطلاح آذربایجان غربی هر روز از آن صحبت میکنند

مقالەی شریعتمداری از یک طرف در مورد سرزمینهای مورد مناقشە بیان میدارد کە از طریق یک رفراندوم تکلیف سرزمینهای مورد مناقشە با رأی اکثریت این مناطق روشن شود و این همیشە مورد تأیید ملت کورد بودە ولی در جای دیگر مقالەی شریعتمداری کە صحبت از ایالتها میکند کرمانشاه و کوردستان را در یک ایالت و زنجان، اردبیل،آذربایجان شرقی و بە اصطلاح نام جعلی آذربایجان غربی یا همان مکریان نام قدیم این منطقە را تمامأ در ایالت آذربایجان قرار میدهد ، این استان ترکها را چە خوش آید چە خوش نیایید ما فکر میکنیم اکثریت جمعیت آن با ملت کورد است و ملت کورد بە یک رفراندوم برای سرنوشت آذربایجان غربی کە در ایالت آذربایجان باشد یا کوردستان تمکین میکند ولی مردم تورک این را خوب در ذهنشان فرو کنند ملت و مردم کورد بدون نتیجەی یک انتخابات سالم و آزاد تحت نظر مجامع جهانی از یک میلیمتر سرزمینهای کورد نشین استان مکریان یا همان طور تورکها کە میگویند آذربایجان غربی کوتاه نخواهند آمد
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

نوشتار آقای شریعتمداری مربوط به گذشته و آنقدر کودکانه و کینه ورزانه به مسائل ملّی و قومی پرداخته که کسی به آن اهمیّتی نداد. امّا چرا سایت ایران گلوبال آنرا دوباره بدون بازنویسی دوباره انتشار میدهد جای تعجب هست ؟!. ● ظاهرأ آقای شریعتمداری دیگر بفکر اگر موقعیّت اجتماعی متزلزل خود در بین ایرانیان نیست.....

.● من در نوشتار: گونه های ساختار فدرال (فدرالیسم)، http://www.iranglobal.info/node/5918 ، تقسیمات ممکن در ایران فردا را به 8 منطقه و ایالت بیان داشته ام. که به قرار زیر هست: ● ازجمله تقسیمات منطقه ای یا ایالت ها منطقهءِ 1- شامل استانهای: خراسان جنوبی و شمالی / منطقهءِ 2 - : مازندران، گیلان، گلستان، قزوین / منطقهءِ 3- : اردبیل، آذربایجان غربی / منطقهء 4- استان کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه، همدان، زنجان / منطقهء 5: اصفهان، سمنان، یزد / منطقهء6 - : کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان منطقهءِ 7- : تهران، قم، استان مرکزی ؟ منطقهء 8 - شامل: ایلام، لُرستان، چهارمحال بختیاری، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر، و استان فارس] میباشند.● منطقه 8 طبق هیچ شرایطی از هم جدا شدنی نیست و میتواند با منطقهءِ 4 یک مجموعه را تشکیل دهند.● اگر وقت داشته باشم در مقابل طرح آقای شریعمتداری نوشتاری انتشار خواهم داد.● امّا تا آنزمان من هم اکنون آقای شریعمتداری را به یک دیالوگ و مناظره در رابطه با طرحی که داده اند، در هر رسانه ای که ایشان مناسب بدانند دعوت رسمی میکنم. سر باز زدن از چنین مناظره ای غیر دمکراتیک و شانه خالی از هرگونه مسئولیّتی میباشد. طرح ملّی – قومی آقای شریعتمداری تجزیه رسمی سرزمین ایران و فرمان و آغاز آتش گشودن اقوام ایرانی بر روی همدیگر میباشد، کینه ورزی ایشان نسبت به ایران و ایرانی دیگر مرزی نمی شناسد.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

حامد عزيز، مقاله محمد اكبري به دليل توهين عدم انتشار خورد ،ما با نقد داريوش برادري مشكلي نداريم ، مقاله مي بايد از جانب شما و يا نويسنده أديت شود

نوشته شده توسط: تبریزی

با سپاس از دوست گرامی، sarbaz99 که لینک نوشتار مرا به سایت آزادگی فرستاده اند و با سپاس از دیدگاه دوست گرامی، Aspasia در آن سایت http://www.azadegi.com/link/2013/03/27/330132

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

[مفهوم واژه "خلق" در فرهنگ مارکسیستی-لنینیستی ، در عرصه ی اجتماعی-سیاسی، یک مقوله ی «تاریخی» ست. و در برگیرنده ی آن« طبقات و اقشار اجتماعی» ست که به طور عینی خواهان «پیشرفت جامعه» هستند. و « طبقات و اقشاری » که مخالف « پیشرفت تاریخی» جامعه میباشند جزو خلق نیستند؛ بدین معنی شامل مقوله « ضد خلق» میشوند. در دوره ی سرمایه داری انحصاری خلق به همه نیروهای «دموکرات و ضد امپریالیست » گفته میشود که بطور عینی علیه بورزوازی انحصارگر عمل میکنند.] منبع : philosophisches Wörterbuch Leipzig 1970
احسان طبری مینویسد:« خلق طبقات، قشرها و گروههایی از اهالی یک کشور است که در حل وظایف مترقی زمان خود شرکت و نقشی دارند. » * منبع: بنیاد آموزش انقلابی * در حقیقت مفهوم مقوله خلق در سیاست یک مفهوم مارکسیستی-لنیستی ست. و معنای طبقاتی دارد. به کار گیری آن مستلزم پذیرش مقوله ی « ضد خلق» و معنای طبقاتی آن است.

اگر کسی مفهوم مارکسیستی- لنینستی آنرا نمی پذیرد درست آنست که - در سیاست - از واژه « مردم» استفاده کند. این واژه در زبان فارسی - عرصه سیاست- متعلق به مکتب یاد شده است و معنای خاص خود را دارد. در زبان آذربایجانی که به صورت «خالق» مصطلح است به معنای «مردم» به کار میرود. و ربطی به مفهوم لنینستی آن ندارد. اما در فارسی چنین نیست، و مفهوم و جایگاه خاص سیاسی دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قره جلو با خصومتی که غیرقابل درک است، وارد شدن واژه های ترکی از ترکی آناتولی به ترکی آذربایجانی را با آب و تابی به توضیح کشیده اند و این کار را به نوعی همکاری با رژیم ایران تلقی کرده اند! اسم اینکار تحلیل نیست، خصومت ورزی با ترکی آناتولی است. ترکی آناتولی و ترکی آذربایجانی دو لهجه از یک زبان است که اسم اش ترکی است. 90 سال پیش فقط یک زبان ترکی وجود داشت که در امپراطوری عثمانی و آذربایجان در شمال و جنوب مورد استفاده قرار میگرفت. این زبان به دلایل سیاست های استعماری از سوی دولت ایران به بخش جنوبی آذربایجان و دولت اتحاد شوروی به بخش شمالی آذربایجان، امکان انکشاف بیشتر این زبان در را با موانع جدی روبرو ساخت، حال آنکه زبان ترکی در ترکیه مراحل انکشاف خود را طی کرد و طی رفرمهای زبانی مختلف (از آن جمله تغییر بعضی از صداهای زبان خ به ه و ق به ک و ...) زمینه های پیشرفت زبان ترکی را بیشتر فراهم

ساخت و رابطه این زبان با بخش آذربایجانی آن بطور بسیار جدی قطع شد. این انقطاع زمینه های شکل گیری لهجه آذربایجانی در ترکی را شکل داد و برای شناسایی بهتر لهجه های زبان ترکی، لهجه مورد استفاده در ترکیه به لهجه آناتولی معروف شد. وگر نه بحث بر سر یک زبان یعنی زبان ترکی است که در منطقهء آذربایجان (شمال و جنوب)، ترکمان های عراق و ترکیه مردم به آن زبان سخن میگویند. برخورد خصمانه با لهجه های مختلف زبان ترکی، که آقای قره جلو به آن دامن میزنند، از سوی نشان از عدم شناخت تاریخ زبان ترکی از یکسو و وجود تمایلات ایرانگرایانه از سوی دیگر در نزد ایشان دارد. وگر نه دولت ایران نیز، به عنوان یک دولت فارسی همواره مسئولیت چاپ کتابهای درسی فارسی در افغانستان و تاجیکستان را همیشه متقبل شده است.

خصومت نوع آقای قره جلو با ترکی استانبولی و ناراحتی ایشان از تاثیرپذیری ترکی آذربایجانی از لهجه آناتولی این زبان حیرت انگیز است. تاثیرگذاری این دو لهجه در همدیگر امری بسیار طبیعی است. اما خصومت با روند طبیعی تاثیر گذاری از سوی آقای قره جلو غیرقابل درک است.
نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله ز4 سال قبل منتشر شده و قدیمی‌ میباشد
http://balatarin.com/permlink/2010/7/23/2130083
۹ آوریل ۲۰۰۹ –

نوشته شده توسط: Anonymous

هم اکنون بە یکی از سایتهای کوردی نگاه میکردم این سایت تعداد زیادی از عکسهائی گذاشتە بود کە مردم کورد در رابطە با حملات شیمیایی و جنوساید و قتل عام مردم کورد بە کوها پناه بردند زمانی کە سخن از حملەی نظامی غرب بە عراق میشود چە زود وجدان بشریت این عکسها و این تصویر ها را از درد و آلام جامحەی چند میلونی ملت کورد در عراق را فراموش کرد این عکسها خود گواه زندەای است از مسیر درست ملت کورد در همکاری با جامعەی جهانی در سرنگونی صدام در عراق امیدوارم سایت ایران گلوبال نیز در تکثیر این عکسها از دریچەی دوربین عکاسی است در سایتشان کوتاهی نکند برای دید همگان
http://www.knnc.net/NewsDetailN.aspx?id=29362&LinkID=63

http://www.knnc.net/NewsDetailN.aspx?id=29362&LinkID=63
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جناب طاهر محامی، روزانه تعداد زیادی مقاله و خبر و مطالب متعدد به درست ما می رسد که متاسفانه امکان انتشار همه آنها را نداریم و عدم انتشار یک مطلب به معنی سانسور نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

http://qaraqasqa.blogspot.com/2012/03/blog-post.html

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرانپور متاسفانه احزاب کرد در ایران با ادعای ارضی و انجام جنایت بر علیه اهالی تورک آزربایجان باعث شده اند دیوار بلند بی اعتمادی بین دو ملت کشیده شود که به این آسانی ها قابل رفع شدن نیست . من نامه ای خطاب به روشن فکران کرد نوشته و به سایت ایران گلوبال هم فرستادم که متاسفانه سانسور شد و چاپ نگردید. لطفا شما آن نامه رات بخوانید و در حد مقدوراتتان جواب دهید .
نامه سرگشاده به احزاب ، گروه ها و روشنفکران کورد
قرن ها است که ملت های تورک و کورد در یک جغرافیا و در همسایگی یک دیگر زندگی کرده اند. همانگونه که خود شما و
... مقاله مزبور از آدرس http://urmuiscileri1.blogspot.com/2012/03/blog-post_05.html قابل خواندن می باشد.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جناب آیدین گرامی

شما امروز دو مطلب علیه آقای براهنی منتشر کردید که یکی از آنها از سایت آذری ها وابسته به جمهوری اسلامی است که ادعاهای بی پایه ای را مطرح کرده است که در همین سایت ما (ایران گلوبال) هم از سوی برخی مطرح شده و خلاف آن ثابت شده بود.
دیگری مطلبی از یک وبلاگ که دارای اتهام فساد اخلاقی است که بدون هیچ سند و مدرکی مطرح شده است.
هر دوی این مطالب از سایت خارج شدند.
با عدم انتشار مطالب شامل توهین و اتهام، شما در سایتهای دیگر به تبلیغ و جوسازی علیه ما پرداخته اید. بر اساس مقررات سایت چنانچه از این به بعد هم مطالبی شامل توهین و اتهام در سایت منتشر کنید، ما را مجبور خواهید کرد که علیرغم تمایل باطنی، حساب شما را ببندیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای رضا اسدی من هم مقاله جناب آقای برادری را خواندم اما درآن همه چیز مشاهده کردم الا استدلال علمی وتجربی !!!
مقاله هم همان موضوع همیشگی تخریب شخصیت مخالف و عدم مناقشه صحبتهای مخالف را یدک میکشد
در تمام مقاله یکبار هم به صحبتهای آقای بنی طرف با استدلال علمی پاسخ داده نشده است فقط شخصیتش بطور ناشیانه مورد
هدف قرار گرفته است آنهم با اتهامات تکراری تجزیه طلب و قبیله گراو قوم گرا !!!
دوست عزیز من دوره استعمار و استثمار و قیمومیت از مدتها پیش از این به پایان رسیده است و ایران که کشوری است متشکل از قومیتهای مختلف هم از این موضوع مستثنی نیست یا باید راه حلی برای این مشکل پیدا کرد یا سرنوشتی مشابه یوگسلاوی سابق خواهیم داشت ( در آنجا هم همه قبیله گرا و نادان و تجزیه طب بودند و صربها باهوش و دانشمند با استدلال علمی وتجربی !!!!)

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی شما کامنت مرا یا دقیق نخوانده اید و یا متوجه نشده اید که من چه نوشته ام. من نوشته ام که: <خلق یک لغت عربی است که معنی من درآوردی مردم رنجدیده و ستمکشیده را به آن بسته اند و ربطی هم به فاز پسامدرن و پیشامدرن ندارد.> یعنی اینکه این معنی درست نیست و حالا یک بنده خدایی آن را به اینصورت رواج داده است و این تعریف من از خلق نیست. در زبان آلمانی هیچ کدام از کلمات /Stamm/ Volksstämme /Volksgruppe به معنی خلق نیست و تا آنجاییکه من میدانم برای آن مفهومی از خلق که در ایران بکار میرود و اساسا اختراع مارکسیستهاست، هیچ لغتی وجود ندارد. همچنانکه در ایران از خلق یک تعریف من درآوردی رایج کردند، شما هم تعریفهایتان از کلمات خلق و مردم من درآوردیست و بهیچوجه ربطی به تعاریف واقعی آنها ندارد. شما برای توجیه نظرات راسیستی خودتان هر لغتی را آنطور که دلتان میخواهد تعریف میکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

فر هنگه ایران با ستان بر مبنا ی ا نسا ن خد ا ی و یا زنخدا ی است . مسیحیت کا ملا سیاسی است در جنگ های پا نصد ساله ایران و روم آ ئین میتر ا تو سط ا سرا در روم شنا خته و برای اهدافه جها نگیر ی مو رد استفا ده قرار گرفت تا به ا مرو ز . از سا له صفر میلادی تا سیصد پنجا ه میلادی آ ئین میتر ا را د ا شتند. رفرا ندم کردند و مسیحیت را از ان در آوردند . تا ارمنستان هم آمدند کشو ر کشا ی کردند. مسیحیت را آ ئین رسمی روم کردند یعنی بطور رسمی سیا سی کردند مثله جمهرری اسلام دین رسمی را ا سلام شیئه دوا زده امامی .

هر چشمی، بسیار چیزها را می بیند و بسیاری چیزها را نمی بیند. علت آنکه چیزهائی را نمی بیند، بیصداقتی اوست، و علت آنکه چیزهائی را می بیند، صداقت اوست. از دروغهای هر کسی، میتوان مقدار کوری چشم او را شناخت و از راستیهای هر کسی، میتوان قوّه بینائی چشم او را شناخت. هر دروغگوئی، میانگارد که از دیگران، حقیقت را میپوشاند، ولی نمیداند که در دروغگوئیش، به ناتوانی خود در دیدن حقیقت، اعتراف میکند.
ا سنا د بسیا ر است آناهیتا در غا ر زایش میکند و صد ها مورد دیگر مسیحیت مشرو عیت خو د را از ایران میگیرد یعنی سه مرد د ا نا خرد مند از پرشین نو ید زا یش مسییح را مید هند. ا نا ن از هند یا مصر یا چین نیستند این خود عظمت فرهنگه ایران را نشان میدهد . زا یش ا سا س فرا هنگه ایران است . چه کسی میزاید زن از کجا از زهدان خو یش یعنی زن افر ینده است در بر خور د با فر هنگ ایران گفته شد که زهدان مر یم مقد س بوده که او را ز ا ئید ه نه خو د مسیح . فر قه جد ید ی متو لد شد . گفتنی بسیا ر است امید دارم که هر ایرانی از فرهنگه خود ا گا ه باشد و قتی د ا ر یو ش در سنگ نو شه خود میگوید از سه چیز این مملکت را محفو ظ بد ار خشکسا لی دشمن و دروغ آیا این دروغ نیست که شها دت به خد ا ی نادیده می دهند و این تمد ون امرو ز ما بر بریت کامل . این چند کلم ها از استاد عزیز پر فسور منو چهر ه جما لی ."پشت کردن به فرهنگ چند خدائی، و پیدایش ادیان توحیدی، ورویکرد به ادیان توحیدی، درست برای «بدوی بودن» ادیان توحیدی بوده، چون از غنا و پیچیدگی چند خدائی میگریختند. در واقع، ادیان توحیدی هستند که، همه پدیده هارا بی نهایت بدوی و ساده میسازند، چون همه چیزها و وقایع را، تنها به یک اراده نسبت میدهند، و یک رنگی و یک اندیشگی و یک معیاری و وحدت کلمه و راه مستقیم واحد، و ایمان انحصاری به یک خدا و معیار، جانشین ِ طیف رنگارنگ زندگی میشود، و طبعا گلاویزی «زندگی رنگ کمانی» با فلسفه «یکرنگِ بیرنگِ» دین توحیدی، فاجعه تاریخ انسانی میگردد."
نوشته شده توسط: Anonymous

شما صحبت از تجدید پیمان ترک آزربایجان و کرد در ایران میکنید ولی نمی گوئید اختلاف از کجا شروع شده. جرقه این اختلاف که به سمت دشمنی دارد پیش میرود از نقشه های جعلی است که هر روز در کردستان عراق با دلارهای نفتی عراق انتشار میابد و غرب آزربایجان را جزو کردستان بزرگ جا میزند.البته کردها بهتر است به همان سه استان خود قناعت کنند و چشم طمع را از سرزمینهای دیگران بردارند و در حالی که در همین سه ناحیه کردنشین کردستان و سنندج وایلام با همدیگر نمی سازد انرژی خود را صرف ایجاد دشمنی با ملت آزربایجان ننمایند که از این کار ملت کرد بیشترین صدمه را خواهد دید.

نوشته شده توسط: Anonymous

ما مثل بره ها زندگی نمیکنیم اما جالب است که محبت عیسی را هم در دل داریم. قسمت تحریف ادیان بسیار قابل قبول هست اما مقایسه ی مریم با دختر روستایی که از وجود خود بی اطلاعست کمی دور از ذهن است