این ژست های دمکرات مابانە و گاهأ آزادیخواهانەی االیار تمامی ندارد مثل کبک سرش را گذاشتە تو برف و ..... را هوا کردە انگار مردم ایشان را نمی بینند ایشان از همان شروع کامنتش مسئلە را فیصلە میدهد کە حضور تورک در آذربایجان نیازی بە نوشتن و تحلیل ندارد از زمان ماناها تورک در آذربایجان بودە ولی این فرقی در مسئلە ندارد چون همە باید همدیگر را قبول کنیم چە از 10 سال پیش مهاجر باشد کە 3000 سال پیش ساکن باشد بە این میگویند زرنگی تورکی اول حضور مردم تورک را بە زمان ماناها و مادها بر میگرداند وبعد ژست دمکرات منشی میگیرد و بخشندە میشود یعنی تورک چندین 1000 سال بودە و دیگران مهاجرند ولی ما دمکرات منشیم و حضور مهاجرین را نیز تحمل میکنیم
جناب آ الیار شما چە برای خودتان تاریخ بسازید چە نسازید تمام تاریخ و سنگ نبشتە ها و جنگها از مهاجرت اقوام تورک بە خاور میانە با جنگ و تسخیر و از کشتە ها پشتە درست کردن حکایت میکند و شواهد کاملأ محرز است جناب آلیار شما دمکرات منش تفکرات پان تورکی و جنگ طلبی شما بر سر همین نام جعلی آذربایجانغربی در همین سایت مرکبش هنوز خشک نشدە کە برای ما ژست دمکرات خواهی میگیرید ،، اتفاقأ این چند کورد کامنت نویس محدود در این سایت بودە اند کە همیشي بیان داشتە اند بگذارید این من منم را در منطقە کە فلان جا تورک است بهمان جا کورد برای همیشە گور کنیم و واقعیت امروز تمام سرزمینهای مورد مناقشە را برای همیشە خاک کنیم و بە برگزاری یک رفراندوم در منطقە کە همزیستی مسالمت آمیز و بە نتایج این رفراندوم تحت نظارت ارگانهای مردمی جهانی تمکین کنیم جدای از نتیجەی آن
دبیر کل حزب یئنی گاموح، دکتر لطیف حسنی, به واقعیتهای مهم اقتصادی و جایگاه آزربایجان به عنوان مرکز فعالیتهای اقتصادی / تجاری در صورت عملی شدن توافق نامه به درستی اشاره کرده، من در اینجا به تحولات اخیر اشاره خواهم کرد و به کالبد شکافی جایگاه آزربایجان جنوبی به عنوان محوری ژئوپلتیکی خواهم پرداخت. ۱- ظریف به جای ترکیه، راهی لبنان شد. ۲- به احتمال زیاد ظریف یا یکی از مقامات ایران به زودی از روسیه دیدن خواهد کرد. ( این یعنی کشورهای شورای همکاری خلیج و ترکیه ) سعی در قطع کردن دستان روسیه و ایران در سوریه را دارند و راه حل روسیه، عربستان و کشورهای عربی حوزهٔ خلیج و ایران پیرامون آینده روسیه شکست خورده، اگر طرح روسیه، ایران و کشورهای عربی حوزهٔ خلیج به سر انجامی میرسید ایران باید شرط کشورهای عربی مبنی بر صادرات گاز قطر و دیگر کشورهای عربی از طریق ایران، ترکیه به اروپا را
عملی میکرد. بدون شک این به هیچ وجه به سود روسیه نبود. اینک مرحله بعدی وارد شطرنج سیاسی منطقه شده، مطابق این طرح، گازی قطر / عربستان از طریق عربستان، سوریه به ترکیه انتقال خواهد یافت و از آنجا به اورپا صادر خواهد شد. بدین طریق، کّل سرمایگذاری رژیم ایران، در سوریه بر باد رفته محسوب میشود، ترکیه با فشار به طرف روسیه پیرامون چگونگی عملی شدن جزئیات خط لوله گاز "" نوار یا جریان ترکی "" از سنگ اندازی روسیه پیرامون طرح جدید در سوریه جلوگیری میکند و """ روسیه تازه احساس میکند که شرایط انزوای رژیم ایران "" را به ارث برده است. با اقتصاد چین در گرداب بحران، روسیه نمیتواند به ورود گاز ایران به بازار چین اجازه دهد، در حالیکه قیمت نفت به پایینترین ارزش خود در ۶ سال گذشته رسیده، رژیم ایران مجبور میشود از طریق جمهوری آزربایجان و "" کریدور جنوبی "" گاز خود را به اورپا صادر کند، ترکیه و ایران تصمیم میگیرند که برای پاک سازی عملیات تروریستی در منطقه و تضمین امنیت لولههای گاز و نفت، تروریستهای پ ک ک را از میان بردارند. این سیاستها بدون شک امنیت، فعالیتهای اقتصادی را در آزربایجان جنوبی رونق خواهد داد.
خوشبختانه به لحاظ علمی، آمار هواشناسی از پایان دورۀ یخبندان تا دوران تاریخی وجود دارد. با افزایش شدید دمای هوا، ایرانیان برای دستیابی به منابع آبی و جبران کمبود آن در مناطق زیست خود، کوچهای بزرگی به سوی مناطق آبخیز و جاهایی که رودهای بزرگی داشتند میکردند مانند مناطق اطراف دجله، فرات، نیل و سند. بنابراین با سنجش و انطباق شواهد هواشناسی و زبانشناسی و گزارشهای تاریخی مشخصاً گرم شدن هوا و میل به دستیابی به آب باعث مهاجرتهای بزرگ شده است.
برای بازنویسی تاریخ کهن ایران از انباشت شواهد و تلفیق شاخههای گوناگون دانش، به ویژه دانش دیرینهشناسی و هواشناسی تاریخی یکی از آنهاست، از این طریق میتوان توضیح داد چگونه در یک دوران تاریخی ناگهان به کوچهای بزرگ برمیخوریم، اما این کافی نیست. همراه با این کوچها آثار زبانی و وامواژهای ایرانی در زبانهای دیگر فراوان میشوند که تأییدی بر برداشت یاد شده است. در همان زمان آثار باستانشناسی مردم ایرانی هم در سرزمینهای دور و نزدیک یافت میشود. حتی تصاویری که ایرانیان را نشان میدهند، در کشورهای میزبان مانند مصر یا میانرودان دیده میشوند. مجموع این پدیدهها، تئوری آغازگاه این مهاجرتها از ایران و نیز روابط فرهنگی میان ایرانیان و مردم بیگانه را تقویت میکند. از اینروست که بسیاری از رویدادهایی که در استورههای ایران وجود دارد در استورههای مردم خویشاوند –اروپا– و مردم غیرخویشاوند -مثل مصر- عیناً یافت میشود.
بنابراین چرا لازم است فکر کنیم ایرانیان حتماً باید از جای دیگری به ایران آمده باشند؟! چنین لزومی وجود ندارد. آنچه مسلم است در پایان عصر یخبندان هوا در فلات ایران بسیار سردتر از امروز بود و فلات ایران جای مناسبی برای زندگی انبوه ایرانیان نبود. اما در جنوب ایران یا کف خلیج فارس که در آن زمان خشک بود، رودی از پیوستن دجله، فرات و کارون میگذشت که در تنگۀ هرمز به دریای عمان میریخت و آثار این رود بزرگ در کف خلیجفارس مشهود است. با توجه به آنکه شمال آن منطقه سرد و جنوب آن یعنی صحرای عربستان گرم بود، این منطقه برای سکونت ایرانیان بسیار مناسب بود و در استورههای ایرانی، اروپایی و حتی تورات از این خاستگاه و رود بزرگ نشانههایی هست. پس از آنکه هوا گرم میشود، آب دریای آزاد بالا میآید و خلیجفارس در طول چندهزار سال پر از آب میشود و مردمی که در کف خلیجفارس میزیستند به سمت شمال و غرب، به میانرودان و فلسطین و سوریه و بخشی به داخل فلات ایران میروند و در اطراف دو دریاچۀ بزرگ که اکنون تبدیل به کویر شدهاند، شهرهای اولیه را بنا میکنند. این دریاها در اثر جاری شدن آبهای فراوان از ذوب شدن یخ به داخل فلات ایران سرازیر میشوند و 2 دریاچۀ بزرگ در داخل ایران تشکیل میشود که اکنون به صورت کویر درآمدهاند. شهرهای بزرگ قدیم ایران مثل تپهسیلک، شهر سوخته در سیستان، تپه یحیی، شهداد و تپهحصار دور این دریای بزرگ قرار داشتند. در آن زمان این مناطق پر آب و جنگل بوده است.
حضور ایرانیان در فلات ایران طبق نظر رایج در جهان، از اواخر هزارۀ دوم قبل از میلاد و کمی پیشتر پنداشته میشود و همه جا همینطور مورد قبول بوده است. اما دلایلی که برای این مهاجرت – بدون ذکر مبدأ - عنوان میشود، پایه و اساس علمی ندارد. مثلاً عنوان میشود که در متنهای آشوری نام مردم ماد و پارس اولین بار در قرن هشتم و نهم قبل از میلاد ذکر میشود. پس پنداشته میشود که این دو تیره باید کمی زودتر از آن به ایران مهاجرت کرده باشند. این نظریه رد میشود.
شواهدی هست که حتی همین دو تیرۀ ماد و پارس در دوران بسیار کهن، یعنی از هزارۀ سوم ق.م در ایران حضور داشتهاند. این ایدۀ مهاجرت در آغاز و در حقیقت برگرفته از اندیشۀ فاشیسم اروپایی است که در اواخر قرن نوزدهم رواج پیدا کرده و مدعیست که خاستگاه ایرانیان شمال اروپا بوده است، یعنی نژادی سفیدپوست، زردمو و بور که از آنجا به کشورهای شرقی مثل ایران و هندوستان مهاجرت کردهاند. ولی تا به حال هیچ مدرک منسجمی که نشان دهد ایرانیان از اروپا به ایران آمده باشند عرضه نشده است و حتی خود اروپاییان هم دیگر به این مسئله اعتقاد ندارند و در منابع جدیدتر خاستگاههای دیگری نظیر آسیای میانه، جنوب روسیه و آسیای خرد یا حتی میانرودان برای ایرانیان در نظر گرفته میشود؛ و فقط فلات ایران است که تاکنون در این مورد مطرح نبوده است.
نظریه ای علمی اثبات میکند که خاستگاه اصلی ایرانیان فلات ایران بوده و تمامی کوچها از این فلات به جاهای دیگر صورت گرفته است. در این پژوهش، حضور ایرانیان در این فلات از نظر زبانشناسی از هزارۀ چهارم (شش هزار سال پیش)، و از نظر باستانشناسی تا هزارۀ نهم ق.م (یازده هزار سال پیش) پیگیری میشود.
در انباشت شواهد از بخشهای مختلف دانش به ویژه دانش دیرینهشناسی از جمله دانشهای هواشناسی، کانشناسی، استورهشناسی و البته زبانشناسی و متنشناسی استفاده شده است. مجموع این شواهد، یک ایده و فکر را القا میکند که به هر حال این مردم در پایان دورۀ یخبندان که حدود 12 هزار سال پیش بوده، در ایران میزیستهاند. با توجه به اینکه هر چه به گذشته برگردیم هوا سردتر بوده، بنابراین این خاستگاه میبایستی در جنوب ایران بوده باشد که هوا گرمتر بوده است، و به تدریج با گرمتر شدن هوا این مردم به سوی شمال مهاجرت کرده و به مرکز فلات ایران رسیدهاند و سپس به علت گرمای بسیار زیاد در میانه هزارۀ پنجم ق.م به مناطق شمالی تا شمال اروپا مهاجرت کردهاند. شواهد علمی و تاریخی بسیاری وجود دارد که این اندیشه درست است. چرا که با تعقیب شواهد زبانشناسی و استورهشناسی مشخص میشود که کهنترین ریشههای زبان ایرانی که هنوز در زبانهای ایرانی موجودند، در زبانهای شمال اروپا یافت میشوند. استورههای ایرانی که شباهت بسیاری با استورههای هندی دارند، در بخشهای آغازین بسیار نزدیک به استورههای اروپا هستند. از سویی تمامی مردمانی که به صورت پراکنده در جاهای دیگر حضور داشتهاند تنها در ایران متمرکز بودهاند. به این ترتیب منابع کهن تأیید میکنند که برای مردمان ایرانی خاستگاهی جز فلات ایران نمیتوان متصور شد و در آغاز تمدن پراکندگی ایرانیان به سمت شرق و غرب آغاز میشود. در فاصله کوتاهی، این مردم تا فلسطین، سوریه و میانرودان پیش میروند. از طرف شرق هم تا فلات پامیر و حتی تا نزدیکی سرزمین کره پیش میروند. در دوران بعد در راستای غرب به شمال اروپا تا مرز فنلاند و از سوی دیگر تا شمال آفریقا پیش میروند. این شواهد از طریق زبانشناسی و «وامواژههایی» که از زبان ایرانی در این زبانها باقی مانده قابل پیگیری است .
بزرگترین گسترش در میانه هزارۀ پنجم ق.م روی میدهد، ایرانیان همزمان به اروپا، فلسطین و سوریه میروند و حتی آثار مهمی در تمدن مصر از خود باقی میگذارند. در موج دوم که اوایل هزارۀ دوم ق.م بوده گروه تازهای از شمال فلات ایران به یونان و بخشی به سمت شرق و به هندوستان میروند.
از نظر من برای ترک بودن ساکنین آذربایجان نیازی به این روایت و آن روایت نیست.
-از زمان ماد -و بعد ها خزرها و ساسانیان تا صفویه و قاجار آذربایجان محل سکونت اقوام ترک زبان و رفت و آمد آنها ست. در عین حال رفت و آمد اقوام پارسی زبان تحت حکومت ساسانی .
- از زمان سومر تا ماد نیز اقوام اتصالی زبان ، و خوشاوند با زبان ترکی ، در خطه ی آذربایجان به عنوان اقوام بومی حضور داشتند. در زمان ماد اقوام پارسی زبان هم همسایه ی آنها بودند. در حکومت ماد ظاهرا بخشی از آنها شرکت داشتند.
اینها مسایلی ست که نیاز به تحقیقات دارند تا بتوان به واقعیت گذشته ی دور نزدیک شد.
تاریخ در منطقه ی ما به صورت تئوری مطرح است نه «آگاهی درست نسبی».
اما آنچه دانسته شده و حقیقت نسبی ست این است که «تاریخ رسمی» که از سوی شاه و شیخ - و روشنفکران طرفدار تاریخ رسمی و کلاسیک مطرح شده «مسخ تاریخ» است. لازم است تاریخ را از نو بی طرفانه تحقیق کرد و نوشت.
تاریخ آریامهری- تاریخ آخوندی- سیاسی نوشته شده است. جهت برده کردن مردمان مختلف ایران.
در یکی از مقالاتم نوشته ام: از هنگام پیدایش انسان در آفریقا تا سکونت او در آسیا و اروپا ،
جاده ی مصر-خاورمیانه-آسیا و اروپا، محل رفت و آمد «میلیون ها ساله ی بشر » بوده است.
آذربایجان نیز در این «جاده» قرار دارد. از این مسیر هم رفت و آمد همیشه جریان داشته و طبیعی و منطقی ست.
تا تشکیل دولت سومر. و دولت های همسایه ی آن.
اولین دولت مهم در آذربایجان « دولت ماننا» است. و همسایگان آن. هزاران سال اقوام بومی در منطقه زندگی کرده اند. تا دولت ماننا. و از ماننا تا ماد نیز تاریخ خود را دارد.
اینها مسایلی ست که تاریخ رسمی نمی خواهد مطرح کند. لازم است تحقیقات جدید صورت گیرد.
---------
حل مسایل امروزی نه نیار به تاریخ دارد ونه به تعصب.
مردمان مختلف ایران چه یک میلیون سال پیش اینجا پیدا شده اند و چه در صد سال اخیر-
چه بومی بوده اند و چه مهاجر-
چه با صلح ساکن شده اند و چه با جنگ؛
چه حلبی آباد ساخته اند - و چه کرات دیگر
چه سازنده ی تمدن آمریکا و جهان اند- و چه چاه جمکران
در هر حالت و صورتی،
اکنون ضروریست براساس «برابری - داوطلبی-انتخابی» مشکلات خود را جهت بهزیستی از راه صلح و دوستی و مسالمت حل کنند.
در غیر این صورت سرنوشت ما هم سرگذشت لیبی-یوگسلاوی-سوریه و عراق است.
قدرتهای بزرگ حاضرند « پیشنهاد تجزیه» بدهند.
همانطور که مقام نظامی بلند پایه ی آمریکایی پیشنهاد تجزیه ی عراق» را کرده است.
بعد از چند میلیون کشته از طرفین در ایران- این پیشنهاد برای ما هم می تواند مطرح شود. این شتر را میتوانند بر در خانه ی ما هم بخوابانند.
چرا که نه. قدرتهای بزرگ دنبال منافع خود هستند. 6 میلیون از جمعیت ایران کم بشود. برای آنها مهم نیست-مهم اینست که منافعشان تأمین شود.
- در چند کشور جنگ داخلی دیده ی مذکور احتمالا میلیونها انسان در این دهه ها کشته شدند.
آیا مشکلی برای آنها پیش آمد؟ نه. خیلی هم سود بردند. سود اقتصادی و سیاسی و استراتژیک. چرا نمی توانند این سود را از ما ببرند ؟ حتما هم می برند. و چه بسا بسیار بیشترهم می برند .بیشتر از همه ی این «جوامع قربانی» سود جویی «برده داران جهانی» شده.
- گوسفندان را می دوشند. قانون است.
وقتی تقریبا 90 درصد مردم یک جامعه به «کلم بسر» آری بگوید «سرنوشت» اش همین است که 36 سال است تجربه میکند.
«1-شکنجه-2-تجاوز-3-اعترافات تلویزیونی-4-اعدام ».
90 درصد این مردم مقدس- به آخوند مقدس- آری گفتند که - چهار عمل مقدس را -درحقشان جاری کند. تا به بهشت مقدش-روند. و کرد. نباید ناله کنند. خود افتاده را ناله نشاید.
- گوسفندان را سر می برند- قانون است.
-مردمانی که گوسفندی کنند اول دوشیده میشوند-بعد سر بریده.
این قانون است.
این قانون ها را 90 در صد جامعه « ناآگانه» گفتند آخوند در حقشان اجرا کند. و میکند.
عملا دوست هم دارند اجرا بشود. چرا که اگر دوست نداشتند جمع میشدند جلوش را میگرفتند.
اگر این قدر عقب مانده هستیم که به کشتار و هرج و مرج روی بیاوریم -پس دوستاران این راه بفرمایند-راه باز و جاده دراز.
لابد دوست دارند چند ملیون از جمعیت جامعه کم کنند- و بهترین راه را کشتار انتخاب کرده اند. اگر توانستند این کار را بکنند-بفرمایند. من مطمئن هستم نیروهای مانع این دیوانگی هم هستند و جلوش را میگیرند.
فکر نمی کنم ایران سوریه بشود.
استاد محمد رضا لوائی گرامی، اگر قرار است از آقای ناصر کرمی برای مباحثه دعوت فرمائید، بهتر است از آقایان دکتر حمدالله سلیمانی، دکتر اسد تقی زاده، دکتر عارف کسکین، دکتر صالح کامرانی، دکتر ملکزاده، یونس شاملی، رضا طالعی، حبیب ماکو، مختار شمس، چنگیز گوی ترک، ارسان ارول، ستار سوگین، بابک آزاد، علی سلیمانی، علیرضا اردبیلی، و خیلی از دوستان دیگر دعوت فرمائید تا تنوع افکار در اینگونه مباحثات بیشتر گردد،
اقای کرمی...در این برنامه آقای اوبالی هیچ گفتگوی عجیب و غریبی بین شرکت کننده گان مطرخ نمی شد. . در این برنامه بقول دکتر علی رضا اصغر زاده بحثی بود که به راسیسم فرهنگی, راسیسم سیستمیک, راسیسم علمی, راسیسم زبانی, راسیسم نژادی و بیولوژی و ..... اشارمی شد. آنچه که گفتگوی عجیب و غریبی بود همان بود که شما برای حل مسائل ملی , مهاجرت ترکان ایرانی را از این مملکت پیشنهاد کردید. این عمل درست شروع همان ایده شما که (( ایران را به جهنم تبدیل می کنم)) را ندا می دهد..ولی آقای کرمی و کرمی ها.... ملل غیر فارس ایران باهوش تر و آگاهی تر از ان هستند که شما فکر میکنید....
ایرج گرامی،
-کامنت خودم را اصلاح کردم. نوشتم که توضیحاتم به شما مربوط نمی شود.
- ایمیل من همیشه در دسترس است. لطفا در بالای صفحه ی سایت «تماس با ما» را باز کنید.
آقای SKعربها درایران هم حاکم بودند زبان عربی درایران درمدت حدوداً در300تا400 زبان رسمی بوده است
تازه قبل ازعربها درایران فارسی رایج نبوده استان فارس که مهد شعرفارسی حتی یک بیت قبل ازسعدی وحافظ وجودندارد.
درزمان حمله عربها به ایران این ترکها بودنددرمقابل عربها ایستادند بابک دراین راه کشته شد نام فرمانده که به دستورعربها بابک راکشت افشین فارس بود ودرنهایت این ترکها بودندعربهارا ازایران بیرون کردند.
این زبان فارسی درایران نتیجه محل مشترک مغولان وترکان غزنوی می باشد.
رجوع کنید به تاریخ طبری و تاریخ انوشیروان وجنگ بهرام با هرمزوپسرخسروپرویزببنید حامیان بهرام جزترکها کسی دیگربود.
تازه درزمان حاکمیت غزنوبان مرکزافغانستان بودومغولان ری ونیشابورواصفهان
وقتی رقاصی صدای موزیکی می شنود بدنش شروع به رقصیدن می کند بدون بخواهد بداند چراو چه به دلیلی چه کسانی با چه هدفی موزیک مجانی برایش می نوازند؟ حالا موزیک تجزیه که ژنرال امپرالیست امریکایی می نوازد باعث رقصیدن گروهی می شود!
قبل از اینکه سنی سنی باشد و شیعه شیعه و فارس فارس باشد و مشهدی مشهدی باشد موجوداتی از نوع انسان هستند که در منطقه خاورمیانه زندگی منطقه ای که سرشار از همه گونه منابع زمینی و زیر زمینی و نیروی خورشیدی است و امپریالیست های چپاولگر جهانی از متحد بودن خلق های این منطقه هراس دارند و در صدد نفاق افکنی و پاشیدن این اتحاد هستند که بتوانند هر خلفی را برعیه خلق دیگر بشورانند و از این طریق هم به بیشترین سود از طریق فروش جنگ افزارهای جنگی و فروش تولیدات باد کرده در کارخانه هایشان در عوض چپاول کردن منابع زیر زمینی بی صاحب توسط سرسپردگان که از قبل در مسجدها و یا دانشگاه های مصلحتی تربیت شده اند در منطقه دست یابند! بهترین راهی برای نفاق افکنی این است پلنگ ها و شیرها و ببرها برای اهوها و گوزن ها راه حل پیشنهاد با امنیت زندگی کردن و با امنیت در چراکردن بشنهاد کنند! باید بدور هر گونه جنجال و هیاهوی امپریالیستی ماهیت قشون داعشی ها و داعش شدگان و بنده داعش شدگان را تحلیل کرد که امریکا در جنگ جهانی دوم با قشون هیتلری و ژاپنی همزمان درگیر بوده و هر دو قشون کشورهای سوپر مدرن و سوپر نظامی المان و ژاپن را نابود کرده است ولی این امپریلیست قدرتمند با نبرد با داعشی ها اخ و ناله می کند؟! داعشی ها ورهبرانش دربست در خدمت امپریالیست هاهستند که با پول و جنگ افزارهای امپریالیست ها برای تجزیه کردن منطقه بنفع اسراییل بزرگ هستند! البته برای عده ای دستیابی اسان به پست و مقام های مناطق تجزیه شده ه هر قیتی شده ارزشش بیشتر از مطالعه سرگدشت شیر و پلنگ و ببرهای امپریالیستی است ! المان اسلحه برای جنگجویان کرد می فرستتد که با داعشی ها بچنگد ولی این جنگ افزارها برای تجزیه ترکیه مورد استعمال است !
آقای بی نام عزیز، یک ضرب المثل رایجی هست بین مردم که می گویند « ترکها انقلاب می کنند فارسها به حاکمیت می رسند و کردها سرکوب می شوند، جامعه فارسی تا به حال چه دسته گلی به سر ملت کرد زده که شما انتظار دارید که کردهای ایران، کردهای عراق و ترکیه و سوریه را هم جمع کنند و به امپراتوری جمهوری اسلامی وصل کنند، تا تمام تار پود ملیشان نابود و از بیخ آسیمله شوند، و به حضرت عمر و عایشه رکیکترین توهینها را بکنند، و حتی اجازه ساختن یک مسجد سنی ها را در تهران نداشته باشند، کردهای ایران تا این لحظه توسط پانفارسیسم از تحصیل بزبان مادری کردی محروم نگهداشته شده اند، بقول قدیمی ها جا خیس کردنتان بس نیست، تازه دم خواب، چای شیرین هم می خواهید!
جناب آ.ائلیار:
1) اگر متن کامنت را با دقت مطالعه کنید نوشته ام که مطالب از شخص دیگری است که اصلا مقاله شما را نخوانده.بنده این متن را نقل قول کردم.بنابر این بسیاری از مطالب شما درباره کامنت نویس صحیح نیست.
2) تمام کلمات "آقایان و ایشان "را اینجانب بجای کلمه "پانترک " آوردم.اما یک مورد را فراموش کردم.
3)تصویر صفحه مورد نظر را که متن مو به مو در مورد آن نوشته شده نتوانستم بیاورم اگر ایمیل خود را بدهید میتوانم آنرا برایتان بفرستم.تا جهت قضاوت برای سایرین نمایش دهید.
4) متن کامنت مربوط به برداشت نادرست عده ای از کتاب مذکور میباشد.
آ.ائلیار گرامی
متن ارائه شده بدون دست خوردگی از مجموعه آرشیوی که در اختیار داشتم،درج گردید.
دقت کرده باشید کاربرد جمله حان به حان نقل از زبان همان"یکی از شیوخ آذربایجان" می باشد نه ترجمه شده عربی آن و اگر در البلدان به همین سبک آمده ، نقل به همان که شنیده شده یا اگر به عربی و از عربی به فارسی برگردانده شده ،نمی دانم.اما می دانم حان و خانه با هم مترادف هستند.
حان=حانه=خانه
حانَ وَحانَ=خانه به خانه
"و" و "ب" جانشین همدیگر می توانند بشوند مانند" والیبال"و"والیوال" باد=وآ در گویش کردی
حونِ=خونه=خانه در گویش لری
آوحانه:خانه ی آب:چشمه
به کاربران گرامی...... Lachin... و... یکنفر... آقای لاچین ... هنگامیکه مدّت دو هفته ای به سفر تابستانی خارج از آلمان بروم ، نوشتاری از من روی سایت ایران گلوبال بود، در این مدّت دسترسی به کامپیوتر نداشتم و در اوّلین فرصت به سایت مراجعه کردم که ایا کسی در رابطه با آن نوشتار سئوالی دارد یانه، در همین زمان بطور اتفاقی یک کاربر یادداشت و لینکی را در سایت درونی گذاشت که هم اکنون در تلویزوین گوناز، اقای توکلی و آقای اوبالی در مورد مسائل ملّی گفتگو دارند، و من هم با کمک آن لینک به عنوان شنونده شرکت کردم و قصد ماندن هم نداشتم، تا اینکه مطالب تاریخی و گفتگوی عجیب و غریب آقای اوبالی را شنیدم و دست به تلفن بردم.....
بنا بر این من هیچ اطلاع و بطور کلی آمادگی قبلی در مورد این نشست نداشتم، از این گذشته نام تلویزیون گوناز را از دور شنیده بودم که فقط سخن پراکنی ضد ایرانی دارد و بس !. هیچ کدام از صحبتهای من هدف تحقیر و یا توهین به کسی نیست، بلکه بیان واقعیّتهای مستند و به روز شدهء زمان کنونی است.
به کاربر گرامی.... یکنفر.... در ایرانی بودن و هخامنشی بودن تیره های ایرانی کُرد و بختیاری هیچگونه شک و تردیدی نیست. این واقعیّت هست و ادعا نیست. هخامنشیان خود 10 تا 11 شاخه بودند.
آقای خالد عزیزی دبیر کل حزب دمکرات کردستان در آخرین مصاحبهء خود که هم اکنون در سایت ایران گلوبال هست، بر ایرانی بودن مردمان کُرد تأکید دارد، تا آنجا که من مطالعه کرده ام و از نزدیک اطلاع دارم مردم بختیاری کسی را هخامنشی تر و پارسی تر از خود نمیدانند. و در تاریخ هم چنین هست.
آقای کیانوش توکلی هم آن شب در جلسه تلاش داشت که بحث را از جنبهء زبان شناسی و تاریخی که از سوی اقای اوبالی مطرح میشد خارج کند و به مسائل سیاسی روزمره در منطقه بپردازد، و موضوع ملّی و اتنیکی را یک روند عمومی در منطقه، در ترکیه، در عراق در سوریه بررسی میکرد که باهم در ارتباط هستند.
اقای توکلی به عنوان مسئول یک سایت مجبور هست که روشی بیطرفانه و معتدل را در پیش گیرد.
امّا انتقاد کلی بر ایشان وارد هست که گفت، مسائل ملّی و یا اتنیکی با " حقوق شهروندی" حلّ نخواهد شد. و یا اینکه طبق گفتهء ایشان زبان مازندرانی یک زبان مستقل از زبان فارسی است، و گفتند که تقی ارانی و شاملو هم این را تأیید کرده اند، ایشان به عنوان یک فرد کمونیست گذشته باید بدانند هدف تقی ارانی حزب توده از این ادعا چه بود، یک جمهوری بنام جمهوری (مازندران) دیگر مانند جمهوری گیلان به اتحاد جماهیر شوروی سابق اضافه شود؛ احمد شاملو هم هیچگاه در سرشت خود ایراندوست نبود.
بامسی عزیز
همانطور که نحوه ی نگارش شما در دو کامنت مجزا متفاوت است.(پیرمرد بازنشسته )و(جوان قبراق25ساله) در یک آن هرچیزی قابل تحول است!چه جلوش باشه و چه بالاش باشه،سخت نگیر.راستی کرمانی ها آلمانی هستند یاهیتلر،کرمانی بود.
ایرج گرامی
شما با با رجوع به سندی که از سوی هویت سازان ارائه شده برای مستند ساختن نقطه نظرات فکری خود و با زیر ذره بین بردن بند بند نوشتارهای آن مرجع وعیان ساختن واقعیت از تحریف،قدرمسلم برای من و خیلی های دیگر واضح است که بدنبال کشف حقیقت هستید و باری به هر جهت نمی خواهید برای شما آرمانی در سراب یسازند یا منفعلانه بایستید تا با خزعبلاتی هویت دیرینه ی شمارا مورد تازش قرار دهند.
من به این کتاب التیجان دسترسی ندارم اما از یکی دوکامنت بالاتر می توانم ذکرمثال بمیان آورم.در کامنت های فوقالذکر قید نموده اند که فلان مکان و فلان مکان دارای نام ترکی می باشد.ما قبول داریم از آن لحاظ که قسمت های وسیعی از فلات ایران در طول تاریخ گذشته تحت سیطره ی اقوام مغول وحاکمان ترک و ترکان عثمانی بوده است.خیلی از مکان های دیگر دارای نام عربی هستند.
مهم قدمت این نام هاست بر این مناطق با توجه به کلیه ی عوامل شناخت درعلوم دیرینه شناسی نمی شود که صرف نام یک مکان دال بر سکونت اقوامی در آنجا باشد بدون درنظر گرفتن شاخص های مطرح در علوم دیرینه شناسی.به زعم آقایان حتما زیارتگاه معصومه ی قم هم گوشه ای از خاک حجاز می باشد بدون اینکه توجه داشته باشند که یکی از بزرگ ترین معابد آناهیتا را در زیر آن مدفون نموده اند.
از ترکی بودن نام کویر لوت ذکر بمیان می آورند.اما هرکودک دبستانی(بی احترامی به شخص کامنت گذار نباشد)میداند کویرهای فعلی در ایران قبلا دو دریاچه بزرگ و پر آب بوده که پس از آخرین دوره ی عصر یخبندان بر اثر سرازیر شدن آب ،این پستی زمین تبدیل به دریاچه هایی شدند و بعدها در کنار آن ها تمدن هایی هم شکل گرفت که باستان شناسان هم آن هارا شناسایی نموده اند.خنده دار است در زمانی که این دریاچه ها و زمین های اطراف آن مراتع سرسبزی بوده اند،همچنان نام آن کویر لوت بوده باشد ویا اقوام ترکی بومی آنجا بوده باشند.مثل این می ماند 500یا1000سال بعد صرفا به خاطراینکه برج میلاد در تهران بوده، سوریانی ها در تهران برای خود هویت سازی نمایند بدون توجه به این که کلمه ی میلاد یعنی تولد با برج هیچ تناسبی ندارد.
آقای ایستا
صحبت شما مثل این است زندان بان به زندانی به گوید خودت درقفس هستی ولی صدات از قفس به بیرون می رود شما اجازه تحصیل بدهید این نگرانی شما هم برطرف می شود شما دیروزهمه را به این شکل ( همهء )امروز به این شکل (همه ی)می نویسید تا دیروزعربی بود امروز با این تغییرشده فارسی
1- در متن مقاله «تاریخ» فتح آذربایجان ذکر نشده. که با چیزی تضاد داشته باشد.
2- رئیس نیا آن تاریخ نویسی نیست که بتوان با «دید پان انرانیستی» به کار او نگاه کرد. و مارک پان ترک زد. رئیس نیا در مورد «پان» نوشته دارد.
3- کارهای غیر قانونی « دستکاری در اوراق تاریخی» توسط افرادی با دید پان ایرانیستی شناخته شده است.
4- در یک متن تاریخی، یک دیالوگ جریان دارد ، در مورد «مردم آذربایجان و قومیت آنها» .
دیالوگ یا هست یا نیست. کسی که آنرا میخواهد حذف کند واضح است که «دستکاری و جعل» میکند.
نویسندگان «عبید یا هشام» دیالوک را آورده اند که در مورد « نام قومیت» یک مردم است.
دیالوگ، مثال:
- از حال یمن بگو!
-در یمن قوم عرب زندگی میکند.
این یک دیالوگ است. این را نمی توان حذف کرد.
حذف بکنی، باید سند عمل حذف را نشان دهی - که به شما حق داده آنرا حذف کنی.
5- گویا «عبارت مذکور» در نوشته ی عبید نبوده- در نوشته ی هشام نیست- «تصحیح کنندگان» افزوده اند. بسیار خوب
لطفاً ادعای خود را با «سند» اثبات کنید. تا چیزی اثبات نشده عبارت مذکور پابرجاست.
البته این توضیح به ایرج گرامی مربوط نیست. به متن مربوط است که نقل شده .
با سلام.یکی از منابعی که در مقاله به آن اشاره شد کتاب التیجان است لازم دیدم در این خصوص مطالبی از دوستی اندیشمند را بیاورم.لازم به توضیح است تصویر صفحه مورد نظر را نتوانستم اینجا بیاورم.
کتاب «التیجان» نوشته «ابن هشام» بیش از «1200 سال پیش» در وصف یک خاندان عرب حاکم بر «یمن» نوشته شده است.
در صدر اسلام شخصی به نام «عبید» در حدود «1350 سال پیش» بخشهایی از تاریخ فتوحات اعراب را به رشته تحریر در آورد که قسمتهایی از آن امروزه باقی مانده است.
اخبار عبید در طول قرنها بارها مورد استفاده نویسندگان مختلف (از جمله ابن هشام) قرار گرفته و نویسندگان مختلف با افزودن حاشیه ها و نکات تکمیلی آن را چاپ کرده اند. خوشبختانه همه این نکات افزوده شده داخل خط فاصله ( - - ) درج شده اند و کاملا نشان میدهد که خارج از متن باستانی اخبار عبید است.
در تصویر , صفحه مورد نظر آقایان از کتاب التیجان را ملاحظه میفرمایید.
در بخشی از اخبار عبید که ناشر آن را حدود 60 سال پیش چاپ کرده است مطلبی در مورد آذربایجان ذکر گردیده.
خطوطی که با رنگ سبز مشخص شده اند (و خود آقایان فقط این قسمت را مورد استناد قرار میدهند) پس از اینکه از آذربایجان به نیکی یاد شده در داخل خط فاصله آمده است : «آذربایجان ترک است و همگان به آن اتفاق نظر دارند»
ولی نکته غم انگیز برای پانترکان که ظاهرا وقت این رو ندارند تا اسنادی که ارائه میدهند را قبلا مطالعه بکنند تنها دو کلمه قبل از این متن است (که با رنگ قرمز مشخص شده) عبارت «فی مائه الف» در زبان عربی یعنی «سال 1100 هجری».
این یعنی در متن سندی که ایشان ارائه میدهند , آمده که این صحبتها در سال 1100 هجری مطرح شده (حداکثر 300 سال پیش نه 1350 سال پیش) علت این تناقض این است که اخبار عبید مانند تمام اسناد تاریخی با تصحیح های مختلف به یادگار مانده و همانطور که ذکر شد هر تصحیح کننده نکات مورد نظر خود را به آن افزوده که در این مورد ترک بودن آذربایجان در داخل خط فاصله ذکر شده است.
نکته مورد تناقض دیگر این است که اخبار عبید 1350 سال پیش نوشته شده در حالی که فتح آذربایجان حدود 150 سال پس از مرگ وی رخ داده و این خود ثابت میکند ترک بودن آذربایجان در نسخه اخبار عبید نیامده و این حرف تصحیح کننده اخبار عبید است.
سرزمین های جدا شده از ایـرا ن در طول 200 سال گذشته
سرزمین کنونی ایران، تنها سی درصد از ناحیهای وسیع است که در تاریخ با نامهای «ایرانزمین»،«ایرانبزرگ» یا «ایرانشهر» و در جغرافیا با نام «فلات ایران» شناخته می شود. ترفند ها و دسیسه های بیگانگان و سستی سلاطین بی کفایت گذشته بخش های زیادی ازاین سرزمین کهن را در طول فاصله کوتاه 200 ساله از ایران بزرگ جدا نمود که مروری بر چگونگی هر یک از این جدایی ها به رغم تلخی بسیار برای میهن گرایان ایرانی جهت الزام جدیت و حساسیت ما دست کم برای حفظ سرزمین های باقیمانده موجود بسیار آموزنده خواهد بود.
*گستره سرزمینهای جدا شده از ایران در قراردادهای ترکمانچای،گلستان،آخال،پاریس و… به قرار زیر است: سرزمین های جدا شده قفقاز بر اساس قرارداد های گلستان و ترکمانچای با روسیه(1813 و 1828 م.) آران و شروان: ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع؛ ارمنستان: ۲۹۸۰۰ ک .م؛ گرجستان: ۶۹۷۰۰ ک.م؛ داغستان: ۵۰۳۰۰ ک.م؛ اوستیای شمالی: ۸۰۰۰ ک.م؛ چچن: ۱۵۷۰۰ ک .م؛ اینگوش: ۳۶۰۰ ;ک.م جمع کل: ۲63700 کیلومتر مربع
*سرزمینهای جداشده ایران شرقی براساس پیمان پاریس و پیمان منطقه ای مستشاران انگلیسی هرات وافغانستان: ۶۲۵۲۲۵ ک.م؛ بخشهایی از بلوچستان و مکران: 3۵۰۰۰۰ ک.م؛ جمع کل: ۹۷۵۲۲۵ کیلومتر مربع
*سرزمینهای جداشده ورارود(ماوراءالنهر) بر اساس پیمان آخال با روسیه(1881 م.) ترکمنستان: ۴۸۸۱۰۰ ک.م؛ ازبکستان: ۴۴۷۱۰۰ ک.م؛ تاجیکستان: ۱۴۱۳۰۰ ک.م؛ بخشهای ضمیمه شده به قزاقستان: ۱۰۰۰۰۰ک.م؛ بخشهای ضمیمه شده به قرقیزستان: ۵۰۰۰۰ ک.م؛ جمع کل: 1226500 کیلومترمربع
*سرزمین های جداشده جنوب خلیج فارس بر اساس پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس : امارات:83600ک.م: بحرین:694 ک.م: قطر:11493ک.م: عمان:309500ک.م: جمع کل: 405287کیلومتر مربع مساحت
سرزمینهای جدا شده از ایران درونی به همراه دو سوم کردستانات (که در دوره صفویه به اشغال عثمانی در آمد و بعد ها در بین سه کشور ترکیه،عراق و سوریه تقسیم شد) به مساحت تقریبی 200000ک.م. و نیز عراق به مساحت 438317ک.م. در جمع حدود 3.5 میلیون کیلومتر مربع بالغ می شود که این مقدار تجزیه یک کشور در کل تاریخ ایران و دنیا بی سابقه است.
- علی ولایت آذربایجان را نخست به سعید بن ساریه خزاعی و سپس به اشعث بن قیس داد. یکی از شیوخ آذربایجان نقل می کند که ولیدبن عقبه همراه با اشعث از ولید طلب یاری می کرد و ولید برای یاری وی سپاهی از کوفه به آنجا گسیل داشت. اشعث، حان به حان (حان= خانه به خانه) فتح کرد و پیش رفت. و پس از فتح آذربایجان گروهی از" تازیان اهل عطا " را بیاورد و در آنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند. (فتوح البلدان، بلاذری)
کردها در ترکیه سالیان سال است که دارند با سیاست های ثانیه ای دولت ترکیه دست به گریبانند.چه در دولت سکولاری آتاتورک وچه در دولت هفت رنگ اخوان المسلمی اردوغان .در سال های اخیر ترکیه عثمانی همچون جمهوری اسلامی گام های بلندی در منطقه برداشتند که متاسفانه عایدی جز عوارض جانگداز فیزیکی برای آنان در بر نداشت.هردو نظام قید شده سوابق نسل کشی ایرانیان و ارامنه و آشوریان را در پرونده های خود محفوظ دارند.
کسیکه ملیت خودرا منطبق با ملیت ترکیه ی عثمانی می داند، برای ملت ایران غریبه و بیگانه است.اگر این شخص!خارج از ایران زندگی می کند،قاعدتا ملیت کشور دیگری دارد و طبیعی می باشد که در راستای منافع آن کشور تلاش داشته باشد.ولی اگر در ایران زندگی می کند و در راستای منافع کشوردیگری تلاش دارد، نام ناخوشایندی براوست.
کردهای مقیم در ایران و عراق و سوریه و ترکیه به صرف ایرانی بودن و داشتن همچنان ملیت ایرانی مورد حمایت همه ی ایرانیان می باشند.دشمنان داخلی ایرانیان،دشمنان آنان و دشمنان آنان در ترکیه ی عثمانی و سوریه و عراق ، دشمن ایرانیان محسوب می گردند.
دشمنان ملت ایران، همان کسانی هستند که منافع سازمانی و حزبی وکشورهای بیگانه را بر منافع ملی ایرانیان ترجیح داده اندو یا خواهند داد.
ما باید تمامی ایرانیان را فرزندان راستین ایران زمین محسوب کنیم، مگر آنکه "خود" خلاف آن را ثابت نماید.!
هموطنان گرامی جناب آقای خالد عزیزی،جناب آقای عبداله مهتدی،جناب آقای مصطفی هجری و...دیگر عزیزان ،شما نمایندگان یکی از اقوام کهن ایرانی محسوب می شوید که هنوز قسمتی از آن در جغرافیای سیاسی خاک وطن است و سه تکه از پاره ی تن آن دربین دیگر کشورها تقسیم شده است.
شما ها و دیگر نمایندگان قسمت های جدا افتاده تا زمانی که دنبال منافع ملی ملت ایران را مد نظر داشته باشید همواره مورد حمایت ملت ایران و فرزندان سلحشورو مبارزش،پیشمرگان خواهید بودوحافظ شما دعای خیرنیاکانیمان خواهد بود اما اگر بنابر منافع حزبی و سیاستمداران بریده از ملت ایران ، بخواهید عمل نمائید؛ علاوه بر از دست دادن پایگاه مردمی خود و همچنین پشتیبانی فرزندان سلحشورش؛ باید منتظر انشعابات پی در پی باشید.
pjk
سلام-دوهفته پیش جهت استفاده ازهوای باغات به اطراف کرج رفته تابعدازظهرآنجاباشیم.چهارباغ راپیشنهادکردند.
چهارباغ تاچندسال پیش چاردونگه نام داشت که درسایه ولایت فقیه کلمه ترکی دانگ رابرداشته چهارباغ اش کرده اند.
دراطراف اصفهان باتلاق گوخونی یعنی باتلاقی که بوی گندمعنی میدهد.راعوض کرده وگاوخونی کرده اند.
باتلاق گوخونی کلا کلمه تورکی است .معنی کویرلوت یعنیدرجایی که شن هاتوسط بادغربال میشود.کلمه کلاتورکی است.کوسه مک =الک کردن.کویرولوت هردوکلمه تورکی است.
تغییرنام کوهها.روستاها.شهرها.محلات.مرداب ها.آثاریافته شده وجعل همه اختراعات واکتشافات وهدیه درعصرجدید شئونیست های سیاسی فارس درزیرسایه دوحکومت وشاه وشیخ به بشریت است.
روشنفکران سیاسی فارس شئونیست ساپورت کنندگان فرهنگی جمهوری اسلامی درزیرلفافه مذهب ودرزیرعبای ملاهاکارخود راکرده وتعدادی ازمتوهمین تمامیت خواه تورک هم برایمان استدلال می تراشن
ابولفضل گرامی،
متاسفانه من این کتاب را نخواندهام و گشتتی در اینترنت هم مرا به این کتاب نرساند.
اگر میدانید که چطور میتوانم این کتاب را تهیه کنم، لطفا برایم بنویسید. از شما ممنونم.
ژنرال اودیرنو ، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بلاخره بعد از چندین سال جنگ، کشتار و ویرانی به نتیجه درستی رسیده است. شاید آو از روز اول هم میدانست که راه حل پایان بحران در عراق تجزیه عراق به سه کشور مستقل است اما منافع امریکا ایجاب میکرد که بحران و جنگ در عراق ادامه یابد.
تجزیه عراق و همچنین تجزیه ایران و ترکیه به کشورهای کوچکتر به نفع همه ملتهای بالادست و زیر دست میباشد. دولتها و ملتهای عرب عراق، ترک ترکیه و فارس ایران باید این واقعریت ا بپذیرند.
در ایران هم تجزیه ایران نه تنها به ضرر مردم فارس تمام نخواهد شد بلکه فارسها از مستقل شدن ترکها، کردها، بلوچها، ترکمنها و عربها سود خواهند برد.
زنده باد استقلال ملی ملل تحت ستم در ایران ، زنده باد سوسیالیسم
اویْغوری یا زبان تُرکی اُیغوری زبان ملت اویغور است که در ترکستان شرقی واقع در غرب جمهوری دمکراتیک چین در ایالت سینکیانگ زندگی میکنند.
اصطلاح تاریخی اویغور، که به ساکنان ترکزبان سینکیانگ و زبانشان اطلاق میشود، در دههٔ ۱۳۰۰ هـ. ش (۱۹۲۰ میلادی) در پی ملیگرایی نوین به وجود آمد. قبل از آن، اصطلاح «ترکی» متداول بود
در زمان چنگیزخان چون مغولها هنوز کتابت به زبان خود نداشتند، خط اویغوری اولین خط رسمی حکومتهای مغول شد. بعد از مسلمان شدن اویغورها، خط عربی جایگزین خط اویغوری گردید. شیوه بهبودیافته خط عربی امروزه به عنوان الفبای رسمی این زبان در منطقه خودمختار شنجیانگ اویغور شناخته شده و به شکل گسترده چه توسط مردم و چه توسط دولت منتصب از مرکز محلی استفاده میشود.
جناب قانون درود بر شما / قابل توجه رسانه های داخلی و سایت هایی چون آذری ها / از این به بعد یکی پیدا شد حرف حساب زد که در جامعه 2*2=6 جامعه ما قابل تحمل نبود دیگر حرف های تکراری فتنه گر ، انحرافی ، تجزیه طلب ، جاسوس عربستان و ترکیه و آذربایجان ، منافق را دوباره تکرار نکنید و از واژه بیمار روانی استفاده کنید که تنوع بشه.کره شمالی کجایی که داریم ازت سبقت میگریم /آفرین بر قانون گرامی با وارد کردن این واژه عالی به ادبیات سیاسی ایران ازاد!!!!!
با تشکر از سایت ایران گلوبال
هزاران سال است که نسل به نسل از پدرانمان شنیدیم که ما ترک هستیم . من نمی دانم چرا سر یک امر بدیهی که سیاسی کردند این همه بحث می کنند . به جان هر کسی که دوس دارید ما ترک هستیم و از هر چی بگذریم از این ترک بودنمان نخواهیم گذشت و افتخارمان ترک بودنمان است.
با سلام، جناب بهنام، شما اگر کتاب «ترکهای ایران» مهندس راشدی را مطالعه کرده بودید این چنین دچار سهو نمی شدید. در همان کتاب مهندس راشدی این مطلب را اثبات کرده که زبان فارسی زبان مادری سعدی و حافظ نیست و به تاریخ ورود زبان فارسی به ایران نیز واقف هستند ولی شما مثل اینکه در این زمینه مطالعه منسجمی نداشتید....
با سلام خدمت جناب جوادی. بنده نمی توانم این نظر غیر علمی شما را بدین شکل قبول کنم. شاهنامهخوانی در بین همه مردم رایج نبوده است، فقط در بین قشر بسیار اندک و خاصی ولی در بین اکثریت مردم شاهنامه بار منفی داشت. ما در دستان شفاهی کوراوغلو که در همه جای آذربایجان رایج است به عبارت زیر بر خورد می کنیم: منه شاهنامه اوخوما (یعنی حرف گزاف نگو)... یعنی مثل همین دوران معاصر که مردم نفرت خود را از روحانیون وقتی می خواهند بیان کنند عبارت: منه اصول دین اوخوما (برای من از اصول دین نگو یعنی سرم را به درد نیاور). ...
حال شما که ادعا می کتید محبوبیت شاهنامه در قفاز.... محبوبیت شاهنامه به اندازه یک دهم محبوبیت داستانهای شفاهی آأربایجان از جمله کوراوغلو نیست... من نمی دانم شما چگونه به این نتیجه رسیدهاید؟؟؟؟
شمادلیل عرب زبان شدن مردم مصروسوریه ولبنان ومراکش وتونس ومغرب وسودان راچه میدانید?
اگردلیلش راکوچوحاکمیت عربهامیدانیدچراهمین مساله رادرباره آذربایجان باورندارید،چرادرمقابل جریان ودانش پذیرفته شده درهمه جهان درباره تاریخ مقاومت میکنید?
اگر تعدا د گشته ها و اعدامیان دوران رضا شاه و محمد رضا شاه را جمع کننیم بمراتب بسیارکمتر از کشته های رجوی در غروب جاویدان و یا تعداد اعدامیان نظام پلید دینی اسلامی در سال 67 است.درساال 58 بر اثر تحریک جریان چپ خوزستان در خطر تجزیه قرار داشت و به پایمردی مردم خوزستان توطعه چپ در نطفه خفه شد. شاملو که خود یک توده ای حرفه ای بود در پایان عمر از اینکه عمربرسر ارمان دروغین جوانی نهاده بود سخت پشیمان بود .
به دروغ گفته میشود که مللل غیر پارس تحیت ستم و فقط ملت پارس حاکم است نه عزیز جان انکه حاکم است دین اسلام یعنی هویت عرب و تشیع شاه اسماعیلی یعنی ستلط دینی ترکان است.
فاجعه کنونی ناشی از تسلط شوم فکری چپ در ایران پس از انقلاب اکتبر است. انچه چپ پس از سال 57 انجام داد جز جنایت علیه بشریت و همکاری با جلادن نظام اخوندی نامی دیگر ندارد .
شاید د رجبهه چپ افرادی مانند شادروان خلیل ملکی پیدا شوند و پرچم دروغین چپ را برای همیشه پائین بکشند . ستم کننونی که برمردم ایران میرود بدون اراد ه چپ غیر ممکن بود. کسانی که جوانی و دوران کهنسالی خود در دربدری و میدان اعدام و و
زندان سر گرده اند همه وهمه قربانی چپ در ایران هستند.سعادت مردم ایران در مرحله نخست بازجوئی و کیفر خاست و اساسن دوری از خود چپ است.
تقریباً همۀ پژوهشهای ایرانشناسی در خارج از ایران صورت میگیرد: در اروپا، آمریکا و حتی ژاپن و کتابهای چاپ شده به زبانهای انگلیسی و آلمانی در همانجا چاپ میشد. نگاه ما ایرانیها هم برای دریافت تاریخی، به غرب بود و حتی برای اندیشههایی که در ایران شکل میگرفت میل به تایید غرب داشتیم. این طرز فکر همیشه درست نیست. نباید ما ایرانیان نشانۀ خانه خود را همواره از بیگانه بپرسیم.
تاریخ کهن پیش از اختراع خط معمولاً در استورهها باقی میماند و آنها را انتقال میداد. خوشبختانه از این خاستگاه کهن که ایران بوده در استورههای اروپای شمالی، یونان و تورات و اوستا مشترکاً به جایی اشاره میشود که از پیوستن سه رود، رود بزرگ به وجود میآید!!!
واین مکان ،همان خاستگاه دیرین ایرانیان است آریاییها بومیهای ایرانند نه مهاجر
آقای رازی گرامی، سرخپوستان آمریکا را هم به فهرست خود اضافه کنید که زبان التصاقی دارند و بناچار طبق تئوری "زبانشناسان" خودخوانده "ترک" میباشند! نکته جالب اینجاست که این "زبانشناسان" یک ساعت هم تحصیلات زبانشناسی نداشته اند. با این وجود ادعا هایشان از هر استاد دانشگاه زبانشناسی بالاتر است. این اعتماد بنفس شگفت انگیز قابل ستایش است!
جناب سازاخ گرامی، اگر کامنت های مرا دیده باشید در می یابید که من با توهین و تمسخر قوم ها هرگز موافقت نداشته ام و مردم بافرهنگ هرگز چنین کاری نمیکنند که شما نوشتید"به جوکهای یه ترکه بود، همراه فارس زبانان قاه قاه بخندند". شما از فارس ها برای خودتان دشمن خیالی ساخته اید. من چماقی در دست ندارم و به آزادی همه در تعیین هویت خود معتقدم. اما میبینم که کسانی میخواهند به زور آذربایجانی هارا غیر ایرانی معرفی کنند. آذربایجانی ها آزادند خود را "آذری" یا "ترک" یا هرطور دیگر که میخواهند بنامند. کسی نمیتواند به این خاطر به آنان توهین کند. آدربایجانیها زبان فارسی را دوست دارند و کسی نمیتواند فارسی را در آذربایجان ممنوع کند. این فارس ستیزی و ایران ستیزی هرگز خواست مردم آذربایجان نیست. چند نفر افراطی منزوی حق ندارند خودرا نماینده مردم آذربایجان بنامند.
جناب آقای کرمی مواردی را مطرح کرده اند که جای تامل دارد.
ادعا:"گرچه این دو تیرهء ایرانی تبار از مردمان اصیل ایرانی و هخامنشی میباشند"
نظر من: این را باید بزرگان این دوقوم جواب دهند که آیا لرها یا کردها همان هخامنشی هستند یا نه. ظاهرا اینهم ادامه جعلیات کسروی است که ترکهای آزربایجان را آذری آریایی می خواست جا بزند. من این ادبیات را کسرویات می دانم که همان معادل اسرائیلیات است و یا معادل آخوندی سفسطه.
ادعا:"آیا فکر نمیکنید آنچه تا کنون در برنامه های تلویزیون گوناز گذشته و میگذرد فقط طنز و شوخی است و فقط چنددقیقه ای که من در آن صحبت کرده ام جدی و از پشتوانهء علمی و تاریخی مستند برخوردار میباشد"
نظر من: اگر این برنامه ها بی محتوا بود که جمهوری اسلامی اینهمه وقت و هزینه مصرف نمکرد تا قوی ترین پارازیت ها را روی گوناز بیاندازد.
در ضمن شما تلویحا آقای کیانوش توکلی را هم زیر سوال بردید که 3 ساعت بقول شما در آن برنامه مسخره بازی کرده و جوک گفته و فقط سه دقیقه بیانات شما جدی بوده.
ادعا:"ولی امروزترکها نه خط و زبانی دارند"
نظر من: حداقل دو مورد خط و نگارش ترکی اویغوری و خط اورهون جزو موارد اثبات شده است. با یک سرچ کوچک در گوگل می توانید دانش خودتان را در این موارد افزایش دهید.
آقای Anonymous برداشت شما ازتاریخ نویسان ایران است تاریخ ایران را استعمارگران نویشتند که عموماً با واقیت نمی خواند.مثلا آلمانها برای اینکه به تواند به هندوستان لشکربه کشند نیازبه حامی داشتند به مردم کرمان می گقتند ماباشما هم نژاد هستیم علاوه براین امپراتورما مسلمان شده وحج رفته است وباخلیفه اسلام عثمانی هم پیمان است درعوض انگلیسها می گفتند کسی خلیفه اسلام می تواندباشدکه ازانبیان باشدعثمانی ازنژادی دیگری هستند .
1-درتاریخی که برای ایران نوشتند اعراب وترک غایب هستند. 2-چندوقت پیش مطلبی را خواندم که عربستان درامریکا آثارباستانی ارائه داده که نشان می دهدکه اسب 7000 سال پیش نزدآنها رام شده است
3-همین کلمه کویرلوت اصلاً به فکرشما می رسد که تورکی باشد /لوت = خالی /لوت چول = دشت بی آب وعلف
درایران ترکها حق دفاع ازخودرا ندارند!1
اگراین حق را داشته باشند ثابت خواهندکردکه این آریاهستندبه این مملکت آمدند
وقتی اعراب ومغولها به ایران حمله کردند درمقابل آنها ترکها ایستادن وباآنها جنگیدن درعوض این آریا ها درخدمت اعراب ومغولان بودند تاریخ را نظربه اندازید. شما گقتیدقبل آریایی ها کسی درفلات ایران زندگی نمی کرده !!
لطفارجوع فرمایید به مصاحبه آقای ارفعی رئیس گروه تاریخ دانشگاه امیرکبیربا روزنامه اطلاعات ۱۵آبان ۱۳۸۷در رابطه با کل نوشته های ۲۵۰۰ سال پیش تخت جمشیدایشان گفتند کلماتی که دراین گل نوشته استفاده شده ایرانی وامروزه هم استفاده می شود خبرنگار ازاوخواسته چند نمونه بیان کند گفتند تووت و چپش و آرمود امروزه این کلمات را فقط ترکها استفاده می کند
آقای کرمی.. بخاطر اینکه باز هم شما را به مسائل (( حقیقی)) آشنا بکنیم لازم دانستم به چند مورد اشاره بکنم.. موقی که شما از آلمان زنگ زدید م متتظر یودیم که فقط در باره (( موضوع برنامه )) که در باره مسائل (( ملی )) بود اظهار نظر بکنید . شما طبق معمول از این تریبون آزاد استفاده کرده و مثل همیشه به فرهنگ, زبان و ملت ترک ها را کوبیدید که خوشبختانه از گوناز تی وی پخش شد و همه تا اندازه ای متوجه شدند که ملل غیر فارس در ایران با چه نژاد پرست های که واقعآ ارزش ( دیا لوگی) را ندارند روبرو هسنتد. جای واقعا خنده دار در آنجا بود که آقای آوبالی را برای (( بحث )) دعوت کردید. گفتید که « بیائید بخث بکنیم» مثل اینکه یادتان رفته بود که برای (( چه و برای چه موضوعی )) شما زنگ زده بودید . شما زنگ زده بودید که بحث بکنید و یا دعوا؟ آقای لوایی تلفون ها باز گذاشتند که تبادل اندیشه ها در این برنامه خیلی خوب
و در باره موضوع مهم ((مسائل ملی )) بحث و گفتگو انجام بگیرد و لی تلقون شما که همه متوجه شدند درباره موضوع ( مسائل ملی) نبود . شما زیر پوشش این موضوع , فقط یک هدف داشتید که آن هم کوبیدن (( فرهنگ و زبان و مردمان ترک)) بود که داشتن همچون افکاری در قرن 21 نه خریداری دارد و نه طرفداری.. خیلی جالب است که خودتان را به عنوان « ژورنالیست مدرن, سکولار و دموکراتیک» جا میزنید ..و در آن واحد میخواهید ترکان ایران را ترک بکنند. این هم حل مشکلات مسائل ملی شما بود.؟. موقعی که بقول دکتر اصغر زاده, راسیسم در ایران نهادینه می شود نمونه اش را در حرف های شما دیدیم که گفتید , ترک های ترکیه (( لهجه ما ترک های آزربایجان )) را مسخره می کنند. خودتان بهتر میدانید که تمام ساکنان دنیا که می توانند حرف بزنند ( لهجه) دارند. نمی دانم شما موقعی که آلمانی حرف می زنید لهجه دارید و یا نه؟ آیا آلملنی ها به لهجه شما می خندند و یا نه؟ آن آلمانی که موقعی فرانسه حرف می زند, فرانسوی ها به آن آلمانی میخندند و یا نه. ؟ لهجه فارسی شما با لهجه فارسی شیرازی که فرق میکرد. ولی هیجکس حق ندارد که شما را با داشتن لهجه مسخره بکند. لهجه یک امر طبیعی است. نوشته بودید که , نقل قول از آقای اوبالی...(( در نتیجه سومری ها ( یعنی تُرکها) چرخ، خط، قانونمندی، تمدن آفرینی، فرهنگ سازی، بنیادگذار زبانها و الفباها، شهر سازی، کشاورزی، صنعت و سایر اختراعات جهان امروز را بنیاد گذاشته است، ولی امروز نه خط و زبانی دارد، و نه آوردندهء فرهنگ و تمدن و ساختار سیاسی ویژهء بخود است. و نه تا کنون اختراعاتی و نه کشفیاتی داشته است. و بسیار مسائل دیگر...)).. آقای کرمی1- آقای اوبالی نگفتند که (( سومری ها همان ترک ها هستند)) .2- خیلی زبان ها الفبا ندارند.. زبان های آلمانی, اسپانیائی, انگلیسی, , ترکی ,فرانسوی, ایتالیلئی, و.... القبا ندارند و از خط لاتین استفاده می کنند و مردمان این زبان ها دارای فرهنگهای مشخص بوده و خواهند بود. مگر ما خطّ فارسی داریم؟ نوشته بودید که ما نه اختراعاتی داریم و نه فرهنگی... آفای کرمی ... فعلآ ترک ها دارای (( لوریت های نوبل )) از جمله جایزه نوبل در ادبیات بوسیله « اورهان پاموک» , اهل ترکیه و « لو لاندو» برنده جایزه نوبل 1962 در فیزیک , اهل آزربایجان.. در پایان بایستی اضافه بکنم که , پیروزی انقلاب مشروطیّت را به عهده تاریخ دانان علمی بگذاریم که ببینیم چه قشری از جامع ایران در این انقلاب باشکوه نقش موثری را بازی کردند. , چون من ترک اهل تبریز اگر در این مورد به مسئله ای اشاره بکنم , حتم دارم که به (( تحریف تاریخ)) متهم خواهم شد. در ضمن «سفینه وویجر 3 » که حاوی قطعه موسیقی « موغام» از فرهنگ آزربایجانی که در سال 1977 به فضا پرتاب شده بود , تازه گیها از مدار منظومه شمسی عبور کرد....
هنگامی که کبوجیه در سفر جنگی خود به مصر کشته میشود یا خودکشی میکند، در ایران جلسهای از والاتباران ایرانی با حضور داریوش بزرگ تشکیل میشود و در این جلسه شیوۀ حکومتی و چگونگی شکل دادن به آیندۀ حکومت ایران بررسی میشود. یکی از ایدهها رواج تفکر مردمسالاری بود در برابر خودکامگی، پیرو کوروش که مردمی فکر میکرد و بنیانگذار این شیوه بود. این ایدۀ مردمسالاری که هرودوت هم به آن اشاره میکند 60 سال پیش از برقراری اولین دموکراسی در یونان بوده است. در همان زمان یونان آریستوکراسی- به معنی ادارۀ مملکت توسط اشرافزادگان بدون انتخاب شدن - مرسوم بوده است. این ایده که به آرای مردم مراجعه شود، از ایران برخاسته و پس از آنکه هخامنشیان تا یونان میروند، ایدۀ مردمسالاری به یونان راه پیدا میکند.
امپریالیست های غارت گر با چه صحنه سازی هایی از قبل نقشه کشی شده و مهندسی شده ملت هاو مردمان خاورمیانه به همدیگر کشی و نسل کشی یکدیگر وادار کنند و اسایش روح و روان مردمان این منطقه رابانفاق افکنی و پخش ابزار الات جنگی هدف می گیرن که به اهداف چپاولگریشان برسند!
برای اینکه عمق جدیدترین تئوری زبانشناسی را که در آکادمی علوم ایران گلوبال ارائه شده و انقلابی در جهان علم پدید آورده است بهتر درک کنیم، بد نیست که گستردگی زبانهای پیوندی (اتصالی Agglutinative) را در جغرافیای جهان نگاه کنیم: از کیسواحیلی در شرق افریقا گرفته تا دراویدی در جنوب هند و مالایی در شرق آسیا و کچوآ در امریکای مرکزی و جنوبی گرفته تا اینوکیتوت در شمال کانادا تا برسیم به فنلاندی در شمال و مجاری در شرق اروپا همه زبانهای اتصالی یا Agglutinative هستند. ظاهرا تز بعدی دانشمندان زبان شناس آکادمی ایران گلوبال این خواهد بود که همه سرزمینهای نامبرده در گذشته ترک زبان وترک نشین بوده اند و اساسا هر کس به یکی از این زبانها حرف بزند بی بروبرگرد ترک است!
جالبتر از همه این است که این ترکهای باستانی آذربایجان به زبان فارسی شعر می گفتند، اسامی فارسی داشتند، کتابت دیوانی و دفتری شان به فارسی بود،
اسطوره هایشان با فارسها مشترک بود، ولی چون دو هزار سال پیشتر از زمان یاد شده اقوام اتصالی زبان در این منطقه زندگی می کردند، ما باید بزور چماق و دگنک بپذیریم که اینها ترک بودند. همانطور که ساکنین پرو و بولیوی ترک هستند و همچنین مردم کنیا و تانزانیا و مجارستان و جنوب هند و مالزی و شمال کانادا و فنلاند، زیرا اینها همه اتصالی زبان هستند! به نظر من برای درک این تئوریهای مشعشع باید اندکی بیشتر بر روی کلمه "اتصالی" تکیه کرد! :)
نوشته اي كه بايستي حتما ان را مطالعه كرد.
مشکل اینجاست که سکولار دموکرات ها خودشان آلترناتیو را از قبل مشخص کرده اند و خیلی ها را قبول ندارند پس با چنین شرایطی اتحاد اپوزوسیون بعید بنظر می رسد
این ژست های دمکرات مابانە و گاهأ آزادیخواهانەی االیار تمامی ندارد مثل کبک سرش را گذاشتە تو برف و ..... را هوا کردە انگار مردم ایشان را نمی بینند ایشان از همان شروع کامنتش مسئلە را فیصلە میدهد کە حضور تورک در آذربایجان نیازی بە نوشتن و تحلیل ندارد از زمان ماناها تورک در آذربایجان بودە ولی این فرقی در مسئلە ندارد چون همە باید همدیگر را قبول کنیم چە از 10 سال پیش مهاجر باشد کە 3000 سال پیش ساکن باشد بە این میگویند زرنگی تورکی اول حضور مردم تورک را بە زمان ماناها و مادها بر میگرداند وبعد ژست دمکرات منشی میگیرد و بخشندە میشود یعنی تورک چندین 1000 سال بودە و دیگران مهاجرند ولی ما دمکرات منشیم و حضور مهاجرین را نیز تحمل میکنیم
جناب آ الیار شما چە برای خودتان تاریخ بسازید چە نسازید تمام تاریخ و سنگ نبشتە ها و جنگها از مهاجرت اقوام تورک بە خاور میانە با جنگ و تسخیر و از کشتە ها پشتە درست کردن حکایت میکند و شواهد کاملأ محرز است جناب آلیار شما دمکرات منش تفکرات پان تورکی و جنگ طلبی شما بر سر همین نام جعلی آذربایجانغربی در همین سایت مرکبش هنوز خشک نشدە کە برای ما ژست دمکرات خواهی میگیرید ،، اتفاقأ این چند کورد کامنت نویس محدود در این سایت بودە اند کە همیشي بیان داشتە اند بگذارید این من منم را در منطقە کە فلان جا تورک است بهمان جا کورد برای همیشە گور کنیم و واقعیت امروز تمام سرزمینهای مورد مناقشە را برای همیشە خاک کنیم و بە برگزاری یک رفراندوم در منطقە کە همزیستی مسالمت آمیز و بە نتایج این رفراندوم تحت نظارت ارگانهای مردمی جهانی تمکین کنیم جدای از نتیجەی آندبیر کل حزب یئنی گاموح، دکتر لطیف حسنی, به واقعیتهای مهم اقتصادی و جایگاه آزربایجان به عنوان مرکز فعالیتهای اقتصادی / تجاری در صورت عملی شدن توافق نامه به درستی اشاره کرده، من در اینجا به تحولات اخیر اشاره خواهم کرد و به کالبد شکافی جایگاه آزربایجان جنوبی به عنوان محوری ژئوپلتیکی خواهم پرداخت. ۱- ظریف به جای ترکیه، راهی لبنان شد. ۲- به احتمال زیاد ظریف یا یکی از مقامات ایران به زودی از روسیه دیدن خواهد کرد. ( این یعنی کشورهای شورای همکاری خلیج و ترکیه ) سعی در قطع کردن دستان روسیه و ایران در سوریه را دارند و راه حل روسیه، عربستان و کشورهای عربی حوزهٔ خلیج و ایران پیرامون آینده روسیه شکست خورده، اگر طرح روسیه، ایران و کشورهای عربی حوزهٔ خلیج به سر انجامی میرسید ایران باید شرط کشورهای عربی مبنی بر صادرات گاز قطر و دیگر کشورهای عربی از طریق ایران، ترکیه به اروپا را
عملی میکرد. بدون شک این به هیچ وجه به سود روسیه نبود. اینک مرحله بعدی وارد شطرنج سیاسی منطقه شده، مطابق این طرح، گازی قطر / عربستان از طریق عربستان، سوریه به ترکیه انتقال خواهد یافت و از آنجا به اورپا صادر خواهد شد. بدین طریق، کّل سرمایگذاری رژیم ایران، در سوریه بر باد رفته محسوب میشود، ترکیه با فشار به طرف روسیه پیرامون چگونگی عملی شدن جزئیات خط لوله گاز "" نوار یا جریان ترکی "" از سنگ اندازی روسیه پیرامون طرح جدید در سوریه جلوگیری میکند و """ روسیه تازه احساس میکند که شرایط انزوای رژیم ایران "" را به ارث برده است. با اقتصاد چین در گرداب بحران، روسیه نمیتواند به ورود گاز ایران به بازار چین اجازه دهد، در حالیکه قیمت نفت به پایینترین ارزش خود در ۶ سال گذشته رسیده، رژیم ایران مجبور میشود از طریق جمهوری آزربایجان و "" کریدور جنوبی "" گاز خود را به اورپا صادر کند، ترکیه و ایران تصمیم میگیرند که برای پاک سازی عملیات تروریستی در منطقه و تضمین امنیت لولههای گاز و نفت، تروریستهای پ ک ک را از میان بردارند. این سیاستها بدون شک امنیت، فعالیتهای اقتصادی را در آزربایجان جنوبی رونق خواهد داد.خوشبختانه به لحاظ علمی، آمار هواشناسی از پایان دورۀ یخبندان تا دوران تاریخی وجود دارد. با افزایش شدید دمای هوا، ایرانیان برای دستیابی به منابع آبی و جبران کمبود آن در مناطق زیست خود، کوچهای بزرگی به سوی مناطق آبخیز و جاهایی که رودهای بزرگی داشتند میکردند مانند مناطق اطراف دجله، فرات، نیل و سند. بنابراین با سنجش و انطباق شواهد هواشناسی و زبانشناسی و گزارشهای تاریخی مشخصاً گرم شدن هوا و میل به دستیابی به آب باعث مهاجرتهای بزرگ شده است.
برای بازنویسی تاریخ کهن ایران از انباشت شواهد و تلفیق شاخههای گوناگون دانش، به ویژه دانش دیرینهشناسی و هواشناسی تاریخی یکی از آنهاست، از این طریق میتوان توضیح داد چگونه در یک دوران تاریخی ناگهان به کوچهای بزرگ برمیخوریم، اما این کافی نیست. همراه با این کوچها آثار زبانی و وامواژهای ایرانی در زبانهای دیگر فراوان میشوند که تأییدی بر برداشت یاد شده است. در همان زمان آثار باستانشناسی مردم ایرانی هم در سرزمینهای دور و نزدیک یافت میشود. حتی تصاویری که ایرانیان را نشان میدهند، در کشورهای میزبان مانند مصر یا میانرودان دیده میشوند. مجموع این پدیدهها، تئوری آغازگاه این مهاجرتها از ایران و نیز روابط فرهنگی میان ایرانیان و مردم بیگانه را تقویت میکند. از اینروست که بسیاری از رویدادهایی که در استورههای ایران وجود دارد در استورههای مردم خویشاوند –اروپا– و مردم غیرخویشاوند -مثل مصر- عیناً یافت میشود.بنابراین چرا لازم است فکر کنیم ایرانیان حتماً باید از جای دیگری به ایران آمده باشند؟! چنین لزومی وجود ندارد. آنچه مسلم است در پایان عصر یخبندان هوا در فلات ایران بسیار سردتر از امروز بود و فلات ایران جای مناسبی برای زندگی انبوه ایرانیان نبود. اما در جنوب ایران یا کف خلیج فارس که در آن زمان خشک بود، رودی از پیوستن دجله، فرات و کارون میگذشت که در تنگۀ هرمز به دریای عمان میریخت و آثار این رود بزرگ در کف خلیجفارس مشهود است. با توجه به آنکه شمال آن منطقه سرد و جنوب آن یعنی صحرای عربستان گرم بود، این منطقه برای سکونت ایرانیان بسیار مناسب بود و در استورههای ایرانی، اروپایی و حتی تورات از این خاستگاه و رود بزرگ نشانههایی هست. پس از آنکه هوا گرم میشود، آب دریای آزاد بالا میآید و خلیجفارس در طول چندهزار سال پر از آب میشود و مردمی که در کف خلیجفارس میزیستند به سمت شمال و غرب، به میانرودان و فلسطین و سوریه و بخشی به داخل فلات ایران میروند و در اطراف دو دریاچۀ بزرگ که اکنون تبدیل به کویر شدهاند، شهرهای اولیه را بنا میکنند. این دریاها در اثر جاری شدن آبهای فراوان از ذوب شدن یخ به داخل فلات ایران سرازیر میشوند و 2 دریاچۀ بزرگ در داخل ایران تشکیل میشود که اکنون به صورت کویر درآمدهاند. شهرهای بزرگ قدیم ایران مثل تپهسیلک، شهر سوخته در سیستان، تپه یحیی، شهداد و تپهحصار دور این دریای بزرگ قرار داشتند. در آن زمان این مناطق پر آب و جنگل بوده است.
حضور ایرانیان در فلات ایران طبق نظر رایج در جهان، از اواخر هزارۀ دوم قبل از میلاد و کمی پیشتر پنداشته میشود و همه جا همینطور مورد قبول بوده است. اما دلایلی که برای این مهاجرت – بدون ذکر مبدأ - عنوان میشود، پایه و اساس علمی ندارد. مثلاً عنوان میشود که در متنهای آشوری نام مردم ماد و پارس اولین بار در قرن هشتم و نهم قبل از میلاد ذکر میشود. پس پنداشته میشود که این دو تیره باید کمی زودتر از آن به ایران مهاجرت کرده باشند. این نظریه رد میشود.
شواهدی هست که حتی همین دو تیرۀ ماد و پارس در دوران بسیار کهن، یعنی از هزارۀ سوم ق.م در ایران حضور داشتهاند. این ایدۀ مهاجرت در آغاز و در حقیقت برگرفته از اندیشۀ فاشیسم اروپایی است که در اواخر قرن نوزدهم رواج پیدا کرده و مدعیست که خاستگاه ایرانیان شمال اروپا بوده است، یعنی نژادی سفیدپوست، زردمو و بور که از آنجا به کشورهای شرقی مثل ایران و هندوستان مهاجرت کردهاند. ولی تا به حال هیچ مدرک منسجمی که نشان دهد ایرانیان از اروپا به ایران آمده باشند عرضه نشده است و حتی خود اروپاییان هم دیگر به این مسئله اعتقاد ندارند و در منابع جدیدتر خاستگاههای دیگری نظیر آسیای میانه، جنوب روسیه و آسیای خرد یا حتی میانرودان برای ایرانیان در نظر گرفته میشود؛ و فقط فلات ایران است که تاکنون در این مورد مطرح نبوده است.نظریه ای علمی اثبات میکند که خاستگاه اصلی ایرانیان فلات ایران بوده و تمامی کوچها از این فلات به جاهای دیگر صورت گرفته است. در این پژوهش، حضور ایرانیان در این فلات از نظر زبانشناسی از هزارۀ چهارم (شش هزار سال پیش)، و از نظر باستانشناسی تا هزارۀ نهم ق.م (یازده هزار سال پیش) پیگیری میشود.
در انباشت شواهد از بخشهای مختلف دانش به ویژه دانش دیرینهشناسی از جمله دانشهای هواشناسی، کانشناسی، استورهشناسی و البته زبانشناسی و متنشناسی استفاده شده است. مجموع این شواهد، یک ایده و فکر را القا میکند که به هر حال این مردم در پایان دورۀ یخبندان که حدود 12 هزار سال پیش بوده، در ایران میزیستهاند. با توجه به اینکه هر چه به گذشته برگردیم هوا سردتر بوده، بنابراین این خاستگاه میبایستی در جنوب ایران بوده باشد که هوا گرمتر بوده است، و به تدریج با گرمتر شدن هوا این مردم به سوی شمال مهاجرت کرده و به مرکز فلات ایران رسیدهاند و سپس به علت گرمای بسیار زیاد در میانه هزارۀ پنجم ق.م به مناطق شمالی تا شمال اروپا مهاجرت کردهاند. شواهد علمی و تاریخی بسیاری وجود دارد که این اندیشه درست است. چرا که با تعقیب شواهد زبانشناسی و استورهشناسی مشخص میشود که کهنترین ریشههای زبان ایرانی که هنوز در زبانهای ایرانی موجودند، در زبانهای شمال اروپا یافت میشوند. استورههای ایرانی که شباهت بسیاری با استورههای هندی دارند، در بخشهای آغازین بسیار نزدیک به استورههای اروپا هستند. از سویی تمامی مردمانی که به صورت پراکنده در جاهای دیگر حضور داشتهاند تنها در ایران متمرکز بودهاند. به این ترتیب منابع کهن تأیید میکنند که برای مردمان ایرانی خاستگاهی جز فلات ایران نمیتوان متصور شد و در آغاز تمدن پراکندگی ایرانیان به سمت شرق و غرب آغاز میشود. در فاصله کوتاهی، این مردم تا فلسطین، سوریه و میانرودان پیش میروند. از طرف شرق هم تا فلات پامیر و حتی تا نزدیکی سرزمین کره پیش میروند. در دوران بعد در راستای غرب به شمال اروپا تا مرز فنلاند و از سوی دیگر تا شمال آفریقا پیش میروند. این شواهد از طریق زبانشناسی و «وامواژههایی» که از زبان ایرانی در این زبانها باقی مانده قابل پیگیری است .
بزرگترین گسترش در میانه هزارۀ پنجم ق.م روی میدهد، ایرانیان همزمان به اروپا، فلسطین و سوریه میروند و حتی آثار مهمی در تمدن مصر از خود باقی میگذارند. در موج دوم که اوایل هزارۀ دوم ق.م بوده گروه تازهای از شمال فلات ایران به یونان و بخشی به سمت شرق و به هندوستان میروند.
ایرج گرامی
مرسی، ایمیل شما را دیدم.
ممنون از زحماتتون، به امید آزادی انسان از زندان دین.
از نظر من برای ترک بودن ساکنین آذربایجان نیازی به این روایت و آن روایت نیست.
-از زمان ماد -و بعد ها خزرها و ساسانیان تا صفویه و قاجار آذربایجان محل سکونت اقوام ترک زبان و رفت و آمد آنها ست. در عین حال رفت و آمد اقوام پارسی زبان تحت حکومت ساسانی .
- از زمان سومر تا ماد نیز اقوام اتصالی زبان ، و خوشاوند با زبان ترکی ، در خطه ی آذربایجان به عنوان اقوام بومی حضور داشتند. در زمان ماد اقوام پارسی زبان هم همسایه ی آنها بودند. در حکومت ماد ظاهرا بخشی از آنها شرکت داشتند.
اینها مسایلی ست که نیاز به تحقیقات دارند تا بتوان به واقعیت گذشته ی دور نزدیک شد.
اما آنچه دانسته شده و حقیقت نسبی ست این است که «تاریخ رسمی» که از سوی شاه و شیخ - و روشنفکران طرفدار تاریخ رسمی و کلاسیک مطرح شده «مسخ تاریخ» است. لازم است تاریخ را از نو بی طرفانه تحقیق کرد و نوشت.تاریخ در منطقه ی ما به صورت تئوری مطرح است نه «آگاهی درست نسبی».
تاریخ آریامهری- تاریخ آخوندی- سیاسی نوشته شده است. جهت برده کردن مردمان مختلف ایران.
در یکی از مقالاتم نوشته ام: از هنگام پیدایش انسان در آفریقا تا سکونت او در آسیا و اروپا ،
جاده ی مصر-خاورمیانه-آسیا و اروپا، محل رفت و آمد «میلیون ها ساله ی بشر » بوده است.
آذربایجان نیز در این «جاده» قرار دارد. از این مسیر هم رفت و آمد همیشه جریان داشته و طبیعی و منطقی ست.
تا تشکیل دولت سومر. و دولت های همسایه ی آن.
اولین دولت مهم در آذربایجان « دولت ماننا» است. و همسایگان آن. هزاران سال اقوام بومی در منطقه زندگی کرده اند. تا دولت ماننا. و از ماننا تا ماد نیز تاریخ خود را دارد.
اینها مسایلی ست که تاریخ رسمی نمی خواهد مطرح کند. لازم است تحقیقات جدید صورت گیرد.
---------
حل مسایل امروزی نه نیار به تاریخ دارد ونه به تعصب.
مردمان مختلف ایران چه یک میلیون سال پیش اینجا پیدا شده اند و چه در صد سال اخیر-
چه بومی بوده اند و چه مهاجر-
چه با صلح ساکن شده اند و چه با جنگ؛
چه حلبی آباد ساخته اند - و چه کرات دیگر
چه سازنده ی تمدن آمریکا و جهان اند- و چه چاه جمکران
در هر حالت و صورتی،
اکنون ضروریست براساس «برابری - داوطلبی-انتخابی» مشکلات خود را جهت بهزیستی از راه صلح و دوستی و مسالمت حل کنند.
در غیر این صورت سرنوشت ما هم سرگذشت لیبی-یوگسلاوی-سوریه و عراق است.
قدرتهای بزرگ حاضرند « پیشنهاد تجزیه» بدهند.
همانطور که مقام نظامی بلند پایه ی آمریکایی پیشنهاد تجزیه ی عراق» را کرده است.
بعد از چند میلیون کشته از طرفین در ایران- این پیشنهاد برای ما هم می تواند مطرح شود. این شتر را میتوانند بر در خانه ی ما هم بخوابانند.
چرا که نه. قدرتهای بزرگ دنبال منافع خود هستند. 6 میلیون از جمعیت ایران کم بشود. برای آنها مهم نیست-مهم اینست که منافعشان تأمین شود.
- در چند کشور جنگ داخلی دیده ی مذکور احتمالا میلیونها انسان در این دهه ها کشته شدند.
آیا مشکلی برای آنها پیش آمد؟ نه. خیلی هم سود بردند. سود اقتصادی و سیاسی و استراتژیک. چرا نمی توانند این سود را از ما ببرند ؟ حتما هم می برند. و چه بسا بسیار بیشترهم می برند .بیشتر از همه ی این «جوامع قربانی» سود جویی «برده داران جهانی» شده.
- گوسفندان را می دوشند. قانون است.
وقتی تقریبا 90 درصد مردم یک جامعه به «کلم بسر» آری بگوید «سرنوشت» اش همین است که 36 سال است تجربه میکند.
«1-شکنجه-2-تجاوز-3-اعترافات تلویزیونی-4-اعدام ».
90 درصد این مردم مقدس- به آخوند مقدس- آری گفتند که - چهار عمل مقدس را -درحقشان جاری کند. تا به بهشت مقدش-روند. و کرد. نباید ناله کنند. خود افتاده را ناله نشاید.
- گوسفندان را سر می برند- قانون است.
-مردمانی که گوسفندی کنند اول دوشیده میشوند-بعد سر بریده.
این قانون است.
این قانون ها را 90 در صد جامعه « ناآگانه» گفتند آخوند در حقشان اجرا کند. و میکند.
عملا دوست هم دارند اجرا بشود. چرا که اگر دوست نداشتند جمع میشدند جلوش را میگرفتند.
اگر این قدر عقب مانده هستیم که به کشتار و هرج و مرج روی بیاوریم -پس دوستاران این راه بفرمایند-راه باز و جاده دراز.
لابد دوست دارند چند ملیون از جمعیت جامعه کم کنند- و بهترین راه را کشتار انتخاب کرده اند. اگر توانستند این کار را بکنند-بفرمایند. من مطمئن هستم نیروهای مانع این دیوانگی هم هستند و جلوش را میگیرند.
فکر نمی کنم ایران سوریه بشود.
جالب بود
استاد محمد رضا لوائی گرامی، اگر قرار است از آقای ناصر کرمی برای مباحثه دعوت فرمائید، بهتر است از آقایان دکتر حمدالله سلیمانی، دکتر اسد تقی زاده، دکتر عارف کسکین، دکتر صالح کامرانی، دکتر ملکزاده، یونس شاملی، رضا طالعی، حبیب ماکو، مختار شمس، چنگیز گوی ترک، ارسان ارول، ستار سوگین، بابک آزاد، علی سلیمانی، علیرضا اردبیلی، و خیلی از دوستان دیگر دعوت فرمائید تا تنوع افکار در اینگونه مباحثات بیشتر گردد،
اقای کرمی...در این برنامه آقای اوبالی هیچ گفتگوی عجیب و غریبی بین شرکت کننده گان مطرخ نمی شد. . در این برنامه بقول دکتر علی رضا اصغر زاده بحثی بود که به راسیسم فرهنگی, راسیسم سیستمیک, راسیسم علمی, راسیسم زبانی, راسیسم نژادی و بیولوژی و ..... اشارمی شد. آنچه که گفتگوی عجیب و غریبی بود همان بود که شما برای حل مسائل ملی , مهاجرت ترکان ایرانی را از این مملکت پیشنهاد کردید. این عمل درست شروع همان ایده شما که (( ایران را به جهنم تبدیل می کنم)) را ندا می دهد..ولی آقای کرمی و کرمی ها.... ملل غیر فارس ایران باهوش تر و آگاهی تر از ان هستند که شما فکر میکنید....
در ایران گلوبال ،شتر با بارش یهو گم میشه!!
ایرج گرامی،
-کامنت خودم را اصلاح کردم. نوشتم که توضیحاتم به شما مربوط نمی شود.
- ایمیل من همیشه در دسترس است. لطفا در بالای صفحه ی سایت «تماس با ما» را باز کنید.
آقای SKعربها درایران هم حاکم بودند زبان عربی درایران درمدت حدوداً در300تا400 زبان رسمی بوده است
تازه قبل ازعربها درایران فارسی رایج نبوده استان فارس که مهد شعرفارسی حتی یک بیت قبل ازسعدی وحافظ وجودندارد.
درزمان حمله عربها به ایران این ترکها بودنددرمقابل عربها ایستادند بابک دراین راه کشته شد نام فرمانده که به دستورعربها بابک راکشت افشین فارس بود ودرنهایت این ترکها بودندعربهارا ازایران بیرون کردند.
این زبان فارسی درایران نتیجه محل مشترک مغولان وترکان غزنوی می باشد.
رجوع کنید به تاریخ طبری و تاریخ انوشیروان وجنگ بهرام با هرمزوپسرخسروپرویزببنید حامیان بهرام جزترکها کسی دیگربود.
تازه درزمان حاکمیت غزنوبان مرکزافغانستان بودومغولان ری ونیشابورواصفهان
وقتی رقاصی صدای موزیکی می شنود بدنش شروع به رقصیدن می کند بدون بخواهد بداند چراو چه به دلیلی چه کسانی با چه هدفی موزیک مجانی برایش می نوازند؟ حالا موزیک تجزیه که ژنرال امپرالیست امریکایی می نوازد باعث رقصیدن گروهی می شود!
قبل از اینکه سنی سنی باشد و شیعه شیعه و فارس فارس باشد و مشهدی مشهدی باشد موجوداتی از نوع انسان هستند که در منطقه خاورمیانه زندگی منطقه ای که سرشار از همه گونه منابع زمینی و زیر زمینی و نیروی خورشیدی است و امپریالیست های چپاولگر جهانی از متحد بودن خلق های این منطقه هراس دارند و در صدد نفاق افکنی و پاشیدن این اتحاد هستند که بتوانند هر خلفی را برعیه خلق دیگر بشورانند و از این طریق هم به بیشترین سود از طریق فروش جنگ افزارهای جنگی و فروش تولیدات باد کرده در کارخانه هایشان در عوض چپاول کردن منابع زیر زمینی بی صاحب توسط سرسپردگان که از قبل در مسجدها و یا دانشگاه های مصلحتی تربیت شده اند در منطقه دست یابند! بهترین راهی برای نفاق افکنی این است پلنگ ها و شیرها و ببرها برای اهوها و گوزن ها راه حل پیشنهاد با امنیت زندگی کردن و با امنیت در چراکردن بشنهاد کنند! باید بدور هر گونه جنجال و هیاهوی امپریالیستی ماهیت قشون داعشی ها و داعش شدگان و بنده داعش شدگان را تحلیل کرد که امریکا در جنگ جهانی دوم با قشون هیتلری و ژاپنی همزمان درگیر بوده و هر دو قشون کشورهای سوپر مدرن و سوپر نظامی المان و ژاپن را نابود کرده است ولی این امپریلیست قدرتمند با نبرد با داعشی ها اخ و ناله می کند؟! داعشی ها ورهبرانش دربست در خدمت امپریالیست هاهستند که با پول و جنگ افزارهای امپریالیست ها برای تجزیه کردن منطقه بنفع اسراییل بزرگ هستند! البته برای عده ای دستیابی اسان به پست و مقام های مناطق تجزیه شده ه هر قیتی شده ارزشش بیشتر از مطالعه سرگدشت شیر و پلنگ و ببرهای امپریالیستی است ! المان اسلحه برای جنگجویان کرد می فرستتد که با داعشی ها بچنگد ولی این جنگ افزارها برای تجزیه ترکیه مورد استعمال است !آقای بی نام عزیز، یک ضرب المثل رایجی هست بین مردم که می گویند « ترکها انقلاب می کنند فارسها به حاکمیت می رسند و کردها سرکوب می شوند، جامعه فارسی تا به حال چه دسته گلی به سر ملت کرد زده که شما انتظار دارید که کردهای ایران، کردهای عراق و ترکیه و سوریه را هم جمع کنند و به امپراتوری جمهوری اسلامی وصل کنند، تا تمام تار پود ملیشان نابود و از بیخ آسیمله شوند، و به حضرت عمر و عایشه رکیکترین توهینها را بکنند، و حتی اجازه ساختن یک مسجد سنی ها را در تهران نداشته باشند، کردهای ایران تا این لحظه توسط پانفارسیسم از تحصیل بزبان مادری کردی محروم نگهداشته شده اند، بقول قدیمی ها جا خیس کردنتان بس نیست، تازه دم خواب، چای شیرین هم می خواهید!
جناب آ.ائلیار:
4) متن کامنت مربوط به برداشت نادرست عده ای از کتاب مذکور میباشد.1) اگر متن کامنت را با دقت مطالعه کنید نوشته ام که مطالب از شخص دیگری است که اصلا مقاله شما را نخوانده.بنده این متن را نقل قول کردم.بنابر این بسیاری از مطالب شما درباره کامنت نویس صحیح نیست.
2) تمام کلمات "آقایان و ایشان "را اینجانب بجای کلمه "پانترک " آوردم.اما یک مورد را فراموش کردم.
3)تصویر صفحه مورد نظر را که متن مو به مو در مورد آن نوشته شده نتوانستم بیاورم اگر ایمیل خود را بدهید میتوانم آنرا برایتان بفرستم.تا جهت قضاوت برای سایرین نمایش دهید.
آ.ائلیار گرامی
متن ارائه شده بدون دست خوردگی از مجموعه آرشیوی که در اختیار داشتم،درج گردید.
دقت کرده باشید کاربرد جمله حان به حان نقل از زبان همان"یکی از شیوخ آذربایجان" می باشد نه ترجمه شده عربی آن و اگر در البلدان به همین سبک آمده ، نقل به همان که شنیده شده یا اگر به عربی و از عربی به فارسی برگردانده شده ،نمی دانم.اما می دانم حان و خانه با هم مترادف هستند.
حان=حانه=خانه
حانَ وَحانَ=خانه به خانه
"و" و "ب" جانشین همدیگر می توانند بشوند مانند" والیبال"و"والیوال" باد=وآ در گویش کردی
حونِ=خونه=خانه در گویش لری
آوحانه:خانه ی آب:چشمه
به کاربران گرامی...... Lachin... و... یکنفر... آقای لاچین ... هنگامیکه مدّت دو هفته ای به سفر تابستانی خارج از آلمان بروم ، نوشتاری از من روی سایت ایران گلوبال بود، در این مدّت دسترسی به کامپیوتر نداشتم و در اوّلین فرصت به سایت مراجعه کردم که ایا کسی در رابطه با آن نوشتار سئوالی دارد یانه، در همین زمان بطور اتفاقی یک کاربر یادداشت و لینکی را در سایت درونی گذاشت که هم اکنون در تلویزوین گوناز، اقای توکلی و آقای اوبالی در مورد مسائل ملّی گفتگو دارند، و من هم با کمک آن لینک به عنوان شنونده شرکت کردم و قصد ماندن هم نداشتم، تا اینکه مطالب تاریخی و گفتگوی عجیب و غریب آقای اوبالی را شنیدم و دست به تلفن بردم.....
بنا بر این من هیچ اطلاع و بطور کلی آمادگی قبلی در مورد این نشست نداشتم، از این گذشته نام تلویزیون گوناز را از دور شنیده بودم که فقط سخن پراکنی ضد ایرانی دارد و بس !. هیچ کدام از صحبتهای من هدف تحقیر و یا توهین به کسی نیست، بلکه بیان واقعیّتهای مستند و به روز شدهء زمان کنونی است.به کاربر گرامی.... یکنفر.... در ایرانی بودن و هخامنشی بودن تیره های ایرانی کُرد و بختیاری هیچگونه شک و تردیدی نیست. این واقعیّت هست و ادعا نیست. هخامنشیان خود 10 تا 11 شاخه بودند.
آقای خالد عزیزی دبیر کل حزب دمکرات کردستان در آخرین مصاحبهء خود که هم اکنون در سایت ایران گلوبال هست، بر ایرانی بودن مردمان کُرد تأکید دارد، تا آنجا که من مطالعه کرده ام و از نزدیک اطلاع دارم مردم بختیاری کسی را هخامنشی تر و پارسی تر از خود نمیدانند. و در تاریخ هم چنین هست.
آقای کیانوش توکلی هم آن شب در جلسه تلاش داشت که بحث را از جنبهء زبان شناسی و تاریخی که از سوی اقای اوبالی مطرح میشد خارج کند و به مسائل سیاسی روزمره در منطقه بپردازد، و موضوع ملّی و اتنیکی را یک روند عمومی در منطقه، در ترکیه، در عراق در سوریه بررسی میکرد که باهم در ارتباط هستند.
اقای توکلی به عنوان مسئول یک سایت مجبور هست که روشی بیطرفانه و معتدل را در پیش گیرد.
امّا انتقاد کلی بر ایشان وارد هست که گفت، مسائل ملّی و یا اتنیکی با " حقوق شهروندی" حلّ نخواهد شد. و یا اینکه طبق گفتهء ایشان زبان مازندرانی یک زبان مستقل از زبان فارسی است، و گفتند که تقی ارانی و شاملو هم این را تأیید کرده اند، ایشان به عنوان یک فرد کمونیست گذشته باید بدانند هدف تقی ارانی حزب توده از این ادعا چه بود، یک جمهوری بنام جمهوری (مازندران) دیگر مانند جمهوری گیلان به اتحاد جماهیر شوروی سابق اضافه شود؛ احمد شاملو هم هیچگاه در سرشت خود ایراندوست نبود.
بامسی عزیز
همانطور که نحوه ی نگارش شما در دو کامنت مجزا متفاوت است.(پیرمرد بازنشسته )و(جوان قبراق25ساله) در یک آن هرچیزی قابل تحول است!چه جلوش باشه و چه بالاش باشه،سخت نگیر.راستی کرمانی ها آلمانی هستند یاهیتلر،کرمانی بود.
ایرج گرامی
مهم قدمت این نام هاست بر این مناطق با توجه به کلیه ی عوامل شناخت درعلوم دیرینه شناسی نمی شود که صرف نام یک مکان دال بر سکونت اقوامی در آنجا باشد بدون درنظر گرفتن شاخص های مطرح در علوم دیرینه شناسی.به زعم آقایان حتما زیارتگاه معصومه ی قم هم گوشه ای از خاک حجاز می باشد بدون اینکه توجه داشته باشند که یکی از بزرگ ترین معابد آناهیتا را در زیر آن مدفون نموده اند.شما با با رجوع به سندی که از سوی هویت سازان ارائه شده برای مستند ساختن نقطه نظرات فکری خود و با زیر ذره بین بردن بند بند نوشتارهای آن مرجع وعیان ساختن واقعیت از تحریف،قدرمسلم برای من و خیلی های دیگر واضح است که بدنبال کشف حقیقت هستید و باری به هر جهت نمی خواهید برای شما آرمانی در سراب یسازند یا منفعلانه بایستید تا با خزعبلاتی هویت دیرینه ی شمارا مورد تازش قرار دهند.
من به این کتاب التیجان دسترسی ندارم اما از یکی دوکامنت بالاتر می توانم ذکرمثال بمیان آورم.در کامنت های فوقالذکر قید نموده اند که فلان مکان و فلان مکان دارای نام ترکی می باشد.ما قبول داریم از آن لحاظ که قسمت های وسیعی از فلات ایران در طول تاریخ گذشته تحت سیطره ی اقوام مغول وحاکمان ترک و ترکان عثمانی بوده است.خیلی از مکان های دیگر دارای نام عربی هستند.
از ترکی بودن نام کویر لوت ذکر بمیان می آورند.اما هرکودک دبستانی(بی احترامی به شخص کامنت گذار نباشد)میداند کویرهای فعلی در ایران قبلا دو دریاچه بزرگ و پر آب بوده که پس از آخرین دوره ی عصر یخبندان بر اثر سرازیر شدن آب ،این پستی زمین تبدیل به دریاچه هایی شدند و بعدها در کنار آن ها تمدن هایی هم شکل گرفت که باستان شناسان هم آن هارا شناسایی نموده اند.خنده دار است در زمانی که این دریاچه ها و زمین های اطراف آن مراتع سرسبزی بوده اند،همچنان نام آن کویر لوت بوده باشد ویا اقوام ترکی بومی آنجا بوده باشند.مثل این می ماند 500یا1000سال بعد صرفا به خاطراینکه برج میلاد در تهران بوده، سوریانی ها در تهران برای خود هویت سازی نمایند بدون توجه به این که کلمه ی میلاد یعنی تولد با برج هیچ تناسبی ندارد.
اسم خودتو نزار یه ایرانی هستی ابرو ایرانیهارو بردی
آقای ایستا
صحبت شما مثل این است زندان بان به زندانی به گوید خودت درقفس هستی ولی صدات از قفس به بیرون می رود شما اجازه تحصیل بدهید این نگرانی شما هم برطرف می شود شما دیروزهمه را به این شکل ( همهء )امروز به این شکل (همه ی)می نویسید تا دیروزعربی بود امروز با این تغییرشده فارسی
1- در متن مقاله «تاریخ» فتح آذربایجان ذکر نشده. که با چیزی تضاد داشته باشد.
حذف بکنی، باید سند عمل حذف را نشان دهی - که به شما حق داده آنرا حذف کنی.2- رئیس نیا آن تاریخ نویسی نیست که بتوان با «دید پان انرانیستی» به کار او نگاه کرد. و مارک پان ترک زد. رئیس نیا در مورد «پان» نوشته دارد.
3- کارهای غیر قانونی « دستکاری در اوراق تاریخی» توسط افرادی با دید پان ایرانیستی شناخته شده است.
4- در یک متن تاریخی، یک دیالوگ جریان دارد ، در مورد «مردم آذربایجان و قومیت آنها» .
دیالوگ یا هست یا نیست. کسی که آنرا میخواهد حذف کند واضح است که «دستکاری و جعل» میکند.
نویسندگان «عبید یا هشام» دیالوک را آورده اند که در مورد « نام قومیت» یک مردم است.
دیالوگ، مثال:
- از حال یمن بگو!
-در یمن قوم عرب زندگی میکند.
این یک دیالوگ است. این را نمی توان حذف کرد.
5- گویا «عبارت مذکور» در نوشته ی عبید نبوده- در نوشته ی هشام نیست- «تصحیح کنندگان» افزوده اند. بسیار خوب
لطفاً ادعای خود را با «سند» اثبات کنید. تا چیزی اثبات نشده عبارت مذکور پابرجاست.
البته این توضیح به ایرج گرامی مربوط نیست. به متن مربوط است که نقل شده .
با سلام.یکی از منابعی که در مقاله به آن اشاره شد کتاب التیجان است لازم دیدم در این خصوص مطالبی از دوستی اندیشمند را بیاورم.لازم به توضیح است تصویر صفحه مورد نظر را نتوانستم اینجا بیاورم.
کتاب «التیجان» نوشته «ابن هشام» بیش از «1200 سال پیش» در وصف یک خاندان عرب حاکم بر «یمن» نوشته شده است.در صدر اسلام شخصی به نام «عبید» در حدود «1350 سال پیش» بخشهایی از تاریخ فتوحات اعراب را به رشته تحریر در آورد که قسمتهایی از آن امروزه باقی مانده است.
اخبار عبید در طول قرنها بارها مورد استفاده نویسندگان مختلف (از جمله ابن هشام) قرار گرفته و نویسندگان مختلف با افزودن حاشیه ها و نکات تکمیلی آن را چاپ کرده اند. خوشبختانه همه این نکات افزوده شده داخل خط فاصله ( - - ) درج شده اند و کاملا نشان میدهد که خارج از متن باستانی اخبار عبید است.
در تصویر , صفحه مورد نظر آقایان از کتاب التیجان را ملاحظه میفرمایید.
در بخشی از اخبار عبید که ناشر آن را حدود 60 سال پیش چاپ کرده است مطلبی در مورد آذربایجان ذکر گردیده.
خطوطی که با رنگ سبز مشخص شده اند (و خود آقایان فقط این قسمت را مورد استناد قرار میدهند) پس از اینکه از آذربایجان به نیکی یاد شده در داخل خط فاصله آمده است : «آذربایجان ترک است و همگان به آن اتفاق نظر دارند»
ولی نکته غم انگیز برای پانترکان که ظاهرا وقت این رو ندارند تا اسنادی که ارائه میدهند را قبلا مطالعه بکنند تنها دو کلمه قبل از این متن است (که با رنگ قرمز مشخص شده) عبارت «فی مائه الف» در زبان عربی یعنی «سال 1100 هجری».
این یعنی در متن سندی که ایشان ارائه میدهند , آمده که این صحبتها در سال 1100 هجری مطرح شده (حداکثر 300 سال پیش نه 1350 سال پیش) علت این تناقض این است که اخبار عبید مانند تمام اسناد تاریخی با تصحیح های مختلف به یادگار مانده و همانطور که ذکر شد هر تصحیح کننده نکات مورد نظر خود را به آن افزوده که در این مورد ترک بودن آذربایجان در داخل خط فاصله ذکر شده است.
نکته مورد تناقض دیگر این است که اخبار عبید 1350 سال پیش نوشته شده در حالی که فتح آذربایجان حدود 150 سال پس از مرگ وی رخ داده و این خود ثابت میکند ترک بودن آذربایجان در نسخه اخبار عبید نیامده و این حرف تصحیح کننده اخبار عبید است.
800 گرامی
لطفا جمله ی عربی «حان به حان (حان= خانه به خانه) » را- که در ترجمه فارسی جمله عربی از البلدان آمده - ذکر کنید.
سرزمین های جدا شده از ایـرا ن در طول 200 سال گذشته
*گستره سرزمینهای جدا شده از ایران در قراردادهای ترکمانچای،گلستان،آخال،پاریس و… به قرار زیر است: سرزمین های جدا شده قفقاز بر اساس قرارداد های گلستان و ترکمانچای با روسیه(1813 و 1828 م.) آران و شروان: ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع؛ ارمنستان: ۲۹۸۰۰ ک .م؛ گرجستان: ۶۹۷۰۰ ک.م؛ داغستان: ۵۰۳۰۰ ک.م؛ اوستیای شمالی: ۸۰۰۰ ک.م؛ چچن: ۱۵۷۰۰ ک .م؛ اینگوش: ۳۶۰۰ ;ک.م جمع کل: ۲63700 کیلومتر مربعسرزمین کنونی ایران، تنها سی درصد از ناحیهای وسیع است که در تاریخ با نامهای «ایرانزمین»،«ایرانبزرگ» یا «ایرانشهر» و در جغرافیا با نام «فلات ایران» شناخته می شود. ترفند ها و دسیسه های بیگانگان و سستی سلاطین بی کفایت گذشته بخش های زیادی ازاین سرزمین کهن را در طول فاصله کوتاه 200 ساله از ایران بزرگ جدا نمود که مروری بر چگونگی هر یک از این جدایی ها به رغم تلخی بسیار برای میهن گرایان ایرانی جهت الزام جدیت و حساسیت ما دست کم برای حفظ سرزمین های باقیمانده موجود بسیار آموزنده خواهد بود.
*سرزمینهای جداشده ایران شرقی براساس پیمان پاریس و پیمان منطقه ای مستشاران انگلیسی هرات وافغانستان: ۶۲۵۲۲۵ ک.م؛ بخشهایی از بلوچستان و مکران: 3۵۰۰۰۰ ک.م؛ جمع کل: ۹۷۵۲۲۵ کیلومتر مربع
*سرزمینهای جداشده ورارود(ماوراءالنهر) بر اساس پیمان آخال با روسیه(1881 م.) ترکمنستان: ۴۸۸۱۰۰ ک.م؛ ازبکستان: ۴۴۷۱۰۰ ک.م؛ تاجیکستان: ۱۴۱۳۰۰ ک.م؛ بخشهای ضمیمه شده به قزاقستان: ۱۰۰۰۰۰ک.م؛ بخشهای ضمیمه شده به قرقیزستان: ۵۰۰۰۰ ک.م؛ جمع کل: 1226500 کیلومترمربع
*سرزمین های جداشده جنوب خلیج فارس بر اساس پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس : امارات:83600ک.م: بحرین:694 ک.م: قطر:11493ک.م: عمان:309500ک.م: جمع کل: 405287کیلومتر مربع مساحت
سرزمینهای جدا شده از ایران درونی به همراه دو سوم کردستانات (که در دوره صفویه به اشغال عثمانی در آمد و بعد ها در بین سه کشور ترکیه،عراق و سوریه تقسیم شد) به مساحت تقریبی 200000ک.م. و نیز عراق به مساحت 438317ک.م. در جمع حدود 3.5 میلیون کیلومتر مربع بالغ می شود که این مقدار تجزیه یک کشور در کل تاریخ ایران و دنیا بی سابقه است.
- علی ولایت آذربایجان را نخست به سعید بن ساریه خزاعی و سپس به اشعث بن قیس داد. یکی از شیوخ آذربایجان نقل می کند که ولیدبن عقبه همراه با اشعث از ولید طلب یاری می کرد و ولید برای یاری وی سپاهی از کوفه به آنجا گسیل داشت. اشعث، حان به حان (حان= خانه به خانه) فتح کرد و پیش رفت. و پس از فتح آذربایجان گروهی از" تازیان اهل عطا " را بیاورد و در آنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند. (فتوح البلدان، بلاذری)
کردها در ترکیه سالیان سال است که دارند با سیاست های ثانیه ای دولت ترکیه دست به گریبانند.چه در دولت سکولاری آتاتورک وچه در دولت هفت رنگ اخوان المسلمی اردوغان .در سال های اخیر ترکیه عثمانی همچون جمهوری اسلامی گام های بلندی در منطقه برداشتند که متاسفانه عایدی جز عوارض جانگداز فیزیکی برای آنان در بر نداشت.هردو نظام قید شده سوابق نسل کشی ایرانیان و ارامنه و آشوریان را در پرونده های خود محفوظ دارند.
کسیکه ملیت خودرا منطبق با ملیت ترکیه ی عثمانی می داند، برای ملت ایران غریبه و بیگانه است.اگر این شخص!خارج از ایران زندگی می کند،قاعدتا ملیت کشور دیگری دارد و طبیعی می باشد که در راستای منافع آن کشور تلاش داشته باشد.ولی اگر در ایران زندگی می کند و در راستای منافع کشوردیگری تلاش دارد، نام ناخوشایندی براوست.
کردهای مقیم در ایران و عراق و سوریه و ترکیه به صرف ایرانی بودن و داشتن همچنان ملیت ایرانی مورد حمایت همه ی ایرانیان می باشند.دشمنان داخلی ایرانیان،دشمنان آنان و دشمنان آنان در ترکیه ی عثمانی و سوریه و عراق ، دشمن ایرانیان محسوب می گردند.دشمنان ملت ایران، همان کسانی هستند که منافع سازمانی و حزبی وکشورهای بیگانه را بر منافع ملی ایرانیان ترجیح داده اندو یا خواهند داد.
ما باید تمامی ایرانیان را فرزندان راستین ایران زمین محسوب کنیم، مگر آنکه "خود" خلاف آن را ثابت نماید.!
هموطنان گرامی جناب آقای خالد عزیزی،جناب آقای عبداله مهتدی،جناب آقای مصطفی هجری و...دیگر عزیزان ،شما نمایندگان یکی از اقوام کهن ایرانی محسوب می شوید که هنوز قسمتی از آن در جغرافیای سیاسی خاک وطن است و سه تکه از پاره ی تن آن دربین دیگر کشورها تقسیم شده است.
شما ها و دیگر نمایندگان قسمت های جدا افتاده تا زمانی که دنبال منافع ملی ملت ایران را مد نظر داشته باشید همواره مورد حمایت ملت ایران و فرزندان سلحشورو مبارزش،پیشمرگان خواهید بودوحافظ شما دعای خیرنیاکانیمان خواهد بود اما اگر بنابر منافع حزبی و سیاستمداران بریده از ملت ایران ، بخواهید عمل نمائید؛ علاوه بر از دست دادن پایگاه مردمی خود و همچنین پشتیبانی فرزندان سلحشورش؛ باید منتظر انشعابات پی در پی باشید.
pjk
سلام-دوهفته پیش جهت استفاده ازهوای باغات به اطراف کرج رفته تابعدازظهرآنجاباشیم.چهارباغ راپیشنهادکردند.
چهارباغ تاچندسال پیش چاردونگه نام داشت که درسایه ولایت فقیه کلمه ترکی دانگ رابرداشته چهارباغ اش کرده اند.
دراطراف اصفهان باتلاق گوخونی یعنی باتلاقی که بوی گندمعنی میدهد.راعوض کرده وگاوخونی کرده اند.
باتلاق گوخونی کلا کلمه تورکی است .معنی کویرلوت یعنیدرجایی که شن هاتوسط بادغربال میشود.کلمه کلاتورکی است.کوسه مک =الک کردن.کویرولوت هردوکلمه تورکی است.
تغییرنام کوهها.روستاها.شهرها.محلات.مرداب ها.آثاریافته شده وجعل همه اختراعات واکتشافات وهدیه درعصرجدید شئونیست های سیاسی فارس درزیرسایه دوحکومت وشاه وشیخ به بشریت است.
روشنفکران سیاسی فارس شئونیست ساپورت کنندگان فرهنگی جمهوری اسلامی درزیرلفافه مذهب ودرزیرعبای ملاهاکارخود راکرده وتعدادی ازمتوهمین تمامیت خواه تورک هم برایمان استدلال می تراشن
ابولفضل گرامی،
متاسفانه من این کتاب را نخواندهام و گشتتی در اینترنت هم مرا به این کتاب نرساند.
اگر میدانید که چطور میتوانم این کتاب را تهیه کنم، لطفا برایم بنویسید. از شما ممنونم.
ژنرال اودیرنو ، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بلاخره بعد از چندین سال جنگ، کشتار و ویرانی به نتیجه درستی رسیده است. شاید آو از روز اول هم میدانست که راه حل پایان بحران در عراق تجزیه عراق به سه کشور مستقل است اما منافع امریکا ایجاب میکرد که بحران و جنگ در عراق ادامه یابد.
تجزیه عراق و همچنین تجزیه ایران و ترکیه به کشورهای کوچکتر به نفع همه ملتهای بالادست و زیر دست میباشد. دولتها و ملتهای عرب عراق، ترک ترکیه و فارس ایران باید این واقعریت ا بپذیرند.
در ایران هم تجزیه ایران نه تنها به ضرر مردم فارس تمام نخواهد شد بلکه فارسها از مستقل شدن ترکها، کردها، بلوچها، ترکمنها و عربها سود خواهند برد.
زنده باد استقلال ملی ملل تحت ستم در ایران ، زنده باد سوسیالیسم
اویْغوری یا زبان تُرکی اُیغوری زبان ملت اویغور است که در ترکستان شرقی واقع در غرب جمهوری دمکراتیک چین در ایالت سینکیانگ زندگی میکنند.
اصطلاح تاریخی اویغور، که به ساکنان ترکزبان سینکیانگ و زبانشان اطلاق میشود، در دههٔ ۱۳۰۰ هـ. ش (۱۹۲۰ میلادی) در پی ملیگرایی نوین به وجود آمد. قبل از آن، اصطلاح «ترکی» متداول بود
در زمان چنگیزخان چون مغولها هنوز کتابت به زبان خود نداشتند، خط اویغوری اولین خط رسمی حکومتهای مغول شد. بعد از مسلمان شدن اویغورها، خط عربی جایگزین خط اویغوری گردید. شیوه بهبودیافته خط عربی امروزه به عنوان الفبای رسمی این زبان در منطقه خودمختار شنجیانگ اویغور شناخته شده و به شکل گسترده چه توسط مردم و چه توسط دولت منتصب از مرکز محلی استفاده میشود.
جناب قانون درود بر شما / قابل توجه رسانه های داخلی و سایت هایی چون آذری ها / از این به بعد یکی پیدا شد حرف حساب زد که در جامعه 2*2=6 جامعه ما قابل تحمل نبود دیگر حرف های تکراری فتنه گر ، انحرافی ، تجزیه طلب ، جاسوس عربستان و ترکیه و آذربایجان ، منافق را دوباره تکرار نکنید و از واژه بیمار روانی استفاده کنید که تنوع بشه.کره شمالی کجایی که داریم ازت سبقت میگریم /آفرین بر قانون گرامی با وارد کردن این واژه عالی به ادبیات سیاسی ایران ازاد!!!!!
با تشکر از سایت ایران گلوبال
اقا یا خانم کالال زاده از ایرانی توقوع می کنی به هم وطنشون کمک کنند ؟؟ خیلی از مرحله دوری . حسادت و بخیل بودن تو ذات همه ما هست مادر زادی شک نکن .
هزاران سال است که نسل به نسل از پدرانمان شنیدیم که ما ترک هستیم . من نمی دانم چرا سر یک امر بدیهی که سیاسی کردند این همه بحث می کنند . به جان هر کسی که دوس دارید ما ترک هستیم و از هر چی بگذریم از این ترک بودنمان نخواهیم گذشت و افتخارمان ترک بودنمان است.
با سلام، جناب بهنام، شما اگر کتاب «ترکهای ایران» مهندس راشدی را مطالعه کرده بودید این چنین دچار سهو نمی شدید. در همان کتاب مهندس راشدی این مطلب را اثبات کرده که زبان فارسی زبان مادری سعدی و حافظ نیست و به تاریخ ورود زبان فارسی به ایران نیز واقف هستند ولی شما مثل اینکه در این زمینه مطالعه منسجمی نداشتید....
با سلام خدمت جناب جوادی. بنده نمی توانم این نظر غیر علمی شما را بدین شکل قبول کنم. شاهنامهخوانی در بین همه مردم رایج نبوده است، فقط در بین قشر بسیار اندک و خاصی ولی در بین اکثریت مردم شاهنامه بار منفی داشت. ما در دستان شفاهی کوراوغلو که در همه جای آذربایجان رایج است به عبارت زیر بر خورد می کنیم: منه شاهنامه اوخوما (یعنی حرف گزاف نگو)... یعنی مثل همین دوران معاصر که مردم نفرت خود را از روحانیون وقتی می خواهند بیان کنند عبارت: منه اصول دین اوخوما (برای من از اصول دین نگو یعنی سرم را به درد نیاور). ...
حال شما که ادعا می کتید محبوبیت شاهنامه در قفاز.... محبوبیت شاهنامه به اندازه یک دهم محبوبیت داستانهای شفاهی آأربایجان از جمله کوراوغلو نیست... من نمی دانم شما چگونه به این نتیجه رسیدهاید؟؟؟؟شمادلیل عرب زبان شدن مردم مصروسوریه ولبنان ومراکش وتونس ومغرب وسودان راچه میدانید?
اگردلیلش راکوچوحاکمیت عربهامیدانیدچراهمین مساله رادرباره آذربایجان باورندارید،چرادرمقابل جریان ودانش پذیرفته شده درهمه جهان درباره تاریخ مقاومت میکنید?
اگر تعدا د گشته ها و اعدامیان دوران رضا شاه و محمد رضا شاه را جمع کننیم بمراتب بسیارکمتر از کشته های رجوی در غروب جاویدان و یا تعداد اعدامیان نظام پلید دینی اسلامی در سال 67 است.درساال 58 بر اثر تحریک جریان چپ خوزستان در خطر تجزیه قرار داشت و به پایمردی مردم خوزستان توطعه چپ در نطفه خفه شد. شاملو که خود یک توده ای حرفه ای بود در پایان عمر از اینکه عمربرسر ارمان دروغین جوانی نهاده بود سخت پشیمان بود .
شاید د رجبهه چپ افرادی مانند شادروان خلیل ملکی پیدا شوند و پرچم دروغین چپ را برای همیشه پائین بکشند . ستم کننونی که برمردم ایران میرود بدون اراد ه چپ غیر ممکن بود. کسانی که جوانی و دوران کهنسالی خود در دربدری و میدان اعدام و وبه دروغ گفته میشود که مللل غیر پارس تحیت ستم و فقط ملت پارس حاکم است نه عزیز جان انکه حاکم است دین اسلام یعنی هویت عرب و تشیع شاه اسماعیلی یعنی ستلط دینی ترکان است.
فاجعه کنونی ناشی از تسلط شوم فکری چپ در ایران پس از انقلاب اکتبر است. انچه چپ پس از سال 57 انجام داد جز جنایت علیه بشریت و همکاری با جلادن نظام اخوندی نامی دیگر ندارد .
زندان سر گرده اند همه وهمه قربانی چپ در ایران هستند.سعادت مردم ایران در مرحله نخست بازجوئی و کیفر خاست و اساسن دوری از خود چپ است.
تقریباً همۀ پژوهشهای ایرانشناسی در خارج از ایران صورت میگیرد: در اروپا، آمریکا و حتی ژاپن و کتابهای چاپ شده به زبانهای انگلیسی و آلمانی در همانجا چاپ میشد. نگاه ما ایرانیها هم برای دریافت تاریخی، به غرب بود و حتی برای اندیشههایی که در ایران شکل میگرفت میل به تایید غرب داشتیم. این طرز فکر همیشه درست نیست. نباید ما ایرانیان نشانۀ خانه خود را همواره از بیگانه بپرسیم.
تاریخ کهن پیش از اختراع خط معمولاً در استورهها باقی میماند و آنها را انتقال میداد. خوشبختانه از این خاستگاه کهن که ایران بوده در استورههای اروپای شمالی، یونان و تورات و اوستا مشترکاً به جایی اشاره میشود که از پیوستن سه رود، رود بزرگ به وجود میآید!!!
واین مکان ،همان خاستگاه دیرین ایرانیان است آریاییها بومیهای ایرانند نه مهاجر
آقای رازی گرامی، سرخپوستان آمریکا را هم به فهرست خود اضافه کنید که زبان التصاقی دارند و بناچار طبق تئوری "زبانشناسان" خودخوانده "ترک" میباشند! نکته جالب اینجاست که این "زبانشناسان" یک ساعت هم تحصیلات زبانشناسی نداشته اند. با این وجود ادعا هایشان از هر استاد دانشگاه زبانشناسی بالاتر است. این اعتماد بنفس شگفت انگیز قابل ستایش است!
جناب سازاخ گرامی، اگر کامنت های مرا دیده باشید در می یابید که من با توهین و تمسخر قوم ها هرگز موافقت نداشته ام و مردم بافرهنگ هرگز چنین کاری نمیکنند که شما نوشتید"به جوکهای یه ترکه بود، همراه فارس زبانان قاه قاه بخندند". شما از فارس ها برای خودتان دشمن خیالی ساخته اید. من چماقی در دست ندارم و به آزادی همه در تعیین هویت خود معتقدم. اما میبینم که کسانی میخواهند به زور آذربایجانی هارا غیر ایرانی معرفی کنند. آذربایجانی ها آزادند خود را "آذری" یا "ترک" یا هرطور دیگر که میخواهند بنامند. کسی نمیتواند به این خاطر به آنان توهین کند. آدربایجانیها زبان فارسی را دوست دارند و کسی نمیتواند فارسی را در آذربایجان ممنوع کند. این فارس ستیزی و ایران ستیزی هرگز خواست مردم آذربایجان نیست. چند نفر افراطی منزوی حق ندارند خودرا نماینده مردم آذربایجان بنامند.
جناب آقای کرمی مواردی را مطرح کرده اند که جای تامل دارد.
در ضمن شما تلویحا آقای کیانوش توکلی را هم زیر سوال بردید که 3 ساعت بقول شما در آن برنامه مسخره بازی کرده و جوک گفته و فقط سه دقیقه بیانات شما جدی بوده.ادعا:"گرچه این دو تیرهء ایرانی تبار از مردمان اصیل ایرانی و هخامنشی میباشند"
نظر من: این را باید بزرگان این دوقوم جواب دهند که آیا لرها یا کردها همان هخامنشی هستند یا نه. ظاهرا اینهم ادامه جعلیات کسروی است که ترکهای آزربایجان را آذری آریایی می خواست جا بزند. من این ادبیات را کسرویات می دانم که همان معادل اسرائیلیات است و یا معادل آخوندی سفسطه.
ادعا:"آیا فکر نمیکنید آنچه تا کنون در برنامه های تلویزیون گوناز گذشته و میگذرد فقط طنز و شوخی است و فقط چنددقیقه ای که من در آن صحبت کرده ام جدی و از پشتوانهء علمی و تاریخی مستند برخوردار میباشد"
نظر من: اگر این برنامه ها بی محتوا بود که جمهوری اسلامی اینهمه وقت و هزینه مصرف نمکرد تا قوی ترین پارازیت ها را روی گوناز بیاندازد.
ادعا:"ولی امروزترکها نه خط و زبانی دارند"
نظر من: حداقل دو مورد خط و نگارش ترکی اویغوری و خط اورهون جزو موارد اثبات شده است. با یک سرچ کوچک در گوگل می توانید دانش خودتان را در این موارد افزایش دهید.
آقای Anonymous برداشت شما ازتاریخ نویسان ایران است تاریخ ایران را استعمارگران نویشتند که عموماً با واقیت نمی خواند.مثلا آلمانها برای اینکه به تواند به هندوستان لشکربه کشند نیازبه حامی داشتند به مردم کرمان می گقتند ماباشما هم نژاد هستیم علاوه براین امپراتورما مسلمان شده وحج رفته است وباخلیفه اسلام عثمانی هم پیمان است درعوض انگلیسها می گفتند کسی خلیفه اسلام می تواندباشدکه ازانبیان باشدعثمانی ازنژادی دیگری هستند .
3-همین کلمه کویرلوت اصلاً به فکرشما می رسد که تورکی باشد /لوت = خالی /لوت چول = دشت بی آب وعلف1-درتاریخی که برای ایران نوشتند اعراب وترک غایب هستند. 2-چندوقت پیش مطلبی را خواندم که عربستان درامریکا آثارباستانی ارائه داده که نشان می دهدکه اسب 7000 سال پیش نزدآنها رام شده است
درایران ترکها حق دفاع ازخودرا ندارند!1
اگراین حق را داشته باشند ثابت خواهندکردکه این آریاهستندبه این مملکت آمدند
وقتی اعراب ومغولها به ایران حمله کردند درمقابل آنها ترکها ایستادن وباآنها جنگیدن درعوض این آریا ها درخدمت اعراب ومغولان بودند تاریخ را نظربه اندازید. شما گقتیدقبل آریایی ها کسی درفلات ایران زندگی نمی کرده !!
لطفارجوع فرمایید به مصاحبه آقای ارفعی رئیس گروه تاریخ دانشگاه امیرکبیربا روزنامه اطلاعات ۱۵آبان ۱۳۸۷در رابطه با کل نوشته های ۲۵۰۰ سال پیش تخت جمشیدایشان گفتند کلماتی که دراین گل نوشته استفاده شده ایرانی وامروزه هم استفاده می شود خبرنگار ازاوخواسته چند نمونه بیان کند گفتند تووت و چپش و آرمود امروزه این کلمات را فقط ترکها استفاده می کند
آقای کرمی.. بخاطر اینکه باز هم شما را به مسائل (( حقیقی)) آشنا بکنیم لازم دانستم به چند مورد اشاره بکنم.. موقی که شما از آلمان زنگ زدید م متتظر یودیم که فقط در باره (( موضوع برنامه )) که در باره مسائل (( ملی )) بود اظهار نظر بکنید . شما طبق معمول از این تریبون آزاد استفاده کرده و مثل همیشه به فرهنگ, زبان و ملت ترک ها را کوبیدید که خوشبختانه از گوناز تی وی پخش شد و همه تا اندازه ای متوجه شدند که ملل غیر فارس در ایران با چه نژاد پرست های که واقعآ ارزش ( دیا لوگی) را ندارند روبرو هسنتد. جای واقعا خنده دار در آنجا بود که آقای آوبالی را برای (( بحث )) دعوت کردید. گفتید که « بیائید بخث بکنیم» مثل اینکه یادتان رفته بود که برای (( چه و برای چه موضوعی )) شما زنگ زده بودید . شما زنگ زده بودید که بحث بکنید و یا دعوا؟ آقای لوایی تلفون ها باز گذاشتند که تبادل اندیشه ها در این برنامه خیلی خوب
و در باره موضوع مهم ((مسائل ملی )) بحث و گفتگو انجام بگیرد و لی تلقون شما که همه متوجه شدند درباره موضوع ( مسائل ملی) نبود . شما زیر پوشش این موضوع , فقط یک هدف داشتید که آن هم کوبیدن (( فرهنگ و زبان و مردمان ترک)) بود که داشتن همچون افکاری در قرن 21 نه خریداری دارد و نه طرفداری.. خیلی جالب است که خودتان را به عنوان « ژورنالیست مدرن, سکولار و دموکراتیک» جا میزنید ..و در آن واحد میخواهید ترکان ایران را ترک بکنند. این هم حل مشکلات مسائل ملی شما بود.؟. موقعی که بقول دکتر اصغر زاده, راسیسم در ایران نهادینه می شود نمونه اش را در حرف های شما دیدیم که گفتید , ترک های ترکیه (( لهجه ما ترک های آزربایجان )) را مسخره می کنند. خودتان بهتر میدانید که تمام ساکنان دنیا که می توانند حرف بزنند ( لهجه) دارند. نمی دانم شما موقعی که آلمانی حرف می زنید لهجه دارید و یا نه؟ آیا آلملنی ها به لهجه شما می خندند و یا نه؟ آن آلمانی که موقعی فرانسه حرف می زند, فرانسوی ها به آن آلمانی میخندند و یا نه. ؟ لهجه فارسی شما با لهجه فارسی شیرازی که فرق میکرد. ولی هیجکس حق ندارد که شما را با داشتن لهجه مسخره بکند. لهجه یک امر طبیعی است. نوشته بودید که , نقل قول از آقای اوبالی...(( در نتیجه سومری ها ( یعنی تُرکها) چرخ، خط، قانونمندی، تمدن آفرینی، فرهنگ سازی، بنیادگذار زبانها و الفباها، شهر سازی، کشاورزی، صنعت و سایر اختراعات جهان امروز را بنیاد گذاشته است، ولی امروز نه خط و زبانی دارد، و نه آوردندهء فرهنگ و تمدن و ساختار سیاسی ویژهء بخود است. و نه تا کنون اختراعاتی و نه کشفیاتی داشته است. و بسیار مسائل دیگر...)).. آقای کرمی1- آقای اوبالی نگفتند که (( سومری ها همان ترک ها هستند)) .2- خیلی زبان ها الفبا ندارند.. زبان های آلمانی, اسپانیائی, انگلیسی, , ترکی ,فرانسوی, ایتالیلئی, و.... القبا ندارند و از خط لاتین استفاده می کنند و مردمان این زبان ها دارای فرهنگهای مشخص بوده و خواهند بود. مگر ما خطّ فارسی داریم؟ نوشته بودید که ما نه اختراعاتی داریم و نه فرهنگی... آفای کرمی ... فعلآ ترک ها دارای (( لوریت های نوبل )) از جمله جایزه نوبل در ادبیات بوسیله « اورهان پاموک» , اهل ترکیه و « لو لاندو» برنده جایزه نوبل 1962 در فیزیک , اهل آزربایجان.. در پایان بایستی اضافه بکنم که , پیروزی انقلاب مشروطیّت را به عهده تاریخ دانان علمی بگذاریم که ببینیم چه قشری از جامع ایران در این انقلاب باشکوه نقش موثری را بازی کردند. , چون من ترک اهل تبریز اگر در این مورد به مسئله ای اشاره بکنم , حتم دارم که به (( تحریف تاریخ)) متهم خواهم شد. در ضمن «سفینه وویجر 3 » که حاوی قطعه موسیقی « موغام» از فرهنگ آزربایجانی که در سال 1977 به فضا پرتاب شده بود , تازه گیها از مدار منظومه شمسی عبور کرد....ناسیونالیسم ایرانی ومبنای دموکراسی
هنگامی که کبوجیه در سفر جنگی خود به مصر کشته میشود یا خودکشی میکند، در ایران جلسهای از والاتباران ایرانی با حضور داریوش بزرگ تشکیل میشود و در این جلسه شیوۀ حکومتی و چگونگی شکل دادن به آیندۀ حکومت ایران بررسی میشود. یکی از ایدهها رواج تفکر مردمسالاری بود در برابر خودکامگی، پیرو کوروش که مردمی فکر میکرد و بنیانگذار این شیوه بود. این ایدۀ مردمسالاری که هرودوت هم به آن اشاره میکند 60 سال پیش از برقراری اولین دموکراسی در یونان بوده است. در همان زمان یونان آریستوکراسی- به معنی ادارۀ مملکت توسط اشرافزادگان بدون انتخاب شدن - مرسوم بوده است. این ایده که به آرای مردم مراجعه شود، از ایران برخاسته و پس از آنکه هخامنشیان تا یونان میروند، ایدۀ مردمسالاری به یونان راه پیدا میکند.
امپریالیست های غارت گر با چه صحنه سازی هایی از قبل نقشه کشی شده و مهندسی شده ملت هاو مردمان خاورمیانه به همدیگر کشی و نسل کشی یکدیگر وادار کنند و اسایش روح و روان مردمان این منطقه رابانفاق افکنی و پخش ابزار الات جنگی هدف می گیرن که به اهداف چپاولگریشان برسند!
برای اینکه عمق جدیدترین تئوری زبانشناسی را که در آکادمی علوم ایران گلوبال ارائه شده و انقلابی در جهان علم پدید آورده است بهتر درک کنیم، بد نیست که گستردگی زبانهای پیوندی (اتصالی Agglutinative) را در جغرافیای جهان نگاه کنیم: از کیسواحیلی در شرق افریقا گرفته تا دراویدی در جنوب هند و مالایی در شرق آسیا و کچوآ در امریکای مرکزی و جنوبی گرفته تا اینوکیتوت در شمال کانادا تا برسیم به فنلاندی در شمال و مجاری در شرق اروپا همه زبانهای اتصالی یا Agglutinative هستند. ظاهرا تز بعدی دانشمندان زبان شناس آکادمی ایران گلوبال این خواهد بود که همه سرزمینهای نامبرده در گذشته ترک زبان وترک نشین بوده اند و اساسا هر کس به یکی از این زبانها حرف بزند بی بروبرگرد ترک است!
اسطوره هایشان با فارسها مشترک بود، ولی چون دو هزار سال پیشتر از زمان یاد شده اقوام اتصالی زبان در این منطقه زندگی می کردند، ما باید بزور چماق و دگنک بپذیریم که اینها ترک بودند. همانطور که ساکنین پرو و بولیوی ترک هستند و همچنین مردم کنیا و تانزانیا و مجارستان و جنوب هند و مالزی و شمال کانادا و فنلاند، زیرا اینها همه اتصالی زبان هستند! به نظر من برای درک این تئوریهای مشعشع باید اندکی بیشتر بر روی کلمه "اتصالی" تکیه کرد! :)جالبتر از همه این است که این ترکهای باستانی آذربایجان به زبان فارسی شعر می گفتند، اسامی فارسی داشتند، کتابت دیوانی و دفتری شان به فارسی بود،