Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

زندانی شدن و شکنجه شدن ایرانی هارا به درخت های خیابانها اطلاع رسانی می کنم که شاید شاخه و برگ هاشون رو بعلامت اعتراض تکان تکان بدهند و همینطور به امت اسلامی و بنده اخوند شدگان وسبد کالا پرستان تبریک می گویم و درهای بهشت برین خدای اخوندها برای تان باز است و هوریان بهشتی هم خیر مقدم بهتون خواهند گفت!

نوشته شده توسط: Anonymous

بعضیها دکترای توجیه و ماستمالی اند. آقاجان، این جناب بهزاد پکس شما، از اول تا آخرش داره فحش میده دیگه! اگه شما از فحاشیهاش خوشت اومده، رک و پوست کنده بگو که خوشم اومده و دلم خنک شده. دیگه آسمون - ریسمون کردن و ربط دادنش به اسلام و ... چه معنی میده؟ تو کجای این به اصطلاح آهنگ رپ به اسلام و بنیان گذارش اشاره شده؟ این آدم به همه اعراب به صرف عرب بودنشون توهین میکنه و اسم این کار میشه راسیسم. بعضیها خیال میکنن راسیستها باید حتما شاخ داشته باشن.

نوشته شده توسط: Anonymous

بالاخره نماز خواندنها و اجیل مشکل گشا خوردن بابک زنجانی ها و ضراب ها و پاسدارچی ها و احمدی نژادها و دکل های نفت دزدان و سوپر دزدان سوپر میلیارد دلاری از خدواند متعال انگلیس پشتیبانشون به اجابت رسید و دیگر نباید دچار ناراحتی باشند که پولهای کلان میلیارد دلاری را در کجا پنهان کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

سخنان کودتایی سپاه علیه روحانی به فرمان کیست؟
سخنان کودتایی سپاه که از حلقوم قشون چپاولگران و سوپر دزدان میلیارد دلاری داعش شیعه خارج میشود از پشتیبانی موجودی ضحاک زاده وضد ایرانی و استتار شده امپریالیست ها در البسه کاسب کاری اخوند علی خامنه ای است.

این موجود عقده دار ضحاک صفت و قشون داعش شیعه تحت فرمانش از زجر دادن و کشت و کشتار و چپاول مردم در دام خرافات گرفتار شده لذت می برند و هر موردی که شاید در اثر ان پشیزی به مردم و شخصیت مردمی شان کمک کند بیزار و متنفر هستند. مردم هستند که با اتحاد مردم وارانه و همبستگی انسان وارانه و از جان گذشتیگی ومتحمل شدن مخارج جانی باید دمل چرگین امپریالیستی اخوندی را از ریشه بدرند و نه یک اخوند برایشان از دربار امپریالیست ها با التماس کردن تقاضای بهبود حال و وضعشان کند. در کجای کره زمین در قرن بیست و یکم اخوندی باید بر چند ده میلیون موجود انسان مانند حکومت می کند ومردمان را جز مایملک خود می داند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

بله جای گرانی هاتعجبی هم دارد؟ علایم جشن توافق اتمی و رقص و تکان دادن باسن ها کمکمبرای حکومت اخوندی کم کم برای همگان همیشه مردم و امت اسلامی ظاهر میشود. مردمانی تحت تسلط امپریالیست ها وادار به پرداخت هزینه های سوپر میلیاردی اتم بازی و بهانه اتم بازی و ساختن نیروگاه برق اتمی را دانسته و یا ندانسته با پای منبرنشینی ها پرداخته اند و هنوز هم می پردازند.

این جماعت چند ده میلیونی متضرر و منزوی و بی اعتبار شده جهانی که حتی حقوق بشر واقعی برخودار نیست خود مسبب اصلی این فاجعه است. گرانی ها و بیکاری ها وفحشا واعتیاد و پرورش دزدان سوپر میلیارد دلاری وبی هویتی و بی فرهنگی و بنده و غلام اخوندهابودن رابه بهای مسلمان بودن و زجر کشیدن برای ورود به بهشت خیال پرورانه تخیلی پرداخته و می پردازد. اگر وزیر نیرو شده اخوندی برای جمع اوری پول بیشتر و بیشتر برای قشون اوباشان داخلی سرگوبگر امپریالیستی اخوندی و بشار اسدی ها مجبور به بالا بردن چندین برابری قیمت برق شود با هیچ اعتراض مردم وارانه ای مواج نیست و نخواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

این اهنگ توهینی به عرب نیست بلکه نماد اعتراض به بنیان گذار دین پلید اسلام یعنی محمد این یهودی زاده بی پدر و مادر است که بنام او کشور ما را غارت میکنند. این صدای اعتراض علیه توحش اسلامی است علیه برده گی فکری علیه زور و اجحاف اشغالگران دین عرب است. نه علیه مردم عرب بلکه علیه متجاوزان دینی که هنوز عمامه سیاه بر سر دارند.
دین عر ب یعنی دین محمد بیداد میکند اعدام میکند غارت میکند و و زن و مرد ر ا به برده گی میبرد. این اغاز راه مبارزه طولانی برای رهائی از توحش دین اسلام است که متاسفانه این یهودی زاده میتوانست در حبشه از پس مادرش بیفتد ولی در حجاز و یا مکه و یا بیابانی در زیر شتری بدنیا امد تا جهان را در وحشت و ظلمت ببرد. پیام محمد ایا جز جمهور ی اسلامی میتوانست باشد و یا داعش ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دوست عزیزجناب آقای حسن ،زاده علی ولی الله.شمادردوازه صفحه همه رادریک بوقچه جمع کرده وازمارکس وانگلس شروع وبامائوتمام کرده ودراین بین نوک حمله خودرابه پیشه وری گرفته وخودهم بنظرمن ندانسته اید،چه فرمایشی رابرای افکارشئونیستی وپان ایرانیستی به عقددرآورید.
این فرمایش شمانشان میدهدکه شمامثل طرفداران نظام سلطنتی درپس ازانقلاب که بعدطرفدارسرسخت جمهوری ولایت فقیه شدند،آن موقع تنهایک شعارمیداندکمونیست یعنی خدانیست وجن ازبسم الله میترسد و کمونیسم ازاسلام.
شمااگرطرفدارایران هستیدنبایدازآن شعارهای توخالی داده وموضوع رابه بیراهه ببرید.سعی کنیدکمی علمی بررسی کنید.
ازمارکس به لنین وحزب توده وازآن به پیشه وری ودرنهایت هم مائورابه ماوتمام سیاسیونی که ازجان ومال وهستی گذشته تا برای به زیستن مردم وملیت های ایران ودرپی درخواست حقوق مدنی وانسانی بودیم،وازشیوه روش هاوائدولوژی های مختلف طی صدسال

بعلت زمان ومعلومات عصرخوداستفاده کرده ایم ،ازانگ وچماق انسان وگروه های وابسته ویاعقب مانده استفاده میکنی؟
دوست عزیزچه ایرادی داردملت ویاملیت های درون ایران جداازتوهم وخودبزرگ بینی توسط سیاسیون دارای عقلانیت ومنطق اداره شود.
دوست عزیزاگرافرادی کم سوادسیاسی نداشته ولاقل 20سال عقب مانده ترازافرادی که جویاوخواهان برابری خواه هستند اداره شودخواسته آنهانیزبرآوردخواهدشد.
ماچرابایدبخواهیم باسوادکم خوددرمقابل افرادترقی خواه جاده صاف کن حاکم بی لیاقت گشته وپس ازعملی شدن اهداف ناخواسته خودمانع ترقی ورشدجامعه مان شویم وپس ازمدتی خودراکنارکشیده وناله سرکنیم.
آیاهمین تفکرغلط نیست که حاکمان دزدازوجودسیاهی لشگری آنهاسوء استفاده می کنند؟
برادرم اکنون دنیاشکل دیگری مدیریت میشود.دنیای متمدن همگی ازسیستم فدرالی وآزادی های اجتماعی برخوردارند.
برادرم صدسال ازحکومت نشدن عقلانی درایران گذشته وهنوزنتوانسته ایم یک سیستم درست بپاکنیم وحتی جامعه روشنفکری ماازاین موضوع بی اطلاع وبرطبل نژادپرستی می کوبند.
هنوزمردم مانمی دانندچه میخواهندعلت این هامیدانی چیست ؟درنژادپرستی وتمامیت خواهی این شترراخوابانده اندونمی گذارندمن وشمااین دم خروس ببینیم تابه دروغ قسم خوردن اربابان رابشناسیم.
بخاطرهمین عقب ماندگی جامعه روشنفکری ایران باعث شده است ملت های درون ایران خواهان استقلال هستند.ومیدانندکه تعدادی خودرابخواب زده ودیگران رانیزاحمق فرض کرده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایران از راسیست ترین کشورهای اروپائی, صدها بار راسیست تر است. ایرانی جوالدوز را در چشم خود نمی بیند اما دادش از سوزن در چشم فلان اروپائی به هواست!!!! تنها عامل اتحاد و همدلی در ایران نفرت از ترک و عرب و افتخار به تاریخیست که خود جعل کرده است!!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

از نوشته آقاي افرادي لذت بردم،
احساس ترس نيما از خانلري، بعد از گرفتن مسئوليت دولتي توسط خانلري، حتما ريشه در رفتارهاي خارج از عرف ،خانلري داشته است،
ولي نوشته دكتر عزيز و فرهيخته شفيعي كد كني ،چرا ،نوك تيز چاقو به ظاهر نقد را به سوي نيما گرفته است !!
مقايسه دو شعري كه دكتر شفيعي از خانلري و نيما گذاشته است با استدلالي كه آقاي افرادي گذاشته است روشنگرانه بود،
حالا فرض بگيريم، كه نيما از خانلري در موضعي اي تاثير گرفته است، ،ولي آنكه نامش ماندگار تر وتاثير گذارتر در شعر است ،نيما ست، نه خانلري،
يادم مي آيد به مقاله يا مصاحبه ( درست يادم نيست ) جانانه شاملو در انتقاد از حافظ خانلري آكادميك ،!
اون موقع ها در آدينه چاپ شده بود،
اگر كسي دسترسي به اين مقاله يا مصاحبه دارد بگذارد، جالب مي شود،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهنام چنگائی عزیز, من به شخص شما احترام قائلم ولی اینکه طیف کومونیست کارگری را در رده چپ های برابری طلب میدانید و در مقابل بر خورد های ارتجائی آنها به جرانات حق و برابری طلبی ملتهای غیر فارس در ایران سکوت اختیار میکنید, کلی ایراد میگیرم. مگر چپ برای چه چیزهائی خود را چپ مینامد , غیر از برقراری عدالت اجتمائی و خوشبختی انسانها؟ چرا شما چبها , پارولهای توهین آمیز حکمتیست هارا بر علیه آذربایجانی ها که به علیه توهینهای روزنامه ایران به خلق ترک اعتراض کرده بودند نادیده گرفتید؟ وخیلی های دیگر از این قبیل که هنوز هم ادامه دارد.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام جناب A ؛
دوست گرامی راستش را بگویم که من متوجه نقد و راستای نگاه شما نشدم!

اما، در خانواده و جنبش چپ ایران حکمتیسم نیز بخشی از این جنبش متناقض و پراکنده می باشد که من شخصا با این دیدگاه ها و خودِ سمتگیری سیاسی و متعارضِ چپ او آشکارا مخالفت داشته، و مرزهای برجسته و سازش ناپذیری با آن دارم. در عینحال که توامان، باور به پلورالیزم نظری داشته و دارم و از وجود آنها و لزوم مبارزه ی ایدئولوژیک سالم و سازنده با همین جریان و دیگر جریان های جنبش چپ ایران استقبال کرده، و با همه ی اختلاف های جدی ای که با آن دارم، از وجود آنها در این مبارزه ی برابریخواهانه و آزادیجو بسیار خوشحالم؛ و با آغوش باز از هر موجودیت مشابه و همچنین جریان های دیگر چپ و کمونیست مسرور می شوم.

اگر خواستید؛ لطف کنید و به نقد خود یک روشنائی لازم بیافکنید تا آنگاه پیرامون آن با هم همفکری کنیم. تندرست باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

شیعه گری فعلی در ایران نوع فارسیزه شده ان است که بدنبال جنگ شیعه-سنی , صفوی-عثمانی و تغییر پایتخت به اصفهان به مذهب مسلط تبدیل شد. صفویها و شیعیان آزربایجانی قزلباشی بودند که هنوز هم در شرق ترکیه آداب خود را دارند. آنها بیشتر صوفی هستند. نماز نمی خوانند و معتقدند نماز بر اسلام بعد از پیامبر تحمیل شده و در قرآن چیزی بنام نماز نیست. زنان سر خود را نمی پو شانند چرا که در قرآن چیزی بنام چادر و مقنعه وجود ندارد. چادر لباس سنتی زنان فارس پیش از اسلام است و هنوز زنان زرتشتی مذهبی به سر می کنند . زن و مرد در مراسم مذهبی ritual ceremonies باهم با تکرار نا مالله و علی و حسین می رقصند و در خلصه روحاانی غرق میشوند. آنها بعد از خدا, پیامبر, 12 امام به یثوی, حاجی بکتاش, نسیمی, عاشق آبدال و شاه اسمعیل را رهبران خود می دانند. آتاتورک نیز یک قزلباش بود و سکولاریزم را در ترکیه قزلباشان نهادینه کردند.

قزلباشان شاه اسمعیل را آخرین قزلباش مینامند و بمدت 400 سال تا زمان ترکیه مدرن در خفا , سنت صفوی خواندن اشعار شاه اسمعیل همراه با نوای تار و رقص مردان و زنان را اجرا می کردند. قزلباشها ی قارص(شرق اناتولی در ترکیه) دولت صفوی بدلیل دور بودن از پروسه گرایش به شیعه فارسی, همچنان قزلباش باقی ماندند و لیکن قزلباشان آزربایجان بتدریج تحت تاثیر شیوخ دینی فارس و مبلغین مذهبی جبل عامل به تدریج به شیعه فعلی تغییر مذهب دادند. قزلباشها نوشیدن شراب را حرام نمی دانند و بر طبق آیه قرآنی که ورود مسلمین مست را به مسجد حرام میداند معتقدند خود پیامبر و خلفای راشدین نیز شرب خمر می کردند. بعبارتی قزلباشان با سکولاریزم و تمدن فعلی در تعارض نیستند. اگر مردم عادی ما مذهب قزلباش را فراموش نمی کردند و به شیعه فارسی نمی گرویدند الاآن مشکل تسلط جمهوری اسلامی-فارسی بر جان و مال مردممان را نداشتیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

مطالب مفصل در این لینک موجودست. درباره ورد زبان ترکی به آذربایجان

http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/2125-chegonegi-rah-yaftan.html

نوشته شده توسط: Anonymous

حزب کومونیست کارگری را آقای اخوان چنین تعریف میکند:
میهن پرستان کمونیست و
وطنفروشان “انقلابی“

Ali Reza Akhavan -
علی رضا اخوان

نخستین جریان سیاسی که در ایران بر ضد میهن پرستی کمونیستها شمشیر کشید و به ایران و ایرانی توهین کرد و خویش را “مدرن“ و “جهان وطنیست“ جلوه داد، مریدان منصور حکمت تئوریسین سوسیالیسم کیبوتسی اسرائیلی بودند. این سم ضد کمونیستی و تروتسکیستی و صهیونیستی در پاره ای سازمانهای خرده بورژوا که به ظاهر از نظر تشکیلاتی استقلال دارند ولی از جنبه نظری درفقر شدید تئوریک بسرمی برند و دنباله رو تئوریهای منصور حکمت اند، موثر افتاد. این سازمانها جز تکرار مکرر تئوریهای پوچ منصور حکمت، خود حرفی برای گفتن ندارند و معلوم نیست چرا به حزب کمونیست کارگری ایران برهبری تقوائیستها نمی پیوندند.

نخستین جریان سیاسی که در ایران بر ضد میهن پرستی کمونیستها شمشیر کشید و به ایران و ایرانی توهین کرد و خویش را “مدرن“ و “جهان وطنیست“ جلوه داد، مریدان منصور حکمت تئوریسین سوسیالیسم کیبوتسی اسرائیلی بودند. این سم ضد کمونیستی و تروتسکیستی و صهیونیستی در پاره ای سازمانهای خرده بورژوا که به ظاهر از نظر تشکیلاتی استقلال دارند ولی از جنبه نظری درفقر شدید تئوریک بسرمی برند و دنباله رو تئوریهای منصور حکمت اند، موثر افتاد. این سازمانها جز تکرار مکرر تئوریهای پوچ منصور حکمت، خود حرفی برای گفتن ندارند و معلوم نیست چرا به حزب کمونیست کارگری ایران برهبری تقوائیستها نمی پیوندند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اینها این فاکتهای مثلا تاریخی را که مطالعه نمی کنند. متن با دستور برای درج از طرف ارتش سایبری ایرانی-اسلامی صادر می شود اینها هم عینا در کامنت جای میدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای انزابی نوشته شما عین کوپی نوشته ویکی پدیا فارسی در مورد دکتر زهتابی است که توسط رژیم ایران گذاشته شده است میباشد یعنی شما از آنجا کوپی برداشته اید و انتشار میدهید ولی کاش در یکی دو جمله نظر خودتان را نیز میدادید .و در ضمن این دومین بار است که شما این نوشته را در همین سایت گذاشته اید

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام تناقض در نوشته ها را ببینید عینا" نقل میکنم :
نقل قول شماره یک: در همین راستا محمود پناهیان از نوادگان پناه علیخان جوانشیر از سران فرقه دمکرات دعوت به عمل آمد که به بغداد برود. یکی از افراد همراه وی نیز محمد تقی زهتابی بود. ..............................................
مهدی آقاسی. تاریخ خوی. تبریز، انتشارات موسسه تاریخ و فرهنگ ایران ۱۳۵۰،. ص ۴۰۶
نقل قول شماره دو :

قابل ذکر است که محمود پناهیان(رئیس گروه سربازگیری برای فرقه‌ی دموکرات)، پس از فرار به شوروی، در سالهای دهه‌ی 1350 شمسی در یک ماموریت از باکو به بغداد اعزام شد و در آنجا ضمن همکاری با رژیم بعث عراق به تأسیس یک گروه سیاسی به نام «جبهه‌ی ملی خلق‌های ایران» دست زد و .............................. مدتی بعد، محمدتقی زهتابی چهره‌ی شناخته شده‌ی پان‌ترکیست(که در شاخه‌ی جوانان فرقه‌ی دموکرات فعالیت داشت)، به پناهیان پیوست و در بغداد .......
بخشی از خاطرات سرگرد ابراهیم نوروزاف(افسر اطلاعات ارتش سرخ شوروی و اهل باکو )
آقای انزابی : 1.( یکی از افراد همراه پناهیان) در نقل اول و (مدتی بعد به پناهیان پیوست) در نقل دوم لطفا"تناقض فوق را پاسخ دهید به نظر شما همراه صحیح است یا مدتی بعد پیوست ؟
2.منبع نقل قول شما اولی مهدی آقاسی پان آزریست یعنی نوکر پان فارسیست بوده و دومی سرگرد ابراهیم نوروزاف را لطفا" منبع اش را مشخص تر بنویسید من هرچه جستجو کردم نیافتم .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی هم اسلام و هم شیعه گری به این مناطقی که توسط انگلیس ها در زمان رضا میر پنجه ایران نامگذاری شد توسط فارس دری زبانها « فارس ها » آورده شده ، و جنابعالی حتما میدانی که اسلام توسط سلمان فارسی و شیعه گری در طی هفت مرحله که شش مرحله اول توسط دری زبانها یعنی پرشین ها و مرحله هفتم توسط صفوی ها و اینهم هفت مرحله تاریخی تشریف فرمائی شیع به منطقه .مرحله اول، در میان "موالی" ایران در عراق. مرحله دوم، نفوذ تشیع در بعضی از مناطق مرکزی ایران همچون "قم". مرحله سوم، توسعه گرایشات شیعی با روی کار آمدن "بنی عباس". مرحله چهارم، فتح طبرستان به دست "علویان". مرحله پنجم، برپائی حکومت"آل بویه". مرحله ششم، پس از حملات "مغول ها". مرحله هفتم، روی کار آمدن دولت "صفویه".یعنی اینکه همانطوری که گروهای تروریزیم اسلامی در دنیا توسط یک فارس زبان بنام خمینی ایجاد شد و دنیا را بخاک سیاه کشید هم اسلام و هم

هم شیعه گری نیز توسط اجداد جنابعالی به این منطقه تشریف فر ما شده .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ra وندی ست از گروه ta و şu و da ؛ این وندها جهت کار را در حالت « به -را -از- در-مقابل » نشان میدهند:
ad=ad-da=پدر
ad-da]-na-ra ]=به- پدر-اش. ترکی ata-sı-na
[ad-da] را اسم بگیریم به متد امروزی میتوان نوشت :ad-da]-na-ya ]
Nin-gir-su-ra برای نینگرسو. ترکی Ningersu-ya تبدیل r به y
NA ضمیر ملکی. e=خانه
e -na و e - a-na =در خانه اش- ترکی :(öz)
ev-in-də

kur-kur=سرزمین ها: در سومری با تکرار یک اسم آنرا جمع می بندند.در اینجا با تکرارkur جمع بسته شده است.
-علامت جمع دیگر ene است.
متد تکرار در زبان ترکی آذربایجان با کمی تفاوت وجود دارد:
.Vur-ha-vur düşübdü تکرار «ووروش» - افزایش ha
Yedi-yedi-di gəl اشاره به تکرار عمل خوردن
? Nə vurram-vurram elirsən اشاره به تکرار عمل «ووروش».
! Gəl-gəl eləmə تکرار گلیش.

بدون علامت جمع « تکرار و ازدیاد و شدت» منتقل میشود.
رد پای دنیای کهن:
Zəmi-zəmi dolandım کشتزارها را گشتم. با تکرار کلمه به نوعی جمع بسته شده.
Ölkə-ölkə,kəd-kəd, dolandım سرزمینها و روستاها را گشتم.
Ev-ev gəzdim خانه ها را گشتم.(خانه به خانه گشتم) .
اکنون تکرار را نه به معنای جمع بل به مفهومی نزدیک به جمع استعمال میکنیم.
ra تبدیل rə
Əsgər-(r)ə به عسکر. بخاطر تکرار، r یکبار نوشته میشود.

همینطور :
o-ra
bu-ra
ha-ra
و....

----------
e -a-ni , mu-na-du معبد( یا خانه ی) او را بنا کرد. ni ضمیر ملکی سوم شخص مفرد:
مانند : e- ani خانه ی او=خانه -اش ؛ * قلب او ga- ani؛ * مادر او ama- ani یا ama-ni
aba-nı مادر را
baba-nı بابا را
ata-nı پدر را
استعمال میکنیم.

e(vi ) ni bina (goy)du
ترکی:(onun) evi ni bina goydu (bina elədi)
e در سومری به معنی معبد-خانه ظاهرا مخفف ev کنونی ست.
binövrə-münövrə goydu
بینووره=بنا-اساس
اصطلاحی ست که بکار می بریم. مقایسه شود با جمله ی سومری .

--------
خوانش و ترجمه زبان سومری همواره از زاویه ی زبانهای اروپایی صورت گرفته است.
این زاویه نکات مثبت منفی دارد. منفی اش آن است که توان درک و خوانش درست
سومری را ندارد. از این رو Jan L.Hayes نوشته «گرامر آن برای ما خوب روشن نیست.»
لازم است آن را از زاویه ی زبانهای اورال -آلتایی خواند. به خوص کسانی که به این زبانها وارد اند.
------
در این سطور اشاره ای شد به اتصالی بودن سومری در رابطه با ترکی.

------
ادبیات: نمونه هایی از فرهنگ شفاهی ترکی آذربایجان میاورم بعد قسمتی از شعر های داستان بیل قمیش را ذکرم میکنم .
قیل قمیش به شعر سروده شده و فرم شعر ها با ادبیات شفاهی -یا شفاهی کتبی شده - ی ترکی به ویژه آذربایجان ارتباط دارد:


شعر:
از دیوان کاشغری:
اوُذيكْ ميني قُمِتّي
سَقِنج مَنْكا يُمتِّي
كُوْنكْلُومْ اَنْكارْ اَمِتتی
يوزم مَنِكْ سَرْغَرُورْ

üzik mini qomıttı
Saqınç maŋa yumıttı
Köŋlüm aŋar əmitti
Yüzüm məniŋ sarğarur

يعني : عشق مرا به جوشش واداشت
اندوه بر من روي آورد
دلم به سوي او ميل كرد
رخساره­ام به زردي مي­گرايد.


توضيح آنكه : دلباختگي من در مقابل معشوق, مرا به هيجان واداشت مهر من فراوان شد و دلم به سوي او گرائيد و از اين روي رخسارم زرد شد.( به نقل از ح.صدیق دوزگون)

-------
از ادبیات شفاهی تبریز:

« گلينه آيران دئمه‌د‌يم‌من،
آيرانا دويران دئمه‌ديم‌من،
ايگنه‌يه‌ تيكن دئمه‌ديم‌من
تيكنه سؤكن دئمه ديم‌ من»

-----------
نمونه ای از نثر کتاب دده قورقود که شعر گونه است:
«ری گلگیل باشیم بختی ، ائویم تختی ،

ائودن چیخیب یوروینده سلوی بویلوم

توپوغوندا سارماشاندا قارا ساچلیم ،

قورولو یایا بنزر چاتما قاشلیم

قوشا بادام سیغمایاندا دار آغیزلیم

گوز آلماسینا بنزر آل یاناقلیم !

قاوونوم ، دیره گوم ، دوله گیم !

گؤرورموسن نلر اولدو؟....»جلیل تاری(آرازلی) مقاله : کتاب ددقورقود.

فولکلور اورمیه:

هب سنه həbsənə

هب سنه ﻫﻮي هب سنه
Həbsənə hoy Həbsənə
هب سنه ﺑﻴﺮ ﻗﻮﺷﻮدي
Həbsənə bir quşidi
ﺑﺎﻏﭽﺎﻳﺎ ﻗﻮﻧﻤﻮﺷﻮدي
baxçaya qonmuşidi
ﺑﻴﮓ اوﻏﻠﻮ ﮔﺆرﻣﻮﺷﻮدي
Bəy oğlu gurmüşidi
اوﺧﻮﻧﺎن وورﻣﻮﺷﻮدي
oxunan vurmuşidi
بی اوغلوندان ﺑﺌﺰارم
Bəyoğlundan bezâram
ﻛﺘﺎن ﻛﺆﻳﻨﻚ ﻳﺎزارم
kətan köynək yazaram
ﻛﺘﺎن ﻛﺆﻳﻨﻚ ﻣﻴﻞ ﻣﻴﻠﻲ
kətan köynək mil- mili
ﮔﻞ اوﺧﻮ ﺑﻴﺰﻳﻢ دﻳﻠﻲ
gəl oxu bizim dili
ﺑﻴﺰﻳﻢ دﻳﻞ اورﻣﻮ دﻳﻠﻲ
bizim dil Urmu dili

ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

باز هم در رابطە با تورکیە و جنگ در تورکیە ، بە طور قطع نشانەهای زود رس بازەندەی حملە و جنگ تورکیە بە کوردستان نمایان گشتە ، لیرەی تورکیە در 20 روز گذشتە 40٪ ارزش خود را از دست دادە ، درامد بزرگ تورکیە کە از طریق توریست میباشد آنچنان افت کردە کە داود اغلو آغاز سال تحصیلی تورکیە را 2 هفتە بە عقب انداختە برای جبران ضرری کە در صنعت توریسم متوجە تورکیە گشتە ، تمامی شرکتها و کارخانجات و بخصوص صنعت ساختمان سازی و بساز و بفروش بخصوص در کنارە های دریای مدیترانە بە حالت تعطیلی در آمدە و تمامی شرکتها بدون استثنا در انتظار ورشکستگی کامل قرار دارند

خردە پاها و دکان داران کە امرار معاش آنها از طریق توریسم بود بە حال تعطیلی در آمدە انتخابات اخیر تورکیە و تشکیل دولت جدید و بحران سیاسی عمیقتر شدە و صحبت از انتخابات جدید میشود ، جنگ و تظاهرات و نارضایتی کل جامعەی تورکیە را در بر گرفتە کشورهای غربی و ناتو اعتماد خود را نسبت بە تورکیە و همکاری با تورکیە از دست دادند و موشکهای پاتریوتی کە کشورهای غربی در تورکیە مستقر کردە بودند یکی پس از دیگری از تورکیە بیرون میکشند ، قدرت نظامی و سیاسی کوردها برای رسیدن بە خواستهایشان آن جنان افزایش یافتە کە نە تنها تورکیە را بە چالش کشیدن بلکە کل کشورهای اشغالگر بخشهای سرزمین کوردستان را نیز بە چالش کشیدن و پیروزیهای نظامی کوردها در عراق، سوریە ، و همین اخیر تورکیە تمام این کشورهای اشغالگر را بە وحشت انداختە و این شامل ایران نیز میشود کە روحانی تقاضای همکاری کشورهای منطقە را برای از بین بردن این بحران کردە بدون ذکر نام کوردستان کە کاملأ مشهود است سخنان روحانی در همکاری کشورهای منطقە در این بحران و خطر تجزیە این کشورها در چە رابطەای است ، با این حال ملت کورد در طول تاریخ این چنین بە پیروزی کامل و آزاد سازی تمام سرزمینهای اشغال شدە نبودە در همین حال امروز روز 501 سال جنگ چالدران و تقسیم کوردستان در ابتدا بە 2 قطب شیعە و سنی ، صفوی و عثمانی بود و سپس بە 4 کشور سوریە و عراق نیز در قرارداد سایس پیکو ، امروز بیشتر از هر زمانی تصنعی بودن و بی پایە بودن و نا انسانی بودن و پایمال کردن حقوق ملت کورد در این مرز کشی و خط کشی بین ملت کورد نمایان گشتە و دیگر سایس پیکو و این میز کشی بین مردمان یک ملت و یک زبان و یک فرهنگ بە پایان رسیدە و بحران تورکیە و برگشتن بە شرایط 20 روز پیش در تورکیە غیر ممکن گشتە یا تورکیە بە یک همزیستی برابر دمکراتیک و با رعایت تمام حقوق ملت کورد و بە رسمیت شناختن این ملت با نمادهای خود تن خواهد داد یا از دل تورکیە چندین کشور بیرون خواهد آمد

و بە طور یقین پیروز مندان این جریان نیز ملت کورد خواهند بود کە ناجونمردانە سرزمین آنها اشغال شدە و سپس در جنگ چالدران آن را تکە تکە کردن
نوشته شده توسط: Anonymous

بنا به ادعای آقای اقبال، انشاالله اکراد در ایران نیز جنگ و کشتار مسلحانه را که در ترکیه به میمنت سر اردوغان انجام دادند، در ایران نیز پیش میبرند، و با آزادی کردستان بزرگ، و تجزیه ایران دل آقای اقبال و ناصر خان و امثالهم را شاد میکنند. تا هر قومی در فکر حال خود باشد و ما نیز این اتفاق مبارک را به بخدمت آقایان ناصر و اقبال که خواست قلبی شان است تبریک بگوئیم و کردستان از اهواز تا ایتالیا را جشن بگیرم. البته اگر در استراتژی خوش خیالانه و ساده اندیش خود، اشتباه نکرده باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سنت بد ی که از زمان شاه در فضای سیاسی مد شد ه بود و پس از انقلاب 57 ملاک سلسله مراتب سازمانی و حزبی قرار می گرفت و هر کسی که بیشتر زندانی کشیده و یا چند شلاق بیشتری متحمل شده بود در مقامات بالای حزبی قرار می گرفت ؛ بدون اینکه نگاه کنند که تخصص سیاسی او در سلسله مراتب حزبی چیست ؟ بنابراین هرچه آدم بی سواد سیاسی را فرمانده و مسئول سازمانی می ساختند در حالی که در بین هوداران این جریانات سیاسی آن روز ؛ انسانهای با سواد سیاسی بسیار بودند که در حد رابطه دون پایه تشکیلاتی قرار داشتند. در ست همان شیوه وملاکی که جمهوری اسلامی بجای تخصص ، تعهد و میزان سالهای زندانی در نظر گرفته می شد .این سنت غلط پس از سرکوب احزاب مخالف وخروج باقی مانده تشکیلات سازمانها و احزاب به خارج از کشور ، موجب شد که هر کسی که زندان کشیده بود و تواسنت خود را نجات دهد ، مبدل به قهرمان می شد

و هیج کمیته حقیقت یابی تشکیل نمی شد که به بررسی و تحقیق ادعاهای زندانیان سابق بپردازد . در نبود چنین کمیته ای سخنانان آنان ملاک حقیقت برای بی خبران از وضعیت زندانیان در دهه شصت و به ویژه کشتار زندانیان در سال 67 شد . بسیاری از این ها از جمله مهدی اصلانی با فحاشی به دیگر سازمان های سیاسی ، خود را قهرمان زندانها نشان دادند و کسی نبود که بگوید که _عموجان؛ دروغ نگو_ اگر تو انطور ی که در معرفی خود ادعا می کنی، بسیار سرموضع بودی ، پس چرا راحت از زندان مرخص شدی ؟
طبیعتا ، مشکلی نیست که انسان زیر تیغ جلاد عمدا ضعف نشان دهد تا خود را رها سازد؛ ولی وقتی ایشان بهمراه ایرج مصداقی با سوابق قلابی مبدل به تریبونی می شوند که برای کوبیدن جریانات سیاسی مخالف ..... وای به حال اپوزیسیون خارج از کشور....
نوشته شده توسط: Anonymous

شما می‌‌فرمائید که """ تربیت صحیح نیز نتیجهٔ آموزش از راه درست است """ این سخن شما چیزی جز کلی‌ گوئی نیست، اینکه می‌‌فرمائید "" آموزش، دانشگاه و آگاهی‌ فرهنگی‌ "" نیز نمونه دیگر کلی‌ گوئی است. آیا کسی‌ در پاکستان، همین همسایه ایران، نمیتواند چنین حکم کلی‌ را بر زبان جاری سازد؟ همسایه پاکستان، کشور هند، در سال ۱۹۱۳ توسط "" تاگور "" بنگالی صاحب برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد، هند در ۱۰۰ سال گذشته، با جمعیتی ۱.۲۵ میلیاردی، یک برندهٔ جایزه نوبل تولید نکرد، در دو کشور پاکستان و هند، زبان انگلیسی‌ تبدیل به زبان اصلی‌ دادگاه‌های عالیرتبه، آموزش و پرورش و امور نظامی شده، در حالیکه زبان هندی و زبان اردو در پاکستان، خودشان را با پیشرفت‌های علمی‌ و تکنولوژیکی تطبیق نداده اند، از طرفی‌ اکثریت عوام جامعه، انگلیسی‌ نمی‌‌داند و قادر به پیشرفت با اتکا به زبان هندی یا اردو نیستند، در ایران و

جامعه فارسی‌، زبان فارسی‌،حدیث دیگری دارد، اگر در پاکستان و هند، زبان انگلیسی‌ تبدیل به زبان علمی‌ شد و از زبان‌های ملی‌ این کشور‌ها پیشی‌ گرفت در ایران، زبان عربی‌ این وظیفه را به عهده گرفت، متوجه هستید که به کدام واقعیت اشاره می‌کنم، زبان فارسی‌، به همان بیماری دچار شده که زبان هندی و اردو در پاکستان، این مشکل، ساختار علم در یک جامعه را، دچار انحطاط می‌کند، یعنی‌ هر چه من و امثال شما، شب و روز "" دانشگاه، آموزش "" بگوییم نه آموزش مدرن خواهیم داشت و نه دانشگاه مدرن
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام
این اسلاید متاسفانه مشکل داره
در انتخاب حروف صدادار دقت نشده است
میشه خواهش کنم
در اسرع وقت با این اسلاید جدید عوضش کنید
ممنون میشم

http://s6.picofile.com/file/8200733400/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B1%D9%88%D9%81_%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A8%D8%A7_%D8%A2%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.jpg
ودر این صفحه



http://www.mohser.blogsky.com/1393/02/27/post-54/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%DB%8C
نوشته شده توسط: Anonymous

خوابی که غربیها برای خاورمیانه دیده اند در حال عملی شدن است چه برای ترکیه و چه برای ایران. تجزیه ترکیه مثل تجزیه ایران مهمترین هدف غرب است. دلیل اصلی توافق هسته ای با ایران بخاطر بازگذاشتن دست دولت برای اجزای طرح قدم به قدم تجزیه است. دادن حقوق زبانی و آزادیهای اتنیکی به قومیتها از دستورات غرب است در ترکیه از مدتها پیش شروع شد در ایران نیز در حال اجرا هستند و جالب است اول از همه با کردها شروع کردند تا سریعتر کردستان بزرگ تشکیل شود. پافشاری دولت برمسایل قومیتی نیز در راستای زدوبندهای پنهان است
دولت ترکیه فهمید چه کلاهی برسرش گذاشته اند به همین دلیل شروع به بمباران کردها نمود. در حالیکه در ایران کسی نیست جلوی دولت را بگیرد.
داعش نیز دست ساخته غرب است برای رساندن سلاح به کردها و البته درگیر کردن ایران در جنگی دیگر به همین دلیل غربیها مدام می گویند تنها ایران از پس داعش بر می آید!!

البته غرب اجازه نمی دهد موضوع ترکها در ایران هیچوقت به سمت تجزیه برود چون موجودیت و امنیت ارامنه به خطر می افتد البته آذریها به عنوان پاشنه آشیل ایران خواهند بود و وسیله ای برای سرازیر شدن بودجه کشور به آن منطقه به قیمت نارضایتی مردم سایر مناطق.( رفتار دوگانه دولت با دریاچه هامون و دریاچه ارومیه شاهد این ادعاست)
امروز ترکها بیشترین منابع و امکانات کشور را در اختیار دارند. بودجه کردستان ایران از متوسط کشوری بالاتر است اینها سربازی فقط در منطقه خود می روند و بخاطر حفظ انسجام قومی اقامت مهاجر خارجی عراقی و افغان هم در آذربایجان و هم در کردستان و بسیاری مناطق قومی ممنوع می باشد ( در حالیکه بیشتر افغاانها ترک تبار و ترکزبان هستند و عراقیها نیز مخلوطی از کرد و عرب هستند همه در شهرهای فارسی زبان اقامت داده شده اند)
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

زبان اتصالی (Aggutinative)
در زبان پیوندی یا التصاقی که زبانهای ترکی شاخه ای از آن است، واژه های دستوری مختلف در یک کلمه گرد میایند:
-مانند : əl-lər-in-dən
əl اسم-lər علامت جمع-in ضمیر مالکیت-dən مفعوله عنه (حالت از)- را میرساند. در این کلمه هر یک از چهار وند جداگانه مفهوم یک واژه را بیان میکند. آنها با هم تفاوت دارند و در یکدیگر اذغام نشده اند. از این زاویه سومری مانند ترکی ست. برخیها آنرا جزو زبانهای اتصالی می شمارند.
- زبان پیوندی ممکن است یک هجایی یا چند هجایی - پیشوندی یا پسوندی باشد. که ترکی از گروه پسوندی ست.
در گروه ترکی توالی پیوندها-هماهنگی اصوات-عدم علامت جنس-نظم و تنوع افعال از خاصه های آن است. (برای توضیح بیشتر رجوع شود به گرامر زبان ترکی).
- زبان سومری را با اینکه بخاطر پیوندی بودن از گروه اتصالی حساب میکنند -با این وجود آنرا «منفرد» شمارند. یعنی فاقد «خویشاوند.

John L. Hayes در کتاب خود:
«A Manual of Sumerian Grammar and Texts»
که از نوشته های جدید در این مورد است چنین نظری دارد.
- اتصالی بودن سومری- و وجود زبانهای اتصالی کنونی، در تضاد است با «تز منفرد بودن سومری».
ایده ی تز منفرد بودن سومری که خلاف وجود زبانهای اتصالی اورال آلتایی موجود است، مثل همیشه بر پایه ی
«دیدگاه و ملاحظات سیاسی» عنوان میشود که دنیای اول با آن سابقه ی «شرق شناسی» سیاه، چهره ی علمی مثبتی در جهان ندارد. نوشته ی «شرق شناسی-ادوارد سعید» منبع روشنگرانه ی خوبی در این زمینه است.

تشخیص خویشاوندی:
من نمیدانم سومری با ترکی خویشاوند است یا نه. در مقاله ی «چه پیوندی بین زبانهای سومری و ترکی هست؟»
http://www.iranglobal.info/node/47164
موضوع را جهت کند وکاو طرح کردم و بعد از ذکر مثالها به این نظر رسیدم که بین این دو زبان «نزدیکی» وجود دارد.
اکنون در ادامه ی موضوع مسایل مکمل را مطرح میکنم.
John L. Hayes در کتاب خود دلیلی برای منفرد بودن سومری ذکر نکرده است. روشن است که بدون دلیل اثباتی چیزی را
نمی توان پذیرفت.
دو چیز می تواند خویشاندی دو زبان را اثبات کند:
1- گرامر
2- روح زبانها
موضوع دوم چیزی ست که جستجوگران -بخواهند یا نخواهند- به آن توجه نمی کنند.
روح زبان چیست؟
آن تشکیل شده : طرز خاصی از
- اندیشه ، احساس، نگاه زیبایی شناسانه، واژه ها، فرهنگ و فولکلور در یک زبان و مقایسه اش با زبان دیگر . که میتواند نزدیکی و دوری را نشان دهد.

-برای مثال اگر بخواهیم فرضا «خاستگاه» زبان اتصالی اسپرانتو را مشخص کنیم با اینکه این زبان منفرد است و قوم و خویشی ندارد، و طبق آخرین اخبار چند ین میلیون نفر با آن آشنا هستند، و در در سراسر جهان پراکنده اند؛ اما با مراجعه به « گرا مرو روح زبان» راحت میتوان به نتیجه ی علمی «خاستگاه اروپایی »بودن آن رسید.
پس دو عامل مذکور برای تشخیص خویشاوندی زبان می توانند ما را در رسیدن به پاسخ نسبی درست یاری کنند. اگر در چهار چوب دید سیاسی خود زندانی نباشیم و تعصب را کنار بگذاریم.
کند و کاو در این زمینه بوده-هست-و خواهد بود. تا علم بدون دخالت سیاست پاسخ درست را بدهد. چه جستجوهای ما بیهوده باشد و چه اثبات شوند، مهم نیست؛ مهم آن است که شخص مستقل ، بیطرف، میکوشد قضیه ی پیش رو را شخصا حل کند.
و نمی خواهد چشم و گوش به «دهن مجتهدان» بدوزد- که دوران آن به سرآمده است.
ما چاره ای جز این نداریم که مسایل خود را شخصا کند و کاو کنیم. مهم نیست از صفر شروع کنیم ، مهم آن است که دوست داریم با «مغز خود و نه با مغز دیگران» حرکت کنیم. فریب حرکات مجتهد -مقلد گرایانه و مرید مابانه، و نخبه گرایانه که زهر فرهنگ مسلط و منحط است ، دیگر کافی ست. «شکستن ساختارهای تفکر کهنه نیاز بهزیستی در زمان ماست».
در اینجا به صورت تگرافی به دو موضوع گرامر زبان سومری و روح آن در ارتباط با ترکی نگاه میکنم ، و دنباله ی مطلب
را به علاقمندان می سپارم که پی گیرند. چرا که حلاجی موضوع نیاز به کتابها دارد و کار همگان است.

گرا مر:
گرامر سومری مثل چهارچوبه ی عمومی زبانها : حروف صدادار-بیصدا؛ ضمایر-زمانها؛نامها، صفت و قید و غیره و غیره را دربرمیگیرد. از آنچه در این میان برای نوشته ی ما لازم است مثالهایی ذکر میشود:
Enlil=یک اسم است به معنی سرور باد . Enlil lugal-kur-kur-raشکل کلمه در کتیبه با آوا نویسی امروزی خط سومری. معنی
«برای انلیل، شاه سر زمینها».
lugal=شاه. دستوری اسم
kur-kur=سرزمین ها. دستوری جمع اسم. توضیح در پایین.
ra «وند» است که به اسم چسبیده.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

از خاطرات استادکار کرد کوبانی؛
او گفت من زرتشتی هستم و دین خود را تغییر نداده ام.، ولی مهاجرت باعث تغییر دین می شود... پدرم شاهد بود که در جریان قتل عام ارامنه، نگهبان ها سر یک نخ سیگار شرطبندی می کردند که بچه داخل شکم زن حامله ارمنی، پس از شکافتن شکم، پسر است یا دختر؟
ارامنه در سوریه دوش بدوش کردها مبارزه کردند و هیچکدام دل خوشی از ترکیه نداشتند. به این معنا که حاکمان ترکیه (و نه ترکها) در ارتباط با ارامنه و کردها در طول تاریخ مرتکب جنایت شده و تا زمانی که زمینه های سیاسی، اقتصادی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جنایت علیه بشریت نقد نشود، تکرار آن ممکن است. از اینرو با سوء سابقه حاکمان ترکیه، باید به کردها و ارامنه حق داد که با همه توان و اشکال مبارزه از موجودیت خود دفاع کنند.
عامیانه ترین برخورد، تقابل واکنشی، عصبیت عشیرتی و امتناع از تفکر و راهجوئی است که در برخی "کمنتارها" وجود دارد

نوشته شده توسط: Anonymous

زهتابی موثرترین کاتالیزور حرکت ملی معاصر آزربایجان بود. هم او بود که روز تولد بابک خرم دین بهمراه دوستان و همفکرانش بیست سال پیش به قلعه بابک رفت. در ادامه همین سنت و در سالگردهای بعدی زادروز بابک, دهها هزارنفر ترک مشتاقان آزادی به بیعت دوباره با قهرمان مقاومت هر سال بمدت هفت روز قلعه را آزاد ساختند. این تدبیر پیر ترک, رژیم وحشی اسلامی ایران را چنان بر آشفته ساخت که که با یورش به منزلش زیر شکنجه شهیدش کردند.
زهتاابی یکی از اسطوره های آزربایجان است و هرچه دشمنان ما بر علیه او بنویسند بر محبوبیتش دوچندان افزوده خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

بر اثر سیاست و حاکمیت طبقاتی قرنها شاه و شیخ در ایران ، در این کشور انسان ستیزی وجود دارد . روستایی ستیزی وجود دارد . فقیر ستیزی وجود دارد . شهرستانی ستیزی وجود دارد . به امید روزی که بر اثر دمکراسی ، فرهنگی حاکم شود که همه برادر و خواهر و دوست و رفیق بشوند ....تا مچ راسیست های تجزیه طلب نیز باز شود و میان انسانها بمب گذاری نکنند . و به اسفل السافلین رهسپار گردند . یا اینکه به افشا و مبارزه با حاکمان بپردازند و نه علیه سایر اقوام و خلقهای ایران .

نوشته شده توسط: Anonymous

اکراد در ترکیه جلوی چشم پلیس از اتوبوس دانش آموزان گرفته تا هر وسیله عمومی وحتی آن مدسه ای که فرزندش درآن درس می خواند را با بربریت تمام به آتش میکشند وپلیس بد بخت فقط به گاز اشک آور پناهنده می شود.وعده ای را باز داشت وفردایش ول می کنند.یک هزارم اعمال اکراد ترکیه را اگر کردهای ایران انجام می دانند اولین کاری که نیروهای امنیتی انجام میدانند توی پیشانی همشون با سرب داغ خال هندو می کاشتند.وشب هم تعداد نا معلومی رامجهول المکان ومجهول الزمان می ساختند.اردوغان وحزب ناکارآمدش با دمکراتیک بچه گانه اش ابهت ترکیه را خدشه دار کرد وبا دادن فضای سیاسی بی حد به کردها آنها را چنان جری نمود که علاوه بر گرفتن کلی امتیازات اجتماعی واقتصادی در عرض یک ماه نزدیک به 50 مامور نظامی دولت را کشته اند.اینان نشان دادند که خونریزی وکشتن غیر کرد را مباه می دانند وازدنباله بهانه بودند تا دوباره کشتن انسان بیگناه را

باسلاحهای جدید وپیشرفته باد آورده توسط آلمان وآمریکای پست وانگلیس موذی امتحان کنند.امثال کرمی واقبالی بیمار مالیخولیایی ترک ستیزی دارند والا اگر واقعا نمی فهمیدند آنگاه نمی نوشتند.!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت

پروفسور شاپور رواسانی:
نژادی بنام آریائی وجود ندارد

همان طور که گفتم، قصد داشتم راجع به هخامنشیان مطلب جمع‌آوری کنم، اما با تناقضات فراوان در کتاب‌های مختلف روبه‌رو شدم.

مثلا مشاهده کردم ازشخصی در یک کتاب به عنوان سلطان منطقه‌ای نام برده شده است و از همان شخص در کتابی دیگر به عنوان سلطان منطقه‌ای دیگر و در زمانی دیگر یاد شده است، اما چون برای افراد عادی کمتر این امکان وجود دارد که همه این کتاب‌ها را در کنار یکدیگر داشته باشند و جدا جدا آنها را مطالعه می‌کنند به این تناقضات پی نمی‌برند.

من بعد از یک سال و نیم که این کتاب‌ها را بالا و پایین کردم، تقلب‌های فراوان مشاهده کردم و متوجه شدم هر کسی به خواست خودش هر طور که خواسته تاریخ را نوشته است.

بنابراین من بعد از مطالعه و تطبیق فراوان دریافتم که با یک فرهنگ واحد سر و کار داریم و منابعی که در کتاب اتحادیه مردم شرق نام برده‌ام، تنها بخش کوچکی از منابعی هستند که مورد مطالعه من قرار گرفتند.
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا کامنتهای مرا سانسور کردید؟ مگر من به کسی توهین کرده ام؟
من همان را گفته ام که ناصر کرمی در مورد خودش می گوید. او می گوید که از نژاد آریایی است. هیتلر هم می گفت که از نژاد آریایی است. حالا مگر من غیر از این گفته ام که این دو همتبار هستند؟ این چرا باید سانسور شود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

مرحوم ذهتابی از ظلم و جور شوروی به عراق پناه برد.... ضمنا جناب انزابی شما مثل آن شکارچی موضع خود را روشن کنید که طرفدار پهلوی هستید یا جمهوری اسلانی چرا که ضد ترک بودنتان از نوشته‌اتان محرز است... بالخره باید معلوم شود از کدام آبشخور فکری تغزیه می شوید.... امثال ذهتابی‌ها خواب از شونیسم فارس ربوده است... کتاب ایشان خالی از ایراد نیست ولی با توجه به نوشته‌های مورخین خودی و اسنادی که در این کشور مکتوم مانده است نظر دیگری غیر از تاریخ فارس‌محور تقدیم کردند...

نوشته شده توسط: Anonymous

نمیدانم خوانندگان این بخش خبرهای درگریهای ارتش تورکیە و پ ک ک را دنبال میکنند یا نە ، از زمانی کە انفجار بزرگی کە معلوم شد میت تورکیە و کار گزاران تورکیە در سرروس شهری مرزی در کوردستان تورکیە هم مرز با سوریە و کوبانی جوانان کورد را هدف قرار داد و تعداد زیادی جوان کوردکشتە سدند چند روز بعد از آن اوردغان و ارتش تورکیە شیپور جنگ را از سر گشاد آن دمیدند و با اسباب بازیهای بمب افکنشان اف 16 در یک روز 400 نقتە را بمب بارانکردند صورت تورکیە بە تمامی عوض شدە بە طوری کە تورکیە و ارتش پوشالی آن انتظارش را هم نداشت

هم اکنون صدای سیاست مداران تورکیە چە اپوزسیون و پزسیون و در حکومت و ژنرال های نیم متری بلند شدە کە تورکیە دارد ویران میشود و جنگ دارد بە نفع کوردها و پ ک ک تغیر میکند آن هم در این مدت کوتاه من در کامنت قبلی گفتم زمین کوردستان تورکیە بە مثل آتش فشان زیر پای پنجمین ارتش قدرتمند جهان و دومین ارتش ناتو بە قول خودشان داغ شدە کە کنترل نە تنها از دست پاسبانها و جاندارمهای تورک در رفتە بلکە دیگر هیچ نیروی نمیتواند وضع را بە مثل سابق بر گرداند و تازە این اول کار است هنوز نە پ ک ک از تمام نیروی خود استفادە کردە و نە یک بسیج عمومی از تمام سرزمین کوردستان شروع شدە اگر آن روز اتفاق بیفتد و نیروهای نظامی کوردستان سوریە و پیشمرگان کورد در عراق در یک جبهە قرار بگیرند هست و نیست تورکیە نابود خواهد شد وضعیت امروز در تورکیە و کوردستان تورکیە جوری شدە کە هر روز شهری از کوردستان تورکیە اعلام آزاد از آشغالگری تورکیە را با سنگر بندی خیابانی و نیروهای مسلح مردمی اعلام میکند همین امروز یکی در کامنی نوشتە بود تورکیە پ ک ک را تار و مار کردە این سخص بهتر است عکسها و فیلمها و سخنرانیهای سردمداران تورکیە را بهتر برسی کند من فکر میکنم اگر تورکیە هر چە زودتر بە یک صلح واقعی و برابر با میانجیگری طرف سوم تن ندهد بە زودی چیزی از کشوری بە نام تورکیە باقی نخواهد ماند پ ک ک و HDP بە چنان سازمندهی و آمادگی از مبارزە برای رسیدن بە ازادی رسیدند کە هیچ نیروی قادر بە شکست این نیروی سازمند و از خود گذشتە نیست
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام. مقاله خوبی بود ولی چیزی که از قلم افتاده این موضوع است که زبان مادری ترکی مولوی با ترکی اوغوز - سلجوق فرق داشت و از اشعار ترکی وی هویداست. و مولوی با توجه به این موضوع زبان فارسی را بر می گزیند که شعر در وزن عروضی به فارسی خیلی آسان‌تر از ترکی است... ضمنا یکی از دوستان ما نزدیک 30 امثال الحکم ترکی در مثنوی وی پیدا کرده است.... که عینا به فارسی به روش کلمه به کلمه ترجمه شده است که برخی از این امثال برای هیچ فارسی قابل فهم نیست....

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی عزیز، نوشته اید تاریخ ورود ما ترکان به منطقه فقط ۳۰۰ سال است و ما به زور می‌‌خواهیم خودمان را به تمدن سومر و دیگر تمدن‌ها وصل بکنیم تا قدمت تاریخیمان را در منطقه به ۸ هزار سال برسانیم، ابتدا از اینکه به تمدن سومر اشاره کرده اید بهتر است بدانید که سومری ها، اولین ملتی بودند که "" سگ‌ها را اهلی "" کردند، آیا میدانید که این مرحله در تاریخ انسان برابر است با "" بقا انسان ""، یعنی‌ سگ‌های وحشی که پارس کنان به پاچه انسان می‌‌چسبیدند اینک به پاچه هر جانوری می‌‌چسبیدند که عزم نابودی انسان را کرده بود. بعدش هم این ما نیستیم که خودمان را به سومر وصل می‌کنیم، این زبان ما است که با زبان سومریان، رابطهٔ تنگاتنگی دارد، هر چند امثال شما، جناب کاوهٔ جویا و جناب اقبالی بدجوری تلاش دارید ما را آذری / فازری جا بزنید. جناب کرمی، اشاره شما به ۳۰۰، من را به یاد واقعیت‌های دیگر نیز می‌‌اندازد، اینکه

زبان فارسی‌ شما فقط "" ۳۰۰ "" فعل ساده دارد یا اینکه جامعه فارسی‌ شما، ۳۰۰ شاعر مفت خور به دربار غزنوی رهسپار کرد، لابد ظرفیت جامعه فارسی‌ شما در همان سطح بوده، بدبختی اینجاست این جامعه فارسی‌ شما، در قرن ۲۱ نیز، در همان سطح مانده است و دیگران بدجوری از جامعه فارسی‌ شما، جلو زده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

با مرور مجموعه نوشتهای انتشاری....چنین برمی آید که صرف نظر ازهرمدرک ومقامی که صاحبان آنها یدک بکشند در توجیه سیاسی یک ایدؤلوژیی مطلقق گرا و تمامیت خواه نقطه مشترک دارند.این ایدؤلوژی باهرتجاوز به حریم مقدس تمامیت ارضی و ملت یکپارچه ایران از هر فرد و طیفی مخالف هست. بنابرین درطرف مقابل این طیف اتوماتیک وار موافقین و متحدینی هم دارند.این طیف دردایره حاکمیت , قدرت جمهوری شیعی ولایت فقهی و در خارج حاکمیت ناسیونالیست افراطی با پوسته پان ایرانیستی و با هسته شوونیستی فارسی است.اینها با اینکه دیگران را به جعل تاریخ و دروغگویی متهم می کنند آمادراثبات نظرات خود دست به..............ی ,دورغ و افترا و جعل می زنند. اینها برای اینکه موضوع اصلی را به بیراهه بکشانند ابتدا صورت مسثله راعمدا غلط طرح میکنند و بعد تلاش میکنند ببشرمانه جواب دلبخواه خودشان را تحویل خلق اله بدهند. مثلا فرض میکنم تمامی

نوشته های مدعی آقای جوادی در مورد تاریخ ترکان ایران یک جانبه و مثل اثبات خود آنها در مورد تاریخ ایران فارس پسند شان توام با عدم واقعیت باشد. حال سثوال اینست که درک شما بقول خودتان از ملیت ایرانی یک درک سیاسی نیست؟ آیا با آن معیارهای شما که مردمان آسیای میانه و مردمان کشورهای همجوار مثل پاکستان کویت و عراق و افغانستان جزو ملت تاریخی ایران شما به حساب نمی آیند؟ پس باید دوباره در چهارچوب ایران بزرگ خیالی شما نباید زیر یک چتر جمع بشوند و ملت واحد ایران بزرگ را تشکیل بدهند!موضوع ژن این مردمان را در آزمایشگاهای خیالی خود آزمایش کرده و نتایج را همینطوری در مقاله اعلام کرده اید که همه اینها با هم آمیزش کرده اند و چون فرهنگشان یکی است , پس مجوز یک ملت بودن هم برایشان صادر کرده اید! پس این مردمان بقول شما هم ژن و هم فرهنگ مشکلی باهم ندارند ! مشکل فقط زبانی است و آنهم با یک زبان مشترک چند قرنی فارسی قابل حل است دیگر تجزیه چه معنایی دارد؟ نه خیر آقای جوادی ریشه ژنی انسانها طبق آخرین داده ها 99و99 در صد باهم مشترکند که آنهم با ژن موجودی بنام شمپانزه مطابقت دارد از0.01 نیز افتراق بین انسانها را از دونوع اورپایی نثاندرتال ( اقلیت) و هموساپین ( در اکثریت) در بقیه جهان تقسیم بندی کرده اند. بنا برین از بابت ژن خیالتان راحت باشد . حال روی مساثل فرهنگی هم میشود بحث کرد . مگر در جهان و اورپا ملیت - دولت های مستقل از نظر سیاسی-جغرافی کم هستند؟حالا فرض کنیم که تمامی ادعا و جعل تاریخی شما درست باشد .شما که بوجود زبان ترکی در ایران اذعان میکنید چرا از برابری زبان ترکی با زبان فارسی و از دادن امکانات دولتی واهمه داشته و مخالف همپا بودن دو زبان هستید؟ آیا غیر از اینست که زبان فارسی با در اختیار گرفتن قدرت سیاسی و با ایجاد مدارس و دانشگاهها و فرهنگستا فارسی با پول مردمان ایران پیشرفت کرده وبه این روز رسیده است؟ چرا تهمت دروغ و تجزیه دستگاه امنیتی- اطلاعاتی شاه و شیخ را تکرا رمیکنید؟ ظاهرا شما با اطلاق ملیت ایرانی تعریف منسوخ کلاسیک را به جای شهروند بکار می برید منتها در مورد حقوق جمعی و زبانی این شهروندان سکوت می کنید. یعنی شما شهروندان بدون گروهای زبانی برابر حقوق را نمی پذیرید! پس این شهروندان بی زبان و بی حقوق با چه منطق و دلیلی در زندان ارضی شما تا ابد محکوم به ماندن باشند!
نوشته شده توسط: Anonymous

پروفسور شاپور رواسانی:
نژادی بنام آریائی وجود ندارد


عده زیادی از آقایانی که در ایران به عنوان مستشرق معروفند، کارمند وزارت خارجه و سازمان‌های نظامی دولت‌های خودشان هستند، بنابراین در کتاب‌هایی که در مورد تاریخ ما می‌نویسند، دیدگاه‌هایشان را دخالت می‌دهند.

باستان‌شناسی در ایران که الان به طور عمده منتشر می‌شود یک باستان‌شناسی سیاسی است زیرا عده‌ای حفار که نام خود را باستان‌شناس گذاشته‌اند آمده‌اند و همان فرضیه‌های نژادی را به اشکال مختلف به عنوان کشفیات باستان‌شناسی در تالیفات خود منعکس می‌کنند و ما آنها را ترجمه می‌کنیم و تحویل روشنفکران ایران می‌دهیم.

متاسفانه این کاری است که در 150 سال اخیر در ایران انجام شده و با کمال تاسف هنوز هم ادامه دارد. ما خودمان را با تاریخ اجتماعی ایران به آن شکل که واقعیت دارد مشغول نکرده‌ایم بلکه ترجمه می‌کنیم و ترجمه‌ها هم به طور عمده نادرست و آلوده به اغراض سیاسی است که یکی از آن اغراض مهم، تبلیغ فرضیه‌های نژادی است؛ مثلا در مورد کتیبه بیستون، ترجمه فارسی‌ای که در ایران پخش شد به نقل از داریوش آمده: «من از نژاد آریا هستم».

من با چند نفر از همکاران در اروپا که به خط میخی آشنایی دارند مکاتبه کردم و از آنها پرسیدم که به نظر شما معنی این کلمه چیست؟ آنها به من پاسخ دادند که این کلمه حداکثر به معنی طایفه و خاندان است و به هیچ‌وجه معنی ‌نژاد از آن استنباط نمی‌شود.

حال شما ملاحظه کنید این دو چقدر با یکدیگر متفاوتند که سلطانی بگوید من از فلان طایفه‌ام یا بگوید من از فلان نژادم.

ملاحظه می‌کنید که ترجمه‌های ما تا چه حد در جهت اغراض سیاسی به غلط دست برده شده‌اند.


من ابتدا قصد تهیه این کتاب را نداشتم و می‌خواستم کتابی در زمینه وقایع دوران هخامنشی بنویسم. در آن زمان من در آلمان در دانشگاه محل تدریسم، صاحب کرسی بودم و برای اساتید صاحب کرسی این امکان فراهم بود که هر کتابی را می‌خواهند سفارش بدهند و دانشگاه آن کتاب را از هر جای ممکن تهیه و در اختیار آن استاد قرار می‌دهد بنابراین از طرف دانشگاه مکاتبه کردیم و فهرست کتاب‌های مربوط به شرق که بالغ بر چندین هزار جلد کتا
نوشته شده توسط: Anonymous

در پی اختلافات مرزی ایران و عراق در دهه ۵۰ خورشیدی، عراق و ایران دست به تقویت جنبشهای تجزیه طلبانه در دو کشور زدند. ایران به احزاب کردی در شمال عراق یاری کرد و عراق نیز اقدام به تربیت مزدور و ارسال اسلحه به بلوچستان کرد. در همین راستا محمود پناهیان از نوادگان پناه علیخان جوانشیر از سران فرقه دمکرات دعوت به عمل آمد که به بغداد برود. یکی از افراد همراه وی نیز محمد تقی زهتابی بود. وی در آنجا، ضمن همکاری با رژیم بعث عراق، به تأسیس یک گروه سیاسی به نام ”جبهه ملی خلقهای ایران “ دست زد و شعبه‌هایی از آن به تبلیغ قومگرایی در آذربایجان، کردستان، بلوچستان و خوزستان ایران پرداخت. زهتابی همچنین در رادیو گروه به تبلیغ قوم گرایی می‌پرداخت، وی مدتی نیز در دانشگاه بغداد فارسی تدریس می‌کرد.
مهدی آقاسی. تاریخ خوی. تبریز، انتشارات موسسه تاریخ و فرهنگ ایران ۱۳۵۰،. ص ۴۰۶

قابل ذکر است که محمود پناهیان(رئیس گروه سربازگیری برای فرقه‌ی دموکرات)، پس از فرار به شوروی، در سالها دهه‌ی 1350 شمسی در یک ماموریت از باکو به بغداد اعزام شد و در آنجا ضمن همکاری با رژیم بعث عراق به تأسیس یک گروه سیاسی به نام «جبهه‌ی ملی خلق‌های ایران» دست زد و شبعه‌هایی از آن به تبلیغ قوم‌‌گرایی در آذربایجان، کردستان، بلوچستان و خوزستان ایران پرداخت. مدتی بعد، محمدتقی زهتابی چهره‌ی شناخته شده‌ی پان‌ترکیست(که در شاخه‌ی جوانان فرقه‌ی دموکرات فعالیت داشت)، به پناهیان پیوست و در بغداد در رادیوی گروه او به تبلیغ اندیشه‌ای پان‌ترکی پرداخت و در دانشگاه بغداد نیز تدریس کرد. وی پس از سقوط شاه به ایران بازگشت و به ترویج افکار پان‌ترکی در تبریز مشغول بود، و همو بود که با تکیه بر نوشته‌های پان‌ترکی و تاریخ‌نگاری‌های تخیلی محافل پان‌ترکی باکو و استانبول-آنکارا، و سرهم‌بندی حوادث پراکنده‌ی تاریخی و تحریف آنها تلاش کرد کتابی به نام «تاریخ باستانی ترکهای ایران» تهیه کند، که اصولاً آذربایجان ایران را از حوزه‌ی تمدن ایرانی خارج می‌کرد و با جهان پان‌ترکی متصل می‌ساخت.

حلقه‌ی پان‌ترکی طرفدار او در در داخل ایران و در جمهوری آذربایجان تبلیغات فراوانی برای ترویج نوشته‌های او و جا انداختن آن به عنوان تاریخ آذربایجان یا ترکهای ایران کرده‌اند،اما این نوشته‌ها به علت ذهنی بودن و عدم تطابق با واقعیتها و نوشته‌های متعبر تاریخی، در نزد مورخان و پژوهشگران ارزشی نیافت.
بخشی از خاطرات سرگرد ابراهیم نوروزاف(افسر اطلاعات ارتش سرخ شوروی و اهل باکو)،
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر گرمی عزیز، کار آفرینی ملت ترک و شعر آفرینی جامعه فارسی همراه با تکبّر و مظلوم نمائی
شعر های مداحانه و متملقانه و یا گل و بلبل و شمع و پروانه و زلف یار برای ملتی نان و آب نمی شود و این شعرا همانند تاریخ رمان نویسان و افسانه بافان بودجه خواران نفت عربهای احواز و قدرت کار آفرینی ترکها که هرکدام هم با صرف میلیونها دلار و فرستادن قالی ابریشم تبریز بنام پرسین تاپیت برای موسسات و دانشگاههای آدی بیلنمز اروپا و آمریکا، مدارکی با تیتر های بالا بلند و دهن پرکنی چون دکتر، پروفسور در رشته های آدی بیلینمز مثل پژوهشگر، محقق، آکادمسین، کارشناس، صاحب منصب و الی آخر ثروت ملتها را به تاراج برده و حیف و میل می کنند،
گروهی هندی تبار، از هندوستان و پاکستان به سوی افغانستان و تاجیکستان کوچ می کنند و در آنجا ماندگار می شوند، که بعدها در اثر قحطی و خشک سالی تعدادی از آنها تصمیم می گیرند که

دوباره به زادگاه خود در هندوستان و پاکستان برگردند، و چون چیزی در مورد جهت یابی نمی دانستند و حتی تا قبل از اسلام هیچ شناختی و لغتی بنام شمال و جنوب و شرق و غرب نداشتند و در نتیجه بجای اینکه به جنوب شرقی بروند، سر از جنوب غربی یعنی کویر نمک و کویر لوت در می آورند، و برای ادامه حیات مجبور می شوند همه گونه حیوان کویری را، از سوسمار، عقرب، رطیل، مار، سوسک، ملخ و گوشت مرده همسفرانشان را بخورند تا بتوانند خودشان را زنده نگهدارند، که بیشترشان در بین راه تلف می شوند و خوراک همقطاران خود می شوند، و وقتی به حوالی شیراز می رسند همگی تبدیل می شوند به موجوداتی درنده و بی رحم و در اولین وحله سومرها را از دم می بلعند و هیچ اثری از آنها در منطقه باقی نمی گذارند و فاجعه پوریم و قتل عام حتی معمار های آثار باستانی نیمه کاره، عبور از مناطق کویری آنچنان موجودات بیرحمی از آنها ساخته بود که همانند مور و ملخ به همه جا یورش می بردند و همه چیز را می بلعیدند، و وقتیکه به آذربایجان پا می کذارند کورش سرش را از دست می دهد البته قبری بنام کورش متعلق به یکی از سرداران آلکساندر و یا بقول فارسزبانان اسکندر مقدونی است که در تمام نقاط آن حروف الفباء لاتین نماینگر این است، چون قبل از اسلام جامعه فارس هیچ شناختی از هندسه و در نتیجه معماری نداشتند ابتدائی ترین لغات هندسی مثل نقطه، خط، مثلث، مربع، ذوزنقه، دایره، لوزی، هرم و منشور از زبان عربی به زبان فارسی وارد شده، و بزبان فارسی مصادره شده، و به خاطر خصوصیات ذهنیتی، مال خودم مال من و مال مردم مال من، تئوری هند اروپائی آریائی هم بر این اساس استوار است مشقّات عبور از کویر در اینها نوعی فرهنگ کویری و کویر اندیشی تاریخی بوجود آورده که نتیجه آن را بشکل بلعیدن موجودات و انسانهای دیگر را در گذشته و بلعیدن فرهنگ و حروف و الفابای عربی و ترکی و اروپائی آنرا بشکل مدرن شاهدیم، حتی پوشش های خانمها را هم که به اسلام و عربها نسبت می دهند متعلق به جامعه فارسی یا دری سابق می باشد که در افغانستان بشکل بورکا و ایران بشل روبنده و در عصر حاظر هم بشکل مغنعه و حجاب اجباری خود را نمایان می کند، و یا سنگسار و پرتاب کردن از کوه، انگشت و گوش و دماغ بریدن زنان را فقط در بین جامعه فارسی ایران و دری افغانستان می شود دید،
چنان از تمدن و بانیان حقوق بشر هخامنشی و کورش صحبت می کنند که آدمی تصور می کند که گویا کورش آدم جنتلمنی بوده که دندانهایش را با خمیر دندان کلگیت مسواک می زده و با معروفترین شامپو دوش می گرفته و برای زیر بغلش از خوشبوترین اسپری دئودورانت استفاده می کرده و سرش را با بورس و سشوار خشگ می کرده و کفش و تی شرت آدیداس می پوشیده، همیشه شیک و تر تمیز بوده و سوار ماشین کادیلاک می شده و در موقع کشور گشائی هم سر دشمنانش را با عطوفت می بریده است و آنها را با ماده بیهوش کننده و یا با شوک الکتریکی بیهوش می کرده تا در لحظه جان دادن غذاب نکشند، در زمان کورش ابتدائیترین ابزار زندگی هنوز اختراع نشده بود، نه نخ و سوزنی در کار بود و نه یخچالی بود و نه گاوداری و مرغداری و نانوائی و فروشگاه زنجیره ائی و نه لوله کشی گاز و آب و برق و تلفن و جاده و آسفالت در کار بود، امکان نگهداری غذا غیر ممکن بود، مردم بشکل گله ائی و درکی از قبیه بودن جماع با محارم را نداشتند و همانند حیواناتی نیمه وحشی که هر آنچیزی که بدستشان می رسید از علف و گوشت حیوان و انسان را بدندان می کشیدند، حتی در مسیر سفر برای تصرف سرزمینهای دیگر، سربازان ضعیفتر خوراک سربازان قویتر می شدند و سربازان مشکل جنسی همدیگر را حل می کردند و بعد از تصرف هم که جشن جنازه خوران راه می افتاد و به زنها و مردان جوان تجاوز کرده، پیرترها را می خوردند و جوانترها را برده می کردند،
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای.... یوسف آذربایجان........ 1- شما چرا نام ملّت کُرد را در کنار، تُرک آذری و عرب میگذارد، این ملّت کُرد از گذشته تا کنون مانند سایر ایرانیان قربانی اتحاد پان ترکیسم و پان عربیسم بوده و هست، کدامیک از ملّت کُرد با هر دیدگاه سیاسی و حتّی تجزیه طلبی برای رسیدن به استقلال و آزادی خود دیگر در کنار شماها قرار میگیرد ؟. هر حکومتی در ایران که با ملّت کُرد بدرفتاری کرده است، در زمان حکومت شاه و شیخ هم کارد دست مردم تُرک آذری بوده است....

- دلیل اساسی که آن فرد آمریکایی به خانم سلیمانی و یا به من و دیگران با آوردن نام ایران، پرشین را می آورد، هدف دارد که مطالبی که شما به آنها اشاره کرده اید و بسیار مسائل دیگر که از سوی نظام جمهوری اسلامی به مدّت نزدیک به 40 سال در ایران پیاده میشودف را به حساب ایرانیاننگذارند، و بگوید که شما ایرانیان مردمی دارای فرهنگ و تمدنی باستانی با تاریخی کهن میباشید و نظام جمهوری اسلامی به شماها ربطی ندارد. امّا آقای یوسف آذربایجان.... این دین اسلام شیعه گری و سنّی گری که در ایران دیروز و امروز ودر خارومیانه بوده و هست مگر دست آورد خودشما تُرکهای آذری و سلجوقی نبوده است ؟.

3- شما و هم تباران شما با افسانه بافی از هر توهینی نسبت به ایرانیان کوتاهی نکرده اید، ما هم اگر بخواهیم
بسیار موارد زشت و ناپسند در مورد مردمان تُرک تبار آنهم مستند در دسترس داشته ایم ولی در فرهنگ ما نیست که به حرمت انسانی کسی توهین کنیم، امّا در زیر فقط چند سطر از تاریخ مستند در مورد مردمان تُرک و با تاریخ ورود خود و فرهنگ آنها را می آورم، من آنرا ترجمه نخواهم کرد، لطفأ شما و یا سایر مسئولین سایت که استاد زبان آلمانی هستید آنرا برای کاربران ترجمه کنید:
فقط موضوعی را که باید به آن اشاره کنم اوّلین تاریخ ورود مردمان تُرک به ترکیه امروز و قفقاز بوده است که خود نویسنده که شاهد ورود آنها بوده است این تاریخ 1018 میلادی است. آنهم در بخش شرقی آناتولی، بیش 300 سال دیگر طول میکشد تا تُرکان در آسیای میانه عثمانیان را بنا نهند. حال نخبگان شما تاریخ تُرک تباری را به سومری و تمدنهای باستانی دیگر وصل میکنند !!!!
مطالب و ادبیّات به زبان آلمانی زیاد هست همانطور که گفتم ما قصد پرده دری نداشته و نداریم و فقط خواستم اشاره و هشداری داده باشم، تا طرف مقابل مرز خود را بشناسد.


Wer aber waren diese Seldschuken und überhaupt diese Türken, die von nun an die Geschichte Anatoliens prägen sollten? erste Beschreibung dieses Volks, die in Kleinasien geschrieben wurde und noch heute erhalten ist, stammt von keinen Griechen, sondern von einem Armenier namens Matthäus von Edessa. Dieser verfaßte eine Chronik, die von den ersten türkischen Einfällen auf anatolisches Gebiet 1018 bis ins Jahr 1136 reicht und zum großen Teil auf Erlebnissen des Autors beruht. Und wie sah der Matthäus die Türken?
Ich möchte das erste Erscheinungen von blutbedeckten, wilden Tieren in dieser Sprache beschreiben. Zu dieser Zeit sammelte sich das wilde Volk von Ungläubigen, das man Türken nennt. Sie tauchten auf, drangen in der Provinz Vaspuragan ein und schlugen Christen mit Schwert…

Bald begannen islamische Herrscher dazu überzeugen, türkische Sklaven massenhaft aufzukaufen und aus ihnen Heere zu bilden. Das hatte den Vorteil, daß diese * Mamluken* (das Wort mamlük bedeutet soviel wie in Privatbesitz) nur an den Herrscher gebunden waren….

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم سلیمانی, ما بدلائل ذیل نمی توانیم خود را ایرانی ندانیم :
1- معنی سیاسی-هویتی کلمه ایرانی مترادف امریکائی, بریطانیائی , ایطالیائی و غیره به مفهوم شهروند یک محدوده جغرافیائی با سیستم دولت ملتی بنام ایران نیست بلکه بار سیاسی نژادپرستانه دارد. فارغ از استنباط افراد که میتواند متفاوت باشد, مفهوم رسمی ایرانی- درجغرافیای ایران- به آریا ئیان فارس, کرد, بلوچ, تاجیک, پشتون, ارمنی, اوستائی, تات و غیره اطلاق می گردد. آقای کرمی, من و شما شبیه نروژیها و آلمانیهای آریائی نژاد نیستیم و این ادعا همانند ادعای سومالیائیها که خود را از نژاد فارس شیراز میدانند مضحک است. در ایران نگاه رسمی و عمومی به ایرانی و ایرانیت نژادیست نه شهروندی و درست به همین علت باید تنور تئوری آزری را گرم نگه دارند. جالب است بدانید که طبق آخرین گروه بندی هاپلوگروپهای ژنتیکی منطقه ,تنها نیم درصد مردم ساکن ایران فعلی

با آلمانها خویشاوند هستند که تازه همین رقم نازل نیز بدلیل اینکه پایین تراز درصد خطای آنالیز است قابل اغماض می باشد
2- همانطوریکه شما هم بدرستی اشاره کرده اید صفت ایرانی تنها مختص فارس ها است چرا که تاریخ رسمی, زبان رسمی, اسطوره ها, قهرمانان, شاعر ملی و ... همه از فرهنگ فارسی اخذ شده اند و از نمادهای ما و شما در این دولت-ملت نه تنها اثری نیست بلکه دکترین فرهنگی, سیاسی, امنیتی, اموزشی وغیره در ایران بر علیه ما ترکها و ملت عرب تدوین شده و اعمال میسشود. بجرات میتوان گفت که از معدود نقاط مشترک فکری اکثریت بزرگ متعلقین به فرهنگ ایرانی, دشمنی با ترک و عرب است .
3-راز آشکار اینست که کلمه ایران برای شهروندان عادی اروپائی و امریکائی قطع دست, سنگسار, اعدام, کهریزک و غیره و ذالک را تداعی می کند. اکثر روشنفکران اروپائی که اشنائی با منطقه دارند هم, بخش بزرگی از همتایان ایرانی خود را قضاوتی judgmental , خود بزرگ بین, کج فهم, اهل نصیحت منبری, اهل جدل argumentative و لمین می دانند که جعلیات 80 ساله خود را, خود باور کرده است!!!! و چنان با حرارت از آنها سخن می گوید که برای خلاص شدن از شرشان به عبارت " شما درست می گوئید" متوسل می شوند. باور کنید حرف دل خود را, زمانی که توضیح میدهید چرا ایرانی نیستید و اعتمادشان را جلب می کنید با شما در میان می گذارند.
4- هرچند جمهوری آزربایجان, از نظر جغرافیای محل تولد و یا حقوق شهروندی , من و شما را احاطه نمی کند ولیکن از نظر فرهنگی, تاریخی و ائتنیکی نماد ما در دنیاست. ما هزار بار از ایران دورتر و هزار با به آزربایجان شمالی نزدیکتریم. از افتخارات ترک بودن همین بس که ما در ایران, با شاه و شیخ بصورت توده ای و نهادینه مخالف بوده و هستیم . هنوز هم مثل همیشه نسیم تجدد و انسان گرائی از آزربایجان به سمت مناطق فارس نشین می وزد. جمهوریهائی که ما بنا نهاده ایم همه سکولارند و مدرن و با تمام نقائصشان از دموکراتیک ترین دوران ایران, دموکراتیک تر و انسانی ترین برحه ایران , اومانیست تر هستند.
به امید روزی که سوال ساده " کجائی هستین" اروپائیها و امریکائیها را, با جواب بسیط" شهروند ترک آزربایجا ن جنوبی از منطقه سر سبز مغان" را بدون هیچ توضیح اضافه ای بتوان بعنوان پاسخ داد .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاظم موافق، مادو گروه اپوزیسیون داریم، یک گروه اپوزیسیون واقعی رژیم است که این بخش را میتوانیم دربدنه تشکیلات ها و منفردین سیاسی بیابیم. و گروه دیگراپوزیسیون غیرواقعی یا اپوزیسیون نما است که اینان ، اشخاصی هستند که عمدتا درمحور اموراپوزیسیون قراردارند، ازجمله شازده رضا و امثال نوری علا هستند.
مشکل اپوزیسیون واقعی دروهله اول این است که آنان امکانات ندارند وبیشترشان هم به دلایل مختلف ازجمله دیدن خیانت های این اشخاص محوری، منفعل یا درحال انفعال هستند.
واقعیت اپوزیسیون راستین این است که وضعیت اش تنها به یک موی بسیارباریک وابسته شده است. چنانچه نتواندخودش را ازاین وضعیت خارج کند، پرونده اش برای همیشه بسته خواهدشد.
ازنظرمن، راه نجات ایران و ایرانی و برون رفت از این وضعیت اپوزیسیون راستین، تنها درانجام «گفتمان ملی برپایه منافع ملی» است.
درغیراینصورت، ایران بطرف نابودی کامل خواهد رفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

در اینجا فرصتی پیش آمده تا زبان شناس مجاری را نیز خدمت عزیزان معرفی‌ کنم، ایشون ""Fred Hamori"" یک زبان شناس "" شفاهی‌ "" هستند و به ارتباط زبان‌های مجاری / فنلاندی و اورال آلتائیک و ترکی می‌‌پردازند، به فرض ایشون "" مناطق مناطق آبی‌ "" مثل دریاچه را در نظر میگیرند و می‌‌گویند "" gol "" در زبان فنلاندی، دریاچه است، اسم پرندگانی مثل "" اردک "" در در زبان فنلاندی و دیگر زبان‌های اورال آلتاییک "" suroch "" است، من چند سال پیش مقاله‌ای از ایشون خواندم که اگر پیدا کردم در اینجا درج خواهم کرد.همه میدانیم که "" "" در زبان سومری، جایگاهی‌ بسیار مهم داشت، اینکه به فرض " اردک " چگونه در زبان‌های اورپا ئی "" سوروچ " می‌‌شود نمون تحقیقات این شخص است، آیا اینجا زبان به "" سرماق sormaq ، مکیدن فارسی‌ "" تاکید دارند؟ مثل "" آسان سور "" در فارسی‌، یا " سؤ su در معنی‌ اردک ، دلالت بر آب دارد و

چیزی شبیه "" سؤ ایچ su ich"" است که تبدیل به " سوروچ " شده
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناصر کرمی، اتفاقا در آلمان شما می توانید اینگونه خود را معرفی کنید:
من از کشوری آمده ام که در طول 8 سال جنگ، حکومت آلمان به عراق کمک شایانی کرد تا هموطنانم را با بمبهای شیمیایی مسموم سازد و چون من آریایی هستم از نورآباد ممسنی استان فارس به آلمان آمده ام و طبق رسم گذشتگانم ترکها و عربها را باعث عقب ماندگی ایران معرفی میکنم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

yaradiciliq گرامی
این کتاب را کامل خوانده ام.در این کتاب چگونه نوشتن را توضیح میدهد-در ضمن حرف شما درست است- او به چیزهایی که اشاره کرده اید اشاره میکند-بله. ولی اینکه چطور «تصویرنگاری یا خط میخی» به صدا تبدیل میشود چیزی ندارد. دقیق خوانده ام.
جواب این سئوال را در بالا توضیح دادم. و دو شیوه ی کشف صدا را که بکارمی برند اشاره کردم.
- صدای مورد «e » و همه ی واژه ها نیز با همین دو متد کشف شده است.
- از نظر من «e» شاید شکل کهن ev امروزی ست. که در مقاله ی آینده به این موضوعات می پردازم.
--------
برای مثال حرف a را در نام خدای a-a در خود خط تصویری سومری و اکدی و زبانهای و منابع باستانی بررسی میکنند. همین طور حروف ur و ترکیبات آن را مثل urmia و کلمات دیگر را. از این طریق به صدای حروف میرسند. و بعد، از متد تبدیل حروف به صدا استفاده میکنند.

اکنون - در دوران کامپیوتر- کار خیلی راحت شده و حط تصویری سومری را ساده به «صدا و حرف» برمیگردانند.
نباید فراموش کرد که قبل از کشف زبان سومری زبان اکدی را که به خط میخی بود خوانده بودند. بعد که سومری را پیدا کردند
دیگر کارشان راحت بود. «کلمات مشترک و متفاوت» دو زبان را بررسی نمودند. مشکل صدای حروف سومری نیز از این طریق حل شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز و گرامی‌، در مورد سوال شما، لطفا صفحهٔ ۲۳ کتاب ""A Manual of Sumerian Grammar and Texts"" اثر پروفسور ""John L. Hayes"" را نگاه کنید، کلمه خانه، در زبان سومری، در این صفحه ترسیم شده است، "ِ 24" ، به احتمال زیاد، زبان شناسان، در مورد "" آواشناسی، قواعد صوتی "" یک زبان، قوانینی‌ را تصویب میکنند، سپس اینکه آن "" آوا "" کوتاه است یا اینکه بلند به توافقی می‌‌رسند. پروفسور "" "" در مورد "" /e/ "" در صفحه ۲۰ چنین می‌‌نویسند. در مورد ""حرف با صدا و بی‌ صدا صامت "" در صفحهٔ ۲۰ توضیح ایشون را بخوانید....

M ofS
e was more likely  than e/. He also feels tat none of te systems of nasals whichave been posited for Sumerian is likely

http://www.scribd.com/doc/140130438/Hayes-A-Manual-of-Sumerian-Grammar-and-Texts#scribd
نوشته شده توسط: Anonymous

باید اضافه کرد که پان گرائی باسوادهای کشور ایران یکی از مصیبهای وارده برملت است مانند اسلام گرایان که پان محمد ویا پان قران هستند و هست ونیست ملت را به پای عده ای عرب تروریست مانند حسین پسر علی میریزند. خطرناکتر از پان اسلامییز پان شوروی ها هستند که ملت ایران و بویژه مردم اذربایجان را به برده گی شورویها بردند . نماینده این نظریه حزب توده و سپس فرقه پیشه وری است. پیشه وری مانند یک پان استالین موسس کنونی این ایران ستیزی از سوی اعضا فرقه پیشه وری و حزب توده و فدائیان در ایران است . واقعیت این است که ما اکنو ن با پان رجوی نیز روبرو هستیم که ریشه این ایران ستیزی به هجوم عرب مسلمان شده به ایران بر میگردد.. در حقیقت ما میهنپرست ایرانی نداریم بلکه نماینده گان ادیان و کشور های بیگانه بر این کشور فرمان میرانند. توجه کننید که احزاب چپ

برپرچم خود نام این خارجی ها را را نوشته اند .حزب ما حزب مارکسیستی لنینیستی است. مارکس یک یهودی زاده المانی و لنین یک یهودی زاده تروریست روس بود. حزب ما حزب رفیق مائو و انور خوجه است . همین رفیق مائو در انقلاب چین بیش ا ز50 ملیون ادم کشت . این داستان بی وطنی هنوز ادامه دارد .
نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از نشانه های خود بزرگ بینی پانفارسیسم گستاخی بیش ازحد و ریشخند کردن مردمان غیرفارس است، اینان که در زمان رژیم اسلامی بیش ازحد جری و گستاخ شده اند، چون توانائی پاسخ گوئی منطقی به سئوالات مردمان غیر فارس را ندارند، بجای جواب دادن منطقی به پرسشها، شروع به سفسطه میکنند. ولی اکنون که ترس مسئله فروپاشی ایران بر دلشان رخنه کرده است، بجای راه حل برای مسئله ملی درایران، سعی میکنند، وانمود کنند، که درایران هیچ مشکلی نیست و تنها مشکل، مشکل نبود دمکراسی است. درصورتیکه کسی که از الفبای دمکراسی آگاهی دارد، واقف است که دمکراسی به معنای حقوق برابر زبانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی یکسان برای تمام ملیتهای مختلف درایران است که آقایان پانفارس کوچکترین باوری بدان ندارند، و فکر میکنند، تمام مردمان غیر فارس ایران، باید بصورت نوکر، زیر یوغ زبان فارسی، و تحت قیمومیت پانفارسیسم باشد، که این دیگرغیر ممکن است.

نوشته شده توسط: Anonymous

پان چیست؟ پان ایرانیست کیست؟
antibigane.blogfa.com ‫۳۷ کلیک

پان از نظر لغوی به معنای "همه" است و پسوندی که بعنوان وطنﭘرستی، دینداری و ... بعد از آن قرار میگیرد انگاشتن همه بر پایه آن میباشد؛ بعبارت بهتر، پان یعنی همه را بر اساس خواسته خود انگاشتن و دیگر هیچ است.

مثل: پان آریاییسم (همه آریایی انگاری)، پان فارسیسم (همه پارس انگاری)، پان ایرانیست (همه ایرانی انگاری) و... و اساساً برداشتی که از پانها میشود عبارت است از ناسیونالیستهای افراطی چه در زمینۀ وطنﭘرستی، چه در زمینۀ دینداری. افراد پیرو این تحجر(چون نمیتوان اسم آنرا تفکر گذاشت) طرفدار عدم برابری افراد هستند و خود را بواسطۀ نژاد یا دینشان از سایر انسانها برتر میدانند. فلسفه وجودی پان ایرانیسم پان ایرانیسم زمانی اعلام موجودیت میکند که پان آریاییسم و پان فارسیسم شکل گرفته و به رسمیت شناخته میشود و بعبارتی ایران مساوی با آریایی و فارس تعبیر و معنی شود!! لذا میتوان گفت دروغی بنام پان ایرانیست، محصول دروغ یا دروغهایی دیگر میباشد و در نتیجۀ اینهاست که پان ایرانیسمها میگویند: همه ساکنان ایران کنونی ایرانی(به تعبیر آنها یعنی آریایی و پارسی)اند(!) در غیر اینصورت خارجی اند (!!) و باید ایران را ترک کنند(!!!) تاریخچه پان ایرانیسم در پی زمینه سازیها و تاریخ نگاریهای یهودیان و شیطنت انگلیس برای روی کارآوردن رضا پالانی (سوادکوهی) طی کودتایی در ایران و با توجه به سیاست تمایل رضا شاه به آلمان نازی، اصول فاشیزم توسط سفیر آلمان و شخصی که از آلمان مأموریتش یاد دادن این اصول به رضا شاه بود، آموزش داده شد و در ادامه این سیاست، دستور تشکیل سازمان پرورش افکار به رضا شاه داده شد و در پی تشکیل این سازمان و پرورش افکار نژادپرستانه و فاشیزم، واژۀ پان ایرانیست برای نخستین بار در سال ۱۳۰۶، توسط فردی بنام «محمود افشار یزدی» که فردی نژادپرست و از پان آریاییستهای دربار رضاشاه (عامل و نوکر انگلیس و یهودیان) بود مطرح شد و در ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ خورشیدی، با عنوان مکتب پان ایرانیست بنیانگذاری شد و در همین سال، حزبی با این نام، شکل گرفت. پان ایرانیها چه میگویند؟ این افراد میگویند: ما آریایی هستیم (!) و از سایر انسانها برتریم.(!!) این افراد احساس حقارت خود در برابر پیشرفت غرب و شرق را با دستمایه قرار دادن برتری عهد باستان(!!!) التیام میبخشند. باورهای آنها نشانگر اوج نادانی در این افراد است. این افراد برای اینکه بتوانند بر تاریخ خود تکیه کنند شروع به ساختن افسانه کرده اند. چگونه؟ برخی از دروغهای این افراد را راجع به تاریخ میاورم: جنگ ماراتن که منجر به شکست داریوش هخامنشی شد دروغ محض است.(یعنی تمام مورخین یونان یا در واقع تنها مورخینی که از فتوحات ایران در آن عصر نوشته اند دروغ میگویند و حرف فاقد سند اینها راست است) کسی که هخامنشیان را منقرض کرد اسکندر مقدونی نبود بلکه فردی اهل ارومیه به نام اسکندر مغانی بود!!! (یعنی ایران باستان هرگز در دست یونانیها نبو...