Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

توضیح پیرامون برخورد با تبلیغات راسیستی اخیر :

- تبلیغات راسیسم فارسی که اخیراً با پخش آثار کسرویست ها توسط یکی از طرفدارانش به راه افتاده
دیالوگ نیست. بل پروپاگاند برای «یکسان سازی » یعنی ژنوساید فرهنگی ست که 80 و چند سال است
در ایران ادامه دارد.و با «ابزار»کردن تاریخ و زبانشناسی شبه علمی ، نظیرشبه علم گرایی نازیسم، قصد تسلط بیش از پیش آریاگرایی برجامعه را دارد.
و زاده ی ناسیونالیسم و راسیسم فارسی ست. با خیال حفظ تمامیت ارضی.

-کسی که تبلیغات را دیالوگ مینامد هنوز از درک مقولات ابتدایی عاجز است. تبلیغات «خودفریبی و دگرفریبی»ست.
مبلغ خود را مالک حقیقت مطلق میداند . و میخواهد دیگری را هم صاحب ایده ی خود کند. حرکتی ست بر پایه ی صغارت خود و بیگانه با خرد.

-برخورد با تبلیغات هیچ اینهمانی یی با رفتار در دیالوگ ندارد. فنومنهای جداگانه ای هستند.
-تبلیغات «صحبت جدی» هم نیست. بل شانتاژ است. و ربطی به اصول دیالوک ندارد.

-تبلیغات و شانتاژ، درتبعیض دیده و فرد آگاه به ماهیت عمل ، وضعی پدیدید میاورد که به گوشه ای از آن اشاره کرده ام.

-خلقهای سرکوب شده و قربانی راسیسم فارسی و مذهب سیاسی، نیازی به خودسانسوری ندارند. حق طبیعی آنهاست که «ایده و احساس» انسانی شان را آنچنان که هست بیان کنند. گیرم که به مذاق تبلیغاتچی ها خوش نیاید.
بهتر است اینان که 80 سال است «جک و توهین و تمسخر» برای قربانیان خود میسازند اکنون شاهد میوه ی کاشته های خود نیز باشند.
راسیسم دیالوگ ندارد ، شانتاژ و پروپاگاند دارد. پاسخ آن عدم خود سانسوری ست. بیان ایده و احساس ناب خود در برابر آن است.

اینان حق تعیین هویت به دیگران ندارند. بهتر است به دنبال کشف هویت راسیستی خود باشند که « شعار نابودی همه ی زبانهای غیرخودی را میدهند، و سیاست یکسان سازی اعمال میکنند و دست به چیزهای شبه علمی جهت توجیه اعمال ضد انسانی خود، دراز میکنند».
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

این کاملا درست است که قطع رابطه ایران و امریکا و موج غرب ستیزی هنگام انقلاب؛ ضربه جبران ناپذیری به اهداف انقلاب زد و ان را در مسیری انداخت که نه تنها هیولای 57 فرزندانش را در عرض 4 سال خورد بلکه ایران را به تباهی کشاند تا جایی که ظریف وزیر خارجه رژیم هم اعتراف کرد که قطع رابطه با امریکا فاجعه بود.اما متاسفانه اقای علی فراستی که قرص ضد روسی قورت داده باشد بدون دلیل و مدرک زمینه را فراهم می سازدکه در انقلاب بعدی ،دانشجویان خط امریکا به ریزند و سفارت روسیه را به اشغال خود درآورند.بنظر من دولت های ملی و یا دولت هایی که منافع عمومی یک کشور را نمایندگی می کنند، می باید بین شرق و غرب توازنی و تعادلی ایجاد نمایند . ما نمی توانیم همان ضدیت کوری که احزاب چپ ، ملی _ مذهبی و طرفداران خمینی علیه امریکا براه انداخت بو.دند؛ این بار علیه روسیه

براه اندازیم ، سیاستی که شاه پی ریخت و شکست خورد ... نگاه کنیم به سیاست ترکیه که عضو ناتو است ولی در عین حال دولت مستقلی است . ترکیه در بحران اوکرائین ، نه تنها به تحریم کنندگان غربی نپوست بلکه حتی سعی کرد با روس ها مناسبات جدیدی را سازمان دهد، ضدیت هیستریک ضد روسی علی فراستی ان روی سکه روحیه هیسریک ضد امریکایی است. نکته دوم ، نگاه کنید به خلاصه مقاله علی فراستی که مثلا مجاهدین خلق در ابتدای انقلاب از روس ها پول دریافت می کردند بدون اینکه رفرنسی در این مورد ارائه دهد... از جمله ایشان ادعا می کند که :«گر سفارت شوروی هم همانند سفارت آمريکا به اشغال در می آمد و اسناد محرمانه آن منتشر می شد مردم از نقش شوروی در تهييج انقلاب و سپس دامن زدن به تنش های سياسی پس از انقلاب؛ اسامی کسانی که در دانشگاه "پاتريس لومومبا"ی مسکو آموزش ديده و بعنوان عامل کا. گ. ب. به ايران اعزام شده بودند؛ هدايت فکری و ايدئولوژيک گروههای سياسی و تجزيه طلب در کردستان؛ ترکمن صحرا؛ خوزستان و بلوچستان؛ پرداخت پول نقد در کيف های سامسونت به گروههای مسلح در تهران (منجمله به مجاهدين خلق) و تلاش برای ساقط کردن دولت بازرگان و...»... بعبارت دیگر« اگر » سفارت روسیه اشغال می شد...ولی اشغال نشد ولی این اطلاعات سری شما از کجا ست ویا منبع آن کدام است. شما آکادمیک هستید و نه یک تحلیلگر آبکی که این روز ها مد شده است ...
نوشته شده توسط: Anonymous

لغات فراواني از تؤركي به انگليسي راه يافته كه اينجا مجموعه اي بسيار كوچك جمع آوري شده است.



لغات فراواني از تؤركي به انگليسي راه يافته كه اينجا مجموعه اي بسيار كوچك جمع آوري شده است.

Injury = اينجي ( آسيب - صدمه )

Enjoy = اينجيمه ( لذت بردن )

Mammal = ممه لي ( پستاندار )

block = بؤلوك (تكه" بولمك "به معني تكه تكه كردن بلوك، قطعه )

YOUNG = يانقي (جوان = كسي كه به همه چيز كنجكاو و در عطش باشد )

Automatic = اوتوماز ( بيكار نمي نشيند = اتوماتيك)

angry = آنقرماق ( عصباني شدن و با صداي بلند داد زدن )

Glow = قيلو ( قيلولاماخ = برق انداختن)

Caracul = قره قولاق ( سياه گوش )

Horde = از كلمه تركي اردو

Select = سئچ ( انتخاب كردن)

Gun = قان ( چيزي كه خون به پا مي كند = تفنگ )

Earth = يئر ( زمين )

Chibouk = چوبوق ( چپق = چوپوق وسيله اي براي استعمال دود حاصل از تنباكو)

Girl = قيز ( دختر )

Boy = بوي ( عموما به كسي كه داراي قد و قامت بلندي دارد گويند = پسر )

Book = بوك ( چيزي كه تا خورده = بوكمك = تا كردن )

Yoghurt = يوغورت ( ماست )



Tire = تير (تاير )

Misty = ميستي و ميسماق ( در خود فرو رفتن در انگليسي به معني مبهم و مه دار )

Deep = ديب ( يعني عميق )

Glee = گول ( شادماني و هلهله )

Ox = اوكوز ( گاو نر )

Chop = چاپ (چاپباق به معني بريدن و قطع كردن قطع كردن و بريدن )

Top = تپه ( نوك و سر )

Teeth = ديش ( دندان )

yord = يورت تركي قديم به معني محوطه و ميدان جنگ حياط

Yankee = " يه نگي " و " يه ني " ( به معني جديد و تازه مردم دنياي جديد(امريكايي) )

furl = فورلانماق ( به معني چرخيدن پيچيدن و بالا زدن )

Dialect = ديل و دئمك ( زبان و گفتن )

Belt = بئل ( به معني كمر كمربند )

Yatagan = ياتاقان

Duck = اردك

Suk = سومور (مكيدن)

Change = چونگو ( چرخيدن = تغيير يافتن )

Pearl = پارلداماق ( درخشيدن مرواريد )

Sweeper = سوپور (سوپور به معني رفتگر - سوپورگه = جارو)

Cyrcl = چرخ

Group = قوروپ ( تشكيل داده + گرد كرده - قورماق به معني تشكيل دادن )

Goose = غاز

Jackal = چاققال ( شغال )

Dawn = دان (معني اول صبح فلق، نورصبحگاه )

Understand = آنناماخ ( فهميدن - آننادين = فهميدي )

Chich = چيققيلا به معني كوچك ( جوجه )

Candy = قند ( قند كلمه اي تركي است )

Garden = كه ردي ( به معناي باغچه كوچكي كه در حياط خانه وجود دارد)

Duck = اؤردك ( اردك )

King = خان

Achy = آجي ( دردناك و درد آور – آجي به معناي تلخ )

Ail = آير ( ايير ماق = جدا كردن، مانع شدن )

Aim = آنيم ( آنناماق = دانستن فهميدن )

Alderman = ائلدار ( كد خدا ، عضو انجمن شهر )

Me = من ( مرا، به من )

Colt ـ كره اسب : واژة Colt با كره خيلي شبيه به نظر مي رسد. به علاوه نام كوله كه نوعي اسب بوده است در پارسي، تركي و مغولي ديده مي شود كه با كلمة كره بي شباهت نيست.




به كلمات زير دقت كنيد همگي با " سو "شروع مي شود و به نوعي معني كلمات با " آب " ارتباط دارند:

"سو" درتركي به معني آب است:

سوپ: soup

باتلاق: swamp

شنا كردن : swim

عرق كردن: sweat

شستن و بردن، جاروب كردن sweep:

آب كف آلود: suds

رفتگر: sweeper

قو :swan

طغيان اب: swell

حركت موجي: swig

حركت مارپيچ اب يا هوا: swirl

با كهنه اب چيزيرا كشيدن: swab

شيرجه رفتن روي چيزي: swoop

چاه با انبار فاضل آب: sump

غرق شده ، فرو رفته: sunken
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناظر امروز امیلی دریافت کردم بدین شرح«کیانوش گرامی، کامنت توهین آمیزی منتشر شده از " ناظر" که در آن خطاب به " آذر مینا" می نویسد: " شما باید این قدر شعور داشته باشید که تاریخ خود را درست بیاموزید و دربارۀ آن تحقیق کیند. و به دیگران امر و نهی نکنید! ". » کلمات « این قدر شعور...» که در فرهنگ عامه «بی شعوری » معنی می دهد که در زبان المانی و یا انگلیسی کلمات توهین آمیزی به حساب نمی اید ... با این وجود این کلمات را نقط چین کردم ولی نمی دانستم که جناب «آذر مینا» خود از چنین کلماتی استفاده کرده است . بنابراین ،این فرستنده امیل و یا جناب «آذر مینا» است که می باید پاسخ دهد.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

رازی گرامی،
من سال‌های سال است که با کیانوش توکلی دوستم. راستش را بخواهید او گاهی وقتها کارهایی می‌کند که من آنها را درک نمی‌کنم ولی هیچ یک از اینها را از روی خباثت انجام نمی‌دهد.
برعکس شما، با شناختی که من از کیانوش دارم، فکر می‌کنم که همان زمان تلفنی، ایمیلی از سوی آقای خویی به کیانوش، موجب می‌شد که تمام قد در برابر آقای قابوسی قد علم کند.
درباره قومگرا بودن ایران‌گلوبال هم نمی‌توانم با شما موافق باشم. از نظر من ایران‌گلوبال سایتی است(و تنها سایتی که من می‌شناسم) که بحث درباره ملیت‌ها و قومیت‌ها را آزاد گذاشته ولی اشکال در آنجاست که مدیریت درستی در این مورد ندارد. دروازه را باز کرده و کنترلی اعمال نمی‌کند. من بارها نوشته‌ام که ایران‌گلوبال در عمل، به جای اینکه وسیله‌ای برای دوستی باشد، به ابزاری برای ایجاد دشمنی تبدیل شده است. در عمل، کار سایت این شده است که مقالات و کامنتها را منتشر

و گاهی هم حذف کند. به نظر من، زمانی که سایتی چنی مکانی در اختیار دیگران می‌گذارد، وظیفه‌اش تنها نشر یا حذف نیست بلکه لزوما باید مدارتوری هم بکند. و این همانی است که در این سایت وجود ندارد.
درباره "طنز نقادانه" و "نقد طنازانه" هم با شما موافقم. هر دو وجود دارند و هر دو با ارزشند. ولی فکر می‌کنم زمانی که "نقد" را در کنار "طنز" می‌آوریم(به هر یک از دو صورت بالا) خصوصیتی را به آن اضافه می‌کنیم که بدون آن، هر دو "طنز" می‌شوند و دیگر خصوصیت "نقد"ی از آنها سلب می‌شود.
من نمی‌گویم که طنز نباید تند و تیز و حتی تلخ باشد. گاهی هم خروج از نزاکت در طنز لازم می‌شود. من این را هم انکار نمی‌کنم. ولی آن زمان است که پای سلیقه‌ها به میان کشیده می‌شود و یکی این را می‌پسندد و دیگری آن را.
من نوشته آقای سنجری را طنزی می‌بینم با زبانی تند و نه چندان مؤدبانه و "کمی" آمیخته به "نقد".
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

نگرش گرامی، جانبداری زمانی است که شما و یا شخص دیگری شبیه این کامنت را برای طرف مقابل بنویسد و من آن را منتشر نکنم و این را منتشر بکنم.
مسؤل کامنتها

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت کاربری به نام "ناظر" پر از نفرت و تحقیر نژادی است که متاسفانه چاپ هم شده. در این کامنت آمده: " نمیتوان نژاد نیمه سوخته قوم فارس را که در زیر آفتاب چهل درجه یزد و کرمان جزغاله شده است، با مردمان آذربایجان از نظراتنیکی یکی دانست. چون هیچ عقل سلیمی این را از نظرمتد اتنیک شناسی قبول نمیکند." آدرس: http://www.iranglobal.info/safeh_shoma
کامنت دیگری از اسکندر می گوید: " در این کشور قلابی ترین اسمها , همان زبان فارسی , و ایران است.......کسانی که برای ترکها و زبانشان هویت تراشی میکنند , بهتر است کمی به اصل و نصب خود بپردازند که ایدولوژی قلابی شان , مولد دروغ و بدبختیهای ناشی از ان است ." آدرس: http://www.iranglobal.info/node/45809 ملاحظا می کنید که این کامنت های پر از نفرت و تحقیر ملی و قومی و نژادی چه منظره زشتی به بخش کامنت ها می دهند. جانبداری در انتشار کامنت ها تاسف انگیز است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب « ایلیار» گرامی، در پاسخ به کامنت شما در تاریخ 15- 23:51
شما نظرتان را درمورد کامنتی از من داده اید که بخشی از آن سانسور شده بود.
جناب ایلیار، شما واژه دیالوگ را برای خودتان با حروف بزرگ نوشته اید. اما بیایم ودیدی به چندتا از کامنتهای شما در دوهفته گذشته بیندازیم.
6.15 08:36
شما که خود نمدانید منشإ تان (منشأتان) کجاست، آنوقت برای ما کیستی و چیستی تعیین میکنید! والله این دیگر خیلی روی (رو)میخواهد!
نخست بروید اصل و نسب خودتان را معین کنید بعد به دیگران بپردازید.
آنچه کسروی گفته به خودمان مربوط ست، ربطی به شما ندارد!
بروید نخست تاریخ خودتان پیدا کنید بعد به فکر تاریخ دیگران باشید.
6.15 22:41
وقتی من چوپان این را میبینم « واله سیشماغیم گلیر‌‌» . ان م میگرد.
ببخشید چوپان کوه با دوای این دکترها دچار اسحال شده.
08.15 02:40
واله آدم مانده مات ومتحیر

که اینها دیگر کجا وکدام غار زندگی میکنند؟
08.15 9:58
جناب اژدر بهنام بشما نوشته:
اصطلاحاتی که شما از آنها استفاده کرده اید، در یک گفتگوی عادی کوچه وبازار میتواند طبیعی باشد ولی در جمعی که بخواهند یک بحث جدی را پیش ببرند، عادی نیست.
08.15 22:44
جواب جناب ایلیار:
«اصطلاحات وضرب المثلها وجملات قصار و...زبان ترکی آذربایجان» ابزار شکستن این خود سانسوری و دریدن « نزاکت دروغین» از چهره « راسیسم فارسی» است.
08.15 05:04
من ترکم وزبانم ترکی است. شیوه گفتارم از زبانم تبعیت میکند.
10.15 15:56
شاید راستی اینان( محققین آذربایجانی) پروفسورهای کیوسکی اند
( جناب ایلیار دکتر از Harvard University را دریافت کرده اند)
12.15 20:38
جناب ایلیار به کامنتگذار « سازاخ» میگوید که:
میترسم به پدرم بگویم « تات » ! چون ما به کسی که چیزی سرش نمیشود تات میگویم. ( توجه میکنید که خود شما بطور ناخواسته و یا خواسته نیز نژاد پرست هستید ؟ باقی آنرا خودتان حدث بزنید که چه چیز روی زبانم دارم)!
خوب جناب ایلیار اینها چند کلمات قصار از کتاب سرخ شما بود. امید وارم هرگاه که شما از دیگران بخاطر کمبود در دانستن دیالوگ انتقاد میکنید، نوشته های خودتان را فراموش نکنید. کامنتها درجه شخصیت افراد را بهتر از هرچیز دیگر آشکار میکنند. من دیگر با شما حرفی ندارم.
امیدوارم مسئول کامنتها این کامنت را سانسور نکند که چیزی جز‌ء بازنوشته کامنهای بایگانی شده در ایرانگلوبال نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر گرامی، همانطور که گفتید سؤال اساسی تعیین حد و مرز آزادی بیان و تعریف توهین است، که سؤالی بی پاسخ است. در این باره بارها و بارها بحث شده و همانطور که دیدید و دیدیم به جایی نرسیده است. اتهام قومگرا بودن سایت ایران‌گلوبال (و این شانل قوگرایان فارس نظیر آقای کرمی هم می شود) با همین نمونه اخیر از نظر من کاملا قابل اثبات است. اگر آقای قابوسی از چهره های شناخته شده نزدیک به هویت‌طلبان نبود و در نوشته‌های گوناگونش دشمنی آشکار با زبان فارسی ابراز نمی کرد و از چهره‌های میهندوست به زشتی و توهین و ناسزا نام نمی برد، بعید می دانم که کیانوش توکلی تمان قد به میدان می آمد و منتقدین او را خفه می کرد. یعنی با برداشتی که من از سیاست ایران گلوبال در رابطه با مسائل قومی دارم، چنین امتیازی امکان نداشت که نصیب کسی مثل اسماعیل خوئی بشود. من به هیچ وجه طرفدار حذف مقاله قابوسی نیستم. بلکه می گویم اگر مقاله

مقاله ای بدلیل توهین شایسته حذف و سانسور باشد، آن مقاله بدون شک نوشته همایون سنجری نیست و مقاله فرهاد قابوسی است که خویی را "نژادپرست" نامیده است. باز هم تکرار مکرر می‌کنم، "نژادپرستی" نه تنها توهین است، بلکه در بسیاری از کشورها یک "جرم" است. البته کیانوش توکلی معتقد است که نژادپرستی در دانمارک آزاد است، ولی تصورش برای من ممکن نیت، زیرا هیچ ملت متمدنی نمی تواند چنین اندیشه سخیفی را آزاد بگذارد. و یک نکته هم در رابطه باطنز و نقد: همانقدر که ما "طنز نقادانه" داریم، "نقد طنازانه" هم داریم. نوشته آقای سنجری نقد آمیخته به طنز است، نقد حتما نباید عبوس و ترشرو و عصا قورت داده باشد. نقد می تواند مشمول مطایبه و شوخی هم بشود. اینکه ما این سبک از نقد را بپذیریم یا نپذیریم، برمی گردد به سلیقه ما. از آن گذشته آقای قابوسی گاهی ادعاهایی می کند و مطالبی می نویسد که برخورد جدی با آنها توهین به شعور خواننده است، پس چه چاره ای می ماند جز دست انداختن این ادعاها و ریشخند آن سخنان؟
نوشته شده توسط: Anonymous

این 800 عجب جوک گوئی میکنه. اینهم شد زبان. انسان از شنیدن چنین کلماتی شاخ در می آورد، میخ اباختر، و یا میخ نیمروز، دیگه چه صیغه اییه! خدا بحال زبان فارسی رحم کند.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

دوستان عزیزی که اعتراض کرده اید
این سؤال را من هم از آقای توکلی کرده ام. منتظر جواب ایشان هستم.
مسؤل کامنتها

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول کامنتها کر و لال است جواب نمی دهد

نوشته شده توسط: Anonymous

دیوار:دیوار
دیوار مشترک: دیوارِ هنباز.
نقطه: خَجَک- تیل- میانه.
عرض :پهنا
طول :درازا
طویل :دراز
ارتفاع :بلندی
مقابل :روبرو عریض :پهن
مساوی: برابر عميق :گود
لوازم :ابزارها
خط:سَمیره،دبیره،
خط کش:پَگمال
ذوزنقه:کجدار،فروهشته
منشور:منکسر:فرمان،شوشه
هندسه:هندچک
شمال: اپاختر
شمال شرقی: اباختر خورآیی
شمال غربی: اباختر خوربری
شمالی: اباختریک
قطب شمال: میخ اباختر
جنوب: نیمروز - اواخشتر - نسا - نیم‌روز
قطب جنوب: میخ نیمروز
شرق:خاور
غرب:باختر
دیوث:پژاوند

نوشته شده توسط: Anonymous

دخالت درمنابع درسی مدارس اهل سنت ایران

http://fararu.com/fa/news/230232/%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%B9%D8%B1%…

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شکوری
لطفا به لینک زیر توجه فرمایید .چطور میشود اعتراض کرد به این بند بازی سیاسی که یک کوتوله سیاسی را به عنوان 100 شخصیت برتر میخواهند جا بندارند

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/406132/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%…

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم برای تایید فرمایشات آقای محمد زاده

http://news.gooya.com/didaniha/archives/2015/04/195778.php

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام مقاله خوبی است ولی ما ترک‌ها مثلی داریم: اؤز گؤزونده تیری گؤرمور، اؤزگه گؤزونده قیلی سئچیر (در چشم خود تیر را نمی بیند ولی در چشم دیگران موی را تشخیص نی دهد). در این چند ساله میلونها ترک ایرانی در سیستم راسیستی و فارس‌محور فارسیزه می شود و صد البته به عمد. ولی تغییر زبان تاتی و غیره بدون کوچکترین اجبار بوده است... و هیچ سیاستی در محو و نابودی زبان گویش‌های ایرانی در جمهوری آذربایجان دخیل نبوده است و اخیرا پایان نامه‌های بسیار علمی درباره ویژگی‌ها زبانی تاتی و غیره در جمهوری آذربایجان نوشته شده است. ولی در ایران با تاکید بر تز کودکانه احمد کسوری می خواهند زبان ترکی آذربایجان را انکار کنند. و در این مورد به قدری تاکید می کنند که فراموش می‌کنند این همه طوایف ترک که به ایران آمده‌اند به کجا رفته‌‌اند . یک نگاه کوچک به کتاب نقش ترکان آناطولی در تشکیل دولت صفوی (فاروق سومر) بیاندازند

اسامی طوایف ترک را مشاهده خواهند کرد و یا با مراجعه به شاهنامه خواهند فهمید که بهرام گور در قشون به زبان ترکی حرف می زد و همیشه دبر ایران ترک وجود دشته است. این وجیز مختصر فقط محظ احتیاط گفته شد... کاش به جای این همه یک سویه نگری کمی هم به خود تنقیدی می پرداختید و از اینکه هویت ترک‌های ایرانی در این کشور انکار می شود مورد نقد قرار می دادید... ولی شما با این نگرش فارس‌محورانه کاری به پیش نخواهید برد....
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محترم مدیر سایت! اگر به وجدان روزنامه نگاری و حقوق یکسان باور دارید، در باره بکار بردن جمله، آنها "یعنی ترکان آذربایجان" باید این قدر شعور داشته باشند که تاریخ خود را درست بیاموزند." پایان نقل قول. اینجانب نیز عین همین جمله را به خود توهین کننده، یعنی به محضرجناب " آذر مینا" بر گرداندم. تا متوجه اشتباه خود بشود. و خجالت بکشد که به بیش از سی میلیون انسان توهین میکند. اکنون سئوال این است که چرا جمله مذکور از کامنت من حذف شده و همین جمله توهین آمیز، و مشابه آن درکامنت جناب آذرمینا باقی است؟! آیا توهین بمردم آذربایجان باب میل گردانندگان سایت است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب وژدان آگاه، زبان فرنسه که زبانی ادبی سیاسی است دارای 6000 فعل میباشد. و واژگانی در حدود 65000 .
لطفآ بگوید که در کجا میتوان دنبال منبع قابلی گشت که من نادان نیز بتوانم گفته شما را تآید کنم.
در ضمن بگوید که که فعل to lase به ترکی چه میشود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

برای اینکه شما را با توانائی زبان انگلیسی‌ در ( فعل ساده سازی ) آشنا کنم، مثال ( لیزر ) کمک زیادی خواهد کرد، در زبان انگلیسی‌ ( لیزر ) از (Light Amplification by Stimulated Emission of Radiation) به دست آمده، زبان انگلیسی‌ با فشردن مفاهیم و اصطلاحات گوناگون علمی‌ اینگونه به ( لیزر LASER) رسید، و اینگون فعل ساده to lase از همان لیزر ساخت . زبان انگلیسی‌ زبان خراباتی نیست، زبان جامعه مرده پرست نیست که به مردگان تخیلاتی شما هویت می‌‌دهد و زندگان شما را با وجود داشتن یک زبان قدرتمند ترکی با ۱۸ هزار فعل ساده، محکوم به زیستن با زبان فارسی‌ می‌کند که فقط ۳۰۰ فعل ساده دارند. وجدان آگاه

verb to lase is frequently used in the field, meaning "to produce laser light," especially in reference to the gain medium of a laser
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای زندی گرامی،
با تشکر از زحماتی که کشیده و این مجموعه را فراهم آورده اید.
شما در ابتدا می نویسید: "...شمار گروه‏ها، سازمان‏ها و احزابی که آرشيو نشريات و مطبوعه‏‌های خود را به مثابه بخشی از تاريخ جنبش چپ ايران برای انتقال تجارب در اختيار گذاشته باشند، اگر معادل صفر نباشد، چيزی فرای آن هم نيست"
من هم با شما موافقم و متاسفانه این کار صورت نگرفته است.
ولی برای اطلاع شما، من از سالها پیش برای جمع آوری اسناد سازمانهای سیاسی ایرانی تلاش کرده و تعداد زیادی از آنها را که متعلق به سازمانهای مختلفند، در سایت "اآرشیو سناد اپوزیسیون ایران" گردآوری کرده ام.
شما می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید. شاید به دردتان بخورد:

http://iran-archive.com/

پیروز باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایان مسولین سایت. در این سایت چه خبر است؟ کامنت ناظر را خواندم که برای آذر مینا نوشته بود که شما باید شعور داشته باشید که تاریخ خود را درست بیاموزید...
وقتی دوباره خواستم آن را بخوانم نقطه چین شده بود.
قبل از آن هم آذر مینا نوشته است که جوانان آذربایجانی آن طور که شما میفرمایید به دیگر ایرانیان نفرت بورزند. آنها باید این قدر شعور داشته باشند که تاریخ خود را درست بیاموزند.
حالا چرا حرف آذرمینا توهین به جوانان آذربایجانی نیست و می ماند ولی حرف ناظر توهین است و نقطه چین می شود.
کسی هست که این را به من توضیح بدهد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس از اقای فراستی برای نوشتار هوشمندانه خود. بدون شک نقش ویرانگر حزب توده و دیگر جریانات چپ در ایران تاریخ ایران را بجای پیشرفت و ازادی خواهی و افتخار بیشتر بسوی ویرانی و تحقیر ملی و انزوای جهانی کشاند. پیشر فت و ازادی خواهی در ایران بدون برخورد تاریخی با فلسفه مارکس ودیگر جریانت چپی ممکن نیست .متاسفانه باید اعتراف کرد که به دلیل نداشتن فضای باز سیاسی امکان رشد جریانات ضد ملی در قالب جریانات روشنفکری راه هر گونه اندیشه ازادی خواهی را بسته است.جامعه روشنفکری ایران راهی جز گذر از تصورات پوچ و اهی و شعار های ضد ملی جریانات چپ ندارد .

نوشته شده توسط: Anonymous

( خفقان شمشیری که چندین سر دارد ) به جای اینکه به ما بگویند زبان ترکی با ۱۸ هزار فعل ساده بهترین ظرفیت و توانائی را برای جذب پیشرفتهای علمی‌ ، تکنولوژیکی دنیا دارد و زبان فارسی‌ با فقط ۳۰۰ فعل ساده فاقد این ظرفیت است و در دنیائی که علم هر ۷ سال دو ۲ برابر می‌‌شود زبانی‌ با فقط ۳۰۰ فعل ساده در درک علم و تکنولوژی پیشرفت دنیایی مدرن در جا خواهد زد ( دلسوزیشان گل می‌کند ) و به گذشته ما اهمیت صد چندان نشان میدهند که‌ای جمعت شما قبلان فارس بودید و شما را ترک کرده اند، زندهایتان به زبان توانا ترکی احتیاجی ندارند و همان بهتر زبان فارسی‌ با فقط ۳۰۰ فعل ساده را یاد بگیرند و فازری بشوند ولی‌ مردهایتان در دنیایی اوهام و تخیلات ما زمانی‌ فارس بودند. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم تازه ترین تحقیر و توهین شونیزم فارس در لباس آخوندی به اعراب ، توهین کریه و نژادپرستانه ی امام جمعه ی اصفهان!
,

محمد تقی رهبر امام جمعه ی اصفهان در گفت‌و‌گو با نامه نیوز در خصوص لغو و به تعلیق درآمدن پروازهای حج عمره از سوی وزیر ارشاد گفته:

بعد از این اتفاق تلخ در فرودگاه جده، چندین بار اعلام کردم که جای دارد حج عمره را لغو و از آن‌ طرف سفیر آن‌ها را نیز اخراج و سفیر خود را فراخوان کنیم و این گونه یک واکنش تند در مقابل این عمل شنیع ابراز کنیم. ملت ایران با آن عظمت و بزرگی مورد تحقیر یک مشت سوسمارخور قرار می‌گیریم که اکنون صاحب فرهنگ کشتار مردم و جنایت و بداخلاقی‌ها علیه مسلمانان شده‌اند

نوشته شده توسط: Anonymous

شما نگران از بین رفتن گویش اهالی دو تا روستای چند صد نفری در آذربایجان هستید ولی نگران ازبین رفتن زبان میلیونها آذربایحانی در تهران و شهرهای فارسیستان نیستید. آفرین بر چنین تفکر ها

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا قوم فارس با اصرار بر فارس جلولاندن مردم ترک آذربایجان میخواهد خود را از زوال حتمی نجات دهد؟ در اینجا لازم است بمحضرعزیزان فارس خاطر نشان شود، همانطور که از منظر اتنیکی، نمیتوان گفت نژاد سیاه آفریقا ، از نژاد آلمانی و یا سوئدی است. به همین ترتیب نمیتوان نژاد نیمه سوخته قوم فارس را که در زیر آفتاب چهل درجه یزد و کرمان جزغاله شده است، با مردمان آذربایجان از نظراتنیکی یکی دانست. چون هیچ عقل سلیمی این را از نظرمتد اتنیک شناسی قبول نمیکند. مگر آنکه آن شخص بیمار، و یا هدف وغرض خاصی از این کار داشته باشد. مگر عزیزان قوم فارس! از این همه اصرار چه هدفی دارند، که مدام اصرار میکنند، که آنها نیز از تبار مردم آذربایجان هستند، و گویا آنها نیز ریشه شان به ترکان بر میگردد. اگر چنین ادعائی دارند، باید حد اقل صحبت کردن به ترکی را بلد باشند. آیا بلدند؟ در ثانی اگر شما خود را

تورک میدانید، پس اینهمه شعارهای توهین آمیزعلیه ترکان ایران چیست، که درست میکنید؟ شما ها که سرمایه هنگفتی برای سرکوب زبانی، فرهنگی، و سرکوب خواست و حقوق ملی ـ مدنی مردم آذربایجان صرف مینمائید؟ آیا شما دوستان مردم آذربایجان هستید؟ تجربه صد سال نشان میدهد نیستید! واقعا نیستید. تعارف که نداریم. به جای اینهمه تعارف! انرژی خود را صرف توهین و تحقیرما و جوکهای توهین آمیز بکنید. شاید بر زخم های روحی دیرینه تان التیامی باشد.
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جناب حق طلب گرامی، لطفا حق مطلب را بیان کنید. کامنتی از شما در زیر این مطلب "سانسور" نشده است تا دلیل آن قید شود!
مسؤل کامنتها

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای واحدی شما همواره با شرکای همفکر خود مثل س-مددی در آذر- آنلاین راجع به حمایت مطبوعاتی م-ا رسول زاده سوسیال دموکرات از هیتلر قلمفرسایی ها می کنید ! چطور در مورد گونتر گراس سکوت اختیار کردید؟ رسول زاده بنیانگزار جمهوری آذربایجان در سال های 1918-1920 در برابرحکومت بلشویک ها بود ! شاید به این خاطر باشد! آقای توکلی لطفا دلیل سانسور کامنت قبلی مرا در زمینه گونتر گراس قید بکنید!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ... گرامی ! امیدوارم جرات تعریف و توصیف از بزرگان ادبی و سیاسی آلمانیها مثل گونتر گراس ها , سرمشقی والا و آغاز گر تحول گراس واری در تغییر افکارو اندیشه ها را هم فراهم کرده باشد. گونتر گراس صرف نظر از یک غول ادبی -هنری از دوویژگی برجسته هم برخوردار بود . یک - شجاعت انتقاد از خود.دو- وفاداری به سوسیالیسم دموکراتیک.این شجاعت و خردمندی را هر مبارز ایرانی لازم است همواره دررسیدن به آزادی و عدالت آویزه گوش کند! اولا:گونترگراس هر چند دیر ولی بالاخره بعد ازدهه ها سال سکوت , رسما اعلام کرد که در دوران جوانی عضو حزب فاشیست نازی و چندین سال در نیروی هوایی ارتش هیتلری مشغول خدمت بود ه است! دوما : وی با انتخاب سوسیال دموکراسی و نه حزب کمونیست آلمان به هر نوع توتالیتاریسم نه گفته بود و تا آخرین لحظه (دردوران انتخابات کانداتوری شرودر) در حزبی که شما آنرا همیار امپریالیسم میدانید, فعال بوده است.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای سنجری گرامی،
با تشکر از اینکه به کامنت من توجه کردید، می خواهم یک نکته را خاطر نشان کنم.
من نقد را "بررسی انتقادی" درک می کنم. از نگاه من بررسی انتقادی این است که مقاله ای را بگیریم و نظرات آن را بشکاافیم. نکات مثبت و منفی آن را کنار هم قرار دهیم و و با دلیل و منطق و سند و استدلال، اشکالات آن را عیان کنیم.
شاید من درک نادرستی از "نقد" داشته باشم ولی به هر حال، این آن چیزی است که من تا به حال از نقد فهمیده ام و درک می کنم. شاید هم این خوشایند من است که به عنوان نقد تعریف می کنم.
احتمالا شما بگویید که این نقد علمی است و تنها، شمردن اشکالات به زبان طنز هم نقد است. ولی از نظر من طنز، طنز است و جای خود و خصوصیات خودش را دارد.
من به عنوان یک خواننده مقاله شما، لحن آن را تند و تا اندازه ای غیرمؤدبانه و تخریبی یافتم. ولی این را حکمی بی تغییر و صد در صد درست و حقیقت مطلق نمی دانم.

طبیعتا این سلیقه من است و شاید کسی دیگر آن را کاملا ملایم، مؤدبانه و سازنده و نقدی کامل بداند.
بار دیگر از توجه شما سپاسگزارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

صداقت این استاد خیلی محترم از این موضع سیاسی اش مشخص است که از کجا تغذیه میشود این عین نوشته استاد محترم است « گویشهای آسی، تاتی، تالشی و کردی در ماورای قفقاز در داغستان، گرجستان، روسیه، ارمنستان و اران=[ جمهوری آذربایجان] رایج هستند » . بعد از استقلال آذربایجان شمالی و تاثیر آن به جنوب وزارت اطلا عات رژیم توسط روزنامه تابناک بمدیریت پاسدار محسن رضائی خطوط دشمنی با جمهوری آذزبایجان را شروع کرد و آذربایجان شمالی را آران نامید و این استاد از همان منابع تغذیه شده و به اسم گذاری یک کشور مستقل که از طرف سازمان ملل برسمیت شناخته شده مبادرت ورزیده یعنی چقدر بی ادبانه است که تو برای دیگران نام گذاری بکنی و هویت تعین کنی . ولی ملت ترک آذربایجان جواب یاوه گوئی ها شونیزم فارس را در قیام ١ خرداد دادند و میلیونها انسان در آذربایجان فریاد کشیدند هارای هارای من ترکم . https://www.youtube.com/watch?v=Q

نوشته شده توسط: Anonymous

قانون خلقت است که باید شود ذلیل
هر ملتی به راحتی و عیش خو کنند
این بار پنجمی است که نظراتی در مورد اینگونه مقالات ارایه میکنم و گویا بدلیل خوش نیامدن به مذاق برخی گردانندگان این مطالب و صفحات اجازه انتشار پیدا نمی کند.
جناب سرکاراتی از دوستداران و مریدان مکتب افشاری و کسروی بوده و اشنایی کامل با اعتقادات ایشلن دارم.نبش قبر فرضیات زبانهای ایرانی و گویشهای آذری و تاتی و ......هیچ دردی از شما را دوا نخواهد نمود.چنانچه دردی از امثال کسروی و افشار را دوا ننمود.اگر نباتی قطعه شعری با گویش تاتی دارد،آیا نشان دهنده این است که زبان بومی منطقه مرند و جلفا تاتی و ایرانی است?اگر عبدالسلیم تونسی اشعار فراوانی به زبان ترکی استانبولی سروده آیا باید زبان و نژاد تونسی را ترکی دانست?گر چه بدلیل محل زندگی ایشان و نزدیکی ان به ممالک تونسی که عز ترکان ممالکی هستند میتوان این نظریه را تایید کرد.ولی هیچ گونه

وجهه علمی پیدا نمیکند.
ایا وجود چندین قطعه ادبی و شعر و نثر به اصطلاح آذری (که با تحقیقات بنده ترکیبی از ساختار دستور زبانی کردی و لکی است نه آذری )در سده های 11 در کنار اثار مکتوب و فراوان و سنگ نوشته های فراوان از قرنها و هزاره های قبل سده 11 به زبان ترکی نشان از وجود زبان من دراوردی آذری است?
این چه منطقی است که شما در پیش گرفته اید و......... خود را زبان شناس می نامید?این چه منطقی است که بزور میخواهید برای ما هویت تراشی کنید?این چه منطقی است که نمک می خورید و نمکدان می شکنید?رفتار مالیخولیایی شما هیچ توجیه علمی،منطقی ندارد و با هیچ یک از قوانین و منشورهای بین اللملی همخوانی ندارد.شما به کار خود ادامه دهید.طبل تو خالی صدایش بیشتر از طبل تو پر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

دیگرزمان سستی و کرختی به سرآمده
زیرا قانعترین و دلسوزترین قشر جامعه به حرکت درآمده

نوشته شده توسط: Anonymous

نکته دیگر آن که ، آقای قابوسی به جای آن که نقش پهلوان ِ « هویت طلب ها»، علیه طرفداران تمامیت ارضی ایران را بازی کند، معقول آن است که ، با پیش رو قراردادن آدمخواران « داعش» و تصویری از ویرانه های سوریه، پیام آور دوستی و تفاهم ،بین مردم ایران ، و به خصوص بین جوانان باشد.

من ، در چند نوبت (به گونه ای مشروح) به آقای توکلی پاسخ دادم. از این رو، پرداختن بیشتر به ایشان را ، تکرارمکررات و مایه ی ملال می دانم.دوستان دیگر هم، به کرات نکات لازم را به ایشان متذکر شدند.
از آن جا که آقای اژدر بهنام ، در پاسخ به دوست عزیز ( رازی گرامی ) گوشه ی چشمی هم به من داشتند، علاقمندم به یکی – دو نکته ی مورد اشاره ایشان بپردازم.
آقای بهنام ( بی هیچ چون و چرا ) محق است، از نوشته ای خوشش ، یا بدش بیاید.در تند بودن لحن آن نوشته هم می شود با ایشان موافق بود . اما، غیر مؤدبانه بودن لحن نوشته و ( به همین دلیل؟) « نقد» نبودن آن جای حرف دارد.
آقای بهنام ، یقیناً می داند که » نقد» انواع گوناگون دارد. « چرند پرند » دهخدا ، نوعی نقد اجتماعی است . مجله «توفیق» و نوشته های عبید زاکانی هم همینطور. کسی از دهخدا و یا عبید ذاکانی انتظار نداشت ( برای نشان دادن نا به سامانی های اجتماعی ، یا فرهنگی ، یا سیاسی ) از منطق ارسطویی یا علم جامعه شناسی کمک بگیرد. گاهی زبان طنز، برای بیان حقایق، بسیار گویا تر از استدلال است.گاهی هم ، برای بیان واقعیت ها ، زبانی جز طنز به کار نمی آید .
من، در آن مقاله بر آن بودم(با آوردن چند شاهد از نوشته های آقای فرهاد قابوسی ) ایران ستیزی و کیش شخصیت در ایشان را ( با زبان طنز) نشان دهم. نه این که ، در تشکیک بر آراء ایشان ، روی نکات ِ نادرست آن ها انگشت بگذارم و ادعا های عدیده ی ایشان را به سنجش و نقد بگیرم .( کاری که ـ بی هیچ فروتنی ـ به راحتی از پَسش بر می آیم.وچنانچه روزی - به قول معروف - مقتضی موجود و موانع مفقود باشد ، از پرداختن به آن بدم نمی آید. زیرا، نکاتی در نوشته های ایشان دیدم که ـ به گمانم ـ بر آن ها جای درنگ بسیار است. ) .
به هر حال،با زبان طنز نمی شود « بیهقی وار»، و یا « استرلیزه » و « بهداشتی » نوشت . البته ، آن جایی هم که به ادعای ایشان در مورد فیلسوف نبودن نیچه پرداختم، زبان طنز ، با استدلال علمی و آوردن شاهد از چند کتاب تخصصی و اشاره به نام چند صاحبنظر و دیدگاه هایشان همراه شد.
نکته ی دیگر این که ( همانطورکه در یکی از پاسخ هایم نوشتم) از خیر درج مجدد آن نوشته گذشتم.آقای توکلی می تواند این موفقیت را ، با آن همکار سایت «عصر نو» ،جشن بگیرد!!
همینقدر که اقای قابوسی آن مقاله را خواند و واکنش نشان داد، برای من کافیست. تنها انتظارم از ایشان این است که بعد ها، در نوشتن، هم جانب مروت و انصاف را نگه دارد و هم کمی فروتنی نشان دهد. به قول کارل پوپر ( که مقبول اقای قابوسی نیست) در علم تنها می توان گفت : « می دانم که هیچ نمیدانم » .
نکته دیگر آن که ، آقای قابوسی به جای آن که نقش پهلوان ِ « هویت طلب ها»، علیه طرفداران تمامیت ارضی ایران را بازی کند، معقول آن است که ، با پیش رو قراردادن آدمخواران « داعش» و تصویری از ویرانه های سوریه، پیام آور دوستی و تفاهم ،بین مردم ایران ، و به خصوص بین جوانان باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاوه جویا... حرکت ملی آزربایجان راه تکاملیش را در عصر دیجیتالی می پیماید و این حرکت پوشیده از یک صفحه ( تفلان ) است که هرچه ته مانده های رستاخیزی را براش بیندازی نخواهد چسبید...این همه مقاله که در باره زبان های و گویشهای « آزری و ایرانی » پخش می کنید , جا دارد که یک مقاله هم در باره علیل بودن زبان فارسی که 24.5% فارسی, 70% عربی, 5% ترکی,, 05% علمی است و به خطّ عربی نوشته میشود , و بیش از 250-300 فعل بسیط شامل نمی شود انتشار دهید . مقاله های شما هم مثل انشاء های تکراری آقای تبریزی می ماند که چیز جدیدی را نشان نمی دهد..

نوشته شده توسط: Anonymous

( آشفتگی یکی‌ از ویژگیهای زبان علمی‌ نیست ) عزیزان به این موارد دقت کنند ( به معرض نمایش گذاشتن ) ( مورد تهدید قرار دادن )، زبان علم این آشفتگی را بر نمی‌تابد، شما نمیتوانید با ( به مرحله اجرا در آوردن ) اصطلاح سازی کنید، امکان ساخت ( فعل ساده ) با ( به مرحله اجرا در آوردن ) وجود ندارد، در زبان انگلیسی‌ برای همه این آشفته بازاریها، فقط یک فعل ساده وجود دارد، ببین ما به چه روزی افتاده ایم که جماعتی پیدا شده اند و به جای اینکه ( کمبود‌های زبان فارسی‌ در حیطه‌های علم، فلسفه، هنر، قانون ) را برجسته کنند و بر ( توانائی خدشه ناپذیر زبان ترکی بر زبان فارسی‌ اقرار ) کنند انگشت به ( گذشته کزائی ) نشانه گرفته اند که شما روزی روزگاری فارس بودین و ترک شده این و ( به صلاحتان است که زبان توانای ترکی با ۱۸ هزار فعل ساده ) را به کناری بگذارید و دو دستی‌ به ( زبان فارسی‌ با فقط ۳۰۰ فعل ساده ) بچسبید،

((( آنهم در دنیایی ئی که علم هر ۷ سال، دو ۲ برابر ) می‌‌شود. وجدان آگاه
نوشته شده توسط: Anonymous

من در تبیین ویژگیهای یک زبان مدرن، توضیح دادم که ( پیروزی نویسنده بر شاعر و نثر بر شعر ) نقطه عطفی در شروع این ( مرحله تاریخی ) است. در این مرحله، زبان چنان توانا گشت است که هیچ اشاره‌ای به ایما و اشاره شاعرانه ندارد، در بحث نظام آموزشی و حوزهٔ دانش، پیشتر اشاره کردم چونکه کّل ساختار بر ( شک و تردید ) بنا شده، هر از گاهی‌ در نظام آموزشی و حوزهٔ آکادمیک غرب که ساختار قدرت از حوزهٔ آکادمیک تفکیک شده، ( بحرانی‌ ) رخ می‌‌دهد و تحقیقات و یافته‌های جدید، پاسخی به این بحران‌های حوزهٔ آکادمیک و دانش می‌‌یابند، در حیطه‌ زبان نیز، مدام بحران رخ می‌‌دهد و یک زبان توانا، از آنجائیکه ( دارای ظرفیت و توانائی تحول پذیری است، کلمات مهاجر را به عاریه می‌گیرد و بعد از کلی‌ صیقل دادن درون کشور زبان، از واژه به عاریه گرفته شده، ( فعل ساده ) می‌‌سازد، زبان فارسی‌ فاقد این ظرفیت و توانائی است، هر وقت بحرانی‌

وقت بحرانی‌ در کشور زبان رخ می‌‌دهد، زبان فارسی‌ ( پاسخ بحران را ) در ( بازگشت به گذشته ) می‌‌جوید، این یعنی‌ ما هیچوقت در جامعه فارسی‌، شاهد مدرنیته نخواهیم بود چونکه این زبان فارسی‌ که به شدت به عرفان آلوده شده، همیشه در جا خواهد زد، بی‌ دلیل نیست که هنوز در جامعه فارسی‌، شاعران سده‌های پیشین، هنوز حکم میرانند، این یعنی‌ ((( زبان فارسی‌ دارای آن ظرفیت و بستر علمی‌ برای نو آوری، آفریدن، نگریستن، تسخیر کردن و متحول کردن ))) نیست. وجدان آگاه
نوشته شده توسط: Anonymous

اصراری هست که مردم آذربایجان فارس باشند آنهم نه بخاطر رسیدن به رفاه و عدالت بلکه بخاطر استعمار بیشتر و جالب اینکه خوشبختانه مردم ساکن جغرافیای فعلی فقط فارس هستند و در ایران نه عرب داریم نه ترک نه بلوچ و اینها یا همین دیروز عرب و ترک و بلوچ شدند یا اینکه عوامل بیگانه هستند خود قضاوت کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آذر مینا، میفرمائید؛ جای بسی خوشحالی است که زبان ترکی در آذربایجان رواج یافته، اما گمان نمیکنم جوانان آذربایجانی آنطورکه شما میفرمایید چندان علاقه ای به دشمنان خود، که زبانشان را قدعن کرده اند، داشته باشند. شما ب......؟ید که تاریخ خود را درست بیاموزید و دربارۀ آن تحقیق کیند. و به دیگران امر و نهی نکنید! چون رفتاررئیس مآبانه برای مزاج انسان مفید نیست! شما باید جرأت آنرا داشته باشید، حتا به رحیم رئیس نیا انتقاد بکنید، چنانکه من از او مقاله ای خوانده ام، و برایش نوشتم که در برخی گفته هایش اشباه فاحش دارد. او دشمن زبان ترکی نیست، چون توانائی آنرا ندارد. ولی گویا شما سخت پایبند استدال ایشان هستید. برای من عجیب است که شما نگران تاریخ مردم ترک هستید! وقتی مخالفت خود را نسبت بکسی ابراز میدارید، دیگر نیازی به تهمت و برچسب ندارید، که چاشنی حرفهایتان بکنید. موفق باشید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب «سیاوش» گرامی،
دیالوگ اصولی دارد. کسی که آنرا نمی داند نمی تواند ایجادش کند. با کمال میل در حد توان به پرسشها پاسخ داده و میدهم. به شرطی که پرسش گر« آداب » کارش را بداند. کوشیدم الف بای کامنت و دیالوگ را نشان دهم . وقتی کسی میخواهد «دئمی» چیز بگوید بهتر است قبل از «پرسشگری» کمی در «فرهنگ دیالوگ و سئوال» شنا کند. این برای همه ی ما مفید است.

شما در کامنت خود «دادستان و قاضی» شده اید و حکم میدهید. آنهم درمورد شخص.
از «حنا و علی اوف» صحبت میکنید. خوب اینها چه ربطی به موضوع دارد؟
مسئله ی شما ایده نیست شخص است. نمی توانید درک کنید اینجا در دیالوگ موضوع ایده است نه شخص.
وکامنتها برای تبادل ایده هاست. نه حکم در مورد اشخاص .
این کارها «فرهنگ دیالوگ» است؟ فرهنگ «پرسشگری و تبادل اندیشه» است؟
معنای تبادل ایده برایتان روشن است؟ کامنت شما هیچ روشنایی در این خصوص نشان نمیدهد!

در این کامنت شما «صاحب حقیقت ناب» هستید. خوب در این حالت دیگر چه نیازی به «پرسش و پاسخ» هست؟
کسی دنبال سئوال و دیالوگ میرود که حقیقت دستش نباشد. خوشبختانه شما صاحب حقیقت هستید و نیازی به دیالوگ و پرسش و پاسخ ندارید.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

رازی گرامی،
از شما ممنونم که این بحث را پیش کشیده اید. پس از خواندن نظر شما، به مقاله آقای قابوسی در مورد اسماعیل خویی مراجعه کرده و آن را خواندم. من با ایشان هیچ توافقی در این زمینه ندارم.
درباره حذف آن از سایت و یا نگه داشتن آن، طبیعتا این گردانندگان سایت هستند که تصمیم می گیرند. من اینجا کاره ای نیستم.
ولی یک سؤال برای من پیش می آید و آن اینکه مرز آزادی بیان تا کجاست؟ آیا اگر کسی استدلال کند که فلان شخص به دلیل اینکه فلان جمله را گفته است، نژادپرست است، می توان با این استدلال که "نژادپرست" خواندن یک نفر توهین است، دهان او را بست؟
حالا که آقای کرمی در سایت حضور دارند بگذارید مثال خودم و ایشان را بزنم. من با استدلال و با تکیه بر نوشته های ایشان، آقای کرمی را یک "نژادستیز" و نظریات ایشان را هم فاشیستی می دانم و این را در مقاله ای نوشته ام. آیا من حق دارم چنین مقاله ای بنویسم یا نه؟

آیا می توان دهان مرا با این استدلال که "نژادستیز" نامیدن کسی توهین است، بست؟
شما یا هر کس دیگری مختارید که استدلال مرا بپذیرید و یا نپذیرید. ولی اینجا مشکل آزادی بیان را چگونه می توانیم حل کنیم؟
آقای قابوسی، آقای اسماعیل خویی را نژادپرست می داند و به شعر ایشان استناد می کند. من با خواندن این شعر و استدلال ایشان، پاسخ می دهم که این شعر از نظر من نژادپرستانه نیست و ادعای ایشان نادرست است. همین!
در مورد معیارهای سایت برای انتشار یا عدم انتشار هم می توانم بگویم که متاسفانه سایت معیاری ندارد! آقای توکلی در زیر همان مطلب می نویسد که تیتر مقاله مناسب نیست ولی از انتشار آن جلوگیری نمی کند. و جایی دیگر، یعنی در مورد مقاله آقای سنجری می گوید که "تیتر را عوض کن تا منتشر کنم"! این برخورد دوگانه ای است که مورد تایید من نیست و همواره جزئی از مباحثات من و ایشان را تشکیل می داد.
دست آخر باز هم برمی گردیم به نقطه اول: معیار توهین و اتهام چیست و علاوه بر آن، مرز آزادی بیان تا کجاست و با چه معیاری می توان آن را محدود کرد؟
اگر بتوان معیارها را مشخص و به آنها عمل کرد، تلفن و اس ام اس و فشار نمی تواند مؤثر باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جای بسی خوشحالی است که زبان ترکی در آذربایجان رواج یافته. اما گمان نمیکنم جوانان آذربایجانی آن طور که شما میفرمایید به دیگر ایرانیان نفرت بورزند. آنها باید این قدر شعور داشته باشند که تاریخ خود را درست بیاموزند و دربارۀ آن تحقیق کنند. شما جرأت نمی کنید به رحیم رئیس نیا توهین کنید شاید به این دلیل (چنان که من از دوستان آذربایجانی ام شنیده ام) که او یکی از محبوب ترین روشنفکران آذربایجانی است و خیلی بیشتر از خارج نشینان به آذربایجان علاقمند است. من چندین کتاب از او خوانده ام. محقق دانشمند و ارزشمندی است. او نیز گمان نمی کنم دشمن زبان ترکی باشد. ولی گویا سخت پایبند حقیقت تاریخی است. موفق باشید. برای من عجیب است که شما وقتی مخالفت خود را با فکر دیگری ابراز می کنید، چند تهمت و برچسب هم چاشنی سخنانتان می کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی بسیار گرامی ! ساعت حدوداً یک ربع قبل از پنج بود که در مراجعه به سایت متوجه شدم ، جای مقاله « یک بام و دو هوا...»، در صفحه اول سایت خالی است.به جست و جو در بخش های مختلف صفحه ی نخست سایت پرداختم ، مقاله را نیافتم . به آرشیو ( دیدگاه ها ) مراجعه کردم . نام مقاله سرجایش بود ، اما جای خود نوشته خالی بود . از اظهار نظر ها هم خبری نبود . گمان بردم که کامپیوتر آپ – دیت یست. به همین دلیل از سایت بیرون آمدم و مجددا ً به سایت برگشتم و از نو ، به جست و جوی مقاله پرداختم. نتیجه همان بود...باری ، پس از حدود ده دقیقه بعد از نوشتن آن کامنت ، مجدداً به سایت مراجعه کردم. با کمال تعجب ، مقاله را در بخش ویژه ی ایرانگلوبال دیدم. یک لحظه از ذهنم گذشت که شیطنتی در کار است. به این معنی که ، پس از درج کامنت نخست ِ من ، مسئول سایت ، به فوریت جبران مافات کرده و مقاله را مجدداً در سایت منعکس کرده است



جناب توکلی بسیار گرامی ! ساعت حدوداً یک ربع قبل از پنج بود که در مراجعه به سایت متوجه شدم ، جای مقاله « یک بام و دو هوا...»، در صفحه اول سایت خالی است.به جست و جو در بخش های مختلف صفحه ی نخست سایت پرداختم ، مقاله را نیافتم . به آرشیو ( دیدگاه ها ) مراجعه کردم . نام مقاله سرجایش بود ، اما جای خود نوشته خالی بود . از اظهار نظر ها هم خبری نبود . گمان بردم که کامپیوتر آپ – دیت نیست. به همین دلیل از سایت بیرون آمدم و مجددا ً به سایت برگشتم و از نو ، به جست و جوی مقاله پرداختم. نتیجه همان بود. در یک حالت به هم ریختگی عصبی ، آن کامنت را نوشتم. راستش، دیشب ، بعد از آن که آن یاد داشت عجیب شما را ( همان یاد داشتی که درج مجدد مقاله « ایران ستیزی و خود شیفتگی ... » را ، به اجازه ! اقای قابوسی ملزم می کرد ) خواندم، حال غرببی به من دست داد. من هیچگاه استبداد و زور گویی را ، اینگونه عریان تجربه نکرده بود. باری ، پس از حدود ده دقیقه بعد از نوشتن آن کامنت ، مجدداً به سایت مراجعه کردم. با کمال تعجب ، مقاله را در بخش ویژه ی ایرانگلوبال دیدم. یک لحظه از ذهنم گذشت که شیطنتی در کار است. به این معنی که ، پس از درج کامنت نخست ِ من ، مسئولین سایت ، به فوریت جبران مافات کرده و مقاله را مجدداً در سایت منعکس کرده اند. به رغم این، با فرض این که خطا از من بود ( که یقین دارم ، اینگونه نبو د) از مسئولین سایت پوزش خواستم وخواهش کردم که آن کامنت منعکس نشود. انتظار م این بود که مسئولین سایت ، به وظیفه شان که حفظ حریم حقوقی کاربران است، عمل کنند و راز نگهدار باشند . که اینگونه عمل نشد. آقای کیانوش که انگار منتظر چنین فرصت غنیمتی بود، بر مرکب طلبکاری و مظلوم نمایی شوار شد و چهار نعل جولان داد .بعد هم مدعی شد که من او را دریده خطاب کرد! گرچه دوست عزیز آقای کیومرث جای تردید باقی نگذاشت که « دریده در اینجا معنی بی پروا می دهد» ، به رغم این جمله را باز نویسی می کنم تا ببینیم ، موضوع از چه قرار است:
« .. تا منطق ِ من حکم می کنم ِ آقای کیانوش توکلی ، به گونه ای دریده و عریان خود را نشان دهد ».
اولاً – دریده ، با واژه ی « عریان » ( به عنوان مترادف ) همراه است.
ثانیاً – صحبت در مورد « منطق » آقای کیانوش توکلی است، نه خود او.
در زبان فارسی ،برای برخی واژه ها ، « معنی » و « مفهوم»، یکسان نیستند. واژه « نگران » ،« صفت بیان حال» و به معنی « در حال نگریستن » است. اما، درکار برد عمومی ، مفهوم «مضطرب» و« دلواپس» از آن مستفاد می شود.
دریده ( در اینجا ) یعنی ، « آشکار ،‌به گونه یی تند و زننده ای » .
این یاد داشت را، در محل کار و بین راه انداختن دو مشتری می نویسم و پاسخ نوشته بلند آقای توکلی و همینطور یاد داشت جناب ارژنگ را، به فرصتی دیگر موکول می کنم .
نوشته شده توسط: Anonymous

بازهم دربارۀ معنای واژۀ «تخمه» در فارسی
در قابوسنامه آمده است: چنان زندگانی کن که سزاوار تخمه ٔ پاک تست و بدان ای پسر که ترا تخمه و تیره بزرگست و شریف ، و از هر دو جانب کریم الطرفین.
مثال از فارسنامۀ بلخی: در این میانه بهرام هفت کس از پادشاهزادگان که از تخمه ٔ او بودند و به مردانگی معروف ، اختیار کرد..
مثال از مجمل التواریخ: و سلمان فارسی را برادرزاده ای بود نام او مادربن فروخ بن بدخشان و تخمه ٔ ایشان به شیراز است و عهدی دارند از پیغامبر.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى حسین نوین رنگرز, ببخشيد, با پوزش پيشاپيش از شما, اين جملات و کلماتى که به زبان آذرى نسبت داده ايد, را از زبان بلوچى برداشته و اينجورى سرهم کرده ايد, من به عنوان يک بلوچ و تکلم روزانه به زبان بلوچى, همه اين اشعارى را که به زبان آذرى نسبت ميدهيد بدون ترجمه به فارسى ميفهمم, اينها را شما ساخته ايد....

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر گرامی، با تشکر از نظر شما. این بحث مسلما بدلیل عدم وجود یک تعریف عام از توهین به نتیجه نمی رسد. ولی آیا کسی در اینجا شکی در این مورد دارد که "نژادپرست" نه تنها یک توهین، که یک توهین کثیف است؟ سؤال اینجاست که چرا انتساب چنین توهین بزرگی به یک شهروند این آب و خاک، توسط آقای قابوسی مجاز است و باعث حذف مقاله ایشان نمی شود؟ به نظر من صورت مسئله بسیار ساده است، و اینکه چرا جوابها هی پیچیده تر می شوند، خودش گویای همه چیز است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی ... نوشته بودید که (( نوشته های من از نظر قضایی و اخلاقی و حقوق بشر هیچگونه اشکالی ندارد )) . اگر این حرفتان را باور بکنیم بایستی به این باور بکنیم که واقعآ علی خامنه ای در موقع متولد شدن موقعی که نصف بدنش در رحم مادر
بود و نصف دیگر در بیرون , یا علی یاعلی فریاد می کشید و یا اینکه خوک ها هم می توانند پرواز بکنند. چون این شما بودید که در مقاله نه چندان دور نوشته بودید که (( کاری نکنید که ایران را به جهنم تبدیل بکنم))..راستی این قوانین قضائی و اخلاقی و حقوق بشری از چه نوع هستند؟ حتم دارم از نوع کوروش... هستند.. بهترین ها را برایتان آرزومندم...

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب «کیومرث»،
نخست «فرهنگ حذف گرایی» خود را چاره کنید بعد به فکر بی طرفی سایت باشید. و «مطالب بی پایه»ی خود را عنوان کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی، تخمه در فارسی یعنی اصل و نژاد.
این هم مثال از فردوسی:
بخوردند سوگند یکسر سپاه
کزین تخمه کس رانخواهیم شاه .

یا: سرافراز وز تخمه ٔ کیقباد
ز مادر سوی تور دارد نژاد.