Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، هنگامی یک تارنمای سیاسی در میان تارنماهای سیاسی گوناگون می تواند دارای ارزش باشد که به رویدادهای روز و آن چه که مردم یک سرزمین با آن سر و کار دارند بپردازد نه چیزهائی که هیچ پیوندی با گرفتاری های مردم یک سرزمین ندارند! پرداختن به این که چند هزار سال پیش آذربایجانی ها آریائی بودند یا نبودند و یا کسروی هفتاد سال پیش چه چیزی نوشته است درمان کدام درد است و مرهم کدام زخم؟ و هرزنامه های چند ناسیونالیست بیکار و بیمار که کامپیوتر مفت به دستشان افتاده است در کجای ایران خواننده دارند؟ کامنت های چند ناسیونالیست میلیاردرزاده مفت خور که از زور بیکاری و بیدردی در بخش های گوناگون ایران گلوبال به جان هم می افتند و از هزار سوراخ سنبه مدرک و آمار و سند و دلیل گردآوری می کنند تا گفته باشند ما برتر از دیگرانیم را کی مردم ایران ارج می نهند و آنها ر ا می خوانند؟ .....

..... شما اگر به همه تارنماهای سیاسی ایرانی نگاه کنید حتی یک تارنما را نمی توانید پیدا کنید که در آن ناسیونالیست ها این چنین تاخت و تاز کنند! از یک سو در آئین نامه تارنمای ایران گلوبال نوشته شده است که: ( ..... سایت مخالف هر گونه نژادپرستی است ..... ) و از سوی دیگر ایران گلوبال سرشار از نوشته های نژادپرستانه ای است که هیچکدام از آنها نیز پاک نمی شوند! کسی که می نویسد: (..... شما فارس ها .....) و یا (..... شما ترک ها .....) و با به کارگیری پسوند (ها) انبوهی از مردم یک سرزمین را با یک چوب می راند اگر نوشته اش نژادپرستانه نیست پس چیست؟ حتما خود شما نیز دیده اید که بسیاری از نویسندگانی که پیش از این در این تارنما نویسندگی می کردند اکنون از ایران گلوبال رم می کنند و می روند چون می بینند نوشته هایشان در میان انبوهی از هرزنامه های ناسیونالیستی گم خواهند شد! گذشته از آن که کامنت های نوشته شده از سوی ناسیونالیست های هرزنامه نویس هیچ پیوندی با نوشتار یک نویسنده نداشته و هرزنامه هائی هستند که باید پاک شوند این هرزنامه نویس ها با ده ها نام گوناگون در تارنمای ایران گلوبال هرزنامه نویسی می کنند تا وانمود کنند که: "ما بیشمارانیم!" اگر هم کسی بدون نوشتن نامش کامنتی را به ایران گلوبال بفرستد نام او anonymous دیده می شود و اگر بدون نوشتن نام حتی نام مستعار هر کس بتواند به ایران گلوبال کامنت بفرستد ده هزار تن نیز که بدون نوشتن نامشان کامنت هائی را به ایران گلوبال بفرستند نام همه آنها anonymous از آب درخواهد آمد و خواننده نخواهد فهمید که کدام anonymous چه چیزی را نوشته است؟ دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، بسیاری از نوشته ها و کامنت هائی که در ایران گلوبال گنجانده می شوند بی مایه بوده و ایران گلوبال را در میان تارنماهای سیاسی از ارزش انداخته اند و چند و چون ایران گلوبال کنونی یادآور روزنامه ها و هفته نامه های زرد چاپ تهران است! چاره کار نیز جاروکشی به هرزنامه های ناسیونالیستی است و گر نه در آینده ای نه چندان دور همگان فروپاشی ایران گلوبال را خواهند دید!
نوشته شده توسط: Anonymous

lachin عزیز ممنون از پاسخ بسیار عالی‌ و پر محتوایتان، من در کامنتی نیز به ( آقای اردک سخنگو ) گفتم که وقتیکه یک زبان، آن ظرفیت را دارد که از اسم و صفت، فعل ساده بسازد، شما تعداد اسم‌ها و صفت‌های یک زبان را، به هم اضافه کنید تا تعداد افعال ساده آن زبان، به دستتان بیاد، البته هیچ بی‌ احترامی در آن کامنت بنده نبود ولی‌ ( مسئول محترم کامنت ها، از درج آن خود داری کردند ) شاید هم اشتباه می‌کنم و فردا کامنت من درج خواهد شد، وقت همه خوش، وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرج هرودوت اگر مثل محمد علم لدنی داشت داخل پرانتز در مقابل تومریز تبریز می نوشت و میتوانست پیشبینی کند که 2500 سال بعد کلمه تومریز چگونه تلفظ و نوشته خواهد شد!!!!! یکی از دلائلی که مورخین فارس در اشتباه بودن !!!! تاریخ هرودوت بیان میکنند اینست که می گویند ماساژتهای التصاقی زبان اجداد ترکان هستند و نمی توانستند در کناره های ارس ساکن باشند!!! در نتیجه در ترجمه کتاب هرودوت آنرا را جیحون ترجمه کرده اند!!!! حالا شما می گوئید را داخل پرانتز ترکها نوشته ام!!! ارس از بخشهای شرقی امپراطوری یونان سرچشمه می گیرد و هرودوت در کتاب خود حتی مبدا و آبریزگاه ارس را هم صراحتن مشخص کرده ولی باز تاریخ نویسان ایرانی اصرار در سهو بودن آن دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اردک سخنگو... یکی از زیبائی های زبان ترکی نوع «التصاقی » بودنش است . به این معنی که در ترکی یک فعل می تواند چهار پسوند به ریشه فعل پیوند بدهد و چهار فعل جدید بسازد بدون اینکه تغیری در ریشه فعل انجام بگیرد (( پسوند کیفیّت- پسوند مکان-پسوند کمکی-ضمیر) . شگفتی دیگری که در این زبان است این است که افعال میتوا نند یک فاعلی, دو فاعلی و سه فاعلی باشند . اگر شما می گوئید که در زبان ترکی 3500 فعل بیشتر نیست ( تعداد فعل بسیط در زبان ترکی بیشتر از این هست ) در اصل می توانید بگوئید که 3500X4X3= 42000 نوع فعل هست.. دوره تحقیر کردن فرهنگ ترکی خیلی وقت هست که سپری شده.. نگرش دیگری را باید جست...ما دوره پهلوی و رستاخیز را سپری کردیم و در عصر دیجتالی و انفرماتیک زندگی میکنیم...بهترین ها را برایتان آرزومندم

نوشته شده توسط: Anonymous

در پاسخ به سوال آقای ایرج که پرسیده بودند واژه ( فرهتگ ) در زبان ترکی چی هست .
فرهنگ = کولتور, مدنیّت, سئوزلوک, لوغت, ادب, تربییه , ماعاریف, ضییا , ایشیق, ائییتج ( Eyitəc), اویغارلیق (Uyğarliq)

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر منظور از فرهنگ، واژه نامه باشد، در ترکی به آن سؤزلوک می گویند.
اگر منظور از آن «بزرگی و سنجیدگی» باشد که معنای رایج آن در فارسی بوده است، در ترکی به آن «دوشونجه» و آدم بافرهنگ را «دوشونجه لی» می گویند. در فارسی نیز گفته اند: ملکداری را دیانت باید و فرهنگ و هوش / مست و غافل کی تواند؟ عاقل و هشیار باش. فرهنگ به معنای آموزش و پرورش در قرن گذشته معمول شد، اما اکنون به این معنا کم تر از آن استفاده می کنند. از نظر ریشه شناسی فرهنگ در فارسی از پیشوند فر + هنگ از ریشۀ ثنگ اوستایی به معنای «کشیدن» است و به همین سبب در گذشته به جای تعلیم و تربیت از آن استفاده می کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

1. بنا بر ادعای گردانندگان سایت "دروغگو" یک توهین است و استفاده از آن مجوزی است برای حدف یک کامنت. توصیه می شود بجای واژه زشت "دروغ" کلمه زیبای "نادرست" بکار رود. 2 عین جمله آقای توکلی این است «تحریم ها در بخش هایی واقعا ضد انسانی بود که در قسمت دارو یی و بهداشتی موجب سرطان ، سکته و مرگ هزاران ایرانی شد» (http://www.iranglobal.info/node/45495) 3. عین جمله آقای توکلی این است «بنابراين گفتم بي خيال ،قانون دانمارك را پياده مي كنيم، همه ، حتي نژاد پرستان هم آزاد ند» (http://www.iranglobal.info/node/45725) 4. به نظرم شرح بیشتری لازم نیست و خوانندگان مسلما می بینند چه کسی دروغگوست. البته تهدید به سانسور هم از چشم دخوانندگان پنهان نمی ماند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبال اقبالی حالا حالا ها اکابر من تمام نمیشه. عجله هم ندارم. من فکر میگردم که انهایی که اینجا خبر پخش میکنند خبرنگار حربه ای هستند. در مورد مضمون اولین پاراگراف نظرم اینه که جمهوری اسلامی خیلی خیلی دموکرات شده که به رسانه "حکومت روسی - چینی -عربی اسلامی آخوندی" ایلنا اجازه داده که بنویشه ......... حکومت اسلامی مصمم است با مانور میان قدرت ها و خیانت به ایران و ایرانیان به حیات ننگین و نکبتبار خود ادامه دهد. هدف اسلامگرایان از قراردادها و استخراج نفت، همانا فربه تر گشتن قشر انگل آخوند و تامین هزینه های فلسطین، لبنان، عراق، یمن، سوریه و .. است.
این رسانه "حکومت روسی - چینی -عربی اسلامی آخوندی" ایلنا هم خیلی نترس و انقلابی شده که اینها رو نوشته

نوشته شده توسط: Anonymous

این کلمات داخل پرانتز مثل ....ماساژتها(ترکها).....تومریس(تبریز)..در کتاب هرودوت آمده یا تراوشات ذهنی خودتان است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

Direnc Minelliکامنت گذار محترم .. از حمله کوروش به منطقه ماساژت ها و بعد از کشنه شدن کوروش دو منطق به دست می آید که دال بر نبودن قبر کوروش در منطقه کنونی است. 1- سیاست های خارجی یک امپراتوری نه بر عقل بلکه به مقدار هرمون تستسرون آقای کوروش بستگی داشت به این مضمون که چون « تومیرس» جواب ( نه) به ازدواج می دهد , کوروش تصمیم می گیرد که به سرزمین های ماساژت ها حمله بکند و آخر سر, سرش را در این راه به باد میدهد. 2- منطق مهمی که در این جا است این است که کدام مادرمثل ملکه تومیرس که پسرش را تازه کشته اند و این مادر, قاتل پسرش را بعد از کشتن دستور میدهد که جسد مبارک کوروش را بسته بندی کرده و سرش را به تنش وصل بکنند و به گلهای معطر و خوش بو به پیچند و سوار کالسکه های درباری پر از یخ بکنند و جسد مبارک کوروش را هزاران فرسخ برای دفن, به پاسارگاد ببرند تا آنجا برای ( همیشه آسوده بخوابد). اگر

عقل سلیم در بدن سالم باشد , می فهمد که در آن مقبره ای که به سبک یونانی ساخته شده است کسی به نام کوروش در آنجا آسوده نخوابیده است, هر چند که احترام به آن مقبره, بخاطر باور های دیگران واجب است.. تاریخ یک ملّت را اگر دیگران بنویسند بیشتر از این نبایستی انتظار داشت...
نوشته شده توسط: Anonymous

از آقای سازاخ و سایر همفکران ایشان خواهش میکنم معادل واژه فرهنگ در زبان ترکی را بیان کنند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب رازی / برای چندمین بار سخن مرا تحریف می کنید و در اینجا از من نقل قول می آورید. کامنت هایی که نوشتم همچنان در پای آن مقاله هست و بهتر بود که ان را عینا نقل می کردید. در اینجا دوباره با ذکر مثالهایی می نویسم : ازادی بیان در کشور دانمارک نسبت به المان و برخی کشورهای اروپایی بیشتر است . بطور مثال سالها بود که نئو نازیستهای المانی که در کشور خوداز حق بیان محروم بودند . نژادپرستان مجبور شدند که بخش تبلیغی خود را به یکی از شهرهای دانمارک منتقل کنند.ایستگاه رادیویی و نشریات خود را در این کشور به چاپ می رساندند با این وجود اقدامات و برخورد های راسیستی و نژاد پرستانه در این کشور اروپایی هم جرم دارد . سال گذشته فیروزه بزرافکن ژورنالیست دانمارکی _ایرانی که ادعا کرده بود که پدر های مسلمان به دختر شان تجاوز می کند که با شکایت یک مسلمان و با اتکا به قانون ضد راسیستی به یک هفته زندان و یا

پرداخت 5000 کرون جریمه شد که ایشان زندان را برگزید. دروغ دیگر شما این بود که من نوشتم که تحریم ها ، هر چند بخش دارویی را در بر نمی گرفت ولی عملا به دلیل تحریم بانک مرکزی و سیستم حمل و نقل ، اقلام دارویی هم عملا شامل تحریم شد. تحریم فروش بنزین موجب تولید بنزین های وطنی که دارای سرب بالا بود؛ شد .بنابر گفته کارشناسان میزان بالایی از سرب های موجود در هوای شهر های بزرگ ؛ موجب مرگ و میر و ازیاد سرطان شد. بنابراین از این پس حق ندارید؛ نوشته ای از خودتان را بنام من جا بزنید که اجازه انتشار نخواهم یافت . در ضمن بحث وگفتگو با شما بی فایده است ؛ هر چه دلتان خواست بنویسید ولی به دروغ از من نقل و قول نیاورید.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خطاب به خانم یا اقای اکابری؛
امیدوارم بزودی دوران اکابر را پشت سر بگذاری و دریابی که نویسنده سطور فوق اصلن خبرنگار نیست که ادعای حرفه ای بودن را هم داشته باشد.
معلوم نیست این سمت من درآوردی "خبرنگاری" را از کجا کشف کردید؟!!!
شما فریشاتتان را ناغافل میان دو اظهار نظر رها کردید، ولی به مضمون نپرداختید تا خوانندگان دریابند که کجا نشسته اید و از کدام عزیمتگاه سخن فرمایش کردید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

( ابعاد دیگر صدور موشک‌های اس‌ ۳۰۰ به ایران ) روسیه در دیداری که مقامات بلند پایه یونانی هفتهٔ گذشته از این کشور داشتند، به آنان قول داده کاپیتال لازم، جهت راه اندازی ادامه خط لوله گاز موسوم به ( جریان یا نوار ترک ) را از ترکیه تا یونان را تهیه کند، اقتصاد روسیه، به دلیل تحریم ها، آسیب زیاد دیده و از نظر تهیه کاپیتال در تنگنا است، ((( با پول‌ای که رژیم فارس ایران، بابت موشک‌های اس‌ ۳۰۰ خواهد پرداخت، روسیه این بخش از کاپیتال خط لوله گاز از ترکیه به یونان را تامین خواهد کرد. آیا یادتان است وقتیکه نوشتم در دنیایی سیاست، یک عدّه استراتژی تولید میکنند، و عدّه‌ای ساده لوح دیگر، آن استراتژی را مصرف میکنند، رژیم فارس ایران، مصرف کننده استراتژی روسیه است. تورکمنستان، به اتکا به کمک‌های ترکیه و چین، سد روسیه را شکست، جمهوری آزربایجان، با اتکا به ترکیه، سد روسیه را شکست، ایران با اتکا به

چه کسی‌ سد روسیه را خواهد شکست؟ آیا ارمنستان قادر به شکستن سد روسیه شده است؟ وجدان آگاه
نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر بهنام گرامی، با تشکر از کامنت مبسوط شما، واقعیت این است که شما نکته‌ای را اگفته نگذاشتید و بنوعی جور مرا تمام و کمال کشیدید. چرا من می‌گویم سایت تبدیل به پاتوق قومگرایان و بلندگوی قومگرایی شده است؟ همانطور که شما بدرستی خاطرنشان کرده‌اید، مسئولین سایت باید از خود بپرسند هدفشان از طرح و درج مسائل قومی چیست؟ شنیده شدن صدای کسانی که مورد تبعیض قرار گرفته اند و صدایشان بجایی نمی رسد؟ یا ایجاد دشمنی و کینه و نفرت هرچه بیشتر در میان وابستگان گروههای اتنیکی در ایران؟ یعنی اگر بخواهیم یک مثال موازی بزنیم، هدف از طرح ستم جنسیتی و مسائل زنان چیست؟ اینکه هم مردان و هم زنان نسبت به چنین تبعیضی حساستر شوند و راه حل ارائه دهند، یا اینکه همه زوجها از هم طلاق بگیرند و مردان و زنان در برابر هم صف بکشند و تفاوتهای بیولوژیکی و فیزیولوژیکی یکدیگر را به رخ هم بکشند؟ و اگر بخواهیم در چارچوب همین مثال

بمانیم، آیا اطلاق کلمه "ضعیفه" به زنان و "نره‌خر" به مردان مصداق توهین است، یا آزادی بیان؟ من برعکس شما کیانوش توکلی را نمی‌شناسم و نمی‌توانم در اینباره که او این کارها را بقول شما "روی خباثت" انجام می دهد یانه، قضاوت کنم. اصلا با اینکه معتقدم ایرانستیزی یکی از بیماریهای جریانات چپ ایرانی بوده و هست و فقط شدت و ضعفش متفاوت است، بنا را بر این می گذارم که نیت ایشان کاملا خوب است. ولی آقای بهنام عزیز، در اصل ماجرا توفیری نمی کند، شنیده اید که جهنم را هم با نیت خیر ساخته اند! "نیت خیر" یا "عدم قصد قبلی" را در کشورهای پیشرفته "عوامل تخفیف مجازات" می نامند، به این معنی که متهم اگر محکوم شود، مجازاتش شامل تخفیف می گردد. برای مثال کیانوش توکلی بارها و بارها اعلام یا بهتر بگوییم ادعا کرده است در دانمارک «نژادپرستی ممنوع نیست» من یکبار نشستم و بند مربوط به قانون ضدنژادپرستی در قوانین مدنی دانمارک را هم پیدا کردم، که متأسفانه در دسترسم نیست. به هر حال اگر از آقای توکلی سخنی یا کاری نژادپرستانه سر بزند، ایشان در برابر دادگاه مسئول خواهد بود و در صورت اثبات جرم محکوم و مجازات خواهد شد. در آنجا دیگر ایشان نمی تواند در دفاع از خود بگوید «من فکر کردم در دادمارک نژادپرستی آزاد است» هیچ قاضی عاقلی به این بهانه ایشان را از مجازات معاف نمی کند. همین مسئله در مورد "نیت خیر" ایشان هم صادق است. شما کاملا درست نوشته اید: ایران گلوبال در مسیر روشنگری در رابطه با تبعیض زبانی و فرهنگی قدم برنمی دارد، سیاست آقای توکلی و برداشت عجیب و غریب ایشان از "آزادی بیان" جاده صاف کن جنگهای داخلی و نابودی جانهای ارزشمن انسانی و سرمایه های گرانقدر مادی است. این نیت خیر را قربانیان احتمالی هرگز بر ایشان نخواهند بخشید! با تشکر دوباره از کامنتهای روشنگرانه، متین و آگاهی بخش شما
نوشته شده توسط: Anonymous

پدر تاریخ (هرودوت) تنها جند دهه بعداز کورش می زیست و در کتاب تاریخ خود از جنگ طلبی و قساوت کورش کم ننوشته اماآنچه که با قرائت رسمی ایرانی همخوانی نداشت از فیلتر تاریخ جعلی در ایران عبور نکرده است. در قسمت 205 جلد چهارم کورش به طمع سرزمین ماساژتها (ترکها) که در کرانه های ارس می زیستند پیشنهاد ازدواج به تومریس (تبریز) ملکه ماساژتها داد ولیکن تومریس با اگاهی از نیات شاه فارس آنرا رد کرد. کورش بالاجبار با لشکر کشی به کناره های ارس(Araxes) به جنگ ماساژتها رفت. ( بخش 206 جلد چهارم) تومریز به شاه فارس بیشنهاد میکند که دست از ماجراجوئی با عواقب نا معلوم برداشته, صلح جوئی پیشه کرده و حق حاکمیت هر ملتی بر سرزمین خویش را بپذیرد. ( بخش 211 جلد 4)ماساژتها به سرکردگی اسگارگاپیسس پسر تومریز بر فارسها تاختند و آنهارا تارومار کردند و سیس جشن گرفته طعام خوردند و شراب نوشیدند. زمانیکه مست بودند و

در خواب کورش و سربازانش به آنها هجوم برده وهمه را در خواب قتل عام کردند و چند نفری از جمله پسر ملکه را اسیر کردند. ( بخش 212 جلد چهارم) زمانیکه ملکه از ماجرای کشتار بیرحمانه واقف شد پیغامی بدین مضمون برای کورش فرستاد: ای کورش خونخوار! تصور نکن که با این کشتار ما مرعوب خواهیم شد. تو فرزند مرا در یک شبیخون, ناجوانمردانه اسیر کردی نه در یک نبرد مردانه رودررو . پسرم را آزاد نما تا بتوانی سالم سرزمین مارا ترک کنی. اما ای وحشی خونخواراگر موافقت نکنی, قسم به خدای ماساژتها, ترا در خونی که خود ریخته ای غرق خواهم کرد! ( بخش 213جلد چهارم) وقتی مستی ناشی از شرب خمراز سر اسگارگاپیسس پرید و به عمق فاجعه پآگاه شد تقاضای باز کردن دستانش را برای لحظه کرده, از فرصت استفاده نمود و خود را کشت. ( بخش 214 جلد چهارم)- از آنجائیکه کورش به تقاضای تومریس وقعی ننهاد با لشکر خود به فارسهای اشغالگر هجوم برد و در جنگی تن به تن آنها را شکست داد. ملکه دستور داد جسد کورش را در میان کشته شدگان بیابند. سر کورش را در مشکی پر از خون انسان غرق کرده وبا این پیغام به فارسستان فرستاد: "من ترا در نبردی جوانمردانه شکست دادم, اما تو مرا با از بین بردن پسرم نابود کردی! در مشک خون غرقت کردم تا شاید از خون سیراب شوی."
جناب صفوی شما این کورش را در نوشتارتان جزو شاهان خوب قلمداد کرده ید!!!! رفتار انسانی بر مبنای حقوق برابر از دستاوردهای قرون اخیر است حتی پانصد سال پیش نیز نمیتوانست وجود خارجی داشته باشد چه برسد به 1400 یا 2500 سال پیش. البته با بخش اعظم سخنانتان موافقم.
کتاب تاریخ هرودوت:
http://www.documentacatholicaomnia.eu/03d/-484_-430,_Herodotus,_The_History,_EN.pdf

تابلوی مشهور ملکه تومریز اثر Peter Paul Rubens که در سال 1622 خلق شده
http://www.pubhist.com/w5187
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست همقطار، وجدان آگاه، شما هر چند روز سر خطهای لوله گاز و نفتی که از تورکمنستان، ترکیه و آذربایجان میگذرد را عوض میکنید. اینجور که پیش میروید با حساب شما تعداد خطوط گاز و نفت ترانزیت در این کشورها از تعداد خطوط مترو پاریس بیشتر میشود. تعداد فعلهای انگلیسی و ترکی از نظر شما مرز 20000 را پشت سر گذاشته. بنده ناقابل نتوانستم افعال زبان آلمانی را بیشتر از 4500 و افعال انگلیسی را بیشتر از 5500 و افعال زبان ترکی را بیشتر از 3500 و افعال زبان فرانسه را بیشتر از 5950 بدست بیاورم. اگر شما کمکی از دستتان برمیآید ذوق زده میشوم. ضمناً درگوشی بهتان عرض کنم تا دیگران آنرا نفهمند گفته میشود: دایه مهربانتر از مادر ونه دعای مهربانتر از مادر. در انتظار وحی های و nightmares جدید شما هستم. اردک سخنگو

نوشته شده توسط: Anonymous

به این می گن خبرنگار حرفه ای: رسانه "حکومت روسی - چینی -عربی اسلامی آخوندی" ایلنا نوشت: ......... حکومت اسلامی مصمم است با مانور میان قدرت ها و خیانت به ایران و ایرانیان به حیات ننگین و نکبتبار خود ادامه دهد. هدف اسلامگرایان از قراردادها و استخراج نفت، همانا فربه تر گشتن قشر انگل آخوند و تامین هزینه های فلسطین، لبنان، عراق، یمن، سوریه و .. است.

نوشته شده توسط: Anonymous

( ژئوپلتیک، حافظه کوتاه مدت، موشک‌های برد - بلند ) روسیه که ناگهان با ارسال موشک‌های اس‌ ۳۰۰ به رژیم فارس ایران، نقش دعای مهربانتر از مادر را به عهده گرفته، صادرات گاز تورکمنستان از طریق گاز پروم روسیه را به طور کلی‌ قطع کرد تا اینکه تورکمنستان با طرف چینی‌ وارد معامله شد، جمهوری آزربایجان فقط با اتکا به ترکیه، سد روسیه را شکست و گاز و نفت خود را، به سوی ترکیه و اروپا روانه کرد، روسیه با یک سنگ، قصد هدف قرار دادن ۲ گنجشک را کرده است. ۱- انزوای بیشتر ایران در منطقه، ۲- گسترش تهدید ایران در منطقه، و همه اینها با فروش موشک اس‌ ۳۰۰ فراهم خواهد شد، روسیه پول موشک‌ها را خواهد گرفت، و در مقابل این پول، نه تنها رژیم فارس ایران را، مثل ارمنستان، به طور کامل وابسته به خود خواهد کرد، بلکه اقتصاد لاک پشتی‌ کماکان چون لاک پشتی‌، به حرکت خود ادامه خواهد داد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

کیاجان منظور وابستگی مذهبی - فرهنگی می باشد و نه وابستگی مستقیم سیاسی (سگ زنجیری) به دولت خاصی (که بسیار ویرانگرانه تر از وابستگی سیاسی) است. حاکمان سگان زنجیری مکتب حسن و حسین اند و نه شیوخ عربستان! استراتژی حکومتی اولویت اسلام و اسلامگرایان منطقه بر منافع ملی با وابستگی مذهبی - فرهنگی (بردگی ائینی) -خصلت مذهبی حکومت- تبیین می شود.
مشکل عربستان سعودی اینست که به بردگی آئینی آخوندها قانع نیست!!! آنها نفت بیشتر، زمین بیشتر و انحصار قرائت از اسلام را می خواهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب , اگر مدرک شما پیدا کردن دو سه تا ده در آذربایجان و چندتا لغات طالشی است که ادعا کنید, زبان قدیم آذربایجان طالشی بوده است, منطق هم میگوید که زبان قدیم فارسها و تمام ایران تر کی بوده است, چون : در تمام استانهای فارس نام های محلی ترکی هنوز هم پا بر جا است, هنوز هم در بعضی از دهاتشان مردم به زبان ترکی تکلم میکنند. رجوع شود به کتاب فرهنگ جفرافیائی ملی ترکان ایران زمین از ژنرال پناهیان

نوشته شده توسط: Anonymous

موشکهای اس 300 بیفته دست حوثیهای یمن!!! مگه کلاشینکوف یا آر پی جیه؟! پسر جان، برای کار با موشکهای اس 300 چندین ماه دوره آموزشی ویژه در روسیه نیاز هست. آخه چی بگه آدم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آری! دیگر زمان سستی و کرختی بسر آمده است. ملل ایران بخصوص ملت تورک آذربایجان باید بالافاصله به خیابانها بریزند، و رژیم منحوس اسلامی را، مثل شاه معدوم، سرنگون بکنند، و گوشت دم توپ بشوند! هزاران کشته بدهند. بعد به بهانه، همه باهم! و تمامیت طولی وعرضی، یک مانقورد حامی منافع فارس را بگمارند سر کار! بعد شروع بکنند، بکشتار مردم آذربایجان و چپاول ثروتهای طبیعی آن. بعد اگر کسی دهن باز کرد، که ما نیز زبان مادری داریم ما نیز انسان هستیم، و حقوق مساوی حق ماست! آنوقت آذربایجان را قتلگاه بکنند. بعد بگویند، رهبر خودش ترک است. و ادعا بکنند، که گویا درجهنم جغرافیای ایران، مسئله ملی نداریم. و همه ایرانی و بقول خودشان فارس اند. با عرض تاسف به محضر آقایان پان ایرانیسم و پان فارسیسم! باید عرض شود، که دیگر خیلی وقت است، ماهیت چنین شعارهائی بر مردم آذربایجان برملا شده است. آقایان لازم است، دنبال

دوز و کلک های فریبنده، و تازه ای بگردند، که مردم باورداشته باشند. آن ممه را لو برده.
نوشته شده توسط: Anonymous

( براستی چرا پوتین ناگهان تصمیم به صدور موشک‌های دفائی اس‌ ۳۰۰ به رژیم فارس ایران کرد ) ، باید دید چه چیزی برای پوتین اولویت دارد، اولویت پوتین امنیت ایران نیست چونکه رژیم فارس ایران، ثابت کرده است که در تخریب و بی‌ ثبات کردن منطقه، اید طولانی دارد، هدف پوتین، دور نگاه داشتن ایران، از بازار‌های نفت و گاز اورپاست، ایجاد تنش بیشتر بین غرب و ایران است، پوتین به پیامد‌های صدور موشک‌های اس‌ ۳۰۰ فکر می‌کند، اینکه چگونه این موشک ها، به دست سوریه، حزبالله، هوتسی‌ها یمن خواهد رسید و اسرائیل را وادار خواهد کرد که ایران را بمباران کند و برای همیشه گاز و نفت ایران از بازار‌های دنیا نه پدید شود. بدون شک غرب با اکراه بیشتری بدنبال برداشتن تحریم‌ها بعد از این تصمیم پوتین خواهد بود، پوتین با این موشک ها، هندوانه زیر بغل آخوند می‌‌گذارد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب
ANONYMUS


نسیمی در نیمۀ دوم قرن چهاردم میلادی و اوایل قرن پانزدهم می زیست. در آن زمان ترک های سلجوقی بیش از سه قرن بود که از آسیا به طرف غرب راه افتاده بودند و امپراتوری پهناوری به وجود آورده بودند. مورخان و محققانِ به قول شما مزدور و خائن و صهیونیست و فاشیست و پانفارس و پان ایرانیست و کسرویست و افشاریست و پهلویست و آسیمیلاسیونیست و سه نقطه (...) می‌گویند زبان ترکی با سلجوقیان به آذربایجان و آسیای صغیر رسیده. مغول ها زبانشان ترکی نبود. کسانی که می گویند مغول ها این زبان را بر آذربایجان حاکم کرده اند، سواد درست و حسابی ندارند. بنابراین، اگر حرف این مورخان و محققانِ به قول شما مزدور و خائن و صهیونیست و فاشیست و پانفارس و پان ایرانیست و کسویست و افشاریست و پهلویست و آسیمیلاسیونیست و سه نقطه (...) را قبول کنیم، طبیعی است که شاعری مانند نسیمی در قرن چهاردهم میلادی می توانست شعر به زبان ترکی اصیل بسراید.
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنتگذار گرامی آذر مینا، چونکه نمیدانم که آیا شما خانم ویا مرد هستید، از آوردن نام جناب ویا خانم گذرکردم. بهر حال نامی زیبا است.
واژه شُعُور ممکن است که با واژه شعر همریشه باشد، اما بار منفی دارد. اگر گفته شود بیخرد که واژه ای فارسیست از بار منفی آن زدوده میشود. خردمند: دانشآموخته و بیخرد: بیدانش است. بکاربردن بیخرد چندان توهین آمیز نیست ورنجشی باندازه بیشعور برنمی انگیزد.
واژه بیشعور برابر است با احمق ومن شخصاً آنرا بکار نمیبرم.

نوشته شده توسط: Anonymous

میگویند یک روز ملا نصرالدین عزم سفر کرده بود در راه خسته میشود و زیر یک درخت مینشیند و پاهایش را دراز کرده و خرش را به پایش میبندد و خوابش میبرد یک دزد میاید و عمامه و لباده و چارق ملا را به تن کرده و خر را به پای خودش میبرد بعد مدتی ملا از خواب بیدار میشود و میبیند فرد دیگری عمامه و لباده را به تن کرده و خر را به پای خود بسته ، ملا به حیرت افتاده و به فکر می افتد که اگر این منم پس عمامه مرا چرا کس دیگر به تن کرده ؟ اگر این منم پس لباده مرا چرا کس دیگر به تن کرده ؟ اگر این منم پس خر من چرا به پای کس دیگر بسته شده و در نهایت به این قرار میرسد که این من نیستم و عمامه هم مال من نبود و لباده و چارق نیز مال من نبود حتی خر هم مال من نبود و بلند شده لخت و بدون چارق و با پای پیاده براه میافتد در این گفتار ملا یک حکمتی است که بعد از روی کار آورده شدن رضا میر پنجه توسط توسط اینگلیس ها ،کسروی

اینگلیس ها ،کسروی ها و افشار ها میگویند که ما ، ما نیستیم ما اصلا وجود نداشتیم و برای انکار خود و هویت خود مثل دزد اول همه چیز تو را میدوزدند و تو را لخت میکنند و بعد تو را مجبور میکنند که تو خودت را انکار کنی و بگوئی که من ، من نیستم من ترک نبوده ترک نیستم اصلا آذربایجانی نیز نیستم این زبان ترکی که تو صحبت میکنی از مغول ها مانده و جمهوری آذربایجان در اصل آران است نظامی ، خاقانی فارس بودند چون فارسی نوشته اند و بعد از گذشت زمان استاد شهریار و غلامحسین ساعدی امثالهم نیز به سرنوشت نظامی و خاقانی دچار خواهند شد . یا جلا الخالقین ما را از بلایای دزد ها نگه دارد.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

کیانوش عزیز، می‌دانم که مطالب طولانی را نمی‌خوانی ولی امیدوارم که این را خوانده باشی.
نتیجه‌گیری من این است که سایت بطور کلی و کامنتها به طور خاص مدیریت نمی‌شود. عدم مدیریت یعنی هرج و مرج. من عدم درج کامنتهای توهین‌آمیز، دارای اتهام، مسموم کننده جو و... را "سانسور" نمی‌دانم. متاسفانه معیارهای یکسانی هم برای این موارد در سایت وجود ندارد. حتی خود شما با معیارهای دوگانه و چندگانه عمل می‌کنید.
به نظر من لازم است که کامنتها، مخصوصا در مسائل حساسی مانند قومی-ملی، نه در جهتی خاص و موضع سیاسی خاصی و تک خطی، بلکه در جهت ایجاد بحثی منطقی، مستند، دوستانه و به دور از کینه و نفرت مدیریت شوند.
آرزوی من این است که روزی شاهد مقالات و کامنتهایی باشم که با منطق و استدلال سر و کار دارند نه مقالات و کامنتهایی که تعصب کور، کینه و نفرت و دشمنی در آنها موج می‌زند!
بار دیگر از طولانی شدن کامنت پوزش می خواهم.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

ادامه کامنت..
من اینجا تنها به کامنتها می‌پردازم:
سایت یک مسؤل کامنتها دارد که دستش بسته است. نمی‌تواند مطابق حتی ضوابط دست و پا شکسته سایت عمل کند. مسؤل بی اختیار است. کامنتی را حذف می‌کند(منظور از حذف همان عدم انتشار است) زیرا آن را توهین آمیز می‌داند، دوستی به شما ایمیل می‌زند یا تلفن می‌کند، دخالت می‌کنید و آن را منتشر می‌کنید. کامنتی را منتشر می‌کند، باز با یک تلفن یا ایمیل، دخالت می‌کنید. کامنتی را به "صفحه شما" منتقل می‌کند، سرو کله شما پیدا می‌شود و... داستان همچنان ادامه دارد.
نظر من این است که کامتنها باید مدیریت شوند. به این معنی که به کامنتهای بی ربط راه داده نشود. انتقال به "صفحه شما" هم کارساز نیست و جز دردسر برای مسؤل کامنتها چیزی به ارمغان نمی‌آورد. تجربه نشان داده است که وقتی اینگونه کامنتها منتشر نمی‌شوند، نویسنده پس از چند بار، کامنتش را به قول شما "بهداشتی" می‌نویسد.

شما این را سانسور می‌دانید؟ به نوشته خودتان رجوع کنید:
"اگر مسئول سایتی از نویسنده می خواهد تیتر مثبت تری انتخاب کند ، به معنی سانسور نیست ."
بنابراین اگر مسؤل کامنتها می‌خواهد کامنت بدون توهین و اتهام و جوسازی و مربوط به مطلب باشد، چرا می‌شود سانسور؟
کامنتها در ایران‌گلوبال بازار آشفته‌ای است پر از کینه و نفرت. مسبب آن هم نه مسؤل کامنتها بلکه شخص شما و "مدیریت سایت" است که عملا دیگر وجود ندارد.
بیایید یکی از آخرین مطالب منتشر شده و کامنتهای زیر آن را بررسی کنیم. مقاله‌ای در زمینه مشخص "گویش‌های ایرانی". صرف نظر از اینکه این مقاله قدیمی است و انتشار آن در سایت، مخالف ضوابط آن است.
مقاله خوبی است در زمینه از بین رفتن گویش‌های ایرانی ولی اشکال اساسی آن این است که به از بین بردن عمدی زبانهای زنده اکثریت مردم ایران اشاره‌ای هم نکرده است. ولی به هر حال، موضوع آن گویش‌های ایرانی است.
حالا نگاهی به کامنتها بیندازیم:
اولین کامنت: "آقای کاوه جویا... حرکت ملی آزربایجان راه تکاملیش را در عصر دیجیتالی می پیماید و این حرکت پوشیده از یک صفحه ( تفلان ) است که هرچه ته مانده های رستاخیزی را براش بیندازی نخواهد چسبید..."
چه ربطی به مقاله دارد؟ آیا تسویه حساب با آقای کاوه جویا نیست؟
کامنت بعدی:
"جناب سرکاراتی از دوستداران و مریدان مکتب افشاری و کسروی بوده و اشنایی کامل با اعتقادات ایشلن دارم.نبش قبر فرضیات زبانهای ایرانی و گویشهای آذری و تاتی و ......هیچ دردی از شما را دوا نخواهد نمود.چنانچه دردی از امثال کسروی و افشار را دوا ننمود.اگر نباتی قطعه شعری با گویش تاتی دارد،آیا نشان دهنده این است که زبان بومی منطقه مرند و جلفا تاتی و ایرانی است?"
چه ربطی به مقاله دارد؟ مگر آقای سرکاراتی چنین ادعایی کرده است؟
کامنت بعدی:
"صداقت این استاد خیلی محترم از این موضع سیاسی اش مشخص است که از کجا تغذیه میشود...."
آیا این نقد مقاله است؟
و....... ادامه به همین صورت است و در این لحظه که می‌نویسم، آخرین کامنت این است:
"..... این پان ترک های تعصب پیشه بیسواد همه اینها را مانقورت و خائن میگویند و فقط چندتا بیسواد و کم سواد مثل خودشان را بزقورت و ترک واقعی میدانند. اگر ترک بودن به این است ارزانی خودتان. ما به آذری بودن شادیم و قدر بزرگان آذربایجان و ایران را میدانیم."
آیا این کامنت دیگران را تحریک و جو را مسموم نمی‌کند؟
***
به نظر من جای هیچ یک از این کامنتها در زیر این مقاله و حتی در سایت نیست.
تقصیر مسؤل کامنتها هم نیست. دستش بسته است. مدیر سایت اصرار دارد که تنها کامنتهایی را که فحش و کلمات رکیک دارند نقطه چین کن(انگار که مسؤل کامنتها معلم انشای کامنت نویسان است و نقطه چین کردن نقش آموزشی دارد). و کامنتهایی را که مربوط به مقاله نیستند به "صفحه شما" منتقل کن. ولی وقتی ایشان این کار را می‌کنند، هم صدای کامنت نویسان درمی‌آید و هم صدای کیانوش. چرا چون مثلا در اول کامنت نوشته شده است: "آقای سرکاراتی"! بنابراین مربوط به مقاله می‌شود!
مثالهای متعددی می‌توان زد. یک مثال دیگر همان مصاحبه شما با "فعال زن مدنی" است که آخر سر مجبور شدید نظرات را ببندید!
در این جو، طبیعی است که مسؤل کامنتها با خود بگوید: "به من چه! مدیر سایت این طور می‌خواهد".
***********
کیانوش عزیز، می‌دانم که مطالب طولانی را نمی‌خوانی ولی امیدوارم که این را خوانده باشی.
نتیجه‌گیری من این است که...
بقیه در کامنت بعدی...
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

کیانوش عزیز حدس شما درست نیست!
منظور من به هیچوجه یک مدیریت "پراودایی" و تک خطی و سانسور نیست. امیدوارم که بار دیگر پرچم آزادی بی حد و حصر بیان، و شمشیر مخالفتِ اژدر بهنام با آزادی بیان بیرون کشیده نشود و بتوانیم بحثی منطقی را پیش ببریم.
بگذراید منظورم را تشریح کنم و از پیش پوزش می‌خواهم اگر طولانی بشود. می‌دانم مطالب طولانی را نمی‌خوانی ولی امیدوارم وقت بگذاری و این درد دل مرا بخوانی!
در ایران‌گلوبال بحث ملی-قومی(یا هر نامی که به آن بدهیم) آزاد است و این سایت تنها سایت آزاد در این رابطه است که من می‌شناسم. این خیلی خوب و مثبت است. ولی!!!
هدف از آزاد گذاشتن این بحثها چیست؟ ایجاد نفاق و دشمنی یا ارائه نقطه نظرات هموطنان در این مورد؟ سایت اعلام می‌کند که هدفش ایجاد دوستی است اما آنچه ما در صحنه امروز ایران‌گلوبال مشاهده می‌کنیم، نه دوستی بلکه نفاق و دشمنی و کینه است. بنابراین می‌توانیم

بنابراین می‌توانیم نتیجه بگیریم که اشکالی در کار است.
به نظر من یکی از اساسی‌ترین اشکالات، عدم پایبندی به ضوابط خود سایت است. اگر شما به نادرستی این ضوابط رسیده‌اید، باید آنها را تغییر داد و اگر درستی آنها را می‌پذیرید، موظفید که آنها را اجرا کنید. ولی این کار را انجام نمی‌دهید.
بطور مثال صریحا اعلام شده است: "4- نوشته می باید بدور از جوسازی، کلمات نا مناسب، توهین آمیز و یا اتهام زنی باشد." http://iranglobal.info/node/6631
و همچنین در صفحه "درباره ما" صراحتا آمده است: "سایت مخالف هزگونه نژادپرستی و راسیزم و اختلافات و جنگهای قومی-ملی است. مطالبی که مبلغ نژادپرستی و فاشیزم، ایجاد کینه و دشمنی در میان اقوام و ملیتها و مردمان ساکن ایران باشند، منتشر نخواهند شد ولی بحثهای نظری و تئوریک درباره این مقولات امکان انتشار در سایت را دارند."
خیلی خوب می‌دانیم که مطالب نژادپرستانه و... زیادی در سایت منتشر شده‌اند که هیچگونه بحث نظری نیستند.
در همین مباحث ملی-قومی، می‌توان مطالب زیادی پیدا کرد(هم در مقالات و هم در کامنتها) که این ضوابط را زیر پا گذاشته‌اند و شما تنها زمانی عکس‌العمل نشان داده‌اید که به آنها اعتراض شده باشد. من این بحث را نمی‌کنم که شما در موارد گوناگون، چه عکس‌العملی نشان داده‌اید. برای طولانی نشدن مطلب، از ذکر مثالهای متعدد خودداری می‌کنم.
سایت اعلام کرده است: "6- درج مقالات قدیمی ممنوع است مگر با ویرایش جدید و یا با توافق قبلی."
در هفته‌های اخیر شاهد انتشار چند مقاله قدیمی بوده‌ایم؟ آیا انتشار آنها با توافق شما صورت گرفته‌اند؟ چرا و به چه دلیل و مناسبتی؟ و اگر با توافق شما نبوده‌اند، چرا جلو انتشار آنها را نگرفته‌اید؟ آیا اگر این مقالات را یک کاربر معمولی برای شما می‌فرستاد و یا یک کاربر معمولی کددار آن را در سایت منتشر می‌کرد، همین عکس‌العمل را نشان می‌دادید؟ آیا این واقعیت ندارد که در این سایت همه با هم برابرند و برخی برابرترند؟
انتشار مقالات قدیمی، جنگی در سایت راه انداخت. واکنش نسبت به آن را نه تنها در کامنتها بلکه حتی در انتشار مقالات قدیمی به منظور مقابله با آن می‌توان دید. خوشبختانه این جنگ انتشار مقالات قدیمی، با خواهش من، از سوی یک طرف دعوا متوقف شد.
وضعیت کامنتها هم که اسفبار است. من دلیل آن را ضوابط و برخوردها و معیارهای دوگانه و همچنین دخالت‌های عجولانه و بیمورد شما و بستن دست مسؤل کامنتها می‌دانم. در این باره توضیح خواهم داد.
*****
کیانوش عزیز، شما دچار تناقض عجیبی هستید.
من بارها گفته و نوشته‌ام که وقتی مقاله‌ای در رابطه‌ای مشخص نوشته می‌شود، کامنتهایی که ربطی به موضوع ندارند، نباید در زیر آن مقالات درج شوند. مقاله‌ای که درباره ریاضیات نوشته شده، درج کامنت مربوط به فوتبال، توهین به نویسنده است! هر بار در مقابل این نظر من، چماق مخالفت با آزادی بیان بر سر من گوبیده شده است. حالا هم شما همین کار را می‌کنید!
منظور من از مدراتوری، همان مدیریت است. همان چیزی که در ایران‌گلوبال وجود ندارد.
صحنه کامنتهای ایران‌گلوبال(و اخیرا مقالات آن)، میدان جنگی بیرحمانه است. همینها اگر در جامعه ایران به هم برسند، تفنگ به دست می‌گیرند. ما در این سایت، بذر نفرت کاشته‌ایم نه بذر دوستی!
ادامه در کامنت بعدی...
نوشته شده توسط: Anonymous

NATO یعنئ North Atlantic Treaty Organization حالا ناتوی عربی!!! چه صیغه ای هست خدا میداند ...

نوشته شده توسط: Anonymous

عمادالدین نسیمی 600 سال قبل میزیسته است. اکثر غزلها و رباعیات نسیمی بزبان سلیس تر کی آذربایجانی سروده شده است. از تمام حضرات پان فارسهای کسروی پرست سئوال میکنم: نسیمی این زبان ترکی اصیل آذربایجانی را 600 سال قبل در کجا یاد گرفته بود؟ در طالشستان؟

نوشته شده توسط: Anonymous

هی ... یادش به خیر. یه تحلیلگر سیاسی هم ما داریم تو این سایت که مدرک جامعه شناسیش رو از ایران گلوبال - دپارتمان صفحه شما گرفته. یه روز این جامع شناس ما می گفت که روسیه مانع از توافق بین ایران و 5+1 میشه. بعد که پیش بینیش مثل همه پیش بینیهای قبلیش آبکی از آب در اومد، پیش بینی جدیدی از پیش خود در کرد که روستای فارسی دچار خشم پوتین روسیه خواهد شد. حالا معلوم شد که پوتین روسیه از بس از دست روستای فارسی عصبانی شده، این سیستم پیش رفته رو به ایران میده و تازه شرکتهای نفتیش تو صف واستادن تا در پروژه های نفتی ایران سرمایه گذاری کنند. بار الهی! در این زمانه غم و اندوه این جامعه شناسها و نیز این دلخوشیها رو از ما نگیر.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب انصاف،
از انسان حقیقت جویی مانند بهمن سرکاراتی که متخصص زبان‌های باستانی نیز بود، جز این نمی‌توانستیم انتظار داشته باشیم.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای سنجری گرامی،
همانطور که پیش از این هم نوشتم، تند بودن یا نبودن یک امر سلیقه ای است. من متنی را تند می یابم و دیگری آن را بسیار ملایم. کاری هم نمی توان کرد.
در مورد مقاله شما، همانگونه که نوتشه ام، من آن را توهین آمیز نمی دانم ولی لحن آن را در مجموع چندان مؤدبانه هم نمی دانم. این هم امری سلیقه ای است. امیدوارم امروز فرصتی دست دهد تا مواردی از آن را در مقاله شما نشان دهم.
من مقالات آقای قابوسی را نخوانده ام و نمی توانم در مورد آنها قضاوت کنم. تنها مقاله اخیر ایشان و مقاله مربوط به آقای خویی را خوانده ام. در مقاله اخیرشان اطلاعات خوب و با ارزشی ارائه داده بودند ولی بقیه بخش های آن برای من باعث تاسف بود. ای کاش وارد این مباحث نمی شدند.
آنچه را که از ایشان در مورد پوپر آورده اید به نظر من توهین آشکار ایشان به پوپر است.
به هر حال معیارها متفاوتند. پیش از این کامنتی از آقای توکلی را

می خواندم که مثال "تو" و "شما" را آورده بود.
تا آنجایی که من اطلاع دارم در سوئد خطاب "شما" را تنها برای خانواده سلطنتی استفاده می کنند و گویا در دانمارک هم برای پیرها.
ولی در آلمان اینطور نیست. اگر ابتدا به ساکن یکی را "تو" خطاب کنید، گاها آن را حتی توهین تلقی می کنند. در آلمان تنها افراد خیلی نزدیک هستند که از "تو" استفاده می کنند.
به همین دلیل هم در مورد تند یا ملایم بودن، مؤدبانه بودن یا نبودن یا حتی در مورد توهین بودن یا نبودن، مشکل بتوان به نقطه نظرات یکسانی دست یافت.
نوشته شده توسط: Anonymous

لطفاً این پاسخ را به جای پاسخ بی نام که همین چند لحظه پیش اشتباهی فرستادم، بگذارید.
شعور (از شَعر) به معنای آگاهی و درک و دریافت است.
من نوشته‌ام:

شعور (از شَعر) به معنای آگاهی و درک و دریافت است.
من نوشته‌ام:
گمان نمی‌کنم جوانان آذربایجانی آن طور که شما می‌فرمایید به دیگر ایرانیان نفرت بورزند. آن‌ها باید این قدر شعور داشته باشند که تاریخ خود را درست بیاموزند و دربارۀ آن تحقیق کنند.
یعنی برخلاف نظر شما آن‌ها آنقدر آگاهی و قدرت درک و دریافت دارند که تاریخ خود را درست بیاموزند و دربارۀ آن تحقیق کنند.
دربارۀ «تخمه» توضیح کافی دادم و بیش از این نیازی به روشنگری نمی‌بینم.
این راهم اضافه کنم که در میان هم میهنان آذربایجانی‌ بسیار دیده ام کسانی را که فارسی را درست و بقاعده ‌بنویسند و در معانی دقت ‌کنند. همین آقای اژدر بهنام که گمان می‌کنم آذربایجانی باشند، فارسی را پاکیزه و درست می‌نویسند و گاه بیش از ما فارسی زبانان در معانی دقت می‌کنند.
فکر می‌کنم دربارۀ زبان آذری مطلب به اندازۀ کافی منتشر کرده‌اید. بد نیست از این پس مقاله‌هایی نیز در بارۀ فارسی نویسی و باریک اندیشی در معنای واژه‌ها چاپ کنید. این دوستان از فضای زبان فارسی دور افتاده اند و چون لج کرده اند، رشتۀ پیوشان را با این زبان گسیخته‌اند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بنظر می رسد که یک مجموعه عوامل موجب این تصمیم کرملین مبنی بر تحویل موشک های اس 300 به ایران شد که طبعا موضوع «نانوی عربی » و جهت گیری ضد روسی آن که بشار اسد و همسایه جنوبی ان را مورد تهدید قرار داده است کمتر از قرار داد های اقتصادی برای روسیه اهمیت نداشته باشد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

باید به اميد منتظری، جوانی که پدر را در جریان اعدام های 67 از دست داد_ تبریک گفت که توانست تحلیل جامعی از اوضاع منطقه بدست دهد . با این وجود در باره برخی نکات سکوت اختیار شد و شاید در مقاله دیگری به آن پاسخ گوید:1_ سیاست امریکای و غرب نسبت به این «ناتوی عربی» چیست؟ سابق بر این سیاست امریکا مبتنی بود بر «نفت در مقابل امنیت » و اکنون که نفت اهمیت استراتژیک سابق را برای امریکا ندارد،آیا ناتوی عربی را مورد حمایت قرار می دهد؟2_ اسرائیل که در سال 1967 ارتش های اتحادیه عرب را قبل عملی زمین گیر کرد طبیعتا با این اتحادیه در دراز مدت مشکل پیدا خواهد کرد ؛ اگر جمهوری اسلامی دست از شعار سرنگونی اسرائیل بر دارد_ ایا این بار تقابل ناتوی عربی با اسرائیل خواهد بود؟ 3_ نقش ترکیه در این میان چیست؟ ایا این کشور به کدام سمت کشیده می شود ؟آیا حکومت شیعه ایران پس از لوزان سعی خواهد کرد که

با امریکا رابطه سیاسی برقرار نماید ویا حتی گفته می شود که پنهانی قول و قرار هایی گذاشته شده است.4_ ایا بنظر نمی رسد که جمهوری اسلامی در حال تغییر خط مشی استراـژیک خو د است ؟ بعبارت دیگر تعامل با غرب ، دست کشیدن از جاه طلبی های امپراتوری شیعه و تقویت مناسبات سیاسی با کشورهای منطقه بر آید ؛ سمت گیری دولت حسن روحانی در این جهت نیست؟ اکنون برخی زمزمه هایی در اروپا شنیده می شود که اتحادیه اروپا دست از حمایت از اسرائیل بردارد ؟ چرا که خطر تروریست های ضد اسرائیلی ها در اروپا رو به افزایش است/ در پایان ایا بنظر نمی رسد که با توجه به اینکه اکثر سازمانهای تروریستی متعلق به کشورهای سنی مذهب اند، امریکا و غرب در حال نوعی توازان قدرت سیاسی بین شیعه و سنی اند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی گرامی، نظر همکارتان اژدر بهنام در مورد اداره کامنتها بصورت مدارتوری یا همان چرخشی شاید باعث برطرف کردن سانسور نشود اما میتواند خلاقیت بیشتری به کامنتها وشاید سو و محتوایی دیگر بآنها بدهد. در این یکی دوماه کامنتها چنان دچار ایران ستیزی شده و راه پای کامنتگذارانی Vulgaire چنان باز شده که بسیاری از کامنتگذاران جالب وخردمند دیگر میل چندانی در نظزگذاری ندارند.
با تشکر از شما

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اژدربهنام نوشت:« به نظر من، زمانی که سایتی چنین مکانی در اختیار دیگران می‌گذارد، وظیفه‌اش تنها نشر یا حذف نیست بلکه لزوما باید مدارتوری هم بکند. و این همانی است که در این سایت وجود ندارد.» اولا متوجه« مدارتوری» نشده ام ؛ ولی حدسم براین است که نوعی تفکر پراودایی یعنی مدیریت لنینی نشریه که یک ویا چند نفر، نشریه را هدایت کنند ! این شیوه مدیریتی است که اکثر نشریات چپ و یا راست سالها در پیش گرفته اند . این شیوه چاره ای جز سانسور ندارد. تاکنون شیوه ایران گلوبال مبنی بر حذف نبوده است . اگر مسئول سایتی از نویسنده می خواهد تیتر مثبت تری انتخاب کند ، به معنی سانسور نیست .

اگر سایت 5 کامنت نویس حرفه ای که بدور از جناح بندی هاو جنجالهای متداول کنونی می داشت که در پی هر مطلبی که انتشار می یافت ، نظر کارشناسی می گذاشت ،طبیعتا نتیجه درگیری ها و تقابل نویسندگان و کامنت نویسان منجر به تولید فکر واندیشه می شد. برخی از دوستان به اشتباه مرا در دسته بندی ها ی اتنیکی در سوی «قوم گرایان » قرار می دهند در حالی که اینجانب به دور از این دسته بندی ها ف مشغول سرو سامان دادن کار روزانه سایت هستم و هر کجا نظر داشتم با نام و عکسم کامنت نوشته ام . بعنوان مسئول سایت از برخورد جناحی آگاهانه پرهیز کرده ام .
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اصطلاح «حکومت روسی - چینی -عربی اسلامی آخوندی» به رزیم تهران نادرست است چرا که دولت های عربی نمی خواهند که سر به تن جمهوری اسلامی باشد و اگر سعودی ها قدرت می داشتند، تهران را هم بمباران می کردند. روس ها که در تحریم ایران همدست غرب بودند و حاضر نمی شدند که موشک های خریداری شده اس 300 را تحویل ایران دهند ؛ حال که خود تحریم شدند و با غرب و سعودی ها در افتادند.( سعودی های با پائین آوردند نرخ نفت بزرگترین ضربه را به روسیه و ایران وارد کردند) و از طرف دیگر این روزها حملات به رژیم اسد از سوی ترکیه و سعودی ها شدت گرفته است . روس ها نگرانند که در صورت گسترش جنگ سوریه و یمن و احتمال بمباران ایران از سوی اسرائیل ویا کشورهای عربی وجود دارد در تحویل موشکها تعادل قوا را بسود جمهوری اسلامی بهم زدند .

دیروز اوباما با طنز می گفت که در عجم که چرا پوتین زود تر از این موشک ها را تحویل ایران نداد. بنابراین جمهوری اسلامی قطعا عربی نیست ولی احتمال قرار گرفتن در مدار ارو _ اسیا روس ها وجود دارد. بنابرانی اصطلاح امپراطوری شیعه ایران درست تراز «حکومت روسی - چینی -عربی اسلامی آخوندی» است. اوباما هوشمندانه سعی می کند که چنین اتفاقی نیفتند.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناظر اینجانب مسئول کامنت ها نیستم. ولی بر آن نظارت دارم وبه شکایت ها در این باره رسیدگی می کنم و در این مورد خاص، فرصت نشد که با مسئول کامنت ها هماهنگی کنم وقتی نقط چین کردم ، مسئول کامنت ها با خنده بهم گفت که دقیقا «آذر مینا» خوداز همین کلمات استفاده کرده است. از آنجا که اکثر ما در کشورهای غربی زندگی می کنیم ،پیشنهاد می کنم برای اینکه متوجه شوید که کلمه ای توهین است و یا نه ؟ ان را به زبانی کشوری که در ان زندگی می کنید ، ابتدا ترجمه کنید و اگر خود متوجه نشده اید که آن کلمه توهین هست ویا نیست .... از یک المانی ، انگلیسی ، اسپانیایی و...بپرسید. فکر می کنم اخلاق نزد ما خاورمیانه ای ها «مسلمان» با غربی هایی که سیاست و ژورنالیسم در ان متولد شده است؛ بسیار متفاوت است . بطور مثال

در دانمارک ، برای همه از جمله نخست وزیراز کلمه «تو» استفاده می شود . کلمه «شما» کلمه بسیار قدیمی و فئودالی محسوب می شود که تنها برای مردان و زنان بسیار پیر استفاده می شود ، اگر در مهمانی نشسته اید و کسی از راه می رسد ، شخصی به احترام اینکه از ما بزرگتر است ، بلند نمی شود و .... تازه 90 در صدد کامنت نویس ها، نام مستعارند وبه قبای آنان هم بر نمی خورد .... لطفا از این فرهنگ فئودالی و اشرافی دست بر دارید و سطح تحمل را بالا ببرید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهنام گرامی !بر آن نبودم که به این بحث ادامه دهم .به گمانم ، گفتنی ها ، گفته شد و احتجاجات هم ، به قدر لزوم ، به عمل آمد. اما، تأکید مجدد شما بر « تند بودن » و « تا اندازه ای توهین آمیز و تخریبی بودن ِ» مقاله ی « ایران ستیزی و...» ، وادارم کرد تا نوشته ی مذکور را ، بار دیگر ( و این بار، با نگاهی خرده گیر و انتقادی ) از نظر بگذرانم، بلکه ، نشانه های مؤکد شما را ، در آن بیابم.راسش ، بعد از دوبار مرور مقاله، متوجه شدم که حتی گردن نهادن من، به « تند» بودن لحن مقاله نیز، ضرورت و موردی نداشت. آن مقاله گرچه، منش و صفتی را به آقای قابوسی نسبت می داد. اما، در هر مورد، نشانه های مؤید و مرتبط با آن ویژگی ها را نیز ، از دل مقالات آقای قابوسی بیرون آورد و در معرض نظر خوانندگان قرار داد.به باور من،مقاله آنجا توهین آمیز می شود، که ادعا، بی پایه و نامستدل باشد.من، اگر گفتم که آقای قابوسی

«ایران ستیز» است،نشانه هایش را هم پیش رو قرار اگر مدعی شدم که ایشان «خود شیفته» است، شواهدی بر خود شیفتگی ایشان عرضه کردم.تنها گناه آن نوشته، ظاهرا ًطنز آمیز بودنش بود،که به نظر من ،نقطه ی قوت مقاله بود. آقای بهنام ، کاش یکی- دومورد از آن چه را که به مقاله من نسبت داده اند، باز نویسی می کردند، تا من تکلیف خودم را بدانم و در نقدهای بعدی ام ،با احتیاط عمل کنم. برای آن که خود، به« واعظ غیر متعظ» بودن متهم نشوم،چند نمونه از ناسزای های آقای دکتر قابوسی را که ( در مقاله « پوپر پیامبر راستین سرمایه داری») به کارل پوپر نسبت داده است ،در زیر باز نویسی می کنم. باشد که دوست عزیز من ،آقای بهنام کمی انصاف بدهد: الف-«این کور بینی ناشی از نگرش سیاسی پوپر به علم و فلسفه است که او را ..به آژیتاسیون سیاسی کشانده است».ب-« برای آنکه بیحیایی پوپر نسبت به هگل روشن شود...»ج- « اما [ پوپر] به جهت بیسوادی علمی و فلسفی و ایجاد سر و صدای ابلهانه علیه ویتگنشتاین...»
از دوست گرامی ام ، آقای بهنام می پرسم، من در کجای نوشته ام، اینگونه توهین آمیز، با آقای دکتر قابوسی برخورد کرده ام ؟ مورد دوم مربوط به آقای کیانوش توکلی است. من در حسن نیت کیانوش تردید ندارم. همت والای او را هم ،از صمیم قلب تحسین می کنم. اما، راه و رسمی را که در پیش گرفته است، به هیچ وجه تأیید نمی کنم.کیانوش، ناخواسته ،راه جهنم را برای ایران هموار می کند. من چند سال پیش ، در یاد داشت گله آمیزی که برایش فرستادم ،ایرانگلوبال را به لانه ی زنبور تشبیه کردم. اما، امروز می گویم که ایرانگلوبال ( در حد خود) به ستادی برای تجزیه ایران تبدیل شده است. گرچه حجم بالای مقالات روشنگر، در ایران گلوبال حیرت انگیز است. اما، به گمان من،کمتر کسی از « هویت طلب ها »، در اینجا به دنبال فهمیدن و بازکردن گره از کار فروبسته ی ایران است. هموطنان هویت طلب، تصمیم شان را ، از پیش گرفته اند و شمار بالایی از آن ها ، جز به تجزیه ایران رضایت نمی دهند.من سال هاست که ایرانگلوبال را رصد کرده ام. کامنت ها را هم به دقت می خوانم.کافی است که ، هر از گاه ،کامنت های «یوسف آذربایجان»، « آنونیم» ، « وجدان آگاه » ! و. .. را از نظر بگذرانید ، تا به عرضم برسید. نکته ی سوم ،در مورد حذف مقاله » ایران ستیزی و ..» است.اولین دلیل آقای توکلی ، برای حذف مقاله، شرح ِتلفن های مکرر آقای قابوسی و قسم حضرت عباس ایشان ، به ایران ستیز نبودن ،بود! استدلال بعدی کیانوش ،ارجاع دادن من ، به «فتوای»! یکی از همکاران خود( فعال سیاسی و صاحب یکی از سایت ها چپ ) در مورد « عالِم» بودن آقای قابوسی بود! بعد از اعتراض و فشار برخی کاربران ایرانگلوبال، کیانوش (در کامنتی) خطاب به من نوشت:«نوشته را حذف نکردم ، بلکه عدم انتشار زدم». سپس افزود ،« به سنجری پیشنهاد می کنم که نوشته را به صورت کامنت در اینجا[بخش اظهار نظر]بگذارد که دوستان با اطلاع شوند که موضوع اختلاف بر سر چیست»!عجیب تر آنکه،کیانوش ،در ادامه همین پیشنهاد ،ناگهان تغییر رای داد و نوشت« همایون هم روی نوشته اش کار کند و سپس با توافق قابوسی [!] ، مقاله با محتوای محکم تر و با استفاده از کلمات مثبت تر ،مجددا در ایرانگلوبال منتشر شود».ضمنا ًدر پاسخ به برخی از کاربران که می خواستند مقاله آقای قابوسی ( به دلیل نژادپرست خواندن اسماعیل خویی ) حذف شود ، گفت:اگر هم این چنین اتهامی در نوشته آقای قابوسی باشد، آن را حذف نخواهد کرد!آخرین پیشنهاد کیانوش به من آن بود که عنوان مقاله را عوض کنم، تا او به باز نشر آن رضایت دهد:« اگر از تیتر مناسب استفاده کنی آن مطلب چاپ خواهد شد.این هم حرف سخن آخر».
حال، کیانوش باز هم قسم حضرت عباس بخورد که : «همه در ایرانگلوبال حق دارند» .
درحالیکه ،بعضی ها در ایرانگلوبال « حقوق ویژه Sonderrechte »دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقای کاوه پویاشمایک جنگ فرهنگی راه انداخته ودریک رسانه که مسایل روزرابه بحث وگفتگوازطریق آزاداندیشی گذاشنه خودرادرغالب سیاسی به این جمع جازده ایی، فکرنمیکنم شماقصدوهدف خیرخواهانه برای راهکارباشید. تنهامیخواهیدیک نوع تردیددرتفکربرای سیاسیون دراهدافشان ایجاکنید.اگرنوشته ایی خلاف نظرخودببینیدآنرایاچاپ نمیکنیدوحتی درصفحه شمانیزقرارنداده تنهانظراتی که فکرمیکنیدجنجال آفرینی داشته چاپش میکنید.دیروزنوشته من راچاپ نکردید.آیادلیلش رامیتوانیدتوضیح دهید؟درضمن به اطلاع دوستان بایدبرسانم که زبان تمام ملت ها(اتینیک ها)هم برای خودشان محترم بوده وهم برای مامحترم است
مابایدحتی درزمان رسیدن به حکومت اززبانهای مختلف درون جغرافیای خودحمایت شایسته وموردقبول ازآن زبانهاراوظیفه خودبیدانیم.اینجابحث عدالت واجرای قانون واحترام به قوانین وقطعنامه های کنوانسیون های حقوق بشری است.درایران بیش از80درصدغیرفارس بوده

ولی اسیرتعدادی شئونیست ونژادپرست افرادی مذهبی همچون حدادعادل ها(شورای انقلاب فرهنگی وفرهنگستان ادب فارسی- کانون نویسندگانی)ونژادپرستانی دیگرهمچون هم خط کسروی های قدیمی وادامه دهندگان راه آنهادرجامعه روشنفکری!کنونی مخ منجمدهستیم.زبان فارسی راهمچون آیه های قران مقدس نموده ونزدیک ونقدوازحاکمیت این زبان برخودوسیاسیون فرهنگی جامعه راغدغن میکنند.
اینهاپیوندناگسستنی باروحانیون مرتجع داشته ومرگ حاکمیت سیاسی خودرادرنابودی ویابهتربگویم درکنارگذاشتن این زبان از عرصه فرهنگی میدانند.این روحانیون وسردمداران فرهنگی حاکمیتی زبان فارسی مرگ خودرانیزباآمدن دموکراسی فرهنگی دانسته وبخاطراین تفکراست که دوست دارنداین زبان رایک قرآن دیگرکنند.
زنده ومیرابودن زبانهاراسازمان ملل (یونسکو)هرچهارسال اعلام میکندکسانیکه شناختی نسبت به زبانهاندارندمیتوانندازسایت های سازمان یونسکودراین مورداطلاعات بدست آورند.
زبان های پویارادرعلمی.گستره جغرافیایی.تعدادمتکلمین.ساختاروقواعد.داشتن تعدادافعال.داشتن مخترعین مختلف درصنعت ونرم افزاری.سخنوران ووو..بایددانست .چه ایرادی داردکه اطلاعات ودانسته های تعدادی اززبانهابگفته زبانشناسسان راقبول کرده وزبان های میراراقبول کنیم.
آیاباهزینه کردن میلیاردتومان وبازوربایدزبان خودراغالب کرده ودم ازانسانیت بزنیم.باسرودن یک بیت شعرزبان رانمیتوان جهانی کرد.
بازوروهزینه های بیت المال ومجبورکردن فرزندان دیگراتینیک هابه خواندن ونوشتن زبانی نمیتوان آنراجهانی نمود.زبانهای پویاوزنده شبیه سیل وطوفان زحمات وهزینه های شماراخواهدشست ومیبرد.
شماتنهاکاری که میکنیدسدراه زبانهای پویا وزنده گشته وبرای درجازدن وعقب ماندگی جامعه همچون 100سال گذشته کارمیکنید.
آقای کاوه پویاوقت مردم رابااین مقالات سوخته هدرمیدهی وخودودیگران رادرراستای حاکمان عقب مانده تاج وعمامه گرفته می میسوزانید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی! کامنت توهین آمیز جناب آذرمینا که به مردم آذربایجان توهین میکند، در بخش اول، همین مطلب بعنوان آخرین کامنت درج شده است. وقتی که هر خواننده ای آنرا میخواند، و حتا خواننده ای به این موضوع اعتراض کرده است، ما در تعجب هستیم که چطور جنابعالی از وجود چنین کامنتی بی خبراید؟ مگر کامنت ها را چه کسی کنترل میکند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

.نظر مستدل و علمی دکتر سرکاراتی به عنوان یک دکتر زبانشناس و استاد دانشگاه در زبانهای باستانی برای من بسیار جالب بود. جالب است که هرچه آدم دانشمند و برجسته از آذربایجان بلند میشود این پان ترک ها او را مانقورت مینامند. الان این هفت هشت مقاله راجع به زبان آدربایجان را که تازگیها در این سایت منتشر شده تمامش مال آذربایجانی های دانشمندی است که افتخار ایران هستند و این پان ترک های تعصب پیشه بیسواد همه اینها را مانقورت و خائن میگویند و فقط چندتا بیسواد و کم سواد مثل خودشان را بزقورت و ترک واقعی میدانند. اگر ترک بودن به این است ارزانی خودتان. ما به آذری بودن شادیم و قدر بزرگان آذربایجان و ایران را میدانیم.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای کرمی،
شما نوشتید که گویا من در پیشگاه عمومی خطاب به شما نوشتم که "مگر ایران مُلک پدرت هست".
راستش را بخواهید تعجب کردم چون که این نوشته برای من غریب بود زیرا نه انشای من اینگونه است و نه املای من!
از شما کمک خواستم و چون پاسخی نگرفتم(احتمالا هنوز آن را نخوانده اید) خودم دنبالش گشتم و پیدایش کردم.
من شبیه چنین چیزی که نوشته اید، در زیر مقاله شما با عنوان "حسن شریعتمداری ، برنامهء سامان یابی اقوام، فروپاشی ایران و جنگِ قومی" و در پاسخ به شما نوشته ام. آدرس:
http://iranglobal.info/node/17703
شما در این مقاله نوشته اید: "«من چند بار به هم تباران شما هشدار دادم و اینک هم به شما آقای شریعتمداری هشدار میدهم، کاری نکنید که ایران برای شما تُرک تباران به جهنمی مبدل شود. شما در سرزمین ایران مهاجر و مهمان هستید و قدر احترام ایرانیان بخود را بدانید. شما از نظر حقوقی و حقیقی و تاریخی و مطابق

با روابط بین الملل در جایگاهی نیستید و اجازه ندارید در مورد ایران تصمیم بگیرید»
و من در پاسخ شما نوشته ام: "ایران مال همه کسانی است که در آن زندگی می کنند و ملک پدری شما نیست. ایران همانقدر به شما تعلق دارد که به من که در آن گوشه بالای این سرزمین زاده شده ام و آن بلوچی که در آن گوشه پائین زاده شده است. هیچ ایرانی ای در ایران مهمان نیست و همه صاحبخانه اند. مساله ربطی هم به تئوری های تبارستیزانه و نؤادپرستانه شما ندارد."
حالا خوانندگان عزیز می توانند قضاوت کنند که دیالوگ با چه کسی جایز نیست!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

به کرمی, پرشیا تنها به طالبان کی نمیگفتند, شامل شما هم میشده و بعد از متدواول شدن تعریف ملت که شامل گروهی از انسانها میشود که تاریخ و سرزمین و زبان وغیره مشترک دارند , به شما هم همه این مشترکات کاملا صدق میکندو حالا شما خودتان را قوم یا ملت نمید انید , به ما مر بوط نیست. ملت ایرانی هم قبل از 1933 معنی ندارد چون در هیچ جای دنیا ثبت نشده است. تاریخ را هم برای شما یهودیها درست کرده اند. همه سخنان پور پیرا در باره شما با سند و فاکت کاملا درست است. تاریخ ساختگی تان هم جلو تر از 2500 سال نمیرود. اگر غیر از این است , عوض اینکه در بروید, یک فاکت یا سندی جلو بگذارید.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای کرمی لطفا به من کمک کنید و آدرس کامنتی را که من در آن خطاب به شما نوشته ام: "مگر ایران مُلک پدرت هست" بنویسید تا ببینم در چه رابطه ای چنین چیزی نوشته ام.
با تشکر

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای...رازی،.... ملّتی بنام فارس وجود ندارد و ساختگی است. پارس بیانگر یک جغرافیا و سرزمینی مشخص از جغرافیای ایران باستان و امروز هست. ساتراب پارس( پارس، فارس) به جغرافیای مشخص غرب، جنوب غربی، و جنوب ایران نسبت داده شده و میشود. چنانکه نام امپراطوری جهان شمول رُم شرقی و غربی بر گرفته از منطقهء کوچک (شهر رُم) بوده است و زبان لاتین هم بر گرفته از منطقه ای کوچک (لاتینو) از حومهء همان شهر باستانی رُم میباشد. این بحث بسیار طولانی است و شناختی چند بعدی در عرصه های مختلف را ضرورت هست.


شما پای بند گفتار خود هم نیستید، شما از یک سو دیگران را عشیره پرست و قومگرا مینامید، از سویی دیگر قومی کذاب بنام قوم فارس را بر زبانهای تجزیه طلبان و ضد ایرانی میگذارید.

هویّت ما ایرانی است که این هویّت ایرانی، از مجموعهء همهء تیره های ایرانی تشکیل میشود و نام ایران هم برخاسته از اتنیک همین مجموعه تیره های ایرانی است. چنانکه هویّت و ملّت آلمان هم چنین هست،
ملّت سیاسی ایران هم از مجموعهء تیره های ایرانی، بعلاوهء مردمان مهاجر تُرک (تُرک آذری) و اقلیّت مهاجر عرب به خوزستان است.
بر خلاف ادعای بسیار، شما ظاهرأ از استخوان بندی فکری پایداری بر خوردار نیستید، و هر روز با یکی هم پیمانه اید، یکبار با آ.ئلیار همسو میشوید، بار دیگر با اژدر بهنام. یکبار هم که شده روی پای خود بایستید و بگویید چه کسی هستید و چه اهداف را دنبال میکیند ؟.

آقای اژدر بهنام بجای اینکه به نقد مقالات روشنگری و تاریخی مستند من بپردازند که کجای آنها نژاد ستیزی و فاشیستی میباشد، در کامنت بطور رسمی خطاب به من در پیشگاه عمومی مینویسد که" مگر ایران مُلک پدرت هست". دیالوگ با چنین افرادی دیگر جایز نیست . شما هم منّت بر دوش ما نهید و درِ گنجینهء دانستنتیهای خود را بر ما بگشاید و آقای اژدر بهنام را در نقد نژاد ستیزی ما مدد رسانید.
نقدی که ما تاکنون از مردم تُرک تبار دیده ایم، توهین به مادر و پدر دیگران و بکار گیری واژه های تخم و تخمه و فحاشی و توهین به دیگران بوده و خواهد بود. سرزمینی که این مردم در آن بسر برند، و در سیاست گذاری آن تآثیر پذیر باشند، سرنوشتی بهتر از ایران دیروز و امروز نخواهد داشت.