Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه:
من بدون اینکه « موضوعات پول-جاسوسی-مامور- ووو اتهامات مختلف» مطرح کنم و از افراد نام ببرم، آمده ام مقوله ی «استقلال» و حفظ آنرا در سیاست و تشکیلات مطرح نموده ام. شاقولی دست خواننده داده ام خودش همه چیز را اندازه بگیرد و تصمیم اتخاذ نماید.همینطور «کار دموکراتیک را در مقابل عدم آن » مطرح کرده ام.
-در چگونه نوشتن زبان ترکی موضوع «حفظ خصوصیات زبان آذربایجان» را پیش کشیده ام.
خوب تبلیغات حکومت هم روی ضعفها کار میکند اما با روش خودش و هدف خودش- که متضاد با روش و هدف من است. وقتی هر دو روش یکی باشد دیگری هم حق دارد آنرا هم طراز (سیاست حکومت) بداند.
اینکه شما به پیشه وری یا هر کس و جریان دیگر یا به اندیشه و کار من ایراد بگیرید حق شماست. و برایم طبیعی ست. اگر درست باشد حتما تأیید کرده و تصحیح میکنم.

اینکه شما -سطح فکر در حرکت را پایین ارزیابی کرده اید -بله منهم این موضوع را توجه کرده و برای ارتقاء آن آلترناتیو پیشنهاد نموده ام.
یا در مورد موضوعات دیگر. این درست است که شما «خیلی از ضعفها» را دیده اید. 1-اما روش برخورد درست نیست. 2-آلترناتیو مطرح نمی کنید.3- علم و سیاست را جدا نمی کنید. یعنی بی طرفی علمی حاصل نیست. 4- مشکل شخصی مطرح شده است.
سیاست با مشکلات شخصی کار نمیکند. بل مسایل عام و خاص یک حرکت-مردم- منطقه سروکاردارد. عدم توجه به اینها شخص را در سیاست حکومت قرار میدهد.
- «شخصیت افراد»، افراد یا همه عیب و ایراد دارند-حکومت اینها را مطرح میکند. نقاد جنبش با شخصیت افراد کار ندارد، میاید
«اصول اخلاقی-دموکراتیک-حفظ استقلال- انسان دوستی» را که لازمه کار سیاسی ست پیش میکشد و شاقول دست خواننده میدهد- دیگر در مورد شخصیت افراد اتهام و حکم مطرح نمیکند.
کوتاه سخن ، شاقول نقاد تبعیض با شاقول حکومت متضاد است. دلسوز آذربایجان نوع شاقول خود را لازم است از مال حکومت جدا کند.مسئله افراد و این و آن تشکل نیست بل مسئله «سیاست» است که ضرورت دارد با نشان دادن آلترناتیو نقد شود.
فعال آذربایجانی توان آن را دارد که «قاتیقدان قیل سئچه».
نوشته شده توسط: Anonymous

راه حل من این است:

به دیگران، فارسها ،کردها، لرها و بقیه احترام بگذاریم و نظرات همدیگر را تحمل کنیم، به موجودیت دستاوردهای فرهنگی و تاریخ هم دیگر نخندیم. این به معنی فراموشی خودمان نیست. این ما هستیم که اول "هستیم" بعد هستی دیگران را هم قبول میکنیم. هستی من تمام مشخصه های فرهنگی اذربایجان است. چه گذشته چه حال.

تا زمانی که سند جدیدی کشف شود تاریخ زبان و فرهنگ خودمان را با توجه به مستندات موجود قبول کنیم و از تاریخ رد شویم تا به حال بپردازیم. در هنگام برسسیهای فرهنگی به حقایق توجه کنیم نه به چیزی که می خواهیم حقیقت داشته باشد. یا به قول برتراند راسل چیزی که فکر میکنیم برای دیگران بهتر است. فقط حقیقت را مد نظر داشته باشیم و بقیه را دور بریزیم.


برای خودمان مرزهای تعیین کنیم ، مانند صداقت در گفتارهای که به زندگی ملت و اذربایجان مربوط است، و در مقابل دورغگویان حتی خودی اول خودمان باسیتیم.فحاشان و دروغگویان را طرد کنیم. و این ابراز انزجار از توهین باید رسمی و اشکار بیان شود.

با سرکردگی نویسندگان و هنرمندان و دانشمندان اذربایجانی متشکل شده ،، ملتمان را با علم سیاست و فرهنگ مستند و قابل اثبات فقط و فقط اذربایجان تربیت کنیم نه با کمک طبقه پایین جامعه و با فرهنگ نقاط دیگر جهان به جای اذربایجان. سعی کنیم بر روی طبقه متوسط اثر بگذاریم و ان را به دنبال طبقه متشکل عاقل بکشانیم. مردم علاقه ای به شنیدن سخن از کسانی که از نظر شعور و طبقه علمی به شکل واضحی از خود پاین ترند ندارند. نباید به نویسندگان بزرگ و عالمان خودمان به خاطر اینکه دروغهای ما را قبول ندارند توهین کنیم باید به پیش انها برویم با به انها احتیاج داریم انها ثروت اذربایجان هستند.

رابطه یمان با جمهوری اذربایجان و ترکیه را در حد رابطه یک انسان معمولی با یک کشور خارجی تقلیل دهیم و سعی کنیم با حقایق داخل ایران رودر رو شده با حل انها مشغول باشیم.


حقوق شهروندی برابر در ایران را با همکاری فارس زبانان و تربیت و یادگیری متقابل با انها به دست اوریم. بدون رنجاندن وتحریک بی مورد دیگران. تمام سیاست اذربایجانیها نه در بلند پروازیهای به درد نخور و ناسیونالیست ترکی بی معنا و پرخاشگر که باید در کانال حقوق شهروندی در داخل ایران کانالیزه شود. این باید شعار ما باشد ما اذربایجانیان حقوق برابر شهروندی در ایران را خواستاریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

به مدیا, گوناز تی وی تنها بلند گوی صدای 35 میلیون آذربایجانی است. با کوری چشم اطلاعات ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج مصداقی را سازمان مجاهدین خلق بزرگ کرد. این سازمان کلیه گزارشات زندان را در اختیار اومی گذاشت .این شخص با زرنگی خاصی همه این اطلاعات را به حساب دیده ها و شنیده های شخصی خود می گذاشت .مجاهدین خلق همچنین هزینه انتشار کتاب های ایشان را تقبل نمود. بعد ها ،این اقا معلوم نیست به چه دلیل علیه مسعود رجوی نوشت در حالی که بعید است، تغییری درافکار وبه ویژه رفتارش ایجاد دشد ه باشد. متاسفانه مدیا فارسی زبان که بدنبال جنجال و پرکردن برنامه های خود هستند بدون توجه به شخصیت ضعیف مصداقی ازا و< چهره بزرگی> ساخته اند. اکنون این چهره با محتوای واقعی اش همخوانی ندارد و همین امر سر چشمه و سبب بحرانی مزمن و بیماری پیشرفته خود شیفه گی در اوشد. کتاب ها ونوشته های مصداقی سرشار از راست و دروغ است که درآن تهمت های سخیفی به اشخاص حقیقی که خود سالها در زندان بوده اند_زده است .

انتظار می رود ادعا ها ی دروغین مصداقی توسط یک کمیته حقیقت یاب مورد بررسی قرار گیرد .او می داند که شکایت های عدیده ای علیه او در راه است از این رواز آینده خود بسیار بیمناک است. بهمین خاطر با حمله به اکثریتی ها ، بدنبال فرار و رد گم کردن است(تنها در دو هفته اخیر دومقاله علیه فدائیان خلق نوشته است). چندی پیش در یک نوشته به دفاع از قربانیان و اعدام شدگان حزب توده پرداخت که از جانب هوداران این حزب مورد ستایش قرار گرفته بود.او فکر می کرد که با بدست آوردن دل توده ای ها، می تواند، چپ ایران را پشت خود داشته باشد؛ زهی خیال باطل
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشتید:که برهنه از خودروی نیروی انتظامی پیاده شده و در خیابان شروع به دویدن می‌کند.

نوشتید:که برهنه از خودروی نیروی انتظامی پیاده شده و در خیابان شروع به دویدن می‌کند.
رزا: با دور آهسته نگاه کنید، او از خودرو بیرون نمی آید. گویا دو اونیفرم پوش بدنبال زن مدتی در اتوبان میدوند. از نبش خیابان سحر کسی (زن دیگر) شروع به فیلمبرداری میکند. این همان هنگامی است که زن به ماشین پلیس رسیده و بدون توقف به دویدن ادامه میدهد. ماشین انتظامی پارک میکند و یکی از سرنشینان (پلیس) به دو نفر اونیفرم پوش که اینک زن را دستگیر کرده به روی آسفالت خیابان انداخته اند ملحق شده و اینک سه نفری زن را بطرف ماشین انتظامی میبرند. زن احتمالن مدتی را در تعقیب دو نفر اونیفرمپوش بوده و در بلوار دویده. تا بعد از رسیدن به ماشین پلیس ، و بعدش ادامه ی دویدن است.
شاید خودشان لختش کرده باشند و فرار کرده.اگر نه و یک حرکت اعتراضی بوده، اولین زن ایرانی گروه فیمن باید به حساب بیاید.اگر اپیدمی شود،
دیگر قدرت دستگیری همه را نخواهند داشت
نوشته شده توسط: Anonymous

به ایرج مصداقی می‌گویند آقا شما که خودت را «صدای قتل عام شدگان» می‌نامی وقتی در سال۶۷ دسته دسته زندانیان را به خاطر یک کلمه به دار آویختند تو با چه مجوزی انزجارنامه نوشتی؟ بی هیچ پرده‌پوشی می‌گوید بله نوشتم. منتها من تنها ننوشتم، همه نوشتند، علی صارمی و جعفر کاظمی هم نوشت! تازه به اینها هم قناعت نمی کند. پای گالیله و ژاندارک را هم به میان می کشد. شگفتا از این همه ... و ....

http://farsi.fffi.se/%D8%B5%D9%81%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%AC-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%82%D9%8A%D8%8C-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%B1%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D8%AE/
نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج مصداقی که خود با انتشار لجن نامه ا ش "جاده صاف کن قاتلین" بود ، بعد از قتل عام به تکاپو می‌‌افتد . با صدای آمریکا مصاحبه می کند، با بی‌ بی‌ سی‌ ، با رادیو فرانسه و، با رادیو زمانه و هیچ کس نمی فهمد او از چه موضعی به این تحرکات می‌‌پردازد ؟ دوست مجاهدین ؟ دشمن به خون تشنه ی آنها ؟ متخصص قتل عام ؟ البته نه‌‌ اینکه این رسانه‌های استعماری نفهمند چه کسی‌ را به میدان آورده اند بر عکس آنها به خوبی‌ با چهره ی افشا شده ی او در سطح ایرانیان مخالف رژیم اشراف دارند . ولی با آوردن او به صحنه می‌‌خواهند بر روی

زخمهای مجاهدین نمک بریزند که ریختند , و این ‌اسب مرده را نفسی دوباره ببخشند .
حتا از این پیشتر او را به عنوان کارشناس امور ورزش به صحنه آورده اند تا به او جانی دوباره بدهند . مصداقی هرگز جرات نمی کند در این رسانه‌ها موضع اصلی‌ خود را آنطور که در محافل خصوصی بیان می‌‌کند ( تضاد اصلی‌ من اول مجاهدین هستند بعد رژیم ) در این رسانه‌ها ابراز کند .
او در همه ی این مصاحبه‌ها طبق شیوه ی شناخته شده‌اش اندکی از حقیقت را با انبوهی لاطائلات قاطی‌ کرده و به خورد شنونده می‌‌دهد . ا و از بدیهیات دفاع می‌‌کند . تا در خلال این دفاع این را هم جا بیندازد که مجاهدین و عراقیها مدت‌ها ‌ست که دستشان در خون یکدیگر است .
او حتا برای اظهار نظر به پالتاک هم می‌‌رود . اما اندکی‌ بعد از اینکه به یاوه گویی علیه مجاهدین می‌‌پردازد از اتاق پالتاک بیرونش می‌‌کنند .
مصداقی در اولین مقاله‌اش بعد از قتل عام با عنوان( پس از قتل عام در اشرف کشتار بزرگتری در چشم انداز است) . با "طلبکاری یک صاحب عله "چنین مینویسد : ( در گزارش‌های منتشر شده صحبتی‌ از مجروحان حادثه نیست ! مگر میشود در یک در گیری مسلحانه بمباران . خمپاره باران یا هر حادثه ی نا گواری همه ی قربانیان کشته شده باشند و مجروحی بر جای نمانده باشد ؟ این در حالیست که در اطلاعیه شماره ی ۳ - شورا در همان روز حادثه به تعداد زیادی مجروح اشاره شده است . او سپس می‌‌افزاید ، فیلم‌های منتشر شده به وضوح نشان میدهند که عبدالعظیم نارویی یکی‌ از قربانیان حادثه از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفته و با پای خود و با کمک دوستانش برای مداوا به قسمتی‌ دیگر منتقل می‌‌شود .وی یکی‌ از کسانی‌ است که بعدا با شلیک تیر خلاص در سرش به قتل می‌‌رسد .)
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در پی نقد بسیار کوتاهی از سخنان ایرج مصداقی در ایران گلوبال که در ان دقت شد که از کلمات محترمانه استفاده شود ؛ ایشان برعکس در نوشته طولانی خود که بیشتربه لجن نامه شباهت دارد تا پاسخ از روی خرد و منطق به یک نقد کوتاه .آری می شود با نظری موافق و یا مخالف بود ولی از یک انسانی که خود را فعال حقوق بشر می نامد ، بسیار عجیب می نماید که همچون حسین شریعتمداری به فعالین اپوزیسیون پرخاشگری نماید.برای کسانی که حوصله خواندن متن های طولانی را ندارند، ابتدا فحش نامه طویل ایشان را به اختصار در اینجا می آوردم .:

ایرج مصداقی می نویسد : «کیانوش توکلی در نوشته‌ای شریرانه........توکلی که در عوامفریبی و بی‌پرنسیبی هیچ مرزی را باقی نمی‌گذارد .... قصد من پاسخگویی به کیانوش توکلی نیست....هوچی‌گری‌ها توکلی.....علیه نیروهای سیاسی به جاسوسی پرداخته، مسلحانه علیه گروه‌های سیاسی به جنگ پرداختند، به تأیید اعدام‌ها و شکنجه‌ها و اعترافات تلویزیونی پرداختند و دستگیری اعضای گروه‌های سیاسی را جشن گرفتند و اعدام زندانیان سیاسی خوشنام دوران شاه را به خمینی تبریک گفتند...» آ.... وایسا وایسا ... ببینم ما در باره سازمان چریک های فدایی تا قبل از انشعاب سخن می گویم تو پرونده سازمان اکثریت را به میان می کشی! ؛بایستی به جناب مصداقی گفت «موضوع انشا سیب است نه خربزه» جنابعالی در زمان انقلاب ، 18 سال داشتید ، با گرایشات مذهبی و هودار مجاهدین خلق و یک بازیگر سیاسی آن دوران بوده اید لطفا در باره بازیگران سیاسی نگوئید« آنان» رو راست باشید؛ بنویسید «ما» . این روز ها مد شده است بازیگران دیروز برای فرار از مسئولیت خود در زمان انقلاب ، درنقش تاریخ نویس ، ژورنالیست و تحلیلگر ظاهر می شوند . موضوع بررسی فعالیت چریک های فدایی از مقطح سال 57 تا تا بستان 59 است داستان از این قرار بود که قبل از اینکه اکثریت و اقلیت درست شود؛ سازمانی بود بنام «چریک های فدایی خلق ایران» که از همان پیدایش جمهوری آخوندی با این نظام درگیر شد : اولین «رفراندم جمهوری اسلامی اری و یا نه » را تحریم کرد و با شجاعت غیر قابل تصوری ،علیرغم اینکه 98 در صد مردم(از جمله مجاهدین خلق) به جمهوری اسلامی رای داده بودند؛ مقابل مردم و رهبری مستبد خمینی ایستاد. اینکه رهبران حکومت اسلامی از چریک های می خواستند که سلاح هایشان را پس بدهند؛ انان زیر باراین فرمان نرفتند و سلاح هایشان را مخفی تر کردند. دفاتر این سازمان در سراسر ایران غارت شد و صد ها نفر دستگیر و دهها نفر اعدام و یا درگیری ها کشته شدند.این سازمان با اینکه فاقد رهبران با تجربه و تئوریک بود وتنها با احساس سیاسی_ انقلابی ، راه را از چاه تشخیص می دادند. برخلاف نان به نرخ روز خواران سیاسی، حاصر نشدند که زیر بار فرمان رهبری جمهوری اسلامی بروند .در زمان دولت بارزگان به چریک های پیشنهاد شد ه بود که8 معاون وزیر به دولت بارزگان معروفی نمایند که بازهم پست و مقاوم آنان را قلقلک نداد. سازمان چریک های فدایی خلق این پیشنهاد را قبول نکردند . یکی از ویژگی ها ی بارز این سازمان پذیرش حقوق اتنیکی مردمان کرد ، بلوچ ، ترکمن ، ترک بود و بطور پیگیر از حقوق شورای خلق ترکمن که 99 درصد ترکمن ها را پوشش می داد_ دفاع کرد . خلخالی جنایت کار 4 رهبر فدایی ترکمن را در جنگهای شمال اعدام کرد . در کردستان پس از حزب دمکرات وکومله ، با نفوذ ترین سازمان توده ای کردستان بود که رو در روی نیروهای نظامی رزیم اسلامی ایستاد . این سازمان در بلوچستان دارای تشکلات وسیعی بود .استراتزی چریک ها دفاع از حقوق دمکراتیک مردم بود . پیشگام در مدارس و دانشگاهها از دستاوردهای تشکل آنان دفاع می کردند و آنچه به رابط چریک ها و حاکمیت اسلامی بود، مقابله و درگیری سیاسی و نظامی بود و نه پذیرش رهبری خمینی .در فاصله 22 بهمن 57 تا تیر 59 این سازمان چریک ها بود که قهرمانانه در مقابل رزیم اسلامی ایستاد و این نکته ای است کهمصداقی علاقه ای ندارند به آن پرداخته شود . مصداقی آگاهانه از این تاریخ عبور می کند و به جای برسی سازمان چریک های فدایی خلق ایران به بررسی سازمان اکثریت می پردازد به این می گویند حقه بازی سیاسی ؛.... اما دلیل اصلی کینه ورزی ایرج مصداقی داستان دیگری دارد که در کامنت بعدی به آن می پردازم.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، کیانوش توکلی، شما می گوئید: ( ..... من هم موافقم كه آئین نامه سایت را مجدا مورد بازبینی دوستان و نویسندگان ایران گلوبال قرار داد ..... حالا شما می توانید در همین جا نظر پیشنهادی خود را بنویسید ..... ) دوست گرامی، سخن درباره ویرایش و بازبینی آئین نامه تارنمای ایران گلوبال بسیار بیش از آن است که در یکی دو یادداشت (کامنت) بگنجد! برای نمونه در آئین نامه آمده است: ( ..... سایت مخالف هر گونه نژادپرستی است ..... ) اما روشن نشده است که کدام نوشته ویژگی های یک نوشته نژادپرستانه را دارد و نوشتن چه چیزی برابر با نژادپرست بودن نویسنده آن است؟ اگر کسی بگوید فلان نژاد برتر از نژادهای دیگر است روشن است که یک نژادپرست است اما اگر کسی هم آشکارا در ستایش از یک نژاد چیزی نگوید اما معنای سخنش بدگوئی یا ستایش از گروهی از مردم یک سرزمین باشد سخن چنین کسی نیز نژادپرستانه است! مانند کسی که بگوید:

( ..... شما ترک ها ..... ) یا ( ..... شما فارس ها ..... ) و با به کارگیری پسوند (ها) انبوهی از مردم یک سرزمین را با یک چوب براند که سخن چنین کسی نیز جز نژادپرستی معنائی نخواهد داشت! و یا کسی که با به کارگیری واژه (قوم) آن هم در سده بیست و یکم و زمان اینترنت و ماهواره انبوهی از مردم یک سرزمین را با یک چوب براند و از قوم فارس، قوم ترک، قوم عرب، قوم یهود و ..... سخن بگوید بی چون و چرا یک نژادپرست است اما چون در آئین نامه تارنمای ایران گلوبال به این ریزه کاری ها پرداخته نشده است هم اکنون به فراوانی سخنان نژادپرستانه ای را که پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی در ایران گلوبال می نویسند می توان دید که با به کارگیری پسوند (ها) و یا واژه های (قوم) و (تبار) به نمایش درمی آیند و هرگز هم پاک نمی شوند! دوست گرامی، کیانوش توکلی، پرداختن به همه این ریزه کاری ها و بازنویسی آئین نامه تارنمای ایران گلوبال هم اکنون شدنی نیست و نیازمند زمانی دیگر است. ********** دوست گرامی، کیانوش توکلی، چون سخن درباره درج نوشته های قدیمی است راه چاره این است که در آئین نامه نوشته شود: ( ..... درج نوشته های قدیمی اگر سودمند بوده و با رویدادهای روز در پیوند باشند پس از ویرایش و بازنویسی و یا با توافق قبلی با مدیر تارنمای ایران گلوبال آزاد است، تشخیص و داوری درباره سودمند بودن و یا سودمند نبودن نوشته های قدیمی با مدیر تارنمای ایران گلوبال است و اگر نوشته ای قدیمی پس از درج شدن با تشخیص مدیر تارنمای ایران گلوبال سودمند ارزیابی نشود پاک خواهد شد ..... ) دوست گرامی، روشن است که با این روش گنجاندن نوشته های سودمند مانند ددمنشی های رژیم آخوندی که نمونه ای از آنها کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ است در تارنمای ایران گلوبال ممنوع نخواهند بود و از سوی دیگر هرزنامه های بی سر و تهی که هیچ خواننده ای ندارند ایران گلوبال را پر نکرده و پاک خواهند شد، با در نظر داشتن این نکته که در همه تارنماهای سیاسی نوشته هائی قدیمی که سودمند ارزیابی شوند گنجانده می شوند و شالوده کار در همه تارنماهای سیاسی سودمند بودن و یا سودمند نبودن یک نوشته است نه قدیمی بودن یا تازه بودن آن نوشته.
نوشته شده توسط: Anonymous

بالاخره تکلیف نوشتۀ آقای همایون سنجری چه شد؟ آن را بی جهت حذف کردید و حالا در زیر نامۀ اعتراضی او به بحث های بی سرانجام پرداخته اید و هنوز تعریفی از ایران ستیزی به دست نداده اید. گفته اید ایران ستیزی توهین نیست، خوب پس چرا آن نوشته را منتشر نمی کنید؟ مخاطب آن نوشته می توانست با نوشتن کامنت یا مقاله ثابت کند که ایران ستیز نیست. والسلام! به نظر من ایران ستیزی قبل از هرچیز جعل هویتی جدا از دیگر ایرانیان برای قومی خاص در آن کشور است. پان فارس ها همان اندازه ایران ستیزند که پان ترک ها یا پان کردها. شما مقالۀ به آن خوبی را که واقعاً درد شناسی می کرد، برداشتید و حالا دربارۀ اینکه چه نوع مقالاتی مفید یا مضر است جر و بحث می کنید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صمد گرامی
1-لطف کنید درستی نظر کسروی و نادرستی نظرمن را نشان دهید.
2- ما روی نقاط مثبت کارفرهنگی او و خارج از زمانش صحبت نمی کنیم.
3- صحبت سر نادرستی تئوری او و تبلیغات هامیان تز اوست. من چند دلیل جهت غیرعلمی بودن نوشته ی او ذکر کردم بفرمایید رد کنید.
4- شهادت یا کارفرهنگی تقدس ایجاد نمی کند. ما اینجا میکوشیم از معیارعلمی نسبی صحبت کنیم.علم تقدس نمی شناسد.
- تبلیفات غلط است چون به راه حل «رفع تبعیض» مربوط نیست.چیزی خارج از موضوع ست.
- دلایل غیرعلمی بودن تئوری او را نشان داده ام.
- نظر کسروی یک فرضیه است. فرضیه هم چیزی علمی نیست. تنها یک نظر است و ربطی به علم ندارد. تئوری و فرصیه را «علمی» نامیدن خود خلاف دانش است.
5- زبان سومری زبان دولت سومر بود. یک نظریه ی اثبات شده برای دانش زبان شناسی ست. یعنی تئوری علمی ست. و اثبات شده. چون اثبات شده برای دانش است پس سخنی علمی ست.

اما زبان آذری زبان مردم باستان آذربایجان تزی ست اثبات نشده برای دانش زبان شناسی. به این دلیل هم تنها یک نظر است . و غیر علمی.
نوشته شده توسط: Anonymous

در حقیقت نمودی از عصیان خاموش یک ملت است که بیزار از دین نفرت انگیز اسلام است . افرین بر شجاعت خطر افرین این بانوی شجاع ایرانی . بر همه ماست که از حقوق و اعتراض طبیعی این بانوی سد شکن ارتجاع سیاه دفاع کنیم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

واقعا «دیدنی» است ؛ برخی مواقع آدم فکر می کند، دارد ،خواب می بیند ولی فیلم واقعی است . خودتان این ویدئو را نگاه کنید. بیچاره ان زن چه بلایی سرش خواهند آورد. شرم تان باد .. چه به روز این مردم آورده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آذرگون! شما متاسفانه درسایت خود، به جای پرداختن به مسئله ملی آذربایجان، و تجزیه و تحلیل آن، بیشتر به رفتار گردانندگان گوناز تی وی پرداخته اید. خود مردم این را میدانند! حرکت ملی آذربایجان خیلی خوب و خیلی بهتر و واضحتر از شما میداند، گوناز تی وی، تلویزیون خصوصی آقای احمد اوبالی است. آقای اوبالی هرچه که به عقلش میرسد، میکند. مشتی دور خود جمع کرده، گوناز پاتوق شخصی است. و به حرمسرای مظفرالدین شاه قاجار شباهت دارد، که هرکسی بدان راه ندارد. تنها کسی بدان راه دارد، که دراول یا باید درمحضر آقای اوبالی چاپلوسی بکند، و یا مثل نوکر تحت اوامرش باشد. ویا گوناز درکنار شخص منفرد سیاسی خود را مطرح بکند واز آن طریق وجهه ملی و مقبولیت اجتماعی خود را بیشتر بکند. تنها از این راه میشود به گوناز راه یافت و حرف زد. این نظر شخصی من نیست، این نظر قالب مردم آذربایجان است. چه در داخل و چه در خارج! مردم

آذربایجان، به گوناز، شهرت ظنز آمیز " گوداز" داده اند. من از شنیدن آن متعجب شدم. چقدر مردم آذربایجان هوشیارند. خیلی از تماشاگران به طنز میگویند، آقای جواد، که برنامه را میگرداند، از ترس آقای اوبالی اغلب اوقات حتا جرات ندارد حرف بزند! همه چیز درکنترل آقای اوبالی است. فعالان ملی میگویند، گوناز تی وی، صدای اکثر آذربایجانی های خارج را به میزان نود وهشت درصد خفه کرده است. در خارج صدها اندیشمند، محقق، تاریخدان، شاعرو نویسنده، استاتید دانشگاه ، هنرمند، تئاتریست، صدها سیاست مدارملی مردمی، و دهها احزاب و تشکیلاتهای ملی وجود دارد، و گوناز تی وی از ترس مطرح شدن آنها، همه را بایکوت کرده است. مردم آذربایجان در این موضوع هم نظرند.میگویند، اگر روزی گردانندگان گوناز در آذربایجان صاحب پست و مقامی بشنوند، دراینصورت همه باید به حضرت جبرئیل پناه ببرند. اما تنها با انتقاد ازخصوصیات انحصارطلبانه گردانندگان گوناز تیوی، مشکل حرکت ملی حل نمیشود. آقای آذرگون! حرکت شما شخصا، درخدمت مردم نیست، اشباهات شما فاحشتراز گوناز تی وی است. لطفا به رفتاروعمل کرد خود نیز توجه بفرمائید. افکار شما بسود مردم آدربایجان نیست! مردم خام نیستند. مو را از ماست بیرون میکشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

.آقای توکلی خدا به ما و شما رحم کند. از این به بعد این کامنت آقای تبریزی را صد بار خواهیم خواند. ولی آقی تبریزی راست می گوید. چاپ مقالات قدیمی را آزاد کنید. من هم در سایت ثبت نام می کنم. هزاران مقاله قدیمی هم از لنین و مارکس و انگلس و استالین و کیانوری و طبری و مسعود احمد زاده و کسروی و نواب صفوی و... دارم که می خوام در سایت شما چاپ کنم. واقعا که عالی میشود.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

تبريزي جان، منهم موافقم كه آئین نامه سايت را مجدا مورد باز بيني دوستان و نويسندگان ايرانگلوبال قرار داد ، توجه كنيد حدود ١٥٠ نفر أكانت سايت را در اختيار دارند، مي بايست انتشار مقالات قديمي با توافق قبلي منتشر شود، حالا شما مي توانيد در همين جا ،نظر پيشنهادي خود را بنويسيد

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، کیانوش توکلی، سخن من این است که آئین نامه تارنمای ایران گلوبال باید بازبینی شود و گنجاندن نوشته های قدیمی باید آزاد باشد و نباید ممنوع شود چون در همه تارنماهای سیاسی به دلائل گوناگون نوشته های قدیمی گنجانده می شوند و شما حتی یک تارنمای سیاسی را نمی توانید پیدا کنید که در آن نوشته ای قدیمی گنجانده نشده باشد! برای نمونه روز یازدهم اردیبهشت روز جهانی کارگر است، اگر کسی سرودی را که شصت سال پیش درباره کارگران سروده شده است به ایران گلوبال بفرستد آیا ما باید این سرود را از ایران گلوبال پاک کنیم چون قدیمی است؟ و یا نویسندگان گوناگون درباره کشتار تابستان سال ۱۳۶۷ نوشته های فراوانی نوشته اند که بسیاری از آنها سال ها پیش نوشته شده اند، آیا ما باید بگوئیم چون این نوشته ها قدیمی هستند نباید در ایران گلوبال گنجانده شوند؟ دوست گرامی، قدیمی بودن یک نوشته آن را بی ارزش نمی کند و .....

..... تازه بودن یک نوشته نیز آن را ارزشمند نمی کند، برای نمونه دختری به نام بهناز کمابیش ده سال پیش نوشته ای درباره کشتار دختران زندانی در تابستان ۱۳۶۷ نوشته بود اما تارنمائی که آن نوشته در آن گنجانده شده بود بسته شد و از کار افتاد! خوشبختانه چون من آن نوشته را در دست داشتم آن را پس از ویرایش و بازنویسی به ایران گلوبال فرستادم http://iranglobal.info/node/22670 و یا خانم فریبا ثابت که هفت سال در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی زندانی بودند سال ها پیش کتابی به نام: "یادهای زندان" نوشته اند و من بخشی از آن کتاب را که درباره کشتار زندانیان سیاسی و به ویژه دخترانی که در تابستان سال ۱۳۶۷ به دست دژخیمان رژیم اعدام شدند می باشد پس از بازنویسی و ویرایش به تارنمای ایران گلوبال فرستادم http://iranglobal.info/node/22937 و همچنین نوشته های فراوان دیگری که سال ها پیش نوشته شده اند و بیشتر آنها درباره ددمنشی های دژخیمان و شکنجه گران رژیم ولایت فقیه هستند را من پس از روزها و ساعت ها کار برای ویرایش و بازنویسی آنها به ایران گلوبال فرستاده ام، دوست گرامی، کیانوش توکلی، آیا ما باید بگوئیم این نوشته ها چون قدیمی هستند هیچ ارزشی ندارند و باید پاک شوند؟ دوست گرامی، گذشته از آن که آئین نامه تارنمای ایران گلوبال کاستی هائی دارد که باید ویراسته شوند آن بخش از تارنمای ایران گلوبال که در آن آمده است: ( ..... درج مقالات قدیمی ممنوع است مگر با ویرایش جدید و یا با توافق قبلی ..... ) نیاز به بازبینی و بازنگری دارد.
نوشته شده توسط: lachin

آقای علاءالدّین فتح راضی.... خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید تا جمع این اعداد را بدست بیاورید . من هم تصمیم گرفته بودم این کار را بکنم تا نتیجه دیگری که در پائین منتشر می کنم به دوستان نشان بدهم ولی شما کارهای اصلی را کردید. تازه اگر دزدی و چپاول گری های خامنه ای , خانواده رفسنجانی ها و ..... حساب میکردید , فکر میکنم سزاوار گرفتن لیسانی در رشته ریاضیّات را داشتید. در هرحال باز هم ممنون.... دوستان , زنده یاد آقای غفاری , معلم ریاضیّات ما در تبریز و در دبیرستان امیرخیزی, روشی را به ما یاد داد که برای فهم اعداد بزرگ که سخت و تصورکردنی نبود, این اعداد بزرگ را به یک واحد قابل فهم تبدیل میکردیم که فهمیدن این اعداد را آسان میکرد. اگر یک اسکناس یک دلاری را که طولش 156 میلی متر, غرضش 66.3 میلی متر, ضخامتش 1.09 میلی متر را در نظر بگیریم است و 13 میلیارد دلاری که دوستمان حساب کرده

است, نتایج باور نکردنی زیر را بدست خواهیم آورد . یاد آوری باشد که دزدی و چپاول گری این آقایون, مخصوصآ خانواده خامنه ای تا 36 میلیارد دلار تحمین زده شده است. در هر حال.... اگر یک میلیارد دلار را در هر یک ثانیه , یک دلار یک دلار بشماریم , بیش از 31 سال طول خواهد کشید که این شمارش تمام بشود و اگر همین 13 میلیارد دلاری که این آقا زاده ها دزدیده اند با این روش بشماریم , مدت زمانی در حدود 403 سال طول خواهد کشید.اگر این مقدار پول دزدیده شده را یک دلار یک دلار در طول خط امتدادی قرار بدهیم, بیش از 50 بار دور کره زمین را گردش خواهد کرد. اکر این مقدار پول را یک دلار یک دلار بر روی هم انباشته بکنیم , ارتفاع این پول ها 1601.5 برابر ارتفاع قله اورست خواهد بود. اگر باز هم این مقدار پول های یک دلاری را در طول خط امتدادی قرار بدهیم , 5 برابر مسافت زمین به کره ماه خواهد بود.. جا دارد که از یک اقتصاد دان بزرگ که لیاقت جایزه نوبل را در رشته اقتصاد داشت جمله مشهورش ذکر را بکنم .. « اقتصاد مال خر است» . راستی این اقتصاد دان کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام از انجای که سایت ایرانگلوبال مسئولیت مدیریت این سایت را دارد و شاید مسولیتی برای مدیر سایت در بر داشته باشد من کامنت خودم که در جواب جناب دوست عزیز اقاای الیار است را در وبلاگ شخصی خودم نوشتم که در اینده پاک خواهد شد . برای سلب مسئولیت از سایت ایرانگبوال میتوانید به وبلاگ من در blog.com با ادرس Azeracademy امده در اولین صفحه کامنت من را ببینید. حتی لینک هم نمیدهم که یک وقت اشکالی به وجود اید. این وبلاگ شخصی من است. بعد از اذر اکادمی نقطه گذاشته بلاگ دات کام بنویسد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب تبریزی گرامی /در آئینامه امده است که درج مقالات قدیمی ممنوع است ولی بدنبال آن تاکید شده است برای درج مقالات قدیمی از قبل بایستی با مسئول سایت هماهنگ نمود .در همین ارتباط کاوه جویا با من تماس گرفت . ایشان مطرح کرد که در ارتباط با آذربایجان مطالب یک سویه در ایران گلوبال درج می شود و منهم بهش پیشنهاد کردم که می توانید مقالاتی که خود علاقمند ید را در سایت قرار دهید که از آن زمان به بعد ، ایشان مقالاتی در این ارتباط رادر سایت قرار داده که کامنت های زیادی هم به خود گرفته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جل الخالق! بازهم بگوئید "پول نفت بکجا میرود؟"

یک ساعتی وقت صرف کردم برای جمع زدن این ارقام تا بفهمم که کل برداشت (!) این حضرات چیزی معادل ١٣٫١٤٤میلیارد دلار است که ٧٫٤٠٢ میلیارد آن دلار بوده، ٣٫٩٢٧ میلیارد آن یورو و تنها ١٫٨١٥میلیارد بصورت پوند استرلینگ برداشت (!) شده ست. باز بگو مرگ بر آمریکا!
با علاقه ای که این حضرات بدلار نشان میدهند ظاهرا سرصحنه گردان انگلیسی کلاه گشادی رفته است. دقت داشته باشید که پوند انگلیس در این میان کمترین مقدار یعنی ١٫٨١٥میلیارد دلار را دارد. نکند اینهم کلک مرغابی باشد! حالا بیا و دائی جان ناپلئون نشو.
رکورد دار این لیست البته ولیعهد مقام معظم رهبری یعنی آقا مجتبی است با ٧٫٥٧٧ میلیارد دلار و نفر دوم حبیب الله عسگر اولادی با مبلغی بالغ بر ١ میلیارد دلار که معلوم نشد پس از مرگش این پولها در بانک های خارج چه شد و به کجا رفت. ولی این میان دلم بجال اسفندیار رحیم مشائی سوخت که نتوانست رئیس جمهور بشود و ثروتش در حد ٧٣ میلیون باقی ماند. حالا معلوم نیست چرا این بابا پناهی برای ده - پانزده میلیون چرا اسم مستعار برای خودش درست کرده و شده س.ح.پناهی. ظاهرا اسم اینها را بعنوان نخودی جا زده اند وگرنه صدها میلیون بقیه کجا و هشت میلیون فرهاد دانشجو کجا.
بخودم میگفتم که این حضرات دارند با این پول ها عشق میکنند و کار جمع و ضرب برداشت های آنها را من دارم انجام میدهم که اندر خم سنار دهشاهی حقوق سرماه مانده ام! حالا بیخیال من، فکر ملت را بکنید که اگر بانک هائیکه این پول ها را در اختیار دارند یکهوئی بسرشان بزند و بخواهند آنها زا صاحب شوند و چه راهی بهتر از یک مداخله نظامی که این میان بیچاره ملت که مثل همیشۀ خدا مرغ عروسی و عز خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آخرسر پارلمان فرمایشی آلمان گول انگلیس را خورد و رأی به ژنوسید ارمنیها بدست عثمانیان امانیست داد. حالا چطور اینا شمار دقیق ارمنیهای نامسلمان رو یک میلیون وصدهزار بیرون دادند خدا میدونه.
چنتا از این عکسهای کذائی رو هم گذاشتند توی این اینترنت بیصاحب که اگر آدم بدقت نگاه کنه میبینه که همه تقلبی اند. اولین کسی که تونست صد سال پیش عکسهای تقلبی بیرون بده همین انگلیسیهای بودند. دقیقاً مثل لوحه کوروش. توی این سایت چندین بار از طرف پژوهندگان Anonymous مظلوم نوشته شد که لوح کوروش تقلبی ست ولی مگر کسی باور کرد؟ تا اینکه خود من تونستم طی یک پرواز اردکوار و بدور از چشم MI-6 سری باین کوره آجرپزی در شرق لندن بزنم که برحسب قضا چندتا نمونه هم از این لوحه کوروش.... شده که میخواست به ملکه« ماساژنها» دست درازی کنه، گذاشته بودند توی دفتر.
روی میز دفتر کوره ‌یک نقشه ولو شده بود

که نشون میداد این انگلیسیهای بی....( نقط چینها از خودمه و ایرانگلوبال در چیدن نقطه چینها هیچ وهیچ دخالتی ندارد) چطور شبانه با چراغ قوه های اینفرارد چندین گونی خاک از زیر گور کوروش را خالی کردند و شبانه آوردند به همین کوره تا تاریخ خاک مو نذنه و چند نمونه از لوحه را ساختند و پختند و یکی از قشنگترینشو گذاشتند توی موزه.
واقعاً که این انگلیسیها مرض تاریخ سازی دارند.
امشب سرما خورده ام و نمی توانم غاغا خداحافظی کنم!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

قنبری عزیز، مطلب جدید شما را دارم درج خواهد شد. یاشا.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

احمدی زاده ی عزیز،
هر دو مطلب شما اینجا درج شده است(مترسک-خیار باباته).

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای انصاف گرامی،
اولا شما مختارید هر طور که می‌خواهید در مورد من قضاوت کنید. ولی من اگر علم غیب داشتم و می‌دانستم که امروز باید یک فاکت علنی برای شما بیاورم و چیزی را به شما ثابت کنم، حتما تذکرات و اعتراضاتم را در بخش علنی منتشر می‌کردم. البته شما به آقای توکلی دسترسی دارید و می‌توانید از ایشان سؤال کنید!!!
دوم اینکه من هم مانند هر خواننده دیگر حق دارم از مسؤل یا مسؤلین سایت بخواهم که به ضوابط سایت عمل کنند و آنها را زیر پا نگذارند. و شما نمی‌توانید این حق را از من بگیرید.
سوم اینکه همانگونه که شما این صلاحیت را برای خودتان قائل هستید که مرا مورد بازخواست قرار دهید، من هم این صلاحیت را برای خودم قائل هستم که از آقای توکلی بخواهم ضوابطی را که خودش مقرر کرده زیر پا نگذارد. من کار خود را در جهت بهتر ساختن سایت می‌دانم و شما "جلوگیری از به تعادل رسیدن سایت ایران گلوبال". کاری هم

نمی‌توان کرد. دو دید متفاوت است.
چهارم اینکه به نظر من شما دنبال بهانه‌ای برای کوبیدن من می‌گردید. من به این چیزها عادت دارم. تا امروز "ایران دوستان" مرا پانترک و تجزیه‌طلب و... نامیده‌اند و "پان ترکان" نیز مرا مانقورت و خودفروخته و نوکر فارسها و... شما هم مختارید مرا هر طور که دلتان بخواهد بنامید. باکی نیست!
پنجم اینکه درباره ضابطه عدم انتشار مطالب قدیمی می‌توانید با آقای توکلی و دیگر گردانندگان سایت وارد بحث بشوید. این ضابطه را من نگذاشته‌ام. گرچه با آن موافقم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اژدر بهنام شما سعی میکنید خود را بیطرف و حق به جانب نشان دهید. اما حقیقت آن است که شما در جبهه پانترک ها هستید. شما در پاسخ به اینکه چرا در مورد مقالات پانترکی قدیمی ساکت هستید و فقط به مقالات ایراندوستان اعتراض میکنید ما را به یادداشت های غیرعلنی بین خود و مدیر سایت حواله میدهید! آنچه که من خواننده از شما میبینم شخصیت عمومی و علنی شماست که همواره در کامنت ها و نوشته های شما ظاهر میشود وجهت گیری آن هم بر ضد ایراندوستان است. درد شما قدیمی بودن مقاله نیست بلکه محتوای آن است. مثلا شما در مورد مقاله " زبان دیرین و زبان کنونی مردم آذربایجان" از دکتر مرتضوی بجای خود مقاله به شخصیت دکتر مرتضوی حمله کرده اید و خاطره گویی از دهها سال پیش کرده اید و بعد هم نوشته اید: " گر کسی وقت و حوصله و سواد تحقیق داشته باشد، خودش تحقیق مستقلی انجام می‌دهد و مقاله‌ای می‌نویسد و وقت خود را صرف پاسخگویی به

احکام صادره از یک فرد درگذشته نمی‌کند."
آدرس: http://www.iranglobal.info/node/45288
اینجا بخوبی معلوم میشود که شما با اصل مقاله و نویسنده آن مخالفید و نمی خواهید مقالاتی با چنین محتوایی در سایت چاپ شود و ادعای قدیمی بودن را بهانه کرده اید. از سوی دیگر در همان نقل از ایین نامه آمده که مقاله قدیمی با ویرایش جدید یا موافقت مدیر سایت میتواند چاپ شود. پس این بهانه قدیمی بودن امر مطلقی نیست که پیراهن عثمان کرده اید و مدیر سایت اگر مخالف بود خودش اقدام میکرد. یعنی این مساله اصلا در صلاحیت شما نیست که اینقدر بر آن اصرار میکنید. در ضمن اصل ممنوعیت چاپ مقاله قدیمی هم مساله مبهم و بیموردی است. زیرا قدیمی بودن دلیل بد بودن یک نوشته نیست و تازه خود این قدیمی بودن هم نیاز به تعریف دارد که چه زمانی باید بگذرد تا یک نوشته قدیمی نام گیرد. مقاله ای که تا حالا در سایت چاپ نشده ولی مطالب سودمندی دارد و مورد توجه بسیاری از خوانندگان قرار میگیرد چرا باید به بهانه قدیمی بودن ممنوع شود؟ به دید من قصد اصلی شما از این اعتراضات و جلو افتادن ها جلوگیری از به تعادل رسیدن سایت ایران گلوبال است. دقیق تر اینکه شما میخواهید سلطه پانترک ها را بر سایت دوباره تحکیم کنید و این قصد خود را زیر پوشش دلسوزی و اصلاح خواهی و بیطرفی میپوشانید.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر دولتمردان ارمنستان، اختیار دست خودشان بود، با دوکشورهمسایه مثل آذربایجان و ترکیه در اوج رفاه و دوستی و صلح زندگی میکردند. اما از بخت بد آنها هنوزهم گوش به فرمان مسکو هستند، و قدرت تصمیم گیری ندارند. و همین مسئله به فقر و نداری مردم ارمنستان منجر شده است. مسکو که همیشه به بهانه های مختلف در رویای بر قراری تمهیدات زمان تزار است، با درگیری های ساختگی و اشغال بخشی از سرزمین آذربایجان به بهانه ارامنه، میخواهد مثل شمشیر داموکلس بر فرق همسایه گان خود آویزان باشد. و همین موضوع سبب شده است، که سایه سنگین جنگ و تهدید بر فرق همسایه گان، و سایه عفریت فقر و نداری بر گرده مردم ارمنستان سنگینی بکند، که مجبور به ترک وطن، و کوچ اجباری برای نجات آینده خویش باشند. ارمنستان چاره جز صلح با همسایگان خود ندارد. و هر قدر به اشغال خود در خاک آذربایجان دوام بخشد، روز به روز فقیرتر خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اردک سخنگو و یا ( دونالد داک) ... شما به عنوان یک اردک بالدار و آزاد می توانید به هرجا پرواز بکنید. اگر شما سایت ایران گلوبال را به یک قهوه خانه تشبیه می کنید و جائی را برای ( غا غا غا ) کردن نمی یابید , همان بهتر که در سواحل دیگر « یئیلاق- قیشلاق» بکنید..پرواز خوبی را برایتان آرزومندم

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من ازاینکه این سایت یک رسانه آزادیخواهی بوده واین امکان راجناب آقای توکلی وهمکاران ایشان باوجودافرادی مغرض اداره میکنند،این نقصیه یک امرطبیعی است ازایشان تشکر ودست یکایک آنهاراازاین سرزمین نفرین شده می بوسم. دوستان ساختاراجتماعی کشورهای چندملیتی ومهاجرپذیرولشگرهای مختلف آمده باساختاریک کشورهمچون کره.ژاپن و.. بایدازلحاظ سیستم حکومتی فرق داشته باشد.کسانی که ازسیستم های عقب مانده توتالیتری سالهای گذشته دفاع میکنند وهنوز درکی ازسیستم های فدرالی واستقلال وچندقدرتی رانمیتوانندتجسم کنند.این دوستان نمیتوانندونبایدهرمبارزی راماموردولت ویا کشورهای دیگربخوانند.ازلحاظ اخلاقی درست نبوده تفکرکردن رانبایدازانسانهاگرفت.درست است که تفکرانسانهاهاامکان دارد.همسوبودن درتفکرسیاسی ونزدیکی درتفکروتحلیل به حکومتهای ترکیه ویاآزربایجان ویاحتی به آمریکاواسراییل آیاهرنظرده ودارنده تفکررابایدبه جایی وصل کرد.؟

ظلم وجنایت ناهنجاری اجتماعی ایجادمیکند.شمادوست وهمزبان تورک ما(آذرگون)اگرجنایت وآسیملاسیون صدساله درایران راببینیدهرگزفکرنکنم به ماویابه آن دوست وهمزبان تندروماانگ ماموربودن بچسبانید.اگرتاریخ صدساله آزربایجان راخوب نگاه کنیدوازروی وجدان سالم کلاه خودراقاضی کنیدوبقول ماتورکان( ایری اوتوروب دوزدانیشاق)کج بشینیم ولی راست حسینی حرف بزنیم ،چه چیزی برای ماگذاشته اندکه شمابه مبارزان مااین انگ هارامیچسبانی،اگرجوانان آزربایجان مثل کردهاوبلوچ هاسلاح بدست گیرندوبرای هویت وحقوق اولیه انسانی جنگ کرده ودرتهران وشیرازواصفهان ورشت وهمدان.کرمان ویزد. وو..بانک وکارخانه وماشین تاسیسات آتش زنندوسرمایه های خودراازشهرهای فارس خارج کنند،آنوقت شماچکارخواهیدکرد. آقای آذرگون شمافکرکنم درخوابید جوانان به حقوق اولیه خودآشنابوده ولی راه سخت است هنوزازشعاراستفاده میکنند، هنوز دست بکارنشده اند.شماشده ایدکمک حال هویت تراش هاومن شمارامامورحکومت ومانقوردنمیگویم وبرای فکرکردن نیزآزادی ولی حق نداری کرم درخت ازدرون باشی. حق نداری دراین عصرروشنگری هرچه دلت خواست بگویی...........یک ملت آزاداست سرنوشت خودرادخودبدست گیرد.ملت هاوکیل ووصی نیازندارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام هموطن شریف و دانشمند من تقریبا تمام ویدیو های شما را گوش کردم همچنین ویدیویی که قصد حذف بلوچستان و اذربایجان را دارند هموطن گرامی در ایران ترکها و عربها را به رسمنیت نمی شناسند ما را ترک زبان و عربها را عرب زبان خطاب می کنند اصل 15 قانون اساسی بعد 36 سال اجرا نمی شود تنها راه دفاع از حقوقمان اتحاد است به نظر من باید بلوچ ها ، ترکها و عربها باهم متحد شوند از شما می خواهم درباره این اتحاد هم فکر کنین من تصمیم دارم یک سایت یه همین نام یعنی سایت اتحاد ترک ها بلوچ ها و عربها درست کنم شما هم در این باره فکر کنین ببینین چگونه می شود این اتحاد ایجاد شود

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

تبریزی گرامی،
این ماده را من در آیین نامه نگنجانیده‌ام و در حال حاضر هم من نمی‌توانم نقشی در تغییر یا حفظ آن داشته باشم. مسلما مسؤلین ایران‌گلوبال به پیشنهاد شما توجه خواهند کرد.
من در هشدار نسبت به انتشار مطالب قدیمی، آیین نامه سایت را در نظر داشته‌ام و نه ارزش آنها را.
اگر نظر مرا بخواهید، درست است که قدیمی بودن مقاله ضرورتا از ارزش آن نمی کاهد (ممکن است که مقاله‌ای قدیمی، به دلیل یافته‌های جدید، امروز دیگر ارزش سابق را نداشته باشد) ولی من فکر می‌کنم که انتشار مطالب قدیمی دردی از ما دوا نمی‌کنند مگر اینکه به مناسبت خاصی باشد. حالا این مقاله چه در ایران‌گلوبال منتشر شده باشد یا در جایی دیگر.
به نظر من یک سایت با مطالب جدید است که زنده نگه داشته می‌شود. وقتی در یک زمینه مطالب جدید و به روز وجود دارد، چرا باید دست به دامان مطالب قدیم شد؟ زمانی که مطالب جدید موجود باشند، برای استفاده از

برای استفاده از مطالب قدیم، می‌توان به آنها لینک داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ممکن است، آقای آذرگون، چون جواب منطقی به سئوالات اساسی جناب ائلیار را نخواهد داشت، ایشان را نیز بطور تلویجی دشمن آذربایجان، و یا ترکیه گرا، و باکو گرا و حتا مسکو گرا بنامد. من بعنوان یک آذربایجانی مدافع حقوق ملی مردم، شخصا سئوالات و انتقاد های جناب ائلیاررا منطقی و انسانی می بینم تا حرفهای آقای آذرگون، که به بهانه ایران و بوسیله انگهای مختلف در صدد کوبیدن فعالان حرکت ملی آذربایجان است. فعالانی که برای حقوق انسانی خویش مباره میکنند، و از تبعیض و دیکتاتوری و نژاد پرستی حکام شاه و شیخ جانشان به لب رسیده است. راستی هدف آقای آذر گون، با نشر چنین موضوعات و بد نام کردن حرکت ملی، و خواست مردم آذربایجان چیست؟ و چه هدفی را دنبال میکند و چه چیزی را میخواهد بمردم ستم دیده آذربایجان ثابت بکند؟ آیا ایشان عذاب وجدان نمیگیرد، وقتی به فعالان حرکت ملی مردم آذربایجان انگ پانترک می چسباند؟ و در این

راستا، از رژیم سلامی ...، و کسانیکه زبان و فرهنگ و حقوق ملی و مدنی، مردم آذربایجان را نابود کرده اند، حتا حرفی برزبان نمی راند؟ آیا ایشان طرفدار و حامی رژیم اسلامی است؟
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اژدر بهنام، بدبختانه آن بخش از آئین نامه تارنمای ایران گلوبال که می گوید: ( ..... درج مقالات قدیمی ممنوع است مگر با ویرایش جدید و یا با توافق قبلی ..... ) چندان روشن نیست و بدفهمی به بار می آورد! اگر نوشتار سودمندی چند سال پیش در تارنمای دیگری به جز ایران گلوبال نوشته شده باشد و پس از بازنویسی در ایران گلوبال گنجانده شود هیچکس هیچ زیانی نمی کند و همه سود می برند اما نوشتاری که پیش از این در تارنمای ایران گلوبال گنجانده شده است اگر بدون هیچ ویرایشی برای بار دوم و در لینکی دیگر گنجانده شود روشن است که کاری بیهوده است! دوست گرامی، نه قدیمی بودن یک نوشتار از ارزش آن خواهد کاست و نه تازه بودن یک نوشتار آن را با ارزش خواهد کرد! برای نمونه من نوشته های فراوانی را درباره ددمنشی های رژیم آخوندی به ایران گلوبال فرستاده ام که قدیمی بودن آن نوشته ها آنها را بی ارزش نمی کنند، مانند .....

..... نوشته های خانم مینا انتظاری و یا نوشته های خانم منیره برادران و یا نوشته های خانم مینا زرین و ..... از این روی بهتر است این بند از تارنمای ایران گلوبال این چنین ویراسته شود: ( ..... درج مقالات قدیمی و تکراری که پیش از این در تارنمای ایران گلوبال گنجانده شده است ممنوع است مگر با ویرایش جدید و یا با توافق قبلی ..... ) با این ویرایش گرفتاری از میان خواهد رفت و گنجانده شدن نوشته های سودمندی که پیش از این در تارنماهای دیگر گنجانده شده اند گلایه ای را در پی نخواهد داشت.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

چه سیاستی در مقاله ی بالا دنبال شده است؟
آیا نویسنده که خود را دلسوخته ی آذربایجان مینامد در پرداختن به مسئله ملی توانسته این دلسوختگی را عملا نشان دهد؟
یعنی به مشکل مهمی و راه حلی پرداخته؟
کاش نویسنده متین و مستدل سیاست غلط را نشان میداد که استفاده میشد.

من به نکاتی اشاره کرده نتیجه گیری را بخود خواننده محول میکنم:
نویسنده خواسته به «سیاست تبریز-باکو-آنکارا» که از سوی گروهی از ترکیه گرایان و باگوگرایان رایج است نقد نویسد.
نقد. که خصوصیات و مفهوم خود را دارد. و با نوشته ی تبلیغاتی فرق دارد.
کار نویسنده :
-افراد را مأمور و دروغگو نامیده- و اتهامات به دیگران زده.
-این افراد را باعث امنیتی شدن مسئله ملی دانسته -به جای طرح سرکوب جنبش ملی در ایران توسط حکومتها. و بعد اشاره به نقش جدایی خواهی درمسئله.
-یک گروه ترکیه گرا را به جای کل جنبش ملی در آذربایجان گرفته و خلاصه کرده .
-

1-«یک ملت و مملکت باید خیلی غیرعلمی و لجباز باشند که حدود 100 سال در مورد زبان و فرهنگ و جغرافیای مشهورترین نقطه ایران یعنی آذربایجان بحث و جدل کند.»
-ندیدن سرکوب جنبشهای ملی در قرن اخیر توسط حکومتها-سیاست حکومتی.

2-«اینکه یک آذربایجانی مثل اوروپا و امریکا و تمام جهان متمدن خواستار تقسیم عادلانه ثروتهای ایران در تمام ایلات و استانهای مملکت باشد و بخواهد موسیقی و فرهنگ و زبان خود را حفظ کرده گسترش دهد «مسئله امنیتی نیست و نبوده است» تا وقتی که پای دوستان مامورمان به میان آمد.»
-دامن حکومتها پاک بوده و هست . فقط چند نفر مامور کار را خراب کرده اند! سیاست حکومتی.

3-طوری میگویند فارسی ننویسیم مثل اینکه کل منطقه آذربایجان جای در باکو و انکارا است.
-نوشتن به زبان مادری را انقلاب انترنتی برپایه ی علاقه ی افراد پیش روی آنها گذاشته. و همه جا را دانشگاه زبان مادری کرده.
4-....
5- ورد به جغرافیا و تاریخ-با دید سیاسی- پرداختن به مسایلی که برای خود اهل علم مناقشه دار است.طرح این مسایل در نوشته سیاسی. که جایش در مطلب تاریخی ست. متد و سیاست ایرانگرایی.
6-مامور باکو ترکیه خواندن جدایی خواهان. سیاست حکومت.
7- مشکل حقوق ملی را در مواضع چند نفرخلاصه کردن. سطحی نگری.سیاست حکومت.
8- سخن از ایرانیت-ملت ایران- آذری راندن- سیاست حکومتی-ایرانگرایی.
9- مخالف خود را دروغگو- مامور خواندن و خود را تنها مالک حقیقت دانستن. سیاست حکومتی-ایرانگرایی
10 - دامن حکومت را در مسئله ملی پاک نگهداشتن. سیاست حکومتی.
11- دلسوخته آذربایجان نشان دادن خود . سیاست حکومتی و غیرحکومتی. با نفی جنبش رفع تبعیض سیاست حکومتی.
و اشکالات دیگر.....
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب زنده باد آزادی،
شما هم چنان می توانید کامنت بنویسید، اما دیگر زبان تند و تیزتان را باید به کناری‌ بگذارید و از همین زبان اروتیک استفاده ‌کنید. زبان تند و تیز مخصوص کاربرانی است که اسم نویسی کرده اند. البته اصطلاحات سیاسی را که تهمت یا توهین شمرده می‌شوند، می توانید همچنان به کار ببرید، به شرطی که آن‌ها را هم به زبان اروتیک بازگردانید. مثلاً به جای پان ترک بگویید: ترک عاشق کش. چنان که حافظ گوید: ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز. یا بگویید ترک کافرکیش : چیست قصد خون من آن ترک کافرکیش را / ای مسلمانان نمی‌دانم گناه خویش را. یا به جای تجزیه طلب بگویید: جفا پیشه. به جای پان ایرانیست: ایران خواه. (خواه از خواهش): می خواهمت ای ساقی برخیز و شرابم ده. وغیره

نوشته شده توسط: Anonymous

مقالات ایران گلوبال در باره نژاد و زبان و ملت و قوم که معمولا با بالاترین تعداد کامنت ها همراه است آدم را بیاد این شعر معروف میاندازد که " خانه از پای بست ویران است - خواجه در فکر نقش ایوان است ". امروز دنیا بحرانی ترین دوران زندگی بشر را طی میکند و خاور میانه یکی از مراکز اصلی این بحران است. ترجمه مقاله نوام چامسکی در اخبار روز به خوبی واقعییت این بحران را نشان میدهد که میگوید " «در واقع او [ اوباما ] در این مسیر تلاش نمی کند. او به تازگی یک برنامه تریلیون دلاری برای نوسازی سیستم سلاح های هسته ای آمریکا براه انداخته که به معنای گسترش سلاح های اتمی است. این یکی از دلایلی است که چرا ساعت نمادین روز قیامت که ابتکار مجله دانشمندان اتمی است، فقط در چند هفته گذشته، دو دقیقه به جلو برده شد و به نیمه شب نزدیک تر شد. نیمه شب نماد پایان جهان است و اکنون ما تنها سه دقیقه با نیمه شب فاصله داریم.

اکنون ما نسبت به سی سال پیش به وقوع فاجعه نزدیکتریم. حتی از زمانی که ریگان سر کار بود و هراس زیادی از جنگ وجود داشت.». و محور اصلی گفتگوی ما مثلا اینست که باید زبان آذربایجان را آذری دانست و یا ترکی؟ و نمیدانیم که " تا کله چرخ داده ای خوردت ". و اسفا.

بحران های امروز جهان در گفتگو با نوام چامسکی
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=66513
نوشته شده توسط: Anonymous

بدر بگو تا تخته بفهمد!
غا غا غا، وقتیکه اردک خانم دانشجو بود، بعضی از کافه رستورانها که تازه راه افتاده بودند ومشتری نداشتند، میآمدند وچندتا ازدانشجویان را ساعتی چند مارک میدادند تا در این کافه رستورانها بنشینند وقهوه بنوشند تا شاید فضای کافه رستوران را از سوت و کوری در بیاورند. صاحب کافه خودش هم پیش دانشجویان مینشست تا جمعشان جمع شود. بدین منوال فضای کافه آماده کشش مشتریان از بیرون میشد.
در این سایت هم برخی از مقاله نویسان، اول خودشان یا هم مسلکشان کامنتی بیمورد میگذارد تا شاید بساط گرم شود.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جناب زنده باد آزادی، کسی جلو شما را نگرفته. شما مانند سابق می توانید کامنت بنویسید.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آ.گلی گرامی،
لینک شما به فهرست پیوندها افزوده شد.
با سپاس

نوشته شده توسط: Anonymous

این کار را بکنید، تا حسن بماند و حوضش! خودتان بنویسید و خودتان بخوانید! الوداع! تا به روز قیامت در کنار جوی کوثر برین، بقول سید علی، در کنار ملائکه ها و زیبا رویان طناز که در اوهامی خلسه گون، با چرخش یک مژه عشوه آمیز دل هزاران شهید مفت را در کمند زلف چلیپایش بر زنجیر میکشد. آه ای جگر تشنه، و ای دلسوختان اندام هوسناک، که در دیار غربت مشغول روزه جنسی، و ندبه زاری هستید، اینک بشنوید، فریاد دلسوختگان فراموش شده را از فراسوی دنیای زیبائی، که دیریست عشق را هوسناک برآغوش کشیده اند، و در رسای سینه های بلند شور و آزادگی، آواز زندگی سر میدهند. بدرود! ما را با مردگان، ما را با رفته گان کاری نخواهد بود. الوداع. ما تشنه آغوش باز و هوسناک اندام سحر آمیز بحث و گفتگو هستیم. زنده باد آزادی.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آذر گون! میفرمائید، "این فحشها و توهینای و رفتاراینها نه تنها چیزی به ما درآذربایجان نخواهد داد بلکه حتی موقعیت و جایگاه فعلی ما را هم از بین خواهد برد." پایان نقل قول. عرض بمحضرت 1.این شما هستید، که مردم آذربایجان و پیشقراولان و رهبران ملی آنرا که بسیاری ازجوانان آنان در زندانهای رژیم اسلامی بسرمیبرند، با انگ بیسواد، دگم و پانترک، مورد حتک حرمت و توهین قرار میدهید. 2. در ثانی مگر آذربایجان که نزدیک صدسال است که از طریق رژیمهای دیکتاتور شاه و شیخ وعوامل پانفارس و مانقورد آن سرکوب میشود، و تمام حقوق زبانی، فرهنگی، ملی ـ مدنی، اقتصادی، آزادیهای سیاسی و اختیارات حق تعیین سرنوشت آن در زیر چکمه ها و نعلین آنان له و لورده میشود، مگرچه حق وحقوق و یا موقعیت و یا جایگاهی جز برده گی دارد، که از دست بدهد؟

ممکن
نوشته شده توسط: Anonymous

برای شما و سایت پر بارتان آرزوی موفقیت دارم.
اگر ممکن باشد لینک سایت ما را هم به پیوند هایتان اضافه نمائید.
با تشکر
www.turkmenistaniran.com

نوشته شده توسط: Anonymous

در همبستگی با قربانیان در یا. غرب باسیاستهای مخرب خود خاورمیانه و افریقا را به ویرانه تبدیل کرده است. جنگ در عراق افغانستان و سوریه میتواند روز ی به سراغ ما هم بیاید .برما ایرانیان است که شرائطی بوجود نیاوریم که هموطن های ما به سرنوشت مردم سوریه و عراق و وو دچار نشوند.تصور اینکه هزاران ایرانی از هر شهر و استانی در ترکیه و یا کشوری دیگر اواره شوند و ..بسیار درد اوراست .

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای نگرش گرامی،
اولا در مورد مقاله‌ای که مطرح کردید، من همان زمان در صفحه داخلی مدیریت نوشتم:
" اژدر بهنام: دوستان عزیز، مقاله آقای صدیق با عنوان "آذر و آذری" قدیمی است و ما مقالات قدیمی را منتشر نمی کنیم مگر در موارد خاص. چه لزومی داشته که این مقاله منتشر شده؟" شنبه, 04/20/2013 - 20:14
و آقای توکلی پاسخ دادند: "این روزها بحث آذری زیاد مطرحه اشکال نداره......."
"اژدر بهنام: یعنی مقاله جدید در این مورد وجواد ندارد؟.........."
و به راستی در آن زمان و روزهای پیش از آن بحث حادی در سایت جریان داشت درباره کنفرانس باکو و درباره نوشته آقای کرمی با عنوان "تُرک ستیزی یک جریان سیاسی ایران هست، یا نظرات شخصی؟"
یعنی برخلاف آن چه که شما و آقای انصاف مدعی هستید، من کار خودم را کرده‌ام.
در آن زمان "مدیریت سایت" وجود داشت و اعتراضات و شکایتها و مسائل "گردانندگان سایت در همانجا مطرح می‌شد و نه در

و نه در صفحه عمومی سایت و طبیعی است که آقای انصاف و شما از آن بی اطلاع باشید.
دوم اینکه من استدلال شما را نمی‌پذیرم که می‌نویسید: "مثال آوردن از موارد "هشدار" برعهده شماست"
آقای انصاف مدعی هستند که "سالها صدها نوشته پان ترکیستی که خیلی از آنها هم "قدیمی" بوده اند در این سایت منتشر شده و آقای اژدر هم هیچگاه از انتشار آنها دلواپس نشده و خواهان جلوگیری از انتشار آنها نشده اند".
و مثال مشخصی هم نزده‌اند تا من به سوابق امر رجوع کنم.
این کدام منطق است که به من می‌گوید در مقابل یک ادعای بی‌پایه بروم و "خیلی از آنها" را پیدا کنم و به آقای انصاف بگویم که در کدام موارد اعتراض کرده‌ام و در کدام موارد نه؟
آقای نگرش گرامی،
اثبات ادعا بر عهده مدعی است نه بر عهده متهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Azari

من هم مانند شما فکر میکردم تا متوجه شدم برای مثال اقای فیروز منصوری اهل شهر سلماس اذربایجان طی دو جلد کتاب تاریخ زبان و فرهنگ آذربایجان که نوشتند به تک تک ادعاهای تاریخی و زبانی و فرهنگی ترکگرایان در 25 سال قبل جواب دادند و حتی کار به شکایت هم کشید . بین روزنامه نوید اذربایجان و ایشان نزدیک یک سال کشمکش بود که همه اسناد ان در کتاب ایشان امده است که میتوانید از لینک زیر دالنود فرمایید.
http://ketabestan4uiran.blogsky.com/tag/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%…

ایا انسانی که ادعا دارد دردش درد ملت و هویت و مردم است میتواند بعد از گذشت 25 سال با وجود مطلع شدن باز هم ساز خود را بزند ؟؟ من کودکانه فکر میکردم هیچ کسی جواب منطقی به اینها نداده است. اما هر چه پیش میروم میبینم قضیه فقط منافع و لجبازی است و اگرنه برای مثال اقای پرویز زارع شاهمرسی هم کتابی در مورد جغرافیای البانیای قفقاز و اذربایجان نوشتند.
http://ketabesabz.com/book/13690/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%82%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%B2

پس بر خلاف تصور شما ( و البته من) جواب منطقی و علمی خیلی خونسردانه داده شده است. اما گوش شنوای نیست. این فحشها و توهینای و رفتار اینها نه تنها چیزی به ما در اذرایجان نخواهد داد بلکه حتی موقعیت و جایگاه فعلی ما را هم از بین خواهد برد.
اما در مورد ناسیونالیسم ایرانی بله این ناسیونالیسم 100 سال قبل مدوم شده است و باید بازنگری شود . فرضیه های تاریخی 100 سال قبل باید بازنگری شوند اما این نه کار پوپیرار است که پرواز مگس را هم به صهیونیسم جهانی وصل میکند نه کار همفکران او.
در مورد پانتورک بودن هم من چیزی نمیگویم به صفحه های اینترنتی مشهورترینهای اینها بروید خودشان عنوان میکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آذر گون
مطالب نوشته شده در مقاله جنابعالی ،از نظر بنده فاقد هرگونه پایه و اساس علمی و تاریخی بوده،و چنانچه از آغازین سطور نوشته سعی بر محکوم نمودن کشورهای آزربایجان،ترکیه و فعالین ملی و مدنی آزربایجان را دارید.این جبهه گیری در آغازین سطور مقاله ،نوشته جنابعالی را فاقد هر گونه بنیان علمی کرده و حتی مطالب را بدون اسناد تاریخی و با آماری و ارقام دلبخواهی ارایه میکنید.شما سعی در تخریب حرکت ملی آزربایجان دارید نه تعیین سرحدات آن.این نشان میدهد که جنتبعالی هیچگونه سفر علمی در شهرهای ایران و کشورهای منطقه نداشته اید تا با اسامی و فولکلور و رفتا های فرهنگی یکسان که قابل بررسی در علم مردم شناسی است آشنایی داشته باشید.
در ضمن شما اگر ازربایجانی باشید و سنگ آذرآبادگان را به سینه بزنید بهتر است بدانید که بالتانین دسته سی آغاجدان اولار.
.................

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی ... امیدواریم این کار خوب شما ادامه داشته باشد و همچنین این مشکلات کامنت گذاری هروز و هروز کمتر و کمتر بشود . بهترین ها را برایتان آرزومندم.....

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناتو! مثل اینکه شما هنوز درخوابید! اتفاقا پژاک و پژاکها، با نقشه های همین رژیم اسلامی بتدریج و بصورت خزنده، سرزمین تاریخی آذربایجان را جزو کردستان قلمداد میکند، و بطورضمنی برای اشغال سرزمین آذربایجان و مناطق آن، کرد های رانده شده عراقی و سوریه ای را به بهانه ایران درآنجا اسکان میدهد، و فردا نیز خواهند گفت اینجا کردستان است. چه رژیم ایران سر کار باشد، چه نباشد، چنین نقشه ای درحال اجراست. و وجود همین رژیم اسلامی این موضوع را تسریع میکند. شما مثل اینکه درخواب هستید. و واقعیت ها را نمی بینید! اینقدرساده لوح نباشید! رژیم اسلامی تهران، جز خشکاندن ریشه مردم آذربایجان هدف دیگری دنبال نمیکند. شما سخت در اشتباهید. و در خیالات واهی بسر میبرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز بدون شک چالش‌های آینده ایران، نبرد دو نیروی ( گریز از مرکز و متمایل به مرکز ) خواهد بود، واقعیتی که انکار ناپذیر و اجتناب ناپذیر است تقویت و قدرت گیری روز افزون نیروی گریز از مرکز به دلیل ( گسست علمی‌، تکنولوژیکی، هنری، سیاسی، انسانی‌ ) دنیایی پیرامون نسبت به مرکز است. اگر توسعه تابع حل تضاد در حیطه‌های فرهنگی‌، اقتصادی، سیاسی است با انقلاب اطلاعاتی مرکز به حاشیه رانده خواهد شد و حاشیه گفتمان حکم را بر مرکز دیکته خواهد کرد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام گرامی، در پاسخ انتقاد جناب "انصاف" که معتقدند شما یکطرفه به قاضی می روید نوشته اید: " شما به عنوان نمونه یک مثال، تنها یک مثال بزنید که من در رابطه با انتشار مقالات قدیمی به مسؤل سایت هشدار نداده باشم". این پاسخ شما منطقی نیست زیرا مثال آوردن از موارد "هشدار" برعهده شماست که متاسفانه هیچ مثالی نیاورده اید. به هر حال من با جستجو در سایت موارد متعددی یافتم که مقالات پان ترکی قدیمی منتشر شده و برخلاف ادعای شما اثری از اعتراض و "هشدار" شما دیده نمی شود. برای مثال مقاله آقای حسین محمدزاده صدیق به این نشانی اصلا اعتراضی از شما را به دنبال نداشته: http://www.iranglobal.info/node/18215 راستی آقای بهنام گرامی شما چرا فقط از انتشار مقالات ایرانگرایانه برآشفته می شوید و اعتراض می کنید؟ من نوشته جناب "انصاف" را در مورد جانبدار بودن شما درست می دانم.