Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

anonym گرامی من بارها اعلام کرده ام که «چیزی نمیدانم» و جواب مسایل را با « همفکری دیگران» جستجو میکنم. دوران «من میدانم» تمام شده است. البته برای من.عقلم به اینجا رسیده که بدانم چیزی نمیدانم. حالا شما با سواد و دانا هستید جواب خودتان را به مسایل بدهید تا ببینیم چیست و چه مشکلی را حل میکند. شعارهای سیاسی بالا نهایت افت اندیشه، درتاریخ تفکر سیاسی آذربایجان است. که من به نقد آنها در نوشته هایم پرداخته ام.این حرفها در حقیقت تفکر و اندیشه نیست. کودکی سیاسی ست.و بازی فکری کودکانه.یعنی حرفهای بامزه ای هستند و یا به قول نویسنده بی مزه اند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در شرایط حاضر چریک شهری نمی تواند موجودیت بیابد. چون : 1- ایدلوژی مارکسیسم کلاسیک قدرت جذب نیرو برای اینکار ندارد. از بین طبقه متوسط یا حتی کارگر2- بخش بزرگ چپ به سوسیالیسم دموکراتیک از راه مبارزات مدنی معتقد است.3- ایده لوژی ناسیونالیسم ملیتی نه در تمام ایران و نه در منطقه خود قدرت جذب و سازماندی چنین حرکتی را ندارد. این ایده لوژی تنها در بین گروهی از جوانان است که با دیدن راه مبارزات مدنی جذب چنین برنامه و تئوری نمی شوند. از سوی دیگر روشن است که حرکت ملیتی توان سراسری شدن ندارد. امکان پیشرفت و حیات برای چریک شهری ملیتی موجود نیست و تئوری غیر عملی ست. 5- ارتباط پیشرو با مردم توسط انترنت و کار مدنی مخفی و نیمه مخفی هست.لازم نیست ارتباط از طریق عملیات نظامی و غیر مستقیم برقرار شود.وقتی ارتباط با مردم باشد دیگر کارهای نظامی برد نمیتوانند داشته باشند.

4- پس به این دلایل با صراحت میتوان گفت امکان کار برد تئوری چریک شهری در شرایط حاضر نه برای مارکسیستهای کلاسیک ممکن است و نه برای ملیتی ها.
6- پیشرو به افراد احزاب خلاصه نمیشود. درجامعه 80 ملیونی نسل جوان -70 در صد جمعیت- بی تفاوت به وضعیت نیست و کار میکند.
7- Anonymous گرامی نظرات کنونی حمیدیان ربطی به سیاهکل ندارد. نماینده گان جریان سیاهکل گروههای دیگر فدایی هستند.
نوشته شده توسط: Anonymous

در ترکیه نیز، همین اردوغان " گرجستانی " است، آیا امور ترکیه در خدمت گرجستانی هاست؟ استالین نیز بر حسب تصادف "" گرجستانی "" بود، آیا سیستم روس‌ها در خدمت مردم گرجستان بود؟ بارک اوباما نیز از کنیا یا از آن منطقه است، آیا آمریکا دست کنیا ئی هاست؟ سیستم ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند، همه در خدمت سیستم هستند، غیر فارس در سیستم، به معنی‌ عدالت سیستم نیست، به معنی‌ خدمت برای پیشبرد سیستمی‌ است ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا جمال دوست و هموطن کرد عزیز کجاا ئی، بیا توضیح بده لطفا، آیا این اتفاق ربطی‌ به گفته شما "" نهنگ گیری از آب‌های گًل آلود دارد؟ "" در شهر ""Burj Hammoud"" برج حمود، شمال بیروت، کرد‌ها و ارامنه درگیر شده اند، این درگیری چنان وسیع بوده که پلیس شهر وضعیت "" شرایط ویژه "" اعلام کرده بود، انگار بعضی‌ها که حسودند از خرید زمینهای اطراف توسط کرد‌ها شاکی‌ هستند، من اطّلاعات دقیقی‌ ندارم، آقا جمال بیا موضوع را با جزئیات بگو، راستی‌ آیا این اتفاقات در کرکوک و اورمیه نیز که با شما با سیاست "" ماهی‌ که هیچ نهنگ گیری از آب‌های گًل آلود می‌نامید "" ربط دارد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

مبارزه چريكى به نطر من با چند اشكال روبرو است
١-همانطور كه اشاره كرديد مى تواند براى سركوبى شديدتر مبارزات مدنى مورد استفاده رژيم قرار گيرد.
٢-نيروى رهبرى كننده در جامعه وجود ندارد،يا رك و عاميانه عرض كنم،مردم دلسرد شده اند از اپوزيسون،يعنى نمى توانند اعتماد كنند و هزينه بدهند،مثل شده كه هر كس مى ايد براى خوردن مى ايد،فرقى نمى كند كه كى باشد،(راست و دروغش كه مورد اعتقاد خيل عظيمى از مردم مى باشد با خودشان است)
٣-در اينجا خصوصا از مليتها نام برده شده،در حال حاضر اين مسله بعنوان راهى براى سرنگونى نظام اسلامى به هيچ عنوان نمى تواند راهگشا باشد،لااقل در حال حاضر،چون اتحاد مليتها پيش زمينه مى خواهد و اتحاد مبارزان اين مليتها دوش به دوش هم بدون اينكه خواسته هايشان به رسميت شناخته شود،اولا در افكار عمومى مليتهاى غير فارس مورد استقبال ممكن است قرار نگيرد،و دوما حكومت و البته مخالفين

ناسيوناليستى اش صددرصد احساسات ناسيوناليستى خلق فارس را تحريك خواهد كرد،كه اينها مى خواهند مملكت را تجزيه كنند،و اين اتحاد طولى نخواهد كشيد كه به جنگ وطن پرستانه تبديل خواهد شد،
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای احمدی واقعا باعث تاسف است که شما هنوزازکودتای السیسی درمصرحمایت میکنیدوازآمریکابه علت کاهش کمک نظامی به مصرانتقاد میکنید،اتفاقا کودتای مصرکاملابنفع بشاراسد تمام شد،محمد مرسی رئیس جمهورمنتخب مصردستوربسته شدن سفارت مصردردمشق را داد وروبط خود را با دمشق قطع کرد وحتی قراربود نیروی داوطلب ازمصربه سوریه روانه شود ،اما کودتا چیان مصراعلام کردند دربحران سوریه بیطرف میمانند،

درثانی با وقوع کودتا درمصراین پرسش پیش می آید اگرکودتاچیان درمصرازدید شما مقبول هستند ونباید ازطرف جامعه جهانی منزوی شوندوآنان حق دارندکه رئیس جمهورمنتخب را برکنارواو را زندانی کنند ،وبیش از دو هزارنفررا دررابعه عدویه به خاک وخون بکشندوبیش از۵۰۰نفرازاخوان المسلمین رابه اعدام محکوم کنند،پس چطوری بشاراسد این حق را ندارد که با گروهایی که بسیاررادیکال هستند بجنگد؟البته منظوربنده حمایت از بشاراسد خونریز نیست ،فقط پرسشی است از عقیده یک بام ودوهوای شما که درمقا له موجود است.
نوشته شده توسط: Anonymous

اىليار عزيز،اينكه طيفى در اذربايجان بعضا شعارهاى مى دهند كه قابل دفاع نيست شكى نيست،ولى اين مسله هم هم است كه وقتى نه رسانه اى است نه اجازه اى براى ان،نه تشكيلاتى است و نه اجازه اى براى ان،و باران توهين و تحقير از طرف كسانى كه اتفاقا رسانه و تشكيلات و امكانات دارند باريده مى شود اصولا راه ديگرى براى خلق اذربايجان نمى ماند،شما وقتى يك ورزشگاه به زشتى بانگ مى زند كه ،توركه صداش در نمى ايد. صداى عرعر نمى ايد.شما انتظار داريد جوانان تحقير شده چه جوابى بدهند؟انتظار نداشته باشيد كه بگويند اى واى فحش ندهيد،بد است.اينكه شما يكطرفه به قضاوت مى رويد صحيح نيست،شما مى گوييد با كسى اتحاد نمى كنند؟اصولا كسى نيست با ما اتحاد بكند تا ما با او اتحاد بكنيم،اتحاد يعنى درك متقابل و قبول حداقلى از مواضع و نفع طرف مقابل،
باز هم عرض مى كنم شما با يد با در نظر گرفتن اقدامات فاشيسم فارس مبارزات خلقهاى غيرفارس

على الخصوص توركها را قضاوت كنيد،فاشيسمى كه رسانه دارد،قدرت دارد،پول دارد،هزاران موسسه حتى فحش ها و تحقيرهايش را تىوريزه مى كنند،
نوشته شده توسط: Anonymous

نويسنده از تيتر بى مزه استفاده كرده،بهتر است بامزه را توضيح مى دادند،اين ايشان به عنوان يك تورك ستم ملى را حس نمى كند،ولى من كه حس مى كنم نمى توانم احساساتم را سركوب كنم،و بى شك در مقابلش طغيان مى كنم،نويسنده بيشتر در فكر نسخه پيچى هست،و مى خواهد احساس و نگاه خود را تحميل كند،ايشان كوردها،عربها،بلوچها را واجد شرايط ستم ملى مى داند ولى توركها را نمى داند!نمى دانم از كجا به اين نقطه رسيده اند،البته مثال ناشيانه اى از تركيه زده اند كه نشان مى دهد ايشان اصولا اطلاعى از ماهيت مبارزه مليتهاى منطقه ندارند،جهت اطلاع ايشان در تركيه اگر كوردى باشى كه هويت كوردى را فراموش كنى،(مانند توركى در ايران كه هويت توركى را فراموش كند)مى توانى عصمت اينونو،توگوت اوزال،بلت اجويت،يا كمال كليچ لار اغلو رهبر حزب جمهورى خواه خلق شوى،
اصولا ايشان از ماهيت فاشيسم و نژاد پرستى خبردار نيست و بالطبع نمى تواند كه مبارزه

خلقهاى غير فارس را درك كند و حتى براى تيتر نوشته اش از كلمه مسخره كننده و تحقير اميز بى مزه استفاده كرده است. عدم درك ايشان باعث شده كه نوشته اى اغشته به انتقام بنويسد تا انتقاد
نوشته شده توسط: Anonymous

ابتداسلام ميكنم به مسئول وكليه دست اندركاران اين سايت ، درثاني مي خواستم به چنين نويسنگاني كه با يك يا 2 صفحه مطلب مچ اين دلالان آخوندها را باز مي كنند ، دست مريزاد بگويم .مي خواستم به آقاي نويسنده بگويم كه ازمارك وتوهين هاي يك سري كامنت نويس هاي دائمي كه مستمرا درفضاي مجازي پلاس هستند ،جا نزنند ، آنچه كه مهم است اين است كه ايشان تماما واقعيت ها را نوشته اند وبرچسب كيهاني ويا شريعتمداري و... كه يك توهين زشت وباعرض معذرت چارواداري است به هيچ وجه به ايشان نمي چسبد . ما بايد در بركندن ريشه كليه آخوند ها وطرز فكر واپسگراي آنها دست به دست هم بدهيم واين مسكن ها مشكلي از جامعه ما حل نخواهد كرد ممكن است اين تعداد بتوانند چند روزي درفضاي مجازي يك شلوغ كاري ايجاد كنند ولي مطمئن باشند كه مشابه مسكن هاي معمولي ، مدتي بعد اثر مسكن ازبين رفته ودرد ناشي ازوجود اين نظام پليد به جان همه ما خواهد افتاد

بنابراين بهتراست كه به اين مسكن هاي يك روزه دلخوش نكنيم ، وبه درد ودرمان فكر كنيم . خانم مسيح و خانم هاي مشابه اوهم دنبال شغل ديگري بروند ونان وآبشان را از جاي ديگري تامين كنند !!
نوشته شده توسط: Anonymous

چند درصد همکاران جمهوری اسلامی ترک هستند ؟ طبق آمار خود جمهوری اسلامی ، 50 درصد مقامات کشوری و لشکری و امنیتی واقتصادی ،ترکهای آذری هستند . صرفنظر ار بازجویان و شکنجه گران و خبرچینان و مداحان و مبلغان ، که رقمشان محرمانه نگه داشته میشود . در زمان پهلوی نیز وضع از این بهتر نبود . پس این ترکها هستند که هم در زمان شاه و هم در زمان شیخ به فارسها و سایر اقوام ایرانی ظلم و زور کرده اند . شما ترکها ولی همیشه از سایرین طلبکار هستید گرچه رفتار و کردار و گفتار خود را فراموش میکنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ. ائلیار, تمام معلومات و و آگاهی تان روی دو کلمه دور میزند, ناسیونالیستی و دموکراتی, اگر این دوتا کلمه را از شما بگیرند, شیرازه تمام نوشته هایتان بهم میخورد. از شما در باره هر چه سئوال بکنند, طوری میچرخانید که بحث را به این دوکلمه ربط بدهید.طوری موضع میگیرید که هیچ بنده خدائی حس نکند, که چقدر سواد دارید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائليار اگر همين تک جمله شما را مورد بحث قرار دهيم «مبارزه مسلحانه ی چریک شهری « - تأثیر مثبتش آن بود که نسل جوان را به میدان مبارزه کشید. روحیه مبارزاتی را بالا برد، سکوت را شکست .» .فکر ميکنم آنهايی که در سالهای ١٣٥٠ و ١٣٥٦دستی در آتش داشتند يعنی در درون نيروهای مبارز با ئئوری مبارزه مسلحانه بودند با مقايسه شرايط کنونی اصلا دنبال مبارزه مسلحانه نمیروند امروز دنيای ماهواره و اينترنت تا حد ممکن تماس بين پيشتاز و توده های خلق را برقرار ميسازد ولی پيشتازی موجود نيست که راهبر باشد بر گرديد به تابستان سال قبل بعد از انتصاب روحانی به رياست جمهوری. بيش ٩٠ در صد به اصطلاح پايکوبی ميکردند و نماز شب ميخواندند که خطر از تماميت ارضی دفع شد و تنها باز مانده از جريان سياهکل آقای
نقی حميديان در مقاله ای تحت عنوان ارجعيت منافع ملی بر ايدولوژی خيلی آشکار و بی پرده از مردم دعو ت ميکند که هيچ

هيچ اعتراضی بر عليه رژيم خونخوار رژيم نکنند چرا که تماميت ارضی توسط رژيم محافظت ميشود. . و در ضمن من شرايط سخت مبارزه چريک شهری را خوب ميدانم و اصلا به آذربايجانی ها توصيه نميکنم که دنبال چنين روشی بروند
نوشته شده توسط: Anonymous

بله این بچه مسلمان درست میگوید و قران اساس هرگونه جنایت و خونریزی است.از حمله عرب به ایران تا گشتار سینما رکس ابادان تا قتل های زنجیره ای و قتل ازادی خواهان در برون مرز همه و همه الهام از قران گرفته شده است .
شگنجه در زندان و قتل و تجاوز به زنان و مر دان همه بر اساس ایات قرانی صورت گرفته شده است. وقتی زندانی را شلاق میزنند نخست نماز می خوانند و سپس بنام قران شگنجه میکنند.
اگر روزی سران فاسد و جنایتکار نظام اسلامی مورد محاکمه قرا رگیرند خواهند گفت بر اساس قران عمل کرده اند و تمام جنایات و دزدی ها و تبهکاری ها را به گردن قران خواهند انداخت. در واقع اخوند خود بدون اجازه قران کاری خلاف قران انجام نخواهد داد و در یک کلام کتاب قران ام الفساد مسلیمن است.قران هدفی جز خونریزی و گشتار مخالف خود نداشته است.پیروی از قران پیروی از ظلم و ستم و است ونه بیشتر .

نوشته شده توسط: Anonymous

ا تشكر از آقاي توكلي بابت پوشش حرفه اي كل اين سمينار. ايشان با توجه به مطالب زيادي كه همينجا منتشر كرده اند، زحمت زيادي كشيده و به مسئوليت حرفه اي خود با وجدان كاري عمل كرده اند. مصاحبه ايشان با آقاي اردبيلي يا آقاي آهي و ديگران نيز يك كار حرفه اي با كمترين امكانات بوده است. در اين مصاحبه كوتاه با آقاي اردبيلي موارد مهمي مطرح ميشود كه همه جالب هستند. اعتقاد به اصلاحات و انساني بودن اين شيوه تغيير مسير امورات جامعه و در مقابل، ناداني مسئولين جمهوري اسلامي هر دو واقعيتهاي مهمي هستند و ترس رژيم از اصلاح طلبان هم نكته درخور توجهي است. با اين وجود من استنباط دفاع از حركت خشونت آميز از سخنان آقاي اردبيلي نكردم و اگر هم زماني اين فكر را داشته است، از اين مصاحبه چنين چيزي برداشت نمي شود. آقاي آهي هم زماني افكار ديگري داشت، كلا دنياي ما دنياي جديدي است و ما احتياج به حرف وحديث نو داريم.

. سپاس مجدد آقاي توكلي و سايت ايران گلوبال. كاش برخورد ما هم در شأن زحمات آقاي توكلي بوده و بجاي ايرادهاي عجيب و غريب در مسائل مطرح شده نظر بدهيم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اعلم عزیز، بابا، انصاف هم خوب چیزی ست. آخه شما چرا ما را بی مزه خطاب میکنید؟ ناسیو نالیستهای بی مزه کجایند؛ ما ناسیونالیستهای خیلی بامزه ای هستیم. ببینید چه شعارهای بامزه ای داریم: آذربایجان ایران نیست! زندباد پارلمان آذربایجان! احزاب غیر ترک از آذربایجان بیرون! مانقورتها به قفس! تبریز باکی آنکارا-فاسلارهارا بیز هارا! -فارسها کجا و ما کجا.حزب فقط حزب ترک! یاشاسین بوزقورت- قالماسین مانقورت-زنده باد بوزقورت مرده باد مانقورت.... مبارزه «همه باهم» یعنی چه؟ یاشاسین -تکلیک! اولماسین بیرلیک! زنده باد انفراد -مرده باد اتحاد- سن وارسان -من یوخام - تو هستی -من نیستم. -یاشاسین اؤزوم- یوخومدو سؤزوم- زنده باد خودم- که حرفی ندارم- ما با این اندیشه های فلسفی طاقت فرسا کمر افلاطون و ارسطو را هم شکسته ایم.

انصافاً آیا ما بامزه ایم یا بی مزه؟ مزه ما ناسیونالیستهای ترک آذربایجان در غذاهای همه آشپزباشی های دنیا طنین انداز است جانم...
نوشته شده توسط: Anonymous

""" روستای فارسی‌ وارد دوران زوال و انحطاط شده است """ موجودیت روستای فارسی‌ امروز توسط دو ۲ حوزهٔ تمدنی مورد تهدید واقع شده، و تعجب نکنید که دو ۲ حوزهٔ همانی است که رژیم فارس ایران و سیستم آن، موجودیت خود را با انکار، نفی و تحقیر این ۲ دو حوزی تمدنی، تعریف کرده است،دنیای عرب ""، کشوری مثل "" قطر "" در رتبه بندی اقتصاد‌های رقابت پذیر "" جایگاه "" ۱۱ "" را می‌گیرد، امارات متحدهٔ عربی‌، عربستان ، کویت و هکذا رتبه‌های "" ۱۸ ، ۲۴ "" را میگیرند، و ایران با تفکر فارسی‌ رتبه نزدیک 70 د را می‌گیرد. """ کاپیتال و سرمایه ۴.۵ تریلیون دلاری "" کشور‌های شورای همکاری خلیج از دیگر برتری و مزیت این دولت‌ها و کشور‌ها بر دولت مرکزی ایران است. شما به رتبهٔ قطر در میان کشور‌های با "" اقتصاد رقابت پذیر "" نگاه

کنید، "" ژاپن ۱۰، قطر ۱۱،دانمارک ۱۲.. "" رتبهٔ عربستان ۱۸ و رتبهٔ امارات متحدهٔ عربی‌ ۲۴، رتبهٔ ترکیه ۴۳ و رتبهٔ آذربایجان ۴۶ و رتبهٔ قزاقستان ۵۱ است. امروز هر کسی‌ که از کالج یا دانشگاه فارغ التحصیل می‌‌شود زود راه دوبی، دوحه، شارجه می‌‌شود که "" تجربهٔ بانک داری، مالی‌ و تجاری را در این شهر‌ها یاد بگیرد چونکه این شهرهای عربی‌ با سنگاپور و هنک کنک رقابت میکنند. همچنین ترکیه در صنعت توریسم با فرانسه و اسپانیا.. رقابت می‌کند، این یعنی‌ جامعه از "" نظر عملکرد "" خودش را به سطح رقابتی‌ با دنیای پیشرفت رسانده.توجه """ اعراب برخلاف سیستم فارسی‌ و جماعتی شاهنامه خوان "" ثابت کردند نفت و گاز مانع توسعه نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" وقتیکه عوامانه کردن موضوع به ضدّ خود تبدیل می‌‌شود """ در دنیایی امروز کیست که نداند که """ توسعه تابع حل تضاد در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد و سیاست "" است؟ در دنیایی امروز کیست که برخلاب تاکیدات نویسندهٔ این مقاله که "" همه متحد می‌‌شوند "" نبیند که در خاورمیانه دولت‌های ملی‌ از افغانستان گرفته، تا پاکستان، تا عراق، تا سوریه، تا لبنان، تا شمال آفریقا در حال فروپاشی هستند، کیست که نبیند که "" پروژهٔ فرا ملی‌ اتحادیه اروپا "" دیگر تحسین کسی‌ را بر نمینگیزد و کار به جائی رسیده که هتی "" لهستان "" می‌خواد از این اتحادیه خارج شود و انگلیسیها اصلا رغبتی به پیوستن به این اتحادیه نشان نمی‌دهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" سخنی با کسانی‌ که قدرت درک دارند """ در دوران حکومت ترکان بر ایران، ایران ۳ سه زبانه بود، ترکی زبان دربار و قشون، فارسی‌ زبان شعر و شاعران، عربی‌ زبان علم و فلسفه، ترکان در طول بیشتر از هزار سال حکومت بر ایران، ایران را ۳ زبانه نگاه داشتند، با آمدن رضا خان، سیستمی‌ که ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف میکرد، جایگزین سیستمی‌ شد که ایران را سه ۳ زبان تعریف میکرد، این سیستم در ۱۰۰ صد سال گذشته، مشروطیت را نفله کرد، در بعد ادبی‌ در سطح همان زبان شعر و شاعری ماند، تبدیل به زبان علمی‌ نشد، کارکرد دانشگاهش شکست خورد، یک نویسنده در سطح دنیا تولید نکرد و قادر به تولید هتی یک حزب نیز نشد، اگر زبان فارسی‌، در دوران حکومت ترکان، با استفاده از واژگان عربی‌ و ترکی، تبدیل به زبانی‌ شد که عوام میتوانستند با آن امور روزانه خود را از قبیل خرید و فروش به انجام برسانند، در

دنیایی امروز، با ۲ دو برابر شدن علم در 7 سال، این زبان دیگر فاقد آن جایگاه ویژه است، امروز شما در دنیای "" عصر اطّلاعات و فنّ آوری "" زندگی‌ می‌کنید، زبان فارسی‌ امروز فقط به بخشی از افغانستان نکبت زده و جامعه فارسی‌ ایران مختصر شده که نه مرکز علم است، نه مرکز صنعت و تکنولوژی و نه مرکز فلسفه، همه اینها به کنار، امروز علم و صنعت، زبان می‌‌آفریند، زبان فارسی‌ به دلیل اینکه قادر به فعل ساده سازی از "" اسم و صفت "" و بلعکس نیست، "" قادر به انطباق خود "" با پیشرفتهای دنیا نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور که پیش بینی‌ کرده بودم با انتخاب دوباره مالکی عامل رژیم فارس ایران، بی‌ ثباتی در عراق وارد فاز جدید خواهد شد، راستی‌ این لوله گازی که قرار از ایران به سوی عراق گاز را منتقل بکنه کی‌ تکمیل می‌شه؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

گرامی، 1- مردم تحمل میکنند. احزاب اتحاد ندارند. 2- احزاب ایران تنها در خیزش، مدت کوتاهی عملا متحد میشوند و بعد باز متفرق میشوند. این خاصیت جامعه ایران است. چون عقب مانده هستیم. فرهنگ اتحاد نداریم. در تاریخ صدساله- احزاب ایرانی هیچوقت متحد نشده اند.2-این تحمل و عدم اتحاد علت طول عمر حکومت است. 3- حرکت عمومی وقتی میسر است که تحمل تمام شود .و اتحاد و تشکلهای لازم در میان مردم وجود داشته باشند.4- مشکل رد یا نگهداشتن حکومت نیست. تحمل و عدم اتحاد مشکل است.5- خیزش عمومی-خیزش 75 ملیون.6- منظورم احزاب و سازمانها نیست. خود 75 ملیون را در نظر دارم. 7- بله غولهای جهانی تنها به نفع خود میاندیشند. 8- اما مهم تمام شدن صبر 75 ملیون و وجود تشکلهای مدنی بین مردم- کافی ست برای حرکت. 9- کسی نمی خواهد صبر کند. مشکل صبر 75 ملیون است. هنوز حکومت را تحمل میکنند.10- احزاب هم توان اتحاد ندارند.

توجه و سخن من در مورد خیزش « 75 ملیون مردم» است. من توجهی به سازمانها ندارم. خیزش عمومی یعنی حرکت 75 میلیون مردم. یا حداقل اکثریت آنان. این حرکت باید «روشنگری، سازماندهی، صاحب اهداف» بشود. آنها احزاب را به دنبال خود خواهند کشید. هروقت در میان این 60 -70 ملیون، تشکلات رهبری حرکت آنها، آماده شده میتوان امید داشت که حکومت بکنار زده شود. حرکت مردم قابل پیش بینی نیست. و زمان مشخصی هم ندارد. ناگهانی ست. و با هر جرقه ای میتواند شعله ورشود. تنها شرایط اش باید فراهم شود. وقتی این 70 ملیون عملا نخواهند حکومت را تحمل کنند، حکومت هم نخواهد توانست فرمانروایی کند. در چنین شرایطی ست که خیزش آماده میشود. اما برای رهبری این حرکت از دهه ها پیش باید کوشید. 11- تحمل وقتی تمام میشود که عقل کار کند- تشکل باشد- اتحاد ببیند.12- شاهدیم برای اعدام مردم جمع میشوند- یعنی عقل کار نمیکند.- تشکلهای مدنی کم-ضعیف و ممنوع است- اتحاد بین احزاب نیست. 13- با این وضع بد طبیعی که تحمل هم ادامه میابد. حکومت هم فرمان میراند. احزاب و ملیتها هم بجای نکات مشترک نکات افتراق را بزرگ میکنند. وجود حکومت -طول این 35 سال- بخاطر عقب ماندگی مردم و احزاب است. یعنی اشکال در عقل و عمل ماست که بدبختیم. مردم ایران از نظر فرهنگ سیاسی- غیر سیاسی- اتحاد - احزاب - و خرد و تجربه- عقب نگهداشته شده اند. این هم ریشه مسئله است. مردمان عقب مانده نمیتوانند درد خود را چاره کنند. این است که در تاریخ ایران همیشه بیگانگان برای ما حکومت و سرنوشت تعیین کرده اند. شکست مشروطیت-حکومت رضاخان-پسرش-خمینی- همه را بیگانگان در ایران آلترناتیوسازی نموده اند. چون ما خود در جنگلهای آمازون زندگی میکردیم. لازم بود که استعمار بیاید و برای ما حکومت و تمدن درست کند. هر وقت کسی برای تماشای اعدام پیدا نشد میتوان امیدوار بود که عمر حکومت دارد به آخر میرسد.14- احتمال اینکه بعد از این هم بیگانگان باز برای ایران حکومت تعیین کنند از نظر من بیش از 70 در صد است.یعنی آنقدر عقب مانده ایم که این بار هم برایمان حکومت تعیین خواهند کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیارعزیز، از نظرشما علل همه جانبه ، و یا عمومی نبودن حرکت یاد شده چیست؟ چه عواملی موجب این ایستائی گردیده است؟ اختلاف در رد، و یا نگهداشتن رژیم موجود، و یا عدم تفاهم گروهای مختلف سیاسی نسبت بهم در جبهه گیری علیه رژیم است و یا کسانیکه هنوز بعد از گذشت 35 سال چشم امید به درگاه خامنه ای دوخته اند؟ و از یک عنصر مستبد، دمکراسی طلب میکنند. با توجه به اینکه در حال حاضر میزان آگاهی و تشکل گروههای ملی نسبت به گذشته بیش از پیش در حال گسترش و شکل گیری است. آیا منظورتان از عمومی شدن مبارزه جلب سازمان های به اصطلاح "سرتاسری" است؟ و آیا از نظر شما گروهای ملی ملیتها، و تشکیلاتهای آنان وزنه ای نیستند؟ و آیا اصلا سازمانهای سراسری، که فقط اسمی ازآنان بگوش میرسد، دارای مقبولیت سیاسی از طرف همان طبقه متوسطی که نامبردید هستند؟ تا با پیوستن آنان، بر پروسه اعتراضات، به عمومی شدن روند گسترش

مبارزه ، و یهتر بگوئیم به عصیان عمومی منجر شود؟ بنا بر شم سیاسی، و آنطور که ملموس است ، هستند، نیرو ها و تشکیلاتهائی که دیروز مخالف رژیم بودند، امروز بطور مستقیم از رژیم دفاع میکنند، و میدانند، در صورت سرنگونی رژیم تعادل قوا در خاورمیانه بهم خواهد خورد. از این جهت آمریکا و دول اروپا، و مخصوصا روسیه برای سرپا نگهداشتن رژیم اسلامی، و رژیم اسد، سر از پا نمی شناسد. لطفا نظر شما دراین خصوص چیست. چون هم اروپا و هم روسیه میداند، که بدون پشتیبانی آنان، عمررژیم دوام نخواهد یافت، و رژیم هم زده به سیم آخر و همانطور که خودت نیز شاهدی، بدستو ملا حسن، برای زهر چشم گرفتن از مردم، درملا عام به بهانه های مختلف بکشتار و اعدامها مشغول است. از نظر شما باید هنوزهم صبر کرد؟ آیا میتوان بعد از سه ده کشت و کشتار، و چپاول هستی مردم توسط رژیم اسلامی، بازهم به فاکتور صبرپناه برد؟ آیا این امر خوش باوری نیست، مردم بجان آمده را به صبر و شکیبائی دعوت کرد؟ آیا چنین شیوه برخورد، در طول 35 سال چیزی را تغییر داده است؟
نوشته شده توسط: کاوه جویا

تبریزی گرامی، من براستی نه تنها متأسف بلکه شگفت زده هستم که چرا شما بدون آگاهی از مباحث حقوق اساسی مرتباً به تکرارادعا های نادرست و بی پایه ی خود ادامه می دهید. در آخرین کامنت خود باز ادعای الگوبرداری از قانون جمهوری اسلامی را تکرار کرده اید و مدعی اقتباس اصل 46 پیش نویس بالا، در باره ی حقوق متهم، از اصل 32 قانون اساسی جمهوری اسلامی شده اید! این ادعا نشان می دهد که شما شوربختانه آگاهی ای از قانون اساسی مشروطیت ایران، مصوب 1285، و متمم های این قانون ندارید. اصل 10 متمم قانون اساسی مشروطیت بیان می دارد: " غیر از مواقع ارتکاب جنحه و جنایات و تقصیرات عمده هیچکس را نمی‌توان فوراً دستگیرنمود مگر بحکم کتبی رئیس محکمه عدلیه بر طبق قانون و درآنصورت نیز باید گناه مقصر
فوراً یا منتهی در ظرف بیست و چهار ساعت به اواعلام و اشعار شود. ". باز امیدوارم نگویید که قانون اساسی مشروطیت هم از روی

قانون اساسی جمهوری اسلامی الگوبرداری شده است! اکنون یک دانستنی دیگر برای شما: اصل 10 متمم قانون اساسی مشروطیت ایران نیز خود برگرفته از اصل 12 قانون اساسی بلژیک است، که از جمله در بند 3 آن لزوم تصمیم قضائی در باره ی متهم ظرف 24 ساعت از بازداشت وی مقرر شده است. من در کامنت پیشین خود به قانون اساسی بلژیک هم اشاره کرده، لینک آن را هم در اختیارتان گذاشتم. متأسفانه شما زحمت رجوع به این لینک را به خود ندادید و باز در خطا افتادید. دوست گرامی، می بینید بدون آگاهی و تحقیق نطر دادن و ایراد گرفتن چگونه شما را به داوری های نادرست دچار نموده است؟ باید بگویم که شما در نقد خود نه تنها بدون آگاهی ابتدایی از موضوع دست به قلم برده اید، بلکه، با دریغ، رعایت اخلاق نویسندگی را هم ننموده اید، چرا که اتهامات نادرست و مکرر شما مبنی بر " الگوبرداری از قانون اساسی آخوندی" خلاف اخلاق نویسندگی است. پس از اینکه در کامنت پیشین خود خطای شما را در این ادعایتان که قواعد حقوق بشری نباید در قانون اساسی وارد شوند، بطور مستند نشان دادم، شما در کامنت آخر خود نوشتید: " من هرگز نگفته ام که: ( ..... قواعد حقوق بشری نباید در قانون اساسی بیایند... ) "! اکنون ببینیم شما در کامنت پیش از آن چه نوشته بودید. در کامنت ساعت 5:59 همین امروز نوشته ید: " دوست گرامی، حقوق بنیادین، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق کیفری و ..... جستارهائی جدا از هم هستند و ما نمی توانیم آئین های گوناگون را درهم آمیخته و با وندآوری شما و با به کارگیری روش شما در آئین نگاری آمیخته ای از چند آئین را به نام آئین بنیادین بنویسیم!". می بینید چگونه در ظرف چند ساعت بیان روشن خود را انکار کرده اید؟! بهتر نبود به جای اینکه گفته ی مسلم خود را انکار کنید، به خطای خود اقرار می کردید یا دست کم دیگر به پافشاری بر ادعای نادرست خود ادامه نمی دادید؟ من از هرگونه نقد پیش نویس بالا استقبال می کنم و اصلاً به همین انگیزه آن را منتشر نموده ام. اما انتظار دارم که ناقدان گرامی به هنگام نقد، اخلاق نوشتاری و نقادی را رعایت نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

من در هلند زندگی می کنم و قانونهای این کشوررا می دانم. یک ایرانی نمی تواند در پست و مقام امنیتی برسه چون رژیم ایران تروریستی است. اگر هم آقای امرالله ابراهیمی و یا یک ایرانی دیگر همکار آنها باشند چه تفاوتی در اصل موضوع می کند؟ شما نوشتید که افراد برای تمدید نکردن اقامت دستگیر شدند. اگر همین باشد که شما نوشتید، آنها باید ملاقاتی هم داشته باشند. هلند کشوری است که بجز برای مسایل امنیتی همه زندانیان حق ملاقاتی با بستگان و دوستان خود را دارند. افراد دستگیر شده به کسانی که ملاقات شان رفتند گفتند که آقای ابراهیمی بازجوی آنهاست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا این جدا شدگان که خیلی‌ هم ادعای فعالیت دارند. بگویند بعد از جدا شدن از رجوی جمهوری اسلامی دمکرات شده ؟ که هیچ فعالیتی اکسیونی ... منظورم کار عملی ٔبر ضدّ جمهوری اسلامی انجام نمیدهند . آیا شاهسوندی هم با جمهوری اسلامی همکاری نکرده ؟ این همه از مجاهدین جدا شده اند چرا فقط اسم تعدادی مشخص به عنوان همکاران رژیم اسلامی به کار میرود ؟ کسی‌ که به قول خودش بیش از بیست سال با رجوی همکاری کرده یک دفعه خواب نما شده ؟ و حتا یک نقطه مثبت در سازمان گذشته آاش نمیبیند !!؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

"اتوئی نکن ده ری؟ تو فرصت بکودی اشنه وخ ده ری! " ترجمه : نکن همچین جانم! فرصت کردی به او نیز وقت عنایت کن جانم!. "بئله ائلمه جانیم! فرصت ائله دین اوندا وخت وئرجانیم !" ترجمه: نکن همچین جانم! فرصت کردی به او نیز وقت عنایت کن جانم! دراینجا بجاست صحبت را با کلام مبارک "یزید ابن معاویه " غزلسرای نامی عرب، و خواجه شیراز به پایان ببرم: " الا يا ایها الساقی / ادر کاسا و ناولها! ترجمه: ساقیا! بگردش درآر جام مئی را، آنرا بمن بده./ که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها!.. ببین بیچاره یزید ابن معاویه آن جوان خوش تیپ، و خواجه شیراز، از دست این آخوند های حرامزاده، چی کشیده اند، که هردو به شراب پناه برده اند.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، کاوه جویا، چون سخن درباره دستور زبان و درست نویسی و نادرست نویسی در چند یادداشت کوتاه هوده ای ندارد از پرداختن به چنین جستارهائی خودداری می کنم، به هر روی آئین نگاران در همه جهان می کوشند آئینی را که می نویسند به دور از آک های دستور زبانی و نادرست نویسی باشد تا کار به دو پهلو و یا چند پهلو بودن یک آئین نکشد و گر نه هر کس برابر خواست خود آن آئین را پس از زند کردن با روش خود به کار خواهد بست و زندگرانی که آئین را برابر خواسته های خود زند کنند کار را به آشفتگی خواهند کشانید! اما من هرگز نگفته ام که: ( ..... قواعد حقوق بشری نباید در قانون اساسی بیایند ..... ) بلکه من این چنین نوشتم: ( ..... حقوق بنیادین، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق کیفری و ..... جستارهائی جدا از هم هستند ..... ) دوست گرامی، یکی از بزرگترین ویژگی های آئین بنیادین آن است که در این آئین به همه چیز به گونه ای .....

..... فراگیر پرداخته می شود و از پرداختن به ریزه کاری ها خودداری می شود و یکی از کاستی های قانون اساسی شما پرداختن به ریزه کاری هائی است که باید به آنها در آئین شهروندی و یا آئین کیفر و یا آئین های دیگر پرداخته شود نه در آئین بنیادین! برای نمونه شما نوشته اید: (اصل ٤۶ ـ هر کس که با مجوز قانونی بازداشت می شود باید هنگام بازداشت از علت بازداشت خود آگاه شود، شخص بازداشت شده باید ظرف ۲٤ ساعت از زمان بازداشت به مرجع قضائی صالح معرفی گردد.) دوست گرامی، شما ۲٤ ساعت را از کجا می آورید؟ چرا به جای ۲٤ ساعت، ۲۳ ساعت یا ۲۵ ساعت ننوشته اید؟ و یا ٤۸ ساعت یا ۱۲ ساعت؟ اگر بازداشتگاه پر از زندانی بود و جائی برای نگهداری زندانی نبود چه باید کرد؟ اگر کسی که پس از ۲٤ ساعت باید زندانی را به دادگستری ببرد کشته شد و نتوانست زندانی را به دادگستری ببرد چه باید کرد؟ اگر ۲۳ ساعت پس از بازداشت، زمین لرزه ای آمد و دادگستری بسته شد چه باید کرد؟ و ..... و ..... و ..... همه اینها ریزه کاری هائی هستند که هرگز در آئین بنیادین به آنها پرداخته نمی شود و در آئین هائی مانند آئین دادرسی کیفری در آن باره ها بررسی می شود! البته شما اصل ٤۶ قانون اساسیتان را از روی اصل ۳۲ قانون اساسی رژیم آخوندی پس از کوتاه کردن آن اصل نوشته اید! در اصل ۳۲ قانون اساسی رژیم آخوندی این چنین نوشته شده است: (اصل ۳۲ – هیچکس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند، در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلائل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت ۲٤ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضائی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد، متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.) دوست گرامی، درباره چگونگی بازداشت کسانی که باید بازداشت شوند در آئین دادرسی کیفری به همراه همه ریزه کاری های آن باید سخن گفت نه در آئین بنیادین که برای گرداندن یک کشور به همه چیز به گونه ای فراگیر نگاه می شود و در آن از پرداختن به ریزه کاری ها خودداری می شود! و بدبختانه نمونه های دیگری از این دست در قانون اساسی شما فراوانند! ********** دوست گرامی، کاوه جویا، گذشته از جستارهائی مانند دستور زبان و ویرایش و چگونگی نگارش آئین و ..... بسیاری از بخش های قانون اساسی شما تاریک و مه آلود هستند! برای نمونه شما نوشته اید: ( ..... در پی سرنگونی رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی ..... ) دوست گرامی، جمهوری اسلامی چگونه باید سرنگون شود؟ چه کسی باید آن را سرنگون کند؟ کدام نیروی سیاسی می تواند جمهوری اسلامی را سرنگون کند؟ سرنگون کننده چه باورداشتی را باید داشته باشد؟ پس از سرنگونی جمهوری اسلامی کدام رژیم باید بر سر کار بیاید؟ و ..... *** واژه نامه: هوده = نتیجه *** زند = تفسیر، تشریح *** زندگر = مفسر، تشریح کننده *** فراگیر = کلی، کلیات *** باورداشت = ایدئولوژی ***
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناظر گرامی، از نظر من تنها ملیتهای تحت تبعیض کافی نیستند. حرکت واقعاً باید عمومی شود. در حرکت عمومی جامعه شیوه مبارزه به واکنش حکومت بستگی دارد. اگر مثل قذافی عمل کند مردم هم مجبورند از خود دفاع کنند. اگر با مسالمت کنار برود دیگر مشکل درگیری خونین هم پیش نمیاید. اما حکومت آن عقل را ندارد که بدون خون ریزی کنار برود. آن تنها با زور تسلیم خواهد شد. در گذشته نوشته ام که متأسفانه متأسفانه حکومت انقلاب را به خون آغشته خواهد کرد.خصلت جوانی «عملگرایی-و کم طاقتی برای کار صبورانه» است. این است که حرکت جوانان از حرکت صبورانه مردم فاصله میگیرد. و پروسه شامل نکات منفی و مثبت میشود. درست اش «عمل با کار صبورانه» است. در حرکات جمعی. راه دیگری به نظرم نمیرسد. من خود نیز راه عملگرایی و غیر صبورانه را تجربه کرده ام. دقیقاً میدانم چیست.

من هم مثل خیلی ها روی مسئله راه رهایی اندیشیده ام. با تجاربی که پشت سرداریم اقدام نظامی گروهی را در شرایط حاضر خود کشی میدانم. و بجای آن بر «روشنگری، سازماندهی مخفی حرکات عمومی که پایه اش تشکلهای مدنی ست» تأکید میکنم. لازم است کوشش شود کانونهای جمعی مخفی، نیمه مخفی، علنی، در میان همه اقشار بزرگ و کوچک اجتماعی شکل بگیرند و از هم پشتیبانی کنند. در همه عرصه های کار و زندگی و تحصیل. صنعت و بازار و هنر و فرهنگ. در ایران هم موتور حرکت طبقه متوسط است. ولی این طبقه به تنهایی نمی تواند اهداف انقلاب را عملی کند. لازم است در حرکت این بخش از جامعه زحمتکشان یدی و فکری نمایندگان سیاسی آنها حضور و شرکت فعال داشته باشند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناظر گرامی نظر شما را اینجا میخوانیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

حناب ائلیار، با نکاتی که ذکر نمودید، اولا بجاست، که باین موضوع مهم پرداختید، ثانیا، برداشت من از بیانات جناب اردبیلی، که خود نیز، از درون مبارزه بیرون آمده است، در واقع علت زنده ماندن خیلی از ماها نیز تصادفی بود، شاید منظور اوهمان خیزش مردمی است، اما اینبار، نه با دست خالی، که رژیم هر کاری که دلش بخواهد با مردم بکند، و آنان را به خاک و خون بکشد، بلکه با اتکا به نیروی تسلیح ملیتهای همسو، که برای رهائی خود از چنگال رژیم مستبد اسلامی، جان برکف برای آمال خویش پا به میدان بگذارند. و خود را برای همیشه از دست رژیم جهل و ارتجاع خلاص کرده، هر ملتی برای تحقق آزادی های سیاسی، و مدنی خود، امور خویش و بار مسئولیت و سازندگی را در مناطق خود بردوش گیرد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

١-فيلم برادر و مصاحبه كننده يك نفر بود،٢ محل مناسب نبود و فرصت كم بود، با اين وجود در شش دقيقه مصاحبه شونده تونست،نظراتش رابگه

نوشته شده توسط: Anonymous

یک سوال دارم از سایت ایران گلوبال چرا کامنت مرا انتشار نداده اید که 3روز قبل برای شما فرستادم مگر من چی نوشته بودم من فقط مختصری از گذشته اقای امرالله ابراهیمی که با هم در اردوگاه رمادی بودیم و خودم شاهد بودم و وی را خوب می شناسم نوشتم . ایا ان کامنت برای شما هم تهدیدی داشت که انتشار ندادید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

منطقا سوالی که حول این نوشته اقای ابراهیمی پیش امده و خیلی از دوستان نظرات مختلفی داده اند با ان دسته سوالات منطقی من هم موافق هستم نمونه. درست نبودن تهمت زدن به اقای توکلی که صحت ندارد و سوالاتی هم از اقای ابراهیمی شده دقیقا درست است هر فرد با انصافی که به موضوع منطقی نگاه می کند این پرسش ها برایش مطرح می شود که این اقای ابراهیمی چه کسی است که به این اخبار در هلند دسترسی دارد وی قاعدتا بایستی با سرویس های امنیتی هکار باشد چون بعضی موضوعات هستند که نفرات معمولی به انها دسترسی ندارند منابع این خبر ها کجا است . این خبر ها درست هستند یا دروغ .... متاسفانه بعضی ها هم مانند این فرد Anonymous می ایند توهین می کنند قاعدتا این سوال پیش می اید اقای ابراهیمی می خواهد اب را گل الود کند که قابل فهم می باشد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تئوری «مبارزه مسلحانه ی چریک شهری» علیه حکومت فاشیستی حاکم، جا دارد که مورد بحث قرار گیرد. بخشی از نسل انقلاب بهمن این تئوری را تجربه کرد. از نظر من این راه در گذشته دارای نکات «مثبت و منفی» بود. تأثیر مثبتش آن بود که نسل جوان را به میدان مبارزه کشید. روحیه مبارزاتی را بالا برد، سکوت را شکست. برای تغییر حکومت بین مردم امید ایجاد کرد.و یاری نمود نظاره گر نباشند. اما نتوانست رهبری مردم را کسب کند. نتوانست حکومت را سرنگون کند. تنها عامل کمکی بود. حکومت را حرکت عمومی مردم برانداخت.از جنبه منفی بهترین و نازنین ترین و انسان ترین و متفکرترین جوانان نسل قربانی شدند. و افراد بیگناهی هم در این میان کشته شدند. مشکل جامعه سیاسی بود و از راه نظامی هم حل نشد. فقط خیزش عمومی و اعمال اجبار از خیابان بود که شاه را برانداخت. درس مهم 57، این بود که کلید تغییر دست «خیزش عمومی» است.

درس مهم دیگر این بود که باید اهداف مشخص باشد و رهبری خیزش عمومی سازماندهی شود. وگرنه قدرت ربوده میشود و انقلاب به هدف نمیرسد. با توجه به این درسها باید گفت چریک شهری اگر موجودیت یابد به بهای گران و کشته شدن بیگناهان میتواند تأثیر مثبت هم در کنار تاثیرات منفی داشته باشد ولی کلید تغییر نیست. و ضمانتی برای ربوده نشدن قدرت نیست. و همینطوربرای دموکراسی. ضمانت دموکراسی و پیروزی در سازماندهی مخفی حرکات مدنی و جمعی ست. هر چند کار خیزش عمومی طول بکشد. نسل 57 ، جوانان، سرمایه خود را، ارزان از دست داد. نسل های کنونی اگر هم میخواهند هزینه کنند باید به ارزش آن هم توجه کنند. آماده کردن خیزش عمومی راهش تنها مبارزه مسلحانه نیست. از راه های مدنی و سیاسی مخفی، پرثمرتر و کم هزینه تر و مطمئن تر است. هرکجا امکان دیکتاتوری هست آنجا امکان مبارزه هم هست. راه مبارزه هم یکی نیست بل مختلف است. چریک شهری اگر موجودیت بیابد ممکن است جامعه باز هم پلیسی تر شود و امکان مبارزه مدنی نیز کاهش یابد. به جای گشودن راه فعالیت، موجب اختناق بیشر شود. استعداد ها به جای سازماندهی حرکات جمعی که راهگشاست ، ایزوله شده به هرز میروند.و جانهای نازنین بسیاری قربانی میشوند که به دستاوردش نمی ارزد. میتوان این مسایل را مورد بحث قرار داد. من فکر نمیکنم نسلهای کنونی جذب این راه بشوند که در گذشته امتحان شده است. ولی مسئله ی قابل بحثی ست و شاید من اشتباه فکر میکنم. در این دهه ها هیچ گروه چریکی پدید نیامده و تاریخیها هم هیچ عملیاتی انجام نداده و یا چیزی به عهده نگرفته اند. اینها نشان میدهد که کسی علاقه ای به زنده شدن تئوری چریک شهری ندارد. آنان که فکر میکنند این را میتواند مشکلی را حل کرده و دوباره زنده شود بهتر است نظریات خود را به بحث و نقد بگذارند. شاید در این موضوع حقایقی هست که ما از آن اطلاع نداریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

هر دو عرب اهل شوش هستند و نه عرب اهوازی!!. کمونیستها بنام دفاع از «حقوق بشر» دست به هویت سازی جعلی برای تروریست های تجزیه طلب خلق عرب زده اند!. تو اتحادیه دمکراتیک اروپا هم (کشور اسپانیا) ،تروریست های تجزیه طلب باسک را هم می کشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

حناب اردبیلی، با اینکه اینجانب اغلب به نظرات شما مثل اغلب افراد سیاسی، با تنقید برخورد میکتم، اما اینبار مصاحبه و مثال هایتان نکتات آموزنده ای در بر داشت. که این موضوع بخواهیم نخواهیم در جریان است. و آن اینکه سه ده انتظار اصلاح از دیکتاتورها به پایان رسیده است، و کم کم تشکیل هسته های نظامی در شهر های بزرگ ایران زمزمه اش بگوش میرسد، که میلیتها، هر کدام با هدف سرنگونی رژیم ، با همسوئی در این مسیر، ملازمات و اقدامات لازم را ملزوم می بینند. تنها در این صورت است که رژیم توانائی سرکوب ملیتها را از کف خواهد داد. اکنون زمان آن فرا میرسد، که بانگ آزادی دوباره در فضای خفقان ایران از حلقوم مبارزان راه آزادی برخیزد. و به مردار پوسیده و عفونت زده رژیم اسلامی خاتمه دهد. یک انتقادی هم از گردانندگان ایران گلوبال دارم و آن اینکه بعضی صحنه های خصوصی را که مثلا کسی،

دوثانیه موی سرش را مرتب میکند، نشان دان چنین صحنه ای، که گویا حاکی از عدم اطمینان مصاحبه شونده نسبت بخود را، در اذهان تداعی میکند، خنداندن بینندگان، و نوعی دست انداختن و تمسخر و دهن کجی به شخص مصاحبه شونده است. آقای فیلمبردار حتما باید آگاه باشد، که امروز نقش دوربین و تاثیر آن در جامعه، حتا بصورت لحظه ای، از هزاران صفحه مطالب گویا تر، و تاثیر گذار تر است. البته ما چنین صحنه های یکطرفه را در تلویزیونهای مختلف می شناسیم. که خود بحثی مفصل است. و تنها ذکر این مورد کافیست، تا آنانی که این صحنه ها را تهییه میکنند، آگاه باشند، و بدانند، که بیننده نه احمق است، و نه هالو! و نشان دادن چنین لحظه ای که با متن بیانات مصاحبه شونده، هیچ ارتباطی ندارد، نوعی دست انداختن، و بی اعتنائی به محضر جناب اردبیلی است. و لازم است گقته شود، اگر خواهان تساوی حقوق هستید، حقوق همه را بصورت یکسان رعایت بفرمائید. با تشکر.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بنی طرف ! باز انگار « فیل » تان یاد « انگلستان » کرده است! پس ، گوش کن فاشیست : تمام کن کینه / مهار کن نفرت ........

فعلا همین !

نوشته شده توسط: کاوه جویا

تبریزی گرامی، در حوزه ی مسائل نگارش و دستور زبان نیز شیوه ی برخورد شما راه ادامه ی گفتگو را می بندد. زیرا برای شما واژه نامه ها ی معتبر فارسی چون فرهنگ دهخدا، معین و عمید و نظر دانشمندان شناخته شده ی ادبیات فارسی چون استاد احمد بهمنیار و حتی آثار سرایندگان و نویسندگان بزرگ زبان قارسی چون فردوسی و ابوالفضل بیهقی معیار نیست و اندیشه ی خود را در زمینه ی ادبیات فارسی از همه ی اینها درست تر و برتر می پندارید! برای نمونه زمانی که فردوسی و بیهقی نیز فعل " گردیدن" را در معنی " شدن" و فعل " نمودن" را به معنی " کردن" به کار برده اند، باز می گویید که اینها هم خطا کرده اند و باید آنگونه سخن می گفتند که شما باور دارید!

نوشته شده توسط: کاوه جویا

تبریزی گرامی، متأسفم که با وجود توضیحات کامنت پیشین من، به آنها توجه نکرده و باز هم به داوری های نادرست خود ادامه داده اید. در کامنت جدید خود باز هم پای فشرده اید که قواعد حقوق بشری نباید در قانون اساسی بیایند و در اثبات این ادعای نادرست خود به قانون اساسی چند کشور نیز استناد کرده و مرا به خواندن آنها فراخوانده اید. کاش خودتان هم این قانون ها را می خواندید! در این صورت در می یافتید آن کس که نا آگاه است خود شمایید. برای نمونه در قانون اساسی آلمان، که یکی از قانون های مورد استناد شماست، از اصل یکم تا اصل 19 به قواعد حقوق بشری که بسیاری از آنها قواعدی مدنی نیز هستند اختصاص یافته است. برای آگاهی شما لینک این قانون را می آورم: http://www.gesetze-im-internet.de/englisch_gg
قانون اساسی بلژیک نیز اصول 8 تا 32 خود را به قواعد حقوق بشری، که بیشتر آنها در حوزه ی حقوق مدنی نیز هستند، اختصاص

داده است. لینک قانون اساسی بلژیک: http://www.servat.unibe.ch/icl/be00000_.html. در متمم قانون اساسی مشروطیت ایران هم اصول 8 تا 25، زیر عنوان حقوق ملت ایران، در بردارنده ی قواعدی غالباً مدنی هستند. امیدوارم نگویید همه ی این قانون ها از روی قانون اساسی جمهوری اسلامی الگوبرداری شده اند! می بینید که داوری شما مبنی بر جدایی کامل قانون اساسی از قواعد مدنی و کیفری یکسره بی پایه است. در مواردی لازم است قواعد مدنی و کیفری و آیین دادرسی در قانون اساسی وارد شوند، چنانکه شده اند. به نظر می آید که تنها قانون اساسی ای که شما خوانده اید قانون اساسی جمهوری اسلامی است و از این رو هر متن دیگری که می بینید، می پندارید از قانون اساسی جمهوری اسلامی الگوبرداری شده است!
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم یا آقای سهلاا نوشت: اقای ابراهیمی خودشان خوب می دانند به خاطر تهمت زدن به دیگران که پیگیر قانونی دارد و برای اینکه از زیر بار آن فرار کنند از سایت های جانبی استفاده می کنند.
مسئول هر نوشته ای در سایت نویسنده آن مطلب هست نه سایتی که در آن منتشر شده . آقای امرالله ابراهیمی همه این مطالب را در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده و نوشته است :

سایت ایران گلوبال خبر دستگیری‌ها در هلند را بدون ذکر نام فرد دستگیر شده، درج کرد و صریحاً نوشت " سایت ایران گلوبال از صحت و سقم این خبر اطلاعی ندارد اما پیگیر ماجراست تا پوشش دهد". دیروز و امروز به این سایت هجوم آوردند تا مدیریت سایت را وادار کنند که دیگر چنین خبرهایی را حتی بدون ذکر نام هم پوشش ندهد. و بنده با اینهمه " من" می خواهم بگویم که نه نیازی به چنگ و دندان نشان دادن به آقای فیروز است که دو سئوال پرسیده و خبری که حتی نام فرد دستگیر شده در آن نیست را درج کرده و نه نیازی به شاخ و شانه کشیدن و از شکایت ترساندن مدیریت سایت و همچنین جناب آقای کیانوش توکّلی است. شاکی پرونده مزدوران وزارت اطلاعات مــــــــن ( امرالله ابراهیمی) هستم. خبر دستگیری و بازجویی‌ها ( امروز در هلند و فردا در آلمان و فرانسه) را صریحاً و رسماً تأئید می کنم. از تمامی مزدوران افشا شده و افشا نشده می خواهم که بر علیه بنده (امرالله ابراهیمی) شکایت کنند تا با مدارک محکمه پسند پوزه مزدوران وزارت اطلاعات را در دادگاه به خاک بمالم و به دنیا ثابت کنم که چه جانورانی در اروپای آزاد و "پرچمدار مبارزه با تروریسم" جا خوش کرده‌اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

در پیوندهای سایت ایرانگلوبال همه نوع سایت و وبلاگ از فاشیست هایشان تا راسیستهایشان تا...به چشم میخورد , از 35 میلیون آذربایجانی خبری نیست. ماشالله به این دموکراسی , خدا از چشم بد نظر حفظ کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

رگ گردن فاشیستهای وطنی سیخ شده و از فوش و قمه کشی به مارکس و سوسیالیسم پناه میبرند. این همام خان هم که در هر آشی میخواهد نخودی باشد. این آقا نام تبریز را مصادره فرموده تا دم شونیزم خود را پنهان فرماید. ایشان به عربها و بخصوص به فلسطینیان فوش دادن را برای مخفی کردن عقب ماندگیهای کشورش و ملت اش می پندارد. بجای عصبی شدن بهتر است قدری بخود نگرید نمیتواند همه عالم بد باشد بجز فاشیستهایی که همه را انکار میکنند. ملت فارس ایران تا به امروز اگر گول این فاشیستها را نخورده بود فکری به روزگار خود میکرد و از عامل تمسخر عالم خود را بیرون میکشید. ولی تا این تفکرات ناکامی را در تورک و کورد و عرب و تورکمن وووو بگردند فکری بحال خود نخواهند کرد. تابحال هیچ اروپایی ناکامی و یا موفقیت خود را بگردن دیگران نگذاشته بلکه با نقد خود پیشرفت کرده. فراموش نکن تمام ادیان بزرگ از عربها بوده. اگر این ادیان

توانسته اند عالم گیر شوند ولی آریایی ها درجا زده اند شما نه باید علت را در جای دیگر جستجو کنید مگه نه؟
بهترین کار برای کسانی که عصبی میشوند خوردن آب خنک و کمی مطالعه میباشد.
نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله یادداشت پیشین) ..... می گوئید: ( ..... قانون اساسی موقت در کشورهائی که انقلابی را پشت سر می گذارند و دوران گذاری را در پیش دارند امری منطقی و لازم است، لطفا نوشتار پیش درآمد پیش نویس بالا را بخوانید و به لینک های قانون اساسی موقت لهستان و عراق رجوع کنید تا از پیشینه این تدبیر آگاهی یابید ..... ) دوست گرامی، هر سرزمینی ویژگی هائی دارد که با ویژگی های سرزمین های دیگر همسان نیست و ما نمی توانیم بگوئیم که چون در فلان کشور چنین و چنان شد پس ما هم باید چنین و چنان کنیم! کشورهای لهستان و عراق ویژگی هائی یکسان با ایران ندارند و نمی توان گفت که چون آئین بنیادین در این دو کشور فلان ویژگی ها را دارند پس ما هم باید آئین بنیادینی مانند عراقی ها و لهستانی ها بنویسیم! کار نوشتن آئین بنیادین در آنجا می لنگد که رژیم گرداننده آن کشور و ساختاری که بر آن پایه کشوری گردانده خواهد شد روشن نیست و بدون

..... روشن شدن این جستارها نوشتن آئین بنیادین راه به جائی نخواهد برد! ***** دوست گرامی، کاوه جویا، شما می گوئید: ( ..... برخی از قواعد مدنی که محتوای حقوق بشری دارند به اندازه ای اهمیت دارند که حتما باید در قانون اساسی کشور گنجانده شوند ..... ) دوست گرامی، حقوق بنیادین، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق کیفری و ..... جستارهائی جدا از هم هستند و ما نمی توانیم آئین های گوناگون را درهم آمیخته و با وندآوری شما و با به کارگیری روش شما در آئین نگاری آمیخته ای از چند آئین را به نام آئین بنیادین بنویسیم! همچنان که پیش از این نیز گفته ام چون قانون اساسی نوشته شده شما با الگوبرداری از قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده است چنین کاستی هائی در آن دیده می شوند، در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز حقوق شهروندی و حقوق کیفری و حقوق بنیادین درهم آمیخته شده اند! شایسته بود که شما آئین بنیادین کشورهائی مانند آمریکا و چین و آلمان و چند کشور دیگر را می خواندید و سپس آئین نگاری می کردید نه آن که با الگوبرداری از قانون اساسی جمهوری اسلامی و با به کارگیری همان پیکربندی و همان واژه ها و همان سبک نگارش، قانون اساسی می نوشتید! ***** دوست گرامی، کاوه جویا، بدبختانه بسیاری از سیاسی کاران بدون پا گذاشتن به پله نخست نردبان می خواهند به پشت بام برسند! بدون روشن شدن این جستار که آئین شهروندی (قانون مدنی) پس از نابودی رژیم آخوندی چگونه باید باشد نوشتن آئین بنیادین راه به جائی نخواهد برد اما در قانون اساسی نوشته شده شما از آئین شهروندی چیزی دیده نمی شود و این بزرگترین کاستی در قانون اساسی شما است! ***** واژه نامه: جستار = مطلب، موضوع *** دپ = الفبا، خط (در دستور زبان) *** نسک = کتاب *** ویژه کار = متخصص *** وندآورد، وندآوری = استناد، استدلال *** چم = ترجمه، معنی *** آک = عیب *** وچک = جمله، عبارت *** وند = دلیل، سند، مدرک *** وندی استوار = دلیلی محکم *** کاربرد = استعمال *** رمن = جمع بستن (در دستور زبان) *** چان، چانه = متن، نثر *** باورداشت = ایدئولوژی *** بهساز = مصلح *** بهسازی = اصلاحات ***
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، کاوه جویا، جستارهائی مانند زبان پارسی، ویژگی های زبان پارسی، دستور زبان پارسی، ریشه های زبان پارسی، دپ زبان پارسی، نادرست نویسی در زبان پارسی، ویرایش زبان پارسی، درآمیختن واژگان نا پارسی با زبان پارسی، نگارش درست زبان پارسی، نوشتن به زبان پارسی سره و ..... آن چنان گسترده اند که در یک یا دو یادداشت کوتاه نمی گنجند! و با خواندن چند نسک از استادانی مانند: احمد کسروی تبریزی، حسین گل گلاب، میرجلال الدین کزازی، فریدون جنیدی و ..... نمی توان ویراستاری ورزیده شد و نیاز به سال ها کوشش در این باره ها است تا کسی بتواند در رشته سره نویسی یا ویراستاری ویژه کار شود! دوست گرامی، شما با این وندآورد که واژگان (گردیدن و نمودن و ساختن) در واژه نامه دهخدا به جای (کردن) آمده اند کاربرد آنها را در چنان چمی درست می دانید اما واژه نامه های دهخدا و معین و عمید پر از آک ها و انباشته از نادرست نویسی های

...... گوناگون هستند! برای نمونه (ایل) واژه ای مغولی است و واژه صد در صد نادرست و بی ریشه و ناهنجار (ایالت) از واژه (ایل) مغولی با آهنگ عربی (فعالت) ساخته شده است! برابر واژه نادرست (ایالت) در زبان پارسی (استان) است اما در واژه نامه های دهخدا و معین و عمید واژه (ایالت) با همان چم نادرست به کار برده شده است! پس همچنان که دیده می شود نوشته های واژه نامه های دهخدا و معین و عمید را اگر کسی سروش ایزدی بپندارد دچار گمراهی خواهد شد! از این روی وچک هائی مانند (آگاه گرداند، آگاه نماید، آگاه سازد) به جای (آگاه کند) نادرست است و کاربرد واژه های (گردیدن و نمودن و ساختن) به جای (کردن) در واژه نامه های دهخدا و معین و عمید وندی استوار برای درست بودن چنین کاربردی نیست! ***** درباره به کار بردن (ی) به جای های همزه دار پژوهشگران و ویراستاران زبان پارسی بر آنند که چون دپی که با آن زبان پارسی نوشته می شود همان دپی است که زبان عربی با آن نوشته می شود و در زبان عربی (ی) به جای های همزه دار به کار برده نمی شود از این روی کاربرد (ی) به جای های همزه دار نادرست است، همچنین در نسک (دستور خط فارسی) که نوشته شده از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است نیز آمده است که باید به جای (ی) های همزه دار نوشته شود! ***** واژه های دیگری را نیز شما در کاربردی نادرست به کار برده اید مانند واژه (امور) که رمن واژه (امر) در زبان عربی است که به جای (کار) برده اید! در وچک هائی مانند ( ..... بر اداره امور کشور حاکم می باشد! ..... ) و یا ( ..... حکومت موقت گذار ملی زمام امور کشور ایران را تا برپائی ..... ) ، شما واژه (رجوع) عربی را هم که چم آن در زبان پارسی (بازگشت) است به جای (رفتن) به کار برده اید، مانند ( ..... هر کس حق دادخواهی و رجوع به دادگستری را دارد! ..... ) و ..... و ..... و ..... دوست گرامی، کاوه جویا، گفتار درباره ویرایش چانه ای که شما نوشته اید فراوان است و کوتاه سخن آن که چان نوشته شده شما باید از نو ویرایش و بازنویسی شود چون پر از آک های نوشتاری و دستور زبانی است! ******** از سوی دیگر شما می گوئید: ( ..... این پیش نویس برای همه ایرانیان نوشته شده است نه تنها برای اقلیت کوچکی که فارسی سره را درمی یابند ..... جایگزین کردن این واژه ها و اصطلاحات جا افتاده با واژه های دیگری که در این مفهوم برای بیشتر ایرانیان ناشناخته هستند متن را برای خوانندگان غیر قابل فهم می سازد ..... ) دوست گرامی، با این وندآورد که چون واژگانی را مردم کوچه و خیابان نمی فهمند و یا واژگانی در میان مردم کوچه و خیابان جا افتاده اند هرگز نمی توان زبانی را ویراست! و با این وندآورد اگر زبان پارسی را دانشمندان و اندیشمندان نمی ویراستند به جای واژه های (بیمارستان، شهرداری، دادگستری، شهربانی، دادستان، دادخواست) باید نوشته می شد (دارالشفا، بلدیه، عدلیه، نظمیه، مدعی العموم، ادعانامه) دوست گرامی دنباله روی از مردم کوچه و خیابان همان چیزی است که به آن پوپولیسمPopulism گفته می شود و چکیده سخن پوپولیست ها این است که اگر انبوهی از مردم مانند صدهزار تن یا چند میلیون تن سخنی را گفتند و یا به باورداشتی باورمند بودند باید با دنباله روی از مردم کوچه و خیابان همان سخن و همان باورداشت را چه درست و چه نادرست پذیرفت! دوست گرامی، کاوه جویا، با روش های پوپولیستی رهبری مردم و بهسازی یک سرزمین در زمینه های گوناگون ناشدنی هستند و برای آن که سخن درباره پوپولیسم به درازا نکشد در این باره به نوشتار نوشته شده در این لینک نگاه کنید http://www.iranglobal.info/node/22496 ***** دوست گرامی، کاوه جویا، شما .....
نوشته شده توسط: Anonymous

من هم به نوعی سوالم این است که اقای امرالله ابراهیمی و دوستان گروه آذرخش وی که در هلند زندگی می کنند چرا یک وبلاک ساده درست نمی کنند که تمام مقاله های انها در یک وبلاک جمع باشد ؟ فکر می کنم این گروه آذرخش و اقای ابراهیمی خودشان خوب می دانند به خاطر تهمت زدن به دیگران که پیگیر قانونی دارد و برای اینکه از زیر بار آن فرار کنند از سایت های جانبی استفاده می کنند . در این رابطه چرا سایت ایران گلو بال گول انها را خورده است

نوشته شده توسط: Anonymous

سخنران - در خوش‌بینانه‌ترین حالت، - "خود" را روزولت، "ملت‌مُنکران و ملل‌نامندگان ایران" را استالین و "جمهوری اسلامی" را هیتلر فرض می‌‌کند. این چشم‌انداز، بنیانِ دستگاه اولویتیِ غیر-و-ضدّملی‌اي را بیش از پیش می‌‌نماید که پیش از این، بیش از این‌ها رودرروی منافع ملی‌ ایران (با هر تعریفي از "وجود ملی‌") ایستاده ‌ست، هرچند پیش‌باخته. سپاس از لینک.

نوشته شده توسط: Anonymous

راستی این گروه آقای رجوی از کجا فهمیدند که آقای بهزاد علی شاهی دستگیر شده؟ یعنی انقدر دولتها خونشان با خون خانم قجر اجین شده که هر اتفاقی که می افته ایشان را در جریان می گذارند؟!.... یا اینکه خود خانم قجر با راپورتهای دروغ منتقدین جدا شده را بعنوان جاسوس معرفی می کند . دولتها حتی اگر مدرک جاسوسی از کسی نداشته باشند ولی می توانند بخاطر این راپورت 10 سال زندگی ان فرد را فلج کنند و همه چیز ان فرد را از او بگیرند بنظر من اقای علی شاهی باید شکایت از خانم قجر و کشوریکه این تهمت را زده است و رسانه هائی که ان را با انگیزه یا بدون انگیزه درج کرده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

در جریان این مقاله های که اقای امرالله ابراهیمی و گروه آذرخش که سخنگویش همین اقا است این سوال پیش امده برای من که چطور است یک گروه سیاسی در اروپا فعالیت می کند و کار مهمی هم برای ایرانیان خارج از کشور انجام می دهند اما یک وبلاک وسایت به نام گروه آذرخش که این همه فعالیت می کند درست نکرده اند . ایا این سوال دیگر هموطنان نشده که چرا تابه حال این اقای ابراهیمی یک وبلاک ساده یا یک سایت درست نکرده وبلاک که هزینه ای هم ندارد اما به زرنگی تمام مقالاتش را در سایت پژواک یا سایت ایران گلوبال انتشار می دهد ایا یک جای اینکار نمی لنگد ؟ایا این قضیه بخودی خود بو دار نیست بهتر سایت ایران گلوبال یعنی اقای توکلی پاسخ بدهد

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام دوستان ایران گلوبال مدت زیادی است که مقالات این سایت را مطالعه می کنم تا حدودی با سیاست بی طرفی این سایت آشنا هستم. اما در رابطه مقاله های که اقای امرالله ابراهیمی نوشته برایم سوال پیش امده که وی چگونه توانسته مسولین سایت را گول بزند و این مقالات را در این سایت انتشار بدهد . ان نوشته ای اقای ابراهیمی سمت و سوی مشخصی دارد و او دارد تحت نام ایرانیان هدف مشخصی را دنبال می کند . خوب است مسولین سایت هوشیار باشند که از این بابت ها به وجه سیاسی انها اسیب نرسد . من به نوعی به اقای کرمی حق می دهد که نامه اعتراضی نوشته البته نمی بایست به کسی مارک بزند موفق باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

صدای قربانیان بازیهای سیاسی رجوی را نباید خاموش کرد. ودرست نیست با عینک جمهوری اسلامی با آنها نگاه کرد. اتفاقا این عینک را عمدتا کسانی دارند که دستی با سازمان دارند حالا یا تغذیه اشتباه فکری شده اند یا ارتباط فامیلی و یا رودربایستی در برابر این جریان تشکیلاتی و فرقه ای نباید سکوت کرد بخصوص که افسار بر دست رجوی است کسی که جنون قدرت دارد و جایگاهی کمتر از خدا برای خودش قائل نیست و آیا در برابر این طاعون اجتماعی باید سکوت کرد صرفا به بهای اینکه رژیم خوشش بیاید، فعلا که طی همین 30 سال با منحرف کردن مسیر آزایخواهی درست توسط رجوی آنها نیز طول عمر داشته اند

نوشته شده توسط: Anonymous

""" قرارداد گازی ۴۰۰ بیلیون دلاری چین و روسیه و ژئوپلتیک منطقه """ به احتمال بسیار زیاد، بلوک گازی شرق یا "" اوروسیا "" و بلوک گازی غرب یا ناتو شکل خواهد گرفت، در حالیکه ذخایر گازی نروژ در حال ته کشیدن هستند، تمرکز بر روی لهستان و ذخایر گاز "" شیل "" این کشور بیشتر خواهد شد، رژیم فارس ایران، با جان گرفتن مالی‌ روسیه، بیشتر از همیشه به مترسک روس‌ها تبدیل خواهد شد، گفتگوهای مذاکرات اتمی‌ به جائی نخواهد رسید، حمایت روسیه از بشار اسد بالا خواهد گرفت، سوریه، عراق به افغانستان دوم تبدیل خواهند شد. به نظر من، ونزولا با روند کنونی‌ به تدریج وارد بلوک غرب خواهد شد، فرصتی شد بیشتر توضیح خواهم داد.