Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برگردان فارسی را عزیز سلامی گرامی به خواهش آ.ائلیار انجام داد و از این بابت از ایشان سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-بااینکه من ازصمیم قلب مخالف این نوع حرکات میباشم ،بایدخدمت این سرکارخانم پدرترک تبریزی ومادررشتی بایدعرض کنم ،مگرشماوآن پدرشوهروشوهر بی همه چیزشماکم ازاین کارهاکرد؟.مگرپدرشوهرت باایجادکتاب سوزان توسط عوامل خودجشن کتاب سوزی نمیگرفت.؟مگرشوهرت درتبریزآسمان تبریزرابادودکتاب سوزی تاریک نکرد؟.مگردرسال 1325درکل آزربایجان ودرشهروروستاکتاب سوزی کتاب های ترکی راه نانداخت؟شماهاکتاب پایه ایی ومردمی ملت ماراسوزاندیدآنهاهم کتاب های جعلی وزرق وبرق دارشماراسوزانده اند.عوض گله ندارد.چون خودتان علاوه برجعل وتحریف تاریخ وکتاب نویسی پایه کتابسوزی ایجادکردید.

نوشته شده توسط: Anonymous

بختیار خود مستبدی بود که مخالفتهائی با شاه داشت. او خواهان دمکراسی نبود و به لحاظ پیشینه ی سیاسی - تاریخی نمی توانست دمکرات باشد. طرح او برای حفظ نظام سلطنتی و قدرت گیری آرام پسر شاه بود با اقدامات فرح و رایزنی های اعضای عالیرتبه ساواک.

بختیار خود مستبدی بود که مخالفتهائی با شاه داشت. او خواهان دمکراسی نبود و به لحاظ پیشینه ی سیاسی - تاریخی نمی توانست دمکرات باشد. طرح او برای حفظ نظام سلطنتی و قدرت گیری آرام پسر شاه بود با اقدامات فرح و رایزنی های اعضای عالیرتبه ساواک. آقای سرکوهی این تلقی را ایجاد می کند که گوئی اگر نیروهای سیاسی دمکرات و چپ از بختیار حمایت می کردند، همه چیز گل و بلبل می شد. می شود پرسش را برگرداند در مورد بختیار: اگر بختیار به خواست مردم، به نیروههای دمکرات و چپ می پیوست و شرایط را برای انتخابات آزاد یک جمهوری سکولار و دمکرات فراهم می کرد، از جنبشهای رهائی بخش در کردستان و خوزستان و ترکمن صحرا پشتیبانی می کرد، شاید آن نیروها حمایت وی ر ا می پذیرفتند. اما بختیار نمی توانست اینگونه حرکت کند و با کارنامه ی ماکیاولیستی اش مورد اعتماد نبود. وعده و وعید و انواع دروغها شیوه ی سیاستمداری این نوع از سیاستمداران بود، درست مانند خود خمینی. بختیار با هر نیروی ارتجاعی برای رسیدن به قدرت حاضر به ائتلاف بود. بر اساس اسناد سیاسی بریتانیا، بعدها در تبعید با صدام معامله می کرد که خوزستان را آزاد کند و به کردستان یورش ببرد. آقای سرکوهی که امروز از حقوق ملیتهای زیر ستم در ایران دفاع می کند، می داند که بختیار به شدت علیه این حقوق بود و طرفدار یک نظام ملی - شووینیستی فارس محور بود. این تحلیل ایشان در تناقض با موضعگیری اخیرشان است.
نوشته شده توسط: Anonymous

ما هنوز کینه شاهدوستان و لابی امریکا و اسرائیل به مردم و زحمتکشان را در کمنت زیر می بینیم . طبق ادعای منابع مختلف بختیار به احتمال زیاد مامور فرانسه یا انگلیس و یا امریکا بود . هدف سازمان سیا و ساواک این بود که مثل کودتای قبلی مردم را ابتدا آرام کنند و بعد شاه را دوباره به ایران بازگردانند ولی مردم ایران در طول تاریخ بارها قربانی این روش شده بودند . نتیجه اینکه راهی را که مردم و روشنفکران و چپگرایان علیه شاه و مدافعانش آغاز کرده بودند ، باید ادامه میدادند چون بازگشت شاه یعنی سی سال دیگر ادامه دیکتاتوری نظامی مهرههای امریکا و انگلیس و اسرائیل .و خیانت به رنجبران و حراج سرمایه کشور بین سلطنت طلبان لس انجلسی و اادامه استثمار توسط غرب و امریکا و اسرائیل . تعجبی نیست که مائوئیست های کم سواد سابق اکنون نوستالژی شاه و سلطنت دارند . و مدام چپ و روشنفکر مبارز ایرانی را همچون آخوندها ، مورد تهمت

و توهین و سرزنش قرار میدهند . و شاهدوستان بیاد شعار ارتجاع سیاه و قوه مخرب سرخ در این سایت می افتند . تاریخ یکبار دیگر درسش را به مغرضین نشان خواهد داد .
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته ویا اعترافی بسیار با ارزش و تاریخی است . تخمی که ارتجاع سیاه و سرخ در ذهن خام روشنفکران ایرانی ریخته بودند در سال 57 به بار نشت. بختیار مرد شجاع تاریخ ایران بود که امروز ما را در سپهر ایران به خوبی میدید. نه زمان به او کمک کرد ونه مخالفان سیاسی . بدون شک اگر اندیشه بختیار پیروز میشد سرنوشت ایران این گونه نبودو در دفتر کیهان هنوز توده ای ها قلم میزدند و رجوی در پناهگاه نبود و هزاران ایرانی اواره و در بدر نبودند.جامعه روشنفکری چپ و دینی مسئول فاجعه کنونی هستند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه:
یعنی : !İrəli gediş addım -addım;atılsan qıçın sınar

8- بله زبان ترکیه در باکو ترجمه میشود. ماهم با باکو تفاوت لهجه داریم و مشکل لغات روسی و فارسی. ترجمه های باکو از آثار خارجی به درد ما نمیخورند- مجبوریم خودمان دوباره آنها را ترجمه کنیم. به آثار ترجمه شده از نویسندگان خارجی مثلا از کافکا یا دیگران مراجعه کنید. که درانترنت هست.
زبان کتبی مشترک به خاطر جدایی بین ما به وجود نیامده است. ما فعلا مجبوریم به لهجه ی خودمان بنویسیم.
برای نزدیکی بیشتر بهم میتوان «لغات فارسی-روسی-عربی-لاتین» را که تقریبا 99 درصد شان غیرلازم است در زبان کتبی بیرون ریخت. همینطور از استعمال لغات سره ی من درآورده ی ترکی ترکیه یا جاهای دیگر که غیررایج در آذربایجان اند دوری جست. از نظر من در ادبیات میزان «زبان صیقل خورده و زیبای بایاتی هاست».

و در علوم اجتماعی زبان ذهتابی در کتاب تاریخ اش - منظورم فقط زبان است نه ایده- میتواند جواب گوی کارباشد. که اجبارا از
لغات همه ی زبانها «فارسی-عربی- ترکی-لاتین » به عنوان لغات خارجی وارد شده و رایج بهره میگیرد.
هر زبانی در طی تاریخ خود اجبارا با دیگر زبانها بده-بستان داشته است و از این گریزی نیست. زبانهای اروپایی نصف شان لغات غریبه است. یا زبان جهانی آکادمیک ساخته شده ی اسپرانتو مجموعه ایست از لغات زبانهای اروپایی.
- از نظر من اینجا «رایج بودن لغات در سطح آکادمیک» میزان است و دوری جستن از چیزهای غیر مصطلح و من درآورده و نامفهوم. یا سره جویی و سره نویسی های من درآورده.

9-از لغت نامه ها و برنامه های ترجمه هرچه در انترنت دیده ام -منظورم زبانها ی جهانی ست . و همینطور ترکی و فارسی - به درد بخور نیستند. هنوز انترنت از این بابت نتوانسته جای کتاب را بگیرد - ترجمه که به کنار. هنوز همه چیز ابتدایی ست. کار ترجمه را می توانند بهترکنند ولی ماشین جای انسان را هنوز خیلی مانده که پرکند. ترجمه نه تنها لغت لازم دارد هنر هم میخواهد و این را فعلا تنها انسان دارد. از پنچ تا ده لغت در معنا ماشین نمیداند کدام را انتخاب کند. که گاها برای انسان هم مشکل است. و اکثرا فرهنگ ماشین هم کم است.گرامر سرش نمیشود و از احساس هم پیاده است.
این است که معمولا مترجم برای ترجمه ی یک متن نخست به ترجمه ی همان متن در «چندین زبان مختلف» که دیگران کرده اند مراجعه میکند تا خودش بتواند آنرا به یک زبان دیگری یا ترجمه ای دیگر، دریکی از همان زبانها ، بیرون بدهد. وای به روزی که متن به هیچ زبانی ترجمه نشده است. ماشین هم هذیان میگوید. و لغت نامه هاهم چه در بیرون و چه در ماشین ناقص اند!
کسانی که چیزهای خوبی را سوراغ دارند لینک بدهند تست کنیم.

10- این هم هذیان گویی ماشین گوگل:
بایاتی:
Əzizim kətan yaxşıdı
Köynəyə kətan yaxşıdı
Qürbət cənnət olsa
Yaşamağa vətən yaxşıdı
ترجمه ی گوکل:
عزیز بوم بهتر
پیراهن بهتر کتانی
اگر چه بهشت عجیب و غریب
کشور بهتر برای زندگی در

ترجمه ی انسان:
عزیزم، کتان خوبه
برای پوشیدن پیراهن کتانی خوبه
اگر غربت بهشت هم باشه
برای زیستن وطن خوبه.

وضع دیگرماشینها -دردیگرزبانهاهم -بهترازاین نیست.
ترانه ی «آیا ورغون اؤگوز» را که متن اصلی آن درج شده، به ماشین ها بدهید -و با ترجمه های ترکی و فارسی اش مقایسه کنید
ببینید چطور دیوانه میشوند: http://www.iranglobal.info/node/46694
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1-حرکت حق طلبانه ی آذربایجان «علنی ومسالمت آمیز » است. درحرکات علنی سیاست رژیمها «کنترول و سرکوب» است. رژیم ایران هم این کار را انجام داده و میدهد.
2- حرکت قلعه ی بابک- اعتراض به توهین- تراختور-دریاچه-زبان مادری و موسیقی و فرهنگ- گرچه حرکات مسالمت آمیز و حق طلبانه و درستی ست -اما رژیم هم تلاش کرده با همان سیاست «هویج و چماق» این مسیر را تحت کنترول خود بگیرد. و ما شاهد «درگیری و کشمکشها» بودیم. البته این هم طبیعی ست. و خارج از این هم نمی توانست باشد. هردو طرف درگیر دراین مسیر
شکست و پیروزی هایی داشته اند. درکل مسیر حرکت علنی و مسالمت آمیزدرست است.
-درس این مسیر آنست که: لازم است سیاستی اتخاذ نمود که« دخالت و کنترول» رژیم را تا حد ممکن « کم» کند.
-درس دوم این مسیر آن است که حرکت آذربایجان «جدا» انجام گرفته است. و این ضعف بزرگ حرکت و عامل «بی نتیجه» بودن آن است.

که موجب «دلسردی و ریزش» است.
علت شکست جنبشها درصدسال اخیر ایران «جدا-جدا» بودن آنها بود: پسیان-جنگل-خیابانی-پیشه وری-کردستان - مصدق.
علت پیروزی دو انقلاب: مشروطه-بهمن « پشتیبانی همه حرکات ازهم» بود.
اینکه این انقلابها به «نتیجه مطلوب و اهداف خود» نرسیدند به علت «عقب ماندگی خود جامعه» بود. جامعه عقب مانده از لحاظ اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نمی تواند «اهدف پیشرفته» را تحقق بخشد و عقیم میمانند. یا به ضد خود اهداف تبدیل اش میکنند.

3-سیاست «حرکت در انزوا، جدا ازدیگرحرکات کل ایران ، بدون پیشتیبانی از همدیگر» سیاست شکست جنبشهاست . و پیروزی و دوام حکومت. سیاست «مرکز-حاشیه» و جدا نگهداشتن این دو حرکت از هم «سیاست حکومت» است. اما دوستان حاشیه درک نمی کنند. و به دام سیاست حکومت افتاده اند. سیاست حکومت «ایجاد تضاد بین حاشیه و مرکز» است. و مانور دراین مورد.
با سیاست معروف «اختلاف بیانداز-حکومت کن».

4- حاشیه برای پیروزی چاره ای جز همراه کردن مرکز با خود ندارد. نه تنها مرکز را -بل ضرورت دارد کل ایران را برای پیروزی با خود همراه کند.
اینکه دو انقلاب، حکومتها را کنار زد دلیلش « همبستگی حاشیه و مرکز» بود.
اینکه «حاشیه چون بامرکز بود به حق اش نرسیده » سخن کودکانه ایست. هر انقلاب سیاسی به انقلاب « اقتصادی-اجتماعی» تبدیل نمی شود. جامعه برای تحقق انقلاب اقتصادی-اجتماعی ، فرهنگی و ... شرایط مشخصی را لازم دارد که در ایران موجود نبود. و همین طور توازون نیروها نامناسب بود. انقلاب دو مرحله ایست :سیاسی- رژیم کنار میرود؛ اقتصادی اجتماعی و...- تحقق اهداف شروع میشود. اگرتوازون نیروها دموکراتیک نباشد ؛ اهداف یک نیرو علیه نیروهای دیگر تحقق مییابد. که در دو انقلاب هم چنین شد. اینکه «چون آذربایجان به فکر خود نبود چیزی گیرش نیامد» سخن به غایت «عوامانه» ایست. در انقلاب و سیاست مسئله به «فکر فلان و بهمان چیز بودن» نیست. تعیین کنند «نیرو ست». نیرو داشته باشی می توانی اهداف خود را به کرسی برسانی. وگرنه ول معطلی. نمونه: خمینی نیرو داشت «تمام و کمال» اهداف ارتجاعی خود را به کرسی نهاد و اجرا کرد.

5- سیاست « جدا-جدا و هرکس برای خود » ضرورت دارد از حرکت «حاشیه طرد» شود. لازم است «سیاست همراه کردن همه با حاشیه» پیش گرفته شود.

6- «سیاست حرکت جدا از دیگران» و در گیر با دیگری یا دیگران ، ادامه ی سیاست جدایی طلبانه است. نه خواست جدایی طلبی در این برهه «عملی و ممکن است ونه سیاست حرکت جداگانه درست». این «آوانتوریسم ملی» ست. ماجراجویی ملی که شعار «استقلال-پارلمان-آذربایجان ایران نیست» را میدهد. و حرکت آذربایجان را به انحراف و شکست کشانده است.
بهر صورت ضرورت دارد «سیاست همراه کردن همه با حاشیه» به جای سیاست «هرکس برای خود» بنشیند. و اهداف خیالی
و غیر عملی را کنار گذاشت.جدایی قبل از فدرال بودن غیرممکن و غیرعملی ست. نخست باید به هدف فدرال بودن رسید بعد در صورت نیاز با اکثریت آرای مردم مسئله جدایی را در جامعه ی دموکراتیک مطرح کرد. مثل دیگرجاها.
شعارهای غیرعملی همیشه شکست به بارمیاورد و آورده است.
کسانی که می پرسند «چرا حالا از استقلال شروع نکنیم؟» جوابش اینست که:
« !Bala! Küftəni tikə-tikə yiyərlər,hamısın birdən yesən boğularsan
« !İndi boğulursan ,qaşıq-qaşıq ağzından çıxartmaq gərək

7- چگونه میتوان مرکز را به حمایت از حاشیه حلب کرد؟
-با «سیاست ایران فدرال-آذربایجان واحد فدرال» و اینکه «جدایی خواهی خواستی ست سیاسی و حقوقی و آزاد و تحقق آن نیاز به شرایط خاص دارد : از جمله استقرار دموکراسی- استقرار فدرالیسم- و عدم پاسخ دهی فدرالیسم به نیازها. انتخاب اکثریت قاطع مردم راه جدایی را». پیشرفت مرحله ایست،نه پرشی. پرش پا را میشکند!
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از جنابعالی وتورک اوغلی که از حرکت ملی آزربایجان دفاع منطقی وقابل قبول می کنید حرکت ملی آزربایجان هر چند قدمت صد ساله دارد و حکومت مرکزی با سرکوب وتهدید و بازداشت جوانان نتوانسته کاری پیش برد تیم تراکتور باعث رشد نجومی حرکت در بین نسل جدید و جوانان شده است وبا انکار وتخریب نقش این تیم نمی توان به نتیجه رسید دیروز که ملت آزربایجان در قلعه بابک ندای آزادی وحقوق از دست رفته خود را سر می دادند هم اکنون در ورزشگاهها و خیابانها و با استفاده از هر فرصت حقوق پایمال شده خود را طلب می کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

فغان ز جغد جنگ و مرغوای او ==== که تا ابد بریده باد نای او
با کمال تأسف دست اندرکاران اصلی این عملیات، به جای دادگاهی شدن، در مسند قدرت جا دارند
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

نوشته شده توسط: Anonymous

سعید متین پور قربانی بی خبری اش از دامی شد که... می توانید تحقیق کنید.
دیلیمیز وارلیغیمیزدی. تنها راه نجات مان زبانمان است. این موضوع را قبلا کسروی ها و پهلوی و امروزه، آذری ها و آخوند بهتر از ماها می دانستند و می دانند. هنوز هم هستند کسانی که حتی توی خود این سایت پس از گذست سالیان مدید، خود را ملزم به یادگیری فنون درست زبان مادری شان نکرده اند. یک اوگاندایی هم اگر شروع به یادگیری کرده بود، در عرض این مدت می توانست به ترکی بنویسد و بخواند. دولت نداریم، دولتی هم که با یک سیستم آموزشی نوین و همه جا گیر زبانمان را یاد دهد نداریم، پس دست روی دست بگذاریم و منتظر شویم و از این همه امکانات وسیع دنیای مجازی و اینترنت هم چشم پوشی بکنیم. می توانیم اسپونسور چاپ کتب ترکی شویم. مراکز خصوصی آموزش زبان را افزایش دهیم. صندوق بورسیه کمک درسی برای دانشجویان فرهنگ و هنر و زبان ترکی تاسیس کنیم.

تراکتور, قلعه بابک, دریاچه ارومیه, آموزش زبان مادری , اعتراضهای صنفی کارگری و معلمین گرانیگاههای حرکت ملی هستند که بواسطه آن مردم متحد عمل کرده و قادر به اعمال فشار .... می باشند. در فاشیسم اسلامی ایران جز این موارد ابراز وجود جمعی ممکن نیست.
اسامی که در بالا لیست کرده اید، سنخیت چندانی با هم ندارند. رژیم از آن اولی که تراکتور باشد هیچ واهمه ای ندارد، چرا که اگر احساس خطر می کرد، تا به حال می توانست با انحلال تیم تراکتورسازی از شرش خلاص شود. فعلا که منبع درآمدی شده برای سپاه پاسداران، درآمدی که می تواند خیلی از مشکلات مالی ما را در اشاعه فرهنگ و هنرمان و چاپ و نشر و پخش کتب ترکی حل نماید.
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا برای من جای تعجب است که ادمهایی هنوز هم با همان ادبیات ۳۰ سال پیش مقاله مینویسند و داوری می کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

با احترام به راقم این نوشتار, متاسفانه ایشان مسائل را از دریچه تنگ ایران و ایرانیت نگریسته اند و قادر به ارائه تصویر درستی از حرکت ملی آزربایجان نبوده اند. به اعتقاد من علت اصلی شکست خیزشهای پیشرو آزربایجان در مقابل ارتجاع مرکزی اختلاف فاز موجود بین دو خطه بوده است. آزربایجان به اعتبار شکل گیری جامعه روشنفکری آن(اوایل قرن 19) یکصد سال پیش از ایران فارس محور (اوایل قرن 20) تحت تاثیرتمدن اروپائی بوده و هنوز هم اینگونه است و نسیم مدرنیته از دیار ما می وزد . زمانیکه اکثریت آزربایجانیها مشروطه چی ها برهبری ستارخان, باقر خان و حیدر عمواوغلوی سکولار بودند, مناطق فارس نشین جولانگاه مشروعه چیان مقلد شیخ فضل الله نوری و اقلیتی تقریبن مشروطه چی دنباله رو آیت الله ها بهبهانی و طباطبائی بودند. نهایتن از التقاط مشروطه ما و مشروعه خطه مقابل آش شور و بی نمکی بنام مشروطه به همه تحمیل شد.

بعدها نیز زمانیکه پدر بزرگان ما را پسیانها و خیابانیها سعی داشتند به سمت دموکراسی و کرامت انسانی رهنمون سازند, نیمه ارتجاعی ایران با لمپن بی سواد و جنایتکاری بنام رضا شاه پسرفت دیگری را در تاریخ ثبت نمودند. در برحه ای که که ازربایجان پشت پیشه وری بزرگ صف آرائی کرده بودند مرکز گرایان در قبول رهبری مصدق نیمه دموکرات یا شاه اتوکرات مردد بودند. در شورش کور 1357 نیز آزربایجان جناح مخالفان التقاط دین و حکومت را تشکیل می دادند و ولایت فقته را علنن رد میکردند اما ارتجاعیون چپ و راست و لیبرال مرکزی در آخوندیسم بغایت واپسگرا کاملن ذوب شده بودند. در ادامه این مکررات, اینک نیز بخشهای فارس نشین, الله اکبر گویان بدنبال موسوی و کروبی- که از جانیان دهه شصت رژیم هستند -راه افتاده اند اما حرکت توده ای, لائیک و دموکراتیک آزربایجان در راستای تمدن و مسیر مخالف با مرکزیون گام بر میدارد. تردیدی نیست که علت اصلی شکست جبنش های پیشرو ما وجود مرکزی با تاخیر فاز صد ساله است و تنها با طلاق سیاسیست که میتوان این معضل را حل کرد.
آقای احمدی زاده بر این باور است که حرکت ملی باید اموزش زبان ترکی را در آزربایجان تعمیم دهد !!! در حالیکه احتمالن میداند سعید متین پور بدلیل تحریر مقاله ای تحت عنوان" چرا فرزندان ما ترکها نباید به زبان مادری خود تحصیل کنند؟" هفت سال است در اوین بسر میبرد. آیا در چنین فضای اولترا فاشیستی ایجاد سیستم آموزسی همه گیر موازی ممکن است؟ تازه تحصیل و تعمیم یک زبان در سطح وسیع تنها از عهده یک دولت با یک سیستم اموزشی مدرن بر می آید و یک جنبش, هرچند بسیار مقتدر تا زمانیکه حکومت را در دست نگرفته قادر به این کار نخواهد بود.
تراکتور, قلعه بابک, دریاچه ارومیه, آموزش زبان مادری , اعتراضهای صنفی کارگری و معلمین گرانیگاههای حرکت ملی هستند که بواسطه آن مردم متحد عمل کرده و قادر به اعمال فشار .... می باشند. در فاشیسم اسلامی ایران جز این موارد ابراز وجود جمعی ممکن نیست.
در پایان از نویسنده کمال تشکر را دارم که اندیشه های خود را با ما در میان گذاشتند.
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا چرا این پان فارسها اسرار به چسباندن هویت های عجیب غریب به ما هستند؟ فقط وحشت از فروپاشی این کشور که دوس داشتن افراطی این مرزهای سیاسی رو بهشون آموختن. دست یابی به حقوق انسانی و استقلال ما با آرزوها و خیالهای آنان در تضاده شدیده. پس ما وقتمون رو صرف بیدار کردن آنها نکنیم! حالا بزارید این فارسها برا خودشون قصه تعریف کنن. فقط باید آدم مغزش ایراد داشته باشه این حرفارو بزنه که ما تورک نیستیم آزری هستیم اونم شاخه ای از زبان فارسیه! آخه فارسی خودش اولین لغت نامش از اسدی طوسی 3500 لغت داره. به فرض که همش فارسی باشه حداد عادل 45 هزار لغت درست کرده یعنی خودش زبانه غلامعلیه نه زبان فارسی. هنوز نتونستن زبانی برا انتقال اطلاعات درست کنن اومدن این جک هارو میگن. .....

نوشته شده توسط: Anonymous

دکتر ایلبر اورتایلی که استاد نامدار تاریخ و خاورشناسی ترکیه است به دلیل آگاهی علمی خود برجستگی و دیرینگی تمدن و فرهنگ ایران را خاطرنشان می سازد و با واقع بینی علمی اذعان می کند که تمدن ترکیه اساسا زاییده تمدن و فرهنگ ایران است. سابقه و پربار بودن تمدن کهن ایرانی حقیقتی است که همه دانشمندان بزرگ تاریخ و خاورشناسی بیان داشته اند.

نوشته شده توسط: lachin

آقای کاوه جویا .. انتشارات شما ما را به زمان های قدیم رادیو تلویزیون رستاخیزی می برد چون هر دفعه که رادیو و یا تلویزیون را باز می کردیم تعریف و تمجید (( خدای خدایگان ... شاه شاهان ... بزرگ ارتش داران ... شاهنشاه آریامهر )) را می شنیدیم که گوش ها را کر میکرد.... هر دفعه که صفحه اصلی ایران گلوبال را باز میکنم و عنوان مقاله ای که در رابطه با (( ترک و آذری)) را می بینم حتم دارم که این از انتشارات شما است و ارزش این مقالات را به عهده خوانندگان میگذارم..تنها یک خواهش دارم اگر وفت کردید لطفآ در باره « ترور ستار خان )) این سمبل انقلاب با شکوه مشزوطیّت را که با هزاران حیله و تزوبر به طهران بردند و در باغ اتابک با گلوله زدند که بعد از مدتی بخاطر زخمهای بهبود نشدنی جان باخت, مقاله ای بنویسید که این ایرانیان عزیز تا اندازه ای با تاریخ وطنشان آشنائی داشته باشند . و یا حتی از « حیدر خان عمو اوغلی » هم

می توانید مقاله ای بنویسید . باور داشته باشید که اهورامزدا از این کار نیک شما خوشحال شد .. تا آن روز.. با مهر
نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

جم گرامی، اولا مقاله زبان آذری از صفحه اصلی بیرون نرفته است.
دوما شما اگر با نظرات افراد برخورد کنید و آن هم محترمانه، کامنت شما حتما منتشر می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

تورک اوغلی! سنی سئویرم و کامنتارهایت را هر زمان تعقیب می کنم. اما چوووووخ چووووخ متاسسیف اولدوم بو یازینا. چکار کنیم عادت کردیم به ادبیاتت، اما گئنه ده سنی سئویرم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی! چی شد که بزودی "مقاله زبان آذری" را که از طریق آقای کاوه جویا! در صفحه گذاشته شده بود، فورا از صفحه اصلی ایرانگلوبال برداشتید. آیا به صرفه نبود و بوی برخورد متقابل میرفت؟ پانفارسیم گستاخ که حتا تحمل یک کامنت تنقیدی را ندارد، با چه پشتوانه منطقی میخواهد در مقابل سیل عظیم حرکت ملی مردم آذربایجان قد علم کند؟ در ضمن چرا کامنت مرا در جواب فارس پرست عزیزمان، آقای محمد احمدی زاده، سانسور کردید؟ آیا بصرفتان نبود؟ آیا شما نیز از بیداری مردم آذربایجان میترسید؟ شما که خود را فرد دمکراتی تقدیم میکنی، مگر از چه چیزی وحشت دارید؟! از آگاهی مردم؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

من هم فکر میکنم دیالوگ با افرادی مثل خانم شیرین سخت خواهد بود

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیزم قهرمان! ضمن سلام و ابراز خوشحالی از اینکه نوشته ام را موشکافانه مطالعه کردید

سوای اندیشه های سیاسی و جبهه گیری هایی که ربطی به فرهنگ و ادب ترکی ندارند، زبان ترکی، یکی است و ترکی ایقور و آذری و ترکیه ای و قزاق و همه و همه از یک ریشه واحد سرچسمه گرفته اند و با اندکی توجه و فراست تفاوت لهجه و شیوه گویش کلمات را به راحتی می توان از همدیگر تمییز داد. مرز بندی زبان ترکی همان است که دولتمداران حاکم که دنبال منافع سیاسی خود بوده اند سالیان دراز سرلوحه اهداف شوونیستی خود نموده اند و درحال حاضر نیز با این شیوه سیاستی خود و با استفاده از حربه محو ساختاری زبان ترکی مردم ترک کشورمان اقدام به ایجاد زبان های بی هویت جعلی همانند زبان آذری می کنند. من، یک آدم پان نیستم، اما عاشق ادبیات و موسیقی ترک هستم و این عشق ربطی به سیاست ندارد. ادبیات مدرن ترکیه هم از لحاظ جمله بندی و هم گرامر، بهترین و پیشرفته ترین روشی است که می توانیم در نوشته هایمان از آن استفاده نمائیم، و مسئله لهجه هم براحتی قابل حل می باشد. دقت داشته باشید نوشتن به شیوه محاوره ای همان چیزی است که بنیاد تازه تاسیس فرهنگ و ادب آذری در تبریز سرلوحه امور خود قرار داده است و ایستگاه نهایی اینگونه طرز تفکر، زبان بی هویتی است که گویندگان شبکه های استانی با آن صحبت می کنند. امروز وظیفه من و شماست تا به رشد و شکوفایی نوشتار کلاسیک زبانمان کمک کنیم. شیوه کار من و خیلی از دوستان در ارتباط با پیدا کردن بدین شکل است:
ابتدا معادل انگلیسی کلمه را پیدا می کنم و بعد از آذردیکت دنبال معادل ترکی آن با لهجه خودمان می گردم
http://azerdict.com/
اگر معادل کلمه در آذردیکت، با ریشه روسی نوشته شده باشد منصرف می شوم و سراغ ت. د. ک میروم:
http://tdk.gov.tr/
کلمه را که پیدا کردم به لهجه ترکی خودمان برمی گردانم. و البته جاهای دیگری نیز برای پیدا کردن و معادل یابی وجود دارند که به عنوان مثال به، نه. دئمک اشاره می کنم:
http://www.nedirnedemek.com/
قهرمان عزیز من خودم هم از امضا کنندگان کمپین تاسیس فرهنگستان زبان ترکی و همچنین کارت قرمز بودم، اما چرا نباید شکست خودمان را قبول کنیم؟ ما خودمان ندانسته و عملا جوجه نی هشترخانین الینه تاپیشیردیق. این رژیمی که فعلا حاکم بر کشورمان می باشد، دارد کشور را به قعر جهنم می برد و جهننمه گئدن ده اؤزونه یولداش آختارار. ما برای پیشبرد زبان ترکی سراغ کسی رفتیم که خود کمر به قتل این زبان بسته است. از نظر من کار خامی انجام شد. برخلاف تصور برخی از دوستان این نوشته من نه در جهت تضعیف و توهین به حرکت جوانان آذربایجان بلکه بیشتر برای افزایش دقت عمل آنها در حرکت ها و فعالیت های آتی شان بود. فرمایش شما صحیح می باشد و یک حرکت ملی نیازمند اعتراض های خیابانی هم می باشد و من هم منکر این امر نیستم و جوانانی را که این نوع تظاهرات را نشان می دهند تقدیر می کنم، اما فعالان مدنی مان با دقت و مطالعه شعارهایی که در این موارد سر داده می شود، می توانند میزان فعالیت های قبلی خود را ارزیابی و مسیر حرکت بعدی شان را تعیین کنند و اگر نواقصی هم در گذشته داشته اند آنها را رفع نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

محمد عزيز چندين انتقاد به مقاله شما از نظر من وارد است.
گفتيد كه در بود فرهنگستان توركى در كشورهاى همسايه احتياجى به بودن آن در تبريز نيست.بنظر من اولا زبان ما از توركى استانبولى جداست و تفاوتهاى لهجه هم با جمهورى آذربايجان دارد،وانگهى فرهنگستان زبان توركى يعنى اينكه شوينيسم فارسى مجبور به قبول زبان توركى شده است. شما در همين ايرنگلوبال نگاه كنيد هر هفته دهها مقاله نشر مى شود كه گويا ما تورك نبوده ايم.اتفاقا فرهنگستان زبان توركى اولين قدم در نابودى در صدها سال تلاش پان ايرانيسم براى انكار هويت ماست.
٢-مى گوييد كه كمپين درخواست مجوز براى زبان مادرى و كارت قرمز به روحانى،كار حكومت هم نباشد در راستاى منافع آن است و هيچ سودى به نفع حركت ملى يا زبان توركى يا خلق آذربايجان ندارد.حركت ملى آذربايجان ادعا دارد جنبش مدنى و بدون خشونت است ،خوب اين جنبش بايد براى اثبات زنده بودن خود،كنش انجام دهد

نمى شود كه ادعا كرد ما كار سياسى مى كنيم و در خانه نشست و كارى نكرد.انسانهايى با قبول مسولئيت و خطرات ناشى از آن دست به اقدام عملى مى زنند. اين حق آنهاست و بهترين روش كم هزينه هم است،مى گوييد تاثير ندارد! اما اينكه انسانها جمع مى شوند،اعتراض مى كنند و دستگير مى شوند و آگاهانه اين كار را دوباره تكرار مى كنند.همديگر را مى شناسند و به قدرت خودشان واقف و به خودشان ايمان مى آورند.مگر اين كم دستاوردى است؟
مسلماً راه درازى در پيش است و همه كارها به اين آسانى نيست كه مثل فيلم سينمايى هندى باشد. اما مگر راه ديگرى هم داريم؟يا اصولا آيا ديكته نانوشته،اشتباه خواهد داشت؟
با احترام
نوشته شده توسط: Anonymous

ایران 30 سال پذیرای میلیونها مهاجر بوده است امروز وقت آن رسیده که اینها به کشورشان بازگردند این کجایش نژادپرستی است؟ مگر همین الان افغانها از بسیاری کشورهای اروپایی اخراج نمی شوند؟ مهاجر غیر قانونی را کجای دنیا روی سرشان می گذارند که در ایران بعد از 30 سال اگر بگوییم به کشورت برگرد و مملکت را بساز می شود نژادپرستی؟
حضوربی ضابطه و سیل آسای افغانها کشور ایران را با بحرانهای اقتصادی اجتماعی و حتی بهداشتی مواجه کرده است. کاری به جرم و جنایتهای اینها نداریم از نظر بهداشتی متاسفانه هنوز فلج اطفال در مناطق مرزی بخاطر ورود مهاجران از پاکستان و افغانستان ریشه کن نشده است. بیماری پوستی سالک در مشهد و اصفهان هزاران نفر را گرفتار کرده است. وبا در کرمان در ایام تابستان هر سال چند نفر را می کشد و بارها مسئولان گفته اند منشا آن مهاجران غیر قانونی بوده است. اینها این مسایل را نمی بینند و...

فقط یک حرف یاد گرفته اند و آن هم اتهام نژادپرستی به این ملت مظلوم ایران است. اینها 30 سال بدون کوچکترین مزاحمتی در هر جای این مملکت زندگی کردند و آزادانه از مرزها گذشتند و در کشور رفت و آمد کردند حالا بعد این همه مدت تحمل کوچکترین محدودیتی که حق حاکمیت هر کشوری است را ندارند و با اتهام نژادپرستی می خواهند خود را تحمیل کنند. در حالیکه ایرانی باید برای مدرسه اش پول بدهد اینها مدرسه مجانی می خواهند اگر بگویی نمی شود می گویند نژآدپرست هستید ایرانی برای یک گواهینامه و پاسپورت یا دانشگاه یا اجازه کار باید دو سال عمرش را سربازی برود و در بدترین شرایط خدمت کند اینها همه در تهران و مشهد و اصفهان و یزد و کرمان بدون مشکل سربازی به کسب و کار مشغول هستند و امروز حتی پایشان به دانشگاه باز شده تازه ما را متهم به نژادپرستی هم می کنند. میلیونها نفرشان در ایران زندگی می کنند اما اگر دری به تخته بخورد و پای چند نفرشان به امریکا یا اروپا باز شود مدام از نژآدپرستی ایرانیها و فتار سراسر انسانی غربیها می گویند در حالیکه روزی نیست که خبری از قتل یک افغان در نروژ و سوئد و دانمارک و ... در رسانه های افغانی مناتشر نشود. ادب و معرفتشان هم در کامنتی که در بالا گذاشته مشخص است. که از اینها پرسیده اند شما افغانی هستی ایشان هم جواب می دهند بله من همان هستیم که ....( باعث تاسف برای این سایت که این کامنت را منتشر می کند)
ای کاش همه اینها به امریکا بروند تا هم ما از دست آنها راحت شویم هم آنها از دست نژآدپرستی ایرانیها.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسین استارا

ایشان همان اسناد تاریخی را که ذکر کرده اند را هم از زبان عنایت الله رضا نقل میکند که مثلا عنایت الله را میگوید یاقوت حموی فلان چیز را گفت.

و در ثانی باید به این نکته توجه کرد که ایلات اذربایجان به عنوان تقسیمات اداری با خود اذربایجان متفاوت است. در ایلات اربایجان ارمنستان و گرجستان هم وجود دارد چرا کسی انها را اذربایجان نمیداند؟؟؟ چرا اینها سانسور میشود و گیر سه پیچ میدهند به اران.
هیچ نویسنده فارسی از جمله عنایت الله رضا ادعا نکرده است اذربایجان همیشه صد در صد زیر ارس است و اران بالای ان.ارس مرز بین اران و اذربایجان بوده اما در طول 3000 سال طبیعی است که به شکل خیلی محدود و استثنای در حد یک شهر بالا و پاین برود . اقای راشدی در این مقاله انها را علم کرده اند.

عنایتالله رضا در کتاب چند صد صفحه خود بارها گفته اند که نخجوان یکبار جز اذربایجان ذکر شده است و بقیه شهرها را هم میشمارند اما اینها استثنا هستند و محدود. من هیچ کتاب فارسی ندیده ام که اینها را انکار کنند . ادعاهای اقای راشدی کذب است. در اینده اسکن تصاویر کتاب عنایت الله رضا را در وبلاگم خواهم گذاشت.
باز هم در تکرار این موضوع لارم است که از 80 شهر جمهوری اذربایجان فعلی تنها 3 شهر انهم فقط در یک سند جز اذربایجان حساب شده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب استخانلو نوشته اید " ترکها هنوز فاقد الفبا و زبان نوشتاری و خط و فرهنگ لغت مستقل هستند " این جمله جنابعالی می رساند که متاسفانه جنابعالی بی سواد تشریف دارید . اول اینکه اولین خط غیر تصویری جهان که به خط میخی مشهور است توسط سومریان به تمدن بشری اهداء شده است که از نظر مورخین زبان سومری و زبان ترکی از یک ریشه و جزء زبانهای التصاقی هستند و هنوز هم لغات مشترک بسیاری بین ترکی و سومری موجود است که استفاده می شود . در اصل زبان سومری را باید زبان " پرتوتورک " ( زبان پیش ترکی ) نامید .دوم اینکه ترکها الفبای مستقلی به نام الفبای " اورخون " داشته اند که آثار مهمی به این خط در سالهای ۵۵۳ و ۷۳۴میلادی نوشته شده که کتیبه مهم " گؤک تورک" امپراتوری ترکان به این خط نوشته شده است . ترکان بعد از مسلمان شدن برای نوشتن زبان خود مثل بساری از مسلمانان از الفبای عربی استفاده کردند

و آثار ارزشمند بسیاری به زبان ترکی از جمله " دیوان لغات الترک " محمود کاشعری را ۱۰۰۰ سال پیش آفریدند که اولین دایره المعارف جهان بشمار می رود و اولین نقشه رنگی در این کتاب ترسیم شده است و کتابهای ارزشمند دیگری چون " دده قورقود " ، قوتادغوبیلیک ، عتبه الحقایق و صدها کتاب دیگر که به زبان ترکی نوشته شده است . اما این زبان فارسی است که تا به حال الفبا و خط مستقلی نداشته و الفبا و خطشان برگرفته الفبا و خطوط دیگران بوده . مثلا خط فرس و یا پارسی دوره هخامنشی از خط میخی سومریان و خط پهلوی دوره ساسانی اشان هم از آرامی و خط امروزی فارسی شان هم برگرفته ار عربی است .
نوشته شده توسط: Anonymous

حرکت آذربایجان را باید در ورای آذربایجانی بودن آن فهمید, نه در ایرانی و ایران پرستی . در صد سال اخیر تمامی حرکتهای آذربایجانی ها بر مبنی ایرانیت بوده است و همه اش برای آذربایجانی ها نتیجه مصیت باری آورده است. از قیام ستار خان گرفته تا انقلاب 57. با این چند جمله مختصر اما مفید جوابی رسا به این نوشته آقای احمد زاده داده میشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

بیگانه ای ایران ستیزی در باره ما ایرانیان این گونه نوشته اند ( که آنان دراصل فارس نیستند، بلکه کولیان مهاجرهندی هستند، که بخشی در بلغارستان، و اروپای شرقی و غربی ول میگردند، و درهیچ کجا بند نیستند، و بخشی نیز بنا به حس انسان دوستی و ترحم پادشان و سلاطین ترک، در کویرهای سوزان یزد و اصفهان و کرمان اسکان داده شده اند. که دراثرگرمای طاقت فرسای چهل و پنج درجه، که مار در آن زوزه میکشد، شکل و شمایل و هویت شان، از مردم آذربایجان فرق اساسی دارند. ) نا گفته نماند ایران گلوبال این مطالب را توهین ارزیابی نمی کند.

من هیچ ایرادی به نویسنده ندارم چرا که میدانم تربیت ایشان تربیتی چپی/توده ای و ساخته و پرداخته دفتر وزارت خارجه دولت شوروی دارد..کولی بودن جرم نیست اما بیگانه پرستی روس پرستی و خیانت به ایران وتجزیه طلبی و مردم را به دنبال سراب فرستادن بالاترین گناه است. چرا یک چپی شرافتمند یک توده ای قهرمان پاسخ این بیانات فاضلانه فرزند صالح را نمیدهد.
جای تعجب است که این قهرمانهای پارس ستیز چرا نتوانستند اران را از زیر یوغ روس در اورند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقای استخانلوعزیزنامی که انتخاب برای خودگذاشته اید،درست یامستعارآنرانمیدانم ولی معنی لویکی ازپسوندهای نسبی زبان ترکی است.فکرکنم هنوزمثل تعدادی ازفارس های باسوادوفرهنگسازجهانی هنوزمعنی ترکی بودن نام خودرانمیدانی!مهاجربودن فارس هابه ایران کنونی پیشکش شماباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب اسلان عزیزباسلام بشما،انسان هابایدآزادباشنددریک کشوری که آزادی های سیاسی ومدنی واقتصادی وفرهنگی تمرین نشده ،نظرات خودرابیان کنند.این بیان نظرات درایران هیچ وقت تمرین نشده واظهارنظرفکرکنم به پختگی انسانهابستگی دارد،که چه چیزی رافرمایش کند،حداقل دشمنان خودش ازآن سوء استفاده نکند.
بنظراین حقیرانسان یابایدمطالعه زیادداشته ونظرخودراطوری بیان کندکه کمکی لاقل به خودش باشد.ویااینکه سکوت کندکه سکوت جواب بالاتری ازآن افاضات خواهدداشت.
پان ایرانیسم وتمامیت خواهی درتاریخ آزربایجان بصورت های مختلف خودرانشان داده وچون ایران هیچ وقت اراده واستقلال سیاسی نداشته بنظرمن جواب مثبت نداده است این تفکردرزمان شمشیروشتروارابه هم نتوانست باری ازدوش مردم آزربایجان برداردواکنون نیزبهیچ وجه چاره سازنخواهدبود.
چه ایرادی داردکه تعدادی ازگذشته درس نگرفته وجاده صاف کنی بعدی برای ستم برملت ترک آزربایجان گردد.

این دوست زحمتکش درموسیقی آزربایجان که بایدتمجیدوتشویق شود،نمیدانم به چه دلیل بعضی مواقع میخواهدلیدری سیاسی برای ماگردد.
ایکاش حرمت خودرانگه میداشت وآیینه شکنی نمیکرد.تاآنطورکه عزیزی برای مابودباقی می ماند.
باورکنیددمن برخلاف این عزیزحتی اجرایی شدن فدرالیسم که یک سیستم بسیاربسیارموفق دردنیااست درایران قابل اجرانمی بینم.
ودرایران قابل اجرانخواهدبود.
اگراین مقاله آقای احمدی زاده خوب دقت کنیدمتوجه خواهیدشدکه به همه مبارزات مردم آزربایجان درتمام زمینه هاایرادواردکرده واین مبارزات راوابسته به جایی دانسته است.
من متاسفم ازشخصی که خودزحمات زیادی برای ارتقای فرهنگی مامی کشدولی پل پشت سرش راخراب میکند.امیدوارم دوستان درمورداین نوشته آقای احمدی زاده بتوانندجامع ترجواب لازم رابرای مابنویسند.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
جناب آقای احمدی زاده هنوز جنابعالی وهمقطارانتان نحوه صحیح اظهارنظر را یاد نگرفته اید و با طعنه وتوهین به ملت شریف آذربایجان می خواهید یکپارچگی ایران را حفظ نمایید جنابعالی ودوستانتان بدانند ملت آذربایجان با حفظ کرامت انسانی و عدم توهین شاید در یک ایران فذرال با هم باشند

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

استراتژی روسیه شوروی و روسیه پوتین در ارتباط با ایران ، تفاوت چندانی با هم ندارد. بنابراین هر چند بنظر می رسد که عمر روسیه 25 است ولی سیاست خارجی روس ها در قبال ایران هر گز تغییر نکرده است .

ماه گذشته زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه اعلام کرد که قصد دارد سیستم ضد موشکی قدرتمند اس-300 را قبل از لغو تحریم های بین المللی، به ایران بفروشد، اسرائیل در زمینه شگفت زده شدن و عصبانیت از این اقدام به ایالات متحده پیوست.
اما در پشت اعلام عمومی، مذاکرات تسلیحاتی و دیپلماسی محرمانه ای میان اسرائیل و روسیه وجود دارد. در سال های اخیر اسرائیل و روسیه مشارکت و همراهی پیچیده ای با یکدیگر داشته اند و اسرائیل به روسیه هواپیمای بدون سرنشین فروخته است، در حالی که روسیه مواضعش در قبال اوکراین را ادامه می دهد و ارتباط نظامی اش با ایران هم جریان دارد، بعید است که رقصش با اسرائیل به پایان برسد.
انتقادات از اقدام روسیه به خاطر تلاش هایی است که برای اعمال فشار به ایران صورت می گیرد و این درحالی است که با لغو تحریم ها، بازگشت مجدد آنها دشوار خواهد بود. فروش این سامانه همچنین موجب بالا رفتن توان دفاعی ایران در مقابل حمله احتمالی ایالات متحده یا اسرائیل به این کشور می شود. امری که هر دو کشور اعلام کرده اند در صورت شکست دیپلماسی محتمل خواهد بود.
مقامات اسرائیلی از جمله بنیامین نتانیاهو، هشدار داده اند که موشک های موسوم به اس-300 می تواند منجر به ایجاد سپری دفاعی برای ایران شود و نگرانی بیشتر این است که امکان دارد این موشک ها به دست حزب الله لبنان، متحد ایران هم برسد.
برخی هم معتقدند که اقدام روسیه در جهاتی خلاف این ارزش ها نیست. کنستانتین ماکینکو، معاون مرکز تحلیل های استراتژیک و علمی مساقر در مسکو در این رابطه می گوید: «اعلام عمومی احتمال فروش اس-300 به ایران، چیزی بیش از ژستی سیاسی در برابر فروش تسلیحات به اوکراین توسط ایالات متحده نیست. در هر پرونده ای، فروش اس-300 به ایران به عنوان برگ برنده ای در چانه زنی میان مسکو، ایالات متحده و اسرائیل در مذاکرات مربوط به مسائل مختلف است.»
یکی از این مسائل، بی طرفی روسیه نسبت به اوکراین است، جایی که جدایی طلبان مورد حمایت روسیه در طول یک سال گذشته در حال جنگ هستند. اسرائیل از فروش تسلیحات به دولت اوکراین، که مورد حمایت ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار دارد، به خاطر منصرف کردن روسیه از فروش اس-300 به ایران، خودداری کرد. البته اخیراً گزارش شده است که ممکن است در این رابطه بازبینی صورت بگیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

عمر روسیه همش 25 ساله پس منظور شما این است که12 سال هم گول شوروی و ایادیش را خورده!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

خوبه که این موضوع به این سادگی را پس از 37 سال فهمیدید که روسیه ، جمهوری اسلامی را وسیله ای برای باج گیری دو طرفه تبدیل کرده است هم از غرب می خورد و هم ا ز حکومت اسلامی ..... چند وقت پپیش شمخانی رفته بود روسیه تا برای تحویل موشک های اس 300 برنامه ریزی کند . روس ها این موضوع را با اب تاب رسانه ای کردند. واما روس ها دو هفته بعد ،زدند زیر قول و قرارشان و از تحویل موشک ها سر باز زده اند و در مقابل از غرب امتیازاتی گرفتند. راه حل : خدا حافظی با« مرگ برامریکا و مرگ براسرائیل» است . غرب می تواند بهتر از روس ها ازنظام شما ها حمایت کند .... برای انان حقوق بشر تنها یک ابزار است وگرنه نقص حقوق بشر در عربستان فاجعه بار است . نیمی از جمعیت عربستان یعنی زنان فاقد هویت اند و حتی حق خرید، رانندگی ، تصمیم و.....ندارند . وقتی پادشاه عربستان درگذشت. انگلستان پرچمش را نیمه افراشته کرد

رهبر جمهوری اسلامی باندازه یک کودک دبستانی سیاست را درک نمی کند و توانایی شان تنها و تنها سرکوب مردم خودشان است. عربستان تواسنت با پول نفت و دوستی با غرب مدرن ترین تکنولوژی را در عرصه نظامی ، صنعتی و ارتباطی را بدست آورد . این کشور به قدرت اصلی منطقه تبدیل شده است . در مصر کودتا می کند و اخوانی ها را از قدرت برکنار می کند ، یمن را به حیاط خلوت خود مبدل می کند و می رود که در سوریه هم حکومت هودار خود را روی کار بیاورد.
نوشته شده توسط: Anonymous

پیش از ترک و ترکیه و مغول و آذری و ترکستان ، ابران و آسای صغیر و قفقاز ، خالی از ترک بوده . از قرن 14 میلادی ترکها از مغولستان و آسیای میانه و اویغورستان و چین و ماچین ، بسوی خاورمیانه و قفقاز ، براه افتادند . ترکها هنوز فاقد الفبا و زبان نوشتاری و خط و فرهنگ لغت مستقل هستند . جعل حقایق و تاریخ ، گناهی غیراخلاقی و غیر انسانی و ناجوانمردانه است .

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-مبارزات مدنی ابعادمختلفی برای مردم تورک آزربایجان داردوهرکس وگروهی دراین مبارزات نقشی بازی میکند.یکی باموسیقی،یکی باکتابفروشی.یکی بانوشتن کتاب،و...بهرحال میدان مبارزه وسیع ونقش مردم ما دراین میادین ستودنی است.ازکشورترکیه وجمهوری آزربایجان شمالی بعلت ایجاداین امکان برای نقش آفرینان وازافرادی همچون آقای احمدی زاده درزمینه فعالیت موسیقی بایدنهایت تشکرراکرده وبراوخسته نباشیدگفت.برایشان دراین زمینه آرزوی موفقیت کرده وتشکرمیکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

بار خدایا از ظلم اخوند و تجزیه طلب و جپ و ایران ستیز و ام الفساد جامعه ایرانی یعنی حزب توده و عوامل داخلی و خارجی استعمار به تو پناه میاوریم .
با رخدایا بما کمک کن با هروسیله ممکن شر دین فروشان و تجزیه طلبان را به خودشان باز گردانیم.
خدایا تو میدانی با این عوامل اتمام حجت شد و خیر و شر از ان خودشان است.
بار خدایا کشور ما رااز شر چپ و تجزیه طلب و عوامل استعما رعرب در امان بدار. امین .
این مطلب هم در باره گوناز تی وی .
http://www.nashrpress.com/main/index.php/2013-05-23-14-03-56/1371-2014-…

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی گرامی
نظرتان راجع به ارامنه ناسیونالیست ،لهستانیهای ناسیونالیست ،اوکراینیهای ناسیونالیست ،الجزایریهای ناسیونالیست و بسیاری دیگر چیست ؟آیا به همین سادگی میشود از رنجهای کسانی که وطن خود را دوست داشته و برای آزادی آن مبارزه کرده و لطمه دیده اند چشم فرو پوشید من به عنوان یک نفرکارگر سوسیالیست که طرفدار حقوق تمام اقوام و اقلیت هاست،درخواست بازنگری دارم .
با احترام

نوشته شده توسط: Anonymous

امیر حسین فطانت را( که خود، قربانی نا آگاهی از شرایط زمان است )منبع حقیر ساواک نامیدن نه جامع و کامل است و نه مانع . فکر میکنم که داستان و تاریخ فطانت آنقدر مهم و پیچیده هست که نباید سرسرکی با یک اتهام و محکومیت سریع از آن گذشت ولی اتهامی نادرست از این دست به مصداقی برای ساکت کردن او اصلا موجه نیست و جای پاسخ به سوالات و اتهامات او به این طایفه را نمیگیرد . در یک کلام به تصور من مصداقی میخواهد بگوید که: تا خوب نشیم خوب نمیشه ! و دقیقا به دنبال احیای همان اخلاق گمشده ایست که فطانت دردرازی یک عمر در سیاست مفقودش یافته .مصداقی هم ،مثل فطانت از کسی نمیترسد البته به دلیلی متفاوت ! فطانت نمیترسد چون چیز دیگری برای باخت ندارد (بجز آرزوی اینکه به درستی فهمیده و درک شود و از پنجره نگاه او عمق برملا نشده آن تراژدی و آن توطئه بزرگ ، بر مردم و تاریخ ایران روشن شود) . مصداقی هم نمیترسد و از سر پیمان

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر فارسها اینقدر که شما تجزیه طلبان فاشیست ترک ادعا میکنید بی صلاحیت هستند چگونه توانستند هفت هزار سال همه شما دامپروران انتیکی را جاروب کنند و از یک پارچگی ایران دفاع کنند و زبان و فرهنگ و تاریخ و تمدن و سیاست فلات ایران را از آن خود نمایند . پس نیروی طبیعی تاریخی این قوم بر شما مدعیان جعل و تحریف و دروغ و حسود برتری دارد و در سه هزار سال آینده این روال ادامه حوهد داشت تا آنزمان زبان شما نیز فارسی شده وظهور مهدی قریب الوقوع گردیده.

نوشته شده توسط: Anonymous

سر کار خانم شبنم ممنون از اظهار نظرتان ، اما متاسفم از اینکه شما هر انتقاد اجتماغی را منفی تعبیر کرده ونفرت خود را به هم وطنان ترک نشان دادی، حال قضاوت را به عهدۀ وجدانها می گذاریم. من به یک جمله از خود مقاله بسنده می کنم.
کار برای دمکراسی وزحمت برای تحولات سیاسی،اجتماعی مگر از کانال تحقیقات، بحث و بررسی و بیان آنها نمی گذرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئولین محترم ایرانگلوبال. نمیدانم اشتباه از طرف من بوده یا ار طرف شما. در هرحال با عرض پوزش لینک , قوم کولی فارسی زبان در تاجکستان, دوباره می فرستم و خواهش میکنم درج فرمائید. منظور توهین به کسی و یا کولی های گرامی نیست , بلکه معلومات رساندن به کار برهای گرامی است. ما ترک ها در صدد نیستیم مثل دوستان فارس به کسی شجره نامه و زبان من در آوردی آذری فاذری درست کنیم. آنطوریکه هستیم غرور داریم و از دیگران هم انتظار داریم قبول فرمایند , آنطور که هستند. ساختگی خود را بالا کشیدن و دیگران را پائین آوردن که متاسفانه به یک فرهنگ عامه فارسها تبدیل شده است, نه فارسها را بالا خواهد برد و نه دیگران راپائین خواهد آورد. تمام

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/02/110206_l50_gypsy_tajik.shtml
نوشته شده توسط: Anonymous

کولی ها فارس زبان هستند. این هم سندش
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/02/110206_l50_gypsy_tajik.shtm
چرا هم تباری خودرا ابا میکنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جم اگر بحث طنز و شوخی باشد که کامنت های شما و دو سه تا آی دی پانترک دیگر مثل شما بسیار مضحک تر است. شما در یک کامنت بالا به عنوان دلیل بر ادعاهای خود چندتا به اصطلاح رفرنس کپی کرده اید که اصلا ربطی به ادعاهای پانترکیستی شما ندارند. مثلا کتاب گرامر زبان ترکی را به عنوان رفرنس آورده اید که اصلا از تاریخ آذربایجان و ریشه زبان ترکی آذری چیزی نگفته بلکه تنها کتاب دستور زبان است! لابد فکر کرده اید با کپی کردن نام چند کتاب میتوانید شما هم ادای علمی درآورید و کسی هم پیدا نمیشود برود تحقیق کند که این "رفرنس" های شما اصلا چه هستند. باقی "نطر" های شما درباره نژاد ترک و هندی و کولی و مانقورد و... هم با اینکه بوی ناخوشایند نژادپرستی میدهد به اندازه کافی مصحک هست که موجب سرگرمی خوانندگان خسته از کار روزانه گردد.

نوشته شده توسط: Anonymous

نویسنده راست می گوید آزریها ترک نیستند .ما ملت آزربایجان هم که آزری نیستیم بنابراین قوم آزری مورد ادعای ایشان را اگر پیدا کردید سلام برسانید و بگویید ترک نیستند. اما ما ملت آزربایجان ترک هستیم و خاهیم ماند

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان کامنت نویس آذربایجانی لازم است چنین نوشته های ظنز آمیز را جدی نگیرند. و هر از گاهی برای مزاح و انبساط خاطر چنین چیزهائی برای رفع خستگی لازم است. در ضمن میخواستم نکته ای را یاد آوری کنم که کامنت نویسان آذربایجانی نیز، میتوانند مطلبی را در افشای هویت غیرفارسی، فارس تباران موسوم به کویرهای ایران مرقوم نمایند، و بطورصبورانه به آنان یاد آوری کنند، که آنان دراصل فارس نیستند، بلکه کولیان مهاجرهندی هستند، که بخشی در بلغارستان، و اروپای شرقی و غربی ول میگردند، و درهیچ کجا بند نیستند، و بخشی نیز بنا به حس انسان دوستی و ترحم پادشان و سلاطین ترک، در کویرهای سوزان یزد و اصفهان و کرمان اسکان داده شده اند. که دراثرگرمای طاقت فرسای چهل و پنج درجه، که مار در آن زوزه میکشد، شکل و شمایل و هویت شان، از مردم آذربایجان فرق اساسی دارند. فارس اصیل،

درواقع قومی در افغانسان امروزی است، و در آنجا نیز ساکن است. اینانی که امروز در جغرافیای موسوم به ایران، بعنوان فارس مطرح هستند، در واقع از نظر تباری فارس نیستند، بلکه کولیان رانده شده از کشور پهناورهندوستان هستند، که حتا جامعه هند نیز از تحمل آنان سربازمیزند، و حتا زنده یاد "گاندی" نیز با تمام تلاش خود، نتوانست از تحقیر نژادی چنین گروههای حاشیه ای، جلو گیری نماید. زیرا فئودالهای هند که به "ماهاراجا" معروف هستند، و در واقع خون مردم هند را می مکند، از بی رحم ترین نژاد پرستان واستثمارگران تاریخ هند محسوب میشوند و همین " ماهاراجای" هندی که به پادشاهان فئودال نیز معروف هستند، گروههای قومی هندی و اقوام فقیرو زیردست را، که قوم باصطلاح فارس نیز جزء این دسته است به بردگی کاری، و استثمارجنسی میکشند، و چنین اقوام حاشیه جامعه در نزد ماهاراجای هندی، قوم " کاستن" نامیده میشوند. این بمفهوم آن است که این اقوام ازهر نظر در جامعه هند ایزوله شده اند! قومی که از نظرفئودالهای هندی، نمیتوان با آنان معاشرت کرد، و به آنان نزدیک شد. معنای دقیق آن این است که آنان حتا اجازه ندارند، که از راه های عادی که مردم عبور میکنند، طردد نمایند. و همیشه باید در حاشیه جامعه هند روزگار بگذرانند. این یکی ازعلت اصلی کولیان هند که تقریبا تا اروپا و ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه پخش و پلا هستند، می باشد. که قوم به اصطلاح فارس نیزازاین قاعد عمومی مستثنا نیست. اینان که براثر مراوده با فارسهای دری افغانستان، فارسی را یاد گرفتند، حالا که درعرض هشتاد سال گذشته، دول غرب برای درهم شکستن قدرت ترکان، این قوم را به رهبری خمینی درمسند قدرت قرار داده اند، و چون اینان درهیچ کجا، دارای مقبولیت اجتماعی و یا سیاسی نیستند، و درهیچ برهه ای از تاریخ سوابق حکمرانی نداشته اند. درعرض این سه دهه جغرافیای ایران را به جهنمی هولناک مبدل کرده اند. مردم آذربایجان با توجه با سوابق هزاران ساله تاریخ و تمدن و فرمانروائی سلاطین و پادشاهان ترک، که شهرهای بزرگ ایران را ساخته اند، و به عمران و آبادی و تنظیم دولت و قوانین آن پرداخته اند، اصلا با یک چنین قومی دوره گرد، به هیچ وجهه قابل مقایسه نیست. هدف اصلی نوشته های طنز آمیز آنان نیز این است، که بدون حمایت چهل میلیونی مردم ترک آذربایجان دیر یا زود جل وپلاس رژیم اسلامی که تنی چند از خود فروختگان و مانقورهای پان آذری، و پان ایرانیستهای دو آتشه را با خود یدک میکشد، درهم خواهد شکست. به همین سبب اینان کار و زندگیشان را رها کرده اند، و هولناک تلاش میکنند تا برای مهیا ساختن سیاهی لشکر برای اهدف استعماری خود، برای مردم ترک آذربایجان هویت جعلی آذری و یا فاذری قالب کنند. در صورتیکه خودشان بهتر از هر کسی میدانند، که چنین سیاستی حتا با اجیر کردن کسرویها نیز، خیلی وقت است که شکست خورده است. زیرا فریاد" هارای هارای! من تورکم!" از استادیومهای ورزشی روز به روز واضحتر از پیش بگوش میرید، فریادیکه لرزه بر اندام گردانندگان رژیم اسلامی می افکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

مثلی که میگوید .. دیک به دیک میگوید رویت سیاه . مجاهد خلق که روز ی در خانه های مردم بر روی او باز بود اکنون خود عامل سرسپرده امپریالیسم غر ب و صدام ودولت یهود شده است . دعوت از سناتورهای امریگائی و پرداخت دستمزدهای صد هزار دلاری چه نامی جز بی ابروئی و لابی گری و ایران فروشی دارد؟ وعده دروغ اسلام را تجربه کردیم و نیاز ی به امدن شما نیست.دیروز دوستی تلفن زد و از مرگ مردی هفتاد و چند ساله خبر داد که به امید واهی از ایران روانه عراق شد و همه زندگی خود را بیش از سه دهه برای اهداف رجوی از دست داد و عاقبت دوراز دیار یار پس از یک هفته بی خبری جسم بی جان اورا پس از چند روز که از سکته گذشته بود به بیمارستان رساندند و... رفت. چه کسانی چه سازمانی حقوق بشری از این همه قرباینان قدرت طلبی رجوی اهل تشیع دفاع میکند؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز ،
ممنون از پاسخ شما.منهم فکر میکنم موافقت بخش سکولار-دموکرات ایران با «رفع تبعیض فرهنگی-سیاسی-اقتصادی-و مذهبی و غیره» از راه «برابری حقوقی» نه تنها همبستگی آفرین است بلکه حفظ یکپارچگی ایران نیز دقیقا به این مسئله وابسته است. پذبرش خواسته های حقوقی اتنیکی و اجرای «آزادی وبرابری»، که هسته ی اصلی دموکراسی ست، خطر جدایی و تلاشی را رفع میکند و از بروز درگیریهای احتمالی فاجعه دار مانع میشود. اما این موافقت ضرورت دارد عملاً به صورت یک «رفتار سیاسی» یک «سیاست عملی» درارتباط با تشکلهای اتنیکی ، از سوی این بخش از اپوزیسیون خود را اثبات کرده و «اعتماد »ایحاد کند. چون تاجایی که دیده ام این اعتماد وجود ندارد.

اگر اینان چنین سیاستی را پیشه کنند و اعتماد حاصل شود می توان گفت :
1- خطر جنگ داخلی؛2- تجزیه ؛ 3- دخالت نیروی بیگانه
درحد زیادی خنثی میشود.

ازنظرمن کلید این سه مشکل در حل مسئله اتنیکی با سیاست درست « برابری خواهی واقعی»ست.
درشرایط کنونی و آتی نزدیک این سه مشکل به نفع هیچکس نیست. اگرکسانی فکرکنند که با رخدادن آنها به نوایی خواهند رسید سخت در اشتباه اند. وقوع هریک از اینها جامعه ی ما را به سرنوشت جاهای بحرانی دیگر دچارمیکند.
به عبارت دیگر اکنون دو تضاد درجامعه عمده اند:
1- تضاد حکومت با جامعه و مردم
2-تضاد دموکراسی با عدم حل مسئله ی اتنیکی برپایه ی برابری
به نظرم راه درست انتخاب همان «سیاست برابری خواهی واقعی - واعتماد سازی» ازسوی سکولار دموکراتهاست.
با اجرای این سیاست خطر ناسیونالیسم افراطی تقریبا خنثی میشود.
---------
بله کنفدراسیون بود. چون «ایده لوژی و آرمانخواهی»بود. اکنون عمدتا اینها نیست و آن تجربه نمی تواندتکرارشود.
حالا زمان «سیاستهای درست و عملی و واقعی» ست که جلب دقت و نظر میکند . و نیروها را می تواند به هم نزدیک کند.
نیروی سیاسی داخل و خارج چشم به «رئال پولیتیک» همدیگردارند. و آن را رصد میکنند. و میخواهند ببینند کدام نیرو سیاست اش
عملا برای «رفع تبعیض-اجرای دموکراسی و عدالت اجتماعی» راه حل عملی و درست پیش می برد. و با کمترین هزینه. و مسالمت آمیز.

از نظر منهم کارضروری ست که درمورد ناسیونالیسم هرچه جامع تر روشنگری شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

در پايان ميخواستم مدارک نژاد پرستى بعضى از مسئولان ايران را در جواب بگنجانم ولى نظر بيشت جا نداشت که در اينجا براى شما رديف ميکنم.
ورود افغانيهاى غير مجاز به مازندران ممنوع شد(در ضمن 90 در صد افغانها در ايران غير مجاز هستند, پاکستان خيلى با هوش تر از ايران بود, ميلاردها دلار از غرب به عنوان افغانهاى غير مجاز گرفت و عملأ حيچ کارى براى افغان هاى غير مجاز انجام نداد ولى ايران حتى نتوانست کمک هاى سازمان ملل متحد را براى کمک به آوارگان افغان به ايران بگيرد.) :

حضور افغان ها در نوشهر ممنوع است/ سخنان تاسف بار يک بخشدار در استان مازندران:
http://www.entekhab.ir/fa/news/60231
ورود اتباع غير مجازافغانها به مازندران ممنوع:
http://www.rajanews.com/news/207012
پاکسازى افغانها:
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-905fd28de0.html
ممنوع شدن حضور افغان‌ها در دو استان ایران
http://www.dw.de/%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/a-16097951
ایران: منطقه افغان ممنوع؟!
http://justice4iran.org/persian/j4iran-activities/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9%D8%9F/
اقامت شهروندان افغاني در ۱5 استان کشور به طور کامل ممنوع است:
http://8sobh.ir/fa/news/74015/%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%83%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
آقاى افرادى, اين هست انسان ايرانى که ما بايد به آن افتخار کنيم.. آفرين:
يادم هست که سالها پيش در پالتاک, دکتر دوشکى عزيز يک گفتگو برپا کرده بود و يکى از ايرانيان داراى دکترا که اسم او يادم رفته است, دعوت کرده بود که در اين گفتگو سخنراى کند, ايشان, در ميان سخنانش همه بلوچ و کردها را وحشى ناميد و گفت که آںها اجازه نخواهند داد که بلوچ و کرد وحشى بلوچستان وکردستان و آذربايجان را اداره کنند, و يا در مديريت کشور افراد وحشى را به کار بگيرند. اين هست ايرانى عزيز من. چه جوابى داريد. از دوسانى که در پالتاک در آں زمان حضور داشتند تقاضا ميکنم که اسم اين آقاى دکتراى قلابى را براى ما افشا کنند و اين در حالى هست که ما وحشىيها هم اين نوع دکترا ها را داريم و به شما قول ميدهم که ما وحشيها کار خودرا بهتر از آن نژاد پرستان انجام ميدهيم.
توجه آقاى توکلى:
آقاى توکلى اين کپجاى شما دخل ما را در آورده هست, يا همه را با حروف کوچک و يا همه را با حروف بزرگ بخواهيد. اين کپچاى شما پدر همه را در آورده است. هدف کپچاها جلوگيرى از (web crawlers, mass marketing, and etc.)
هست, و نه جلوگيرى از گذاشتن نظر. اميدوارم که شما به جاى اين کپچا ها, براى نظر دادن, تقاضاى ثبت نام کاربران در ايران گلوبال بکنيد که خيلى بهتر هست و افراد بى هويت و بدون هدف و اراده از نظر دادن امتنا خواهند کرد. حالا نوبت داخل کردن کپچا هست که چندين بار بايد داخل کنم تا قبول کند. اول من تمام متن خودرا کپى ميکنم و تو ميکروسافت ورد ميگذارم چون اگر اين کپچا متن مر رو خراب کنه دوباره متن را بذارم و وقت تلف نکرده باشم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاى افرادى, درود بر شما.
نگرانى شما و يا بهتر بگويم ناراحتى شما نسبت به جامعه شناسانى که ايرانيان را تلويحأ نژار پرست ناميدند, اندکى قابل تأمل هست.
يکى از اشتباهات همه ما, من خودم هم يکى از اين همه ما ها هستم, اين هست که ما هميشه مشکلات و مسائل را با جايى مقايده ميکنيم و نتيجه گيرى ميکنيم که چون در آن جا همين اتفاقها مى افتد و کسى آنها را نژاد پرست نميداند, ولى مارا نژاد پرست ميدانند. نمونه آں ,مقايسه نژاد پرستى اروپاييها و ايرانهياست که ميگوييد, ايرانيان را به خاطر بد رفتارى با افغانها نژاد پرست ميدانند. مگر قرار هست که ما همه چيز را در مقايسه با اروپاييها و امريکاييها به سنجيم, مگر اروپا و امريکا معيار سنجش ما هستند؟ از کى اروپا و امريکا معيار سنجش ما شده اند؟ خير اشتباه ميکنيد, معيار سنجش ما بايد رفتار غير قابل قبول شهروندان يک کشور در مقايسه با آںچه که انسانيت حکم ميکند.

و در درجه دوم با آںچه که در ميثاق جهانى حقوق بشر سازمان ملل درج شده است به سنجيم. بله, همه ما اين جرأت را داريم که اروپاييها و امريکاييها را نژاد پرست بناميم و نژاد پرست بودن بسيارى از آںها از جمله بعضى از نمايندگان مجالس آنها را با صداى بلند نژاد پرست گفته ايم و حتى در راديو و تلويزيونها آں را گفته ايم و تظاهرات بر عليه آنها داشته ايم. اما کدام انسان بى وجدان, بيشتر استانهاى يک کشور را ممنوع الورد براى افغانها ميکند, کدام انسان با وجدان, و حتى يک انسان نسبتأ خوب خريد و فروش به افغانها را از طريق قوانين استانى و شهرى ممنوع ميکند؟ کدام انسان ورود افغانهاى مقيم ايران را به پارکهاى شهر و استان ممنوع ميکند, در راديو و تلويزيون آن را اعلام ميکند؟ سخنگوى فرماندار و شهردارى ها علنأ اينها را در رسانه ها اعلام ميکند و مصاحبه هم ميدهد و به آن افتخار ميکند؟ همه اينها در انسان نژاد پرست ايرانى ساکن ايران, به وضوح در رسانه ها تکرار و گفته شده است. تبعيض تنها تبعيض نژادى نيست, شايد تبعيض نژادى يکى از بدترين تبعيضها باشد ولى تبعيض دينى, مذهبى, فرهنگى, رنگ, جنسيت(خصوصأ تبعيض جنسى بر عليه زنان, مادران و خواهران ايران ما) و ... داريم و در ايران هر روز ازبلندگوهاى حکومت ايران و مساجد اعلام ميشوند, اصلأ جاى انکار وجود ندارد, چرا واقعيتها را قبول نميکنيد. در آخر اين منابع را به شما معرفى ميکنم. حتى ايرانيهايى که در ايالات متحده امريکا به مدت 30 سال زندگى کرده اند که بعد از انقلاب به امريکا محاجرت کرده اند, و صاحب راديو و تلويزيون از برکت پول ماليات ما به دولتهاى ايالتى شده اند, وقتى من نوعى را مى بينند, اولين سئوال آنها قبل از احوالپرسى اين هست که من نقل قول ميکنم "شما افغانى هستيد؟" جواب من به اينها هميشه اين بوده که "بله, من همان افغانى هستم که ترتيب خواهر و مادرت را داد و مادرت ترا زاييد", بعد از اين خفه خون ميگيرند, يعنى اينها هنوز ياد نگرفته اند که در جامعه ايالات متحده امريکا, اين نوع سئوالها ممنوع و قابل پيگرد قانونى هست که شايد آنها را به 5 سال زندان بفرستد, اين آقايان و خانمهاى ايرانى که شما ميگوييد نژادپرست نيستند بعد از 30 سال در امريکا هنوز ياد نگرفته اند که اين نوع سئوالها ممنوع هست و يا ميدانند و عمدأ ميخواهند برترى خود را بر افغانها در جمع اعلام کنند پس چگونه نژاد پرست نميشوند. من انسانى بى خرد تر از انسان نژاد پرست ايرانى نديده ام, فراموش نکنيد که من گفتم انسان نژاد پرست ايرانى و اين به اين معنى هست که همه ايرانيان نژاد پرست نيستند که اين حرف من را بر عليه خودم استفاده کنيد منظورم تعدادى و يا بعضى از ايرانيها هست. واقعأ انسان ايرانى نژاد پرست نه تنها در مقوله دموکراسى و نژادپرستى دچار توهم هست, بلکه دچار يک تناقض فاحش هست که از يک طرف کشته و مرده امام حسين, على, حسن, و دوازده امام هستند و خودرا براى حجازيهاى 1400 سال پيش, قمه ميزنند, زنجير و سينه ميزنند و در مواقعى ميکشند, هر روز فرزاندان خودرا فداى امام زمان حجاز ميکنند, و در عين حال ازهويت و مليت ايرانى دفاع ميکنند, کوروش,داريوش و زرتشت مايه افخار خود ميدانند و به هويت ايرانى خود افتخار ميکنند. آيا تناقضى بزرگتر و بدتر و شرم آورتر از اين وجود دارد که انسان نژادپرست ايرانى(اکثيرت ايرانى ها نژاد پرست نيستند), تنواند جايگاه و هويت خودرا پيدا کند؟ تازگيها عرب ستيزى هم ميکنند ولى يادشان ميرود که هر روز براى عرب دعا ميخوانند, هر روز برده فکرى عرب هستند ولى بعد از نماز و مسجد عرب ستيز ميشوند. آيا يک ايرانى پيدا ميشود که جواب اين تناقضها را بدهد؟

موفق باشيد.
پيام اميد
توجه: منظور از ايرانى نژاد أرست تعداد کمى از ايرانيان هست و نه همه ايرانيها.
انتخاب:
http://www.entekhab.ir/fa/news/60231
نوشته شده توسط: دکتر مهرداد درویش پور

جناب ائلیار گرامی. با سپاس از ملاحظات تیزبینانه و دقیقی که اشاره کردید. با همه آنها موافقم. تنها اضافه کنم که بهرو در دوران گذشته تشکلی به نام کنفدراسیون وجود داشت که بخش مهمی از ایرانیان را دربر می گرفت. اما امروز به رویا می ماند. شرایط، بی افقی، بی اعتمادی و خو گرفتن به وضعیت موجود در این فرایند نقش مهی دارد. در مورد ناسیونالیسم در فرصتی به آن خواهم پرداخت. اما همینجا اشاره کنم که حوادثی نظیر

واکنش گسترده حتی مخالفان حکومت در برابر کشف گور غواسان کربلای 4، تهدیدات داعش، عربستان و اسرائیل علیه ایران و نگرانی های ناشی از ان، به سینه نصب کردن عکس سردار سلیمانی توسط زنان شیک پوشی که او را مظهر نجات ایران در برابر تهدیدات خارجی می بینند، نگرانی از جنگ داخلی در صورت خلا قدرت همچون سوریه و عراق و لیبی و افغانستان، .تهدید گاه و بیگاه به حمله نظامی به ایران طی سالیان متمادی، گسترش شکاف های اتنیکی در ایران و نگرانی از گسترش تمایلات جدایی طلبانه، همه و همه مسئله دفاع از یکپارچگی ایران را به یک تمایل گسترده بدل ساخته است. تمایلی که در کنار دست رد زدن به سینه ایدئولوژی اسلامی در جامعه نه تنها زمینه های گسترش ناسیونالیسم را افزایش داده است، بلکه می تواند در مواردی و به ویژه در برابر دشمن خارجی تمایل به همسویی با حکومت را منجر شود. به گمان من مهم است که اپوزیسیون سکولار با زبان از یکپارچگی ایران همزمان با خواست رفع تبعیض اتنیکی دفاع کرده و تصریح کند که تلاش برای تحول مسالمت آمیز در ایران نه فقط از منظر دمکراتیک بلکه راهی برای تضمین حفظ یکپارچگی ایران و به خطر نیانداختن آن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای آذرگون ! در اینجا اسنادی که در مورد محدوده آذربایجان داده شده از زمان عنایت اله رضا ، کسروی ورحیم رئیس نیا و دیگر معاصرین نیست. در اینجا ادعاهای عنایت اله رضا , کسروی و دیگران که میگویند نام آذربایجان هیچوقت به شمال رود ارس یا جمهوری آذربایجان فعلی اطلاق نشده و آذربایجان فقط در جنوب رود ارس بوده اشاره شده سپس اسناد تاریخی از تاریخ " بلعمی " که اولین تاریخ نوشته شده به زبان فارسی آنهم در سالهای ۳۴۵-۵۰ هجری قمری ، یاقوت حموی ، ابن فقیه (قرن سوم هجری ) ، حمداله مستوفی سال ۷۳۵ هجری قمری ، ابن فقیه ، یعقوبی و از دیگر مورخین ۷۰۰ الی ۱۰۰۰ سال پیش آورده شده است و ربطی به نوشته های عتایت اله رضا ، رحیم رئیس نیا ، کسروی و غیره ندارد .