Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

من ضمن سخنرانی میلانی به این نتیجه رسیدم که منطق و بیسوادی و تعصب پان ترک تجزیه طلب در این سایت چقدر شبیه افکار و نظرات گروه ارتجاعی داعش است . یعنی داعش نژادی و داعش مذهبی با هم فرقی ندارند .

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام-من یک ادیب ودانشمندفارسی نویس هم پیداکرده وفکرمیکنم بایدبعدازاین هیچ ترکی حق ندارد.مثلابنویسدتاش بایدبنویسدداش.هیچ کس حق ندارداز لی درآخرنام خود بنویسد . چون یک فرهنگ نویس زبان غنی فارسی!همچون دهخدا.معیین پیداشده است.دوست عزیزمن افتخارمیکنم که همزبانی مثل شمادرزمینه موسیقی ترکی آزربایجانی داریم.من دستان هنرآفرین وخدمت کن به فرهنگ مظلوم خودمان رامی بوسم.من بسیارمتاسفم ازاینکه افرادی مثل شماراازکاربیکارمیکنند.اینهاهمه ظلم به ملت ترک آزربایجان است.این کاررا100سال است میکنندوبهترین فرزندان این سرزمین رابخاطرکمک به زبان وهویت آرزبایجان اززندگی شرافتمندانه محروم میکنند.دوست وپدرعزیزمن بازمیگویم دستان افرادی مثل تورامیبوسم.این دلیل نمیشوددرمقابل کجروی انسانهای بزرگ انتقادنکنی.من میگویم شماراه تمامیت خواهان منحرف رامیروید. وطرفداران وشعاردهندگان هویتی رابه سپاه ودیگران میبندی.تزوتفکر

تئوریسین های افکاری مثل شماباعث کتک خوردن آن تعداد100نفره است.مگراستقلال وپرس پلیس هاازطرف سپاه مدیریت نمیشود؟مگردارندگان افکاری مثل شماسپاه راتقویت نمیکند؟دوست عزیزآنهابه ترکان وهمه چیزترکان فحش وناسزامیگویندوتراختوری هابه فارس هاوافکارزشت آنهاوحامیان آنها.بفرماییدشماعملادرکدام جبهه قراردارید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

ما امروز نظریه پرداز و اقتصاد دان بیشتری نسبت به گذشته داریم و بنظر من باید از تمامی این نظرات استفاده کرد و اگر تنها پشت تفکرات مارکس سنگر گرفته شود و زمان و شرایط در نظر گرفته نشود آنوقت ما دچار همان تفکرات اسلامگریان شده ایم که میگویند اسلام ناب محمدی و معنی اش ١٤٠٠ سال قبل . برای نمونه من پیشنهاد میکنم که آنهایی که به اقتصاد و مسائل اقتصادی علاقه دارند سری به کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم (به فرانسوی: Le Capital au XXIe siècle) نام کتابی است از توماس پیکتی اقتصاد دان فرانسوی که به ثروت و نابرابری در درآمد دراروپا و آمریکا ازقرن هجدهم می‌پردازد. این نظریه اصلی مطرح شده در کتاب این است که اگر نرخ سود سرمایه از نرخ رشد کلی اقتصادی بیشتر باشد این امر باعث انباشت ثروت شده و در دراز مدت چنین پدیده‌ای باعث عدم ثبات می‌شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-درادامه فرمایشات متین ودرست آقای anonymousبایدعرض کنم .درترکیه جمله ایی میگویند(کندین اول)درفارسی میشودخودت باش.ومادرترکی آزربایجانی میگوییم اوزقیچون اوسته دایان.فارسی میشودبه پاهای خودتکیه کن.دراسلام شناسی مبحثی است که میگویدانسان ازخودشناسی به خداشناسی میرسد.البته این بحث جای گفتگودارد.ولی ازلحاظی هم زیادبیراه نمیگوید.کسی که تاریخ.آداب.فرهنگ.حق وحقوق.قدرت زبان. وداشته های خودرانشناخته باشدچطورمیخواهدبرای جامعه ودنیاموثرواقع شود.دراین 100سال گذشته همه بخوبی میدانیم که هیچ نشریاتی دراین کشورتمدن ساز!اززیرتیغ سانسور نگذشته واگرجسته وگریخته نشریاتی بیرون آمده درخلع های سیاسی وبدون اینکه روی دموکراسی رادیده باشدنشرشده است که آنهم جای بسیارگفتگودارد.دراین 100سال هرچه نویسنده بوده جدایی ازتعدادی که قابل مقایسه نیست همکاراداره محترم ساواک ویاساوامابوده اند.اینهاعلاوه براینکه بایدسناگو

بودنداکثرشان ازسهمیه دولتی دربورس های احصیلی خارجی وداخلی درس وطن پرستی خوانده ودارای نظرات تمامیت خواهی وناسیونالیسم کورایرانپرستی داشته اند.کتابهای زیادی که توسط افرادی همچون ذبیح الله منصوری وامثالهم ترجمه شده حتی درترجمه نیزاعمال نفوذوسانسورایجادگشته است.بااین اوصاف آیانبایدبه سواد روشنفکران شک کرد؟آیانبایدبه افکارپان ایرانیستی وحتی درآسیملاسیون شدن دیگراتینیک هابادیدهمه جانبه نگریست؟کمونیستهای ایران وسازمان فداییان یادم است دردرون هسته های مطالعاتی که ایجادمیشد.افکارتروریستهای داشناک وپ.ک.کا راتاییدمیکردندواعلامیه آنهارادردرون تشکیلات خوانده هورامیکشیدند.چونکه دراعلامیه ترورچندنفررادرترکیه خبرمیداد.دوستان ترک آزربایجانی من فکرنمیکنم ماباتمامیت خواهی بتوانیم به حداقل حقوق خودبرسیم.مانبایدضدکمونیسم .سوسیالیسم ودیگرگروههای سنتی درآزربایجان باشیم مابه فرزندان خودباهرنوع تفکری که دارنداجرومنزلت قایل بوده ودرآزربایجان آینده آنهاباهرنوع نگرش جایگاهی زیبا وبااستانداردهای سیاسی جهانی بایدداشته باشند. افکارتمامیت خواهی کنونی خزب توده.فداییان اکثریت.مجاهدین.ملی مذهبی هاوپان ایرانیستها.پان اسلامیستهااکنون جزضررعایدی برای حق طلبی ماندارند ونخواهندداشت. من فکرمیکنم جنبش استقلال طلبی آزربایجان راه سالم خودراطی میکند. سازمانهای هرچندکوچک خودراتشکیل میدهدونیازی هم برنیروی آنهانیست.ولی ماهر نوع دموکراسی خواهی راارج نهاده وخودراملزم به حمایت ازآنان میدانیم.ماانزوا را دوست نداشته ودربین آنهابه خواست خودبایدتاکیدکرده وازهویت واستقلاطلبی دست برنداشته وبایدبرآنهاتفکرتوهم آمیزبودن نظراتشان راگوش زدنماییم.ازدوستان ترک ترکمن.ترک آزری.ترک خراسانی.ترک گیلانی.ترک همدانی.ترک استان اصفهانی.ترک قشقایی وتمام ترکان تمامیت خواه دیگراستانهی ایران چپ وراست اندیش تقاضادارم برای موفقیت خودشان هم شده بافارس هااحتیاط بخرج داده وهیزم آتش آنهانشوند.پیروزی ماپیروزی شمادرتمام عرصه خواهدبود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای احمد ی زاده جنابعالی با حذف بند دیگر شعار به بیراهه رفته ای و وقتی انسان از راه درست پایش را به بیراهه بگذارد نتیجه حرکت مشص است که به کجا میرود و اگر این بیراهه گرد بخواهد تحلیل گری هم بکند آنوقت نتیجه کار میشود جنابعالی. شعار این است « تبریز باکی آنکارا من هارا فارسلا هارا » این شعار در واقع یک مشت محکم به شونیزم فارس و دولت ایران است که در صدد انکار هویت ملی ما آذربایجانی یعنی ترک بودن ما هستند و چه دلنشین است وقتی مرزهای هویت ملی با بند دوم این شعار مشخص میشود « من هارا فارسلار هارا ». و از آنجائی که موسیقی اصیل ایرانی تئاتر ایرانی شعر و شاعر ایرانی و هر چه بنام ایران است بزبان فارسی منظور نظر است پس این بند دوم شعار جواب تاریخی همه ظلم ستم روا شده به ملت آذربایجان است « من هارا فارسلار هارا».

نوشته شده توسط: Anonymous

پرزیدنت ریگان, بازیگر درجه دو سابق سینما و دوبار رئیس جمهور امریکا, بر خلاف سیاست هایش آدمی خوشرو و دوست داشتنی بود. در مبارزات انتخابی زمانی که مخالف او در مناظره به تکرار مکررات میپرداخت جمله معرفی داشت که آنرا به طور موثری بکار میبرد و آن جمله این بود There you go again. اکنون به لطف ایران گلوبال Here we go again. در حالی که ما به تکرار این مکررات مشغولیم, هموطنان ما بکارهای سودمندی مشغولند که حیفم آمد نمونه ای از آنرا با شما در میان نگذارم. لینک زیر ویدئو ارکستری ست که نتیجه فعالیت های یک دانشجوی موسیقی در پاریس همراه با آواز خانم دریا دادور میباشد. ویدئو نسبتا دراز است و من آنرا تا پایان بدون وقفه نگاه کردم. تمام اعضای این ارکستر خارجی هستند.
Darya Dadvar Paris 2014 Saint-Sulpice گروه کر بهار
http://www.321youtube.com/watch?v=zIzpYaXkV0A

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ع. ب. تورک اوغلی ویا درستش را برایتان می نویسم، تورک اوغلو!
شاید این نوشته های من برای شما تکرار مکررات باشد، برای امثال شما که به قول خودتان پشت کامپیوتر می نشینند و هر تفکر و نقطه مبهمی را کشف می کنند.

عزیز من، من اینها را نه از پشت کامپیوتر بلکه به عینه لمس نموده ام. دوست فعالمان که از باکو برگشته بودند هنوز هم در زندان تبریز به سر می برند. دوستان من فقط به صرف فعالیت های سیاسی شان از باکو اخراج شده اند. نوشته ام، شعار تبریز باکو آنکارا در ابتدای امر توی استادیوم از سوی ماموران حکومتی بوده. این گفته ام تخیل نیست، عین واقعیت بوده و هدفم در وهله اول آگاهی رساندن به جوانان پرشور و احساساتی است که فریب همچون افرادی را نخورند، دوم نشان دادن این موضوع است که درنهایت امر این شعارها چه زیانهایی برای فعالان آذربایجانی به بار می آورد و زمینه معرفی آنها را به نام جاسوس اجنبی از سوی رژیم فراهم می کند.
از ضعف کار من و تو سخن گفته اید. نمی دانم چند سالتان است. من شغل هیئت علمی خودم را به خاطر فعالیت های هویت طلبی ام و فعالیت هایم روی فرهنگ و موسیقی ملی مان از دست داده ام و از محل کارم اخراج شده ام. پس از اخراج جهت امرار معاش خانواده ام مغازه فکسنی که باز کرده بودم پلمپ شد ولی باز از فعالیت خودم دست نکشیدم. کتابهایی برای موسیقی آذربایجانی نوشتم. هر از گاهی از طریق یوتیوب شاهد اجرای قطعات این کتابها توسط جوانان آذربایجان شمالی هستم. شاهد اجرای این قطعات در فستیوال های موسیقی در ترکیه بودم. نمی دانم چقدر با جاده اهر- تبریز آشنایی دارید، می توانید توی گوگل سئرچ کنید، ببینید هر هفته چند نفر در سوانح رانندگی این جاده خطرناک کشور کشته می شوند. صرف عشق به فرزندان آذربایجان بود که مرا وادار می کرد هر هفته جهت تدریس موسیقی بچه های مشکین شهر از این جاده عبور نمایم و شاگردانی تربیت نمایم که بتوانند در جشنواره های کشوری به نام موسیقی آذربایجان صاحب مقام شوند. راست می گویید ماها کوتاهی کردیم و کارهایی که می کنیم به درد نخوری انجام دادیم. بایستی ما هم می رفتیم استادیوم تختی شعار تبریز باکو آنکارا سر می دادیم و ما هم جز آنهایی می شدیم که حتی محض رضای خدا از بین هزاران نفری که توی استادیوم شعار می دادند، صد نفر نمی شدیم که پا را از استادیوم بیرون گذاشته و فقط پلاکارد به دست و بی سر و صدا در حمایت از دریاچه اورمیه به سمت پلیس راه خسروشهر و جزیره شاهی حرکت نماییم .
اما ترکیه: دوست من! من سالیان دراز ترکیه زندگی کردم. عاشق مردمش شدم شیفته موسیقی و فرهنگ و ادبیاتش شدم. اما دولتش مقوله دیگری است. بایستی توی ترکیه به سر می بردید تا متوجه آنچه نوشته ام می شدید. موفق و پیروز باشید
در نهایت عزیزتر از جان! مخاطب من توی این نوشته شما نبودید. درد هر دوی ما یکی است. هدفمان هم آذربایجان سربلند می باشد. اما هر شئی آددیم آددیم
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست هویت خواه من! "زبان شما از کی فارسی شده است؟" این حنای بی رنگی که شما از داخل نوشته بیرون کشیده و به من نسبت داده اید، نشان می دهد که چقدر دقیق آنرا خوانده اید. کاش در این عصر کامپوتر که بدان اشاره کرده اید، حداقل نسبت به آنچه مطالعه می فرمایید ، دقت عمل بیشتری به خرج دهید. در هر صورت مخاطب من در این مقاله شما نیستید. موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

همینطوری که این اقای شکوری نادانی این پسره امید دانا را به رخش کشید. من قول میدم که اگر بنی صدر هم با رضا پهلوی مناظره کنه دقیقا به همین شکل رضا پهلوی را با خاک یکسان میکنه. انصافا بنی صدر وطرفداراش اگر چه همیشه ضعف تشکیلاتی داشته اند اما از نظر تیوریک و سواد سیاسی از تمام گروه های داخلی و خارجی یک سر و گردن بالاترند. من فقط یک جلسه از سلسله درسهای بنی صدر در مورد پوزیتیویسم را تو سوند کلاد گوش دادم و واقعا اعتراف میکنم که این بشر نابغه هست. حیف که در این 30 ساله تا دلتون بخواد توسط ،،،،،مثل این امید دانا و شریعتمداری تخریب شده و گرنه جایگاه اش باید بالاتر از این باشه

من آقای امید دانا را نمیشناسم و نمیدانم او چه اظهاراتی در مورد سید ابولحسن بنی صدر ابراز داشته٬ ولی با گذری کوتاه در مقالهء آقای مازيار شکوری گيل چالان براحتی درمیابم که این آقا درنوشتهء طولانی خود کاری جز قلب واقعیت و وارونه جلوه دادن وقایع به نفع فرزند سابق معنوی «امام» انجام نداده. آقای مازیار شکوری میفرمایند «بنی صدرچه درمجلس خبرگان قانون اساسی وچه پس ازآن بارها وبارها با تصويب اصل ولايت فقيه که مورد نظرخمينی وحزب جمهوری اسلامی بود با صراحت تمام به مخالفت برخواسته بود». ایشان برای اثبات این نظریه به یک سری اظهارات بنی صدر که بیش از هرچیزجنبهء کلی گویی دارد اشاره میکند. همچنین آقای شکوری به بعضی از اظهارات منتظری (که آشکارا نه بیانگرواقعیت بلکه معرف دیدگاههای شخصی اوست) در این مورد اشاره میکنند. من توجه آقای شکوری را به مقالهء ابولحسن بنی صدر در دفاع از ولایت فقیه در روزنامهء انقلاب اسلامی شمارهء ۱۶۸ صفحهء ۵ منتشر شده در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۵۸ تحت عنوان «من خود از نویسندگان اصل ۱۱۰ (ولایت فقیه بودم) بودم» جلب میکنم تا ایشان متوجه شوند که چقدر درمورد عدم اعتقاد بنی صدر به ولایت فقیه بی ربط صحبت میکنند.
روح الله خمینی آشکارا هر کسی را که به قانون اساسی اعتقاد نداشت از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری منع کرد. بر همین مبنی مسعود رجوی از ادامهء رقابت در آن انتخابات منع شد. شرکت ابولحسن بنی صدر در آن انتخابات نشانهء قبول قانون اساسی جمهوری اسلامی از جمله اصل ۱۱۰ ولایت فقیه است. در این اصل اختیارات بیشماری از جمله عزل ريیس جمهور بر عهدهء ولی فقیه است. بنی صدر نمیتواند منکر قبول ولایت فقیه شود در حالیکه نه تنها قانون اساسی ولایت فقیه را قبول داشته و بر اساس اعتراف صریح خودش از تدوین کنندگان این اصل بوده٫ بلکه حکم ریاست جمهوری را هم از ولی فقیه گرفته. اگر براستی بنی صدر به ولایت اعتقاد نداشت برای چه تا کمر دولا شد تا دست ولی فقیه را در ازای گرفتن فرمان رسمی ریاست جمهوری ببوسد؟
افزون بر این روح الله خمینی در یک حکم حکومتی اختیارات خود را در مقام فرماندهی کل قوا (که بر اساس اصل ۱۱۰ ولایت فقیه مورد حمایت بنی صدر به او داده شده بود) بصورت موقت واگذار رییس جمهوری اسلامی کرد. نفس گردن نهادن بنی صدر به حکم حکومتی خمینی دلیل قبول اختیارات ولایت فقیه توسط اوست و نشان از آن دارد که عدم پایبندی بنی صدر به ولایت فقیه دروغی بیش نیست! بنی صدر نمیتواند مدعی عدم آشنایی خود با نظریهء ولایت فقیه خمینی شود. اگر او براستی از دیدگاههای ارتجاعی/فاشیستی خمینی در مورد ولایت فقیه آگاهی داشت٬ پس شریک تمام دروغگوییهای خمینی در آن زمان است! اگر او در این زمینه بی اطلاع بود٬ پس او ... بیش نیست که براحتی فریب یک آخوند دیوانه و بیسواد را خورد!
آقای مازيار شکوری گيل چالان مدعی است که بنی صدر مخالف ازدواج دخترش با رجوی بود. ایشان محبت کنند و مدارک این ادعا را نشان دهند. کجا بنی صدر به هنگام ازدواج دخترش با رجوی مخالفتش را بیان کرد؟ بنی صدر لااقل میبایست اینقدر شعور میداشت که از اثرات خبری این ازدواج آگاه باشد! اواگر براستی مخالف این ازدواج بود میبایست بطور رسمی در همان زمان مخالفتش را ابراز کند. نه آنکه مدتها بعد از مات شدن سیاسیش چنین ادعایی را ابراز دارد.
اگرمبنا را بر صداقت ابوالحسن بنی صدر گذاریم باید اعتراف کنیم که او در عمل مرد .... است که لااقل در دو دوره آلت دست دو نفر شد: یکی پدر معنویش خمینی و دیگری دامادش رجوی! بنی صدر آنقدر ... است که حاضر شد بخاطر یک معاملهء سیاسی دختر زیرسن رسمی خود را وجه المصالحه قرار دهد. براستی که چنین ..... از جانب هیچ شخصیت سیاسی دیده نشده! اوریانا فالاچی بعد از ملاقات با بنی صدر او را «چارلی چاپلین منهای هنر» خطاب کرد!
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-حیف ازعکس بعضی ازبزرکان مثل گاندی .ماندلا.ستارخان.وحتی مصدق که تعدادی آنهارابالای سرخودگذاشته وخودرابه آنهاوراه آنهامنسوب میکنند.شعری است میگوید . تامردسخن نگفته باشدعیب وهنرش نهفته باشد.ماکه شماراواهداف شمارامیشناسیم.ومیدانیم (هانسی یووانین قوشی سووز.بالا)راه شماتنهابدردخودتان میخوردمارابه خیرشماامیدی نیست شرمرسان.

نوشته شده توسط: Anonymous

این کلیپ نشان میدهد که بنی صدر چگونه ،،،،،،، از پاسخگویی به سوال مربوط به محکوم کردن گرونگانگیری سفارت آمریکا شانه خالی میکند و همان حرفهای «دانشجویان» خط امام را در مورد تحویل دادن شاه در ازای آزادی گروگانها تکرار مینماید:
https://www.youtube.com/watch?v=OG2lSXVaprk

نوشته شده توسط: بابک آزاد

جناب بهنام چنگائی
من اعتقاد دارم پیشرفت علم و تکنولوژی در آینده وابستگی به سرمایه و نیروی فیزیکی را تا حدی کاهش خواهد داد که صحبت از تضاد کار و سرمایه به موضوع بی اهمیت و حاشیه ای تبدیل شود چون آمار و ارقام و مثال های مشخصی وجود دارد که نشان می دهد بکارگیری ابزار هوشمند در امر تولید وابستگی به سرمایه و کار را کاهش می دهد بدیهی است ادامه این روند یعنی فراگیر شدن ابزار هوشمند در امر تولید به مقیاس جهانی و همزمان با آن کاملتر و بهتر شدن ابزار هوشمند وابستگی به سرمایه و کار فیزیکی را بصورت قابل توجهی کاهش خواهد اما شما با این واقعیت های محرز کاری ندارید چون خودتان را مارکسیست می دانید پرنسیب های مارکسیسم را به منطق ریاضی ترجیح می دهید شما باید در نظر بگیرد که نظم جدید فراصنعتی بصورتی که مد نظر آقای الوین تافلر می باشد حتی در جوامع پیشرفته غربی هنوز جا نیفتاده است

آقای الوین تافلر از پریودی بنام مرحله انتقال از تمدن صنعتی به تمدن فرا صنعتی نام می برد که باعث زمین لرزه های سیاسی و اقتصادی خواهد شد ما اکنون در کشورهای پیشرفته صنعتی شاهد برخورد تمدن فراصنعتی با تمدن صنعتی هستیم اما من و تو درباره کشورهایی مثل ایران داد و ستد فکری می کنیم شما خود را مارکسیست می دانید و بر اساس مارکسیسم تضاد کار و سرمایه را آشتی ناپذیر می دانید که نهایتا کارگران بایستی با توسل به قهر انقلابی این تضاد را حل خواهد کرد متاسفانه تجارب عملی نادرستی این طرز تفکر را نشان می دهد و به این دلیل است که اکثریت افکار عمومی در کشورهای غربی و حتی در کشورهایی نظیر ایران از این طرز تفکر حمایت نمی کنند
نوشته شده توسط: Anonymous

لوایی جان، این ستار خان، برا اسبش اسمی هم گذاشته بود؟ اسب است و شکار است، مرا بزمگه و باغ - تیر است و کمان است، مرا لاله وسوسن

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

جناب آزاد سلام؛
بازهم تأکید متناقض دوباره ی شما:
در اقتصاد(( از زمین ، نیروی کار، مواد خام و سرمایه بعنوان «عوامل اساسی تولید» یاد می شود واقعیت این است که زمین ، نیروی کار، مواد خام و سرمایه را می توان منابع محدود تلقی کرد))
جناب آزاد، این گویش جز مغلطه بیش نیست! شما به پرسش های پیشین من پاسخ ندادید و حالا دوباره گفته هایتان را تکرار می کنید.
پس دوست گرامی بدانید که: زمین، نیروی کار، موادخام، ابزار تولید و خدمات و خود سرمایه همگی و یکجا مال صاحب سرمایه است.
همچنین، دانایی و یا دانشوری مورد نظر شما که علم و تکنولوژی باشد، نیز مستقیما و همگی مستخدم اراده ی مطلق سرمایه بوده و هیچیک به تنهائی هرگز قائم به ذات نیست؛ چه رسد به اینکه توان اعمال نفوذ آنها علیه سرمایه، بیرون دوایر اداره و اراده بورژوازی قرارداشته باشد و تازه استقلال اش پایان ناپذیر متصور شود. نه چنین چیزی تنها توهم است و بس

شما در ادامه نوشته اید:
بکاری گیری تکنولوژی جدید در امر تولید "وابستگی به سرمایه" و "نیروی کار" را کاهش می دهد.
جناب آزاد، آیا ممکن است که شما تناقض این جمله خودتان را ندانسته و اشتباهی آنرا بدینگونه ی بی سر و ته نوشته باشید؟ آخر از کی تا حالا تکنولوژی ها چه قدیم و چه جدیدشان در تولید و خدمات، بیرون از اراده ی سرمایه بوده اند؟ مگر خود شما تلاش ندارید که بگوئید: رشد بالای تکنولوژی دیجیتالی، تولید را بی نیاز از وجود طبقه ی کارگران خواهد کرد!؟ زمانی که هم سرمایه و ابزار و هم نیروی کار و هم ایده و... همگی یکجا در تملک بورژوازی ست! پس چطور ممکن است که ( تکنولوژی جدید در امر تولید ("وابستگی به سرمایه" را کاهش دهد.) شاید تصور دارید که تکنولوژی به کسی و جریانی تعلق ندارد و بلکه آسمانی ست؟!
همانطور که بار پیش گفتم، این سبک بی پایه ی دیالوگ و نقد ذهنی و فرافکنانه با همه ی پراکندگی ها و التقاطیگری هایش، خود نیز دقیق نمی داند که در پی چیست؛ و ناگزیر جز رویاپردازی فراتاریخی ندارد و نیست. همچنین او هیچگاه نمی تواند برای جویندگاه راه رهائی از ستم سرمایه اندکی هم که شده، پشتیبانی اندیشه ورزانه به دست نیروی کار و فرودستان دهد.
جناب آزاد شما اولین و آخرین نیستید و نخواهید بود که ما کمونیست ها و چپ های برابریخواه را به چوب ( تجربه شوروی سابق و بطور کلی بلوک شرق ) می کوبید!
اجازه بدهید با صراحت از شما بخواهم که گناه ما را در آن فاجعه سرمایه داری دولتی بازگو کنید.
آخر تاکی می شود فکر و دهان ما را به گناه بی گناهی دوخت که این و یا آن به نام ما کمونیست ها در اینجا و یا آنجا چه کرده و یا نکرده است؟! راهکارهای غلط و یا درست آنان در دل تاریخ جای دارد و به ما هیچ ربطی ندارد؛ مگر برای تدبیر درستِ فردا.
آما دوست من یادتان باشد و نرود که دست آوردهای بزرگ بلشویک های انقلابی با همه ی فجایع ناگوارمتعاقب اش، هنوز هم در این درندشت آدمخواری کاپیتالیسم و آمپریالیسم مایه افتخار بوده و می تواند سمبول امید به فردائی بهتر برای نوع بشر باشد. وانگهی بی همه ی عوارض خونین و اعمال اراده ی قدر احزاب کمونیست به جای اعمال اراده و اداره ی کارگری و خودگردانی آنها! خلائ اصلی به قول مارکس در تداخل تئوری (تلفیق آگاهی با جنبش خوبخودی) بود که به مرور استالینیسم انجامید، مبحثی برجسته ای که فعلا مورد نطر ما نیست.
در عرصه ی بحث فعالیت های دولتی و خصوصیِ اقتصاد، با چند جمله نمی شود به ابراز نظر دقیق و درست پیرامون سوژه دست یافت؛ پس من وارد بحث آن نمی شوم. اما اداره اقتصاد دولتی و خصوصی خواه ناخواه نیازمند یا پروسه ی مستقل و مشترک بین دولت و بخش خصوصی ست که آن روابط حاکم را نمی توان اراده گرایانه تعطیل و یا تصفیه کرد؛ بلکه خودگردانی بخش های مختلف دوایر تولیدی و خدماتی می باید مستقیما زیر اراده و اداره ی کارگری و کارفرمائی در آغاز هدایت شده و چگونگی پیشبرد امور آنرا با تدبیر جمع تنظیم کند.
در پایان نوشته اید:
در واقع همزیستی مسالمت آمیز کار و سرمایه را میتوان به یک نوع ازدواج بد تشبیه کرد که طرفین علی رغم اختلافی که باهم دارند بنا به دلایلی خود را مجبور به ادامه زندگی مشترک می بینند

من با تعابیر شما مخالف هستم. زیرا، میان روابط (کار و سرمایه) هیچگاه مسالمتی وجود نداشته و نخواهد داشت؛ مگر اینکه ما بخواهیم در میانشان رویاپردازی کنیم.
در کجای دنیا دیده شده و ما شنیده ایم که سرمایه ی کارفرما، کارگر پناه شده باشد.
بی دلیل نیست که می گویند که سرمایه وطن ندارد؛ زیرا وطن او، مکانی ست که برای سرمایه اش بیشترین سود را به ارمغان بیاورد.
میان سود و انباشت سرمایه و چلیدگی کارگر که اموری واقعی هستند، هیچگاه دوستی نیست و بنا بر این، آنها نه با هم تنها مخالف، بلکه دشمنی سازش ناپذیر دارند.موفق ب
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دوست عزیزنظرشمابرای خودوشایدبرای تعدادی حتی من نوعی امکان داردخوب باشد.ولی این موضوعاتی که بدان اشاره فرموده ایدتکرارمکررات است.شعاررابایددر واقعیت نیزبتوان عملی کرد.اول ازهمه مثل تمام تمامیت خواه های چپ وراست ومذهبی وغیرنوک حمله خودراازترکیه آغازنموده ودرنهایت هم مارابه وحدت وبرای ایران اندیشی دعوت وازتجزیه به وحشت انداخته اید.تنهاوتنهاتوجه شمارابه رفراندوم اسکاتلند جلب کرده ومیخواهم کمی فکرکنید.چراآنهاخواهان استقلال اند؟آیازبان وهویت وتاریخ شان نابودمیشود؟آیاعدالت اجتماعی ومدنی ندارند؟آیابه اسکاتلندی هادررادیو.تلویزیون و رسانه هاوتیاتروسینماتوهین میشود؟آیازبان ونژادشان باانگلیسی هافرق کرده وتفاوت دارد؟نه دوست عزیزنه هیچ کدام اینهانیست تنهامیخواهنددرمنطقه خودآقابالاسرنداشته وخودشان به خودشان حکومت کنند.ولی درایران ماهمه اینهارا100سال است باپوست واستخوان لمس کرده وکمرهمت به نابودی

مابسته اند.یک روزبنام وطن یک روزبنام اسلام.یک روزملی گرایی ویابانام های کمونیزم وسوسیالیسم وغیرماهمه این گرفتاری ورنج هارادیده وچشیده ایم.بلی چراتبریز باکی آنکارا شعارتعدادی است.این قطع امیدازافکارتازه رسیده به ذهن مبارکتان وتجربه درگذشته است .شمادیردست به این نقاط گذاشته اید.دیگران زیادازاین نوع تفکرسوء استفاده کرده اند.هویت طلب (استقلال طلب)ترکان آزربایجانی میدانندچی رافریادمیزنند. جوان وپیرمااکنون درپشت کامپیوترنشسته هرتفکری ونقطه مبهمی رافوراکشف کرده وبا اندیشه خودراه میرود.نیازبه قیمی مثل من وتوندارد.کشورهای تابع قوانین بین المللی به راحتی نمیتوانندبه هرکسی تابعیت داده وسازمانهای جهانی رابرعلیه خودبشوراند.مگر اینکه شرایط منطقه وکشورهااین موقعیت راپیش آورد.خودتان بهترمیدانید.درهرکشوری پلیس هاوادارات افراد ونگرش های مختلف وجودداردکه خواست عمومی راطلب نمیکند. شمامثل اینکه درایران ودراین دنیازندگی نمیکنیدهم اکنون درشهرهای کوچک بعینه مشهوداست قدرت وامکانات فواحش ولات هاازافرادمعتمدوباآبروکاربردی تراست. شما سعی نکنیدیاس وناامیدی رابرای جوان آزربایجانی بزرگ وپرنورفرمایید.اگرپلیس تبریزهویت طلب راکتک میزندازضعف کارمن وشماوازقدرت هزینه پول های نفت است که اورانتوانسته ایم یک پلیس آگاه تربیت کنیم.دوست عزیزشماچطورمیخواهیدفارس ها را که 100سال است برآنهااین حق ناحق داده شده رابقولانی که به حقشان قانع شوند. شمافکرکنم نیروی خودراهدرمیدهی آنهاشیرهای نفت وکشورهای نفت خوارجهان درپشت سردارندتوومن چی داریم که خودراشریک آنهاکنیم.گفتنی زیاداست.آزادیاشاولی اینسان یاشا.
نوشته شده توسط: Anonymous

عكس يادگاري يا تحصن؟ خوش بحال جمهوري اسلامي كه مخالفانش اينها هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب احمدی زاده زبان آذربایجان همیشه ترک بوده و هست. شما بگوئید, زبان شما از کی فارسی شده است؟ جناب این حناها دیگر رنگی ندارد. خیال نکنید هنوز دوره رضا خان است. شما با یک نسل کاملا آگاه آذربایجان سرو کار دارید آنهم در عصر کومپوتر.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا حیف شما نیست وقت می گزاری به این اراجیف پاسخ بدهی؟ کسی این بچه را جدی نمی گیرد. لطفاً بگزاریدش به حال خودش.

نوشته شده توسط: Anonymous

کمونیستهای ایرانی، از نظرسواد سیاسی در سطح بسیار نازلی قرار دارند، سوادشان مربوط به پنجاه سال پیش است. اینان آثار مارکس را نخوانده مارکسیسم شده اند! چنین کمونیستهائی از نوع بقایای حزب توده و اکثریت و یا سرتاسری،... وامثالهم با تاسف تحت پوشش چپ، ناسیونالیسم فارسی، و حمایت تلویحی از رژیم اسلامی را، زیر شعار بحث و دیالگ، و گفتگوی باصطلاح تمدنها را با دیکتاتورهای رژیم تبلیغ و ترویج میکنند. البته ناسیونالیسم فارس از نظر استراتژی و تاکتیک، با زرنگی تمام بخوبی میداند که چه میکند. برای ناسیونالیسم فارس ماهیت دیکتاتوری رژیم اسلامی مهم نیست. هدف آنست که با تحکیم این رژیم استعمار زبان فارسی مدتی دیگر بر گرده ملل غیر فارس تحمیل میشود. و کشور و ملل ایران به مثابه فارس معرفی میشود. وآقائی کاذبشان پا برجا میماند! زیرا ناسیونالیسم فارس بخوبی میداند، که در صورت تغییر رژیم، و ایجاد دمکراسی هر چند لرزان

زبان فارسی از مناطق غیر فارس برای همیشه برچیده خواهد شد. و به سلطه زبان و فرهنگ تحمیلی فارس برای همیشه خاتمه داده خواهد شد. از این جهت پان ایرانیسم باتفاق پانفارسیسم تحت شعار چپ، دست در دست هم داده، جهت تحکیم دیکتاتورهای رژیم اسلامی، و طولانی کردن عمر رژیم، با آنان لاس میزنند. در واقع مشکلشان نه رژیم اسلامی، بلکه ترسشان درواقع اجرای ارکان دمکراسی در ایران است. چون میدانند، با ایجاد دمکراسی به آقائی زبان و فرهنگ تحملی شان برای همیشه خاتمه داده خواهد شد. با تاسف بسیارکمونیستهای ساده لوح آذربایجان نیز لجامشان را بدست اینان داده، بدنبال آقایان راه افتاده اند. و حتا بعضی ها نیز، پا را از گلیم خود فراتر نهاده و گوئی که نماینده کردها باشند، از منافع سیاسی کردها حمایت میکنند. و کسی نیست از این افرد بپرسد، شما که دنبال کردها راه افتاده اید، آیا خودت زبان و فرهنگ و هویت ملی نداری، که کاسه داغتر از آش شده ای؟ آیا هیچ بفکر منافع ملت خودت هستی؟ یا داری به بهانه کمونیست و پان ایرانیسم، به ناسیونالیسم فارس و کرد خدمت میکنی؟ ناسیونالیسمی که به نمایندگی شیخ و شاه یکقرن تمام، زبان و فرهنگ، تاریخ، وهستی خلقت را با خشونت تمام، زیر پا لگدمال میکند، و به خاک و خون میکشد!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب خادمی با پوزش ، انتقادی را به " تحلیل" شما عرض کنم : " متدلوژی حاکم بر تحلیل شما این است : بیان اخبار به صورت چسباندن به هم .
تحلیل شما در پهنه وسیعی که ذهن خود را درگیر ان کرده اید، هم متناقض است و هم بسیار سطحی . به عنوان مثال : میگویید که حمله آمریکا به عراق این فرجه را برای رژیم ایران پدید آورد که از سمت عراق سیاست صدور بنیاد گرایی را گسترش دهد .
میشه این را معنی کنید ؟ آیا این حرکت رژیم بر بستر یک استراتژی است یا صرفا یک تاکتیک منتزع است ؟
اگر استراتژی است ، چه ربطی به مولفه اصلی بقا رژیم ، یعنی به تقابل با مردم ایران را دارد ؟ اگر استراتژی بوده ، و ربطی هم به مولفه اصلی بقا رژیم در تقابل با مردم ایران دارد ، برکناری مالکی ، انهم با آنهمه افتضاح از جانب رژیم ، آیا اثر استراتژیک بر رژیم داشته ؟ اگر داشته ، کجا ؟

میگویید رژیم از جریان داعش سود خواهد برد. در یک بستره حرکت پدیده ، هم برکناری مالکی را دارید و ریزشی را گریبان رژیم را گرفته و از طرف دیگر میگویید رژیم سود خواهد برد ، تناقض را در جوهر حرکت متوجه میشوید ؟ یعنی پدیده در عین ریزش ، پتانسیل گسترش دارد !!!!!
میگویید چشمی بر اپوزسیون رژیم در تاثیرات منطقه ایی و داخلی ندارید و مردم باید بروند خودشان یک قهرمانی بپرورند . این دیگر خیلی خنده دار است .
آیا در برکناری مالکی ، شکست استراتژی رژیم در عراق ، شکست سیاست مماشات در زمینه عراق و هسته ایی ، اپوزسیون نقش نداشته ؟ هم رژیم و هم آمریکا و هم کاخ سفید میگویند نقش داشته . اسناد انهم در مذاکرات درونی بین آمریکا و مالکی موجود است .
مشکل ذهن شما این است که به یک متد در تحلیل نه آشناست و نه پایبند . ذهن را با اخبار حرکت میدهید و در همان سطح ، مسایل را به هم میچسبانید . عجب نیست که دست آخر ، محصول ان چیزی میشود که رژیم خیلی از ان بدش نمیاید : اینکه به اپوزسیون خارج از کشور چشمی ندارید . و مردم از داخل باید خود " قهرمان و رهبر " بسازند .
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آتوسا انفجار انتحاری امروز در اربیل یا هولیر ،، مشترکأ داعش و تورکیە مسئولیت این انفجار را بر عهدە گرفتند در کوردستان جای برای سلفی و ملفی و احزاب اسلامی وجود ندارد

نوشته شده توسط: Anonymous

در انفجار انتحاري امروز اربيل منجر به فوت چهار نفر و زخمي شدن بيست و شش نفر دولت خلافت اسلامي مسوليت را نپذيرفته و مظنونان اصلي كردهاي سلفي مي باشند

نوشته شده توسط: بابک آزاد

جناب بهنام چنگائی
قبل از هرچیز از شما متشکرم که در رابطه با گفتار من اظهار نظر کرده اید در اقتصاد از زمین ، نیروی کار، مواد خام و سرمایه بعنوان «عوامل اساسی تولید» یاد می شود واقعیت این است که زمین ، نیروی کار، مواد خام و سرمایه را می توان منابع محدود تلقی کرد ولی دانایی یا به عبارت دیگر علم و تکنولوژی از همه لحاظ پایان ناپذیر است بکاری گیری تکنولوژی جدید در امر تولید وابستگی به سرمایه و نیروی کار را کاهش می دهد دراین باره مثال های مشخص و آمار و ارقام وجود دارد آقای الوین تافلر در نوشته های خود به آنها اشاره می کند بدیهی یک فرد کنجکاو و جوینده باید خود در این باره جستجو کند من هم مثل شما به تضاد کار و سرمایه اعتقاد دارم بدیهی است کارگران دارای منافع متضاد با سرمایه داران هستند من اعتقاد ندارم که برای حل تضاد کار و سرمایه باید بخش خصوصی در امر تولید حذف شود

چون تجربه شوروی سابق و بطور کلی بلوک شرق زیانبار بودن آن را برای رشد و توسعه اقتصادی ثابت کرد بنابراین در اکثر کشورهای جهان هم بخش خصوصی و هم بخش دولتی وجود دارد بدیهی است میان بخش دولتی و بخش خصوصی باید طوری تعادل برقرار کرد که دولت رفاره اجتماعی مثل تحصیل رایگان، درمان رایگان و غیره به خطر نیفتد و این وظیفه نیز بر عهده نیروهای چپ و عدالت خواه می باشد در واقع همزیستی مسالمت آمیز کار و سرمایه را میتوان به یک نوع ازدواج بد تشبیه کرد که طرفین علی رغم اختلافی که باهم دارند بنا به دلایلی خود را مجبور به ادامه زندگی مشترک می بینند
نوشته شده توسط: Anonymous

چه کسانی را رژیم به خارج کیش میکند ؟ از دهها جوانی که بعد از دستگیری و زندان بخارج می آیند ، 90 درصد آنان از موضع سلطنت خواهی به اپوزیسیون توهین و تهمت میزنند و اختلافات میان اپوزیسیون را عمده میکنند . در این زمینه ساوامای آخوندی با هوش تر از این گونه جوانان است که چپ ستیزی و مخالفت با اپوزیسیون خارج از کشور را مهمتر از ادامه انتقاد از جمهوری داعشی اسلامی ایران می بینند .
بعصی از اینها حتی ماهها رابطه تلفنی با بازجوی خود دارند و برای حل مشکل شان از امکانات دولتی بازجوی سابقشان کمک میگیرند . این نکته را بارها خود اینگون جوانان در رسانه های خارج از کشور مطرح کرده اند . نتیجه اینکه آخوندها در حال یادگیری شعار/ تفرقه بینداز و حکومت کن ! هستند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

درمورد «انقلاب تکنولوژی-دیجیتالی» لازم است بگویم که اکنون علم و صنعت بشر به اندازه ای پیشرفت کرده که می توان برای همه مردم کره ی زمین بدون «کارکردسرمایه و استثمار» و فقر و جنگ و دیکتاتوری - و بسیاری مشکلات دیگر-یک زندگی انسانی و شایسته و با نشاط و آزاد فراهم نمود. جوامعی سازمان داد که شاید هزاره ی آینده بتواند برای مردم تا حدی چهره بگشاید.که در حال حاضر نیز امکانات تحقق علمی-صنعتی آن فراهم است. حتی طراحانی نیز در مورد تست چنین مدلهایی کار کرده اند.

اما مشکل مثل همیشه خود «سرمایه و امکانات و علم» است که در انحصاربخش کوچکی ازافراد جوامع قرار دارد. و بهیچ وجه راضی به این کار نیستند. و دوست دارند میلیاردها انسان را در بردگی نگاه دارند. چون خصایل و فرهنگ در سطح پایین قرار دارد. بشر هنوز نتوانسته خود را از اسارت حیوانیت خویش رها سازد. در

اسارت خصایلی ست که حتی حیوانات هم از آنها آزاد اند! فرهنگ مسلط بر بشر هنوز فرهنگ داعشی ست. حتی در بخش سکولار. پیشرفت های علمی دلیل بر رد سوسیالیسم نیست برعکس دلیل اثبات درستی آن است. و رد نظام سرمایه داری. نشان آن است که جهان بهتر امکان پذیر است. و ضروریست که همه شرایط تحقق آن توسط بشریت فراهم شود.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

برخی فیلم های «امید دانا» را دیده ام .سناریو و«فکر» اصلی ویدئو کلیب های ایشان بر این پایه استوار است که هر کسی قبل از انقلاب، صد در صد نوکر شاه نبود؛ خائن به ملت نامیده شود.از نظر اوکلیه سیاستمداران و روشنفکران از مصدق، بنی صدر، علی شریعتی.... تا اسماعیل نوری علا، خائن به «شاه و ملت» وعامل شورش 57 پنداشته میشوند وبرعکس نقش خمینی بعنوان رهبر شورش 57 در سایه قرارمی گیرد. از این منظرکلیه منتقدین شاه عامل بد بختی نسل های پس از انقلاب معرفی می شوند. نقد های او بسیار پوپولیستی، عوام فریبانه، غیر علمی و تحریک آمیز است (سبک تبلیغی احمدی نژادیست)و به همین دلایل ویدئو کلیب هایش بسیار پر بیننده است (بین 5 تا 15 هزار ). در این «فیلم» ها عملا نقش رهبران فعلی رزیم بکناری گذاشته می شوند و اختلافات درونی اپوزیسیون بزرگ نمایی می شود.

بطور مثال «امید دانا» نوری علا را تجزیه طلب و مصدق را خائن می نامد....او این هدف را دنبال می کند که خشم ناشی از در ماندگی و بدبختی مردم ایران را علیه اپوزیسیون ملی ،چپ ، اتنیکی ، سکولار بچرخاند. بعبارت دیگر خشم و کینه مردم از وضعیت موجود را به گردن اپوزیسیون غیر سلطنتی بیاندازد . متاسفانه طرفداران مشروطه پادشاهی و سلطنت طلبان رادیکال از او بطور آشکار و پنهان حمایت می کنند و دستگاههای اطلاعاتی رژیم هم بد شان نمی اید که «امید دانا »نوک حملات را علیه اپوزیسیون بچرخاند. در این شکی نیست که منتقدین شاه وغربی ها در آنزمان خطر روی کار آمدن« اسلام شیعه» را دست کم گرفته بودند . امروز تقریبا همگی ما بر این باور هستیم که خطرحاکمیت اسلام شیعه در آن زمان از سوی چپ ها ،ملی ها ، لیبرالها ها وطنی وکشورهای غرب، دست کم گرفته شده بود ولی تاریخ ورق خورده است و نیازامروزما ؛ همگامی، همراهی و اتئلافهای وسیع ؛علیه وضعیت موجود ودستگاه ستمگر ولایت فقیه است که کشوررا به تباهی کشانده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب وجدان آگاه, قربان بنده نه سنگ کاپیتالیسم را به سینه میزنم و نه سنگ کمونیسم را. تخصصی هم در علوم اقتصادی و سیاسی ندارم چون عمر من صرف رشته های دیگر شده است. احتیاجی هم به تئوری های کاپیتالیسم و کمونیسم ندارم چون بالا خره این فرضیه ها به بوته آزمایش گذارده شده و بعد از اینهمه سالها نتایج معلوم است. اما اگر ٣ میلیون برده در چین, کامپیوتر و تلفن برای شرکت های آمریکایی میسازند در مقایسه با یک میلیارد و سیصد و پنجاه و هفت میلیون جمعیت چیزی در حدود 0000022/ 0 میگردد. در مقایسه در امریکا ٦ میلیون و ٩٧٧ هزار و ٧٠٠ نفر تحت مجازات های قانونی اند که از این رقم در حدود ٢ میلیون و ٢٧٠ هزارنفر در زندان و بقیه یا در تعلیق مراقبتی هستند و یا آزادی مشروط دارند؛ یعنی تقریبا ٣ در صد جمعیت بالغ امریکا به اضافه تقریبا ٧١,٠٠٠ نوجوان; امریکا دارای بالاترین تعداد زندانی در دنیاست و بعد از سی شل

سی شل ( ٧٨٦ زندانی با جمعیت ٩٠,٠٠٠ نفر) دومین کشور از جهت تعداد نسبی زندانیان است. ( آمارها مربوط به سال ٢٠١١ - منبع ویکیپدیا - Incarceration in the United States ). علت این تعداد زندانی باشد برای فرصتی دیگر.

اما در باره لوله های حمل نفت کی ستون, ناز شست کورپوریشن های کانادایی و آمریکایی که آلوده ترین نوع نفتی را استخراج و به بنادر امریکا حمل میکنند. نصیب ما از این عملیات, آلودگی هرچه بیشتر محیط زیست و افزایش احتمال بروز زلزله در مسیر لوله هاست.
نوشته شده توسط: Anonymous

گزارشگران تازه داشت از دست کسانی که به راست بودن متهمش میکردن خلاص میشد که آقا یا خانم حوشحال پیدا شدند و ما را به اولترا چپ متهم کردند. از این بابت اصلا رنجیده نیستیم بلکه خوشحالیم! زیرا اولترا چپ نمادی از سازش ناپذیری هم هست
ممنون از شما

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

سلام به دوستان و رفقای خواننده ی پانویس ها؛

بگذارید با صمیمیت و صراحت همین جا اقرار کنم که من سخنان نویسنده را پیرامون نقد وی از مارکسیسم نشنیده و نقد و پانویس پیشین من تنها بر اساس پانویس های آقای آزاد و دیگر دوستان هم خوان و هم فکر ایشان بود که نوشته شده است. اما در فرصتی که دست داد من موفق به شنیدن آن شدم و لزوما قدری بیشتر به رد نگاه ذهنی موجود در آن خواهم پرداخت.

در آغاز، همانطور که در پانویس پیشین گفتم معمولا من وارد گفت و شنود های کوتاه و این چنینی ناقص، به ویژه در مباحث سنگین و شگرفی همچون مارکسیسم نمی شوم. چرا که می توانم مواضع سیاسی ام را در قالب یک و یا چند مقاله انتشار دهم. اما چرا وارد دیالوگ شدم؟ زیرا دوستانی در آن میان دریغا بودند که با سبک خاصی که چندان مطلوب کار جستجوگرانه و روزنامه نگاری نیست؛ به جای بحث و بررسی مارکسیسم، سوسیالیزم و نقد دیدگاه های کمونیست ها،

آنها، تنها به برخورد شخصی پرداخته بودند.
از دوستان و رفقای خواننده و نویسنده پانویس ها درخواست دارم که در صورت تمایل به چند نقد و نکته پایه ای مارکسیسم که من پیرامون گفته های آقای آزاد آورده بودم توجه کنند تا پی به دنباله بحث برده شود.
آقای آزاد می گوید:
الوین تافلر و فرانسیس فوکویاما خیلی متفاوت از هم فکر می کنند و الوین تافلر به پایان تاریخ اعتقاد ندارد بنابراین بررسی نقطه نظرات فرانسیس فوکویاما وربط دادن آن به گفتار من نوعی وصله دوزی ناشیانه هست.
البته ایشان حق دارند چنان بگویند. اما، سر و دم طرح های، دیدگاه ها و دسیسه های نئولیبرالیسم علیه طبقات زیر ستم سرمایه اینجا کاملا آشکار است.
زیرا بسیاری دیگر و از جمله همین فوکویاما و تافلر، آنها و این دو از زاویا و سمت های متفاوتی به انکار وجود طبقات و لاجرم اقتصاد سیاسی و در نتیجه رد آنتاگونیسم که مایه ی پیدایش تحول و مادر دگرگونی هاست، پرداخته اند؛ که حاصل آن نیز جز رد ستم طبقات و تبعیت کورکورانه ی بردگی از نیروی صاحب ابزار چیز دیگری نیست؛ و فایده ای هم به سود نیروی سازنده ی هستی فردا با هر نامی ندارد.
توجه کنید که آقای آزاد از زبان تافلر چه می گویند:
هوشمند شدن ابزار تولید وابستگی به سرمایه و نیروی کار را کاهش می دهد آقای الوین تافلر در کتاب بسوی تمدن جدید چنین می نویسد «تهدیدی که از ناحیه دانایی متوجه قدرت مالی است بمراتب بلند مدت تر و بزرگتر از تشکلهای نیروی کار یا احزاب سیاسی ضد سرمایه داری است زیرا انقلاب اطلاعاتی نیاز به سرمایه در ازای هر واحد کالا در یک اقتصاد سرمایه داری را کاهش می دهد و هیچ چیزی از این انقلابی تر نیست» بطور کلی به نظر دانشمندان آینده نگر انقلاب دیجیتالی، منابع جدید انرژی و دستآوردهای علم بیولوژی باعث تغییر ماهیت جوامع می شود
آیا شما می دانید که آقای آزاد از زبان تافلر به ما چه می خواهد بگوید؟
دقت کنید: هوشمند شدن ابزار تولید وابستگی به سرمایه و نیروی کار را کاهش می دهد!
راستش من در تعجب از درک مفاهیم شناخته شده سرمایه و نیروی کار از دید ایشان هستم. گوئی سرمایه صاحب ابزار کار نیست؛ و نیروی کار (یدی و فکری) هم فروشنده کار نبوده و نمی باشد و نخواهد بود. همچنین، پدیده های متناقض و متضاد کار و سرمایه هم بیرون از زمان و مکان فعلی، یعنی در همین زمین مصیبت زده ی روابط ساختار بهره کشی نیستند. این برخورد ذهنی با موجودیت و اصالت عمل انسان در رابطه با رشد دادن ابزار تولید در سرمایه داری کنونی جدا فرارومانتیک است.
ایشان می گویند:
ما با نظم نوینی بنام «جامعه اطلاعات» روبرو هستیم البته این به معنا نیست که بطور خودکار در جامعه عدالت اجتماعی استقرار می یابد بدیهی است برای استقرار عدالت اجتماعی باید نیروهای عدالت خواه مبارزه کنند
پرسش: آیا ایشان درک روشنی از نیروی های عدالت خواه دارد؟ اگر دارد، نام آن نیروها چیست؟
آیا ایشان ها و تافلرها تعریفی برای جوامع زیر سلطه سرمایه داشته و یا شناختی از روانشاسی تبعیض و قهر اجتماع بهره دهنده و خود بی بهره مانده دارند؟

آخر مگر می شود این همه از واقعیات تلخ موجود زندگی نیروی عملا کنونی کار بیگانه بود و به اراده گرائی فوق اتوپیسم که اتمی به درد گرسنگان و بیکاران و بی پناهانِ میلیاردی نمی خورد، به جهان ولنتاریسم افلاطونی پرتاب شد؟ من دلیل این نابینائی ها، تناقض گوئی ها و بدفهمی های را با همه ی احترام نمی دانم. اما این را خوب می دانم که اگر همین ابزار(دیجیتالی) به بالاترین سقف ممکن هم برسد، ولی سودی به جانب ذخیره زمان برای زندگی بهتر نوع انسان نداشته باشد، آن پیشرفت ها بی هوده و عملا نیز همچنان به ضرر کسانی ست که جز فروش کار خود بهره ی ای از زندگی ندارند و پذیرش این تعارض برای انسان بیدار، نوعدوست، برابری خواه و آزاده یک توهین است.
نوشته شده توسط: Anonymous

مبارزه طبقاتی پرولتاریا نیاز به فرهنگی دارد که خودکشی در آن تابو باشد . فرهنگ شیعه و فرهنگ داعشی و فرهنگ شهادت شریعتی و فرهنگ حسینی مسعود، نیاز به سرخ جامگانی دارد که خود را راهی جنت کنند . نیهلیسم جوامع سرمایه داری نیز مشوق خودکشی فردگرایانه است . سیورن فیلسوف رومانی تبار فرانسه یکی از تئوریسین های این پوچی و بی هدفی و سرخورده گی است .منظور اینکه این گود و این میدان . ما مزاحم نمیشویم !سئوال فقط در باره جذابیت آن برای خرده بورژوازی ایران است که از زحمتکشان و اهدافش دور افتاده اند و احساس تنهایی و بی هدفی و پوچی میکنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شرف تركهاي صفوي كه با وجود ١٤ قرن حكومت مقتدرانه ( به اذعان شما) تمام هويتهاي موجود در سيطريه خود اعم از فارس كرد ترك بلوچ تركمن را با احترام و عزت محفوظ داشتند

نوشته شده توسط: Anonymous

Peerooz گرامی، شما چندین بار از Futurismus نام برده اید. اما دقیقاً چیزی مشخص در اینباره ننوشته اید. بقولی پنچره را کمکی باز میکنید و بمحض گذر اندکی تاریک وروشنی زود پنچره را میبندید. اگر امکانش برایتان موجود است لطف کنید ورقی در این باره بنویسید.
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

اینجا ایران است یا آذربادگان یا خوابگاه دانشجویی .؟درود بر مردم رشید و با فرهنگ ایران که با وجود 30 سال حکومت دععشیان شیعه و 14 قرن اسلام صفوی ترک ، باز هم ریشه های فرهنگ اهورایی را حفظ کرده اند .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناظر کامنت شما منتشر شده است اما چون به این مقاله ربطی نداشت در صفحه شما منتشر شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش توکلی ! مسئله چیست؟ که دومرتبه از نمایش کامنت ما امتناع میکنید؟ ممکن است ما را نیز درجریان قرار دهید؟ با تشکر.

نوشته شده توسط: Anonymous

دربیمارستان های دانشکده های پزشکی رسم است که برای تعلیم و تربیت, دانشجویان باید پس از معاینه بیمار شرح حالی نوشته و یافته های مثبت و تعدادی نکات منفی را ثبت کنند. نکات منفی از آن جهت که خواننده آینده بداند که فلان نشانه وجود نداشت که برای تشخیص بیماری مهم است. معمولا روز بعد, این گزارش ها در حضور استاد خوانده شده و تذکرات لازم داده میشود. روزی دانشجویی شرح حال چهل صفحه ای از بیمار تهیه و آنچه نشانه مثبت و منفی در کتابها بود را گزارش کرد. استاد با حوصله به تمام گزارش گوش کرد و پس از تحسین و قدر دانی از زحمات, متذکر شد که دانشجو آخرین کسی خواهد بود که چنین گزارش طولانی را خواهد خواند. البته امروزه و در دوران فیوچریسم, ظاهرا نه تنها این گزارشات خوانده میشوند بلکه به کرات بررسی هم میشوند.

نمیدانم اگر چنین مقاله هایی باید بر روی کاغذ چاپ و منتشر میشد, ایران گلوبال هنوز چنین سخاوتمند میشد یا خیر. البته در دوران فیوچریسم سنگ مفت و گنجشک مفت است. و,عجایب ره عشق, ای رفیق, بسیار است.
نوشته شده توسط: Anonymous

peerooz عزیز کمونیزم و سوشیالیزم اصلاح پذیر نبودند به همین دلیل نیز شکست خوردند، طبق یک تحقیق جدید نزدیک به ( سه میلیون برده ) در چین امروز وجود دارند، کّل جمعیت کرهٔ شمالی‌ به بردگی کشیده شده، از نفت و گاز صحبت شد، اجازه بدهید پیش بینی‌ امروز‌ام را با شما شریک شوم، به نظر من ( خط لوله کی‌ ستونKeystone XL pipeline) که نفت کانادا را به آمریکا انتقال میدهد امروز توسط کنگره آمریکا تصویب خواهد شد، رژیم نکبت زده ایران ما نیز، اسیر و مترسک روسیه، در حالیکه موانع زیادی برای صادرات گاز و نفت روسیه به اروپا وجود دارد، توسط روسیه از بازار اروپا به دور نگاه داشته شده،

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ا.ائلیار،
در اینجا بحث بر سر علمی ویا غیر علمی بودن اندیشه های مارکس نیست. او از زمان خودش بسیار جلو بود وتوانست دگرگونیهایی بیمانندی در زمینه های اقتصادی، فلسفی و تاریخی ببار بیاورد. اگر بسیاری از انسانها برای اندیشه هایش جانشان و یا زندگیشان را فدا کردند، دلیل بر خشن بودن نظرات وی نیست. شاید بدون اندیشه هایش دنیا اصلاً شکل دیگری میداشت وشاید بدون آن چندین میلیون بیشتر از آنچه تا بحال کشته شده اند، کشته میشد!
اما در اینجا میخواستم کمی در مورد دوتا از 10 موردی که شما علت شکست سوسیالیسم میدانید بنویسم وآن علتهای شماره 1 و 4 است که شما آنرا تبدیل اندیشه های مارکس به دگمهای جامد و محاصره اقتصادی سرمایه داری نامیده اید.
بر روی آنچه شما آنرا محاصره اقتصادی از سوی کشورهای سرمایه داری مینامید باید کمی تأمل کرد.
در هر کشوری با آغاز جنبش سوسیا لیستی،

درهای آن کشور سیستماتیک بسته میشود. زیر بنای کشور در حال دگرگونی است وناگزیر بسیاری قصد دارند خانه وکاشانه را نجات دهند تا دجار قصب نشود. پس از مدت زمانی دگرگونیهای روبنایی نیز قدم در راه میگذارد وبناچار برای توقف فرار انسانها درهای کشور بیشتر وبیشتر مهر وموم شده، روابط اقتصادی وفرهنگی در درجه اول با کشورهای هم مسلک گسترش یافته و از طرفی دیگر سر اهرم روابط یاد شده با کشورهای سرمایه داری پائین میآید. در نتیجه اولین پله های روابط اقتصادی ـ فرهنگی میشکند. پس از این نیز اعتماد فی مابین کاسته شده، آتوبلوک ودشمن پنداشتن دیگران جای روابط نرمال را گرفته وروابط اقتصادی- فرهنگی با کشورهای سرمایه داری به صفر میرسد. در این حالت کشور سوسیالیستی به آرزوی خود که همان قطع روابط بود، رسیده وما نمیتوانیم از محاصره کشورهای سرمایه داری صحبت کنیم.
در سالهای 70 رادیو مسکو ورادیو برلین به زبانهای فارسی از بامداد تا آخر شب به کشورهای سرمایه داری دشنام میدادند وآنها را یکدست امپریالیست قلمداد میکردند. بیگمان قصد من در اینجا پاک کردن دست کشورهای سرمایه داری نیست.
اما عامل 1، تبدیل کردن اندیشه های مارکس به دگمهای جامد، یک عامل سرنوشت ساز وعامل محرک شکست سوسیالیسم از درون سیستم بود که منجر به برگشت دوباره سرمایه داری شد!
این عامل را من شخصاً به مدت 7 سال اقامت دانشگاهی در دو کشور سوسیالیستی توانستم مشاهده کنم و با تماس با مردم آنجا آنرا درک کنم.
تبدیل کردن اندیشه های مارکس به دگمهای جامد. بله اینجا بطور خلاصه میشود گفت که
* در جامعه برنامه ریزی شده نمیتوان موفق شد، چون این برنامه ها نه برای فرد ونه برای بنگاها سود آوراست. جرئت سرمایه گذاری ونو آوری بخاطر تقسیم ثروت وفایده آن برای همه از دست میرود.
* چون کشورهای کمونیستی همیشه در بحران زندگی میکنند، سرمایه فراوانی را در راه ساخت وساز ابزار جنگی بکار میگیرند.
* شایسته سالاری جایش را به نفع آشناسالاری و کادرسالاری خالی میکند.
* کمونیسم قصد داشت خوپسندی را برطرف کند، اما خوپسندی متأسفانه در نهاد انسان است و شوربختانه خودپسندی موتور متحرک جامعه است ولی خودپسندی را شاید بتوان در رژیم سوسیال دمکرات در کانلهای منتطقی جاری کرد!
* شعار خیرخواهانه مارکس« از هر کس باندازه توانائیش وبه هرکس باندازه نیازش»
که میبایست در جامعه کمونیستی پیاده شود، دقیقاً در نهاد انسان خودپسند نهفته است. و این شعار ودرست این شعار موجب لغزش پایه های سوسیالیست شد. فرد در این شرایط کمتر کار میکند و بیشتر از آنچه لایق اش است بر میدارد.
اگر شما یک مجموعه مسکونی را در نظر بگیرید که در آن 50 خانوار زندگی میکنند واین مجموعه تنها یک کنتر آب و یک کنتر برق داشته باشد، هرکس تا میتواند آب وبرق مصرف میکند. و در نهایت برشکستگی زنگ را بصدا در میآورد.
انقلاب فرهنگی در چین قصد داشت روبنا را دگرگون کند اما نه تنها به مقصود نرسید بلکه باعث کشتار بیرویه انسانها، دشمنتراشیها و پرونده سازیهای میلیونی شد.
با تشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب وجدان آگاه, با تشکر از پاسخ, عرض شود در دنیا خیلی چیزها را میشود تغییر داد جز طبیعت آدمی را. و این تا زمانی ست که دانش عملا بتواند ژن ها را عوض کرده و انسان جدیدی تولید کند که در آن صورت تمام پیش بینی ها در باره آینده بی ارزش خواهد بود. در طبیعت کنونی آدمی, حرص قوه محرکه است که مانند درجه حرارت بدن باید از حد معینی پایین تر و بالا تر نرود تا جامعه و بدن سالم بماند. فرق کاپیتالیسم با کمونیسم دراینست که درکاپیتالیسم حرص افسار گسیخته برعقل غلبه میکند و در مقابل, کمونیسم - آنطور که در روسیه دیدیم - با تضمین حد اقل مایحتاج زندگی برای همه, حرص لازم برای تولید در انسان را میکشد.لازم به گفتن نیست که پیشرفت دانش و فن و استفاده از آن در دست اغنیا ست که هرکه پول داد آش میخورد. و این حرص کور کاپیتالیسم شعور آنرا ندارد که که با استفاده ازدانش و فن جدید به آینده خود و رفاه دیگران بیاندیشد.

درنتیجه اگر تعادلی بین کاپیتالیسم و کمونیسم برقرار نگردد فاجعه به نحوی رخ خواهد داد. خوشبختانه در کمونیسم تحولات زیادی رخ داده و در تفکرات تازه تر مثلا برای اصلاح احتیاجی به انقلاب نیست. کاش حرص کاپیتالیسم نیز مهار شود تا به تعادلی برسیم. اما در باره نفت و گاز, موضوع مساله عرضه و تقاضا نیست. میزان عرضه و تقاضا درسه ماه فرقی نکرده است که قیمت ها بیش ازسی در صد کاهش یابد. دستکاری از ما بهتران در این بازار اظهر من الشمس است.
نوشته شده توسط: Anonymous

وقتیکه مصطفاهای آذربایجانی بجای حمایت ازمنافع سیاسی مردم خود یعنی خلق آذربایجان، نماینده اکراد بشوند، وبا کمونیست نامیدن خود بخاطرمنافع دیگران بر روی مردم خود خیز بردارند، وفعالین حرکت ملی مردم آذربایجان را، مثل رژیم اسلامی، انگ "پانترکیسیم" بزنند، و برای دفاع از منافع دیگران، سر از پا نشناسند، و چشمان خود را برظلمی که درطول یکقرن برملت آذربایجان رفته است ببندند، ملتی که هستی اش در زیرچکمه های فاشیسم رژیم اسلامی نابود میشود، و زبان و فرهنگش قدغن است، وموجودیت اش به استعمار و استثماری فرهنگی، زبانی، اقتصادی، و نابودی حقوق ملی ـ مدنی، و ممنوعیت آزادیهای سیاسی کشیده شده است، دیگرچه انتظاری از چنین افرادی میتوان داشت؟ افرادی که خود را باصطلاح روشنفکرمینامند، اما در خدمت منافع دیگران هستند. حال سئوال این است که آیا؛ چنین کسانی اصلا الفبای کمونیسم را فهمیده اند؟ با کدام زبان؟ با کدام سواد!؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایی پان فارس به اسم پان ترک نظر دادید
مگر زبان فارسی حروف الفبا دارد ؟
دوست عزیز طبق گفته رئیس فرهنگستان زبان فارسی که فیلمش را در آپارات می توانید مشاهده کنید بیش از 50 درصد کلمات فارسی عربی می باشد و این در حالی است که مطمئنا حتی در برخی رشته ها چون حقوق بیش از 70 درصد کلمات عربی می باشد .
دوست من جنابعالی اگر توانستید چند سطر فارسی بنویسید که توش عربی نباشه من بهت جایزه میدم!!!
همین کامنتی که من به فارسی نوشتم حداقل نصف کلمات عربی می باشد !
در ضمن این شما هستید که از کرد و بلوچ و ترک و عرب می ترسید چون در این 90 سال منابع مادی آنان را تاراج کردید و حتی به زبان انها رحم نکردید.
چرا بحث را با پان ترک و عرب و ارمنی به حاشیه می کشانید .
آنچه را که می خواهید دیگران ندانند همه می دانند و آن حق اساسی و ابتدایی ملت های ساکن ایران است به نام آموزش به زبان مادری .
حاشیه سازی نکنید

نوشته شده توسط: بابک آزاد

من در رابطه با این موضوع بحث چند نکته را خاطرنشان کنم الوین تافلر و فرانسیس فوکویاما خیلی متفاوت از هم فکر می کنند و الوین تافلر به پایان تاریخ اعتقاد ندارد بنابراین بررسی نقطه نظرات فرانسیس فوکویاما وربط دادن آن به گفتار من نوعی وصله دوزی ناشیانه هست همانطور که من در گفتارم خاطرنشان شده ام هوشمند شدن ابزار تولید وابستگی به سرمایه و نیروی کار را کاهش می دهد آقای الوین تافلر در کتاب بسوی تمدن جدید چنین می نویسد «تهدیدی که از ناحیه دانایی متوجه قدرت مالی است بمراتب بلند مدت تر و بزرگتر از تشکلهای نیروی کار یا احزاب سیاسی ضد سرمایه داری است زیرا انقلاب اطلاعاتی نیاز به سرمایه در ازای هر واحد کالا در یک اقتصاد سرمایه داری را کاهش می دهد و هیچ چیزی از این انقلابی تر نیست» بطور کلی به نظر دانشمندان آینده نگر انقلاب دیجیتالی، منابع جدید انرژی و دستآوردهای علم بیولوژی باعث تغییر ماهیت جوامع می شود

و ما با نظم نوینی بنام «جامعه اطلاعات» روبرو هستیم البته این به معنا نیست که بطور خودکار در جامعه عدالت اجتماعی استقرار می یابد بدیهی است برای استقرار عدالت اجتماعی باید نیروهای عدالت خواه مبارزه کنند ارسطو به دو نوع عدالت اعتقاد داشت عدالت توزیعی و عدالت کیفری منظور از عدالت توزیعی توزیع عادلانه ثروت و قدرت سیاسی است متاسفانه مارکسیست های ایرانی درک ارسطویی از مفهوم عدالت اجتمایی دارند و به مردم با حل شدن تضاد کار و سرمایه توزیع عادلانه ثروت و قدرت را وعده می دهند و این هم نوعی پوپولیسم یا عوام فریبی به حساب می آید در جهان امروز طرفداران توزیع عادلانه ثروت باید برای تولید ثروت یا به عبارت دیگر برای رشد وتوسعه اقتصادی برنامه مشخص داشته باشند بدیهی است برای اینکار نیاز به تخصص علمی دارند
نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.didgaherooz.com/2014/11/blog-post_76.html

به گزارش تارنمای دیدگاه روز به نقل از یک منبع موثق ، عوامل این حملات وحشیانه و بیرحمانه به تنی چند از هموطنانمان در اصفهان شناسایی شده اند
ولی با توجه به صلاحدید مسولین جمهوری اسلامی هنوز هیچ اقدامی نسبت به بازداشت عوامل این اقدام شنیع و غیر انسانی صورت نگرفته، این مقام امنیتی اضافه کرد ، این اشخاص محمد طاهری ۲۸ ساله ساکن اصفهان و رضا برزگر ۴۰ ساله کارمند سپاه پاسداران اصفهان می باشد . که توسط شاهدان عینی و تصاویر استخراج شده از چند دوربین مداربسته شناسایی و تثبیت گردیده اند ، این اشخاص از عوامل انصار حزب الله استان اصفهان و بسیج مسجد ابوالفضل خیابان فروغی اصفهان بوده اند و قبلا نیز مزاحمت هایی برای اهالی اصفهان به وجود آورده اند که متاسفانه هیچ گاه تحویل مراجع قضایی نگردیده اند ، طبق گفته آشنایان و دوستان محمد طاهری این فرد بارها در مجالس و هییت های مذهبی عنوان نموده کرده است که اگر مقامات جمهوری اسلامی فکری به حال حجاب زنان نکند ، شخصا وارد عمل خواهد شد و طعم آتش جهنم را به آنها خواهد چشاند،طبق گفته یکی از عوامل انتظامی اصفهان دستور منع پیگرد این افراد از طریق قوه قضاییه ابلاغ و در متن ابلاغیه آمده است که با توجه به صلاحدید شخص ریاست قوه قضاییه تا اطلاع ثانوی هرگونه تحقیقات در این مورد باید زیر نظر اداره اطلاعات استان اصفهان و نماینده دادستان کل کشور باشد،این مقام افزود در حال حاضر هیچ اطلاعی از مکان اختفا این افراد در دست نیست .
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من ازلحاظ علمی فکرمیکنم شاگردشماهابایدباشم.چندسئوال دارم 1-آیامارکس درمورد اینترنت وعلم الکترونیک نظری داده بود.2-آیادرموردبورس که ازپشت کامپیوتربدون اینکه به کسی ظلم کندودست رنج دیگران رابه یغمابرده معامله میلیاردی میکنندوهیچ گونه استثماری هم درکارنیست نظرداده است.3-درموردرانت اطلاعاتی که اشخاص بایک مانورمیلیاردهابدست میاوردسخنی بکاربرده است.4-آیابرای سرمایه های بانک های جهانی که دنیای صنعتی رابدست گرفته توانسته بودپیش بینی کند؟اکنون شرکتها وافرادازپشت دستگاه بدون اینکه به کسی ویاکشوری آسیب زده ودست رنج آنها راپایمال کنندمعاملات بزرگ درسطح جهان میکنند.وفکرمیکنم کاری هم نمیشود باآنها کردودنیاجهان وطنی ولی باهویت های مختلف شده باین حال دولتها وسازمانهای سیاسی تنهامیتوانندبرای آسایش وعدالت اقتصادی وو..برای انسانهابرنامه ریزی وکنترل حداقلی نمایند.مانیزدرداخل بایدسعی کنیم عدالت

درتقسیم ثروت وحقوق اجتماعی (فرق نمیکنددرترکستان باشدیافارسستان ویادر کردستان) ایجاد گرددونبایدترمزی برای ملتی باشیم که ناقض حقوق ملتی گردد.اکنون دیگرباایجادیک حزب بخواهیم کنترل ملت هارابدست گرفته ونظرخودرااعمال کنیم جزازعقب ماندگی دستاوردی نخواهدداشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

یکی‌ از دلائلی که روبات‌ها تا به امروز به کندی وارد محیط کارخانه‌ها شده اند گلوبلایزیشن بود که کپیتال را قادر ساخت تا به هند، چین، ویتنام سرازیر شود و در این کشور ها، هزینهٔ تولید کالا بسیار کمتر از هزینهٔ خرید روبات برای کارخانه دار بود، در این مدت تکنولوژی به طرز عجیبی‌ پیشرفت کرده و طبقه متوسط چینی‌ و هندی و الخ دیگر حاضر به کار کردن با دستمزد کم نیستند، به نظر من بر خلاف گفته ( جناب علاءالدین فتح راضی) سرمایداری هنوز پا بر جا خواهد بود، ولی‌ پیش بینی‌ مارکس مبنی انقلاب ( خشم توده‌ها ) یا زحمتکشان را شاهد نخواهیم بود، بلکه این تکنولوژی خواهد بود که این روند را بدون خشم انقلابی‌ تسریع خواهد کرد، در دوره دو فاکتور سرنوشت ساز خواهند بود، تولید انبوه کالا باعث خواهد شد قیمت کالا به شدت پایین آمده، همه از این وضع خوشنود خواهند شد، یا اینکه روبات‌ها تمام کار‌ها را از دست انسان خواهند

خواهند ربود، و مردم پول کافی‌ به دلیل بیکاری جهت خرید مایحتاج خود نخواهند داشت، کسانی‌ که به بازار عرضه و تقاضای نفت و گاز آگاه هستند هم اکنون شاهد این پدیده در بازار نفت هستند، سرازیر کردن نفت به بازار، قیمت نفت را پایین می‌‌آورد ولی‌ کشوری مثل روسیه و ونزوئلا، نمیتوانند شیرهای نفت و گاز را ببندند، در خوشبینانه‌ترین حالت، ثروتمندترین افراد حاضر می‌‌شوند ۸۰ درصد کاپیتال به دست آمده از طریق کار روبات‌ها را، به شکل ( خیریه ) به جامعه برگردانند. بدترین شکل این پدیده پیشتاز شدن کشور‌های توسعه یافته در ساخت روبات‌ها و بردگی کشاندن کشور هائی خواهد بود که هنوز وارد دوران دوم صنعتی‌ شدن یا همان روباتیزه شدن نشده اند، هم اکنون ژاپن در حال تدارک ساخت روبات‌ها ئی است که در تولید، از چین عقب نماند. (( میخواهید خوشبین باشید، میخواهید بدبین باشید، ولی‌ یک کمونیست نباشید چونکه اینها مثل مارکس همه چیز را عوضی‌ فهمیده اند ))
نوشته شده توسط: Anonymous

peerooz عزیز لطفا فراموش نکنید ما در خاورمیانه زندگی‌ می‌کنیم نه آمریکا، کانادا یا اروپای غربی، خاورمیانه هنوز راه درازی برای رسیدن به آن مرحله از روباتیزه شدن دارد، و بدون شک مردم خاورمیانه تا رسیدن به آن مرحله، به روحیه کار آفرینی جوامع آذربایجانی و ترک نیاز خواهند داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

این همان فرهنگ ابتذال است که بقول مارکسیستها نشانه سقوط و لجن است . داعشی های سنی بدتر از این داعشی های آخوندی نیستند . اینها همان لات و لمپن هایی هستند که چاقو توی شکم دختران و پسران معترض فرو میکردند .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب وجدان آگاه, فرمودید "... ما کار می‌کنیم تا با استفاده از درامدمان، نیاز‌های مادی خود را بر آورده کنیم، وقتیکه جامعه اطلاعاتی به دلیل ورود روبات‌های کارگر، با انباشت کالا روبرو است دیگر چه نیازی به کار کردن به شکل امروزی است؟..." قبلا در بالا فرمودید " ( ....... جامعه آذربایجانی و ترکیه ) دارای سطح بالائی از روحیه ( کار آفرینی ) هستند و باید این جوامع را در برابر خطر‌های کومونیزم حفظ کرد مخصوصا که منطقه خاورمیانه در آتش بحران می‌سازد [ میسوزد ؟] و آینده خاورمیانه را تنها با اتکا به جوامع آذربایجانی و ترک می‌‌شود ساخت.". یعنی در این صورت دیگر چه احتیاجی به " ( ....... جامعه آذربایجانی و ترکیه ) دارای سطح بالائی از روحیه ( کار آفرینی ) هستند" میباشد؟ کوسه و ریش پهن که نمیشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

بابک آذری دیروز و آزاد امروز باز چون دزد ناشی به کاهدان زده ست و هیستری ضد چپ چشمانش را آنچنان کور کرده که بجای ردیه بر مارکسیسم، به رد سرمایه داری پرداخته ست. وقتی شما یکی از عوامل تولید یعنیی کارگران را از تولید سرمایه دارانه کم می کنید و اتوماسیون یا روبوت ها را جایگزین آن می سازید دیگر چیزی از سرمایه داری باقی نمی ماند. اینکه نام کارگران را به اندیشه ورزان عوض کنیم تغییری دراصل ارزش مبادلۀ کالا عوض نمی شود مگراینکه موجودیت طبقه کارگر را بعنوان کسانیکه نیروی کار خود را می فروشد زیر سئوال برود.
از همان روز اول مارکس از سوی مدافعان سرمایه داری بارها و بصورت های گوناگون رد شده ست و این بحث انقلاب دیجیتالی بابک آزاد بنیابت از الوین تافلر هم روش. ولی همۀ آنهائیکه به جایگزینی تکنولوژی با نیروی کار معتقدند باید به پرسش های اساسی زیر پاسخ دهند:

همۀ آنهائیکه به جایگزینی تکنولوژی با نیروی کار معتقدند باید به پرسش های اساسی زیر پاسخ دهند:
- در تبیین مارکسی از سرمایه داری، ارزش مبادله کالا را کار اجتماعا لازم برای تولید آنرا معیین میکند. با حذف طبقه کارگر از روند تولید، معلوم نیست که قیمت کالا بر چه اساسی تعیین خواهد شد؟
- با بیکاری طبقه کارگر و با از دست رفتن درآمد این بخش وسیع جامعه، معلوم نیست که کالاهای تولید شده توسط چه کسی خریداری خواهد شد؟
تبعات چنین فرضی در عمل به نفی سرمایه داری خواهد انجامید چراکه کالاهای تولید شده باید برایگان در اختیار مصرف کنندگان قرار گیرد که درینصورت دولت به یک شرکت عام المنفعه تبدیل خواهد شد و هرگونه نفع شخصی سرمایه داران ودر نتیجه خود طبقه سرمایه داراز میان خواهد رفت.
بدیل دیگر حاکمیت بلامنازع مال داران خواهد که با تطمیع بخش کوچکی از نظامیان باقی جامعه چون بردگان در خدمت خود آورند که چنین نظامی چندان نخواهد پائید. نظام های دمکراتیک درغرب بر پایه وابسنگی حکومت ها به مردم از طریق اخذ مالیات ها برقرار گشته اند و ازین رو دولت ها خدمتگذار مردمند. بدون این رابطه کاری و اقتصادی دولت ها بنیاز از مردم بوده و مستقل از آنها عمل خواهند کرد و این وضعیتی ست که امروزه در کشورهائی که برپای اقتصاد نفتی اداره میشود همچون ایران برقرارست.
بدون این تخیلات عملی هم سرمایه داری امروزه با بزرگترین بحران در طول حیات خود روبروست که ازسال ٢٠٠٨ میلادی تاکنون ادامه دارد و هیچ راه حلی برای آن پیدا نشده ست. خوش پنداری دانیل بل در باره جامعه فراصنعتی در سال ١٩٩٣ که این مقاله را نوشته جذاب بنظر مینمود. ولی امروزه نئولیبرالیسم مستتر در آن بکلی رنگ باخته ست. کوتاه سخن آنکه در عصر گلوبالیسم که سرمایه صنعتی بدنبال نیروی کار ارزان به کشورهائی نظیر چین پرکشید با بدست آوردن سودهای نجومی بکشورهای صنعتی پیشین بازگشت و در سرمایه مجازی Virtual Economy بورس بازی وغیره بکار افتاد که نتیجه آن ساختن پول از پول بود و نه تولید کالائی که این به خارج شدن قطار سرمایه داری از ریل واقعیش یعنی اقتصاد واقعی Real Economy بود و در نهایت به ورشکستگی کامل سرمایه مالی در سال ٢٠٠٨ انجامید. جامعه فراصنتعتی در واقع همان دولت مستعجل بود که در ابتدا خوش درخشید ولی . . .
راستی کیانوش عزیز برگردان Break Down به سقوط چندان درست بنظر نمی رسد بلکه بیشتر تجزیۀ زمان، مکان و دولت به اجزاء خود از آن در زهن متبادر میشود همچون: Break Down of a quotation و نه
Nerveous Breakdown درخود متن هم هیچ بحثی درباره سقوط این مقوله ها مطرح نمی شود بلکه کل مقاله تجزیه تحلیلی در باره آنهاست. امان از دست این ترجمه ها!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

راستی کیانوش عزیز برگردان Break Down به سقوط چندان درست بنظر نمی رسد بلکه بیشتر تجزیۀ زمان، مکان و دولت به اجزاء خود از آن در زهن متبادر میشود همچون: Break Down of a quotation و نه
Nerveous Breakdown درخود متن هم هیچ بحثی درباره سقوط این مقوله ها مطرح نمی شود بلکه کل مقاله تجزیه تحلیلی در باره آنهاست. امان از دست این ترجمه ها!!!

خوش پنداری دانیل بل در باره جامعه فراصنعتی در سال ١٩٩٣ که این مقاله را نوشته جذاب بنظر مینمود. ولی امروزه نئولیبرالیسم مستتر در آن بکلی رنگ باخته ست. کوتاه سخن آنکه در عصر گلوبالیسم که سرمایه صنعتی بدنبال نیروی کار ارزان به کشورهائی نظیر چین پرکشید با بدست آوردن سودهای نجومی بکشورهای صنعتی پیشین بازگشت و در سرمایه مجازی Virtual Economy بورس بازی وغیره بکار افتاد که نتیجه آن ساختن پول از پول بود و نه تولید کالائی که این به خارج شدن قطار سرمایه داری از ریل واقعیش یعنی اقتصاد واقعی Real Economy بود و در نهایت به ورشکستگی کامل سرمایه مالی در سال ٢٠٠٨ انجامید. جامعه فراصنتعتی در واقع همان دولت مستعجل بود که در ابتدا خوش درخشید ولی . . .